رفتن به مطلب

Recommended Posts

فنگورن

باشه همین الان برات میشمورم ببینی که بیشتر از دو دست هست یانه!!

1 خودم

2 الروند

3گالادریل

4هالیدر

5لگولاس

6کلبورن

7 فینرود که اسمشو خود شما گفتی

8 کیردان کشتی ساز

.

.

. خیلی هایی که خودت اسمشون رو میدونی و الان در خاطر من نیست.

بهترهبگی تعداد الفهایی که تو زندگیشون یه اشتباه کردن کمتر از انگشت دسته :D

خواهش میکنم بگو..... :D :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

خودتم که نتونستی 10تا پیدا کنی! :D

منظور من از بزرگوار اینه که شجاعت داشتن.

از بین همه اینایی که گفتی فقط فینرود و لگولاس رو قبول دارم. گالادریل رو که تو یه تاپیک جداگانه از خجالتش در اومدم {ر.ک به تاپیک "گالادریل کجا بود؟"}

کلبورن هم که هیچ کار مفیدی تو عمرش نکرد. گیردان هم همینطور لب دریا نشسته بود و کشتی میساخت. از الروند هم که بخاری بلند نمیشد.

حالا خودم میشمرم:

1- فینرود

2-فینگولفین

3-فینگون

4-گلورفیندل(دوران اول)

5-اکتلیون

6-بلگ

سر جمع همینا بودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

حالا هرکی نجنگه میشه ترسو !!؟؟ :D\

:D

مگه الروند پابه پای بقیه تو آخرین اتحاد نجنگید ؟؟ :D

اگه اینجوری حساب کنی تام بامبادیل هم میشه ترسو ، چون نجنگیده!! :D :D :D :) :)

از بقیه نژادها هم چند تا شجاع مثل اینا نام ببر دیگه!! :) :D :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

من به هرکی که از جنگ فرار کنه در حالی که میدونه آخر سر جنگ سراغش میاد میگم ترسو:

انسانها انقدر شجاع توشون هست که نمیدونم از کی شروع کنم:

برن،تورین،هور،هورین،هالت(که شیر زنی بود برای خودش)،باراهیر و دوازده یارش،تور،ائارندیل،تار-میناستیر،تار-پلانتیر و ده ها نفر دیگه که تو سیلماریلیون اسمشون اومده. تو ارباب حلقه ها هم که آراگورن،بورومیر،ایومر،ایووین،تئودن،فارامیر،ایسیلدور ... کدوم اینا شجاع نبودن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

تئودن برای من کافیه ، مهدی جان .

من شخصا انقدر به ایشون ارادت دارم ، که اگر اسم ایشون رو میاوردی ، سکوت اختیار میکردم . :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون
خودتم که نتونستی 10تا پیدا کنی! :D

منظور من از بزرگوار اینه که شجاعت داشتن.

از بین همه اینایی که گفتی فقط فینرود و لگولاس رو قبول دارم. گالادریل رو که تو یه تاپیک جداگانه از خجالتش در اومدم {ر.ک به تاپیک "گالادریل کجا بود؟"}

کلبورن هم که هیچ کار مفیدی تو عمرش نکرد. گیردان هم همینطور لب دریا نشسته بود و کشتی میساخت. از الروند هم که بخاری بلند نمیشد.

حالا خودم میشمرم:

1- فینرود

2-فینگولفین

3-فینگون

4-گلورفیندل(دوران اول)

5-اکتلیون

6-بلگ

سر جمع همینا بودن

از شما یکی توقع نداشتم! دلایل کاملا بی منطقانه ای بود!

یا حرفت رو پس می گیری, یا اگه میخوای کل بندازی بگو تا قشنگ همه رو بذارم کف دستت!

:D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون
من به هرکی که از جنگ فرار کنه در حالی که میدونه آخر سر جنگ سراغش میاد میگم ترسو:

انسانها انقدر شجاع توشون هست که نمیدونم از کی شروع کنم:

برن،تورین،هور،هورین،هالت(که شیر زنی بود برای خودش)،باراهیر و دوازده یارش،تور،ائارندیل،تار-میناستیر،تار-پلانتیر و ده ها نفر دیگه که تو سیلماریلیون اسمشون اومده. تو ارباب حلقه ها هم که آراگورن،بورومیر،ایومر،ایووین،تئودن،فارامیر،ایسیلدور ... کدوم اینا شجاع نبودن؟

شما فقط به دلایلی مخالف الفهایی و دلایلت کاملا غیرمنطقیه! این که کسی ذاتا طرفدار آرامش و صلح باشه و تا جایی که مجبور نباشه, سراغ جنگ نره, اونو یه ترسو نمی کنه. و جایی هم نبوده که طرف بدونه که بعدها جنگ 100% سراغش میاد! به این نمیگن فرار کردن.

هرجا جنگی شده و لازم بوده, الفها جنگیدن و باید قبول کنی که رشادت و دلاوریهای اونها و بخصوص نولدور بوده که سیلماریلیون رو ساخته.

به نظر من تنها دلیل اینکه انسان ها شجاع تر به نظر میان اینه که انسان ها کفه «زیبایی» و هنر و کمال و ظرافت رو به اندازه الفها نداشتن, و برای همین وزنه شجاعتشون سنگینتر به نظر میاد و حتی خیلی هاشون کاری جز جنگیدن نمیتونستن بکنن!!

