رفتن به مطلب

Recommended Posts

agarwaen

در مورد اون مردم باید بگم نگهبانا وقتی اون وحشی ها رو کشتن که خواب بودن پس اون مرد در بدن عقابش بود ولی اگر بیدار بودن این اتفاق نمیافتاد یعنی اگر روان در بدن خودش باشه و بکشیش مرده اما اون موقع روان اون مرد در بدن حیوانش بود پس بدنش مرد اما روانش اونجا گیر افتاد. اگر برن در حالی که در خواب با گرگشه بمیره در اون زندگی می کنه اما اگر در بیداری بکششنش حتما به طور کامل می میره.

خیلی ممنون بابت توضیحات خوبی که دادی اما یه سوال : برعکس این قضیه هم ممکنه ؟ یعنی اینکه یه نفر تو بدن حیوانش باشه و اون حیوان رو بمیره اون طرف هم می میره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph
یه سوال : برعکس این قضیه هم ممکنه ؟ یعنی اینکه یه نفر تو بدن حیوانش باشه و اون حیوان رو بمیره اون طرف هم می میره؟

راستش نمی دونم چون تو کتاب تا حالا اتفاق نیافتاده و توضیحی هم نداده بنده بی اطلاعم. اما نظر خودم اینه که نه فکر نکنم. در هنگامی که روان اون انسان در بدن حیوانه؛ اما روان حیوان هم در همون بدنه و ترکش نمی کنه اما اون انسان در احساسات و درک اون حیوان سهیم می شه. چون بدن حیوان مربوط به اون روان نیست احتمالا اگر حیوانی که روانی انسانی درش جاریه کشته بشه روان انسان اون درد و رنج و احساس می کنه و یه جورایی تا اخرین لحظات هشیاری حیوان با او خواهد بود اما بعد بیدار شده و به بدن خودش بر می گرده (اگر قبلش از خواب بیدار نشده یا نپریده باشه) چون به اونجا تعلق داره. در حالی که اگر بدن انسانی کشته بشه روان سرگردان مونده و تنها جایی که می تونه می مونه یعنی بدن جانور خودش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

خب وقتی فصل سنسا رو خوندم فهمیدم که ترس همیشگیم از بی خرد بودن حاکم های گاردن بی خودی نبوده . امید داشتم یکی مثل تایوین به های گاردن حکومت کنه . که تقریبا ناامید شدم . به هر حال با همین یه فصل نمیشه به راحتی در مورد های گاردنی ها قضاوت کنیم . اما از اونجایی که سرلوراس در تمام طول داستان شخصیت فرهیخته ای داشته (یا حداقل اینطور به نظر میرسه ) میشه انتظار داشت که خانوادش هم به خوبی خودش باشن . به نظر من هم بهتره سنسا فعلا راهی های گاردن نشه و تا زمان رسیدن جیمی تاخیر کنه . من احساس میکنم کشمکش شدیدی بین رزها و لنیستر ها تو بارانداز شکل بگیره . مخصوصا حالا که مشخص شد تیم رزها ، زن های بانفوذ و قدرتمندی دارن . ( بیچاره سرسی :دی ) .

اگه وعده رزها به سنسا واقعی باشه ، میتونیم احتمال بدیم که رزها هنوز از نتیجه جنگ مطمعن نیستن و میخوان راه گریزی به سمت استارک ها باز کنن . حتی احتمال 1% خیانت رز ها به لنیستر ها (درست مثل کاری که لنیستر ها با تارگرین ها کردن ) برام هیجان انگیزه . باتوجه به این که رزها میدونن راب استارک به دنبال پادشاهی ای جز شمال نیست و در صورتی که بتونن با کمک سه خاندان شمال ، لنیستر ها رو مغلوب کنن میتونن به راحتی و بدون مزاحمت به تخت آهنین تکیه بزنن :D امیدوارم حداقل این شرایط وسوسشون کنه .

در صورتی که پیشبینی کلب به حقیقت بپیونده و سنسا با تیریون ازدواج کنه ، من از این رویداد استقبال میکنم . تیریون قیافه نداره و سنسا عقل ! باهم یر به یر میشن .به نظرم تیریون تنها موجودیه که میتونه حماقت سنسا رو خنثی کنه و ازش به خوبی حمایت کنه . ( همچنین خیلی دلم میخواد واکنش راب و کتلین رو ببینم :دی ) .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph
تیم رزها ، زن های بانفوذ و قدرتمندی دارن.

