رفتن به مطلب
R-FAARAZON

صلاحیت والار در حکم راندن به انسان ها

Recommended Posts

تور

فارازون: در مثال هم لابد مناقشه نیست دیگه! @};-

نه آقا شما تا جایی که دوست داری بحث راه بنداز مسئله اینه که طرف بحث رو راه بندازه، یه چند صفحه یک دندگی بکنه، بعد سر صفحه 13 رسید بگه آقا ما قانع شدیم! :دی

شما به من بگو کی سوءاستفاده از این هدایا رو بهشون یاد داد؟! کی بهشون گفت وقتی نمیذارن برین غرب لابد یه چیزی هست که نمیذارن؟! کی ذهنیت اینا رو نسبت به همه چیز تغییر داد؟! والار رو دو دقیقه ولشون کن جون من... @};-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

از توی جیبم در آوردم.من چه مانوی بگم چه مانوه و چه منوه بهرحال یکی پیدا میشه برای گیر دادن:دی

بحث اصلی و سوال کلی تر از این حرفا بود که الان داریم بر سر مقصر بودن یا مقصر نبودن والار در قضیه نومه نور بحث میکنیم

بحث راضی کردن من نیست

بحث بر سر اینه که ایا این دستکاری ای مانوی در موهبت ایلواتار انجام داد درست بوده یا غلط؟ بانی خیر شد یا مقدمه وقوع فاجعه؟

فارازون: در مثال هم لابد مناقشه نیست دیگه! @};-

نه آقا شما تا جایی که دوست داری بحث راه بنداز مسئله اینه که طرف بحث رو راه بندازه، یه چند صفحه یک دندگی بکنه، بعد سر صفحه 13 رسید بگه آقا ما قانع شدیم! :دی

شما به من بگو کی سوءاستفاده از این هدایا رو بهشون یاد داد؟! کی بهشون گفت وقتی نمیذارن برین غرب لابد یه چیزی هست که نمیذارن؟! کی ذهنیت اینا رو نسبت به همه چیز تغییر داد؟! والار رو دو دقیقه ولشون کن جون من... @};-

حالا اجازه بده به صفحه 13 برسیم :دی

در ثانی بهتره اون سوال من خودش یه تاپیک جداگانه بشه به نظرم چون یک سوال کلی داره و جای بحث زیادی داره حتی اگه منم در بحث نباشم ولی فکر کنم ادامه پیدا کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

این که معلومه هر گونه دست بردن در طرح اولیه عیر ممکنه مگر اینکه ارو خودش تایید کنه!

مثل خلق دورف ها توسط آئوله تا ارو نخواست دورف ها روح پیدا نکردن!

اینجا هم تا ارو تایید نکرده باشه مانوه نمی تونه کاری بکنه یعنی صلاحیتشو نداره!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

اگه این شیرین کاری با تایید ارو بوده که من دیگه رسما به جمع کفار آردا وارد میشم!:دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

شما به من بگو کی سوءاستفاده از این هدایا رو بهشون یاد داد؟! کی بهشون گفت وقتی نمیذارن برین غرب لابد یه چیزی هست که نمیذارن؟! کی ذهنیت اینا رو نسبت به همه چیز تغییر داد؟! والار رو دو دقیقه ولشون کن جون من... @};-

سائورون فقط این تفکر رو شاخ و برگ داد، توی حدود صفحه ی 435 به بعد که از نظرات نومه نوری ها برخلاف والار میگه و بعدش قاصدان والار میان، توی دیالوگ های شاه مشخصه که میخواد فکر کنه خاک والینور و سرزمین قدسی خاص هست و زندگی جاودانه میبخشه. همین "میخواد فکر کنه" از نظر من یعنی این تفکر هنوز درشون وجود داشته و فقط به واسطه ی ترس از والار جرات نزدیک شدن رو نداشتن وگرنه هرجا که چشم والار رو نمیدیدن، شروع کردن به تاریکی روی آوردن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

