رفتن به مطلب
Eomer Horse Lord of Rohan

رولینگ-تالکین؛ تقلید یا ....؟

Recommended Posts

Aslan

راستش در مورد این دو تا کتاب و طرز فکر نویسنده هاشون من سر همون عقیده ی خودم که تالکین از روی اسطوره های اسکاندیناوی و جهان الهام گرفته اما رولینگ از روی تنها اساطیر انگلیسی و ایرلندی کمک گرفته

در مورد تشابه حلقه و هوروکراکس در واقع هر دو نویسنده یه عقیده داشتن یعنی نمی شه گفت که رولینگ از روی تالکین کپی برداری کرده ( البته یک سری مواردی هم هست که بعضی از نویسندگان و منتقدین به رولینگ نسبت می دن و نوشتن کتابی هری پاتر رو از روی قصد و قرض می دونند ) حالا از این حرف ها گذشته تالکین داستان خودش رو به نظر من از حلقه ی زیگفرید برداشته ( کتاب اسطوره هایی ملل جلد اول فصل سوم ) در داستان ها این چنین اومده که اودین خدای خدایان یه حلقه ای به زیگفرید می ده که این حلقه فقط برای خود اربابش قدرت داره و برای دیگران تباهی و سیاهی رو به ارمغان میاره البته و نکته هم این جاست که میل به دریافت این حلقه در دیگران وجود دارد در این جا لازم به ذکر است که تالکین این داستان رو یه ذره عوض کرده چون زیگفرید یک شخص مثبت بوده اما اصل داستان و تباهی اون حلقه برای افراد دیگر در سری ارباب حلقه ها همانند تباهی نزگول هاست

اما در مورد هوروکراکس بنده چیز های زیادی نمی دونم اما در مورد اشیاء ای که به جان پیچ تبدیل شدند

به مهدی : جان پیچ ها هفتا بودن فکر کنم اولین جان پیچی که خودش رو نشون داد البته به طور واقعی در کتاب دوم یعنی تالار اسرار بود البته اینکه چه جوری روح والدرمورت به بدن کوییرل می ره دقیق یادم نیست چون در کتاب ششم اونجایی که سه وروس به بلاتریکس و مادر دراکو می گه من به لرد سیاه گفتم که بدن کوییرل برای شما مناسب نیست و به جای اون بدن من رو انتخاب کنید که لرد سیاه قبول نکرد برای اینکه من دامبلدور رو زیر نظر بگیرم

البته خلا در داستان وجود داره در مورد تاریکی و پلیدی جنگل در داستان رولینگ اگه این جوری باشه جنگل کنار هاگوارتس هم مخوف بوده با اون عنکبوت ها و سانتور های وحشی در واقع جنگل یعنی اعماق اون همیشه وحشت ناک بوده ما در داستان های رادران گریم یا سفید برفی و با حتی در نارنیا و جنگل نارنیا در اعماقش موجودات پلیدی بودن ( البته این جوری برداشت نشه که بنده می خوام از رولینگ حمایت کنم ها X( )

لبته باز باید بگم که روح والدرمورت در جنگل نبود بلکه خود والدرمورت در جنگل بود ( فکر کنم یادم نیست دقیق )

چون در قسمت چهارم اون زمانی که دوباره به وجود میاد به مرگ خوارها می گه کسی به دنبال من نیومد ( به دنبال جسم من :-? ) چون اگه این جوری باشه در قسمت دوم هری پاتر لوسیوس دفتر چه خاطرات تام ریدل رو یه جوری به جینی می رسونه :-

یه چیزه دیگه در حین نوشتن من تولکاس یه پست می ده که خوبه این رو هم بهش اضافه کنم در مورد فانی بودن سائرون و ملکور اون ها فکر کنم در پوچی به سر می برن در واقع برای برداشت خوب شما دنیای زیرین هادس رو در نظر بگیری در واقع بودن کسانی که از این دنیا فرار کنن و همین جور که تالکین گفته ملکور به دست تورن تورامبار در جنگ آخر از پای در میاد و تمام می شه

باز جای بحث است :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

مثل اینکه منظورمو بد رسوندم. منظورم از کشته شدن سائرون نابودی و سرنگونیش بود. سائرون مایا بود و روحش هرگز نمیمیره(همونطور که تالکین در انتهای آکالابت میگه). به نظر من سائرون اگه حلقه رو نداشت هرگز نمیتونست بعد از قضیه نومه نور قدرتش رو به دست بیاره و مانند سارومان یک روح سرگردان میشد.

