رفتن به مطلب
Halbarad

بیوگرافی و فیلمو گرافی بازیگران ارباب حلقه ها

Recommended Posts

لگولاس

دستت درد نکنه Arnona جان خیلی جالب بود...من هم خودم می خواستم زندگی نامه ویگو را در طی چند روز آینده بذارم ولی خوب شما زحمتش را کشیدید...حالا بازم من یک چیز هایی می نویسم....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

ویگو مورتنسن ملقب به ویگ در 20 اکتبر 1958 از پدری آمریکایی و مادری آلمانی به دنیا آمد. کودکی اش را در منهتن گذراند و جوانی اش را در آرژانتین , ونزوئلا و دانمارک. در اوایل دهه 1980 پس از بازگشت به منهتن به آموزش بازیگری در کارگاه بازیگری وارن رابرتسون پرداخت و پس از چند حضور روی صحنه تئاتر موفق به دریافت جایزه منتقدان شد. پس از آن در نمایش های صحنه ای پانک ها شرکت جست و همین زمینه ای برای آشنایی او با اکسن سرونکا خواننده اصلی گروه ایکس شد که بعد ها با او ازدواج کرد , اما اکنون از وی جدا شده است. اولین حضور او در فیلم های سینمایی در فیلم شاهد (1985) بود و پس از آن در نقش های مختلفی شرکت کرد. بیشتر نقش های او در آن زمان محدود به نقش آدم های ولگرد و منفی می شد. از جمله نقش برادر مشکوک دیوید مورس در فیلم ولگرد آمریکایی (1993 ) ساخته شان پن پس از آن نیز در فیلم راه کارلیتو (1993 ) در نقش یک کلاهبردار حرفه ای ظاهر شد که سعی دارد از آل پاچینو شکایت کند و در پیغام بر ( 1995 ) نقش شیطانی را داشت که قلب کریستوفر واکن را می درد و می خورد.

مورتنسن سرانجام, با حضور در فیلم تصویر یک زن اثر جین کمپیتون در نقش یکی از خواستگاران ایزابل آرچر ( با بازی نیکول کیدمن ) مورد توجه منتقدین و بینندگان قرار گرفت و از این پس نقش های پر اهمیت تری به وی سپرده شد: آموزگار سرسخت و خشن دمی مور در فیلم سرباز جین (1997) و عاشق بی رحم گوئیت پالتر در جنالیت بی عیب و نقص (1998) . در دوره های بعدی مورتنسن با بازی در دو فیلم پیاده روی روی ماه (1999) و 28 روز ( 2000) در نقش های رومانتیک نیز حضور یافت.

قرار بود مورتنسن در سه گانه سالار حلقه ها ابتدا در نقش استرایدر بازی کند, اما چیزی از تولید قسمت اول آن نگذشته بود که پیتر جکسون جای او را با استیوارت تاوزند برای ایفای نقش آراگورن تعویض کرد. به گفته پیتر جکسون مورتنسن به شخصیت پردازی آراگورن خیلی بیش از آنچه وی در باره آن به او توضیح داده , کمک نموده است.مورتنسن استاد سوارکاری نیز می باشد. او حتی از پیتر جکسون تقاضا کرده آراگورن بیش از آنچه درفیلمنامه بوده سوار بر اسب به تصویر کشیده شود. او در یکی از فیلم هایش به نام هیدالگو نیز در نقش سوارکاری افسانه ای به نام هاپکینز ظاهر می شود.

مورتنسن که فارغ التحصیل دانشگاه سنت لارنس نیویورک با دو مدرک است, غیر از بازیگری به کارهای مختلف دیگری هم اشتغال داشته و دارد: در زمان زندگی در دانمارک یک راننده کامیون بوه است !!!! شعر می سراید و قبل از شهرت, کتاب شعری با عنوان شب آخر منتشر کرده است ( خود مالک یک موسسه چاپ و نشر نیز می باشد ) نقاشی می کند ( در فیلم جنایت بی عیب و نقص تمام دیوارنگاره های عظیم را او نقاشی کرده است ) عکاسی می کند, هنرمند جاز است و در این رابطه تا به حال 3 CD منتشر کرده است, همچنین به راحتی می تواند به سه زبان انگلیسی و اسپانیایی و دانمارکی صحبت کند.