من که معتقدم همه چیز ریشه در ذات زیاده طلب انسان داره! این که عمر نومه نوری ها زیاد بود و بهشون گفتن سمت غرب نیاید و سائورون اومدو ... همه ش بهانه است هیچکدوم اینها هم که نباشه آدم جماعت یه راهی برای فساد پیدا می کنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

شما به من بگو کی سوءاستفاده از این هدایا رو بهشون یاد داد؟! کی بهشون گفت وقتی نمیذارن برین غرب لابد یه چیزی هست که نمیذارن؟! کی ذهنیت اینا رو نسبت به همه چیز تغییر داد؟! والار رو دو دقیقه ولشون کن جون من... @};-

من مفصل به این سوال جواب دادم.نمیشه فقط دلیل سائورون رو ایزوله کنیم و بر اون تاکید کنیم.شیرین کاری والار بوده ،غرور و خیره سری نومه نوری ها بوده و دسایس سائورون

اون ذهنیت تغییر کرده بود سائورون فقط آماده انفجارش کرد

پس جواب سوال اولی سائورونه ولی جواب سوال دومی فقط سائورون نبود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

فارازون:

من ایزوله نکردم. من با این مخالفت کردم که دلیل اصلی رو والار یا مردم قرار دادی. من مخالف اینم که شما سائورون رو یه دلیل کم اهمیت بدونی در عوض روی والار تاکید کنی. من دارم میگم اتفاقا همین سائورون داشت نقش اصلی رو بازی میکرد و اگر به قول شما همین کاتالیزور نبود شاید تا مدت های مدیدی جرأت و انگیزه لشکر کشی به آمان در انسان ها پدید نمیومد.

الوه:

صرف فکر کردن که نمیشه. درسته. من منکر این نیستم که فکر و تمایل دست درازی به آمان در انسان ها پدید اومد. اما میگم سائورون از همین فکر و از همین ذات انسان ها به قول حمید، سوءاستفاده خودشو کرد. تیر رو درست به هدف زد و در غالب مشاور همین امیال و افکار انسان ها رو جهت داد. راه پیش پاشون گذاشت و ...من حرفم این نیست که انسان ها پاک بودند و بی گناه و سائورون اینا رو مجبور به حمله کرد! این امکان نداره و عملی نیست.

ویرایش شده در توسط تور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

تور : من مشکلم با همین واژه "مجبور" ه ! سائورون که سهله خود ارو هم کسی رو به کاری به مجبور نکرده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

فارازون:

من ایزوله نکردم. من با این مخالفت کردم که دلیل اصلی رو والار یا مردم قرار دادی. من مخالف اینم که شما سائورون رو یه دلیل کم اهمیت بدونی در عوض روی والار تاکید کنی. من دارم میگم اتفاقا همین سائورون داشت نقش اصلی رو بازی میکرد و اگر به قول شما همین کاتالیزور نبود شاید تا مدت های مدیدی جرأت و انگیزه لشکر کشی به آمان در انسان ها پدید نمیومد.

مسئله کم اهمیت جلوه دادن نیست بهرحال اون یکی از دلائله هرچند که به نظرم شاید مهم ترین علت نباشه

ببین اگه قضیه نهی از غرب نبود بخاطر اون موهبت عمر طولانی این فساد رخ میداد ولی دیرتر .اگه سائورون هم نبود به همچنین بله جرات و انگیزه شاید نبود ولی بعدها پدید میومد دیر و زود اره سوخت و سوز نداره !

قضیه شرطی شدن که فکر کنم در دبیرستان بود رو به یاد بیار

انسان ذاتا از چیزی که خطری داشته باشه دوری میکنه اگه چند بار دسته های مثلا 500 یا 1000 نفری نومه نوری ها در غرب میمردند دیگه نومه نوری ها بدون اینکه کسی چیزی بهشون بگه اونجا نمیرفتند

حالا موهبت عمر طولانی و حرص و طمع رو به یاد بیار ،تحریک سائورون رو هم اضافه کن و این تبعیضی که نومه نوری ها احساس میکردند حتی اگه سائورون هم نبود دیر یا زود اون سوالی که در ذهن نومه نوری ها بود اونارو به تقابل با والار می کشوند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

تدبیر والار رو در صفحه 429 سیلماریلیون بخونید.

