رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تالکین'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 50 نتیجه

  1. Aslan

    نقد و بررسی ترجمه رضا علیزاده

    با سلام و درود فراوان !! راستش داستان های سرزمین میانه رو که خوندم تموم شد رفت و به زودی هم داستان افسانه های ناتمام میاد . و اگه خدا خواد تابستون می خوام داستان ها رو زبان اصلی بخونم اما می خواستم ترجمه ی این اثر ها رو که جناب علیزاده انجام می ده با نثر خود تالکین مطابقت بدیم و ببینیم که جناب علیزاده چقدر ترجمشون به اصل اثر نزدیک تر بوده !! در این تاپیک اصلا نمی خوام کار جناب علیزاده رو زیر سوال ببریم فقط می خواهیم ببینیم چه قدر ترجمه و اصل اثر به هم شبیه هستند !! ارادتمند شما اصلان
  2. Aslan

    نقد محتوایی داستان های تالکین

    با سلام و درود فراوان خدمت تمام دوستداران تالکین راستش می خواستم یه نقدی در مورد داستان های تالکین داشته باشیم ! در واقع خواستم با ایجاد این تاپیک نقد هایی رو از هر لحاظ از نقد لغویی و معنایی گرفته تا نقد های اخلاقی رو در این سیر داستانی مورد بحث قرار بدیم !! خلاصه این که هر چیزی رو به نظرتون می رسه که می شه تو این تاپیک اون رو مورد نقد قرار داد می تونید ذکر کنید !! خواهشا باز می گم خواهشا این نقد ر چهر چوب قوانین سایت باشه !! یعنی بحث زیاد به دینی بازی کشیده نشه ! بحث به سمت فر.اما.سون.ری کشیده نشه !! اکیدا دارم می گم ( قبلا بحث شده و هم این که امکان داره تاپیک قفل یا حذف بشه ) خوب فکر کنم زیاد صحبت کردم !! پس بسم ا... شروع کنید ! به امید یه تاپیک پربار
  3. رضائی.استل

    واقع گرایی تالکین و دنیای خیالی ایشان

    ببینین اگه در دنیای تالکین دقیق بشیم چیزایی رو میبینیم که به دنیای واقعی خیلی نزدیکن و این به زیبایی آثار ایشون افزوده.میخوام که تو این تاپیک همچین مواردی رو نام ببریم و در موردشون بحث کنیم.مثلا: هابیتها چون افرادی به دور از خشونت و جنگ بودن,اگه کلاه خود سرشون بذارن و شمشیر دستشون بگیرن چقد قیافشون مضحک میشه. دورفها چون افرادی قوی بنیه بودن و در دوران تاریکی آفریده شدن تا با ملکور بجنگن,اگه زره یا حداقل یکی دو تا ابزار دفاعی و جنگی همراهشون نباشه چقد قیافشون مضحک میشه. یا در مورد خط رونی: دقت کردین که این خط چقد شکسته و زمخت و میخیه؟علتش اینه که چون دورفها از این خط روی سنگها استفاده میکردن و نوعی حک کاری بود,بنابراین این نوع خط از ظرافت کمتری برخورداره و میخی هستش.کاملا مطابق با واقعیت. یا جایی 3dMahdi جان اشاره کرده بودن که چون دورفها قدشون کوتاه بوده بنابراین تبر دستشون میگرفتن و کمتر از شمشیر استفاده میکردن که این نوعی ظرافت و واقع بینی به آثار استاد افزوده. اگه مواردی از همین قبیل در ذهنتونه اینجا نقل کنین.
  4. Rezio.niki

    پاسخ مناسب برای یک سوال قدیمی

    سلام دوستان.توی تایپیک مکان های کشف نشده آردایکی ازدوستان یه تصویرازجهان گذاشته بودکه باکمی دقت متوجه می شدیدکه موردوردرست روی ایران عراق ومکه می افتاد.بنظرشماالان ماارگ هستیم؟اگه مکه وکوه شوم یه جاهست پس امام زمان ع باید همون سایرون باشه.بنظربدنمیاد؟ایاتالکین منظوربدی داشته؟
  5. ت.ت

    [آقای بلیس|Mr.Bliss]