در ادامه باید گفت او در سال 2002 از سوی مجله مردم به عنوان یکی از 50 مرد زیبای سال برگزیده شده است....( این جاش خیلی مورد علاقه من است...)...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ef@Robber

ویگو مورتنسن متولد 20 اکتبر 1958 در نیویورک است

به غیر از نقش آراگورن در ارباب حلقه ها تماشاگران هنوز خاطره ی بازی او

در نقش آمیش فارمر نوجوان، در فیلم شاهد (1985) اثر پیتر ویر را از یاد نبرده اند

منتقدان سینمایی بازی های او در فیلم های مختلفش را ستوده اند او در هر فیلمی سعی

کرده یک کاراکتر و بازی متفاوت ارایه دهد بیشتر بازیگر فیلم های سنگین و غیر متعارف

مانند تصویر یک بانو –جنایت بی عیب و نقص- قدم زنی روی ماه بوده است و کمتر در فیلمی

تجاری بازی کرده است مورتنسن سالهای کودکی را در منطقه ی منهتن گذراند و همین باعث

آشنایی او با تیاتر و دنیای بازیگری شد یه خاطر شغل پدرش سفرهایی به ونزویلا آرژانتین

و دانمارک کرد شخصیت او تحت تاثیر این سفرها شکل گرفت و به همین دلیل بسیاری تصور

میکنند او یک بازیگر غیر آمریکایی است منتقدان تیاتری یک بار جایزه سالانه خود را به او

اهدا کردند بجز بازیگری دستی در نقاشی و عکاسی هم دارد فیلم ((تاریخ خشونت )) او هفته

قبل روی پرده سینماها رفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

لگولاس جون این مطلبی که نوشتی خیلی برام آشناست . از کجا گیرش اوردی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لوتین تینوویل

امروز وقتی داشتم از مدرسه برمیگشتم مجله ی دنیای تصویر رو خریدم( همونطور که میدونید یکی از معتبرترین و شاید معتبرترین مجله ی سینمایی ایرانست.)و روش عکس ویگو مورتسن بود. وسط راه نگاهی به جلد کردم که نوشته بود: ویگو مورتسن به ایران آمد.... خودم و بیفرندیل نفمیدیم خودمونو چه جوری رسوندیم خونه حالا براتو ن یک قسمتی از مقاله رو میذارم:

ویگو مورتسن بازیگر نقش آراگورن در سه گانه ی ارباب حلقه ها و تعداد زیادی فیلم دیگر به طور ناگهانی به ایران آمد وخیلی زود هم رفت!

در خبر آمدن مورتسن به ایران دو نکته ی استثنایی وجود داشت: اول اینکه، هیچ یک از خبرگزاری ها و رسانه ها از آن مطلع نشدند و دوم اینکه، حضور مورتسن در ایران صرفا از یک حس انسانی سرچشمه می گرفت و هیچ ارتباطی به حواشی امور سیاسی و یا همکاری سینمایی نداشت. مورتسن به گفته ی خودش، جهت عیادت از یک همکار به ایران آمد و با آن که علاقه داشت بیشتر در ایران بماند، به دلیل آغاز یک پروژه سینمایی به گشور خودش بازگشت.

اما ماجرا چه بود؟ اوایل تابستان امسال خانم سارا صولتی، نویسنده و سینماگر جوان در یگ حادثه ی تصادف در بیمارستان بستری می شود و دوستی؛ این موضوع را از طریق ایمیل به اطلاع ویگو مورتسن می رساند. سابقه ی آشنایی دورادور صولتی با مورتسن به سال 2003 بازمیگردد؛ درآن سال صولتی برای کار تازه اش مشغول تحقیق بوده که در اینترنت به متنی درباره ی ویگو مورتسن برمیخورد. ویگو مورتسن در یک گردهمایی از بوش انتقاد و با مسلمانان ابراز همدردی کرده بود. صولتی که توجه اش جلب شده بود از طریق آدرس الکترونیکی چند تا از کارهایش را برای او میفرستد. مورتسن هم با برخورد خوب پاسخ ایمیلش را داده و او را تشویق می کند

گویا مورتسن دوست نداشته که این عیادت از همکار نویسنده ی ایرانی، در مطبوعات انعکاس داشته باشد و نفس آن از بین برود، لاجرم به درخواست خودش، در سکوتی که آمده بود می رود و خاطره ای خوب از خود به جای میگذارد

با کمی تصرف و تلخیص

فکر میکنم تا همین جا کافی باشه:grin: اگه خوستید بقیه اش رو بخونید دنیای تصویر شماره ی 164 تهیه کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

WAAAAAAAAA ! چـــــــــــــــــــــــــــــی ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ویگو اومده ایران و رفته ؟ شوخی می کنی!!!! باورم نمیشه همچنین شانس بزرگی رو از دست داده باشیم فک کنــــــــــید !!!! اگه ویگو میدونست تو ایران چقدر طرفدار داره ...