اصلا این نهی از غرب فقط صرف نومه نور نبود یعنی آیا انسان های دیگه سرزمین میانه میتونستند برن آمان و نومه نور نمیتونستند؟! اگر اینطوری بود شاید بشه قبول کرد که بله نومه نور حریص میشن اما اینطوری نبود و این قاعده برای تمام انسان ها بود به دلیل فانی بودن خود انسان و ویژگی سرزمین آمان! پس در واقع نباید احساس تبعیض میکردند و باز اینجا سائورون پیداش میشه و این مسئله رو بزرگ میکنه که چرا شما رو نهی از غرب کردن؟! و اینا رو سیخونک میزنه...

باز هم این ها (این که انسان زیاده خواهه یا عمر بیشتر نقش داشته در اون قضایا) نمیتونه ثابت کنه والار عامل اصلی بودند در قضایای نومه نور اینطور که شما میگی:

آره خب سائورون مقصر بوده ولی مقصر اصلی والار هستند و جناب مانوی که پلیدی رو در نمی یافت !:دی

درسته ذات انسان نقش داشته. و از این ذات انسان سائورون کمال استفاده رو میبره. پس سائورون هم یکی از عوامل مهم بوده. اما والار؟! مقصر اصلی اند چون همه این ها رو پیش بینی نکردن؟! من نمیتونم بپذیرم...

ویرایش:

در کتاب اومده که والار به نومه نوری ها گفتند زیاد دور نشید که دیگه نتونید جزیره تونو ببینید. هدف والار این بود که هوس اومدن به والینور به سر این مردم نزنه. کتاب میگه که نومه نوری ها هم این حریم رو واقعا درک نمیکردند اوایل و نیز با وجود خبر داشتن از والینور، جسارت رفتن به اونجا رو نداشتند. اما این جسارت رو کی ایجاد میکنه؟! سائورون!

پس طرح مانوه و دیگر والار داشت درست پیش می رفت اگر سائورون میذاشت...

ویرایش شده در توسط تور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

ببینید پاک بودن با باتدبیر بودن متفاوته

اینکه پاک باشی دلیل نمیشه چیزی رو پیش بینی نکنی و عاقبتشو نبینی .اتفاقا اینکه مانوی پلیدی رو در نمی یافت از نظر من یه نقظه ضعفه

بهرحال اون موهبت و این نهی باعث این کار شد به نظرم .منی که از دید دانای کل داستانو میبینم قانع نشدم چه برسه به انسان ها و نژاد نومه نور

در مورد سرنوشت پس از مرگ انسان ها بهشون توضیح کافی داده نشد ممکنه خیال کردند که بعد از مرگ نیست و نابود میشن در مقابل الدا عمر جاودان دارند

این وسط نه پیامبری وجود داره و نه ایستاری ای .حتی اراده ای برای پیدا کردن انسان ها به اون صورت وجود نداشته

انسان ها از موقعی که چشم باز کردند تاریکی رو دیدند و مثل یک بچه یتیم بودند .حالا چرا باید به حرف والار گوش بدن؟

اصلا چرا نهی کردند؟ میزاشتن انسان ها میرفتن و میمردند و دیگه نمیرفتن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow
اصلا چرا نهی کردند؟ میزاشتن انسان ها میرفتن و میمردند و دیگه نمیرفتن

اگر نهی نمی کردن همین شما نمی اودی بگی چرا والار در مورد سرنوشت انسانها بی خیال بودن و یه هشدار خشک و خالی هم ندادن!؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

اگر نهی نمی کردن همین شما نمی اودی بگی چرا والار در مورد سرنوشت انسانها بی خیال بودن و یه هشدار خشک و خالی هم ندادن!؟