.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

چه عجب!!!

بعد مدتها اينجا يه پست غير اسپم خورد!

ما ناظر ها واقعا زحمت ميكشيم با اين حذف نكردن پست ها :D

من سر صحبت مهدي بحث دارم ولي خب ميدونم كه قبول نميكنه.

مهدي جان،برادر من:لزوما اينكه بري تو دل يكي معنيش شجاعت نيست.بعضي وقت ها حماقت معني ميده.

خب واقعا شما تورين رو شجاع ميدوني؟اصلا تورين چاره ديگه اي هم داشت؟تورين به نظر من يك مفلوكه،همين(و البته خيلي هم ازش خوشم مياد)

هالت شجاعه؟چون مردمشو راهنمايي ميكرد؟

واسه هر انساني ميشه اينو گفت و البته براي هر الفي هم ممكنه بگي.ببين انسانها عمرشون محدوده،پس طبيعيه كه ريسك پذيري بالاتري داشته باشن.يك انسان ميدونه الان نجنگه و فرار كنه،ده بيست سال بعد تو فرار ميميره ولي يه الف فرار ميكنه كه سالها بعد بتونه حمله كنه.اين نهايت خرد ورزيه به نظر من

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
از شما یکی توقع نداشتم! دلایل کاملا بی منطقانه ای بود!

یا حرفت رو پس می گیری, یا اگه میخوای کل بندازی بگو تا قشنگ همه رو بذارم کف دستت!

خب بلاخره بانو آرون هم به این بحث پیوستن! بی صبرانه منتظر بودم تا باهاتون در این مورد بحث کنم.

کجای دلایل من بی منطقانه است؟

شما در مورد اون 4 موردی که تو پست اول گفتم چه نظری داری؟

شما فقط به دلایلی مخالف الفهایی و دلایلت کاملا غیرمنطقیه! این که کسی ذاتا طرفدار آرامش و صلح باشه و تا جایی که مجبور نباشه, سراغ جنگ نره, اونو یه ترسو نمی کنه. و جایی هم نبوده که طرف بدونه که بعدها جنگ 100% سراغش میاد! به این نمیگن فرار کردن.

هرجا جنگی شده و لازم بوده, الفها جنگیدن و باید قبول کنی که رشادت و دلاوریهای اونها و بخصوص نولدور بوده که سیلماریلیون رو ساخته.

به نظر من تنها دلیل اینکه انسان ها شجاع تر به نظر میان اینه که انسان ها کفه «زیبایی» و هنر و کمال و ظرافت رو به اندازه الفها نداشتن, و برای همین وزنه شجاعتشون سنگینتر به نظر میاد و حتی خیلی هاشون کاری جز جنگیدن نمیتونستن بکنن!!

با این حرفت کاملا مخالفم! نولدور برای چی وارد سرزمین میانه شدن؟ تنها دلیلشون جنگیدن با مورگوت و پس گرفتن سیلماریل ها بود. اگه ذاتا طرفدار صلح بودن هیچوقت بر خلاف نظر والار برای جنگ به سرزمین میانه نمیومدن. تازه اگه قبول کنیم که اونا ذاتا طرفدار صلح بودن بازم دلیل نمیشه، انسانها هم ذاتا طرفدار صلح بودن مگه مرض داشتن بیخودی برن بجنگن.

وقتی جنابعالی برای جنگ وارد قلمرو کسی بشی انتظار نداری که طرف بهت حمله کنه؟ این نهایت حماقته که به جنگ دشمن بری ولی فکر کنی که اون فقط میشینه تا بهش حمله کنی.

بله الفها زمانی که مجبور شدن جنگیدن اما همیشه انسانها در کنارشون بودن(از موقعی که انسانها وارد بلریاند شدن) و از انسانها به عنوان سپر دفاعی استفاده کردن.(نمونه اش تورگون در نیرنایت آرنوئیدیاد).

قبول دارم که انسانها در زیبایی و ظرافت و هنر به الفها نمیرسن اما بی کمالات هم نبودن. شما میگی چون این چیزا رو کمتر داشتن شجاعتشون به چشم میاد اما من میگم نه شجاعت انسانها به صورت مطلق بیشتر از الفها است.

من سر صحبت مهدي بحث دارم ولي خب ميدونم كه قبول نميكنه.

مهدي جان،برادر من:لزوما اينكه بري تو دل يكي معنيش شجاعت نيست.بعضي وقت ها حماقت معني ميده.

خب واقعا شما تورين رو شجاع ميدوني؟اصلا تورين چاره ديگه اي هم داشت؟تورين به نظر من يك مفلوكه،همين(و البته خيلي هم ازش خوشم مياد)

هالت شجاعه؟چون مردمشو راهنمايي ميكرد؟

واسه هر انساني ميشه اينو گفت و البته براي هر الفي هم ممكنه بگي.ببين انسانها عمرشون محدوده،پس طبيعيه كه ريسك پذيري بالاتري داشته باشن.يك انسان ميدونه الان نجنگه و فرار كنه،ده بيست سال بعد تو فرار ميميره ولي يه الف فرار ميكنه كه سالها بعد بتونه حمله كنه.اين نهايت خرد ورزيه به نظر من

چرا قبول نمیکنم؟ دلیل محکم بیار من نامردم اگه قبول نکنم :D

تو خودت به خاطر اینکه فینگولفین رفت و با مورگوت جنگید بهش میگفتی شجاع. حالا که نوبت انسانها شد میگی حماقت؟

بله من به تورین میگم شجاع(البته مغرور بودن و مفلوک بودنش رو هم قبول دارم) اما وقتی دید که گلائرونگ داره به سمتش میاد فرار نکرد و یکه و تنها به جنگش رفت و اونو کشت کاری که هیچ یک از شاهان نولدور جرئتش رو نداشتن. تورین هیچوقت از جنگی که میدونست توش بازنده است دست نکشید.

