رفتن به مطلب

Recommended Posts

tiny-elanor

فکر نکنم چون بعدش که لگولاس و گیملی هم هستن که میرن ولی منم میخوام بدونم چون از این کشتی به عنوان کشنی آخر نام برده میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پرنسس ایووین

آیا تانکورودیم همان انگ باد ومورگوت همان ملکور است؟

(اگه تکراریه ببخشید)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون
آیا تانکورودیم همان انگ باد ومورگوت همان ملکور است؟

(اگه تکراریه ببخشید)

بهتر بود خودت یه جستجوی ساده می کردی. انگ باند اسم مقر ملکور , و تانگورودیم اسم سه قله ای هستش که بر فراز انگ باد افراشت. مورگوت هم بله همون ملکوره , که این اسم مورگوت به معنی دشمن سیاه توسط فیانور روش نهاده شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Imrahil Prince of Dol Amroth

در مورد الف ها گفته شده که حتی بعد از رفتن الروند پسران او و بعضی الفها در ریوندل باقی موندن ،آیا میدونیم ریوندل کی خالی میشه،و یا پسران الروند میرن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

پاسخ جامع وکامل تاریخی به سوالات هالباراد وسائورون عزیز:

بله هالباراد عزیز.فرانک ها از قبایل بزرگ ژرمن بودند که ابتدا در شمال غربی گل(فرانسه امروز) ساکن شدند.

کلوویس شاه مشهور آنان که سلسله مروونژیان را بنیان نهاد (شاه معروف دیگرشارلمانی هم از همین سلسله است) ویزیگوت ها را که قبیله دیگر ژرمن ساکن در گل بودند را در نبرد ووگله شکست داد وبه طرف اسپانیا راند.از دیگر کارهای فرانک ها میتوان شکست اعراب مسلمان در نبرد تور ( پواتیه )وجلوگیری از نفوذ آنها به قلب اروپا را نام برد.

به این ترتیب فرانکها صاحب پهنه وسیعی در گل وآلمان شدند.

درباره سلتها:

سلتها قبایل بومی اروپا بودند که از ماقبل تاریخ در آنجا می زیستند.

آنها در قرون چهار وسه قبل از میلاد به حدی قوی شدند که به یونان و آناتولی هم هجوم بردند.

ولی ارتش سلت ها در نبرد تلامون در یونان میان دو ارتش یونانی گرفتار ونابود شد.

با ضعیف شدن تدریجی سلت ها دو تهدید بزرگ در سال های نزدیک میلاد مسیح برای آنان ظهور کردند.

اول رومیان که توسط ژولیوس سزار تمام سرزمین های سلتی از اسپانیا و گل تا بریتانیا را تصرف کردند.

سلت ها جنگجویان شجاع و نیرومندی بودند ولی تاکتیک منظمی نداشتند وبه آسانی توسط سپاه مجهز وعلمی روم شکست می خوردند.

اکثر سلت ها متحد روم شده ودر ارتش روم خدمت می کردند.

تهدید بعدی قبایل نیرومند ژرمن (شاخه اروپایی آریاییان) بودند که به سرعت جنوب روسیه اروپایی-اسکاندیناوی -تمام شرق اروپا وآلمان را تصرف کردند.به طوری که تمامی سرزمین های میان دو رود ولگا وراین زیر سلطه آنها بود.هر چند در قرون بعدی میان اینان وهون ها به رهبری آتیلا جنگ هایی در گرفت اما با شکست هون ها از ارتش مشترک رومی-ژرمنی در کامپوس مائوریاکوس پیشروی آنها متوقف شده وهون ها به آسیای میانه برگشتند.

ژرمن ها ورومی ها در راین به هم رسیدند وراین مرز بین آنها شد.

طوری که نه رومیان اجازه عبور به ژرمن ها می دادند ونه رومیان جرات عبور از راین را داشتند.

کم کم کفه ترازو به نفع ژرمن ها سنگینی کرد و در قرون چهار وپنج میلادی ژرمن ها از راین گذشتند و بیشتر سرزمین های رومی را گرفتند.گوت ها اسپانیا را - وندالها شمال افریقا وفرانک ها گل را گرفتند.تنها ایتالیا در دست روم بود که آنهم توسط گوت های شرقی(اوستروگوتها) تسخیر شد.روم شرقی برای مدتی کوتاه ایتالیا را پس گرفت ولی لمبارها وفرانک ها فورا آن را متصرف شدند.

