رفتن به مطلب
پرنسس ایووین

سوالات ارباب حلقه ها

Recommended Posts

رضائی.استل

وقتی که فروردو حلقه رو به دستش میکرد، میتونست که فکر صاحبان سه حلقه و نه حلقه رو بخونه؟ و آیا اون ها هم متوجه میشدن که یکی حلقۀ یگانه رو به دستش کرده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

اونها که قطعا متوجه میشدن. یکی از دلایلی ام که فرودو زیاد حلقه رو دستش نمیکرد همین بود که روند تعقیب اونها رو سریع تر نکنه. و همین اینکه اسیر اون نشه.

اما اینکه فرودو میتونست که فکر اونها رو بخونه من بعید میدونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MORGOMIR

دوستان یک سوال.... این درسته که گلورفیندل کسی بود که فرودو را از دست نازگول ها نجات داد وبه روندل برد ؟؟؟ اگه درسته پس در چه زمانی با بالروگ درگیر شد؟؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow
دوستان یک سوال.... این درسته که گلورفیندل کسی بود که فرودو را از دست نازگول ها نجات داد وبه روندل برد ؟؟؟ اگه درسته پس در چه زمانی با بالروگ درگیر شد؟؟؟؟

بله گلروفیندل فرودو رو نجات داد.

گلورفیندل از الف های برین دوران اول و رئییس خاندان گل طلایی در گوندولین بود و در جریان سقوط شهر با بالروگ مبارزه کرد. و اونجا کشته شد. می گویند که بعدها به پاس خدماتش اجازه پیدا کرد تالارهای ماندوس رو ترک کنه و به زندگی برگرده ودر آمان ساکن بشه و در دوران سوم به همراه ایستاری به سرزمین میانه فرستاده شد و به خدمت الروند در اومد البته تشکیک هایی درباره اینکه این گلورفیندل همون گلورفیندل دوران اول باشه وجود داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
َAragorn

سلام دوستان. یه سوال داشتم. حلقه باراهیر چه فایده ای برای آراگورن داشت؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

سلام دوستان. یه سوال داشتم. حلقه باراهیر چه فایده ای برای آراگورن داشت؟

اگه منظورت از فایده قدرت جادویی خاصیه؛ نه حلقه باراهیر چنین قدرتی نداشت. اما این حلقه به عنوان یکی از میراث های شاهان نومه نور بود و هر کس این حلقه رو داشت نشان دهنده این بود که وارث حقیقی ایسلدوره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

سلام. 6 تا سوال دارم از دو برج که ممنون میشم راهنمایی ام کنید.

1. موها و ریش های گندالف سفید چه رنگی بود؟ یه جا در وصف گندالف سفید نوشته شده که نقاب داشت و کلاه لبه پهنی که فقط دماغ و ریش خاکستریش رو نشون میداد، ولی از طرفی یه جا تالکین میگه موهاش مثل برف در مقابل خورشید می درخشید. البته به نظرم دومی میتونه تشبیه از براق و تمیز بودن موهاش باشه و به رنگش ربطی نداشته باشه...

2. در ص 183 گندال میگه که در ارتفاعات با چشم سائورون جنگیده و از این طریق به سفر فرودو کمک کرده. منظورش چیه؟ اتفاقات آمون هن؟

3. گندالف در ص 197 میگه که برای زمانی مختصر به سرزمین میانه برگشت (بعد از کشته شدنش) تا وقتی که ماموریتش تموم بشه. پس طبق این تعریف باید بعد از نابودی سائورون اون هم بمیره، ولی برمیگرده به والینور که!!