هالت هم شجاعه چون مردمش رو تنها به جایی برد که بتونه در برابر دشمن مبارزه بکنه. این کارش با تورگون فرق داشت چون تورگون به گوندولین رفت و در رو روی همه دنیا بست به خیال اینکه اونجا در امانه. اما هالت اونا رو به بره تیل برد و همیشه در مرزهای بره تیل دشمن رو نگه داشت و نذاشت که هیچ اورکی به نارگونروتد نزدیک بشه.

قبول دارم انسانها چون عمرشون محدوده رییسک پذیر ترن و یکی از دلایل شجاعتشون همینه(بلاخره این موهبت ایلوواتار باید یه نفعی داشته باشه). این حرفم در جواب بانو آرون هم هست. انسانها زیبایی و هنر ندارن اما شجاعتشون به خاطر موهبت مرگ از الفها بیشتره.

اگه تورگون موقعی که تور اومد و پیام اولمو رو رسوند سپاهش رو از گوندولین خارج میکرد این حرف تو که فرار کرده تا بعدا حمله کنه رو قبول میکردم اما با این وضعیت میشه قبول کرد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

خب انگار من دیر رسیدم

اول از همه هر کی میگه تورین مفلوکه با خودم طرفه :D

تو هم ملکور نفرینت میکرد از این بهتر نمیشدی

این که کسی ذاتا طرفدار آرامش و صلح باشه و تا جایی که مجبور نباشه, سراغ جنگ نره, اونو یه ترسو نمی کنه.

خب نظر من اینه که تا وقتی جنگی برای جنگیدن وجود داشته باشه نجنگیدن بی معنیه

من با عقب نشینی در جنگ (حتی به مدت طولانی ) موافقم ولی فرار نه

به نظر من تنها دلیل اینکه انسان ها شجاع تر به نظر میان اینه که انسان ها کفه «زیبایی» و هنر و کمال و ظرافت رو به اندازه الفها نداشتن, و برای همین وزنه شجاعتشون سنگینتر به نظر میاد و حتی خیلی هاشون کاری جز جنگیدن نمیتونستن بکنن!!

تا منظور از هنر چی باشه مثلا من جنگیدن و فنون لشکر کشی رو یه هنر میدونم

ولی اگه منظور ساخت و ساز و این چیز ها باشه که نومه نوری ها استاد بودن (نمونه اش اورتانک و میناس آنور)

خب واقعا شما تورين رو شجاع ميدوني؟اصلا تورين چاره ديگه اي هم داشت؟تورين به نظر من يك مفلوكه،همين(و البته خيلي هم ازش خوشم مياد)

خب شما شجاع نمیدونی؟؟ دلیل؟؟ :D

بعد کی میگه چاره دیگه ای نداشت؟مگه نمی تونست تو دوریات بمونه؟ تازه مابلونگ و حتی تین گول هم هواشو داشتن

بله من به تورین میگم شجاع(البته مغرور بودن و مفلوک بودنش رو هم قبول دارم) اما وقتی دید که گلائرونگ داره به سمتش میاد فرار نکرد و یکه و تنها به جنگش رفت و اونو کشت کاری که هیچ یک از شاهان نولدور جرئتش رو نداشتن. تورین هیچوقت از جنگی که میدونست توش بازنده است دست نکشید.

اول که مفلوک خودتی(ناراحت نشو جدی نیست) :D دوم فین گون جرئت کرد جلو گلائرونگ وایسه سوم دمت گرم :D

تورین فقط یه اشتباه تو زندگیش کرد و اونم این بود که روی ناروگ پل بست و حتی با حرف اولمو خرابش نکرد

وگرنه این مرد مومن دیگه چی کم داره؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

بیاین از یه زاویه دیگه نگاه کنید ، انسانها تنها جایی که داشتن ، سرزمین میانه بود ، پس مجبور بودن بمونن و برای تنها داشتشون بجنگن ، ولی الفها

دنیایی داشتن بدون جنگ و خون ریزی ، ایا حماقت نبود میموندن و میمردن ، برای هیچ چیز ، اونها برای چی باید خودشون رو قربانی چیز کم ارزش تر کنن؟؟؟ :D :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
بیاین از یه زاویه دیگه نگاه کنید ، انسانها تنها جایی که داشتن ، سرزمین میانه بود ، پس مجبور بودن بمونن و برای تنها داشتشون بجنگن ، ولی الفها

دنیایی داشتن بدون جنگ و خون ریزی ، ایا حماقت نبود میموندن و میمردن ، برای هیچ چیز ، اونها برای چی باید خودشون رو قربانی چیز کم ارزش تر کنن؟؟؟ :D :D

چی میگی عمو! خودشون اونجا رو ول کردن بیان با مورگوت بجنگن. و بعد از اون واقعه در والینور به روشون بسته شد پس نمیتونستن برگردن. (اینو میذارم به حساب نخوندن سیلماریلیون)

