رفتن به مطلب
bard

یک ماجرا جویی غیر منتظره در دنیای تالکین - ورود و هماهنگی

Recommended Posts

اله ماکیل

اینکانوس بابا یه کم دندون رو جیگر بذار. :دی

گفتم تو خط اول ناهماهنگی بوده. باید بشینیم دوباره نقش ها رو آنالیز کنیم ببینیم کی به کیه. داستان خط دوم رو هم طراحی میکنیم از خط اول بهتر میشه.

یه کم صبر کن تا من دوباره نقش ها رو بررسی کنم ببینم چجوریه.

ادموند: درستش میکنم. واسه خط داستان شام همه چی مرتب میشه.

ویرایش شده در توسط اله ماکیل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

شام رو کی مینویسیم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

بعد از هماهنگی همه و مشخص کردن میزانسن ها.

خواهشا قبل از اون کسی پست نذاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

باشه پس هر وقت شروع شد بهم بگید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

باشه پس هر وقت شروع شد بهم بگید.

نری یه هفته بعد برگردی بگی به من نگفتین ها:وی @-)

ویرایش شده در توسط K I N G

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

سعی خودم رو میکنم...‏‎@-)‎

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Anna

من هنوز داستان کیان نخوندم که گویا دکتر قلعه ست. بعد نظر میدم. کی دکتردار شدیم؟ ~x(

بچه ها همه انسان باشید. @-) اینطوری جالبتره و بقول بارد جای درام بیشتری داره.

اینکانوس اسم کاملم آنا آرتانیس (جزو اسمه فامیلیم نیست، اینطوری فامیلی پدرم بانوی نجیب میشه :-?).

ماهان، لیتراندیل حذف شده، منظورت کیه الان؟

قلعه سرخ نیست خاکستریه؟

ویرایش شده در توسط Anna

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

دوستان یک لحظه ساکت باشید

کسی مطلب نزاره کار دارم با همه

چرا من هر حرف رو باید به تعداد همه شما عزیزان و دوبار بزنم ؟‌

اساتید این کار صرفا برای یک سرگرمی و ایجاد یک اثر ماندگار از بچه های اردا هستش

نه من و نه شما صرفا فردوسی و یا ناصرخسرو و یا تالکین و مارتین نیستیم ،‌اهمیتی نداره که بعضی ها چقدر تجربه دارن بعضی ها بار اولشونه

سعی کنید سطح خودتون رو با هم دیگه بالانس کنید

بیشتر مطالب این پست به فهموندن مطالب به همدیگه میگذره و مطالب اصلی در لابلای پست ها گم میشه و مجبور میشیم یه مطالب اصلی رو سه بار اعلام کنیم

من نگرفتم این دوست عزیزمون کیان کی هستش که بدون هیچ هماهنگی در تاپیک مطلب گذاشته من تا جایی که یادمه کاربری به نام اسماگ و اینکانوس اخرین اعضایی بودن که به این تاپیک پیوستن و حالا این دوست عزیزمون اومده مطلب زده :‌

روزی از روزگار در سر زمین میانه به یک قلعه که نام ان قلعه، چیزی نبود جز قلعه ی سرخ که به ان قلعه ی سحرآمیز حمله کرده بودند

من هیچ وقت علاقه ای ندارم که بخوام توانایی هام رو به رخ دوستان بکشم و از بقیه دوستانی که تجربه دارن هم میخوام که این کارو نکنن ولی به جای اون انتظار دارم که حتما و حتما مشکلات نوشتاری دوستان تازه وارد رو بیان کنن

قطعا روز اول هستش و استارت کار و راه انداختن تاپیک بعد از وقفه های طولانی بسیار سخت هستش

( از دوستان عزیز که هنوز پای تاپیک هستن بسیار تشکر میکنم )