4. چی شد که گندالف بعد از اینکه به لورین رفت و سفیدپوش شد به فنگورن اومد؟ به خاطر مری و پیپین یا لگولاس و گیملی و آراگورن نبود؟ یا میخواست از اونجا به ادوراس بره؟

5. فکر کنم توی خود کتاب گفته شده که سائورون نمی دوسنت حلقه یگانه دست هابیت هاست و اونا به طرف کوه هلاکت حرکت میکنن تا حلقه رو نابود کنن بلکه فقط به فکر جنگ با میناس تی ریت و ایزنگارد بود. پس در این صورت چرا میخواست با ایزنگارد و سارومان بجنگه؟ فکر کنم یه جا هم گفته بود به این خاطر بود که فهمیده بود اورک ها رو دنبال هابیت ها فرستاده ولی اگه نمی دونست این کار رو برای گرفتن حلقه کرده، چرا می خواست بهش حمله کنه؟

6. ادوراس و شکاف روهان دقیقا کجا هستن؟ من فکر میکردم جفتشون یکی و پایتخت روهان باشن، ولی فکر نکنم روهان چندتا شهر داشته باشه که باز یکیشون پایتخت باشه. همش یه شهر بود دیگه. در ضمن گندالف میگه ادوراس بارگاه ها هستن. یعنی چی؟

ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

ج1. خب تفاوت بین گندالف سفید و خاکستریه دیگه :دیــ

ج2. سائورون و گندالف هردو مایا هستن با قدرت های مختلف که مشخصا اینجا از طریق ذهن با سائورون نبرد کرده

ج3. جسم گندالف شکسته شد، نه روح مایایی اون، یک مایا از آتش زوال ناپذیره، چطور میخواد نابود بشه؟ بعد بهش یه کالبد دیگه دادن (کالبد جادوگر سپید رو) که اونم دلیلی بر از بین رفتنش نیست!

ج4. توی نقشه نگاه کنی از جای سقوط گندالف نزدیکترین جا برای رسیدن به روهان عبور از فنگورن هست

ج5. شایر، بگینز! از گولوم همه چیز رو فهمیده بود... فقط فکر نابود سازی به ذهنش خطور نمیکرد.

ج6. شکاف روهان به فاصله ی بین آیزنگار و گودی هلم میگن که بین دو رشته کوه فاصله افتاده. برای رسیدن به ادوراس باید از شکاف روهان بری سمت میناس تریت. در کل روهان شهرهای دیگه هم داشته، مثل دون هارو یا ولد یا بقیش یادم نیست :دیــ

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

مرسی برادر الوه، ایشاالله دوباره بری حج :دی

ولی من هنوز جواب سوال 1 و 3 رو نگرفتم. بلاخره مو و ریش گندالف سفید چه رنگی بود؟ سفید یا خاکستری؟

منظورم از سوال 3 این بود که خود گندالف میگه وقتی در جنگ با بالروگ مرد، بهش جسم دیگه ای دادن تا وقتی که ماموریتش تموم بشه. پس وقتی ماموریتش تموم بشه باید جسمش هم از بین بره. اون وقت یعنی فقط روحش میره والینور؟ اگه فقط روحش بره والینور دیگه نمیتونه جسم درست کنه؟ چون قبلا یه بار مرده و اگه قرار باشه روح مایار بتونن بعد از مردن دوباره جسم درست کنه که سائورون و سارومان و بالروگ ها و... باید دوباره زنده بشن!

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

سوال 1 که خیلی واضح هست! یکجا تعریف گندالف خاکستری هست با ریش خاکستری، یکجا تعریف گندالف سفید هست با یال و کوپال سفید دیگه :دیــ

اما جواب سوال 3: چرا باید جسمش از بین بره؟ کجا نوشته شده؟ والار دلشون خواست کالبد جادوگر سفید رو به اولورین بدن، تاریخ انتقضا که نداره و هیچ کجا هم درج نشده...

سائورون هم اگه هنوز اونقدر زمینی نشده بود میتونست مثل سقوط نومه نور دوباره تجسد کنه

یا اگه هنوز قدرتشو توی حلقه نریخته بود، مثل در هنگام شکستش از هوآن میتونست جسمی (هرچند پست تر) به دست بیاره.