از نظر من دلیل ساخت حلقه و هورکراکس کاملا یکیه. هدف هردو حکومت ابدی بر دنیا بود. برای اینکار نیاز به نامیرا شدن و قدرت داشت. ولدمورت قدرتش رو داشت اما نامیرا نبود، سائرون نامیرا بود اما قدرتش کم بود و از طرفی نمیخواست به یه روح سرگردان تبدیل بشه برای همین حلقه رو ساخت. شکل اینا فرق داره اما هدفشون یکیه.

بریم سراغ بحث قبلی، کوئیرل 12 سال بعد از فرار ولدمورت به آلبانی رفت، فکر کنم 12 سال وقت کافی برای تاریک کردن جنگل باشه. به نظرم بعد از اینکه ولدمورت اونجا رو اهریمنی کرد رفت اونجا ببینه چه خبره.

ورم تیل هم احتمالا وقتی که موش رون بوده یه چیزایی در مورد کوئیرول و جنگل آلبانی شنیده و مشکوک شده و سراغش رو از موشها گرفته. اما از این قضیه نمیشه نتیجه گرفت که قبلش اهریمنی بود یا نه.

راستی چرا میگی حلقه و هورکراکس جزء اصلی داستان نیست؟ کل لوتر درباره نابود کردن حلقه و سفر فرودو هستش. کتاب 6 و 7 هری پاتر هم کاملا به هورکراکسها میپردازه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

بریم سراغ بحث قبلی، کوئیرل 12 سال بعد از فرار ولدمورت به آلبانی رفت، فکر کنم 12 سال وقت کافی برای تاریک کردن جنگل باشه. به نظرم بعد از اینکه ولدمورت اونجا رو اهریمنی کرد رفت اونجا ببینه چه خبره.

ورم تیل هم احتمالا وقتی که موش رون بوده یه چیزایی در مورد کوئیرول و جنگل آلبانی شنیده و مشکوک شده و سراغش رو از موشها گرفته. اما از این قضیه نمیشه نتیجه گرفت که قبلش اهریمنی بود یا نه.

راستش اول از همه بازه ی زمانی سنی در دنیای رولینگ یه ذره گیج کننده است

در یه جاهایی من هم گیج شدم یعنی نفهمیدم

ببینید کوییرل بعد از 12 سال بعد از مرگ ولدرمورت میاد به جنگل اوکی

اما قبل از اون آیا جنگل , جنگلی مخوف بوده یا نه ؟ :-?

همون طور که اولش گفتم جنگل همیشه یه جای مرموزی بوده :-

به نظر من اون جنگل آلبانی از اولش یه جای مرموزی مثل جنگل هاگوارتس بوده چون اون زمانی که هلنا می ره جنگل و اون تاج رو مخفی می کنه ! چرا این کار رو می کنه ؟ به نظر من اون جنگل همیشه مرموز بوده ؟

در ضمن به نظر من خود جسم نیم جان ولدرمورت تو جنگل آلبانی بوده چون اگه روحش باشه حتما باید خود هاگوارتس هم به یه محلی مخوف تبدیل شه در ضمن اگه این رو هم باید گفت که چرا کوییرل یه راست می ره جنگل ؟؟ چون جسم نیم جان والدرمورت هنوز اون جاست اگه این جوری بود کوییرل یه راست می رفت پیش مالفوی و دفترچه خاطرات رو می رفت و بعدش هم ....

نتیجه ای که من می گیرم :

1- جنگل از اول مخوف بوده

2- جسم والدرمورت در جنگل بوده نه روحش

راستی چرا میگی حلقه و هورکراکس جزء اصلی داستان نیست؟ کل لوتر درباره نابود کردن حلقه و سفر فرودو هستش. کتاب 6 و 7 هری پاتر هم کاملا به هورکراکسها میپردازه.

با من بودی ؟؟

یادم نمی یاد این رو گفته باشم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

اون تیکه آخر در خطاب به تولکاس بود.