شما انگار تمام دنیارو ول کردی فقط مامور این شدی ذهن منو بخونی

بهرحال ولشون میکردند و نومه نور چندین کشته میداد و خودشون میترسیدن که برن خیلی بهتر از این بود که دودمانشونو برباد دادند و شدن باعث غبرت خلق

خب فرض کن این عمر طولانی و نهی نبود و مثلا سائورون تحریکشون میکرد ( که مسلما با زیرکی اش نمیکرد) که برید غرب ،اونوقت که میرفتن و جونشونو از دست میدادن که دیگه تره واسه سائورون خرد نمیکردند

مثال دیگه اش مثلا آتشفشانه بهرحال انسان ها در اثر تجربه دونستن که اگه بالای یه آتشفشان فعال برن جزغاله میشن نیازی هم نیست که کسی بهشون بگه

اگه یه نفر اتفاقی سر در بیاره و بمیره میگن اتفاقی بود ولی اگه دسته جمعی راهی اونجا شدن و مردن ،دیگه تقصیر خدا نیست که انسان ها میخوان خودشونو به باد فنا بدن

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

بحث ذهن خونی نیست بحث اینه که طرح فعلی داستان به نظز من بهترین حالت ممکنه و تغییرش کمکی به بهبود نمی کنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

بحث ذهن خونی نیست بحث اینه که طرح فعلی داستان به نظز من بهترین حالت ممکنه و تغییرش کمکی به بهبود نمی کنه!

منی که از دید دانای کل و نویسنده مسئله رو میبینم قانع نشدم چه برسه به اهالی نومه نور!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

منی که از دید دانای کل و نویسنده مسئله رو میبینم قانع نشدم چه برسه به اهالی نومه نور!

واقعا جای شگفتیه که شما تونستی از دید خود تالکین نگاه کنی و قانع نشی!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

واقعا جای شگفتیه که شما تونستی از دید خود تالکین نگاه کنی و قانع نشی!

برداشتت اشتباس

اینکه میگم از دید تالکین نگاه کنم چون کتاب تالکین رو خوندم که نشون دهنده دید تالکینه

نمیتونی بگی که تالکین به اون چیزی که نوشته اعتقاد نداشته و مثلا باورش چیزی غیر از اون چیزی هستش که تو کتابه؟

مثلا در کتاب بگه ملکور مقصر بود و در ذهنش ملکور رو حق به جانب بدونه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

بهرحال ولشون میکردند و نومه نور چندین کشته میداد و خودشون میترسیدن که برن خیلی بهتر از این بود که دودمانشونو برباد دادند و شدن باعث غبرت خلق

خب تا جایی که توی تاریخ و موارد دیگه خوندیم مثلا برای انسان ها 144هزارتا پیغمبر (خواستید بخونید نوتیفیکیشن :وی) فرستاده شد (اصلا کاری به درست بودن، به حق بودن، کاملی و هیچی ندارم) و همه میگفتن مثلا خدا یدونه هست، اما 4روز بعدش دوباره همون آش و همون کاسه بود. مگه اینهمه به اصطلاح درس عبرت یا به قولی "عذاب" نبوده؟ چرا بازم پیش میومد؟

ذات انسان اینه که سرکش هست، ذاتشه که اینجوریه. وگرنه به نظرم اگه با کشته شدن چند نفر یا نابودی تمدن همه چی تغییر میکرد، تا الان همه باید دارای یک فکر میشدن :/

نمیتونی بگی که تالکین به اون چیزی که نوشته اعتقاد نداشته و مثلا باورش چیزی غیر از اون چیزی هستش که تو کتابه؟

مثلا در کتاب بگه ملکور مقصر بود و در ذهنش ملکور رو حق به جانب بدونه

این مثالت رو نمیگم اما خودِ تالکین گفته که از روی کتاب روی نویسنده قضاوت نکنید و اینا...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