    اهم...اهم... " یکی بود یکی نبود یه آقا ت.ت ای بود که توی یه جایی به اسم فروم آردا زندگی می کرد، این ت.ت یه دوست داشت که مهدی بود اسمش، مهدی سه بعدی بود اما ت.ت دو تا بعد بیشتر نداشت... طفلکی...یه روزی مهدی سه بعدی میره پیش ت.ت و میگه آهای ت.ت بیا ببین یه کتاب پیدا کردم، ت.ت رفت و کتاب رو دید، به مهدی گفت ایول مهدی چه کتاب باحالیه چقد عسک داره! یه دفه مهدی عصبانی شد و زد تو گوش ت.ت... ت.ت گفت چرا میزنی؟ مهدی بهش گفت عسک نه و عکس! چند بار بهت بگم غلط ننویس تو فروم آردا! ت.ت هم گفت باشه مهدی دیگه تکرار نمیشه اما مهدی دوباره ت.ت رو زد، ت.ت پرسید چرا دوباره زدی؟! مهدی سه بعدی هم گفت اسم من مَهدی ـه ــَــ داره مرتیکه نفهم! ت.ت گفت مگه من حرکت گذاشتم که میزنی مرد حسابی! از کجا میدونی اشتباه گفتم؟! مهدی هم گفت همینه که هست ...بعله بچه ها این مهدی ما یه مقدار زورش زیاد بود... بعد مهدی به ت.ت گفت موافقی این کتابو ترجمه کنیم؟ ت.ت هم گفت آره موافقم! بالا اومدیم دوغ بود پایین اومدیم سمند بود قصه ی ما چرند بود!: | " *** بعله کلیه ی چرندیات فوق الذکر از این جهت نقل گردید که اهالی با محتوای سنی و مضمونی کتاب نامبرده از همان بدایت امر آگاه شوند، داستان از این قرار است که مهدی خان سه بعدی مدتی پیش این کتاب رو به بنده معرفی کرد و مارا قلقلک نمود تا اگر کالیبر اجازه داد، ترجمه اش کنیم، از قضا بعد از تغییر و تحولات سایت ما احساس دینی نسبت به این آقای بلیس نمودیم و دیدیم حیف است بنده خدا ترجمه نشده باقی بماند و حالا که به تنگی فصلی دچار شده ایم چه خوب است که ناخنکی هم به این کتاب کم حجم بزنیم...پس با مهدی سه بعدی پاچه هایمان را بالا زدیم و ما ترجمه کردیم و ایشان ویرایش کار را به عهده گرفت و نسخه ی نهایی را تنظیم کرد... خلاصه چیزی که اکنون تقدیمتان می شود حاصل همان بحث های پیامکی و صحبت هایی هست که بین بنده و مهدی جان سه بعدی صورت گرفت . .:آقای بلیس:. پی نوشت: الان یه جوری صحبت کردم انگار تاریخ بیهقی رو بازنویسی کردیم، نه دوستان، کتاب فوق الذکر صرفن داستانی ست نه چندان جدی و نه چندان شناخته شده از پروفسور تالکین که بعد از مرگ ایشون در سال 1982 منتشر شده، داستان به صورت مصور هستش که ماجرای آقای بلیس پس از خریدن اتومبیلش رو باز گو می کنه، که اینجوری که از ویکی پدیا بنده متوجه شدم، بیس اصلی داستان از اولین تجربه ی بد سواری تالکین در سال 1932 الهام گرفته شده. بعله، همین... باشد که مقبول واقع گردد {هرچند به درد شما ها نمی خوره با این ریش و پشماتون!:دی، شاید در آینده به درد فرزندان و نوادگانتون خورد!:دی} ارادتمند... ت.ت
  6. Aslan

    تطابق آثار تالکین با اساطیر جهان

    راستش نمی دونم قبلا این جور تاپیکی بوده یا نه ؟؟ اگه بوده که زحمت حذف این تاپیک رو مهدی جون بکش اگه هم نبوده خوب الان می نویسیمش راستش چند روزه یه تحقیقی دارم می کنم در رابطه با دنیای تالکین و اسطوره های جهان در این بین می خواستم نظر شما رو بدونم که... البته البته اول این رو باید می گفتم که همون جور که می دونید تالکین داستانش رو بر اساس افسانه ها واسطوره ها نگارش کرده در کل هر چی تو فاز فانتزی باشه یه جوری به افسانه ها و اساطیر مرتبط می شه و ... حالا نظر شما در این رابطه چیه یا همون استلالتون چیه ؟ تالکین بیشتر از کدوم قسمت از جهان اسطوره هاش رو انتخاب کرده ؟ یه کمک کوچولو ؟ ( یعنی در واقع نظرتون رو در رابطه با اساطیر زیر بگید که چقدر در دنیای تالکین نقش دارن ) 1- اساطیر ایران 2- اساطیر نورس ( اسکاندیناوی ) 3- اساطیر انگلیسی و ایرلندی 4- اساطیر اروپایی 5- دیگر اساطیر جهان خلاصه تو این تاپیک می خوام در مورد اینکه محتوای داستان تالکین و ربط اون با اساطیر و حتی نماد شناسی تالکین مثل حلقه و ...... بحث کنیم
  7. Aslan

    «درخت و برگ»

