آرون 1,934 ارسال شده در ژوئن 6, 2017 (ویرایش شده) سلامی بعد از مدت ها به بچه های آردا! امیدوارم همه خوب باشین و مثل من حداقل هر چند روز به آردا سر زده باشین! خوب میبینم که کتاب جدید تالکین , برن و لوتین اومده و به همراه اون هایپ تالکینی همه دوباره عود میکنه و واقعیت اش دیدم هنوز تاپیکی در مورد این مورد زده نشده و از اونجایی که کتاب رو دو روز پیش گرفتم و خوندم, گفتم استارت اش رو بزنم. تا حدودی حدس میزدم که کتاب شامل همون مطالبی که تو "منظومه بلریاند" کتاب دوم سرزمین میانه به همراه مطالبی از بخش های دیگر تاریخ باشه اما فکر نمیکردم فقط همون ها باشه و انتظار متون جدیدتری داشتم که متاسفانه نبود, با این حال برای کسانی که تواریخ رو نخوندن جدیده و متن روون تر و تمیزتری داره. اما باید تاکید کنم که متن کتاب مثل یک رمان یکدست یا حتا روایتی مثل سیلماریلیون نیست بلکه دقیقا مثل تواریخ سرزمین میانه کریستوفر اینجا و اونجا دائم توضیحات مختلف راجع به اینکه چطوری این شد و قبلا چه متنی بود و اینها توضیح داده و این ممکنه برای کسانی که انتظار یک کتاب داستانی عاشقانه از تالکین رو دارن یکم دلسرد کننده باشه. همچنین بخش بزرگی از کتاب شعره که همون منظومه لیتیان هست و اینطوری بخش بزرگتری از مردم قادر به خوندن این شاهکار میشن بدون اینکه تواریخ رو بررسی کنن که این خیلی خوب بود -اگر چیزی در مورد منظومه لیتیان نمیدونین به اینجا مراجعه کنین- سعی میکنم آروم آروم بخش های از این کتاب رو ترجمه کنم و اینجا بزارم ویرایش شده در ژوئن 6, 2017 توسط آرون 32 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در ژوئن 6, 2017 و این هم یه پاراگراف کوچیک از اول داستان اصلی کتاب.... به نظر میاد که دایرون در اول اون کسی نبوده که توی داستان برن و لوتین شاهدیم. داستان تینووویل آن هنگام تینولینت را دو فرزند بود, دایرون و تینوویل, و تینوویل دوشیزه ای بود, زیباترین در میان تمام دوشیزگان الف های پنهان, و به راستی کم هستند کسانی که چنین زیبا بوده اند, چرا که مادر او از پریان بود, دختری از خدایان. لیک آنوقت دایرون جوانی بود, قوی و بشاش, و ورای همه چیز شادمانی او در نواختن فلوتی از چوب درخت نی و یا هر ساز دیگری از بیشه زارهای الفی بود, و و اکنون او را یکی از سه نوازنده والای سحر و جادوی الف ها نام نهاده اند, و نام سایرین تینفانگ واربل, و ایواره است که در جوار دریا مینوازد. لیک شادمانی تینوویل در رقص بود, و نیست نامي که در رقابت با نام او در زیبایی و لطافت پاهای موزون اش باشد. 28 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در ژوئن 6, 2017 به درخواست برخی از دوستان متن اصلی ای که این پاراگراف هست توش رو گذاشتم اگه کسی خواست بخشیشو امتحانی ترجمه کنه در ضمن لطفا از نظر دادن مضایقه نکنین و هرکسی خواست سوال ها و ترجمه های خودشو اینجا بزاره 14 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الروس 844 ارسال شده در ژوئن 6, 2017 (ویرایش شده) در ۱ ساعت قبل، آرون گفته است : و این هم یه پاراگراف کوچیک از اول داستان اصلی کتاب.... به نظر میاد که دایرون در اول اون کسی نبوده که توی داستان برن و لوتین شاهدیم. داستان تینووویل آن هنگام