دوم فین گون جرئت کرد جلو گلائرونگ وایسه

اون که فینگون باهاش جنگید گوتموگ بود نه گلائرونگ.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

اول از همه ،از ناظر ديگه(مشخصا مهدي!!!) ميخوام كه كليه پست هاي بيربط و اسپم از اين بخش رو حذف كنه.چون به نظر ميرسه بحث داره يواش يواش جون ميگره.اما صحبت ها:

تو خودت به خاطر اینکه فینگولفین رفت و با مورگوت جنگید بهش میگفتی شجاع. حالا که نوبت انسانها شد میگی حماقت؟

بله من به تورین میگم شجاع(البته مغرور بودن و مفلوک بودنش رو هم قبول دارم) اما وقتی دید که گلائرونگ داره به سمتش میاد فرار نکرد و یکه و تنها به جنگش رفت و اونو کشت کاری که هیچ یک از شاهان نولدور جرئتش رو نداشتن. تورین هیچوقت از جنگی که میدونست توش بازنده است دست نکشید.

هالت هم شجاعه چون مردمش رو تنها به جایی برد که بتونه در برابر دشمن مبارزه بکنه. این کارش با تورگون فرق داشت چون تورگون به گوندولین رفت و در رو روی همه دنیا بست به خیال اینکه اونجا در امانه. اما هالت اونا رو به بره تیل برد و همیشه در مرزهای بره تیل دشمن رو نگه داشت و نذاشت که هیچ اورکی به نارگونروتد نزدیک بشه.

قبول دارم انسانها چون عمرشون محدوده رییسک پذیر ترن و یکی از دلایل شجاعتشون همینه(بلاخره این موهبت ایلوواتار باید یه نفعی داشته باشه). این حرفم در جواب بانو آرون هم هست. انسانها زیبایی و هنر ندارن اما شجاعتشون به خاطر موهبت مرگ از الفها بیشتره.

اگه تورگون موقعی که تور اومد و پیام اولمو رو رسوند سپاهش رو از گوندولین خارج میکرد این حرف تو که فرار کرده تا بعدا حمله کنه رو قبول میکردم اما با این وضعیت میشه قبول کرد؟

من توصيف دقيقمو از فينگولفين برات فكر كنم حضوري توضيح دادم و اون هم كاملا با حماقت ميخونه!!بله تورين يك احمقه.البته به جفتشون حق ميدم.ديگه چيرو ميخواستن از دست بدن.(اين دقيقا دليلي ميتونه باشه براي پيدا كردن رابطه بين طول عمر كوتاه و ميزان ريسك پذيري)

در مورد هالت:به نظر من كاري رو از روي احساس كردن حماقته.تورگون هم حماقت كرد كه تو نبرد اشك هاي بيشمار اومد بيرون.شايد اگه بيرون نميومد نيازي نبود كه در زمان پيشگويي اولمو گوندولين رو ترك كنه.

مسلما ترسو بودن الفها برام قابل قبول نيست.فئانور تو صورت ملكور وايساد(كاري كه فقط هورين از انسانها انجام داد)،فينگولفين ملكور رو تحقير كرد.محاصره آنگباند بدون حضور انسانها بود.

بزرگترين افتخار جنگي انسانها چي بود؟آخرين اتحاد؟نبرد هاي آخر بلرياند؟ يا لشكر كشي به آمان؟

كدومشون قابل مقايسه با داگور براگولاخ هستن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo
تا منظور از هنر چی باشه مثلا من جنگیدن و فنون لشکر کشی رو یه هنر میدونم

ولی اگه منظور ساخت و ساز و این چیز ها باشه که نومه نوری ها استاد بودن (نمونه اش اورتانک و میناس آنور)

خودت خجالت نكشيدي اورتانك و ميناس آنور رو با ايملادريس يا پلان تير يا لورين يااصلا شمشير بچه اي الف!! مقايسه كردي؟

خب شما شجاع نمیدونی؟؟ دلیل؟؟ :D

بعد کی میگه چاره دیگه ای نداشت؟مگه نمی تونست تو دوریات بمونه؟ تازه مابلونگ و حتی تین گول هم هواشو داشتن

خب بحث دقيقا اينجاست كه چاره ديگه اي نداشت.ملكور رو دست كم ميگيري؟جمله رو سنگ قبرت كافيت نبود؟ :D

تورين راهي نداشت به غير از فرار از خودش(در حالت منطقي) و زماني هم كه اينو فهميد،به سمت عدم(نبرد با گلائورونگ) شتافت.

پي نوشت:تعبيرات عجيب غريب چرا از صحبت هاي من ميشه؟به نظر مياد من ميخوام بگم انسان ها ترسو هستند.در حالي كه خير!!من نميگم انسانها ترسو ميباشند ولي اينكه الفها ترسو هستند رو يه جورايي كج سليقگي و البته از روي حب و بغض ميدونم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
اگه نه تا از پادشاهان ما شدن از خادمهای دشمن عوضش کل اورکها که از نژاد شما بودن :D

اگه میخوای از خودتون دفاع کنی یه چیزی بگو که محکمه پسند باشه.

خیلی خوشم اومد :D

از شما یکی توقع نداشتم! دلایل کاملا بی منطقانه ای بود!

یا حرفت رو پس می گیری, یا اگه میخوای کل بندازی بگو تا قشنگ همه رو بذارم کف دستت!