در این میان قبیله ساکسون هم به بریتانیا هجوم برد و سربازان کم تعداد رومی مستقر در آنجا هم فرار را برقرار ترجیح دادند.

سلتهای ولزی بومی بریتانیا مجبور به دفاع از خود شدند.

آنها با لشکری به رهبری احتمالا شاه آرتور افسانهای ساکسون ها را در نبرد ماونت بادن به سال 489 میلادی شکست داده واز پیشروی شان جلوگیری کردند.(فیلم شاه آرتور به زیبایی این ماجرا را نشان می دهد).

ولی این پایان کار نبود .88 سال بعد ساکسون ها در نبرد دورهام سلت ها را به طور کامل شکست داده وانگلستان را از آن خود کردند.اقلیت سلت باقی مانده به ولز کوچ کردند وتا به امروز در آنجا مانده اند.

سائورون عزیز ساکسون ها هم ژرمن هایی بودند که مثل سایر آریایی ها از آسیای میانه کوچ کردند.سوالتان چندان واضح نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

خیلی ممنونم دورین عزیز بابت توجهت به سوال من و اطلاعات خوب و جامعت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرداویراف

دلایل اثبات اینکه آراگورن وارث ایزیلدور است چیه ؟ صرفاً اعتقاد و باور گاندالف و انگشتر دست آراگورن و گفته های خودش کفایت میکنه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

دوست عزیز.

آراگورن حلقه باراهیر رو داشت که از اجداد نومه نوری ها بود.

ضمنا همه می دانستند که آراگورن از آخرین اعقاب شاهان نومه نوری است.چون شمشیر ایزیلدور،حلقه باراهیر که از دارایی های شاهان نومه نور بود نزد الروند مانده بود.

و با دیدن شجره نامه آراگورن هم پی می برید که او وارث راستین ایزیلدور است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

برای بار دوم این پست رو تایپ میکنم چون یه سری همش پرید:

شجره نامه آراگورن کاملا ضبط شده و مشخص بود و نشانهای خانوادگی اون که توسط ارباب الروند در ریوندل نگهداری میشد ادعای وراثت اون از ایزیلدور رو تایید میکرد. این میراثها تشکیل میشدند از: تکه های شکسته نارسیل (این تکه ها توسط یکی از سه همراه ایزیلدور که از فاجعه میدانهای گلادن جان به در بردند و اسمش رو یادم نیست حفظ شد و به شمال برگردونده شد) ، حلقه باراهیر یا حلقه فیلاگوند (حلقه ای که فینرود فیلاگوند به عنوان نشان دوستی و اتحاد به باراهیر پدر برن بخشیده بود و به عنوان میراثی در خاندان شاهان اداین نگهداری میشد) و چوگان سلطنتی آنومیناس (پایتخت قلمرو از دست رفته آرنور که در ساحل دریاچه ایون دیم قرار داشت) .

علاوه بر همه اینها ظاهر جوان آراگورن (با وجود سنی که در میان انسانهای کهتر زیاد به نظر میومد و از نشانه های خلوص خون نومه نوری در او بود) قدرت روحی و حکمت آراگورن (نگاه کردن و مسلط شدن به پلانتیر و همچنین پاسخگویی مردگان به او) و ضمنا قدرت اون در درمان (دستان پادشاه دستان شفابخش است) شکی در صحت ادعای اون باقی نمیگذاشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیمه الف

پس اگه اینجوری باشه آراگورن از نظر جد پدری پدری با الروند فامیل بوده درسته دیگه یه ابهام آیا مایا ها میمردن منظورم اینکه مثل آدمها اونا هدیه مرگ گرفته بودند یا نه

2 قبل از ارو چی بود

3 دوران پنجمی هم رسید یا نه

4 آیا حلقه آتش گندالف تو سقوطش توی خزد-دوم به او کمکی کرد یا نه

5 چرا ایستاری ها نباید قدرت سائورون رو به هماوردی بکشونن

6 مرسی با تشکر اگه جواب این سوال ها رو بدین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

کاملا درسته نیمه الف جان. خاندان الندیل که در نومه نور فرمانروایی قسمتی از نومه نور به نام آندونیه را بر عهده داشتند از اقوام خاندان شاهی بودند (تا جایی که یادم میاد نسلشون به برادر اولین ملکه حکمران نومه نور میرسید) بدین ترتیب نسلشون به الروس و در نتیجه ارندیل و ملیان میرسید.