به دوستان تازه وارد هم اعلام میکنم که اقایون و خانوم ها در نوشتن به صورت گروهی شما باید با بقیه هماهنگ باشید هر ایده ای که به ذهنتون اومد رو در داستان وارد نکنید چون در اینده جایی برای این مطلب نخواهد بود و مثل یه چیز مزاحم وقت ما صرف ماستمالی و سرهم بندی کردن این نکات اضافی با داستان خواهد شد ، ضمنا بهتر هستش چکیده ای مطالبتون رو در این تاپیک بزارید تا اگر کمی و کاستی داره مورد بررسی دوستان قرار بگیره

اینا صرفا موارد مربوط به روز اول و تازه کار بودن همه ماست ، هیچ وقت دلم نمیخواد که بچه های تازه کار رو کنار بزارم به خاطر اینکه همه ما یه زمانی تازه کار بودیم

ولی بهتر این هستش که قبل از نوشتن مطلبتون رو در کاغذ بنویسید و چند بار بهش نگاه کنید ، ضمنا زیاد هیجان زده نباشید برای تمام روز ها فرصت برای هنر نمایی هستش

نکات دیگه : در باب وجود حیوانات در قلعه مسئله ای نیستش که اینا هم از روز اول معرفی بشن به هر حال در یک قلعه وجود چنین حیواناتی معمولی هستش و در مورد اینکه مسئولیت اینا با کی هستش من اعلام کردم که گربه مربوط به اشپزخانه هستش حالا اشپز ها هر کاری میخوان باهاش بکنن : البته بهتره که به عنوان گوشت توی غذا استفاده نشه

اما در مورد سگ به نظرم اسم مناسبی هستش شما دنبال یک اسم هستید که این حیوون بتونه نقش پررنگ تری داشته باشه البته که مطمئن هستم در اینده کسی مسئولیت این رو برعهده نخواهد گرفت

پس فکر کردم بهتره خودم مسئولش باشم

نکته اصلی : اینجا چت روم نیست تا حد امکان از ارسال مطالبی که ضرورتی نداره پرهیز کنید

خب امید وارم لااقل تا یکی دو صفحه اینده نیازی به تکرار این سخنرانی نباشه

ویرایش شده در توسط bard

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Anna

بارد حق با شماست مخصوصا اینکه تاپیک حالت چت روم گرفته و میشه مطالب غیر ضروری و اضافه رو از تاپیک حذف کرد؟؟؟؟

بارد اگه میشه یک توضیح کاملا روشن و واضحه از خط دوم داستان هم بگو یا اینکه مشخص کی در موردش بهمون میگی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

بارد حق با شماست مخصوصا اینکه تاپیک حالت چت روم گرفته و میشه مطالب غیر ضروری و اضافه رو از تاپیک حذف کرد؟؟؟؟

بارد اگه میشه یک توضیح کاملا روشن و واضحه از خط دوم داستان هم بگو یا اینکه مشخص کی در موردش بهمون میگی؟

میشه باید به ناظم و مدیر انجمن بگم

من خودم نمیگفتم چون در این صورت ارزش کار خودمون زیر سوال میره ، مدیر میگه این چه تاپیکی هستش که 15 صفحه جلو رفته و خروجیش یه صفحه هم نیستش

قضیه شب اول یک شام و اعلام داستان روز دوم در همون موقع هستش

اما اول باید مسئله اخرین پستی که ارسال شده حل بشه تا اون حل نشه نمیشه جلو رفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

بارد من یه چیزی بگم؟

اینکه 15 صفحه جلو رفته و یه صفحه هم خروجی نداشته به نظرت چیز عجیبیه؟ ما یا باید اینجا هماهنگی بشیم یا تو نمایه یا تو پیغام خصوصی. حرفایی هم که زده شده منهای درصد کمی که حالت چت داشته بقیه به نظرم لازم بوده واسه هماهنگی. پیغام خصوصی که واسه هماهنگی اصلا مناسب نیست، اگه مشکلی از بابت حجم مکالمات تو این تاپیک هست، تو نمایه هماهنگ بشیم.