/

/

در راستای سواستفاده از پست!! راستش سورپریز آردا همین بود که ویگو رو ببینید شما اما متاسفانه کار داشت رفت و برا همین میتینگی در کار نیست !!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...

اروی من!!!!

اروی بزرگ!!!!

هیچ حرف دیگه ای برای گفتن ندارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برم آب به سر و صورتم بزنم که الان از شدت داغی میترکم!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

با سلام

خوب من اصولا آدم خون سرد و خجالتی ای هستم

منم ایشونو خیلی دوست دارم! این فیلم تاریخچه ی خشونت ( که با یه دوبله ی جالب از سینما یک خودمونم پخش شد!) خیلی فیلم باحالی بود و بازی قشنگی ارائه داده بودند! (دیوید کرادن برگه دیگه!) من هم خوحال میشدم ایشونو ببینیم (خوب مثلا میدیدم چی کار میکردم! ؟ نیست که ته زبانم! ) ولی جالب بود! یه تجربه ی جالب! میرم یه قدمی میزنم حالم بیاد سر جاش! بر میگردم!

چیز بزرگی رو از دست دادم! دیگه خونسردی فیده ای نداره!

خوب برگشتم!

حال یه چیز جالب تر! یه شب خواب دیدم لیو تابلر اومده ایران! ولی چون نه خواب جالبی بود! نه به آردا ربط داشت تعریف نمیکنم!

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

خوب علاوه بر این هم که این موضوع را به همه تسلیت می گم ... من هم امروز صبح که مجله رو خریدم ... رفتم تو فکر که چه معجزه ای ... مگه میشه ویگو توی ایران ...!!! چقدر تو فکرم برنامه ریختم ...ولی وقتی فهمیدم مرغ از قفس پریده می خواستم با همون مجله خودم را دارد بزنم ... ): به قول آرون اگه می دونست توی ایران چقدر طرفدار داره اون موقع شاید ... ( من شکلک ندارم که ابراز احساسات کنم وگر نه مانیتور پر از خون می شد )...

با این وجود من کلا خیلی ازش خوشم میاد ... می دونم که بقیه هم همین جوریید ...

ولی من یه نظری دارم : میگم ما هم داستان و این چیزا براش بفرستیم مثلا از طرف آرون ( از کیسه خلیفه می بخشم ) ...و بعد بگیم که ... همون قضیه تصادف و این جور چیزا ... ولی وقتی اومد تو بیمارستان سوپرایزش می کنیم ...!!! البته احتمال موفقیتش فکر نکنم زیاد باشه ... (دو نقطه دی ) ... :cry::unde:

پس برید به دردمون بسوزیم ... )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Niphredil

من هم به شدت فسرده شدم... فکر کنید اگه ماها می دونستیم )): ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

این غیر قابل باور . من یکی که نمی تونم هضمش کنم آخه خیلی گنده اس. لگولاس جان می بینم که خیلی ناراحت شدی. آخه مورتسن آدمه؟...............آدم نیست فرشتس تو و ما با ید بریم دور از جونمون بمیریم که مورتنسن اومده تو مملکتمون ما نفهمیدیم. جداً به همه تسلیت می گم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

آقا از شما بعیده! آرامش خوذتونو حفظ کنین! درست که همه ناراحت شدن... ولی هیچ مشکلی بی راه حل نیست.. ببینید ، من اصولا خیلی شبیهش هستم میتونن میتینگو برگزار کنید و من رو جاش معرفی کنید...هان؟"

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
aratorn

واییییییی میدونین من چرا ای دیم اراتورنه؟قرار بود اراگورن باشه(به خاطر علاقه ای که ایشون در من پدید آورده بود)دیدم اراگورن زیاده گذاشتم اراتورن حالا که دیر خبر شدم برم خودمو بکشم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لوتین تینوویل

متاسفانه هیچ کاریش نمیشه کرد دوستان. بهتره دیگه تاسف نخوریم چون فقط خودمون رو اذیت میکنیم... ولی واقعا خیلی حیف شد من هم خیلی دپرس شدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
amir18