در مورد مرگ هم باید بگم که نه! هیچ موجود دیگه ای غیر از انسانها هبه ایلوواتار که همون مرگ باشه رو نداشت. از سرنوشت دورفها بعد از مرگ که خبر نداریم اما الفها و آینور همه و همه به آردا وابسته بودند و تا زمان ویرانی اون در آردا باقی میماندند.

پرسیدی قبل از ارو چی بود. این سوال یه جورایی مذهبی و دینی بهش جواب میدم. قبل از خدا چی بود؟؟؟ ببین خدا یه موجود کاملا روحانی و مجرده. موجودات روحانی و مجرد در ظرف زمان و مکان نمیگنجند. بهتر بگم. میدونی که زمان یک مفهومیه که وابسته به حرکته و تعریف نداره. برای ما زمان یعنی تغییر در وضعیت زمین و خورشید نسبت به همدیگه. اما برای موجودات مجرد چون تغییر و حرکتی وجود نداره زمان هم وجود نداره. یعنی اصلا قبل و بعدی برای خدا وجود نداره که بخوای بگی قبل و بعدش چی بوده. در واقع این مفهوم این عبارته که میگن خدا ابدی و ازلی است. برای خدا زمان وجود نداره که ابتدا و انتهایی براش متصور بشیم.

در جواب سومین سوالت: تالکین تا ابتدای دوران چهارم رو تاریخش رو ذکر کرده. آخرین چیزی که تالکین در مورد تاریخ سرزمین میانه ذکر کرده به سلطنت رسیدن الداریون بوده. حالا اینکه آیا ما الان در همون دوران چهارم هستیم یا نه، الله اعلم.

در مورد سوال چهارمت واقعا چیزی نمیتونم بگم. گندالف به بالروگ میگه که من حامل آتش آنور (خورشید) هستم که اشاره به حلقه اش داره و بعد از اون بهش میگه که آتش تاریک به تو کمکی نخواهد کرد این یعنی اینکه قدرت حلقه گندالف میتونه به آتشی که بالروگ ازش بوجود اومده غلبه کنه. پس احتمالش هست که گندالف از نیروی حلقه اش برای جنگ با بالروگ استفاده کرده باشه.

چرا ایستاری (ایستاری خودش جمعه و ایستاریها غلطه) نباید قدرت سائورون رو به هماوردی بکشونن؟ والار این پنج مایار رو به سرزمین میانه فرستادند تا به انسانها و الفها برای جلوگیری از ظهور دوباره سائورون کمک کنند. ظهور سائورون مشکل انسانها و الفهای سرزمین میانه بود و در واقع اونها باید به تنهایی اون رو حل میکردند. ایستاری فقط باید اونها رو راهنمایی میکردند نه اینکه خودشون مستقیم با سائورون با استفاده از قدرت بسیار زیادشون بجنگن.

در آخر هم باید بگم که: خواهش میکنم نیمه الف عزیز.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

سلام ... با اینکه هالبتراد عزیز کامل توضیح داد من به یک نکته ای اشاره بکنم ...

تالکین درباره آینده سرزمین میانه در نامه ای که در سال 1958 نوشته است توضیحاتی داده است , تالکین در این نامه گفته : ...

من تصور می کنم فاصله زمانی بین سقوط برج بارادور و دوران مدرن ( همین زمانی که الان ما توش هستیم ) چیزی در حدود 6000 سال باشد . پس ما الان باید در پایان دوران پنجم باشیم ; اگر سال ها به همان اندازه ی دوران دوم( 3441 ) و دوران سوم ( 3021 ) طول کشیده باشند . ولی من فکر می کنم دوران ها زودتر تموم شده اند و من تصور می کنم که ما اکنون در پایان دوران ششم یا ابتدای دوران هفتم باشیم... موفق باشید ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیمه الف

از لگولاس و هالباراد عزیز از بابت جواب هایتان ممنون نمی دونم اگه کلمه ای بهتر از ممنون یا با تشکر میدونید بگید به کار ببریم

5 چرا ایستاری با هیکل هم اندازه سائورون ظاهر نشدن

6 چرا خود ارو ملکور رو بیرون نکرد نکشت(شوخی کردم خودم میدونم)

7 این والار چرا خودشون نیومدند سائورون رو نابود کنن قدرتشون که از حلقه بیشتر بود.