اره دیگه گفته بودم که لنیسترها از تکبر باد کردن به همون اندازه بادکنک ام هستن اما تیرل ها خیلی با قدرت و نفوذ و باهوش اند و از رفتارهای مارجری تیرل معلوم بود ملکه خوبی می شه.

اگه وعده رزها به سنسا واقعی باشه ، میتونیم احتمال بدیم که رزها هنوز از نتیجه جنگ مطمعن نیستن و میخوان راه گریزی به سمت استارک ها باز کنن . حتی احتمال 1% خیانت رز ها به لنیستر ها (درست مثل کاری که لنیستر ها با تارگرین ها کردن )

تیرل ها هیچ وقت از لنیستر ها خوششون نمی یومد اونها به شاه ایریس تا اخرین نفس وفادار بودند هنوزم اگر بخوان به کسی فادار باشن اون یه برتیون ه نه یه لنیستر. لنیستر ها با کاری که جیمی کرد و به شاه کش معروف شد مورد تنفر همه واقع شدن. الانم اگر دنریس بیاد به احتمال زیاد تیرل ها طرف اون رو می گیرن. شوالیه گلها هم به خاطر نفرتی که از استنیس داشت به خاطر یه دشمن مشترک با لنیستر ها متحد شد و بعدم داره موقعیت خودش و حفظ می کنه. های گاردن یکی از خاندان های مورد علاقه منه خیلی قدرتمند و خیلی پولدار و خیلی باهوش و وفادار اند. جافری مورد تتنفر گل ها هم هست و هیچ کس جز لنیستر ها نمی خواد جافری به تخت تکیه بزنه حتی اگر شده ۷ پادشاهی از هم جدا شن می شن اما شاه جافری نباید باشه که یه مریض روانیه.

در صورتی که پیشبینی کلب به حقیقت بپیونده و سنسا با تیریون ازدواج کنه ، من از این رویداد استقبال میکنم . تیریون قیافه نداره و سنسا عقل ! باهم یر به یر میشن .به نظرم تیریون تنها موجودیه که میتونه حماقت سنسا رو خنثی کنه و ازش به خوبی حمایت کنه.(همچنین خیلی دلم میخواد واکنش راب و کتلین رو ببینم :دی).

:D :D ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mou

با عکس العملی که مارجری ومادربزرگش نسبت به حرف های سنسا در مورد جافری داشتن معلومه که یک برنامه درست حسابی برای برخورد با جافری ولنیستر ها دارن

البته به نظر میرسه مردهای های گاردن فقط از قدرت جنگی بهره بردن و در زمینه سیاست تبحری ندارن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن
اره دیگه گفته بودم که لنیسترها از تکبر باد کردن به همون اندازه بادکنک ام هستن اما تیرل ها خیلی با قدرت و نفوذ و باهوش اند و از رفتارهای مارجری تیرل معلوم بود ملکه خوبی می شه.

نه اصلا موافق نیستم ، لنیستر ها به هیچ وجه بادکنک نیستن :دی به من بگو کدوم کار لنیستر ها ناشی از غرور بادکرده و اشتباه بود ؟ لنیستر ها به موقع موضع خودشون رو نسبت به تارگین ها عوض کردن ، و از پیروزی استارک ها و برتیون ها به بهترین نحو استفاده کردن ، جایگاهی که واقعا شایسته استارک ها بود بعد پیروزی رابرت به لنیستر ها رسید . تو جنگ اخیر هم واقعا عالی عمل کردن . از بین چهار لنیستری اصلی داستان ، ازنبوغ 3 نفرشون تقریبا مطمعنیم ( سرسی ، تیریون و تایوین ) .

تیرل ها هیچ وقت از لنیستر ها خوششون نمی یومد اونها به شاه ایریس تا اخرین نفس وفادار بودند هنوزم اگر بخوان به کسی فادار باشن اون یه برتیون ه نه یه لنیستر.

دیگه برتیونی نمونده که ! ( البته اگه استنیس رو فاکتور بگیریم چون علنا گل ها با استنیس وارد جنگ شدن و خلاف عقله که بخوان باهاش متحد بشن ، ضمن این که دیوانگی هم هست این کار :دی ) . من حدس میزنم درصورتی که های گاردن عملی برضد لنیستر ها انجام بده ، در راستای رسیدن به تخت آهنینه ، نه به تخت نشوندن یه برتیون یا یه دختر یتیم . حرف های مادربزرگ مارجری میشه فهمید که فرمانده های گاردن به تخت آهنین میل شدیدی داره .