تینولینت را دو فرزند بود, دایرون و تینوویل, و تینوویل دوشیزه ای بود, زیباترین در میان تمام دوشیزگان الف های پنهان, و به راستی کم هستند کسانی که چنین زیبا بوده اند, چرا که مادر او از پریان بود, دختری از خدایان. لیک آنوقت دایرون جوانی بود, قوی و بشاش, و ورای همه چیز شادمانی او در نواختن فلوتی از چوب درخت نی و یا هر ساز دیگری از بیشه زارهای الفی بود, و و اکنون او را یکی از سه نوازنده والای سحر و جادوی الف ها نام نهاده اند, و نام سایرین تینفانگ واربل, و ایواره است که در جوار دریا مینوازد. لیک شادمانی تینوویل در رقص بود, و نیست اسمی که در رقابت با نام او در زیبایی و لطافت پاهای موزون اش باشد. سلام دوباره به تمامی دوستان آردایی . ممنونم از بانو آرون عزیز و دوست داشتنی که استارت ترجمه ی این اثر رو به کمک همه دوستان (تمامی آردا دوستان ) زدند. قبل از هر کاری تشکر میکنم از طرف خودم بریم سر وقت سوالات. البته هنوز برای قضاوت زوده ولی مگر دایرون استاد اعظم دوریات ، خنیاگر معروف و بزرگ تینگول نبود؟ پس چطور در اینجا برادر تینوول نامیده میشه نقل قول آن هنگام تینولینت را دو فرزند بود, دایرون و تینوویل اصلا منظور از واژه ی " تینولینت " چیه؟ احتمالش هست دایرون قبل از هر شخص دیگه ای فرزند خونده ی تینگول باشه؟؟ و مشکل بزرگتر ! توی متن سیلماریلیون آمده نقل قول اما دایرون خنیاگر نیز عاشق لوتین بود... در مورد شیوه ی ترجمه ی متن هم که استاد هستین و بس . هر چه از اثار استاد تالکین باشه با جان و دل خوانده میشه. ویرایش شده در ژوئن 6, 2017 توسط الروس 16 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Legolas 2,323 ارسال شده در ژوئن 6, 2017 (ویرایش شده) خیلی ممنون از بانو آرون عزیز که بارقههای امید رو دوباره در ما روشن کرد. خیلی خوشحالم که بعد از مدتها یه کتاب دیگه داریم که میتونیم دربارهاش حرف بزنیم. اگه ترجمه بشه هم که دیگه خیلی عالی میشه! در مورد این داستان ظاهراً از همین ابتدا باید انتظار تفاوتهای زیادی رو با سیلماریلیون خودمون داشته باشیم. دوستان قبلاً تو تاپیکهای دیگه به تعدادی از تفاوتهای موجود در نسخههای مختلف اشاره کردند (مثل این پست خوب ورونوه)، ولی در کل همین تفاوتها به نظرم قضیه رو جالبتر میکنه. توی عکسی که بانو آرون از صفحهی دوم داستان گذاشتند دو تا نکته توجه من رو جلب کرد. اول این که این جا برن به عنوان یک گنوم (Gnome) معرفی میشه. تا جایی که من میدونم گنوم تو افسانههای اروپایی بیشتر به موجوداتی شبیه به دورفها اتلاق میشده، ولی این جا تالکین برن رو گنوم معرفی میکنه. بعد از یه خورده جستجو فهمیدم از این عنوان در کتاب داستانهای گمشده (The Book of Lost Tales) استفاده شده و در اون جا مقصود تالکین از گنوم در واقع نولدولی یا در نهایت همون نولدور بوده! حالا این که چه چیزی در ذهن تالکین بوده که از عنوانی با پسزمینهی دورفی برای الفها استفاده کرده رو نمیدونم. با این حساب در ایدهی اولیهی استاد برن و لوتین در واقع هر دو الف بودن. دوم اسم اونگولیانت، که ظاهراً در ابتداً اونگولیانته بوده! در واقع Ungoliant و Ungweliante! احتمالاً تالکین هم از مشکل تلفظ «و» در زبان فارسی رنج میبرده! :دی ویرایش شده در