رفتن به مطلب
مونت آو سائرون

نگاهی به مکاتب ادبی در ارباب حلقه ها

Recommended Posts

pirooz

در مورد مكتب ها بايد منبع هاي معتبر استفاده بشه !

بعدش در موردش بحث بشه .شايد خيليها قبول نداشته باشن !

بعد مورد بعدي ذكر بشه !

سوسياليست !چرا ؟البته كمم بي ربط نيست .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون
ارسال شده در (ویرایش شده)

منبع پاراگراف اول نوشته شده و فکر کنم منبع معتبری هم باشه و همین طور که گفتم مابقیه از نظرات خودم است!

سوسیالیست نوعی مکتب ادبی است! آن هم اگر دقت کنی در ارباب حلقه ها می شود نمونه هایی از وجود این مکتب گرفت!

ما به ترتیب وجود مکتب ها را بررسی می کنیم و اگر مشکلی بود من پاسخ گو خواهم بود!

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow
ارسال شده در (ویرایش شده)

دوست عزیز سوسیالیزم (نه سوسیالیست) به هیچ وجه مکتب ادبی و یا حتی فلسفی نیست بلکه یک مکتب اقتصادی است حتی نویسندگان بزرگی مثل مارکز که از طرفداران سوسیالیزم هستند سبک نوشتاری خود را سوسیالیستی نمی نامند.

ویرایش شده در توسط arven
غلط املایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون
ارسال شده در (ویرایش شده)

محمود دولت آبادی مکتبی به نام مکتب سوسیالیست که به معنای گروه گرایی است را در مکاتب ادبی قبول دارد! دیگه چی می خوای! دی: علاوه برآن در همین مقاله که پاراگراف اول را از آن نوشته ام، مکتب سوسیالیست را در مکاتب ادبی نام برده! و اصل کلمه همین است. شما فکر کنم این کلمه را از لحاظ شنیداری شندیده اید!

بعدم ما هنوز در تجزیه و تحلیل مکتب رمانتیسم قرار داریم! لطفا در رابطه با این بنویس! هنوز نوبت به بررسی مکتب سوسیالیست نشده!

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیه نا

دقت نویسنده برای یافتن وبیان نکته ها ستودنی است. خسته نباشید.

نکته ی اول این که چون ظهور یک مکتب ادبی ناگهانی نیست پس وجود همه ی نشانه ها و مشخصّات آن مکتب؛ تمام و کمال در یک اثر الزامی نیست! بنابر این نباید هر چیزی را مشخصه ی یک مکتب دانست:جمله ی انت ها، سختی شروع جنگ و... ضمن این که همه ی این موارد احساسات خواننده را برمی انگیزد و با این حساب به نظرم ملاکی صحیح به نظر نمی آید!از سویی دیگر علتی که مکتب جدیدی مطرح می شد ، این بوده است که بعضی مشخصه ها نسبت به قبل ، بیشتردیده می شده اند، پس باید دانست بعضی ویژگی ها در قالب فقط یک مکتب نیستند.

از جایی که در این مکتب زندگی مردم عادی نیز در اثر جایی باز کرده است ؛ پس بیان بسیاری از عواطف مشترک همه ی انسان ها عادی است.

موفق باشید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

من یه چن تا ایراد بگیرم برم:

اول: رمانتیسم هیچگاه در هیچ برهه زمانی در هیچ هنری یک مکتب که چه عرض کنم،حتی یک اسم هم نبوده! " رمانتیسیسم" درسته.رعایت کنید!

دوم: من این مکتب سوسیالیسم رو مثل حمید در زمینه مکتاب ادبی نمیدونستم(به علاوه محمود دولت آبادی رو هم آدمی که سبک شناس باشه نمیدونم) علی ای حال سوسیلیسم درسته وقتی اشاره به یک مکتب میشه،نه سوسیالیست که نشانگر فردی پیرو اون مکتبه.

و مورد دیگر: رمانتیسیسم در ادبیات قواعدی داره که توی لوتر به نظر من دیده نمیشه( شاید تنها مثال های نقضش داستان های برن و لوتین و داستان تورین(اون هم در دوره ای که در خدمت فلاگوند بود رو بشه نام برد)). فراز و فرود داستانهای این سبک ،نوع روایت داستان و ... توی لوتر دیده نمیشه.اصولا هر چیزی که با احساسات درگیر بشه بیانگر مکتب رمانتیسیسم نیست.در اون صورت باید کل ادبیات (کلا هنر رو) زیر شاخه این مکتب بدونیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

دقت نویسنده برای یافتن وبیان نکته ها ستودنی است. خسته نباشید.