اگه های گاردن به لنیستر ها خیانت کنه ، حدس میزنم سنسا رو به عنوان وسیله اتحاد خودش با پادشاهی شمال قرار بده و از این طریق لنیستر ها رو بین پتک شمال و سندان جنوب له کنه .

جافری مورد تتنفر گل ها هم هست و هیچ کس جز لنیستر ها نمی خواد جافری به تخت تکیه بزنه حتی اگر شده ۷ پادشاهی از هم جدا شن می شن اما شاه جافری نباید باشه که یه مریض روانیه.

جافری یه روانی بی قدرته ، تا زمانی که سرسی و تایوین بالاسر این پسر هستن هیچ جنایت در سطح وسیعی نمیتونه انجام بده ، لنیستر ها شاید خبیث باشن اما مطلقا احمق نیستن که جافری رو مثل یه سگ هار رها کنن تا همه دستاوردهاشون رو بسوزونه .

های گاردن یکی از خاندان های مورد علاقه منه خیلی قدرتمند و خیلی پولدار و خیلی باهوش و وفادار اند.

:D منم تا اینجای کار شیفته این خاندان شدم ، البته فعلا زوده و باید ببینیم در ادامه داستان با پررنگ شدن نقششون چه میکنند .

به مو :

با عکس العملی که مارجری ومادربزرگش نسبت به حرف های سنسا در مورد جافری داشتن معلومه که یک برنامه درست حسابی برای برخورد با جافری ولنیستر ها دارن

باهات موافقم ، البته با کمی شک وتردید . باید ببینیم که در ادامه زن های رز چقدر تو خاندانشون نفوذ دارن و چقدر میتونن نقشه هاشون رو پیش ببرن .

ویرایش : امیدوارم زیاد خبر قدیمی نباشه ، من تازه خبر دار شدم که مارتین برای کتاب رقص با آژدها ها نامزد دریافت جایزه جهان فانتزی شده .

http://www.fantasyfa...hp?storyid=1385

ویرایش شده در توسط arven

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ببخشید که جفت پا میپرم وسط بحثتون! من بعد از دیدن سریال رفتم و خوندن کتاب رو شروع کردم. الان فصل 38 کتاب اول هستم و یه سوال برام پیش اومده:

چرا همه اش از هفت پادشاهی صحبت میشه در حالی که تعداد قلمروها بیشتر از هفت تا هست؟!

  1. وینترفل: استارک
  2. کسترلی راک: لنیستر
  3. جزایر آهن: گریجویی
  4. ریورران: تالی
  5. ایری: ارن
  6. دراگون استون: تارگرین
  7. استورمز اند(اسم قلمرو رو نمیدونم: باراتیون
  8. دورن: ؟
  9. های گاردن: ؟(گل ؟)

تا اونجا که فهمیدم دوتای آخر نقش هویج دارن! {;)} چرا اونها به حساب نمیان؟

ما را از این جهل در بیارید. اون علامت سوالها رو هم اگه پر کنید ممنون میشم. :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mou

به به شما هم بالاخره به جمع نغمه ای ها پیوستی

هر کدوم از قلمروها مثل یک سرزمین ملوک الطوایفی اداره میشه و به طور مثال قلمرو گریجوی ها زیر دست استارک هاست و جز سرزمین استارک ها حساب میشه در کل هر خاندانی که اندکی اهمیت داشته باشه یک سرزمین رو در اختیار داره اما سرزمین این هفت خاندان قلمروها اصلی رو تشکیل میدند و باهم مرز بندی جدی ای دارن

کلا نباید زود در مورد شخصیت ها و اتفاقا کتاب قضاوت کرد و خواهی دید که در اشتباهی :D

های گاردن ها علامتشون رز طلاییه /دورن ها هم خورشید تیرخوردست

ویرایش شده در توسط Mou

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

هفت پادشاهی:

1-استارکها در وینترفل...نمادشون دایرولف تو یه زمینه سفید

2-تالی ها در ریورران...قزل آلا توی زمینه آبی و قرمز(منظورشون همون رودخونه ست)