    راستش طی سوالی که از مهدی در مورد کتاب درخت و برگ پرسیدم گفتم یه تاپیک در این رابطه بزنم: راستش اطلاعاتی در این رابطه پیدا نکردم به غیر از: 1- http://en.wikipedia....i/Tree_and_Leaf این رو از ویکی پدیا ور داشتمش در واقع به نظرم این کتاب دو داستان " داستان پری و داستان گرفتن برگ های ریز" رو شرح می ده که البته ادرس این دو تا داستان هم اینه برای کسایی که موضوع دو تا داستان بالا رو می خوان: http://en.wikipedia....n_Fairy-Stories http://en.wikipedia....n_Fairy-Stories در پایان اگه اطلاعات داشتم می ذارم تو سایت پ.ن: نمی دونستم چه طوری تو سایت عکس گذاشت و گرنه عکس کتاب رو براتون می ذاشتم :-? :-
  8. anarion_d

    تمثیلی یا تخیلی ؟

    داستان ها تالکین جز کدوم دسته از داستان ها هستند؟! تمثیلی مثل مثنوی مولانا که تمام شخصیت هاش مظهر یک دسته از آدم هاند یا داستانی که فقط به دنیای تالکین یعنی آردا ختم میشه؟ سوالم واضح بود؟ تذکر:دوستان از جمع بندی کردن بپرهیزیم! و بیاید داستان به داستان یا کتاب به کتاب این مسئله رو بررسی کنیم 1-سیل 2-هابیت 3-لوتر 4-داستان های دلخواه(برن و لوتین ، فرزندان هورین و .....) من به دلیل کمی وقت نظرم رو به پست بعدیم موکول میکنم،سریع بر میگردم
  9. الندیل پادشاه انسان ها

    معرفی و بررسی آثار جی. آر. آر. تالکین

    به نام خدا با سلام خدمت همه دوستداران دنیای تالکین خواهش میکنم یک فهرست جامع وکامل از کتا ب های تالکین تهیه کرده ودر اختیار ما دوستداران استاد تالکین قرار دهید. ارادتمند شما الندیل پادشاه انسان ها.
  10. anarion_d

    سیلماریلیون، الهام یا تخیل ؟

    من برای اثبات حرفم دلیل محکمی ندارم ولی بهتر بدونید.... خیلی از شعرا و نویسنده ها الهاماتی بهشون میشده و این الهامات دریچه ای واسه نوشتنشون میشده تالکین ما میتونه جز یکی از این نویسنده ها باشه. اون برای اینکه از کارش در مقابل افراطیون محافظت کنه ائا رو به وجود اورده,ارو,ملکور و...... . داستان های سرزمین میانه زیاد دور از زهن نیستند (الهام گونه ای از وحی است که به کسانی که پیامبر نبوده اند ابلاغ میشده که الهام درجات مختلف دارد......) حرف ها ودلایل ام زیاد اند دوستان علاقه مند سوال هاشون و نظراتشون رو بگند تا پاسخ همشون رو بدم کسانی هم که موافق اند دلایلشون رو بگند مخالفین دلایل محکم بیارید جون دلایل من محکم اند تولکاس عزیز حالا title خوب شد.
  11. برن

    راه راست

    با سلام. می خوام یه نکته جالب (البته از نظر خودم) براتون مطرح کنم. بعد از اینکه سیلماریلیون رو خوندم،یه نکته جالب در مورد راه راست و خمیده شدن زمین به ذهنم رسید. ما تو قران داریم که از خدا می خوایم به راه راست هدایتمون کنه.ولی تا حالا از خودتون پرسیدید چرا راه راست؟ چرا نگفتن راه درست،یا راه سعادت.مگه هر راهی راست باشه یعنی راه درستیه؟ آها...اینجاست که شما باید منظور از راه راست رو با استفاده از سیلماریلیون بفهمید. خوشحال می شم نظرتون رو در این باره بدونم.
  12. Lycanthrope