8 باز هم با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

خواهش میکنم نیمه الف عزیز. وظیفه منه(لگولاس رو نمیگم چون خودش باید بهت جواب بده)

یه اشتباهی توی پست قبلی من بود که باید اصلاحش کنم. گفته بودم نسل الندیل به برادر اولین ملکه میرسه. اشتباه بود: نسل اونها به سیلماریل Silmariel دختر بزرگ تار-الندیل چهارمین پادشاه نومه نور میرسید. تار-الندیل سه تا بچه داشت. دو تا دختر و یک پسر. پسرش سومین بچه اش بود و هنوز در اون زمان قانون پادشاهی فرزند ارشد حتی اگر دختر باشه وضع نشده بود و لذا تار-منلدور بعد از تار-الندیل شاه شد. نسل پادشاهان آندونیه به دختر بزرگ تار-الندیل میرسید.

سوال 5- به ایستاری اجازه داده نشد که قدرت سائورون رو مستقیما به چالش بکشند چون اونها باید به انسانها و الفهای سرزمین میانه فقط کمک و راهنمایی میدادند. سائورون مشکل ایستاری نبود و اونها حق نداشتند تا این حد با اون درگیر بشن.

سوال 7- والار قصد نداشتند مستقیما در سرزمین میانه و مسائلش دخالت کنند. همونطور که در دوران اول تا زمانی که ارندیل نرفت پیششون سپاه نفرستادند. به همین دلیل هم فقط 5 نماینده به سرزمین میانه فرستادند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیمه الف

جدا ممنونم واقعا

10 اگه میشه یه کتاب فروشی نام ببرید و بگید کجاس که اگه کتاب داستان های ناتمام رو داره برم بخرم یا کتاب افسانه های ناتمام یا کتاب تاریخ سرزمین میانه آخه این ای بوک چشم آدم رو در میاره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tiny-elanor

با سلام به همه یه سوال داشتم و امیدوارم کسی قبلا نپرسیده باشه سرسری یه نگاه انداختم و چیزی پیدا نکردم و سوالم اینه:

بئورن در کتاب هابیت کیه یا چیه؟ شکل یه ادمه ولی میتونه به خرس تبدیل بشه

کلا جزو چه دسته ا ی قرار میگیره؟ انسان یا حیوان؟

مرسی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارومان بسیار رنگ
با سلام به همه یه سوال داشتم و امیدوارم کسی قبلا نپرسیده باشه سرسری یه نگاه انداختم و چیزی پیدا نکردم و سوالم اینه:

بئورن در کتاب هابیت کیه یا چیه؟ شکل یه ادمه ولی میتونه به خرس تبدیل بشه

کلا جزو چه دسته ا ی قرار میگیره؟ انسان یا حیوان؟

مرسی

اگه به تاپیک بئورن در بخش کتابخانه های آردا بری جواب کاملی میگیری.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرین

در فيلم سه گانه لوتر يك اورك به نام گوتموگ هست كه فرمانده سپاه موردور در حمله به گوندور هست كه نه در كتاب ارباب حلقه ها و نه در ضمايم آن اسمي از او برده نشده تنها گوتموگ كه من در موردش اطلاع دارم همان سر دسته بالروگها ي ملكور هستش در كتاب سيلماريليون . حالا سوال من اينست كه آ يا در ديگر كتاب هاي تالكين از او گفته شده يا اين كه اين شخصيت توسط فيلنامه نويس به فيلم اضافه شده همانند بعضي قسمت هاي ديگر كه با كتاب فرق داره و سوال دوم من در مورد مركبهاي پرنده نزگول ها بود واينكه آيا آنان از نسل اژدهايان بودند يا خير.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien

با سلام دوستان عزیز

سوالی دارم و آن اینکه:

در بازگشت شاه در هنگامی که در پایان داستان در فصل جدایی های بشیار گالادریل خطاب به فنگورن میگوید:

..................................در بیدزارهای تاسارینان.................