ژوئن 6, 2017 توسط Legolas تصحیح لینک 21 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Eruyeganeh 445 ارسال شده در ژوئن 7, 2017 (ویرایش شده) داستان در مورد بِرِن یکی از بازماندگان انسانهایی که در دوران اول(هزاران سال قبل از ماجرای ارباب حلقه ها) با مورگوت در جنگ بودند و مواجهه او با شاهزاده الفی به نام لوتین است. برن در نگاه اول عاشق لوتین میشود اما تینگول پادشاه الف ها با این وصلت مخالف است و شرطی ناممکن را پیش پای برن مینهد، بدین ترتیب که برن برای به دست آوردن لوتین باید یکی از سیلماریل ها(گوهرهایی که بر تاج مورگوت بودند) را برای او بیاورد. برن برای بدست آوردن گوهر رهسپار میشود و در مسیر با مشکلات زیاد از جمله اورک ها و سائرون روبرو می شود. این داستان تاثیر به سزایی در دنیای تالکین دارد چرا که اولین پیوند بین الف ها و انسان هاست چیزی که در آینده بین آراگورن و آرون در ارباب حلقه ها میبینیم. این داستان همچنین برای تالکین از نظر شخصی مهم بوده است؛ تا به این حد که نام برن و لوتین بر سنگ مزار او و همسرش نوشته شده است. تالکین بعدها نیز به ویرایش این داستان ادامه داد حتی قصد داشت این داستان را به شکل منظومه شعری تحت عنوان «ترانه لِی تیان»(The Lay of Leithian) یا «رهایی از بند» در آورد اما متاسفانه عمرش کفاف نداد و این کار نیمه تمام باقی ماند. در کتاب ارباب حلقه ها چندین بار به داستان برن و لوتین اشاره شده است و این داستان در ۱۹۷۷ در کتاب «سیلماریلیون» و در ۱۹۸۳ در کتاب «داستان های گم شده» منتشر شد. حالا پس از ۱۰۰ سال، این داستان به عنوان کتاب مجزایی با ویرایش کریستوفر تالکین منتشر شد. دوستان نحوه ی پیدایش ایده ی برن ولوتین در سال 1917 ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﻭ « ﺍﺩﯾث » ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻠﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺭ « ﺑﯿﺸﻪﻫﺎﯼ ﺷﻮﮐﺮﺍﻥ » ، « ﺍﺩﯾث » ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺭﻗﺼﯿﺪ ﻭ ﺍﻟﻬﺎﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ « ﺑﺮﻥ ﻭ ﻟﻮﺗﯿﻦ » ﺷﺪ . ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ « ﺑﺮﻥ ﻭ ﻟﻮﺗﯿﻦ » ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪٔ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻭ « ﺍﺩﯾﺖ » ، « ﻟﻮﺗﯿﻦ » ﺍﻭ بود و او برن ادیث بود و امروز بعد از ۱۰۰ سال این کتاب منتشر شد ویرایش شده در ژوئن 7, 2017 توسط Eruyeganeh 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
*Manwë* 158 ارسال شده در ژوئن 19, 2017 (ویرایش شده) درود به اردایی ها، امیدوارم زود تر ترجمه بشه و حتی با تمام تفاوت هایی که با سیل داره بخونیم لذت ببریم و فروم اردا تبدیل شود دوباره جایی برای گفتگو های تالکینی مانند قبل? ویرایش شده در ژوئن 19, 2017 توسط A.M.S غلظ 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave 609 ارسال شده در ژوئن 20, 2017 این کتاب در حد یه داستان مستقل هست؟ یا فقط مطالب سیلماریلیون رو بسط داده؟ چون اگر در حد فرزندان هورین هم باشه که عالیه. در ضمن نثر کتاب چجوریه؟ در مورد داستانه تماما یا بیشترش توضیح و ایناس؟ و اینم بگین که از کجا میشه تهیه کرد و قیمتش حدودا چقد در میاد. البته اگه میشه از ایران تهیه کرد. سپاس. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