بالروگ ها نوع مایارشون فرق داره دیگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Morgoth - Melkor

دوستان من داشتم در سایت http://www.john-howe.com چند تا عکس از ارباب حلقه ها میدیدم که به همچین اسم و عکسی برخوردم

zirak_zigil

لینک تصویر :http://www.john-howe.com/portfolio/gallery/details.php?image_id=1473

میشه یک توضیح از اسم و تصویر بدید

ممنون

درود zirak_zigil اسم یکی از 3 قلعه قدیمی بر فراز کوه های مه آلود است و Celebdil نام الفی آن است . اسم zirak_zigil از دو قسمت zirak , zigil

ساخه شده کاملا کلمه به زبان دورف هاست - zirak به معنی میتریل ( نقره ) و zigil به معنی میخ است - اسم اصلی قلعه میخ نقره ای است

که گفته میشه توسط دورین ساخته شده و آخرین نبرد مهم آن نبرد بین یک ایستاری به نام گاندالف و یک والارائوکار ( بالروگ )

اگر ببینم دوست پیگیری می کنند در آینده نزدیک آموزش زبان دورف ها رو شروع می کنم

( آموزش زبان موردور رو انجام ندادم چون یکی از دوستان گویا می خواد شروع کنه پس بنده فقط نکات به آن اضافه می کنم )

سائورون هم اگه هنوز اونقدر زمینی نشده بود میتونست مثل سقوط نومه نور دوباره تجسد کنه

یا اگه هنوز قدرتشو توی حلقه نریخته بود، مثل در هنگام شکستش از هوآن میتونست جسمی (هرچند پست تر) به دست بیاره.

بالروگ ها نوع مایارشون فرق داره دیگه

با نظر شما در مورد سائورون موافقم پس حلقه 2 تا اسم داره - حلقه تباهی - حلقه قدرت - حلقه ای که ندانسته موجبات نابودی خود سائورون رو فراهم کرد

اما من متوجه نشدم که فرق بالروگ با سائورون چیه هر 2 مایار هستند

ویرایش شده در توسط Morgoth - Melkor

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

خب ما انواع مایار داریم

یکیش آتشه مثل بالروگ و شرکا

یکیش میشه مثل ملیان که میتونه یه حلقه غیرقابل نفوذ درست کنه

یکیش میشه انواع ایستاری

یکیش میشه ائون وه جاووش مانوه و ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

به الوه: برای سوال یک اینجا رو بخون:

"نمی توانستند چهره اش را ببینند؛ نقاب داشت و از روی آن نقاب، کلاه لبه پهنی روی سر، چنان که تمام چهره اش تحت الشعاع آن قرار گرفته بود، جز انتهای بینی و ریش خاکستری اش."

این چیزیه که در صفحه 177 دوبرج -فصل سوار سفید- و در وصف گندالف سفید توی فنگورن نوشته شده.

از طرفی نگاهی به امضام هم بنداز:

«موهایش مثل برف در مقابل آفتاب می‌درخشید؛ ردایش به رنگ سفید درخشان بود؛ چشمانش در زیر ابروان پرپشت مثل پرتو خورشید روشن بود و نافذ. دستانش توانا بود.»

این هم در وصف گندالف سفید و در صفحه 181 دوبرج اومده.

برای سوال 3: من میگم گندالف خاکستری وقتی که در جنگ با بالروگِ موریا کشته شد، به این دلیل که هنوز مأموریتش یعنی نابودی سائورون تموم نشده بود ارو دوباره یه جسم بهش داد. خود گندالف سفید میگه:

"برهنه بازم گرداندند، برای زمانی مختصر، تا آن که کارم به انجام برسد." (دوبرج، صفحه 197)

در مواقع عادی والار و مایار مثل روح می مونن، درسته؟ ولی وقتی به آردا اومدن هرکدوم برای خودشون یه جسم انتخاب کردن که به آدم ها و بیشتر الف ها شباهت زیادی داشت. همینطور هروقت خواستن می تونن جسم دیگه ای انتخاب کنن یا بدون جسم بمونن، مثل گندالف که در جوونی و در والینور جسم شبیه الف ها رو داشت و بعضی وقتا بدون جسم می چرخید، ولی به عنوان ایستاری و در سرزمین میانه در جسمی شبیه آدم ها ظاهر شد. ولی اگه اشتباه نکنم مایار و والار بعد از از بین رفتن جسمشون دیگه نمیتونن برای خودشون جسم انتخاب کنن مگر اینکه مثل سائورون قدرتشون رو قبلا یه جایی ذخیره کرده باشن. ولی گندالف قدرتش رو قبلا یه جایی ذخیره نکرده بود، برای همین بعد از اینکه جسم جادوگر خاکستریش رو از دست داد، باید مثل بقیه مایار و والار بدون جسم می موند و طبیعتاً یا به تالارهای ماندوس-باغ های لورین میرفت یا توی والینور-سرزمین میانه سرگردان میشد. ولی طبق گفته خودش ارو اجازه داد دوباره جسم بگیره تا وقتی که مأموریتش یعنی نابودی سائورون به انجام برسه. پس بعد از نابودی سائورون باید ارو جسم جادوگر سفید رو ازش پس بگیره و گندالف سفید هم مثل بقیه مایار و والار که قدرتشون رو جایی ذخیره نکردن، بدون جسم بمونه و یا برگرده به والینور یا توی سرزمین میانه سرگردان بشه. ولی آیا اینطوری شد؟

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

خب، پس مشخص شد گندالف با ریش خاکستری بوده و موهای سفید، ممنون از چیزی که کشف کردی :Ring:

در مورد سوال 3 هم بگم تکه ی اول که توضیح دادی درست، اما ربطی نداره که همه ی مایار مثل هم باشن

مثلا سائورون جسمشو در نبرد با هوآن از دست میده با اینکه حلقه رو نداشته اما برمیگرده پیش مورگوت و ... تازه بعدش آناتار میشه به اون خوشگلی!

درکل به نوع مایا و میزان زمینی شدنشون بستگی داره. این برای تجسم مجدد

و درکل چرا ارو باید جسم گندالف رو پس بگیره؟ چه تفکری پشت اینه؟ واسه ارو حرف در نیار دیگه :دیــ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

درمورد سوال 1: یعنی ریشش یه رنگ بوده و موش یه رنگ؟ آخه چرا تالکین:Ring: فکر کنم منظور تالکین از برف، براقی موهاش بوده باشه. یعنی مو و ریش خاکستری ولی براق. عوضش لباسش سفید بوده برای همین بهش میگفتن گندالف سفید.

درمورد سوال 3: یه بار دیگه جمله ای که نقل قول کردم رو بخون؛ به نظرم کالبد گندالف سفید مثل امانت پیش گندالف می مونه و بعد از اتمام مأموریتش باید پس گرفته بشه.

یه سوال دیگه: گندالف از اون دسته مایار بود که میتونستن بعد از مرگ دوباره جسم بسازن یا نه؟ راستی والار بعد از مردن چی میشدن؟ روح سرگردان یا دوباره جسم میساختن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

نوچ، وگرنه واسه براقی میتونست از چیزای دیگه که استفاده کرده اونجا هم استفاده کنه، درکل متن انگلیسی رو هم باید نگاه کنم :دیــ و فقط به خاطر سفید پوش بودنش بود که به گندالف سفید معروف شد، خودشم میگه من سفید پوشم و گندالف سفیدم و این حرفا

در مورد سوال 3 به هیچ عنوان موافق نیستم، هیچ جا و هیچ توجیهی برای امانتی بودن جسمش نداره. و کلا همه ی ایستاری ها بعد از سقوط سائورون ماموریتشون تموم میشد و باید برمیگشتن!

و جواب یه سوال دیگه: نمیدونم! اما احتمالا بعد از ایستاری شدنش نبوده! چون خیلی زمینی شده بود، مثل علاقه اش به علف چپق و ...

