رفتن به مطلب
امیر فارامیر

سرانجام کورونیر

Recommended Posts

آناتار

درسته !سارومان جيغ مي كشه ولي گيرما هم احمق بوده!گندالف يه جايي ميگه كه آنقدر سارومان و گيرما با هم حرف ميزنند كه مغز هم را بخورند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

خیلی ممنون آرون جان به خاطر توضیحاتی که دادی ...یک چیزی که گفته میشه اینه که در جنگ آخر زمان حتی سپاهیان آر-فارازون هم در نبرد برای جبهه خوبی می جنگند...خوب تکلیف اون ها که معلومه و نمرده بودند و تنها مدفون شده و گم شده بودند ولی تمامی سپاهیان و الف ها و انسانها و اورک های مرده هم زنده میشوند که در این نبرد شرکت کنند یا نه ؟؟؟ یا اینکه در گدشته با اعمال خود سرنوشت خویش را تعیین کرده اند ؟؟؟ ممنون میشم توضیح بدی...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
آيا گيرما پلانتير سارومان را به دليل نفرت از سارومان پرتمي كنه يا به دليل نفرت از گندالف ؟هدفش از اين كار چي بود؟

پلانتیر از سنگ بوده و احتمالاً سنگین و برای همین انتخابش کرد تا بزنه توی کله گندلف.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

آفريدگار عزيز دز سنگيني پلانتير و سبك عقلي گيرما شكي نيست ولي گندالف قبل از ورود به مدسولد به آراگورن در مورد گيرما مي گه كه اون يك آدم داناست.اين طور نيست ؟پس چرا اينقدر ورمتانگ بي عقل بوده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرداویراف

بنظر من گاندالف از نژاد فنا نا÷ذیران بوده پس نمیتونستند بکشنش . شاید برای مدتی اون رو با مرگ ظاهری میتونستند از دور ماجرا خارجش کنن ولی باز دوباره برمیگشته حتماً

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

آرداویراف عزیز لطفا برای جواب سوالاتت کمی , فقط کمی جستجو کن حتما میابی. من تعداد زیادی از پست های بی محتوا و سطحی ات را پاک کردم اگر همینطور ادامه پیدا کند نام کاربری ات بسته خواهد شد. به قوانین پست دادن در بخش"پاسخ" و نیز آخرین پست در تاپیک :"تاپیک ها و پست های پاک شده" مراجعه کن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

جوابتون اينه آناتار:خرد در او رو به زوال گذاشت.همون طور كه سارومان فريب خورد.سارومان فريب سارون را خورد كه از او قدرتمند تر بود.خوب گريما هم فريب سارومان رو خورد چون از اون ضعيف تر بود.هر دو نيز پس از فريب خوردن راه انحطاط رو پيش گرفتن.و قدرتهاي خود را از دست دادند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

تفاوت زیادی بین انحطاط و فساد سارومان با گریما وجود داره. سارومان یک مایاست و دارای خرد عظیمیه و علاقه زیادی به قانون و نظم Law & Order و یا همون تکنولوژی داره. ضمن اینکه میخواد حکومت اشخاص خردمند رو بنیانگذاری کنه و به همین دلیل پلید میشه. اما گریما یکی از انسانهای روهان بوده. گریما پسر گالمود موجودی بسیار سخیفتر از اونی بوده که بخوای با سارومان مقایسه اش کنی. اون فقط تحت تاثیر وسوسه سارومان برای اون جاسوسی میکرده و واسطه سارومان برای طلسم کردن تئودن هم بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

رفيق هالباراد اطلاعات زيادي داره كه به خاطر دقت تو كتاب و البته خوندن كتابهاي مرتبط با تاكينه.خوب البته حكومت اشخاص خردمند به دست يوروك- هاي بي خرد كاريه كه از يك ماياي خردمند بعيده.ميدونيم كه سارومان اسير پلان تيرها شد.چيزي كه گندالف بلافاصله بعد از ديدنش به خطري كه ممكن بود از جانب اون تهديدش كنه پي برد.يعني سارومان خردمند نميدونست كه چي در انتظارش خواهد بود بعد از مواجهه پلان تيرش با پلان تيري كه بر برج سياه موردور واقعه.اين اشتباهيه كه دارم ازش دم ميزنم.

در ضمن من كجا سارومان رو با گريما مقايسه كردم؟!پست قبلي منو بخوني كاملا لف نشر صحيحي كه استفاده كردم رو مي بيني.

سارون:قدرت بيشتر از سارومان=سارومان فريب خورد.همون طور كه جادوگران آبي فريب خوردند.گرچه سارومان كاملا در خدمت سارون نبود ولي شالوده نبرد با روهان را سارون در ذهنش پايه ريزي كرد.و به هدفش رسيد.يكي از بزرگترين دشمنانش را تبديل به متحد كرد.با يك تير دو نشان.روهان را نيز به ايزنگارد معطوف كرد تا كمكي به گوندور نكند.ولي معادلاتش به هم ريخت.متحدش شكست خورد و روهريمها نيز در پله نور رسيدند و پايان كار نزگول اعظم را باعث شدند.