soldier of gondor 275 ارسال شده در ژوئن 21, 2017 در 21 ساعت قبل، Samwise Gamgee the Brave گفته است : این کتاب در حد یه داستان مستقل هست؟ یا فقط مطالب سیلماریلیون رو بسط داده؟ چون اگر در حد فرزندان هورین هم باشه که عالیه. در ضمن نثر کتاب چجوریه؟ در مورد داستانه تماما یا بیشترش توضیح و ایناس؟ و اینم بگین که از کجا میشه تهیه کرد و قیمتش حدودا چقد در میاد. البته اگه میشه از ایران تهیه کرد. سپاس. توی ایران که فکرنکنم الانا بیاد!فقط بی دی اف ش هست که اونو ما خودمون هم میتونیم بگیریم چابش کنیم :دی جلدشم میتونیم از همین عکسا بزنیم چاب کنیم:دی بهترین راه اینه تا وقتی که یک کتابی بیدا نمیشه یا نمیاد توی کشور بی دی افشو بگیریم و خودمون چابش کنیم میتونیم تصویر هم بزاریم توش من برای کتاب های وارکرافت اینکارو میکنم 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Eruyeganeh 445 ارسال شده در ژوئن 22, 2017 كتاب هنوز بدست اقاي عليزاده نرسيده نشر روزنه ميگه اول بايد كتاب به دستشون برسه بعد تصميم بگيرن . انشالله در چند ماه آينده ترجمه ميشه در در 21/06/2017 at 1:30 PM، soldier of gondor گفته است : توی ایران که فکرنکنم الانا بیاد!فقط بی دی اف ش هست که اونو ما خودمون هم میتونیم بگیریم چابش کنیم :دی جلدشم میتونیم از همین عکسا بزنیم چاب کنیم:دی بهترین راه اینه تا وقتی که یک کتابی بیدا نمیشه یا نمیاد توی کشور بی دی افشو بگیریم و خودمون چابش کنیم میتونیم تصویر هم بزاریم توش من برای کتاب های وارکرافت اینکارو میکنم 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Eruyeganeh 445 ارسال شده در ژوئن 30, 2017 با سلام به تمام آردایی ها تصمیم گرفتم چند پاراگراف دیگه و ادامه بانو آرون رو ترجمه کنم و توی سایت قرار بدم . ------------- ... در حال حاضر خوشبختی دایرون و تینوویل بود که از کاخ غارنشین تینولینت پدرشان دور شوند و هم زمان در میان درختان صرف مدت زیادی کنند . اغلب دائرون بر روی یک تپه یا ریشه درخت نشسته و موسیقی را در حالی که تینووییل رقصید، و وقتی که او به بازی دایرون رقصید، بیشتر او را ملکه رقم زده بود، بیشتر از تینانگ گنجانده شده بود و ماه را نمی دید چنین لختی صرفا در باغ های گل رز والینور که نسا در چمن های سبز بدون سرخ کردن رقص می کند، صرف نظر می کند. حتی در شب هنگامی که ماه خیره شد، هنوز هم آنها بازی می کنند و رقص می کنند و به اندازه ای که باید آنها نترسیده اند , زیرا قاعده و قانون تینولیت و ملکه اش ملیان برگذار شده شیطان جنگل و مشکل ملکو آنها را سختی وا داشته ، و مردان فراتر از تپه ها بودند 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در ژوئیه 5, 2017 در در 7/1/2017 at 3:17 AM، Eruyeganeh گفته است : .