    نامه های تالکین

    خب دونه دونه میذارم اینجا ببینم چیزی ازش در میاد یا نه... سرآغاز در زمان مرگ چند هفته ای بود که جی. آر . آر تالکین قادر به استفاده از دست راستش نبود .به ناشرش گفت " برای من عدم توانایی در استفاده از کاغذ و قلم همان حالتی را دارد که از دست دادن منقار برای یک پرنده می تواند داشته باشد" درصد بسیار بالایی از زمان تالکین صرف نوشتن کلمات می شد , و نه تنها مطالب آکادمیکی که مربوط به کارش بود یا نه تنها داستان هایی که مربوط به سرزمین میانه می شد . بلکه در کنار آنها نامه های وی نیز بودند . نامه هایی که بسیاری از ایشان به اجبار باید رسمی و کاری نوشته می شدند اما با این حال و از هر نوع که بودند ,نامه نویسی اغلب از فعالیت های مورد علاقه او بود. به عنوان نتیجه اکنون نامه های بسیاری از او به جا مانده , و وقتی که من به کمک کریستوفر تالکین شروع بر کار روی این مجموعه کردم, برایم واضح گشت که چاره ای نبود جز اینکه مقدار بسیار زیادی از مطالب حذف شوند, و اینکه تنها قسمت هایی با نکته هایی خاص می توانست شامل کار شود . طبیعتا اولویت با نامه هایی بود که شامل مطالبی در باب کتاب هایش بودند ; اما با این حال سعی شده که آن مطالبی که نشان دهنده ذهن و علایق گسترده و جهان بینی نا متعارف اما روشن تالکین نیز هستند داخل مجموعه آورده شوند . در میان حذف شده ها خیل بسیاری از نامه هایست که تالکین از سال 1913 تا 1918 به ادیث برت , نامزد و همسر آینده اش نوشت , که طبیعتا بسیار خصوصی هستند و بنابراین از میانشان تنها آن قسمت هایی را انتخاب کرده ام که به نوشته های ادبی که تالکین در آن زمان درگیرشان بود مربوط می شود . نامه های کمی از بین سال هی 1918 تا 1937 باقی مانده و در میان آنانی که به خوبی مراقبت شده اند نیز(متاسفانه) چیزی در باب کار او بر روی سیلماریلیون یا هابیت که در آن زمان مشغول نوشتنش بود یافت نمی شود .اما زنجیره ای کامل از نامه هایی که از سال 1937 تا انتهای زندگی اش به نگارش در آمده,و اغلب با ذکر جزئیات در باب نگارش ارباب حلقه ها , و مرحله نهایی نگارش سیلماریلیون و در خیلی موارد مباحث طولانی در باب مفهوم نوشته هایش می باشد به جا مانده. قسمت های حذف شده از بین نامه های انتخاب شده برای انتشار,به وسیله چهار نقطه مشخص شده اند :.... که نباید با سه نقطه اشتباه گرفته شود که توسط خود تالکین در متن مورد استفاده قرار می گرفت . در اکثر موارد حذفیات به دلیل کمبود فضا صورت گرفته است اما موارد نادری نیز بوده که حذفیات بعضی قسمت ها از سر صلاحدید بوده است. متن اصلی تالکین دست نخورده باقی مانده است مگر در موارد نشانی و تاریخ ,که بر اساس یک سیستم ثابت در سراسر کتاب آمده است . و در مورد نوع نوشتن اسامی کتاب های تالکین ,خود وی چند نوع سیستم متفاوت برای این کار در نظر گرفته : برای مثال the Hobbit, the 'Hobbit', The Hobbit, 'the Hobbit', 'The Hobbit' اين مسئله شامل The Lord of the Rings هم می شود . در مجموع سیاست ویراستار همانند سازی این اسامی بر پایه ی سیستم معمول بوده است هر چند که شکل اصلی نوشته شدن این کلمات در مواردی که حامل نکته ای است دست نخورده باقی مانده . در نگارش بعضی از نامه ها از کاغذ کربن استفاده شده , تالکین تنها در انتهای عمر شروع به استفاده از این نوع کاغد ها کرد و این موید این مسئله است که چرا هیچ کدام از نامه های ابتدایی پیدا نشدند مگر اینکه نسخه اصلی آنها نیز پیدا شده باشد . باقی نامه های کتاب از روی پیش نویس یا پیش نویس هایی هستند که با نسخه ای که وی برای گیرنده فرستاد متفاوت هستند(اگر که اصلا فرستاده شدند) ,در مواردی خاص یک متن کامل از روی هم گذاشتن قسمت های مختلف پیش نویس ها شکل گرفته ,و در مواردی که این اتفاق افتاده است , بر بالای نامه نوشته شده "پیش نویس" .تعداد این این پیش نویس ها در نامه نگاری ها و طول زیاد بسیاری از آنها در نامه ای توسط تالکین تا حدی برای پسرش مایکل توضیح داده شده است : "كلمه كلمه مي آفریند و افکار به شریان های فرعی می لغزند .... "ایجاز"ی که من گاهی اوقات به آن دست می یابم " شکلی هنری" است که از بیرون ریختن سه چهارم یا حتی بیشتر از آنچه که نوشته ام به دست می آید و البته وقت و انرژی بیشتری نسبت به سبک نگارش آزاد می گیرد." در این کتاب وقتی تنهی بخشی از نامه چاپ شده آدرس و احترامات ابتدای نامه به همراه احترامات انتهای نامه و امضا حذف شده اند , در چنین مواردی بر بالای نامه آمده است " از نامه ای به ——" تمام پانویس های نامه ها توسط تالکین نوشته شده است. در جاهایی که به نظرم نیازی بوده است پیش یادداشتی از موضوع نامه نگاری آورده ام. باقی یادداشت ها در پشت کتاب قرار داده شده اند ; این یادداشت ها به وسیله اعداد در متن نشانه گذاری شده اند . در هر نامه این یادداشت ها به نوبت شماره گذاری شده اند و در پشت کتاب نامه به نامه محاسبه شده اند ( و نه صفحه به صفحه ).