3-ارن ها در ایری...نمادشون عقاب سفید تو زمینه آبی

4-لنیسترها در کسترلی راک...نمادشون شیرطلایی تو زمینه قرمز

5-براتیون ها در استورمزاند...نمادشون گوزن تو زمینه زرد

6-رزها (گل ها....یا همون تایرل ها) در های گاردن...نمادشون گل تو زمینه سبز(اگه اشتباه نکنم)

7-دورن ها توی دورن...نمادشون نیزه تو خورشید

اما تارگرین ها...قبل از اینکه بلا بر سرشون نازل بشه توی جزیره ی درگون استون ساکن بودن که فعلا در اختیار استنیسه.نمادشون هم اژدهای سه سر قرمز تو زمینه سیاهه

خودمم نمیدونم چرا تارگرین ها جزو اون 7 تا نیستن...یا شایدم من اشتباه نوشتم؟؟؟؟؟

گریجوی ها که توی پایک(یا همون جزایر آهن)ساکن هستن جزیی از وینترفله...نمادشون هم یه هشت پای زرد تو زمینه سیاهه

دورن که فعلا تا آخر کتاب 2 نقش هویج رو داره.اما از های گاردن تو کتاب دوم چیزای زیادی میبینی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ممنون از هر دو. آخه دیدم همه جا توی نمادها اژدهای تارگرین و هشت پای گریجویی رو میارن اما از گل طلایی و نیزه تو خورشید خبری نیست. گفتم شاید اونا نخودی هستن

به مو:

حالا جزایر آهن رو هم حساب نکنیم میشن 8تا. مگه اینکه به قول تام تارگرین از بین رفته رو هم به حساب نیاریم. یه لحظه فکر کردم که دورن جزو قلمروهای هفتگانه حساب نمیشه و رابرت اونجا قدرتی نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mou

بارانداز پادشاه ودرگون استون جزء هفت قلمرو به حساب نمیان چون تارگرین ها جزو خاندان های اصلی وستروس حساب نمیشن وکلا اون سرزمین پایتخت ومرکزیت سرزمینه و به نوعی بی طرفه

این نقشه شاید بهتر نشون بده این قضیه رو:

http://up.vatandownload.com/images/a6ll1qqkua3ghshnthl0.gif

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

اون هفت تایی که تام نام برد ۷ پادشاهی رو تشکیل می دادن. بعدها که تارگرین ها اومدن جزو پادشاه ها نبودن فکر کنم سرزمینشون جزو برتیون ها بوده اما اونها بوسیله اژدهاهاشون زود دست بکار شدن و ۷ پادشاهی رو گرفتن. دقیقا سالش یادم نیست اما گویا همون اگان فاتح به وستروس لنگر کشید و از همون موقع ورود هم شروع به فتح ۷ پادشاهی کرد.

هر کدوم از این ۷ تا که الان لرد ان فقط پرچم دارایی دارن که فئودال های بخش های کوچکترن و قلعه و زمین های خودشون و دارن شاید حتی خانواده ای زمینی هم نداشته باشه. این ۷ لرد در واقع مثل مرکز استان اند. بقیه پرچم دارا به نسبت این ۷ خاندان پایین تر اند و حدودا در یه سطح که قدرتشون بستگی به وسعت و اهمیت زمین های زیر دستشون و قدرت نظامی شون داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

خوب گوش شیطون کر حدود 10 فصل مونده تا کتاب یک تموم بشه :دی

اما تا الان یه سوالی فکر من رو ه خودش مشغول کرده ! و اون هم روند شخصیت های داستانه یعنی همون آخر عاقبتشون !!

در حدی کتاب رو نخوندم که بتونم بحث کنم اما خوب یه چیز هایی می تونم بگم !!

به غیر از برن و جان و اون برادر کوچیک برن همه ی استارک ها می میرند ؟؟ البته فکر این که اریا و سنسا بمیرند یه ذره دردناکه !!

خوب راب و کتلین رو از جایی فهمیدم که می میرند و مرگشون واسم دردناک بود اما بقیه شخصیت ها به نظرم روندشون این جوریه !!

جان بی شک شبیه به ند شاید بچه مشروعش نباشه اما مادرش یه اصیل زاده بوده این رو مطمئنم در پایان داستان هم اون می تونه دو تا سمت داشته باشه یا این که فرمانده ی وینترفیل بشه مثل ند یا این که دیوار شمالی رو ریاست کنه !!