با سلام به تمام آردایی ها تصمیم گرفتم چند پاراگراف دیگه و ادامه بانو آرون رو ترجمه کنم و توی سایت قرار بدم . ------------- ... در حال حاضر خوشبختی دایرون و تینوویل بود که از کاخ غارنشین تینولینت پدرشان دور شوند و هم زمان در میان درختان صرف مدت زیادی کنند . اغلب دائرون بر روی یک تپه یا ریشه درخت نشسته و موسیقی را در حالی که تینووییل رقصید، و وقتی که او به بازی دایرون رقصید، بیشتر او را ملکه رقم زده بود، بیشتر از تینانگ گنجانده شده بود و ماه را نمی دید چنین لختی صرفا در باغ های گل رز والینور که نسا در چمن های سبز بدون سرخ کردن رقص می کند، صرف نظر می کند. حتی در شب هنگامی که ماه خیره شد، هنوز هم آنها بازی می کنند و رقص می کنند و به اندازه ای که باید آنها نترسیده اند , زیرا قاعده و قانون تینولیت و ملکه اش ملیان برگذار شده شیطان جنگل و مشکل ملکو آنها را سختی وا داشته ، و مردان فراتر از تپه ها بودند سلام. با توجه به علاقتون به این کار نمیخوام ذوقتون رو کور کنم اما برای خودتون فکر می کنم واقعیت رو بهتون بگم بهتره مخصوصا که با توجه به استقبال نشدن از ترجمه تون فکر کنم خودتون هم متوجه اید. من مطمئن نیستم که شما دقیقا چطوری ترجمه کردین و چقدر وقت گذاشتین و یا حتی خودتون این متن رو که ترجمه کردین دوباره خوندین یا نه. اما این چیزی که اینجاس هیچ معنی ای نمیده و کوچکترین قوائد دستور زبان فارسی حتی توش رعایت نشده و شما اگه سعی کنید می تونین بهتر از این جمله بندی ها رو مرتب کنید. به نظرم میاد اینجا فقط تو گوگل ترنسلیتی جایی متن رو گذاشتین و اصلا حتی وقت نذاشتین قابل خوندنش کنید و این به نظرم یه کم بی احترامی به کسانیه که حتی با وجود خوب نبودن در ترجمه اینجا وقت می ذارن و سعی می کنن حدااقل متن قابل خوندنی در بیارن... امیدوارم دفعه بعد حدااقل یه دستی به کارتون بکشید که خودتون هم متوجه بشین متن رو. ممنون و حال ادامه متن من از کتاب : ---------------------------------------------------------------------------------------------- ...اینک سعادت دایرون و تینوویل در دور گشتن از دخمه های قصر پدرشان تینوه-لینت بود, و با همديگر زمانی مدید را به میان درختان سپری نمودن. آنجا اغلب دایرون بر روی پشته ای از چمن یا ریشه درختی می نشست و آهنگ می ساخت, در حالی که تینوویل به نواي آن رقص خود آغاز می نمود. و آنگه که تینوویل همگام با نواختن دایرون می رقصید، ظرافت اش بسي ورای گوئندلینگ بود, و جادویی تر از تینفانگ واربل به زیر ماه, و هيچكس ندیده چنین خوشنوایی را مگر در باغ های گل رز والینور آن جا که نسا بر روی چمن های همواره سبز می رقصد. حتی به هنگام شب نیز, آنگه که درخشش ماه رنگ ميباخت, آن دو به نواختن و رقص مشغول بودند, و هنوز ایشان را هراسي نبود, نه آن چنان كه مرا بايد. چرا که فرمانروایی تینوه-لینت و گوئندلینگ اهریمن را ورای بیشه ها نگه می داشت, و هنوز ملکور آن چنان مایه آزارشان نبود, و آدمیان در ورای تپه ها محدود گشته بودند... *گوئندلینگ: ملیان *تینوه لینت: الو تینگول *تینفانگ واربل: به نظر میاد مردی خنیاگر و نیمه پری (مایایی از مردمان یاوانا) و نیمه الف بود. و هنر او در نواختن فلوت بود که در زیبایی به جادو شهره بود. ---------------------------------------------------------------------------------------------- برام جالبه که از همون اولین متونی که تالکین نوشت, والار و مایار بودند. یعنی از قبل از نوشتن برن و لوتین به شکل بندی تقریبا جامعی از چیزی که