نام :کریستوفر لی

روز تولد :27 می

محل تولد : بلگراویا واقع در لندن انگلستان

هنرپیشه انگلیسی ، متولد لندن که به همراه خواهر بزرگش ساندرا در خانواده ای لز هم پاشیده بزرگ شدند. پدرش یک سرباز حرفه ای به نام جئو فری ترولوپ و مادرش استلامه بر نام داشتند که سال 1926 از هم جدا شدند. بعد از آن زمانی که کریستوفر هنوز کودک بود ،مادرش با جرج سنت کروکس ازدواج کرد که این مرد بانکدار نیز اندک زمانی بعد از آن ها جدا می شود. کریستوفر بین 14 تا 17 سالگی در کالج ولینگتون تحصیل کرد و بعد از آن به عنوان منشی یک اداره در چندین شرکت مشغول به کار شد تا اینکه در سال 1941 از را رسید یعنی زمانی که او برای شرکت در جنگ جهانی دوم وارد ارتش شد. دنبال ترخیص شدن از سرویسهای نظامی ارتش به یک اداره ارگانیز می پیوندد و با این گروه به عنوان بازیگر فعالیتهای هنری خود را آغاز می کند . در چندین نقش کوتاه در فیلم هایی مانند کریدور آینه ها (1948) ظاهر می شود و سپس اولین کار قابل توجه خود را در هملت ساخته لارنس اولیویه و در سال 1948 ارایه می دهد. در آن کار او به همراه پیتر کوشینگ بازی داشت . این دو بازیگر به همراه هم در سال 1952 فیلم مولن روژ را بازی کردند اما دیگر یکدیگر را ملاقات نکردند تا اینکه آثار ترسناکشان از راه رسید. کریستوفر لی چندین و چند نقش در کارهای سینمایی و تلویزیونی بازی کرد که در خلال دهه 50 پخش شدند ، اما هیچ کدام برایش موفقیتی در بر نداشتند تا اینکه جامعه تولیدات آثار ترسناک ملحق شد ،این تولیدات با نفرین فرانکشتاین در سال 1957 آغاز شد و با دراکولا (58) مومیایی (59) تازی های باسکرویل (59) ادامه پیدا کرد و او در همه ان ها با پیتر کوشینگ همبازی بود . لی نقش های دراکولایی خود را با تعداد بسیاری فیلم ترسناک ادامه داد که به دهه 60 نیز کشیده شد و حتی به اوایل دهه 70 نیز رسید. در خلال این مدت با بازی در مجموعه آثار فومانچو (1965) به شهرت بیشتری رسید. او هم چنین در اروپا نیز بازی های خوبی ارایه داد و کمپانی متعلق به خودش را پایه گذاری کرد و آثاری چون هیچ چیز به غیر از شب (1972) و دختری برای شیطان (1976) را ارایه داد.

در نیمه دهه هفتاد سعی کرد تا چهره ترسناک خود را کنار بزند و برای همین در آثار معمول به بازی پرداخت ، فیلم هایی مثل زندگی خصوصی شرلوک هلمز (1970) سه تفنگدار (1973) چهار تفنگدار (1974) و اثر جیمز باندی مردی با طپانچه طلایی (1974) از این دسته هستند.

موفقیت این فیلم ها او را به هالیوود کشاند و در آن جا با پیشنهادات فراوانی روبرو شد اگر چه هیچ کدام از آثار مطرحی نبودند ،در نتیجه دوباره به انگلستان بازگشت. در اوایا سال 2000 در دوبلاک باستر ارباب حلقه ها و جنگهای ستاره ای حرفه اش مجدد در سیر صعودی قرار گرفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MAS

در لوتر توصیفات زیادی از گالادریل می خوانیم، مخصوصاً توصیف زیبایی و در عین حال گیرایی و عظمتش. سؤال من اینست که چرا پیتر جکسون بازیگری مانند کیت بلانشه(و یا بلانشت؟)رو برای ایفای این نقش انتخاب کرد؟ آیا به نظر شما خصوصیات توصیف شده از گالادریل، در چهرۀ بازیگر نقش او نیز وجود دارد؟ مخصوصاً با فرم خاصی که بینی اش دارد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

خوب مسلمه که عمرا بتونن کسی رو پیدا کنن که همه وجهه های یه الف رو برای بازی تو فیلم داشته باشه , و مخصوصا هم گالادریل باشه!! باید بتونه خردمندی ناشی از گذر زمان های بسیار-وقار-شکوه-زیبایی-صدای قشنگ و تاثیر گذار- رو در کنار بازی عالی نشون بده ! و هیچ انسانی پیدا نمیشه که همه اینها رو داشته باشه و تنها کسی که بیشتر این خصیصه ها رو میتونست نشون بده و بهترین گزینه بود, کیت بلانشته!!!

