رفتن به مطلب
bard

یک ماجرا جویی غیر منتظره در دنیای تالکین - ورود و هماهنگی

Recommended Posts

bard

خوب مثل اینکه دوستان نمیخوان بیان تا هماهنگ بشیم و داستان داخل قلعه رو بنویسیم.به پیغاممون هم که جواب نمیدن.عده ای نیستند ولی بعضیا ظاهرا فقط واسه ما وقت ندارن و برای دیگران وقت خیلی زیادی دارن.در هر صورت من که نمی تونم تنهایی بنویسم.از بعضیا انتظار نمیرفت.منتظریم

کینگ شما با اله ماکیل هماهنگ بشید اون مسئول کار های داخل قلعس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

کینگ شما با اله ماکیل هماهنگ بشید اون مسئول کار های داخل قلعس

میدونم ایشون هستند.من هم مکاتبه کردم باهاشون ولی پاسخی دریافت نکردم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

میدونم ایشون هستند.من هم مکاتبه کردم باهاشون ولی پاسخی دریافت نکردم.

در حال هماهنگی هستیم

با شما تماس میگیرن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

روز سوم به قلعه حمله میشه یا روز چهارم؟

یکی جواب بده لطفا!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

روز سوم به قلعه حمله میشه یا روز چهارم؟

یکی جواب بده لطفا!!!

گرگ و میش یا غروب افتاب روز سوم حمله میشه تا سحر روز چهارم ادامه داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lady Oakenshield

هنوزم جا برای یکی دیگه هست؟@};-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

سلام بانوی سپر بلوط. دوست داشتیم باهامون باشید. ولی فعلا گمون نکنم نظر مسئول تاپیک و نیز ما مساعد باشه. ولی فرصتی دیگر حتما در کار خواهد بود. @};-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

ولی به نظرم خوب میشه اگه لیدی اوکن شیلد هم باشه ها؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لرد الکساندر سان

منم میخوام باشم... نقش منفی هم میتونم بگیرم... همونطور که بهت گفتم بارد... من خواهم بود...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

سلام بچه ها میگم، میگم کسی برای پایان داستان ایده ای نداره؟من که میگم یه نبرد بزرگ جلوی دروازه خیلی خوب میشه!قلعه رو محاصره کنن ، ما هم از قلعه بزنیم بیرون،باهاشون بجنگیم و تیکه پاره شون کنیم!اورک های اصلی هم تا اخر داستان نمی میرن ها پس فکرش رو نکنیدکه بکشینشون! (گوندزا و ایگریش)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

ولی به نظرم خوب میشه اگه لیدی اوکن شیلد هم باشه ها؟

منم میخوام باشم... نقش منفی هم میتونم بگیرم... همونطور که بهت گفتم بارد... من خواهم بود...

سلام دوست داشتیم باهامون باشید. ولی فعلا گمون نکنم نظر مسئول تاپیک و نیز ما مساعد باشه. ولی فرصتی دیگر حتما در کار خواهد بود. @};-

====================================================================================================================

سلام بچه ها میگم، میگم کسی برای پایان داستان ایده ای نداره؟من که میگم یه نبرد بزرگ جلوی دروازه خیلی خوب میشه!قلعه رو محاصره کنن ، ما هم از قلعه بزنیم بیرون،باهاشون بجنگیم و تیکه پاره شون کنیم!اورک های اصلی هم تا اخر داستان نمی میرن ها پس فکرش رو نکنیدکه بکشینشون! (گوندزا و ایگریش)

داستان که از قبل توسط مسئول تاپیک نوشته شده،و داستان هر روز مشخصه.فکر کنم یه جنگی قرار اتفاق بیقته.

ویرایش شده در توسط K I N G

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

ببین جناب کینگ اونطوری که شما میگی دیگه رول پلیینگ نیس که اخه برادر.بعدشم اخه هر کسی توی داستان باید خلاقیت به خرج بده و اتفاقات غیر منتظره به وجود بیاره و سعی کنه هیجان داستان رو ببره بالا ، مثل همین کاری که من و انا با هم انجام دادیم!