این یادداشت ها چیده شده اند بر اساس قاعده جمع آوری این چنین اطلاعاتی آنچنان که برای درک متن نیاز است. در چیده مان این یادداشت ها نه تنه بر اساس قواعد گرد آوری چنین اطلاعاتی آن طور که برای خواننده بیشتر قابل درک باشد عمل کرده ایم بلکه نیم نگاهی هم به مختصر گویی داشته ایم و همچنین اینطور فرض کرده ایم که خواننده اطلاعات کافی از هابیت و ارباب حلقه ها دارد. به دلیل وجود ویرایش های بسیار از ارباب حلقه ها و پاراگراف بندی های متفاوتشان , اشارات تالکین به صفحات ارباب حلقه ها در میان نامه ها , در یادداشت ها شفاف سازی شده اند و نقل قولی نیز از قسمتی که به آن اشاره می شود آمده است. در یادداشت های ویراستار , چهار جلد از کتاب ها مختصرا این گونه نام گذاری شده اند : تصاویر , داستان های ناتمام,بیوگرافی و اشارات . و اگر بخواهیم نامشان را کامل ذکر کنیم: تصاویر از(توسط) جی آز.آر تالکین به همراه مقدمه و یادداشت هایی از کریستوفر تالکین (1979),داستان های ناتمام از جی .آر.آر تالکین ویراستاری شده توسط کریستوفر تالکین (1980);یک بیوگرافی از همفری کارپنتر و جی . آر.آر تالکین (1977) و اشارات از همفری کارپنتر (1978). هر چهار کتاب در داخل بریتانیا توسط انتشارات جرج آلن و آنوین و در امریکا در توسط انتشارات Houghton Mifflin به چاپ رسیده اند من خود شخصا تمام نامه ها را جمع آوری کرده و بر طبق آنها در این کتاب آوردم و انتخاب نامه ها به عنوان مرحله ای اولیه توسط من صورت گرفت , کریستوفر نظرش را در مورد گزیده های من و نوع نگارششان در نسخه اصلی می داد و باب چند مورد پیشنهاد تغیر داد ,که نتیجه آن رایزنی بیشتر و در نهایت اتخاز اصلاحاتی شد .سپس به این نتیجه رسیدیم که حجم نیاز است حجم مطلب را به خاطر مسئله فضا تا حد زیادی کم کنیم , و دوباره من قسمت های مهم تر را انتخاب نمودم و او در مورد آنها نظرش را گفت و در نهایت روی یک روش کار به توافق رسیدیم . این وضع در مورد یادداشت ها هم تکرار شد , من متن اولیه را نوشتم و دوباه نظر خود را در مورد کار به اطلاعم رسانده و با اطلاعاتی مازاد که به من داد به غنی تر شدن نوشته ام کمک کرد .از این جهت کتاب چاپ شده بیشتر شایان نظرات من است تا کریستوفر, اما با این حال محصولیست از همکاریمان و من به خاطر ساعت ها وقتي كه براي كار گذاشت و به خاطر راهنمایی ها و تشویق هایش از او تشکر میکنم اینچنین بود تقسیم کار بین من و کریستوفر تالکین در نهایت تشکر خود را از تمام کسانی که نامه هایشان را به من قرض دادند می کنم .نام اکثر این دوستان در داخل کتاب آمده ( در قسمن گیرنده نامه ) , اما باید اینجا تشکر کنم و همچنین پوزش بطلبم از کسانی که نامه هایی که از آنها قرض گرفته شده به خاطر مشکل فضای نا کافی حذف شده اند. همچنین باید تشکر کنم از اشخاص حقیقی و حقوقی ای که به من یاری رساندند و همچنین از محفل Mythopoeic که علاقه ما به جمع آوری نامه ها را به گوش عموم رساندند و در مواردی بین ما و صاحبان نامه ها ارتباط برقرار کردند و همچنین باید تشکر کنم از بخش آرشیو متن بی بی سی ,کتاب خانه بودلیان ,دانشگاه آکسفورد و بخش لغت شنانی این دانشگاه , مرکز تحقیقات علوم انسانی دانشگاه تگزاس در آستین و همچنین مجموعه وید در کالج ویتون الینویس(ایالت) , تمام کسانی که نامه ها را به دست ما رساندند , چندین تن از وصیان (به خصوص کشیش ولتر هوپر) و باقی کسانی که به ما یاری رساندند تا نامه هایی را صاحبانشان از پیش در گذشته بودند بیابیم و در نهایت باید تشکر کنم از داگلاس اندرسون كه با لطف زیاد و به غایت در تدارک این کتاب به ما یاری رساند و همچنین تشکر می کنم از چارلز نود با وجود طول بلند این کتال و نامه های فراوانی که جمع آوری کردیم شکی نیست که بسیار از نامه های تالکین هنوز پیدا نشده است. اگر خواننده از نامه هایی غیر از نامه های آمده که ارزش چاپ کردن داشته باشند خبر دارد توصیه ما این است که با ناشر این کتاب تماس بگیرد تا شاید امکان اضافه کردنشان به چاپ دوم باشد همفری کارپنتر
  13. amir18