مسئله پست آخر خود من رو هم غافلگیر کرد. تصمیم با خودته، میخوای وارد داستانش کن، یا میخوای به خاطر اینکه از اول هماهنگ نشده به یکی از ناظرا بگو حذفش کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Anna

بارد من یه چیزی بگم؟

اینکه 15 صفحه جلو رفته و یه صفحه هم خروجی نداشته به نظرت چیز عجیبیه؟ ما یا باید اینجا هماهنگی بشیم یا تو نمایه یا تو پیغام خصوصی. حرفایی هم که زده شده منهای درصد کمی که حالت چت داشته بقیه به نظرم لازم بوده واسه هماهنگی. پیغام خصوصی که واسه هماهنگی اصلا مناسب نیست، اگه مشکلی از بابت حجم مکالمات تو این تاپیک هست، تو نمایه هماهنگ بشیم.

مسئله پست آخر خود من رو هم غافلگیر کرد. تصمیم با خودته، میخوای وارد داستانش کن، یا میخوای به خاطر اینکه از اول هماهنگ نشده به یکی از ناظرا بگو حذفش کنه.

اله ماکیل بنظرم میشه بعضی موارد و در پیغام های خصوصی هماهنگ کرد مثلا همردهایی که قرار داستانشون بهم نزدیک باشه یا قراره توی داستان باهم مکالمه داشته باشند. اما میگم خود بچه ها بعضی از این مطالب غیرضروری که توی تاپیک گذاشتن و خودشون حذف کنن دیگه به مدیریت نگیم.

در جمله آخر منم باهات موافقم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

4 یا 5 بار گفتم که هم دسته ها پیغام خصوصی گروهی تشکیل بدید و یا توی نمایه با هم هماهنگ بشید

در باب پست اخر من نظرم این هستش که خود این نویسنده عزیز بیاد اینو پاک کنه ولی گمان میکنم که این دوستمون فقط ساعت های مشخص به انجمن سر بزنه و ممکنه که ما تا شب علاف بشیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اینکانوس

4 یا 5 بار گفتم که هم دسته ها پیغام خصوصی گروهی تشکیل بدید و یا توی نمایه با هم هماهنگ بشید

در باب پست اخر من نظرم این هستش که خود این نویسنده عزیز بیاد اینو پاک کنه ولی گمان میکنم که این دوستمون فقط ساعت های مشخص به انجمن سر بزنه و ممکنه که ما تا شب علاف بشیم

خب اگه حذف بشه که بعد دوباره نوشته ماهان با نوشته من هماهنگ نیست این رو چیکار کنیم. @-)

ویرایش شده در توسط اینکانوس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

خب اگه حذف بشه که بعد دوباره نوشته ماهان با نوشته من هماهنگ نیست این رو چیکار کنیم. @-)

خیلی راحت مثل ما برید تو پیام خصوصی هماهنگ بشید و بعد متنتون رو منتشر کنید.خواهشا تا امشب متنتون رو هماهنگ شده ارائه کنید. :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ادموند پونسی

الان قراره بریم برای شام دیگه؟ ینین رول رو حاضر کنیم؟

+لطفاً و خواهشاً فراموش نشه وضعیت پست ها، باعث می شه یه نظم و ترتیبی به اوضاع داده شه

و بارد عزیز، این داستان برای عشق و حال و ثبت اثر نیست، اگه هدف واقعی مد نظره، می تونه کمک به بهتر نوشتن دوستان باشه. بنابراین پیشنهاد می کنم یه تاپیک برای نقد هر پارت از داستان بزاریم. و خب این ماهان هی داشت جار می زد کیان با من همکلاسه می گه چی کار کنم و اینا... خب پس چرا کسی نمی دونه؟

و باز هم می گم، اول من گفتم سگه رو می خوام :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اینکانوس

من که از همون اول داستانم رو با داستان ماهان هماهنگ کرده بودم ؛ همین الانشم تغییر ندادم هنوز.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

