رفتن به مطلب
bard

یک ماجرا جویی غیر منتظره در دنیای تالکین - ورود و هماهنگی

Recommended Posts

bard

به هر حال باید تکلیف مشخص بشه

اگر هم مشکلی پیش اومد که نشد حلش کرد پخ پخ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

نه خودم مینویسم

اگر هم زود تر داخل قلعه رو شروع کردید من زودتر مینویسم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

سلام

بعد از مدت ها:دی

مشکلاتی پیش اومد که متاسفانه نشد بیام سایت.

ولی خب...

اگر دوستان راضی باشن..بیام داخل داستان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bellatrix

فریژآ قبر کند خخخخخ! خیلی باحال بود!

کلا خیلی حال میکنم یهو غافل گیر میشم ک شخصیتم کاری میکنه ک من اصلا روحمم خبر نداشته!!دوستان ایول ادامه بدین!! خخخخخخ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

فکر کنم همه دوستان پستاشون رو گذاشتند،درسته دیگه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

یه فرصت کوچیک به من بدید من فردا وقتی از امتحان اومدم اون پستی که با ریابو اینا با اورکا درگیر میشیم رو بنویسم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ادموند پونسی

اینجور که فهمیدم جسد منو هنوز دفن نکردین :)

اینه رسم جوانمردی؟ ;)

باو منو دفن کنین خب :دی

یه کم از نبرد بکشین بیرون، به قلعه بیشتر برسین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

اینجور که فهمیدم جسد منو هنوز دفن نکردین ;)

اینه رسم جوانمردی؟ :D

باو منو دفن کنین خب :دی

یه کم از نبرد بکشین بیرون، به قلعه بیشتر برسین

وقتی آبا از آسیاب بیفته اجساد شهدا رو دفن میکنیم و بی توجهی به کشته شدنشون رو توی یه مراسم با شکوه جبران میکنیم ادموند. شخصا این قول رو بهت میدم. :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

یه فرصت کوچیک به من بدید من فردا وقتی از امتحان اومدم اون پستی که با ریابو اینا با اورکا درگیر میشیم رو بنویسم.

ما منتظریم

وقتی آبا از آسیاب بیفته اجساد شهدا رو دفن میکنیم و بی توجهی به کشته شدنشون رو توی یه مراسم با شکوه جبران میکنیم ادموند. شخصا این قول رو بهت میدم. :)

گمان نمیکنم همچین فرصتی گیر بیاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

خط بعدی داستان

موضوع خط اصلی حمله به داخل قلعه هست

افراد بیرون قلعه بعد از ازادی اسلنبور به سرعت سمت قلعه حرکت میکنن و متوجه میشن به قلعه حمله شده

در حالی که افراد داخل قلعه در تالار داخلی محاصره شدن به اورک های بیرون قلعه حمله میکنیم و اونها رو مجبور به عقب نیشینی میکنیم

و سپس مراسمات خاکسپاری و تحکیم استحکامات قلعه و روز بعدش محاصره اصلی اتفاق می افته و ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

ینی ما الان بر می گردیم میجنگیم فرداش دوباره میجنگیم؟؟

یه فرجه بدین .. خواهشا ... دقیقا یه روز کمه اینجوری

.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard
ینی ما الان بر می گردیم میجنگیم فرداش دوباره میجنگیم؟؟ یه فرجه بدین .. خواهشا ... دقیقا یه روز کمه اینجوری .

فرداش جنگ نیست فقط محاصره هستش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

افراد داخل قلعه کی خیتونن پست بزارن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

افراد داخل قلعه کی خیتونن پست بزارن؟

الان همه میتونن پست هاشون رو بزارن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

رفقا منم بیستو سوم داستانم رو مینویسم.

راستی افراد داخل قلعه داستان روز چهارم رو نداشتند نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

رفقا منم بیستو سوم داستانم رو مینویسم.

راستی افراد داخل قلعه داستان روز چهارم رو نداشتند نه؟

سلام ماهان. از افراد داخل قلعه فقط کینگ پست روز چهارم رو نوشته. من، تو، راد و سم وایز پستمون مونده هنوز.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

lمن اد رو دفن می کنم ها

آخه روز پنجم شروع شده

////////

دوستان منم نوشتم فقط مونده سوالاتی که کینگ قراره ازم بپرسه.

چه طور بود؟

آها راستی یادتونه گفتم نوشته هاتون رو چاپ میکنم؟

حالا تبریک میگم چون داستان هاتون صفحاتش به سه رقمی رسید صد و خورده ای صفحه........ ;) :D :D :D

:D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

دوستان منم نوشتم فقط مونده سوالاتی که کینگ قراره ازم بپرسه.

چه طور بود؟

ماهان متنت قشنگ بود ولی چندتا ناهماهنگی داشت.یکی اینکه وقتی اورکها به تالار دوباره حمله میکنند،من نوشتم که هیچ کس در تالار نیست و من هم یه مدتیه خوابیدم ولی تو یک جوری نوشتی حمله میکنند که انگار همین الان دارن حمله میکنند و همه توی تالار هستند.درحالی که اله ماکیل نوشته تا مدتی حمله متوقف شده بود و همچنین نوشته فقط گاستون و الکاندو تو تالار هستند. من و ربارد هم نوشتیم نزدیکی های صبح حمله میشه.سوم اینکه تو من رو در حیاط قلعه صدا میکنی نه برجک قلعه.

اگر این هارو درست کنی نوشتت فوق العاده میشه ممنون ;)

ویرایش شده در توسط K I N G

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

ممنون.ولی من تو رو وقتی صدا میزنم که جنگ تموم شده و داری از برجک میری پایین...;)

یه اشتباه دیگه هم کردم به جای تورنگیل نوشتم اینکانوس.:'(

پنج شنبه همش رو درست میکنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

ممنون.ولی من تو رو وقتی صدا میزنم که جنگ تموم شده و داری از برجک میری پایین...;)

نه دیگه باید زمانی من رو صدا بزنی که ریابو سخنرانیش رو انجام داده چون با متن من و بارد هماهنگ نمیشه.برای اینکه بلافاصله بعد جنگ هم در رو محکم میکنیم و هم اجساد اورکهارو جمع میکنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

آها آها گرفتم چشم چشم چشم.

حالا سوالات رو بپرس!تا هماهنگ شیم

بدرود تا پنج شنبه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

آها آها گرفتم چشم چشم چشم.

حالا سوالات رو بپرس!تا هماهنگ شیم

بدرود تا پنج شنبه

بدرود.

فقط یه چیزی قراره من ازت چه سوالاتی بپرسم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

سلام...دوباره.

کینگ اگه آن هستی بیا تا هماهنگ شیم.

خوب من نمیدونم ولی فکر کنم گفتی در مورد شخصیتم ازم سوال میپرسی فکر کنم این جوری شخصیت لگولفیندل بهتر باز بشه! ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

سلام تو پست اله ماکیل نوشته شده:

خطاب به دو کماندار فریاد زد: "فریژا... آراتانیس...اینار... از اطراف درواز دور شوید .

اینا سه تا نیستن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

انگار وقت نام نویسی تموم شده ;)

اگه نقش سرباز گشت زن مونده به ما بدید

دوستان در خصوص ورود به رول پلینگ میتونید توی نمایه یا از طریق پیغام خصوصی با مسئول تاپیک که کاربر بارد هستن هماهنگ بشید.

در همین راستا ازتون میخوام از زدن پست های غیر ضروری توی تاپیک پرهیز کنید.

ممنونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...