مطمئنا روح ولدمورت توی جنگل بوده نه جسمش، ولدمورت تا کتاب چهارم اصلا جسم فیزیکی نداره.

جنگل هاگوارتز مثل جنگل فنگورن میمونه، مرموز هست اما مخوف نیست. الان بحث اینه که آیا جنگل آلبانی از اول اهریمنی بود یا بعد از رفتن ولدمورت اینجوری شد. من یادم نمیاد که تو کتاب تکلیفش رو روشن کرده یا نه. هری پاتر خوانها کمک کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

جنگل هاگوارتز مثل جنگل فنگورن میمونه، مرموز هست اما مخوف نیست. الان بحث اینه که آیا جنگل آلبانی از اول اهریمنی بود یا بعد از رفتن ولدمورت اینجوری شد. من یادم نمیاد که تو کتاب تکلیفش رو روشن کرده یا نه. هری پاتر خوانها کمک کنن.

:-? :-

من داستان رو یه ذره یادم رفته

به ذار ببینم پس تو هری پاتر 4 تو قبرستون اون چی بود که ورتمیل می ندازه تواون دیگه

فکر کنم جسم ولدرمورت بود ؟؟؟

اما اون جسم رو از کجا آورد ؟؟

در کل تو کتابش فقط این رو مشخص کرد که هری بر والدرمورت پیروز می شه :| X(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Gladriel

:( :|

من داستان رو یه ذره یادم رفته

به ذار ببینم پس تو هری پاتر 4 تو قبرستون اون چی بود که ورتمیل می ندازه تواون دیگه

فکر کنم جسم ولدرمورت بود ؟؟؟

اما اون جسم رو از کجا آورد ؟؟ :- :|

اونی که تو دیگ میندازه آره جسمش بود مثل یه نوزاد خام و پوسیده! :-? اما فکر نکنم اون زمان تو جنگل بوده باشه چون اگه اینطور میبود با این جسمش چطور از خودش در برابر عوامل خارجی محافظت میکرد ؟ تا جایی که میدونم حتی راه هم نمیتونست بره...

اما جسم کوچیکش چه طور شکل گرفت؟! شاید بعدا به وسیله ی جادو با کمک ورم تیل شکلش داد...یا... X(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

اون جسم کوچیک رو به کمک ورم تیل و جادو بوجود آورده بود. اون جسم توانایی هیچ کاری رو نداشت و به عنوان خمیره اولیه برای بازگشتش لازم بود. زمانی که ولدمورت به جسم کوئیرول رفت همچین جسمی نداشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اونی که تو دیگ میندازه آره جسمش بود مثل یه نوزاد خام و پوسیده! :-? اما فکر نکنم اون زمان تو جنگل بوده باشه چون اگه اینطور میبود با این جسمش چطور از خودش در برابر عوامل خارجی محافظت میکرد ؟ تا جایی که میدونم حتی راه هم نمیتونست بره...

اما جسم کوچیکش چه طور شکل گرفت؟! شاید بعدا به وسیله ی جادو با کمک ورم تیل شکلش داد...یا... :-

بازم رسیدیم سر خونه ی اول :(

اما یه بازیکن دیگه هم هست و اون فکر کنم اسمش کرواچ بود :| یادم نیست اسمش چی بود همون که تو قسمت 4 جای الستور موردی رو می گیره :|

البته یه نظریه است که همون جسم کوچیک تو خونه ی ریدل ها پنهان شده باشه ؟ X(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

به مهدی:گفتم که هورکراس رو میشه بخش اصلی داستان تا حدی دونست.

ولی تم کلی داستان نبرد خیر و شره.حلقه و هورکراس ابزارن.

تو شمشیر حقیقت هم این نبرد به شکل دیگه وجود داره که المان هاش شبیه این هاست.بالاخره هر ابزار قوی ای قطعا شباهتی با سایر ابزار در کتب دیگه داره.اصلا نمیتونم این مثالت رو به عنوان کپی برداری قبول کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

اصلان با پست های شلوغ پلوغش :-? به نکته ی جالبی اشاره کرد. شالوده ی اصلی دنیای رولینگ با دنیای تالکین فرق می کنه. از فلسفه ی آفرینش و مسائل مربوط به اون که بگذریم ماهیت مرگ در این دو دنیا یکسان نیست. تالکین در مورد این که دقیقاً برای انسان ها در دنیای دیگه چه اتفاقی میفته چیزی نگفته -گفته؟- اگرچه تکلیف الف ها معلومه.