برداشتت اشتباس

اینکه میگم از دید تالکین نگاه کنم چون کتاب تالکین رو خوندم که نشون دهنده دید تالکینه

نمیتونی بگی که تالکین به اون چیزی که نوشته اعتقاد نداشته و مثلا باورش چیزی غیر از اون چیزی هستش که تو کتابه؟

مثلا در کتاب بگه ملکور مقصر بود و در ذهنش ملکور رو حق به جانب بدونه

فکر نمی کنی خودت به جاده خاکی زدی!؟ @};-

کجای حرفای من این مفهوم رو داشت که عقیده تالکین با نوشته هاش متفاوته!؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

خب تا جایی که توی تاریخ و موارد دیگه خوندیم مثلا برای انسان ها 144هزارتا پیغمبر (خواستید بخونید نوتیفیکیشن :وی) فرستاده شد (اصلا کاری به درست بودن، به حق بودن، کاملی و هیچی ندارم) و همه میگفتن مثلا خدا یدونه هست، اما 4روز بعدش دوباره همون آش و همون کاسه بود. مگه اینهمه به اصطلاح درس عبرت یا به قولی "عذاب" نبوده؟ چرا بازم پیش میومد؟

ذات انسان اینه که سرکش هست، ذاتشه که اینجوریه. وگرنه به نظرم اگه با کشته شدن چند نفر یا نابودی تمدن همه چی تغییر میکرد، تا الان همه باید دارای یک فکر میشدن :/

این مسائل با هم فرق دارن .قضیه غرب خیلی ساده بوده که والار پیچوندنش و بجای اینکه مسئله درست بشه بدتر شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

مسئله غرب رفتن یا نرفتن با سیب خوردن یا نخوردن یا به شتر آسیب نرسوندن یا رسوندن و... یکیه! تالکین بزرگترین منبع مفهومی نوشته هاش متون مقدس مذهبیه .

در واقع غرب نرفتن امتحان قوم نومه نوره!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

این مثالت رو نمیگم اما خودِ تالکین گفته که از روی کتاب روی نویسنده قضاوت نکنید و اینا...

فکر کنم اگه من بجایی اشاره کنم دوستان بجای اونجایی که اشاره کردم به انگشتم نگاه کنند!:دی

من میگم منی که سیلماریلیون رو خوندم قانع نشدم چه برسه اهالی نومه نور .

این جمله ای که گفتی خیلی این به بحث ربط نداره .اینجا تالکین نومه نور و سائورون رو مقصر میدونه و این احتیاج به قضاوت نداره

دوستان خواهشا کار رو به متون مقدس مذهبیه نکشونید که خیلی حرف ها واسه گفتن هست!

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

ببینید پاک بودن با باتدبیر بودن متفاوته

پست ها رو خواهشا با دقت بخونید! @};-

تدبیر والار رو در صفحه 429 سیلماریلیون بخونید.

در کتاب اومده که والار به نومه نوری ها گفتند زیاد دور نشید که دیگه نتونید جزیره تونو ببینید. هدف والار این بود که هوس اومدن به والینور به سر این مردم نزنه. کتاب میگه که نومه نوری ها هم این حریم رو واقعا درک نمیکردند اوایل و نیز با وجود خبر داشتن از والینور، جسارت رفتن به اونجا رو نداشتند. اما این جسارت رو کی ایجاد میکنه؟! سائورون!

پس طرح مانوه و دیگر والار داشت درست پیش می رفت اگر سائورون میذاشت...

انسان ذاتا از چیزی که خطری داشته باشه دوری میکنه اگه چند بار دسته های مثلا 500 یا 1000 نفری نومه نوری ها در غرب میمردند دیگه نومه نوری ها بدون اینکه کسی چیزی بهشون بگه اونجا نمیرفتند

خب فرض کن این عمر طولانی و نهی نبود و مثلا سائورون تحریکشون میکرد ( که مسلما با زیرکی اش نمیکرد) که برید غرب ،اونوقت که میرفتن و جونشونو از دست میدادن که دیگه تره واسه سائورون خرد نمیکردند

فکر میکنی این تدبیر شما درست عمل میکنه؟! نه واقعا فکر میکنی با یکی دو تا هشدار . آزاد گذاشتن کار درست میشد؟!