اما در مورد والار هیچ اطلاعی در دسترس نیست چون کشته نشدن

حداکثر ما ملکور رو داریم که از شدت زیاد زمینی شدن به دست ت.ت با آنگلاخل کشته میشه، و فلز اون خیلی خاص بوده (مثل نزگول که کشته نمیشه و ام تیغه ی وسترنس + دست ائووین، یکیشون رو از پا درمیاره)

و بعد از اون واقعه هم نفمه ی سوم (دقیق مطمئن نیستم :پی) شروع میشه و هیچی از ملکور باقی نمیمونه و روز از نو و روزی از نو :دیــ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
fallkon

من میخواستم بدونم گاندلف چیتو گوش اون پروانه میگه و از کجا اینکارویاد گرفتهو همه پروانهه هاگاندلف رومیشناسن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

در ابتدا باید بگم که توی کتاب چنین چیزی وجود نداره. یعنی موقعی که گندالف بالای برج سارومان اسیر بوده، گوایهیر به دستور راداگاست میاد تا به گندالف خبررسانی کنه که می بینه گندالف اسیر شده و نجاتش میده. هابیت رو هم نخوندم و درمورد گندالف و پروانه اطلاعی ندارم.

در ثانی گندالف یه "ایستار" بود. ایستاری یا ساحران از قدرت بالایی برخوردارند و مسلمه که میتونن با حیوانات ارتباط برقرار کنن. فکر کنم توی سیلماریلیون هم به صراحت نوشته شده که حیوانات برای گندالف احترامی حتی بیشتر از راداگاست میذارن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

سلام. دوتا سوال دارم از دو برج که یکیشون رو میخواستم از دو سه هفته پیش بپرسم ولی یادم میرفت. پس زود بپرسم تا دوباره فراموش نکردم. :Ring:

اولین سوالم اینکه وقتی تئودن و سواران شاه به گودی هلم میرسن، می بینن بعضی از مردم حومه اون سرزمین توی غارها پناه گرفتن (یعنی خونه ها و مزارع رو ترک کردن) و از طرفی به دستور ارکنبراند چندتایی سرباز هم اونجا مستقر شدن. ولی این امکان وجود نداشت که ارکنبراند بعد از شکست خوردن توی جنگ به گودی هلم و اطرافش پیک فرستاده باشه (چون پیک رو لشکر سارومان می کشتن)، در صورتی که ارکنبراند قبل از جنگ با ایزنگارد هم نمیدونست شکست میخورن و به گودی هلم عقب می نشینند، پس چطور سربازان گودی هلم و مردمش رو مطلع کرده بود که قراره ایزنگارد به اونجا حمله کنه تا آماده بشن و به گودی هلم پناه ببرن؟

سوال دومم اینکه چرا گندالف میگه اگه به جای پیپین من توی پلان تیر اورتانک رو نگاه میکردم فاجعه رخ میداد و نقشه مون لو میرفت؟ من خودم حدس میزنم سائورون فکر میکرده حلقه افتاده به دست سارومان، ولی اگه گندالف رو می دیده، می فهمیده که به سارومان حمله شده و حلقه هم دیگه دست اون نیست و به اطراف ایزنگارد لشکر میفرستاده تا حلقه رو پیدا کنن. ولی بعد از اینکه پیپین توی پلان تیر نگاه کرد هم سائورون به ایزنگارد نزگول فرستاد. پس لطفا توضیح بدید.

ممنون

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

سلام. دوتا سوال دارم از دو برج که یکیشون رو میخواستم از دو سه هفته پیش بپرسم ولی یادم میرفت. پس زود بپرسم تا دوباره فراموش نکردم. :Ring:

اولین سوالم اینکه وقتی تئودن و سواران شاه به گودی هلم میرسن، می بینن بعضی از مردم حومه اون سرزمین توی غارها پناه گرفتن (یعنی خونه ها و مزارع رو ترک کردن) و از طرفی به دستور ارکنبراند چندتایی سرباز هم اونجا مستقر شدن. ولی این امکان وجود نداشت که ارکنبراند بعد از شکست خوردن توی جنگ به گودی هلم و اطرافش پیک فرستاده باشه (چون پیک رو لشکر سارومان می کشتن)، در صورتی که ارکنبراند قبل از جنگ با ایزنگارد هم نمیدونست شکست میخورن و به گودی هلم عقب می نشینند، پس چطور سربازان گودی هلم و مردمش رو مطلع کرده بود که قراره ایزنگارد به اونجا حمله کنه تا آماده بشن و به گودی هلم پناه ببرن؟