    زبان شناسی تالکین

    با سلام به همگی . خیلی خوشحالم که سایت آردا دوباره شروع به کار کرد. هدف از ایجاد این مبحث این بود که تالکین از چه زبانهایی برای دنیای خودش استقاده کرده؟ من به صورت اتفاقی پی بردم که تالکین از یک زبان استقاده نکرده مثلآ از زبانهای عبری ، مصری باستان ، عیلامیان و ... تا زبان های امروزی مانند ترکی استانبولی و... استفاده کرده . مثلآ کلمه ی arda در زبان ترکی امرو زی بکار میره . ایل یک کلمه ی عبریست والانا: منطقه ای بیابانی در دره شاهان مصر باستان که الهه ای به نام والانا از آن حمایت می کند . از دوستان خواهش می کنم اگه کسی مطلبی بلده در این انجمن بذاره . با تشکر" ;) ;)
  14. Tulkas Astaldo

    «فرزندان هورین»

    سلام دوستان هممون میدونیم که تو این مدت که سایت مشکل داشت،کتاب فرزندان هورین به همت کریستوفر(خداوند عمرش را زیاد بگرداند!) انتشار پیدا کرد و تو مملکت خودمون هم کتاب با یه ترجمه ضعیف(اگه نخوایم بگیم فاجعه) چاپ گردید. اما تو این زمینه یه سورپرایز بزرگ در انتظاره که بهتره خود شخص سورپرایز کننده!!! بیاد اینجا و قضیه رو اعلام کنه. میخواستم هر کس که کتابو خونده بیاد و نظراتشو بگه.شباهت ها و تفاوت هاش با حدیث تورین تورامبار در سیلماریلیون و.... تولکاس
  15. آرون

    ناگفته های تالکین

    در این تاپیک در مورد مسائلی بحث می شود که غالبا در آثاری مثل سیلماریلیون توسط کریستوفر سانسور گشته اند و یا خود تالکین حذف نموده یا تغییرشان داده , ولی در داستانهای سیلماریلیون و سایر آثار ویرایش نشده -تاریخ های سرزمین میانه و غیره- می توان دید. بارها تو تاپیک های دیگه بچه ها می خواستن همچین تاپیکی بزنم و در موردش بحث کنیم , اما کار سختیه چون باید در لفافه حرف زد و همچنین برخی ممکنه سواستفاده کنن یا به قصد مسخرگی تاپیک را منحرف نمایند. بیشتر از همه مساله الف ها این جا نامفهومه. چون در مورد انسانها می دونیم احساساتشون رو اما الف ها رو نمی دونیم. به نظر میاد که الف ها به ازدواج خیلی علاقه دارن چون تالکین گفته که : وصلت عشق برای ایشان بی بر و برگرد خوشی و مسرت فراوانی در بردارد ... اما یه بدی هم داره که اونم اینه که بعد از اینکه صاحب بچه شدند علاقه شونو به این ارتباطها از دست می دن اما به اون ارتباطی که داشتن هم با خاطره خوب یاد می کنند : «با داشتن ارتباطات قوی عاشقانه , میل ایشان به زودی کاهش می یابد , و ذهنشان به چیزهای دیگری معطوف می گردد... آنان احتیاجات ذهنی و جسمی دیگری -همچون دیدن زیبایی ها و خلق آنها- دارند و سرشت شان وادارشان می کند تا به برطرف کردن آنها بپردازند.» این فعلا یه سری مطالبه که به سختی نوشتم ! :grin: بعدا در مورد مسائل دیگر و چیزهایی همچون عشق های ممنوع- تورین و بلگ - فینگون و مایتروس- و غیره بحث می کنیم !
  16. در داستنهای تالکين در کل به ستايش خوبی و دوستی و فداکاری برای دوستان و....پرداخته شده مثلا تالکين جنگ انتقام جويانه دورفها رو تا ييد نميکنه ولی جنگ گوندر رو مانند يک صحنه حماسی توصيف ميکنه.
  17. aratorn

    سرنوشت

    سر نوشت شدوفکس و شلوب چی شد؟ راستی اگه کسی درباره ی عمر شدوفکس هم توضیح بده ممنون می شم
  18. Haldir of Lorien