اگر انسان ها رو آزاد میذاشتن، میرفتن و میمردن آیا شما نمیومدی و بگی که انسان ها عقل ندارن چرا والار که عقل دارن و همه چیزو میبینن جلوی انسان ها رو نگرفتن که نمیرن؟!

من با حمید موافقم که داستان در بی عیب ترین و صحیح ترین موقعیت قرار داره و هر جور دیگه ای نوشته میشد کلی ایراد بهش وارد بود از جمله همین احتمالات شما که میگی چه میدونم والار انسان ها رو آزاد میذاشتن یا ت.ت که میگه والار به استقبال انسان ها میومدن و تنهاشون نمیذاشتن و اینا...

هم برای دوستم ت.ت شرح دادم که اگر این فرض شما اتفاق میوفتاد چی میشد (جنگ میشد و اینا) و هم الان به شما داره گفته میشه که اگر انسان ها آزاد گذاشته میشدند به دلیل همون ذات انسان ها اتفاقات بسیار بدتری میوفتاد چه بسا سائورون این وسط کلی میتونست سوءاستفاده بکنه و خیلی راحت تر به اهدافش برسه! خیلی راحت تر! انسان ها هم که آزاد چی ازین بهتر؟!

باز هم اینجا تدبیر والاره که از پرده بیرون میوفته...

ویرایش شده در توسط تور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

پست ها رو خواهشا با دقت بخونید! @};-

من تک تک پست هارو با دقت میخونم خواهشا شما هم با دقت بخونید

همین شما نبودی دیروز میگفتی پست های امین رو فقط ت.ت میخونه ؟:دی

فکر میکنی این تدبیر شما درست عمل میکنه؟! نه واقعا فکر میکنی با یکی دو تا هشدار . آزاد گذاشتن کار درست میشد؟!

اگر انسان ها رو آزاد میذاشتن، میرفتن و میمردن آیا شما نمیومدی و بگی که انسان ها عقل ندارن چرا والار که عقل دارن و همه چیزو میبینن جلوی انسان ها رو نگرفتن که نمیرن؟!

من با حمید موافقم که داستان در بی عیب ترین و صحیح ترین موقعیت قرار داره و هر جور دیگه ای نوشته میشد کلی ایراد بهش وارد بود از جمله همین احتمالات شما که میگی چه میدونم والار انسان ها رو آزاد میذاشتن یا ت.ت که میگه والار به استقبال انسان ها میومدن و تنهاشون نمیذاشتن و اینا...

هم برای دوستم ت.ت شرح دادم که اگر این فرض شما اتفاق میوفتاد چی میشد (جنگ میشد و اینا) و هم الان به شما داره گفته میشه که اگر انسان ها آزاد گذاشته میشدند به دلیل همون ذات انسان ها اتفاقات بسیار بدتری میوفتاد چه بسا سائورون این وسط کلی میتونست سوءاستفاده بکنه و خیلی راحت تر به اهدافش برسه! خیلی راحت تر! انسان ها هم که آزاد چی ازین بهتر؟!

باز هم اینجا تدبیر والاره که از پرده بیرون میوفته...

شما از طرف من لطفا صحبت نکنید و ذهن خوانی نکنید

از اول هم حرف شما اینه که داستان در بی عیب ترین و صحیح ترین موقعیت قرار داره و من قبول ندارم

هر حالتی دیگه ای اتفاق میفتاد از این بدتر نبود که والار گازانبری عمل کردند و نومه نور رو از هستی ساقط کردند

دلائل مختلف خودم رو هم ارائه دادم

اگه قرار بود من داستان رو در بی عیب ترین و صحیح ترین موقعیت بدونم که دیگه اصلا اون سوالم و این بحث ما محلی از اعراب نداشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...