برن !! شخصیت اصلی داستانه نمی دونم چرا این فکر به دهنم میاد که یه نقش کلیدی داره ویه زمانی با دنیس بر خورد می کنه و دنیس بدون این که بدون این پسر کیه توسط اژدهاش پاهای دنیس رو خوب می کنه " جادو " در عوض برن امکان داره دست پادشاه بشه البته پادشاهی به دنریس می رسه یا این که فرمانده ی وینترفیل می شه

در مورد برادر کوچیک برن نطری ندارم !! البته تا این جایی که خوندم فعلا گوشه گیر شده و این امکان می ده که ایشون یه یاغی بشن !! و ایندشون .... البته به نظرم کسی که جیمز و تریلیون و می کشه همین پسره باشه یا آریا

در مورد سنسا می میره با این کاراش اصلا شبیه کتلین و یا یه استارک نیست !!

در مورد آریا ؟؟ مطمئن نیستم این یکی خیلی استارک و به نطرم انتقام خانواده اش رو از خیلی ها می گیره اما فکر کنم با این کارا مرگ در انتظارش باشه !!

راستی کسی نمی دونه کتاب های بعدی نغمه کی منتشر می شه ؟؟

ویرایش شده در توسط Aslan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

منم شنیدم که میگن بهتر از آثار پروفسور تالکینه ( زبونم لال).

آی کفری میشم....

خودش میگه من با تالکین بزرگ شدم و نمیدونم منتقدها چرا میگن بهتر از ایشون مینویسم... اونوقت منتقدا شدن کاسه ی داغتر از آش هی هندونه میدن زیر بغلش...

مگه الکیه؟ مگه دنیا صاحب نداره؟

بالا بره پایین بیاد فرد نامبروان فانتزی جهان ( و کلا ادبیات جهان ) سرورم تالکین ( عزیز دل خودم) هستن.

اصلا به خاطر اینین تعریفا ازش بدم میاد... چشم دیدنش و ندارم... جایی هم تاپیکش باشه میکوبمش...

بچه ها شما که همچین چیزی رو باور نمیکنید؟ اینکه کتاب این یارو بهتر از لوتر باشه ( زبونم لال )

آخه ناسلامتی دنیای تالکینه اینجا... یه جبهه گیری چیزی...

مرده شور ریختش و ببره ... حالا انگار چی نوشته خیر سرش...

نغمه ی آتش و یخ که هیچی اگه هزار بارم بمیره و زنده بشه و کتاب بنویسه... به گرد پای پروفسور هم نمیرسه... حالا منتقدا هرچی می خوان بگن.

تالکین پروفسور زبان شناس, عارف و یک انسان شناس واقعی بودن...

لنگه ندارن.

این شعر رو هم به طور افتخاری در رسای عزیز دلم تالکین و در جواب این یارو مارتین مینویسم.... دلم خنک بشه...

رقیبت گر هنر هم دزدد از من من نخواهد شد

به گلخن گر چه گل هم بشکفد گلشن نخواهد شد

مگر با داس سیمین کشت زرین بدروی ورنه

به مشتی خوشه درهم کوفتن خرمن نخواهد شد

حجابی نیست در طور تجلی لیکن اینش هست

که محرم جز شبان وادی ایمن نخواهد شد

برو از هفت خط نوشان پای خم می میپرس

که هر دردی شراب ناب مرد افکن نخواهد شد

به آتشگاه حافظ رونق سوز و گداز ازماست

چراغ جاودانست این و بی روغن نخواهد شد

شبستانی که طوفانش دمید از رخنه و روزن

دو صد شمعش برافروزی یکی روشن نخواهد شد

تو کز گنجینه بیرون تاختی ترسم خرف باشی

که گوهر شاهد بازار یا برزن نخواهد شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

نه فقط شما خوندی....

حالا شما و یه چندتای دیگه تازه واردید اشکالی نداره...

ولی آرون تو مثلا رفیق من بودی....

در کل منفی هاتون هم نوش جونم...

من با مارتین کاری ندارم.

من میگم... فرد نامبر وان فانتزی جهان تالکینه.... پی چطور میگید آثار مارتین بهتر از لوتره؟

تازه من به شکل ادبی اعتراض کردم... دعوا که نداریم... آقای بامبادیل .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

نه فقط شما خوندی....