:D

اسم تاپیک رو عوض کنیم بگذاریم نبرد !!! :D :D :D

خب واقعا شما تورين رو شجاع ميدوني؟اصلا تورين چاره ديگه اي هم داشت؟تورين به نظر من يك مفلوكه،همين(و البته خيلي هم ازش خوشم مياد)

اینا رو گردن تورین نندازید لطفا

یادتون نره یکی از نژاد خود شما نفرینش کرد :D

در ضمن این متن توی کتاب فرزندان هورین ص295

... خنیاگران الف و انسان در رثای تهور تورامبار و ...

تهور اینجا معنی چی باید بده ؟؟؟

و اینجا توی سیلماریلیون ص387-388 :

آورده اند هورین که دیگر هیچ قصد و آرزویی نداشت، نمی خواست از آن پس زنده بماند، و خود را سرانجام در دریای غربی افکند؛ و چنین پایان گرفت کار دلیرترین سلحشوران آدمیان فانی

اینارم قبول ندارین ؟؟؟

اینجا معلومه که منظورش خانواده ی هورینه

محاصره آنگباند بدون حضور انسانها بود.

اگه انسانا رو به درستی اونجا پیدا کردی بهم خبر بده

بزرگترين افتخار جنگي انسانها چي بود؟

نجات تورگون ( اگه اسمشو درست بگم ) توسط هورین و هور

وقتی اون خائنا به مائدروس پشت کردن فداکاری انسانا نجاتشون داد ( اون خائنا هم انسان بودن اما ما منظورمون انسان های خوبه )

اما یک سوال:

افتخارات الف ها چیه؟؟؟

کشتن دیور؟ حمله به باقی مونده ی همنوعان خودشون و انسان ها؟ کشتن الف ها در آلکوئالونده؟ دزدیدن لوتین؟ کشتن نگهبانای سیلماریل ها؟ به حرف اولمو گوش ندادن تا گوندولین نابود شد؟ بازم بگم ؟؟

خودت خجالت نكشيدي اورتانك و ميناس آنور رو با ايملادريس يا پلان تير يا لورين يااصلا شمشير بچه اي الف!! مقايسه كردي؟

فعلا که شمشیر ساخت انسان های وسترنس تونست طلسم ویچ کینگ رو بشکنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
اول از همه ،از ناظر ديگه(مشخصا مهدي!!!) ميخوام كه كليه پست هاي بيربط و اسپم از اين بخش رو حذف كنه.چون به نظر ميرسه بحث داره يواش يواش جون ميگره.

همه رو ميندازي گردن من! برادر، منم اين آخر ترمي کلي درس و زندگي دارم. باشه بايد يه وقت بذارم يکم اسپم زدايي کنم.

من توصيف دقيقمو از فينگولفين برات فكر كنم حضوري توضيح دادم و اون هم كاملا با حماقت ميخونه!!بله تورين يك احمقه.البته به جفتشون حق ميدم.ديگه چيرو ميخواستن از دست بدن.(اين دقيقا دليلي ميتونه باشه براي پيدا كردن رابطه بين طول عمر كوتاه و ميزان ريسك پذيري)

در مورد هالت:به نظر من كاري رو از روي احساس كردن حماقته.تورگون هم حماقت كرد كه تو نبرد اشك هاي بيشمار اومد بيرون.شايد اگه بيرون نميومد نيازي نبود كه در زمان پيشگويي اولمو گوندولين رو ترك كنه.

به نظر من کاري رو از روي احساس کردن که با عقل مغاير باشه حماقته.

کجاي کار هالت مغاير با عقل بود؟ مردمش رو که توسط اورکها داشتن نابود ميشدن رو به جايي برد که در امان باشن. اگه وايميستاد تا همه کشته بشن حماقت نبود؟ اون با اين کارش هم مردمش رو نجات داد هم يه قلمرو مستحکم براي خودش پيدا کرد و هم به دشمن اورکها تبديل شد.

پس اين "حمله ي بعد از فرار" کي قرار بود انجام بشه؟ وقتي همه از بين رفتن؟ يکي نيست بگه آخه تو که نميخواي بجنگي بي خود ميکني پا ميشي مياي سرزمين ميانه.

مسلما ترسو بودن الفها برام قابل قبول نيست.فئانور تو صورت ملكور وايساد(كاري كه فقط هورين از انسانها انجام داد)،فينگولفين ملكور رو تحقير كرد.محاصره آنگباند بدون حضور انسانها بود.

بزرگترين افتخار جنگي انسانها چي بود؟آخرين اتحاد؟نبرد هاي آخر بلرياند؟ يا لشكر كشي به آمان؟

كدومشون قابل مقايسه با داگور براگولاخ هستن؟

چون هورين تنها انساني بود که رو در رو با ملکور صحبت کرد و اونو تحقير کرد! مگه برن از ملکور ترسيد؟ رفت روي سرش و سيلماريل رو از تاجش کند. تورين هيچ ترسي از ملکور نداشت، فکر ميکني تو نبرد از دستش فرار ميکرد؟ فئانور هم زماني تو صورت ملکور وايساد که کسي نميدونست که ملکور چه موجود پليديه و چه کارهايي ميتونه بکنه(يعني نميدونست که اين کارش ميتونه چه عواقبي داشته باشه).