    تالکین و ارعاب

    با سلام خدمت تمام دوستان عزیز در ابتدا باید عنوان کنم که قصد من از این مطلب به هیچ عنوان(تاکید می کنم به هیچ عنوان) توهین به شخص تالکین ویا هیچ یک از هواداران وی در این سایت نمی باشد و اگر فردی احیانا این مطالب را توهینی بر خودش گرفت من پیشاپیش از وی معذرت می خواهم. و در ضمن امیدوارم مرا همانند مورگوت از آردا بیرون نکنید.!؟ -------------------------------------------------------------------------------------------- سیاست تالکین در ارائه چهره پلید و شیطانی از سرزمین های شرقی و در عوض نشان دادن غرب به عنوان مکان آرامش و سعادت را آیا نمی توان با تکیه بر نوع تفکر حاکم بر جامعه اروپایی در سالهای 1890 به بعد بر مبنای اینکه فقط بعضی از کشور های غرب دریای مدیترانه(آنهم فقط بعضی ها ) توانایی خوشبخت کردن جوامع و ملت های فاسد و ابتدایی شرقی(بر خلاف واقعیت تاریخی) دارند،توجیه کرد. تالکین مسلما انسانی بزرگ و دانشمندی بزرگتر بوده ولی آیا نمی توانسته تحت فشار دستگاه حکومتی آندوره جهت زشت نشان دادن چهره شرق قرار گرفته باشد(به هر حال کتاب های تالکین به خاطر معروفیتش مسلما مورد قبول واقع میشده و بر روی طرفدارانش این گریز از شرق و گرایش به غرب نمایان می گردد) همان گونه که انکزیسیون گالیله را بین مرگ در آتش و تکذیب حقایق در انتخاب آزاد گذاشت ،آیا ممکن نبود دولتمردان آن موقع انگلیس به تالکین این شرایط را پیشنهاد کرده باشند : یا از شرق یک چهرهء منفور نشان بده و یا از خیر چاپ کتاب هایت بگذر و از آکسفورد بیرون یبرو حداقل در مورد گالیله که اینگونه بود ، او دروغ را برگزید و زندگی و تمام هستی خود را نجات داد(شاید و فقط و فقط شاید تاریخ بتواند تکرار شود) در نهایت دوباره از تمام دوستان بزرگوار پوزش می طلبم. با تشکر از شما
  19. چه اتفاقي براي انسان ها بعد از مرگ در دنياي تالكين پيش می آید ؟ ممنون ميشم اگه به اين سوال مهم جواب بديد!!
  20. آیا به غیر از کتابهای ارباب حلقها و هابیت کتاب دیگه ای از تالکین در ایران با ترجمه ی فارسی منتشر شده است.اگر منتشر شده توسط کدام ناشر؟
  21. لگولاس

    سوال و جواب

    خوب این تاپیک را برای این باز کردم که هر کس برای هر سوال یک تاپیک باز نکنه... پس هر سوالی دارید همین جا بپرسید که با همراهی هم جواب بدیم... بگذارید اولین سوال را خودم بکنم.. روح آدمیان بعد از مرگ مانند الف ها به تالارهای مندوس می رود یا نه ؟ در مورد بقیه موجودات سرزمین میانه چطور ؟ مانند دورف ها و هابیت ها و حتی اورک ها...
  22. Elrohir

    جمع در زبان های تالکین

    من نمی دونم انجا جای مناسبی هست یا نه ولی می خواهم بدونم فرق والا با والار و فرق مایا با مایار چیه؟مرسی
  23. آناتار

    توك پير

    سلام دوستان آردا! توك پير(هابيت چاق و باهوش و شجاع) جد بيبو بگينز چه جور هابيتي بود؟توك پير خيلي مورد علاقه ي تالكين بود (در لوتر بعضي جا ها ازش تعريف مي كنه ,مخصوصا گندالف) و اختراع بازي گلف توسط اون خيلي ابتكار جالبي بوده (كتاب هابيت ) توك پير با چماغش كله ي رييس اورك ها رو مي زنه كه چند ميل اون ور تر توي يه لونه خرگوش پيدا مي شه همين جا بود كه بازي گلف اختراع شد. D: .....
  24. البته من یه تاپیک زدم تو شورای خردمندان که کسی هنوز جوابی نداده، اونجا یه موضوعی مطرح کردم و اینجا ادامه اش می دهم. بیایید تصوّر کنیم که آردا واقعاً وجود داشته، خوب این احتمالاً مال خیلی وقت پیش می شه. وقتی که همۀ الفها می رن والینور، اون وقت سالیان متمادی با هم زندگی می کنند و بعد هم چون هیچ اتّفاق جالبی احتمالاً نمی افته(توجّه کنید که سه دورۀ نخست آردا پر بوده از هیجاناتی که خوب منشأ همۀ آنها هم می توانسته خیر بوده باشد و هم شر!) در هر صورت احتمالاً زندگی برای الفها خسته کننده می شه و به خاطر همین هم می رن پیش والار، اونها هم که می بینند گلایۀ الفها منطقیه یه تصمیمی برای آنها می گیرند که نتیجۀ این تصمیم هرچه که بوده به این می انجامد که الفها دیگر در والینور باقی نمی مانند(حدّاقل به صورت همیشگی شان) احتمالاً همه به تالارهای مندوس می روند ولی تعدادی از آنها به صورتی متفاوت در زمین می مانند. حال بیایید فرض کنیم که والینور همان آمریکای امروزی بوده است، در این صورت قدیمی ترین ساکنان و یا بومیان آنجا که همان سرخپوست ها باشند را می توان بازماندۀ الفها دانست. توجّه شما را جلب می کنم به غنای بیش از حد و شگفت انگیز تاریخ و ادبیات فولکلور سرخپوستی که پر است از چیزهای شگفت انگیز از جمله مسئلۀ تغییر ماهیت انسانها به حیوانات و یا بالعکس. همینطور دقّتی داشته باشید در مورد مسألۀ اینکاها و تمدّن شگفت آورشان، همچنین قارّه گمشدۀ آتلانتیس که البتّه فکر می کنم این بحث قبلاً مطرح شده است. البتّه می توان مسائل بسیاری را به این موضوع مربوط نمود و به عنوان شاهد طلبیدشان مثلاً شما را ارجاع می دهم به مسألۀ مثلّث برمودا و از این دست. حال خواهشمندم دوستان نظراتشان را مرحمت کنند.
  25. Halbarad