حالا شما و یه چندتای دیگه تازه واردید اشکالی نداره...

من میگم... فرد نامبر وان فانتزی جهان تالکینه.... پی چطور میگید آثار مارتین بهتر از لوتره؟

مورون عزیز تازه وارد بودن یا نبودن تفاوتی در اصل موضوع میکنه؟

اصلا حرف شما قبول.فرد نامبر وان فانتزی جهان تالکین....خب حالا جهان نامبر 2 نمیخواد؟یعنی هر کی نامبر 2 شد باید با الفاظی مثل "مرده شور ریختش و ببره ... حالا انگار چی نوشته خیر سرش..."کوبیده بشه؟

هر کسی که گفته آثار مارتین بهتر از تالکینه نظرشو گفته.مثل خودتون که میگید آثار تالکین بهتر از مارتینه.نظر من اینه که قابل مقایسه نیستند و هر دو بسیار عالین.

الان یه سوال:این شکل ادبیِ اعتراضه؟"اصلا به خاطر اینچین تعریفا ازش بدم میاد... چشم دیدنش و ندارم... جایی هم تاپیکش باشه میکوبمش..."

"دعوا که نداریم... آقای بامبادیل"این یکی رو کاملا موافقم.منم قصد بی ادبی نداشتم مورون عزیز.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Hunter

من هم خیلی خوشحال شدم. یه همچین داستان فوق العاده ای یه مرجع تخصصی تو ایران کم داشت واقعا.

به امید خدا تو کارشون موفق باشن و روز به روز پیشرفت کنن...

بعد از داستان های تالکین ،نغمه ی آتش و یخ تنها داستانیه که انقدر کامل بود که مجبورم کنه برم ته و توشو دربیارم. الانم که دارم کتابشو میخونم میبینم انصافا ارزشش رو داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

آقا ما امروز رفته بودیم کتابسرای نیک کتاب دروازه کلاغ آنتونی هوروویتس رو بخریم فروشنده که اندک رفاقتی با ما داره گفت ترجمه کتاب اول نغمه منتشر شده و امشب به دستمون رسیده منم اصرار کردم اونم رفت از تو کارتن یکیشو اورد دیدم مترجمش دو نفر بودند که اگه اشتباه نکنم اسم یکیشون طاهر بابا نژاد بود با توجه به حجم کتاب می شد کاملا حدس زد جرح و تعدیلات (معادل محترمانه سانسور) زیادی داره ولی در تورق سریعی که داشتم به نظر میومد ترجمه خیلی بد نباشه کتاب هم به سبک کتاب های روزنه صفحات اول و آخرش نقشه های مربوطه رو داشت در ضمن قیمتش هم 12500 تومن بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ناشر هر جلد کتاب رو به سه جلد تقسیم کرده تا سود بیشتری بکنه. مترجمان این جلد هم مهرزاد و میلاد هستن که توی کار ترجمه زیرنویس هستن. چندتا عکس از ترجمه دیدم نه میشه گفت خوبه و نه میشه گفت بده. معمولیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

اگر اینطور باشه که شما می گی پس حجمش منطقی بود ناشرش کیه ؟ انقدر عجله داشتم یادم رفت نگاه کنم راستی طرح رو جلدش هم بد نبود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ناشرش آذرباد هست. قراره هر ماه یک جلد(یک سوم جلد) بده بیرون.

طرح روی جلدش هم خوب دزدیده شده! :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

می دونم از کاور اصلی کپی کرده بود ولی همینم خوبه مثلا رنگ مشکی باعث می شه مخاطب تا اندازه ای متوجه بشه با یه کتاب جدی طرفه مثلا شما جلد کتا بهای گمل تندیس رو اگه ببینی یه آدم غیر مطلع فکر می کنه کتاب کودک و نوجوانه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

ناشر هر جلد کتاب رو به سه جلد تقسیم کرده تا سود بیشتری بکنه. مترجمان این جلد هم مهرزاد و میلاد هستن که توی کار ترجمه زیرنویس هستن. چندتا عکس از ترجمه دیدم نه میشه گفت خوبه و نه میشه گفت بده. معمولیه.

حالا با اين أوصاف ديگه ترجمه ي اينترنتي تو فضاي مجازي صورت نمي گيره ؟؟؟

ترجمه ي خانم مشيري خيلي قشنگ بود خبري ديگه أزش نيست ؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...