الفها تو محاصره آنگباند چيکار کردن؟ اصلا کاري به جنگ نداشتن و زندگي عاديشون رو ميکردن به همين خاطر بود که در داگور براگولاخ غافلگير شدن.

افتخار جنگي انسانها رو ميخواي؟ بيا:

لشکر کشي تار-ميناستير به سرزمين ميانه و شکست دادن سائرون(زماني که گيل گالاد و الروند کاري از دستشون بر نميومد)، لشکر کشي آرفارازون به سرزمين ميانه و اسير کردن سائرون، فداکاري هور براي نجات تورگون، هورين يک تنه 70 اورک رو ميکشه، باراهير چند سال با دوازده نفر از دورتونيون دفاع ميکنه. مگه نميتونست مثل بقيه به جنوب فرار کنه و در امان بمونه. مگه آخرين اتحاد چش بود يا مگه انسانها کم تو نبردهاي آخر بلرياند رشادت داشتن که تو با لحن تحقيرآميز ازشون نام ميبري؟ همون لشکر کشي به آمان، درسته که کار اشتباهي بود اما ترسي از انجامش نداشتن و احتمال پيروزي داشتن! اين افتخار جنگيه اما از نوع منفي

انسانها تو نبرد خشم بودن در حالي که الفهاي سرزمين ميانه نه!

خودت خجالت نكشيدي اورتانك و ميناس آنور رو با ايملادريس يا پلان تير يا لورين يااصلا شمشير بچه اي الف!! مقايسه كردي؟

ديگه داري بي انصافي ميکني! ايملادريس چي داشت که ميناس تريت نداشت؟ بله تو آهنگري الفها بالاتر بودن اما تو ساختمون سازي نومه نوري ها دست همه رو از پشت بسته بودن، تو ميتوني بنايي رو مانند آرگونات مثال بزني؟ اورتانک از سنگي ساخته شده بود که بعد از گذشت هزاران سال و نبرد انتها حتي گوشه هاش هم از تيزي برق ميزد انگار که هکين الان ساختنش..

خب بحث دقيقا اينجاست كه چاره ديگه اي نداشت.ملكور رو دست كم ميگيري؟جمله رو سنگ قبرت كافيت نبود؟

تورين راهي نداشت به غير از فرار از خودش(در حالت منطقي) و زماني هم كه اينو فهميد،به سمت عدم(نبرد با گلائورونگ) شتافت.

چرا چاره ديگه اي نداشت؟ ميتونست تو دوريات بمونه، ميتونست با فيندويلاس ازدواج کنه و نفرين رو از خودش دور کنه.(اما به خاطر غرورش دوريات رو ول کرد و به خاطر دروغهاي گلائرونگ به جاي اينکه به کمک فيندويلاس بره رفت سراغ مادرش) تورين ميتونست سرنوشتشو عوض کنه اگه يکم عقل داشت و غرورش رو کنار ميذاشت.

کي ميگه تورين براي مرگ رفت سراغ گلائرونگ؟ اين حرفت کاملا مغاير با داستانه، بدبخت تازه اول خوشبختيش بود به نيه نور گفت وايسا الان بر ميگردم! هنوز هزار تا آرزو داشت. بعد از اينکه گلائرونگ رو کشت فهميد چه بلايي سرش اومده و خودشو کشت.

تو ميگي انسانها ريسک پذيرترن، آيا اين ريسک پذيري رو نميشه اسمشو شجاعت گذاشت؟(حالا علتش هرچي ميخواد باشه)

هنوز منتظر جوابهای بانو آرون هستم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت

اولن بنده به صورت عمودي اومدم تو كمر اين تاپيك و از آنچه گذشت اطلاعي ندارم پس اگر حرفي تكراري يا بي ربط زده شد مرا عفو كنيد!

دومن كه بايد بگم هر كي به تورين تورامبار توهين كرد خيلي بي ادبه:پي!! {به قول يكي از رفقا: اگه تورامبار نبود الان اهالي سرزمين ميانه به گلائرونگ ميگفتن خان دايي!! اهم... بگذريم}

سومن چرا داريم سر واضحات بحث ميكنيم؟! الف ها اكثرن ترسو بودن! حالا اسمشو هر چي ميخواين بذاريد... مصلحت انديش، محافظه كار و محتاط يا هرچي...

و اينكه بحث سر شجاعته! با اون حرف بانو آرون مخالفم كه گفت الفا هر جا كه لازم باشه ميجنگن... بعله اگه به يك هابيت هم حمله بشه بطور غريزي ميجنگه و از خودش دفاع ميكنه ... ولي بحث ما سر دل و جرئته! اينكه لباس رزم بپوشي و بري با دشمنت {هرچند بطور علني باهات وارد جنگ نشده} بجنگي...

و اينكه {2} به نظر من كلمه ي "غيرتي" بيشتر مناسب احوال الفهاي دوران اول باشه تا "شجاع" چرا كه همون يه مثقال جنگي هم كه كردن به خاطر تعصبات بي جاي فرزندان فئانور بود! و از الف هاي دوران سوم هم كه به نظرم حرفي زده نشه بهتره! باز اون ورودي هاي اول يه تحركي كردن تا به بهونه ي اون بهشون بگيم شجاع! ولي اين ورودي هاي سوم كه كلن در خاطرات سير ميكردن...