میخواد بنویسه و شخصیت هاش داشت. یک نکته اینه که ما یه شخصیت داریم که بعد ها حذف شد و اون هم مردی نیمه الف و نیمه مایار بود. یاوانا هم اون زمان بود اما به اسم دیگری شناخته می شد. و الف ها تو داستان هاشون برای هم از او می گفتن و کودکان الفی اونو به اسم تینفانگ واربل می شناختن. این داستان توی cottage of lost play از زبان الفی به نام وایره گفته می شه. اسم او به معنی "ریش ستاره ای" هستش و به نظر میاد یکی از معدود الف های سرزمین میانه است که ریش داشت. نکته جالبی که اینجا می بینیم اینه که تالکین به زبان روایت کننده مستقیما حرف زده و "من" رو اورده. این طرز نوشتن رو بعدها توی بقیه کتابهاش نمی بینیم. تا بعد. 14 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Eruyeganeh 445 ارسال شده در ژوئیه 5, 2017 (ویرایش شده) در 22 دقیقه قبل، آرون گفته است : سلام. با توجه به علاقتون به این کار نمیخوام ذوقتون رو کور کنم اما برای خودتون فکر می کنم واقعیت رو بهتون بگم بهتره مخصوصا که با توجه به استقبال نشدن از ترجمه تون فکر کنم خودتون هم متوجه اید. من مطمئن نیستم که شما دقیقا چطوری ترجمه کردین و چقدر وقت گذاشتین و یا حتی خودتون این متن رو که ترجمه کردین دوباره خوندین یا نه. اما این چیزی که اینجاس هیچ معنی ای نمیده و کوچکترین قوائد دستور زبان فارسی حتی توش رعایت نشده و شما اگه سعی کنید می تونین بهتر از این جمله بندی ها رو مرتب کنید. به نظرم میاد اینجا فقط تو گوگل ترنسلیتی جایی متن رو گذاشتین و اصلا حتی وقت نذاشتین قابل خوندنش کنید و این به نظرم یه کم بی احترامی به کسانیه که حتی با وجود خوب نبودن در ترجمه اینجا وقت می ذارن و سعی می کنن حدااقل متن قابل خوندنی در بیارن... امیدوارم دفعه بعد حدااقل یه دستی به کارتون بکشید که خودتون هم متوجه بشین متن رو. ممنون و حال ادامه متن من از کتاب : ---------------------------------------------------------------------------------------------- ...اینک سعادت دایرون و تینوویل در دور گشتن از دخمه های قصر پدرشان تینوه-لینت بود, و زمانی مدید را با یکدیگر به میان درختان سپری نمودن. آنجا دایرون بر روی پشته ای از چمن یا یا ریشه درختی می نشست و آهنگی می ساخت, در حالی که تینوویل به آواز آن رقص خود آغاز می نمود. و آنگه که تینوویل به نواختن دایرون می رقصید ظرافت اش ورای گوئندلینگ بود, و جادویی تر از تینفانگ واربل به زیر ماه, و کَس ندیده چنین خوشنوایی را مگر در باغ های گل رز والینور آن جا که نسا بر روی چمن های همواره سبز می رقصید. حتی به هنگام شب نیز, آنگه که ماه کم نور می درخشید, آن دو به نواختن و رقص مشغول بودند, و هنوز آن چنان که من باید, ایشان را هراسی نبود, چرا که فرمانروایی تینوه-لینت و گوئندلینگ اهریمن را ورای بیشه ها نگه می داشت, و هنوز ملکور آن چنان مایه آزارشان نبود, و آدمیان در ورای تپه ها محدود گشته بودند... گوئندلینگ: ملیان تینوه لینت: الو تینگول تینفانگ واربل: به نظر میاد مردی خنیاگر و نیمه پری (مایایی از مردمان یاوانا) و نیمه الف بود. و هنر او در نواختن فلوت بود که در زیبایی به جادو شهره بود. -------------------------------------- برام جالبه که از همون اولین