    اساطیر اسکاندیناوی و آردا

    با توجه به اینکه به نظر خودم تالکین بین ادبیات فولکلور قسمتهای مختلف اروپا از اساطیر اسکاندیناوی بیشتر از همه تاثیر گرفته خواستم بدونم آیا دوستان مشتاقن راجع به این اسطوره ها در این سایت بحث بشه یا نه؟ اگر جوابتون مثبته خودتون بحث رو شروع کنید یا بگید که من شروع کنم. برای شروع کار هم پیشنهاد میکنم از جهان بینی اسطوره های شمال اروپا و اسطوره آفرینش جهان در بین وایکینگها شروع کنیم. البته قبل از هر چیز باید دید که آیا ناظران سایت این بحث رو به تالکین مربوط میدونن یا اینکه حذفش میکنند. امیدوارم که حذف نشه. ضمن اینکه به علت فراموشی یه اشتباهاتی توی پست قبلیم بوده که میخوام اصلاحش کنم باید بگم دارم برای پست بعدی اطلاعات جمع میکنم. از مسئولین هم تقاضا دارم که اولا این دو تا پست من رو سر هم کنند و ویرایش کنند و ثانیا این مبحث رو حذف نکنن. در ابتدا جهان وجود نداشت. تنها یک چاله بسیار عمیق و بزرگ بود که البته به هر سو گسترده نبود. نیفلهایم سرزمین یخبندان در منتهی الیه شمال و موسپلهایم سرزمین آتش در دوردست جنوب قرار داشتند. رودخانه هایی از نیفلهایم سرچشمه میگرفتند و به داخل چاله میریختند و در ته آن منجمد میشدند. ابرها از موسپلهایم بر میخواستند و در بالای اون چاله می باریدند. از این بارانها دوشیزگان یخی و همچنین ایمیر Ymir که اولین غول یا ژیان بود به وجود اومدند. پسر ایمیر پدر اودین بود(اسمش رو پیدا نکردم) که مادر و همسرش هر دو دوشیزگان یخی بودند. اودین و دو برادرش(فکر میکنم ثور و تیر) ایمیر رو کشتند و از جسدش جهان رو خلق کردند. از سرش آسمان. از بدنش خاک. از خونش دریاها و همینطور هم از ابروهای ایمیر حصاری به دور میدگارد که محل زندگی انسانهاست ساختند. مقداری آتش از موسپلهایم برداشتند و به جای خورشید و ماه و ستاره ها توی آسمون گذاشتند.این یه خلاصه ای از آفرینش جهان در جهان بینی وایکینگ بود. مهمترین وجه تمایز اسطوره های شمالی از باقی اسطوره ها اینه که یه جورایی قرار نیست همه چی به خوبی و خوشی تموم بشه(همون طور که توی ارباب حلقه ها و هابیت میبینیم) خدایان شمال اروپا بر عکس خدایان سایر ملل فنا ناپذیر نیستند. بد تر از اون اینکه اونها خودشون میدونند که یه روز از بدیها شکست خواهند خورد(روز راگناروک Ragnarok یا شامگاه خدایان) اودین میدونه که در اون روز به وسیله فنریر بلعیده میشه. ثور میدونه که به وسیله مار یورمونگاند کشته میشه. کلا اساطیر اسکاندیناوی یه حالت اندوهباری داره که به نظرم خیلی شبیه دنیای آرداست. خوب به نظرم بهتره بیشتر از این بحث رو گسترده نکنم. البته فعلا. باید دنبال یه طرحی برای بیان این بحث داشته باشم. شما هم خواهشا یه مقدار استقبال. یه مقدار حمایت. میخوان این بحث رو ببندن ها.
×
×
  • جدید...