اتفاقا سارومان فريب خرد بسيار زيادش را خورد و من همچنان بر فريب خوردن اونو بهش پافشاري مي كنم.آقا داره تو جبهه اي مي جنگه كه در طرف ديگه خردمند ترين ساكنان سرزمين ميانه(بعد از مايار)كه همانا الفها باشند؛مي جنگند.اينه حكومت اشخاص خردمند؟

در مورد گريما كه كاملا مشخصه.سارومان و زبان چرب و نرمش.

باز هم تكرار مي كنم.من سارومانو با گريماي مار زبان مقايسه نكردم

ارادتمند

گولوم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

گولوم عزیز، موضوع حکومت خردمندان خیلی گسترده تر از این حرفهاست. درسته که مایار و الفها در مقابلش بودند منتها اونها مثل سارومان قصد نداشتند موجودات ضعیفتر و کم خردتر رو استعمار و استثمار کنند. یه جورایی سارومان میخواست اخلاق رو از حکومت جدا کنه و فقط عقل و خرد رو توی این مسئله دخیل کنه. هم سارومان و هم سائورون هم به همین دلیل شکست خوردند (به قول خانم گرکانی: سائورون شکست خورد چون تخیل نداشت)

در مورد جادوگران آبی هم باید بگم که از سرنوشتشون خبری نداریم و نمیدونیم که چه بلایی سرشون اومد. تالکین فقط گفته که: میترسم آنها نیز در تاریکی سقوط کرده باشند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

سلام بر همه دوستان

یه سوال کوچیک داشتم

گفته شده که سارومان یکی از ایستاری ها هست و در جای دیگر گفته شده که ایستاری ها مایا هستندو می دونیم که مایا ها از آینور هستند که وارد ائا شدند

سارومان یک مایا بود ولی سوال من اینجاست که چرا یک مایا باید بدست یک فانی بمیره اونم به این راحتی؟

یعنی به همون راحتی که یه انسان میمیره یک مایا هم بمیره؟

خودم حدس می زنم که سارومان بعد از اینکه چوب دستش توسط گندالف شکسته میشه ضعیف میشه پس میتونیم بگیم که تمام یا قسمت زیادی از قدرت اون مایا در چوب دستش بود؟

اگه اینطور باشه ایستاری ها هم شباهت زیادی به سائورون پیدا میکنند که قدرتش رو در حلقه ذخیره کرد

یه سوال دیگه هم همین الان به ذهنم رسید

مارزبان کی بود؟

یعنی انسان بود یا ... ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

مار زبان كه انسان بود!از روهيريم ها هم بود.

سارومان هم درسته كه مايا بود،اما وقتي كالبد زميني داشته باشه،قابل مردن ميشه!حالا ممكنه با جادو كاري كنه كه دستت بهش هيچ وقت نرسه ولي زماني كهرسيد

،كاري نميتونه بكنه مث بقيه.

گرچه كه سارومان ضعيف شده بود(عملا از حلقه ايستاري ها و شوراي خردمندان بيرون افتاد).مگه قرار نيست كه تو نبرد آخر الزمان،تو ملكور رو بكشي!؟ :D

سارومان كه ديگه از ملكور شاخ تر نبود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

خب اگه این طور باشه خیلی از والار هم کالبد زمینی پیدا کردند یعنی اون ها هم میتونند بمیرند؟

بعد چیزی که می خواستم بپرسم با شکسته شدن چوبدستش چیزی هم از قدرت واقعیش کم شد یا نه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

آره والار حتما میتونستن بمیرن وگرنه فئانور مگه احمق بود که بره بکشدش!

دومی هم آره چون گندالف بهش میگه تو دیگه قدرتی نداری و به بقیه هم میگه درسته که اون قدتش رو از دست داده اما هنوز میتونه با حرفهاش روی آدم تاثیر بذاره. پس میشه نتیجه گرفت که از قدرتش کم شد اما به کلی از بین نرفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

آخه اون قضيه چوبدست كاملا نمايشي بود(دقيق يادم نيست،ولي فكر كنم تو كتاب هم اشاره چنداني بهش نشده)

عصا شايد نمادي از ايستاري بودن طرف بوده.و زماني كه طرد شده،ديگه عصايي هم نداشته طبيعتا.

كم شدن قدرتش هم به نظر من به اخراجش از حلقه ايستاري ها برميگرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گلورفیندل

شکسته شدن چوبدستی هم عملا نشانی از کاهش قدرت بوده که دوستمون هم اشاره کردن

ولی پیتر جکسن هم بزرگترین اشتباه در 3گانه رو با نشون دادن شکستن چوبدستی گندالف به دست ویچ کینگ انجام داد و این باعث سوال برای خیلیا که کتابارو نخونده بودن شد که چطور سارومان با شکسته شدن چوبدستیش قدرتشو از دست داد ولی گندالف اینطوری نشد در حالی که اصلا این صحنه در کتاب وجود خارجی نداشته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت

اهم...