متونی که تالکین نوشت, والار و مایار بودند. یعنی از قبل از نوشتن برن و لوتین به شکل بندی تقریبا جامعی از چیزی که میخواد بنویسه و شخصیت هاش داشت. یک نکته اینه که ما یه شخصیت داریم که بعد ها حذف شد و اون هم مردی نیمه الف و نیمه مایار بود. یاوانا هم اون زمان بود اما به اسم دیگری شناخته می شد. و الف ها تو داستان هاشون برای هم از او می گفتن و کودکان الفی اونو به اسم تینفانگ واربل می شناختن. این داستان توی cottage of lost play از زبان الفی به نام وایره گفته می شه. اسم او به معنی "ریش ستاره ای" هستش و به نظر میاد یکی از معدود الف های سرزمین میانه است که ریش داشت. نکته جالبی که اینجا می بینیم اینه که تالکین به زبان روایت کننده مستقیما حرف زده و کلمه "من" رو آورده: (هنوز آن چنان که من باید, ایشان را هراسی نبود,). این طرز نوشتن رو بعدها توی بقیه کتابهاش نمی بینیم. تا بعد. سلام . قبول دارم و متوجه هستم که از لحاظ قواعد اشتباه شده و حق میدم .و فقط برای اصلاح کردنش گذاشتم . من به خاطر این دلیل گذاشتم که اصلاح و ادیت بشه و دوستان عیب و ایرادش رو مطرح کنن تا به بهترین نحو ممکن ترجمه بشه( نگفتم که عالیه )! . و تقدیم به تمام آردایی ها بشه . و تمام قصدم علاقه به آرداست قصد بی احترامی نداشتم به هیچکس . که شما برداشت بد کردید متاستفانه و من برای این وقت گذاشتم . بله چنبار قصد ویرایش داشتم که اخطار هم گرفتم از الوه جان . امیدوارم که ترجمه کامل بشه . ممنون ویرایش شده در ژوئیه 5, 2017 توسط Eruyeganeh . 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
soldier of gondor 275 ارسال شده در ژوئیه 8, 2017 (ویرایش شده) در در 7/5/2017 at 6:20 AM، آرون گفته است : *گوئندلینگ: ملیان *تینوه لینت: الو تینگول *تینفانگ واربل: به نظر میاد مردی خنیاگر و نیمه پری (مایایی از مردمان یاوانا) و نیمه الف بود. و هنر او در نواختن فلوت بود که در زیبایی به جادو شهره بود. بانو یک سوال گوعندلینگ همون ملیان خب؟ مارون هم همون ملیان(توی کتاب تاریخ سرزمین میانه جلد سوم نوشته که تالکین دو جور نوشته اسامیو فکرکنم که مارون و ملیان شده) سوالم اینه که اسم گوعندولینگ از کجا اومده؟؟این اسم هم جزو اون دسته اسامی هست که ورژن یک و دو داره؟یا اینکه لقبیه که من نمیدونم و کلا توی داستان بوده؟اسم الو هم قبلا بوده؟ (شرمنده از اینکه ترتیب بست گذاری ترجمه رو بهم میزنم :دی اطلاعات کم و این سوالات) ویرایش شده در ژوئیه 10, 2017 توسط Nienor Niniel کوتاه کردن نقل قول 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فینگون 213 ارسال شده در ژوئیه 25, 2017 در در ۱۳۹۶/۴/۱۴ at 5:50 PM، آرون گفته است : اینک سعادت دایرون و تینوویل در دور گشتن از دخمه های قصر پدرشان تینوه-لینت بود, و با همديگر زمانی مدید را به میان درختان سپری نمودن. آنجا اغلب دایرون بر روی پشته ای از چمن یا یا ریشه درختی می نشست و آهنگ می ساخت, در حالی که تینوویل به نواي آن رقص خود آغاز می نمود. و آنگه که تینوویل همگام با نواختن دایرون می رقصید، ظرافت اش بسي ورای گوئندلینگ بود, و جادویی تر از تینفانگ واربل به زیر ماه, و هيچكس ندیده چنین خوشنوایی را مگر در باغ های گل رز والینور آن جا که