ولی وقتی والای قدرتمندی مثل مورگوت گرفتار میشه مرگ به مفهوم انسانی برای اون متصور نیست. اون رو به خلأ ماورای دنیا تبعید می کنن و بهش اجازه ی برگشت نمیدن. برای اون دسته از مایار که سقوط کردن هم گمانم همین اتفاق میفته. به قول تالکین وارد «void» میشن.

در دنیای رولینگ هیچ موجود نامیرایی وجود نداره. درسته که میشه اکسیر حیات ساخت ولی زندگی فرد به نوشیدن اون بستگی داره. به کسی زندگی بی مرگ اعطا نشده. ولدمور هم با وجود تمام قدرت هاش انسانه. فکر می کنه تنها اگر بتونه جسمش رو حفظ کنه مشکلش حل خواهد شد.

من همچنان با تولکاس موافقم که انگیزه ی این دو با هم متفاوته. سائورون حلقه میسازه که همه، و مخصوصاً الف ها رو زیر کنترل بگیره.

***

استاد مهدی، من که هنوز در مورد جنگل آلبانی چیزی پیدا نکردم تا موضوع رو برامون روشن تر کنه جز این که از نظر انگلیسی زبان ها، اروپای شرقی همیشه نوعی ارتباطات مرموز و حال و هوای جادو -مخصوصاً جادوی سیاه- داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اون جسم کوچیک رو به کمک ورم تیل و جادو بوجود آورده بود. اون جسم توانایی هیچ کاری رو نداشت و به عنوان خمیره اولیه برای بازگشتش لازم بود. زمانی که ولدمورت به جسم کوئیرول رفت همچین جسمی نداشت.

فکر کنم اشتباه می کنی مهدی

فصل اول کتاب هری پاتر 4 رو بخون

اون زمان که هری باز داره کابوس ها رو می بینه تو اون کابوس ها می ره به خونه ی ریدل ها ( بابای والدرمورت ) بعدش تو اونجا می بینه تو اتاق یکی داره یه زهر مار ( زهر همون مار والدرمورت) رو به کسی می ده که تو صندلی نشسته بعدش سریدار خونه میاد از پشت در اتاق به اون ها نگاه می کنه بعدش که مار والدرمورت از شکار برمی گرده از پیش اون سرایدار می گذره و وارد اتاق می شه و بعدش هم به والدرمورت می گه یکی پشت دره که بعدش هم والدرمورت به ورتمیل می گه و بعد ورت میل طرف رو به اطاق می کشونه و والدرمورت اون رو می کشه

فکر می کنه تنها اگر بتونه جسمش رو حفظ کنه مشکلش حل خواهد شد.

راستش تزاد جون من دونبال این هوروکراکس می گردم اصلا پیداش نمی کنم ویکی پدیا هم فقط از نظر هری پاتر داره توضیح می ده اگه می تونی یه لینکی در این رابطه بده

اروپای شرقی همیشه نوعی ارتباطات مرموز و حال و هوای جادو -مخصوصاً جادوی سیاه- داره.

:() :-? X(

اروپای شرقی همیشه مرموز بوده

این رو راست می گه تو خود هری پاتر ما داشتیم این جور چیز ها رو مدرسه ی درمشترانگ - گریندال والد و حتی در دیگر داستان ها داراکولا فکر کنم واسه اروپای شرقی باشه

نکته ی خیلی نازی بود :- :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

به اصلان:

خب این تیکه هم مال کتاب چهارمه و بعد از اینکه ورم تیل پیداش کرد. تناقضی با حرفهای من نداره

به تضاد: با پاراگراف اول و دومت کاملا موافقم. توی دنیای رولینگ هیچ حرفی از دنیای پس از مرگ نیست و کسایی که میمیرن نهایتا به درون قاب عکس میرن! اما تالکین دنیای پس از مرگ و روز جنگ نهایی و ... داره و از این نظر قابل مقایسه نیستن.