یه پیشنهاد:دوستان نظرتون چیه که وقتی داستان تموم شد کل داستان رو به صورت یه داستان بلند در بیاریم،نثرش یکنواخت باشه و قسمتی باشه باشه یعنی هر قسمت یک روز، اینطوری بیشتر شبیه یه کتاب میشه، تازه شاید حتی به انگلیسی هم ترجمش کنیم و از روش فیلم هم بسازن:دی. فرض کنید،ارباب حلقه ها:قلعه خاکستری!

خیلی باحال میشه مگه نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لرد الکساندر سان

یعنی اینطور نیست؟ شما خودتون خلاقیت به خرج نمیدید؟

یعنی چنین قصدی نداشتید؟ نمیخواستید به صورت کتابش کنید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

چه میدونم،هنوز که تصمیم نداشتیم کتاب بشه ولی اگه بشه خوب ، خلاقیت هم بعضی از بچه ها به خرج میدن،خودم که گفتم دیگه،مثلا جناب اله ماکیل و انا خیلی خلاقیت دارن و البته خودم(البته تعریف از خود نباشه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

سم:این بحث در گذشته هم صورت گرفته.اگه به پستهای قبلی یا نمایه های دوستان سری بزنید متوجه میشید.خلاقیت به خودتون بستگی داره.چه جوری؟اینطوری که شما خودتون رو با محیط داستان سازگار کنید(هر طوری که هست)و داستانتون رو مطابق با اتفاقات رخ داده تنظیم کنید.که این خودش خلاقیت میخواد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

من منظورم این بود که کلا بچه ها خودشون چیز های جدید خلق کنن تو داستان ، که البته به نظر منم باید هماهنگ باشه،و منم تا حالا ندیدم که هیچکس هیچ پستی بزاره که از روند داستان بیرون باشه،در کل من به دنبال اینکه کل کل راه بیفته نیستم و خطرات دوری میکنم:دی (این متن بالا رو اروم نوشتم عصبانی نخونید:دی)

پ.ن:شخصیت دیرنیر چی شد ، کی نقششو مینویسه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

من منظورم این بود که کلا بچه ها خودشون چیز های جدید خلق کنن تو داستان ، که البته به نظر منم باید هماهنگ باشه،و منم تا حالا ندیدم که هیچکس هیچ پستی بزاره که از روند داستان بیرون باشه،در کل من به دنبال اینکه کل کل راه بیفته نیستم و خطرات دوری میکنم:دی (این متن بالا رو اروم نوشتم عصبانی نخونید:دی)

پ.ن:شخصیت دیرنیر چی شد ، کی نقششو مینویسه؟

یه نگاهی به پست قبلی من پست جدید انا (زده!؟ @};-) یا پستای سالنبور و گشتی ها بنداز ببین با سیر اصلی جلو رفتیم!؟

شما هم میتونین همچین خلاقیت هایی بکنید

نیازی نیس بیاین اینجا بپرسین پایان داستان چطور خواهد شد چون داستان با پست بچه ها شکل میگیره و بچه ها خودشون پستشون رو با خلاقیت تمام می نویسند! :-h

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

یه نگاهی به پست قبلی من پست جدید انا (زده!؟ @};-) یا پستای سالنبور و گشتی ها بنداز ببین با سیر اصلی جلو رفتیم!؟

شما هم میتونین همچین خلاقیت هایی بکنید

نیازی نیس بیاین اینجا بپرسین پایان داستان چطور خواهد شد چون داستان با پست بچه ها شکل میگیره و بچه ها خودشون پستشون رو با خلاقیت تمام می نویسند! :-h

با اجازه اون پست انا رو که خودم باهاش همکار بودم و پس از مدت ها کار سخت طاقت فرسا بر روی ایده ها بالاخره تونستیم شاهکار ابدی را در قلب داستان ابکی قلعه خاکستری خلق کنیم:دی

شما هم پستتو نمی زنی نولوجان می خوای وایسی تا داستان منقرض بشه،الانم که همه دارن دونه دونه میزنن زیرش!راستی عیدتون هم مبارک باشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

آقا الان انا خیانت میکنه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

آقا الان انا خیانت میکنه؟

بهله که خیانت میکنه اصن موقعی که با من مشورت میکرد به این نتیجه رسید.خیلی هم ایده خوبیه،باعث میشه داستان از این بی هیجانی در بیاد.:دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

دوستان متاسفانه تاپیک دفاع از قلعه خاکستری --- تاپیک اصلی ایفای نقش دچار مشکل شده بود و دیگه نمیشد دنبالش کرد.جناب الوه مدتی پیش زحمت کشیدند و درستش کردند.منم یادم رفت به شما بگم.