ولي من يه عمر فكر مي كردم كه آينور نمي ميرند! ... تا مرگ رو چي تعريف كنيم ... اگه فقط منظور از مردن از بين رفتن جسم باشه آره ولي كلا نابود شدن رو مخالفم ...

سائورون n بار جسم خودشو از دست داد ولي باز برگشت! در آخرم گفته نشده كه مرد ... به روح ضعيفي تبديل شد كه نمي تونست مجسم بشه ...

فكر مي كنم سارومان هم به همين شكل باشه ... "... دور جسد سارومان مه اي خاكستري جمع شد و مثل دودي كه از آتش بلند شود آهسته تا ارتفاعي زياد بالا رفت و همچون شبحي چروكيده و رنگ باخته بر تپه سايه انداخت. لحظه اي متزلزل آنجا درنگ كرد و به غرب نگريست؛ اما بادي سرد از غرب وزيد و شبح خميد و آهي كشيد و محو و نابود شد"

من از اين عبارت برداشت مي كنم كه سارومان نابود نشد ... انگار بنده خدا ميخواسته برگرده ولي بهش اجازه ندادن ... و تبديل به يه روح سرگردان و ضعيف شده...

در مورد داگور داگوراتم لابد ارو يه پارتي بازي اي چيزي مي كنه تا ملكور طفل معصوم {!} كشته بشه ... يا شايدم اصلن كشته نشه! از كجا معلوم؟ شما مگه ديدي؟!:دي!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

من كه خودم بودم! :D

منظور من از مردن هم همون كالبد بود.وگرنه الفها هم در تالار ماندوس مرده حساب نميشن.

روحشون از بدن خسته شون جدا ميشهو(اتفاقي كه براي مادر فئانور افتاد)

آينور هم به همين صورتن!اگه اينطور نبود،ديگه گاندالفي وجود نداشت كه بخاد استحاله پيدا كنه به گاندالف سفيد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

خب پس یعنی سارومان زندست فقط جسمشو از دست داده میتونه هم برگرده

حالا برمیگرده یانه؟! جایی بهش اشاره نشده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

اگه تعريفتون از نابود شدن اينه پس انسانها هم نميميرن اونا به جايي ميرن که فقط ارو ميدونه. برداشت من از مرگ اينه که نتونه برگرده يعني ملکور الان زنده است چون قراره تو نبرد آخر برگرده ولي وقتي اونجا کشته ميشه ديگه نميتونه برگرده. سارومان هم همين طور جوري نابود شد که ديگه نتونه برگرده پس يعني مرد :D

يعني فکر نکنم برگرده چون يادم نمياد جايي گفته شده باشه که ميتونه برگرده چون نه طرف خوب بود نه طرف ملکور اين وسط داشت از آب گل آلود ماهي مي گرفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

البته فکر کنم چوب دستی چیز مهمی بوده چون سارومان به گندالف گفت تا کجا می خوای پیش بری تا چوب دستی 5 ساحر رو و چند تا چیز دیگه گفت یادم نمیاد رو صاحب بشی ( یه همچین چیزی )

.

.

.

.

البته اون نمیمیره

مثل سائورون میشه ( بعد از آخرین سقوطش )

یک روح اهریمنی که توانایی تجسد نداره و در تاریکی خودشو می فرساید ( البته این ماله سائورونه )

هر چی باشه همشون مایار هستن

در ضورتی که گندالف یا سارومان یا یکی از اربابان معرفت حلقه رو به دست می کردن = سائورون نسخه ی جدید با امکانات فارسی !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

من امروز دو برج رو خوندم. شکسته شدن عصا به صراحت در کتاب گفته شده(صفحه 363) و از اون به عنوان نماد قدرت نامبرده شده. به طوري که گندالف قبلش بهش ميگه که کليد اورتانک و عصات رو به من بده تا بعدها اگه لياقتش رو پيدا کردي بهت برگردونم. پس عصا خيلي مهم بوده ، اگه يادتون باشه وقتي گندالف به ادوراس ميره نميذاره عصاش رو ازش بگيرن چون براي شفا دادن تئودن بهش احتياج داشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

عصا نماد قدرت ايستاريه،نه نمود قدرتشون!با از بين رفتن عصا،اونا نابود نميشن،بلكه قدرتايي كه زماني از طرف والار در اختيارشون قرار گرفته بود،براي ماموريتشون،ازشون گرفته ميشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

پس یعنی تمام قدرتی که والار به اونا داده بودن تو عصاشون بوده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

قدرت اصلي رو كه ارو داده بوده،اما براي فرستادنشون تو سرزمين ميانه،والار يه سري آپشن ديگه بهشون داده بودن كه نمادش عصاشون بوده.كلا دوران سوم دوران دوم و سوم دوران نمادهاست(البته اين نظر شخصي منه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...