اما بازم میگم که هدف هر دو حکومت بود. اگه ولدمورت صرفا دنبال نامیرایی بود چه نیازی به این همه جنگ و خونریزی داشت؟ اون اول برای حکومت پیش رفت و لازمه موفقیتش رو در نامیرا شدن میدید. وگرنه دوتا هورکراکس میساخت و بدون اینکه کسی متوجه بشه تو خونه اش زندگیشو میکرد. (مثل کاری که نیکلاس فلامل با سنگ جادو میکرد)

در مورد اروپای شرقی هم باهات موافقم. ممکنه رولینگ این رو به عنوان پیش زمینه ذهنی تمام خوانندگانش درنظر گرفته باشه و نیازی ندیده که مستقیما به اهریمنی بودن جنگل آلبانی پیش از رفتن ولدمورت اشاره بکنه. البته اینم یکی از ضعفهای رولینگه که به کتابش به عنوان یک اثر جهانی توجه نکره(یا شاید اون موقع فکر نمیکرده که کتابش جهانی بشه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

اصلان جان، حق با استاد مهدیه، ولدمور پیش از آمدن ورم تیل، هیچ حالت مادی نداشت. حتی به قول خودش پست تر از ارواح بود. تو فصل 33 جام آتش وقتی داره برای مرگ خوارانش تعریف می کنه که چه اتفاقاتی افتاده، میگه بعد از مرگ کوییرل امید نداشت آدم دیگه ای رو برای تسخیر جسم پیدا کنه. این مدت به قول خودمون میرفته تو جلد حیوون ها. خودش میگه که مارها رو ترجیح میداده. می تونست با ورم تیل شریک بشه ولی خب، قرار بود ورم تیل مرده باشه به همین خاطر مناسب نبود. پس با کمک جادوی سیاه و زهر نگینی برای خودش یه جسم ابتدایی ساخت که به قول استاد مهدی توانایی هیچ کاری نداشت. حتی نمی تونست تنهایی غذا بخوره.

منظورت رو از دنبال هورکراکس گشتن نفهمیدم. یعنی دنبال ریشه اش میگردی؟ گمانم این شی جادویی از ابداعات خود رولینگ باشه. البته اصل ایده، مطلب جدیدی نیست. مثلاً در داستان هایی که برادران گریم جمع کردن، داستان غولی هست که قلبش رو در یک تخم پنهانی نگه میداره.

استاد مهدی، عرض بنده هم دقیقاً همینه. مقایسه ی جهان بینی رولینگ و تالکین با هم صحیح نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

:-? آها! تضاد مثال خوبی زد که منو یاد یه چیز دیگه انداخت.تو مجموعه اژدها سواران، اژدهاها چیزی مث قلبشون رو میتونن به بیرون تف کنن که تقریبا تمام قدرتشون تو اونه و بعد میرگشون هم اون قدرت توش باقی میمونه.اگه بخوایم مث مهدی در نظر بگیریم باید بگیم نویسنده محترم از تالکین تقلید نموده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

خب با مثالهایی که زدین من قانع شدم. رسما اعلام میکنم که رولینگ از تالکین تقلید نکرده!

حالا هی بگین مهدی زیر بار حرف درست نمیره! :-?

ممنون از همه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

آورین،آورین.....مونده این نفرین ماندوس رو هم قبول کنی تا بی حساب بشیم :-?

خودم به عنوان یه کاربر از خودم به عنوان ناظر به دلیل اسپم زدن عذر میخوام :-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

آدمو مجبور میکنی اسپم بزنه! :-?

اون یکی رو اصلا کوتاه نمیام چون برای من کاملا بدیهیه. از تضاد عزیز دعوت میکنم اگه وقت داشت یه سر به تاپیک "ماندوس شناسی" در بخش "داستانهای سرزمین میانه" بزنه بلکه بتونه بین ما صلح ایجاد کنه. مشتاقم نظرش رو به عنوان یک مترجم درباره اون ایرادی که از ترجمه گرفتم بدونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

به مهدی :

این که ولدرمورت و سائرون می خواستن به جهان حکم فرمایی کنن که خوب به نظر من یه چیزه بدیهی

اما به نظر من والدرمورت یه ذره مغرور بود و در واقع به خاطر اینکه از نسل مستقیم سالازار اسلیترین بود و به قول خودش بدون چوب جادو هم می تونست جادو کنه خواست قدرت خودش رو به جهان نشون بده در کل هم می تونسته از روش سنگ جادو بره و هم می تونسته اون سه قدیس ( سنگ جادو - عصا - شنل ) استفاده کنه که البته رولینگ برای اینکه واقعا به جادو نزدیک تر بشه والدرمورت رو جادوییش کرد :-

