رفتن به مطلب
مونت آو سائرون

نگاهی به مکاتب ادبی در ارباب حلقه ها

Recommended Posts

مونت آو سائرون

استاد تضاد! استاد تضاد بزرگوار شما، حرف رو تروتمیز لقمه میگری میزاری تو دهن من و میگی سوء تفاهم شده!!! :ymapplause:

آخه تضاد جون من کی گفتم شما منو به کج فهمی متهم کردید؟!!!!...

بله کاملا درسته من عارض شدم که روایت داستانی لوتر اصلا روایت ناتورالیستی نیست! و کاملا موافقم که گنجاندن لوتر در یک مکنتب قضاوت نادرستیست!

اما ما میخوایم مکتب حاکم رو پیدا کنیم...

و در رابطه با حرف دوم، بنده به تدریج دارم قانع می شم که نمومنه هایی که از لوتر در مکتب ناتورالیسم گنجاندم. آنقدر کوچک و جزئی بوده و در سطح ابتدایی که منطق می گوید: قضاوت نادرست بوده. یعنی هست.

اما حالا من یک سوال از شما دارم:

- جناب تضاد آیا معتقدید که حتی یک نمونه، حتی یک نمونه ی ناتورالیستی در روایت داستانی لوتر نداریم؟

ضمیه های مکتب رئایسم اضافه می شوند...

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

الان دو مسأله ی جدید مطرح کردین :ymapplause: اول این که مکتب حاکم رو پیدا کنیم. روی این گمانم داریم کار می کنیم، درسته؟ یعنی داریم مکاتب مختلف رو با کمک دوستان بررسی می کنیم ببینیم میشه چنین نظریه ی راجع به لوتر داد یا نه. تا اینجا تعریف هامون با هم یکی هست؟

مورد دوم هم خداوند خیرت دهاد فرزند. همه ی عرض بنده هم همین بود که شما گفتی. مثال ها اون قدر جزئی بوده که نمیشه اونها رو نماینده ی مکتب ناتورالیسم گرفت. به عبارتی بله، بنده، شخصاً، تا جایی که سوادم قد میده معتقدم ناتورالیسم جایی در لوتر نداره. حالا شمای نوعی نظر دیگه ای دارین بگین تا با هم صحبت کنیم واز همدیگه چیزی یاد بگیریم :ymparty:

پ.ن.

تو رو خدا کلمه ی استاد رو به این تضاد بیچاره ضمیمه نکنین. هنوز اول راهه. :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

خوب...

ذهن پر از خاک آجر بنده حقیر دیگه بیشتر از این قد نمی ده که نمونه های رئالیسم رو در لوتر پیدا کنم.

خوب!...به خاطر اینکه حجم نوشته های من در باب یک مکتب خیلی زیاده ما تقسیم بندی می کنیم. در هر بار تعداد محدودی رو در فروم می نویسیم تا بهتر بشه نقدشون کرد. و باز بعد از اینکه نمونه های قبلی نقد شدن نمونه های بعدی رو ضمیمه ی کار می کنیم!

مکتب سورئالیسم:

" مکتب رورئالیسم در سال 1924 به وسیله ی " اندره برتون" ایجاد شد.

وی معتقد بود که ادبیات نباید به هیچ چیز جز، تظاهرات و نمود های اندیشه ای که از تمام قیود منطقی و هنری با اخلاقی رها شده باشد، بپردازد و در اعلامه ای که انتشار داد نوشت:

سورئالیسم عبارت است از آن فعالیت خود به خودی روانی که به وسیله ی آن می توان خواه شفاها و خواه کتبا یا به هر صورت شکلی دیگری فعالیت واقعی و حقیقی فکر را بیان کرد"

سورئالیت ها می گویند بسیاری از تصورات و تخیلات و اندیشه های آدمی هست که انسان بر اثز مقید بودن به قید اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و رسوم و عادات از بیان آنها خودداری می کند و این تصورات را به اعماق ضمیر خویش می برد این یعنی ضد سورئالیسم!

پی پین د ر مقابل دنه تور:

بعد از زمانی که گندالف سپید با پی پین اتمام حجت می کند که درباره ی مرگ برومیر به دنه تور حرفی به میان نبرد، پی پین با یادآوردن یادمان سپری شده از مرگ برومیر در آمون هن، این قول را زیر پا می نهد و خاستار خدمت گذاری برای وی می گردد. پپین در این زمان فکر خود را بدون وارسی کردن از هرگونه مفاد اخلاقی و عقلانی، دیکته می کند.

مشاهده ی پلان تیر:

زمانی که پلانتیر از اورتانگ به پایین قلعه سقوط می کند. گندالف آن را تا شبی که در ادوراس به خواب می روند در پیش خود نگاه می دارد. اما کنجکاوی لحظه ای پی پین را رها نمی کند. او با فکر اینکه پلانتیر چه کار می کند دست به عمل می زند.

کنجکاوی او را به سوی عمل سوق می دهد او فکر به همین احاس اولیه که در ذهن دارد می اندیشد.

بیلبودر شب مهمانی:

" من کمتر از نصف شما رو نمی شناسم و کمتر ا نصف شما رو نصف کمتر از اونچه استحقاقشو دارین دو ست دارم"

نمونه ی روشن و خالص یک محاوره ی سورئالیستی! فکر نکنم دیگه احتیاجی به توضیح باشه...

به انگشت کردن حلقه:

گندالف به فرودو بگینز گفته بود که هیچ گاه حلقه را در دست نکند اما فرودو قبل از تفکر در رابطه با به انگشت کردن حلقه، یاداشت ایی در ذهن خود می پروراند

به یک دم، یک لحظه به خود دستور می دهد که حلقه را در دست کند مانند زمانی که در مهمانخانه بود یا زمانی که با نازگول ها چواجه شد و یا حتی زمانی که با برومیر درگیر گشت.

فرودو سنجشی در باره ی فکر خود نمی کند و آن را از هر گونه سبک سنگین عقلانی و و اخلاقی تهی می گرداند.

خوب صبر می کنیم تا این نمونه ها توچیه شوند تا نمونه های بعدی ضمیمه ی سورئالیسم شود.!

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tolkien

سلام دوستان

من با این نظرها کاملا مخالفم.

نمیشه گفت که همه مکاتب ادبی در رمان ارباب حلفه ها وجود داره به خصوص رئالیسم . ارباب حلقه ها یک رمان در سبک فانتزی تخیلی و حماسی هست که گمان کنم این در همون مکتب رمانتیک جای بگیره نمیشه داستان رو جزء جزء کرد و هر بخشی ازش رو در قالب یک سبک قرار داد.

البته اگه بخوایم موشکافانه تر بهش نگاه کنیم و ساختار داستان رو از لحاظ زبان شناسی بررسی کنیم که قضیه خیلی فراتر میره .

ویرایش شده در توسط arven
غلط املایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

سلام بر جناب تالکین...

البته این تاپیک دیگه از رونق افتاد، من هم ولش کردم اما ما هیچ وقت چنین ادعایی نکردیم که لوتر در مکتب رئالسیم روایت شده یا مثلا در مکتب رماتیسم...

ما خواستیم بنا بر چهارچوبی که هر مکتب مختص خودش داره نمونه هایی رو در لوتر کشف کنیم تا مکتب حاکم رو پیدا کنیم که البته عمر این تاپیک دیگه به پیدا کردن مکتب حاکم قد نداد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...