الان قراره بریم برای شام دیگه؟ ینین رول رو حاضر کنیم؟

+لطفاً و خواهشاً فراموش نشه وضعیت پست ها، باعث می شه یه نظم و ترتیبی به اوضاع داده شه

و بارد عزیز، این داستان برای عشق و حال و ثبت اثر نیست، اگه هدف واقعی مد نظره، می تونه کمک به بهتر نوشتن دوستان باشه. بنابراین پیشنهاد می کنم یه تاپیک برای نقد هر پارت از داستان بزاریم. و خب این ماهان هی داشت جار می زد کیان با من همکلاسه می گه چی کار کنم و اینا... خب پس چرا کسی نمی دونه؟

و باز هم می گم، اول من گفتم سگه رو می خوام :دی

نقد بعد از پایان کل داستان هستش

من که از همون اول داستانم رو با داستان ماهان هماهنگ کرده بودم ؛ همین الانشم تغییر ندادم هنوز.

پس این اقای عزیز kiantakhayol که مطلب اخر رو نوشته کی هستش ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

الان مشکل اصلی شما چیه؟اگه ما هستیم بی ریا بگید دیگه...

آقا من همون اول به بارد گفتم اگه تا امشب اسماگ ازش خبری نشد من به کیان میگم که بیاد همه ی شما هم موافق بودین!

الان هم منظور اینکانوس این که میتونه خودش رو هم با کیان هماهنگ بکنه.آره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اینکانوس

بارد: کیان تخیل دوست ماهان هست قرار بود اسم نقشش اسماگ باشه . که نیروی تدارکات هست.

ماهان داستانش رو تغییر داد و به همین دلیل حالا باید کیان تخیل با من هماهنگ بشه و داستانش رو یک مقدار ویرایش هم بکنه که من کمکش میکنم. در واقع الان نیروی تدارکاتمون نقشش رو کیان تخیل بازی میکنه و ماهان هم به عنوان یک سرباز که داستان ماهان هم خیلی کم احتیاج به ویرایش دار که من کمکش میکنم.

امیدوارم دیگر شک و ابهامی باقی نمانده باشه.

بارد عزیز درواقع سوء تفاهم شده بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
kiantakhayol

با سلام به دوستان عاجز

اگه با من مشکل دارید بدونه پرده گذاری بگید من هم خودم می فهمم و ا گه خاستید خودم می رم بیرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Anna

با سلام به دوستان عاجز

اگه با من مشکل دارید بدونه پرده گذاری بگید من هم خودم می فهمم و ا گه خاستید خودم می رم بیرون

نخیر فقط همه فکر می کردن کاربر اسماگ قراره بیاد یهو شوکه شدن از جمله خودم. پس شما جای کاربر اسماگ رو گرفتید و تدارکات هستید؟ درسته؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اینکانوس

با سلام به دوستان عاجز

اگه با من مشکل دارید بدونه پرده گذاری بگید من هم خودم می فهمم و ا گه خاستید خودم می رم بیرون

دوست عزیز در واقع شما قرار بود اسم نقشتون اسماگ باشه به خاطر همین دوستان فکر کردند که کسی بدون اجازه داستان نوشته چون شما اسم نقشتون را یه چیز دیگه گذاشتین.

اشتباهی صورت گرفته حالا من در پیغام خصوصی کمکتون میکنم داستانتون رو ویرایش کنید.

بازم ممنون از همه دوستان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

درسته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

متن های آخر یکم ناهماهنگ هستند.مثلا یکیتون دکتر رو از روهان،یکی تون گاندور یا الف معرفی کردید یا مشکلات این چنینی.

خودتون اگه یکبار بخونید متوجه میشد.دفعه بعد قراره در نمایه ها بیشتر هماهنگ باشیم.از همدیگر هم ناراحت نباشید.یکمی نقد پذیر باشید. @-)

ویرایش شده در توسط K I N G

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...