به تضاد :

آره تضاد جون خودم هم به این منطق یا همون حرف مهدی رسیدم راستش رولینگ در بعضی جاها واقعا آدم رو گیج می کنه مثل تفکرات عالیه دامبلدور که همشون هم به واقعیت می پیوستند یا اون گریندال والد که نفهمیدیم آخرش چی شد یا سن دانش آموزان من که پاک گیج شدم نفهمیدم بلتریکس هم کلاسی والدرمورت بوده یا هم کلاسی اسنیپ

در مورد هوراکراکس اصل ریشش رو می خواستم می خواستم بدونم از کجا نشات می گیره X(

به تولکاس :

حالا دو تا اسپم دادن چیزی از بزگ واری شما کم نمی کنه :| ^:|^

باز به مهدی :

ماندوس شناسی :-? X(

فکر کنم با اومدن تضاد بحث یه رنگ و بوی تازه پیدا کنه :(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

گمانم بهتر بود این پست رو خصوصی می فرستادم ولی فکر کردم شاید برای بقیه هم جالب باشه.

به اصلان: کلمه ی هورکراکس ساخته ی خود رولینگه. پس نمیشه گفت خیلی ریشه داره. نزدیک ترین توضیحی که تونستم براش پیدا کنم از سایت ماگل نت بود که دو فرضیه براش ارائه می کنه:

یکی از «dehors» فرانسه به معنی خارج و بیرون و «crux» به معنی روح یا روان. یعنی مجموعاً میشه گفت «روح خارجی» یا «روح بیرون از بدن» یا چیزی تو این مایه ها.

یه فرضیه دیگه هم براش هست که از «hor» یا «hore» انگلیسی قدیمی به معنی کثیف و پلشت و اهریمنی و «crux» یا «crúce» انگلیسی قدیمی به معنی ظرف و محفظه اومده.

بعید بدونم جز خود رولینگ کسی بتونه جواب صحیح رو بده :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan
گمانم بهتر بود این پست رو خصوصی می فرستادم ولی فکر کردم شاید برای بقیه هم جالب باشه.

به اصلان: کلمه ی هورکراکس ساخته ی خود رولینگه. پس نمیشه گفت خیلی ریشه داره. نزدیک ترین توضیحی که تونستم براش پیدا کنم از سایت ماگل نت بود که دو فرضیه براش ارائه می کنه:

یکی از «dehors» فرانسه به معنی خارج و بیرون و «crux» به معنی روح یا روان. یعنی مجموعاً میشه گفت «روح خارجی» یا «روح بیرون از بدن» یا چیزی تو این مایه ها.

یه فرضیه دیگه هم براش هست که از «hor» یا «hore» انگلیسی قدیمی به معنی کثیف و پلشت و اهریمنی و «crux» یا «crúce» انگلیسی قدیمی به معنی ظرف و محفظه اومده.

بعید بدونم جز خود رولینگ کسی بتونه جواب صحیح رو بده :-?

البته به نظر من همینی که فرستادی باعث می شه اگر اشخاص دیگه ای هم دوست داشته باشن بتونن این مطلب رو بخونن

البته این چیزی رو که گفتید درسته اما بنده می خواستم ببینم که در اصل چه جوریه مثل ریشه ی آواداکداورا که یک طلسم واقعی بود من این جوری می خواستم که البته با این راهنمایی که کردید می شه در کتاب های لاتین دنبال این جور چیز ها رفت اما کی تو این جا لاتین بلده :-

راستش یه کتاب بود رولینگ فکر کنم نوشته بود که می شد یه دائره امعارف در مورد دنیای رولینگ اما اون موقع فقط تا جلد چهارمش نوشته بود به غیر از اون چیزه دیگه ای اشاره نکرده بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo
گمانم بهتر بود این پست رو خصوصی می فرستادم ولی فکر کردم شاید برای بقیه هم جالب باشه.