سوال دومم اینکه چرا گندالف میگه اگه به جای پیپین من توی پلان تیر اورتانک رو نگاه میکردم فاجعه رخ میداد و نقشه مون لو میرفت؟ من خودم حدس میزنم سائورون فکر میکرده حلقه افتاده به دست سارومان، ولی اگه گندالف رو می دیده، می فهمیده که به سارومان حمله شده و حلقه هم دیگه دست اون نیست و به اطراف ایزنگارد لشکر میفرستاده تا حلقه رو پیدا کنن. ولی بعد از اینکه پیپین توی پلان تیر نگاه کرد هم سائورون به ایزنگارد نزگول فرستاد. پس لطفا توضیح بدید.

ممنون

واسه جواب سوال اولت باید کتاب رو بخونم!

اما جواب سوال دمت میتونه این باشه که اگه هرکسی جز سارومان یا هابیت ها که سائورون فکر میکرد سارومان به گروگان گرفته، میفهمید که سارومان سقوط کرده و نقشه ی متفاوتی میکشید

هم اینکه همه توانایی مقابله با اراده ی سائورون رو ندارن

خود گندالف هم میترسید!

حالا این آراگورن به کنار!

خب مدت ها بود سارومان به سائورون خبر نداده بود، بعد یهو یه هافلینگ رو میاره جلو پلان تیر میزاره، واسه گرفتن اطلاعات فرستاده بود اون نزگول رو...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

این یه معما شده واسه من که چرا فقط الوه به سوالام جواب میده؟! :ymapplause: :دی

یعنی من باید تا یه سال برای جواب سوالم صبر کنم؟ هیچ کس دیگه ای نیست جواب بده؟ اگه سوال نامفهومه بگید توضیح بدم چون خودم هم که الان سوالم رو میخونم هیچی نمی فهمم! :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Théoden

این یه معما شده واسه من که چرا فقط الوه به سوالام جواب میده؟! :ymapplause: :دی

یعنی من باید تا یه سال برای جواب سوالم صبر کنم؟ هیچ کس دیگه ای نیست جواب بده؟ اگه سوال نامفهومه بگید توضیح بدم چون خودم هم که الان سوالم رو میخونم هیچی نمی فهمم! :دی

اخيرا خيلي اسپم ميزني :)

چه فرقي ميكنه كي به سؤالت جواب ميده ؟؟ مهم اينه كه بالاخره يه نفر جواب ميده .

حالا اگه الوه هم جواب نميداد خوب بود؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

به جای این اسپمت گندالف، می تونستی از الوه بابت وقتی که برای سوالای تو گذاشته تشکر کنی.

این سوالای مفهومی تو رو فقط اندکی در فروم میتونن فی البداهه جواب بدن.

البته این اشکال هم به برخی وارده که چرا اعضا رو از علمشون محروم کردند اما کاریش نمیشه کرد و این گفته ها هم کمکی نمیکنه.

بنابراین میخوام این بحث خاتمه پیدا کنه یا در نمایه ادامه داده بشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

یعنی از این همه اسپم فقط اسپم منو دیدید؟ :ymapplause:

من به الوه نگفتم که چرا به سوالام جواب میدی. گفتم چرا وقتی الوه جواب سوال رو نمیدونه کس دیگه ای نمیاد جواب بده. آیه ای حدیثی چیزی در این باره داریم که من نمیدونم؟! در ضمن تشکر هم کردم اگه دقت کنید. شاید هم باید مثل خیلی ها پست بزنم و توش بگم "الوه ممنونم"!؟

این سوالات هم خیلی مفهمومی نیستن که فقط الوه جوابشون رو بدونه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...