اين كه {3} در صنعت ، هنر، فرهنگ، ادب، سياست، بلاغت، فصاحت{!}، و... از انسان ها سر بودن چه ربطي به موضوع داشت؟! بحث سر شجاعت ـه! كه در اغلب گونه هاي اين نژاد زير حد نساب ـه...

و بعله قبول دارم كه هنر انسان ها اصلن به پاي هنر الف ها نمي رسه... ولي كاربرد اصلي شمشير چيه؟ كاربرد اصلي سپر چيه؟! يه سپر هر چقدر هم تذهيب و منبت كاري شده باشه از لحاظ كارايي تاثير چنداني با يه سپر معمولي نداره... به نظرم الف ها هدف سلاح هاي جنگي رو اشتباه گرفته بودن ... بيشتر يه بوم رنگ ميخواستن يا يه زمينه تا هنرشونو پياده كنن! اينكه يه شمشير الفي رو نميشه با يه شمشير ساخت آدميزاد مقايسه كرد تنها از لحاظ بصريه وگرنه هر دو شون يه كار ميكنن!

و صد البته اين نكته هم مد نظر باشه كه الف ها تمامي اين هنر ها رو مديون حضور چندين و چند هزار ساله در جوار والار هستن و چيزي از خودشون ندارن ... چه بسا اگر انسان ها هم همچين موقعيتي رو ميداشتند از لحاظ هنر و فرهنگ هم غني بودن ... همونطور كه ديدم توي نومه نور با اينكه فقط قاصدان والار براي آموزش انسان ها امدن بنا ها و آثاري ساخته شد كه با والينور برابري ميكرد ... ولي چه ميشه كرد كه تقدير اين نژاد بي نوا اين چنين بوده...

و در ضمن فكر مي كنم موضوع تاپيك از " آيا الفها ترسو هستن" به " دادگاه خانوادگي خاندان فينوه" تبديل شده! كماكان در جبهه ي مهدي جان سه بعدي ميجنگيم ... چه هنوز دليل محكمه پسندي بر اثبات وجود {...} در الف ها ارائه نشده است!

در ضمن{2} در مورد حماقت و بلاهت و فلاكت تورين تورامبار هم حرف بسيار دارم كه بعد كنكور تاپيكي اندر باب تورينولوژي خواهم زد {اگه كسي قبل از آن نزده باشد} و آنچه ميخواهد دل تنگم ميگم!

ارادتمند...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

متاسفانه بزرگجترين مدافع تورين و البته بزرگترين مخالف خوان در اين بحث،وقت نميكنه به سايت سر بزنه(هالباراد رو ميگم)

من آخرين جملات بحث قبليم موضعمو نشون داد.من شجاعت رو در انسان ها رد نميكنم ولي هرگز هم ترسو بودن الف ها رو قبول نميكنم.

به نظرم كل اين الف ستيزي ها به خاطر نخوت و غرور زياد الف ها هست.(البته من خيلي با اين قضيه مشكل دارم و به شماها حق ميدم كه به طور ناخود آگاه قصد تخريب الف ها رو داشته باشيد)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar
اون که فینگون باهاش جنگید گوتموگ بود نه گلائرونگ.

اولین باری که گلائرونگ از آنگباند بیرون اومد فینگون بود که جلوش وایساد و تونست فراری اش بده

من توصيف دقيقمو از فينگولفين برات فكر كنم حضوري توضيح دادم و اون هم كاملا با حماقت ميخونه!!بله تورين يك احمقه.البته به جفتشون حق ميدم.ديگه چيرو ميخواستن از دست بدن.(اين دقيقا دليلي ميتونه باشه براي پيدا كردن رابطه بين طول عمر كوتاه و ميزان ريسك پذيري)

لطفا بگو چرا تورین احمقه؟؟؟؟

در مورد هالت:به نظر من كاري رو از روي احساس كردن حماقته.تورگون هم حماقت كرد كه تو نبرد اشك هاي بيشمار اومد بيرون.شايد اگه بيرون نميومد نيازي نبود كه در زمان پيشگويي اولمو گوندولين رو ترك كنه.

فک نکنم در هر حال بالاخره ملکور از مکان گوندولین باخبر میشد

بزرگترين افتخار جنگي انسانها چي بود؟آخرين اتحاد؟نبرد هاي آخر بلرياند؟ يا لشكر كشي به آمان؟

كدومشون قابل مقايسه با داگور براگولاخ هستن؟

تو داگرو براگولاخ و نبرد های قبلی فقط اورک ها بودند که میجنگیدند و دلیل موفقیت الف ها هم همین بود که اورک ها رو راحت میتونستند بزنند مطمئن باش اگه انسان ها هم بودند دست کمی از الف ها نداشتند

بعد ملکور خودش نخواست محاصره شکسته بشه چونکه دیدی تو جنگ بعدی سه سوت محاصره رو شکست

خودت خجالت نكشيدي اورتانك و ميناس آنور رو با ايملادريس يا پلان تير يا لورين يااصلا شمشير بچه اي الف!! مقايسه كردي؟

خجالت نمیکشی بزرگترین بناههای دوران سوم رو با شمشیر الف ها مقایسه میکنی؟ حالا باز پلان تیر یه چیزی

خب بحث دقيقا اينجاست كه چاره ديگه اي نداشت.ملكور رو دست كم ميگيري؟جمله رو سنگ قبرت كافيت نبود؟