اون وقار و صدا و بازی و خردمندی و شکوه رو در بهترین حالت نشون داد! حالا زیبایی یه چیز نسبیه و هرچی ممکنه یه برداشتی از زیبایی داشته باشه مخصوصا که زیبایی انسانی باشه ! الف ها طوری بودند که در نظر هر کسی تمام خصیصه های زیبایی رو داشتن و این در عالم فانی ما امکان پذیر نیست مگر در تخیل ! به نظر من کیت بهترین گزینه بود و خیلی دوست داشتنی! من عاشق صداشم هنر اون تو پارولوگ خوندن فوق العاده اس ! (اشاره به صدای معرفی 20 دقیقه اول فیلم یاران حلقه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

من هم با آرون موافقم...واقعا خیلی سخته که بخواهند یک بازیگر زن پیدا کنند که همه خصوصیات و ظواهر الف ها را داشته باشند...اونم کی ؟؟؟ گالادریل... که زیباترین الف مونث بوده ( الانس که به آرون بر بخوره )...می دونید که گالادریل فرزند فین آرفین بود و بیشتر به الف های وانیار شبیه بود تا نولدور...در مورد زیباییش هم فکر کنید که جنیفر و یا آنجلینا جولی یا خیلی دیگر از هنرمندان زن هالیوود را می ذاشتند ...( نه اینکه خیلی زیبا هستند... )...در مورد صداش هم خیلی گیرا و با ابهت...مثل کرستوفر لی ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lycanthrope

صداش که خیلی عالی و با عظمته. چشماش و صورتش به نوعی مثل یه گربه و یا یه روباه می مونه که چون گالادریل الف جنگلیه میخوره بهش.. در مورد بینی هم دلیل نمیشه.. دماغ شدوفکس هم خیلی گندست .. با این حال جزو زیباترین بازیگران سگانست اگه نگیم که زیباترینه.. شخص دیگه ای هم نیست که به نظرم از بلانشت برای این نقش بهتر بوده باشه.. به خصوص الان که فیلم ها ساخته شده و تموم شده و گالادریل رو با بلانشت شناختم و از شخصیت های محبوبم شده و بلانشت رو با گالادریل شناختم و از بازیگران محبوبم شده..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MAS
من هم با آرون موافقم...واقعا خیلی سخته که بخواهند یک بازیگر زن پیدا کنند که همه خصوصیات و ظواهر الف ها را داشته باشند...اونم کی ؟؟؟ گالادریل... که زیباترین الف مونث بوده ( الانس که به آرون بر بخوره )...می دونید که گالادریل فرزند فین آرفین بود و بیشتر به الف های وانیار شبیه بود تا نولدور...در مورد زیباییش هم فکر کنید که جنیفر و یا آنجلینا جولی یا خیلی دیگر از هنرمندان زن هالیوود را می ذاشتند ...( نه اینکه خیلی زیبا هستند... )...در مورد صداش هم خیلی گیرا و با ابهت...مثل کرستوفر لی ...

خدائیش اگه اونهایی رو که گفتی می ذاشتن، بی احترامی بود به شخصیت الفها و الفی چون گالادریل!

در ضمن Lycanthrope عزیز، رهشناس شدنت رو بهت تبریک می گم(اگه کلّاً چنین مسأله ای جای تبریک داشته باشه!).

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اهریمن شکن

من اخرین نگاهش رو در اخرین لحظات قسمت سه وقتی دارن بندر خاکستری رو ترک میکنن خیلی دوست دارم. یک نیم نگاه پر از شیطنت الفی به همراه اینکه : من یه چیزی میدونم که شما نمیدونید. یا شاید باز هم همدیگرو میبینیم. خوب به نظر من از خیلی از خشگلهای هالیودد بهتر بازی کرده.

آنجلینا به درد همون غارتگر مقبره میخوره و عظمت لازم رو نداره.

پینوشت( البته این نظر بنده حقیره. مسلما هر چیزی که به زیبایی مربوط میشه سلیقه ای و خصوصیه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

راستش منم وقتی داشتم کتابو میخوندم (من اول فیلمو دیدم بعد کتابو خوندم ) با خودم گفتم که: اون گالادریل بود؟ با اون قیافش؟ بعد فاکتور های دیگش یام اومد .. دیدم که: اره اون گالادریل بود با اون وقارش و صداش ...

و با دوستان هم موافقم ... اگه قرار بود آنجلینا جولی یا خیلی های دیگه رو بذارن به کل الفها توهین بود ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...