الان درست شده و مشکلی نداره.برای اطلاع از آخرین ارسالهای تاپیک اون رو دنبال کنید.به این شکل:

post-3408-0-62971400-1427713690_thumb.pn

ویرایش شده در توسط K I N G

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

سلام یه سوال شخصیت اینار توی روز چندم بر میگرده؟اصن بر میگرده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

سلام یه سوال شخصیت اینار توی روز چندم بر میگرده؟اصن بر میگرده؟

اولا تذکر میدم که فاش کردن محتوای پیغام خصوصی خلاف قوانینه! کمی مراعات کنید! (درباره حرفایی که درباره آنا زدی)

درباره من هم، صبر کنین و منتظر اپیزود بعدی باشید :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

خیانتی در کار نخواهد بود

تعدادی از اورگ ها به درون قلعه نفوذ میکنن : در اثر اشتباه سهوی مسئول دروازه و دیده بانها

با اله ماکیل هماهنگ شید

من هزار بار گفتم هر اتفاق جداگانه رو با من هماهنگ کنید

تصمیم میگیرید برای نقشتون وو. فکر میکنید موضوع ساده‌ای هستش ولی که ماجرا رو تحت تاثیر قرار میده

@سم وایز علاقه ای به رساله نویسی ندارم خلاصه باید بگم که شما باید انرژی بیش از حد خودت رو مهار کنی و با گروه هماهنگ بشی

@نولو عزیز شما باید کامل هماهنگ بشید ، وضعت گروه رو در نظر بگیرید

اخطار به کلیه دوستان تا اینجا سعی کردم پستی ویرایش نشه اما از امروز هر پست ناهماهنگ با خط اصلی داستان ویرایش میشه !!!

باشد که رستگار شویم

ویرایش شده در توسط bard

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

اولا تذکر میدم که فاش کردن محتوای پیغام خصوصی خلاف قوانینه! کمی مراعات کنید! (درباره حرفایی که درباره آنا زدی)

درباره من هم، صبر کنین و منتظر اپیزود بعدی باشید :D

خیانتی در کار نخواهد بود

تعدادی از اورگ ها به درون قلعه نفوذ میکنن : در اثر اشتباه سهوی مسئول دروازه و دیده بانها

با اله ماکیل هماهنگ شید

من هزار بار گفتم هر اتفاق جداگانه رو با من هماهنگ کنید

تصمیم میگیرید برای نقشتون وو. فکر میکنید موضوع ساده‌ای هستش ولی که ماجرا رو تحت تاثیر قرار میده

@سم وایز علاقه ای به رساله نویسی ندارم خلاصه باید بگم که شما باید انرژی بیش از حد خودت رو مهار کنی و با گروه هماهنگ بشی

@نولو عزیز شما باید کامل هماهنگ بشید ، وضعت گروه رو در نظر بگیرید

اخطار به کلیه دوستان تا اینجا سعی کردم پستی ویرایش نشه اما از امروز هر پست ناهماهنگ با خط اصلی داستان ویرایش میشه !!!

باشد که رستگار شویم

نولو:زمانی که من درباره خیانت گفتم خودش پستشو گذاشته بود.و توش اشاره کرده بود.

بارد:منظورت از انرژی من چیه؟به انرژی من توهین کردی؟:دی

بعدشم منظورت چیه که هماهنگ شم؟ من که پسر خوبیم و هیچ کار بدی انجام ندادم و هماهنگم؟! :D ~x( :| :| ~x(

خیانتم من به انا گفتم ولی خب نوشت دیگه...

بعدشم منظورت از ویرایش چیه؟غلطای املایی هم درست می کنی؟:دی

بعدش هیچکدوم از پستا رو ویرایش کردی الان؟

و دراخر بگم جمله ت خیلی با حال بود:

خیانتی در کار نخواهد بود!(مثل توی فیلما!)

با تشکر،و عیدت هم مبارک!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...