به اصلان: کلمه ی هورکراکس ساخته ی خود رولینگه. پس نمیشه گفت خیلی ریشه داره. نزدیک ترین توضیحی که تونستم براش پیدا کنم از سایت ماگل نت بود که دو فرضیه براش ارائه می کنه:

یکی از «dehors» فرانسه به معنی خارج و بیرون و «crux» به معنی روح یا روان. یعنی مجموعاً میشه گفت «روح خارجی» یا «روح بیرون از بدن» یا چیزی تو این مایه ها.

یه فرضیه دیگه هم براش هست که از «hor» یا «hore» انگلیسی قدیمی به معنی کثیف و پلشت و اهریمنی و «crux» یا «crúce» انگلیسی قدیمی به معنی ظرف و محفظه اومده.

بعید بدونم جز خود رولینگ کسی بتونه جواب صحیح رو بده :-?

در مورد ریشه ی طلسم ها و کلمات مورد استفاده رولینگ :

آوادا کداورا، این کلمه در اصل به زبان لاتین adhadda kedhabhra بوده که رولینگ اون رو توی کتاب هاش به شکل Avada Kedavra آورده!معنای ریشه اصلی لاتینش هم let the thing be destroyed هستش!مشخصه که رولینگ اکثر طلسم هاش رو از کلمات و عبارات لاتین یا کلمات انگلیسی که تغییر داده شدند به وجود میاره!چند تا مثال:

1-سی لنسیو:طلسم سکوت که بدیهی هست که از silence اومده.

2-ردوکتو:طلسم انفجاری،در ترجمه ها با اسم نفرین کاهنده هم اومده،پس Reducto(ریداکتو) از کلمه ی reduce(ریدوس) به معنای کاستن،کاهش دادن اومده!

بیشتر کلمات مورد استفاده همونطور که گفتم از لاتین هستند.برای مثال،در سنگ زندگی مجدد،یکی از یادگاران مرگ از جادوی نکرومنسی (necromancy) استفاده شده که خود این یک کلمه لاتینه!

به اصلان:در مورد دایرةالمعارف،رولینگ گفته که در سایت جدیدشون،pottermore قراره 18000 هزار کمه اضافه بشه که شامل تاریخ ها و سرگذشت ها هست،اما این سایت از اوایل مهر برای عموم باز هست،در حال حاضر بهترین دایرةالمعارف هری پاترسایت hplexicon.org هست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

tar-isilmo عزیز، بیایین این بحث رو بی خیال بشیم. من قبول دارم که رولینگ خیلی از لاتین استفاده کرده ولی اینها که منافاتی با توضیح هورکراکس نداشت. در مورد آوادا کداورا هم اگر دوست دارین بدونین باید بگم اصل این عبارت به زبان آرامیه نه لاتین که البته در اصل کاربرد شفابخشی داشته نه از بین بردن و کشتن انسان. :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

بسیار خب...اما در مورد تاپیک،دوستان گفتند که واژه شیاد تند هست،و میگن که رولینگ تقلید نکرده.حالا،رولینگ که نمیتونسته تو اصل داستانش تقلید کنه،اما نکات بسیار ظریفی هست،مثلا،زخم چونه چپ فرودو - پیشونی هری پاتر یا نزگول-مرگ خواران...

این ها نکات تقلیدی هستند! :-? :-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Curunir-Poirot

من همه این تاپیکو نخودم ولی بر این باورم که رولینگ یه شیاد تمام عیار و مقلد چیره دسته.

ولی خب باید اعتراف کنم خوب تقلید کرده و نه این که کلا تعطیل باشه,با این که داستانش یه عالمه طرفدار جذب کرده و حرف هایی برای گفتن داره خیلی اثر برجسته ای نیست.به قول یکی که اون اول ها نظر داده بود,اگه شما هم میتونید از این قبیل شیادی و تقلید کنید و چنین جامعه طرفدارانی و چنین ثروت هنگفتی به هم بزنید,این خودش یه هنره. :D :D :) :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

کورونیر گرامی شما چرا این قدر با تعصب به داستان های تالکین نگاه می کنید ؟؟؟

اگه واقعا این جوری من هم می گم داستان های تالکین کپی برداری از داستان بیوولف و داستان های اسکاندیناوی ؟؟؟

یه ذره دید نگاه هتون رو به نویسنده ها و نوشته هاشون رو تغییر بدید !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...