نسا بر روی چمن های همواره سبز می رقصد. حتی به هنگام شب نیز, آنگه که درخشش ماه رنگ ميباخت, آن دو به نواختن و رقص مشغول بودند, و هنوز ایشان را هراسي نبود, نه آن چنان كه مرا بايد. چرا که فرمانروایی تینوه-لینت و گوئندلینگ اهریمن را ورای بیشه ها نگه می داشت, و هنوز ملکور آن چنان مایه آزارشان نبود, و آدمیان در ورای تپه ها محدود گشته بودند... سلام دایره لغات بالا،جایگزینی کلمات دقیق ،حالت شعرگونه و احساس سرشار و یک نثر جاندار و عالی من لذت بردم و امیدوارم باز هم کمی ترجمه کنید راستی از ترکیب خوشنوایی خیلی خوشم اومد 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در ژانویه 17, 2018 در در 7/5/2017 at 10:20 PM، آرون گفته است : ..اینک سعادت دایرون و تینوویل در دور گشتن از دخمه های قصر پدرشان تینوه-لینت بود, و با همديگر زمانی مدید را به میان درختان سپری نمودن. آنجا اغلب دایرون بر روی پشته ای از چمن یا ریشه درختی می نشست و آهنگ می ساخت, در حالی که تینوویل به نواي آن رقص خود آغاز می نمود. و آنگه که تینوویل همگام با نواختن دایرون می رقصید، ظرافت اش بسي ورای گوئندلینگ بود, و جادویی تر از تینفانگ واربل به زیر ماه, و هيچكس ندیده چنین خوشنوایی را مگر در باغ های گل رز والینور آن جا که نسا بر روی چمن های همواره سبز می رقصد. حتی به هنگام شب نیز, آنگه که درخشش ماه رنگ ميباخت, آن دو به نواختن و رقص مشغول بودند, و هنوز ایشان را هراسي نبود, نه آن چنان كه مرا بايد. چرا که فرمانروایی تینوه-لینت و گوئندلینگ اهریمن را ورای بیشه ها نگه می داشت, و هنوز ملکور آن چنان مایه آزارشان نبود, و آدمیان در ورای تپه ها محدود گشته بودند.... از اونجا که فروم داره بسته میشه.... ادامه دیگری از ترجمه رو اینجا میذارم...گرچه ویرایش نشده است. باشد که روزی تمومش کنم... ---------- ....حال مکانی که ایشان بیش از همه جا دوست می داشتند سایه ساری بود, و درختان نارون در آنجا می روییدند, و راش نیز. اگرچه اینان آنقدر بلند نبودند, و نیز درختان فندق با گل های سفیدشان, زمین اما, مرطوب بود و به زیر درختان حجم مه گرفته ای از بوته های شوکران روییده بود. روزی از روزهای ژوئن آن دو در این مکان به نواختن و تفریح مشغول بودند, و چتر سفید بوته های شوکران به مانند ابری در میان تنه های درختان گسترده بود, و تینوویل در آنجا رقصید تا زمانی که شامگاه به دیروقت گرایید, و آنگاه بسیاری شب پره های سفید بیرون گشتند. تینوویل زانکه از پریان بود, به شب پره ها آنچنان حساس نبود که فرزندان آدمیان اند. اگرچه سوسک ها را دوست نمی داشت, و نیز عنکبوت ها را هیچ تن از الدار دست نمی زنند, و این به سبب آنگولیانت بود. اکنون همانگاه که شب پره های سفید در اطراف سر تینوویل می چرخیدند و دایرون شروع به نواختن نوایی شگفت نمود, در آن دم بود که به ناگاه آن اتفاق عجیب افتاد. هیچگاه نفهمیدم که برن چگونه از ورای تپه ها به این سو آمد, لیک او بی پرواتر از بسیاری بود, همانطور که بعدها خواهید شنید, و همین عشق او به سرگشتگی بود و چه بسا تنها دلیلی، که او را از میان دهشت های کوه های آهن گذر داد تا که به سرزمین های آن سو رسید. 20 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست