رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کتاب'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 36 نتیجه

  1. tolkien

    داستان آراگورن و آرون

    به نظر من یکی از جذاب ترین و تفکر آمیز ترین ماجراهای سرزمین میانه ماجرای بین آراگورن و آرون هست. که دقیقا سه بار در سه دوران سرزمین میانه تکرار میشه نکاتی که این ماجرا رو به نظر من جذاب و تفکر برانگیز کردن اینان : 1 - این ماجرای عاشقانه ادای دینی به تالکین و همسرش ( عشقشون ) هست. 2 - سه بار در تاریخ سرزمین میانه تکرار میشه 3 - انتخاب بین زندگی ابدی و مرگ که خودش همیشه پایه ثابت و تم ماجرای های افسانه ای و اساطیری بوده. 4 - سرگذشت آرون بعد از مرگ آراگورن 5 - و تمام حواشی که در راه رسیدن به هم دارن ( از قبیل مخالفت الروند ) (اگه شما هم نکته ای دیدن که من نگفتم بگین) که صحبت راجع به رابطه ی بین زندگی و مرگ به نظر من در اون بیشتر از همه هدف تالکین بوده به نظر من این ماجرا خیلی جای بحث داره اگه قبلا تایپیکشو نزده باشن " می رویم هرچند اندوهگین اما نومید نه , تا ابد بسته مدارات جهان نیستیم , شاید در پس آن چیزی فراتر از خاطره باشد "
  2. Aslan

    والپیپر های دنیای تالکین

    راستش تو قسمت پیشنهاد و انتقاد ها یه بحثی پیش اومد که با پیشنهاد مهدی آوردمش این جا : راستش گفتم بیایم یه سری والپیپر در مورد دنیای تالکین بسازیم از همین عکس های تد نسمیت و آلن لی استفاده می کنیم البته اگه نقاش دیگه ای هم مد نظرتونه بگید خلاصه عکس ها رو انتخاب می کنیم بعد شعر ها یا سخنانی که با حالا رو اگه اینگلیسیه با خط الفی می نویسیم شون یا اگه فارسی هستند که هیچ در ضمن به قول مهدی می تونیم یه تاریخچه ی تصویری از آردا بسازیم حالا نظراتتون رو برای بهبود کار بگید
  3. اینجا در مورد اینکه آیا آثار دیگه تالکین می تونند فیلم بشن یا اگه بشن چطور باید ساخته بشن بحث کنید
  4. 3DMahdi

    فهرست مطالب مجموعه «تاریخ سرزمین میانه»

    سلام امروز یه فهرست از عنوانین مجموعه 12 جلدی تاریخ سرزمین میانه تهیه کردم تا کسانی که علاقه دارن برن و مطالب مورد نظرسون رو پیدا کنن. فعلا عناوین به انگلیسیه اگه فرصت شد این لیست رو ترجمه میکنم. فایل Word این لیست رو هم میتونید دانلود کنید: Contents.zip The History of Middle-Earth 1-The Book of Lost Tales-1 2-The Book of Lost Tales-2 3-The Lays of Beleriand 4- The Shaping of Middle-Earth 5- The Lost Road and other Writings 6- The Return of the Shadow 7- The Treason of Isengard 8- The War of the Ring 9- Sauron Defeated 10- Morgoths Ring 11- The War of the Jewels 12- The Peoples of Middle Earth
  5. Aslan

    سوالات وارکرافت

    اقا هرچی تاپیک های قبلی رو خوندم سوالاتم رفع نشد پس این تاپیک رو راه انداختم: 1- اول اینکه داستان وارکرافت چندتا جلد داره ؟ :ymapplause: 2- سوال اساسیم اینه که می گید این داستان رو می خواست تالکین بنویسه یعنی می خواست یه سرزمین دیگه با نژادهای دیگه خلق کنه ؟ L-) سوالاتم فعلا همین دوتاست بقیه رو بعدن مطرح می کنم
  6. torambar

    هنر نبرد

    سلام بچه ها می خواستم یه مطلبی راجع به وارکرفت بگم نمی دونم خودتون می دونید یا نه داستان وارکرفت ایدا ای است از جی آر آر تالکین که مقدمه ای برای شروع دنیای فانتزی دیگری بود.اما متاسفانه تالکین وقت پیدا نمی کنه که این داستان ها را بنویسه و فقط به نوشتن مقدمه ای اکتفا می کنه.ریچارد ناک از شاگردان تالکین بعد از فوت این استاد سعی می کنه تا این داستان رو بنویسه .اما ناک نمی تواند این داستان را چاپ کند به دلیل تعصب شدید هواداران و دلایل دیگه.تا اینکه در سال 1992 کمپانی بیلیزارد حقوق دیجیتالی این داستان را به ثبت رساند و با کمک بازی های محبوبی که از وارکرفت ارائه داد ناک موفق شد تا در سال 1999 کتاب های خود را به چاپ برساند سناریوی بسیار زیبای بازی وارکرفت باعث بوجود آمدن هواداران زیادی برای این بازی شد و همچنین از کتاب های وارکرفت هم استقبال زیادی شد.بعد از مدتی ناک از ادامه نوشتن سناریوی تحمیلی بیلیزارد سر زد و اشخاص دیگری شروع به نوشتن این سناریو کردند و در نتیجه کتاب هایی هم از این اشخاص چاپ شد و ناک هم ادامه داستان را تحریم کرد تا اینکه بعد از رفع خصومت ها ناک کتاب سه گانه ی نبرد باستانیان را به پایان رساند و حالا یه کمی هم راجع به داستان وارکرفت توضیح می دم جهانی آفریده شد.تیتان ها آن را شکل دادندو به آن نظم بخشیدند.سیاره ای در این میان بود با نام ازراث. ازراث جایی است که بیشتر داستان های وارکرفت در آنجا شکل می گیردآفرینندگان براي ازراث پنج سيما به وجود مي آورند كه پایداری ازراث را حفظ کندپنج سیما به صورت اژدهايان قدرتمندي ظاهر مي شوند الكسستراتزا :سيماي حيات اژدهاي سرخ ايسرا:سيماي رويا اژدهاي سبز ماليگاس :سيماي جادو اژدهاي آبي نلثاريون :سيماي نگهبان زمين اژدهاي سياه و نوزدورمو :سيماي زمان آژدهاي طلايي . داستان از اين قرار است كه خدايانی با قدرت های بسیار به پلیدی دچار می شوند و نظم جهان را به هم میزنند.تیتانی قوی و پاک به نام سارگراس موفق می شود که خدایان را زندانی کند اما پلیدی های خدایان به درون او نفوذ می کند و سارگراس منبع پلیدی می شود و راه خدايان را ناخواسته ادامه مي دهد. او به يكي از اين دنياها مي رود و با قدرت خارق العاده ي خود لژيون آتش را از اهریمنانی خونخوار پديد مي آورد در اين حال در جهاني به نام آرگوس موجودات صلح طلبي به نام اردار صلح طلبي به نام اردار زندگي مي كردند. آنها سه رهبر قدرتمند به نامهاي آركيماند كيل جيدن و ولن داشتند كه اين سه رهبر،اردار ها را از مكان جنگ به مكان صلح كشانده بودند و باعث پيشرفت اردار شده بودند ناگهان روزي سارگراس با ظاهري نيكو در برابر اين سه رهبر اردار ظاهر مي شود و از آنها مي خواهد كه به او بپيوندند و او قول قدرت بسياري به آنها مي دهد آركيماند و كيل جيدن قبول مي كنند اما ولن به او مشكوك مي شود او به سرغ كريستال با ارزش اردار ها مي رود تا از او الهام بگيرد و كريستال با او حرف مي زند و به او مي گويد كه سارگراس واقعا چه كسي است و از او مي خواهد كه از آرگوس فرار بكند با تمام كساني را كه مي داند به او كمك مي كنند خلاصه ولن به طرز معجزه آسايي فرار مي كند و كيل جيدن و آركيماند از فرط خشم به خون ولن تشنه مي شوند و کیل جیدن و آرکیماند در دو طرف سارگراس جای می گیرند. در ازراث موجودات زیادی زندگی می کردند از جمله الف های شبانگاه راستی بگم که این الف ها با الف های دنیای تالکین خیلی فرق می کنند این الف ها دروازه ای را به روی لژیون آتش می گشایند(از سارگراس فریب می خورند)و با کوشش الف های دیگر و اژدهایان دروازه نابود می شود و منبع قدرت جادو در ازراث که به نام چشمه ی جاودامگی شناخته می شود نابود شده و ازراث را تکه تکه می کنند این خلاصه ی داستان سه گانه نبرد باستانیان نوشته ریچارد ناک است در مورد داستان های دیگر وارکرفت هم بعدا توضیح می دم و ضمنا خوشحال می شم اگه بتوم به سوالات شما در این زمینه پاسخ بدم
  7. آشیل

    اورک = گابلين

    آیا اورک ها و گابلین ها در ارباب حلقه ها یکی هستند؟ در کتاب هابیت ما هیچ اورکی نداریم و فقط گابلین موجود شروره ولی در سه گانه چند جا اورک همون گابلین خونده شده وقتی که اشاره به جنگ پنج لشکر میشه و یا وقتی که آراگورن و گیملی و لگولاس در جلد دوم به اورک های سارومان میرسن دقیقا تو در متن راوی بهشون گابلین گفته شده ولی وقتی که آراگورن بهشون اشاره میکنه میگه اورک ها و تا جایی که من میدونم اورک و گابلین یک موجود نیستند
  8. Halbarad

    بالروگ ها

    می خواستم یه بحث راجع به بالروگها راه بندازم. برای همین دونسته های خودم رو مینویسم و از دوستان میخوام که اونها رو تکمیل کنند: بالروگها مانند سائورون و گندالف آینور و از زیرشاخه مایار بودند. ارواح باستانی آتش که در گذشته های دور با ملکور متحد شدند و تبدیل به سهمگین ترین خدمتکاران اون شدند. تعداد دقیق بالروگها معلوم نیست ولی احتمالا نباید بیشتر از هفت تا بالروگ وجود داشته باشه. در مورد ظاهر بالروگها باید گفت که اونها شبیه انسان بودند ولی آتش از اونها متصاعد میشد و تازیانه هایی از آتش حمل میکردند. در جنگ خشم که به شکست مورگوث منتهی شد تعداد اندکی از بالروگها فرار کردند و بعد از گذشتن از کوهستان آبی در سرزمین میانه پنهان شدند(مانند بلای جان دورین) بعد از اینکه والار اوتومنو دژ مورگوث رو ویران کردند تعدادی از بالروگهای مورگوث(معلوم نیست آیا هیچ بالروگی در حمله به اوتومنو کشته شده یا نه) فرار کردند و در ویرانه های آنگباند پنهان شدند. وقتی که مورگوث و آنگولیانت بعد از نابود کردند درختان والار و کشتن فینوه و ربودن سیلماریلها داشتند به دژ مورگوث بر میگشتند آنگولیانت به مورگوث خیانت کرد و اون رو توی تار اسیر کرد تا سیلماریلها رو برای خودش بر داره. ولی بالروگها به کمک مورگوث اومدند و ارباب خودشون رو نجات دادند. ارباب بالروگها بالروگی بود به اسم گوثموگ که در جنگ زیر ستارگان(داگور نوین گیلیاث Dagor nuin giliath دومین جنگ بلریاند که چون قبل از اولین طلوع ماه اتفاق افتاد به این نام مشهور شد) فرماندهی نیروهای مورگوث رو بر عهده داشت و در همین جنگ هم فیانور رو کشت. با این وجود بالاخره گوثموگ هم کشته شد. اون که فرماندهی حمله به گوندولین رو هم بر عهده داشت در میدان شهر به اکثلیون(اکثلیون الف یکی از بزرگان گوندولین بود. با پدر دنه تور آخرین کارگزار گوندور اشتباه نشه) برخورد. جنگ سختی بین اونها در گرفت و در آخر هر دو شون به دست دیگری کشته شدند.
  9. تالکین

    آیا بالروگ بال دارد؟

    من یک بار در آردا یک بحث طولانی درباره وجود یا عدم وجود بال در بالروگ ها دیدم. در اکثر فروم های تالکینی این قسمت یه پای ثابت حساب می شود. برای همین من اکثر قسمت های مهم اون رو ترجمه می کنم این زیر میزارم. • برای کمتر شدن ابهام من جملات کتاب را به زبان انگلیسی گذاشتم . آیا بالروگ ها بال دارند ؟ این سوال ساده به نظر می رسد ولی هر چه بیشتر دراین باره پیش می رویم همانند بسیاری از موارد دیگر در کارهای تالکین پاسخ دادن مشکل می شود. { به تصویری که فیلم جکسون از بالروگ ارائه داده یا نمای بالروگ در بازی جنگ حلقه از شرکت UBISOFT توجه نکنید. این نماها بسیار اغراق آمیز هستند. زیرا می دانیم بالروگ اندازه و شکلی مثل انسان ها دارد. نه یک هیولای عظیم الجثه! } در کتاب ارباب حلقه ها و سایر منابع مشابه به کرات به صورت غیر مستقیم به وجود بالهایی برای بالروگ اشاره شده است. اگرچه هیچ گاه دقیقا تاکید نگشته است. مثلا اصلی ترین اشاره در پل خزد-دوم در یاران حلقه است. جایی که یاران حلقه با بالروگی به نام بلای جان دورین روبرو می شوند. اولین توصیف بالروگ از دیدگاه گندالف بدین شکل است : 1His enemy halted again, facing him, and the shadow about it reached out like two vast wing ارباب حلقه ها : یاران حلقه : پل خزد – دوم با توجه به این که گفته شده مثل بال دقیقا بالی را برایش نشمرده است. ( بلکه سایه اطرافش را به عنوان بال بر شمرده است ) البته توجه کنید که بالروگ ها مفهومی به نام سایه عادی ندارند. بلکه سایه در اطراف آنها همان تاریکی است که به عنوان ردی از آنها به حساب می آید و آنرا در پیرامونشان می گسترانند . اما در ادامه جمله دیگری نیز به وجود بالها اشاره دارد. ...suddenly it drew itself up to a great height, and its wings were spread from wall to wall.2. این جمله بر خلاف ظاهر معصومش (!) یکی از جملات مبهم کتاب است. چرا که دو طرز تفکر پیرامونش شکل می گیرد. 1) هنگامی که گفته می شود بالها در اطرافش پخش گشتند منظور سایه است که به سان دو بال در اطرافش زبانه می کشید. یعنی بالی وجود نداشته بلکه منظور تالکین از بال سایه و تاریکی ایست که بالروگ به وجود می آورد. 2) این جمله به وضوح دارد اعلام می دارد بالروگ ها بال دارند. دو بال بزرگ که در جمله اول نیز بر آن تاکید شده است. این بحث ادامه جالبی را خواهد داشت. چرا که بعد ها این بیت شعر در کتاب وجود دارد. 3 Over the land there lies a long shadow, westward reaching wings of darkness. ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه. گذر گروه خاکستری. دوباره برخورد کردیم به بالهای تاریکی. من به شخصه دوست دارم فکر می کنم این بالهای تاریکی به بالروگ بر می گردد که متشکل از سایه اند. و وجود فیزیکی در آناتومی بدن بالروگ (!) نداند. البته جدا از صنعت اغراق که به ضرورت نظم به کار رفته است تالکین به عمد سایه را با بالها درامیخته است. یعنی خیلی واضح دارد می گوید که برای تاریکی به صورت ادبی بال در نظر گرفته. پس چرا وقتی برای تاریکی پیرامون بالروگ هم بال درنظر می گیرد این همه مردم سر و صدا می کنند ؟ اما مدارک مبنی بر بالدار بودن بالروگ ها همچنان ادامه دارند. 4Swiftly they arose, and they passed with winged speed over Hithlum, and they came to Lammoth as a tempest of fire تاریخ سرزمین میانه – جلد پنجم ( حلقه مورگوت ) سیلماریلیون : در دزدیدن سیلماریل ها جمله بالا مربوط به بالروگ هاست که با عبارت winged speed قاطی شده. در اینجا بالروگ ها می کوشند تا ملکور را از دست آنگولیانت نجات دهند. ( این عبارت در نسخه چاپی سیلماریلیون وجود ندارد ) باز هم دو عقیده پیش می اید. برای دسته معتقد به بال که واضح است اما در مقابل باید توجه داشت که در زبان انگلیسی with winged speed معادل با بسیار سریع است و لزوما دلیل بر وجود بال نیست ( به طور مشابه در زبان فارسی می گوییم فلانی مثل باد رفت. لازم نیست حتما شخص باد باشد تا اینگونه سریع برود ) اما در مقابل شواهدی دال بر عدم وجود بال برای بالروگ نیز وجود دارد. اولین و واضح ترین دلیل سقوط های بالروگ هاست. چون اگر بال داشتند هیچ وقت سقوط نمی کردند. ابتدا بالروگ در گدار پل خزد-دوم سقوط می کندو سپس ما شاهد مبارزه گندالف با بالروگ هستیم. 5I threw down my enemy, and he fell from the high place, and broke the mountain-side where he smote it in his ruin ارباب حلقه ها – دو برج – سوار سپید اگر بالروگ بال داشت و می توانست پرواز کند به راحتی می توانست خود را نجات دهد. البته بلای جان دورین تنها بالروگی نبوده که نمی توانست پرواز کند: 6Many are the songs that have been sung of the duel of Glorfindel with the Balrog upon a pinnacle of rock in that high place; and both fell to ruin in the abyss سیلماریلیون. از تور و سقوط گاندولین. پس سوال واضح این است : اگر بالروگ ها بال داشتند چرا پرواز نمی کردند ؟ دومین بخش مبنی بر بی بال ( و پر! ) بودن بالروگ ها اندازه انهاست. اگر فکر می کنید بالروگ ها بالی داشتند که طولش از یک دیوار تا دیوار دیگری می رسید توجه کنید : درباره ورودی تالار مزربول دو جمله مهم در کتاب یاران حلقه : پل خزد – دوم نوشته شده است 7...orcs one after another leaped into the chamber و کمی بعد 8...clustered in the doorway. حال اگر اندازه این دروازه تا این حد کوچک بوده ( این دورازه در اصل برای دورف های فسقلی ساخته شده بود ) که ارک ها تک به تک وارد می شدند چگونه بالروگی با دو بال بسیار بزرگ توانسته از آن رد شود ؟ تالکین در این جمله که کامل ترین توصیف او از بالروگ است کاملا مشخص ساخته که اندازه بالروگ ها به سان انسان هاست. پس وجود بال فیزیکی منتفی می شود. 9What it was could not be seen: it was like a great shadow, in the middle of which was a dark form, of man-shape, maybe, yet greater; and a power and terror seemed to be in it and to go before it. ارباب حلقه ها : یاران حلقه:پل خزد-دوم. پس به طور کلی دو نظر وجود دارد: یا بالروگ ها بال ( های بسیار بزرگی ) دارند و می توانند پرواز کنند و یا بال ندارند و سایه های تاریکی به شبه بال در اطرافشان وجود دارد. شاید هم بالروگ ها ماهیت شترمرغی داشتند! بال داشتند ولی نمی توانستند پرواز نمایند ولی با این وجود باز نیز مشکل اندازه آنها وجود دارد. نظر شما در این باره چیست ؟ در مورد بحث های تکمیلی می توانید به http://geocities.com...alrogwings.html و یا مدخل بالروگ در دائره المعارف آردا مراجعه نمایید
  10. night wolf

    اول سیلماریلیون یا ارباب حلقه ها

    سلام این اولین مبحثی هست که من در این سایت ایجاد میکنم. ببخشین اگه جاش بده ولی هیچ جایی پیدا نکردم که بذارم... تو رو خدا کمک کنین به من حسابی گیج شدم. من خیلی دوست دارم کاهای تالکین رو مطالعه کنم اما یکم که توی سایت گشتم دیدم خیلی مطالب هست که من اطلاعی ازشون ندارم و حالا هم نمیدونم چطور باید این اطلاعات رو کسب کنم. منظورم اینه که ترتیبشون چطوریه؟ شما ها برای اینکه من بخوام از ابتدای راه برم و سردرگم نشم چه پیشنهادی دارین. خیلی ممنون میشم که به من راهنمایی کنید.
  11. آرون

    منظومه لیتیان: داستان برن و لوتین

    اگه تمام اشعار تالکین مخصوصا اونهایی که مرگ بهش مهلت نداد تموم کنه بخونید ... زیباییش و مخصوصا بازی با کلماتش خیلی خیلی بیشتر از کسانی مثل شکسپیر هستن که خدای این اشعار محسوب میشه ... بهر حال از کسی که حدود 40 سال استاد زبان و ادبیات انگلیسی و آنگلوساکسون آکسفورد بوده بعید نیست ! Lay of Leithian یه منظومه تراژدیک عاشقانه-ناتمام- بالای 5هزار بیتی ...درباره «برن و لوتین» ـه . متاسفانه تالکین مرد و نرسید که این منظومه رو به اتمام برسونه و این منظومه با وجودیکه به هفت هزار بیت رسیده , باز کمتر از نیمی از داستانه!!!! ابیات ساده به نظر میان و در عین حال از کلمات و ترکیب های بسیار جالبی استفاده شده ... دقت کنید که تالکین بنیانگذار خیلی از کلمات و مفاهیم و ترکیب های داستان های بعد از خودش شد. شعرو تو پست بعد میذارم !
×
×
  • جدید...