تاسارینات کجاست؟

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

آرين جان اين گوتموگ كه ميگويي چون نا مش را در سايت ديكشنري آردا ديدم فكر كنم در مجموعه تاريخ سرزمين ميانه از او گفته شده.ولي بانو آرون بهتر ميداند. لقب او Lieutenant of Morgul به معني قاصد مورگول و نژاد او معلوم نيست.(ظاهرا طبق ترجمه ناقص من ميتونه هم اورك باشه و يا يك نومه نوري سياه ) اگه اطلاعات بيشتري مي خواهيد به سايت http://www.glyphweb.com/arda برويد. و در مورد مركب پرنده نزگولها نام آنها Winged Creatures بوده و بالهاي آن بيشتر به يك خفاش شبيه بوده و آنطور كه در ديكشنري آردا گفته شده ظاهرا موجودي بوده كه توسط سارون براي استفاده نزگولها با تغيير در موجوداتي همچون خفاشها ساخته شده چون همانطور كه ميدانيد آينور نمي توانند موجودي از خود خلق كنند و فقط مي توانند ساخته هاي ارو را تغيير دهند . من نام اين موجود را در قسمت Animals & Plants سايت http://www.glyphweb.com/arda پيدا كردم. و آنطور كه در توضيحات آمده بود نامي از اينكه آنها از خانواده اژدهايان باشد نبود و در انواع اژدهايان نيز نام Winged Creatures نيست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

سلام هالدیر جان،

پرسیدی تاسارینان Tasarinan چیه و کجاست؟

تاسارینان یا نان-تاترن Nan-Tathren یا نان-تاساریون Nan-Tasarion (معنی هرسه تاشون میشه دره بیدها) اسم یک دره در مناطق مرکزی بلریاند بود، که جنگلی پر آب از درختان بید در اون قرار داشت. محل دقیقش هم محل تلاقی رود ناروگ Narog با رود سیریون Sirion بود.

OK?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

درسته میتراندیر عزیز , البته در مورد نژاد گوتموگ شک هست برخی می گن ممکنه انسان باشه چون ارباب باراد دور هم انسان بود از نومه نوریهای سیاه. اما میشه هم حدس زد اورک باشه چون هیچ نشانی ای که نظریه ها رو ثابت کنه نداریم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

شما لطف داريد بانو . ولي يك سوال ذهنم را مشغول كرده واين كه آيا دليلي داشته كه نام او هم گوتموگ هست و تالكين قصد داشته ارتباطي بين او و سردسته بالرگهاي مورگوت باشه و يا اينكه دليلي نداشته و فقط نامش گوتموگ بوده است. البته اين سوال هم داشتم كه آيا بغير از Battle of the Pelennor جاي ديگري نام او آمده ويا در جنگهاي ديگر هم شركت داشته يا نه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien

با سلام

یک سوال دیگر

آیا بعد از ماجراهای 3 گانه ،تالکین در جایی اشاره ای از تغییر مجدد ساختار سرزمین های موجود کرده است؟

یعنی آیا اشاره ای شده مبنی بر اینکه مثلا بلریاند مجددا ظهور کرده باشد.؟

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

راستش میتراندیر جان من خودم خیلی جا خوردم وقتی از یک گوتموگی حرف زدی که من ازش خبر نداشتم. ولی یه چیزی که پرسیده بود، اینکه چرا نام او هم گوتموگ بوده، باید بگم که سارون به خاطر ارادت بسیار خالصانه به اربابش ملکور، بعضی از اماکن تحت سلطه اش، خدمتگزارانش و یا سلاحهاش رو مشابه ملکوریشون نام گذاری کرده بوده (این طور به نظر میاد) مثل اون دژکوب عظیم که اسم پتک مورگوت، گروند رو روش گذاشته بود، یا دره پشت دروازه های سیاه که اسمش رو اوتومنو، اسم اولین دژ مورگوت گذاشته بود. بعید نیست که اسم این خدمتگزارش رو هم به افتخار گوتموگ بالروگ، گوتموگ گذاشته باشه. کاملا قابل قبوله و به نظرم بعیده که این گوتموگ یک بالروگ بوده باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...