تورين راهي نداشت به غير از فرار از خودش(در حالت منطقي) و زماني هم كه اينو فهميد،به سمت عدم(نبرد با گلائورونگ) شتافت

فرار از خودش رو قبول دارم ولی نه فرار به سوی مرگ

تورین محکوم به مرگ نبود

به نظرم كل اين الف ستيزي ها به خاطر نخوت و غرور زياد الف ها هست.(البته من خيلي با اين قضيه مشكل دارم و به شماها حق ميدم كه به طور ناخود آگاه قصد تخريب الف ها رو داشته باشيد)

کسی قصد تخریب نداره هدف اثبات ترسو بودنه

تولکاس جان داری شجاعت رو در نبرد ها میبینی درحالی که اینجا شجاعت فردی سنجیده میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
و بعله قبول دارم كه هنر انسان ها اصلن به پاي هنر الف ها نمي رسه... ولي كاربرد اصلي شمشير چيه؟ كاربرد اصلي سپر چيه؟! يه سپر هر چقدر هم تذهيب و منبت كاري شده باشه از لحاظ كارايي تاثير چنداني با يه سپر معمولي نداره... به نظرم الف ها هدف سلاح هاي جنگي رو اشتباه گرفته بودن ... بيشتر يه بوم رنگ ميخواستن يا يه زمينه تا هنرشونو پياده كنن! اينكه يه شمشير الفي رو نميشه با يه شمشير ساخت آدميزاد مقايسه كرد تنها از لحاظ بصريه وگرنه هر دو شون يه كار ميكنن!

برای اینکه بی انصافی نشه و تولکاس نگه از روی حب و بغض حرف میزنم! بگم که شمشیرهای الفی تو کاربرد هم بهتر بودن. جایی گفته شده که پوست شلوب به قدری سفت بود که فقط به وسیله شمشیر الفی و دست تورین یا برن قابل نفوذ بود. یعنی اینکه شمشیر الفی قوی تر بوده اما اگه به دست یه الف بود اون کارایی رو نداشت. (تازه اگه الفی جرئت نزدیک شدن به شلوب رو داشت :D )

اولین باری که گلائرونگ از آنگباند بیرون اومد فینگون بود که جلوش وایساد و تونست فراری اش بده

اینو که میگی یادم نمیاد. مگه قبل از داگور براگولاخ گلائرونگ بیرون اومده بود؟ توی داگور براگولاخ گلائرونگ به سپاه شرقی و مایدرس حمله کرد و نزدیک بود توسط دورفها کشته بشه اما تونست در بره.

فرار از خودش رو قبول دارم ولی نه فرار به سوی مرگ

تورین محکوم به مرگ نبود

کاملا درسته! آخرین جمله تورین به نیه نور:

"دل قوی دار نی نیل. چه به تو میگویم: تو و من به دست این اژدها کشته نخواهیم شد و نه به دست هیچ دشمنی از شمال"

پس مسلما برای مرگ به سمت گلائرونگ نرفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar
اینو که میگی یادم نمیاد. مگه قبل از داگور براگولاخ گلائرونگ بیرون اومده بود؟ توی داگور براگولاخ گلائرونگ به سپاه شرقی و مایدرس حمله کرد و نزدیک بود توسط دورفها کشته بشه اما تونست در بره.

اولین بار که گلائرونگ بیرون اومد و هنوز بچه بود در زمان داگور آگلارب بود که الف ها ازش ترسیدند ولی فینگون فراری اش داد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
اولین بار که گلائرونگ بیرون اومد و هنوز بچه بود در زمان داگور آگلارب بود که الف ها ازش ترسیدند ولی فینگون فراری اش داد

مثل اینکه درسها زیاد فشار آروده بهم! واجب شد دوباره سیلماریلیون رو بخونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

گلائرونگ ، آخرش چی شد؟؟

همونیه که میگفتن (( به اشتباه)) پسر ملکور هستش؟؟

اونی که گندالف کشتش ، از بچه های اون بود یا با اون نسبتی داشت؟؟؟

ببخشید اینو میپرسم ولی یه نفر به من گفت شائن بالروگ خیلی کمتر از سائرون نیست ( منظورم مقامه) ، پس یعنی ، گندالف که تونست یه بالروگ رو

بکشه اندازه سائرونه ؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

ايستاري(گاندالف يكي از اونهاست) زماني به سرزمين ميانه اومدن سوگند خوردن كه حجاب از چهر هاشون بر نيفكنند و قدرت واقعي خود رو نشون ندهند.در غير اين صورت،بله گاندالفاگه قدرتي بيشتر از سارون نداشته باشه،كمتر از اون نيست.با همون قدرت محدودش بالروگ موريا رو شكست داد!

گلائورونگ هم اژدهاست نه بالروگ و اصلا هم پسر ملكور نيست!"دي

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

گلائرونگ اژدها بود اوني که گندالف کشت بالروگ بود اينا هيچ ربطي به هم ندارن!

گلائرونگ رو تورين تورامبار کشت.

اين که گفته شده شان بالروگ کمتر از سائرون نيست براي اينه که سر فرمانده آنگباند در دوران اول يه بالروگ(گوتموگ) بود نه سائرون. سائرون و گندالف هر دو مايار هستن و تقريبا در يه سطح هستن.

تمام اين چيزا تو سيلماريليون هست تو که انقدر علاقه داري پیشنهاد میکنم حتما بری بخونیش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...