نکته ی اول این که چون ظهور یک مکتب ادبی ناگهانی نیست پس وجود همه ی نشانه ها و مشخصّات آن مکتب؛ تمام و کمال در یک اثر الزامی نیست! بنابر این نباید هر چیزی را مشخصه ی یک مکتب دانست:جمله ی انت ها، سختی شروع جنگ و... ضمن این که همه ی این موارد احساسات خواننده را برمی انگیزد و با این حساب به نظرم ملاکی صحیح به نظر نمی آید!از سویی دیگر علتی که مکتب جدیدی مطرح می شد ، این بوده است که بعضی مشخصه ها نسبت به قبل ، بیشتردیده می شده اند، پس باید دانست بعضی ویژگی ها در قالب فقط یک مکتب نیستند.

از جایی که در این مکتب زندگی مردم عادی نیز در اثر جایی باز کرده است ؛ پس بیان بسیاری از عواطف مشترک همه ی انسان ها عادی است.

موفق باشید.

بابت تعریف ها ممنون! در رابطه با مسئله ای که گفتید! من منظورم جنگ نبود! منظورم احساس حزنِ عظیمی بود که باعث رخ داد یک جنگ شد. بدین دلیل حمله انت ها در مکتب رمانتیسم قرار می گیرد. [quote name='Tulkas Astaldo'

timestamp='1338499403' post='22977']

من یه چن تا ایراد بگیرم برم:

اول: رمانتیسم هیچگاه در هیچ برهه زمانی در هیچ هنری یک مکتب که چه عرض کنم،حتی یک اسم هم نبوده! " رمانتیسیسم" درسته.رعایت کنید!

دوم: من این مکتب سوسیالیسم رو مثل حمید در زمینه مکتاب ادبی نمیدونستم(به علاوه محمود دولت آبادی رو هم آدمی که سبک شناس باشه نمیدونم) علی ای حال سوسیلیسم درسته وقتی اشاره به یک مکتب میشه،نه سوسیالیست که نشانگر فردی پیرو اون مکتبه.

و مورد دیگر: رمانتیسیسم در ادبیات قواعدی داره که توی لوتر به نظر من دیده نمیشه( شاید تنها مثال های نقضش داستان های برن و لوتین و داستان تورین(اون هم در دوره ای که در خدمت فلاگوند بود رو بشه نام برد)). فراز و فرود داستانهای این سبک ،نوع روایت داستان و ... توی لوتر دیده نمیشه.اصولا هر چیزی که با احساسات درگیر بشه بیانگر مکتب رمانتیسیسم نیست.در اون صورت باید کل ادبیات (کلا هنر رو) زیر شاخه این مکتب بدونیم

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

یکی از مهمترین اصول رمانتیسیسزم برتری احساس بر عقل است طوری که ژان ژاک روسو از معروفترین متفکرین رومانتیک می گوید عقل در نهایت راهی را پیش می گیرد که قلب حکم میکند. اما در داستان ارباب حلقه ها ما سراسر شاهد خرد ورزی شخصیت ها هستیم شخصیت هایی مثل گاندالف الروند و گالادریل که بیشتر بر اساس حکمت تصمیم می گیرند نه احساس حتی آراگورن از روی حکمت حاضر است رضایت دهد که آرون به غرب مهاجرت کند به همین دلیل تصور نمی کنم ارباب حلقه ها را بتوانیم به صرف وجود عناصری مثل عشق دو نفر یا مسائلی از این دست در زمره آثار رومانتیک به حساب آوریم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

بنده موضوع عشق رو گفتم! خودِ محتوای عشق دو نفر رو در این مکتب قرار دادم! علاوه بر آن اگر بخواهیم از جانب افراد ( معشوق یا معشوقه) حرف بزنیم! من از جانب آرون حرفی به میان بردم نه از آراگورن!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

اول یه نکته بگم که خیلی خوشحالم که یه بحث واقعا جدی و به درد بخور تو این تاپیک شروع شده و امید وارم تا آخر هم همین طور باشه

اما در جواب دوستمون مونت او سائرون

برای طبقه بندی آثار هنری در یک سبک باید به کلیات و اصول حاکم بر روح اون اثر تاکید کرد نه وجود چند مورد مصداقی به این دلیل می گم ارباب حلقه ها رو نمی شه اثر رومانتیک دونست

ویرایش شده در توسط hamid stormcrow

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

قصد؛ طبقه بندی این اثر در یک مکتب خاص نیست ،بلکه پیدا کردن صحنه هایی موافق با مکاتب ادبی در این اثر بوده است .

مسلما یک اثر می تواند از نظر مکاتب متفاوتی بررسی شود پس این که یک اثر را در چهار چوب و قالب یک مکتب خاص، محدود کنیم ، نه منطقی است ونه خواسته و نظر من بوده ، منظور من این بود که بخش هایی از ارباب حلقه ها که در تاپیک نخست از آنها نام برده شده، در حیطه و حصار مکتب ادبی رمانتیسم قرار می گیرند اما نگفتم کل اثر یک اثر رمانتیک است! ما می خواهیم وجود همه ی مکاتب ادبی را در ارباب حلقه ها بررسی کنیم! در هر صورت ممنون!

و واقعا شوحالم که تایپیک منحرف نشده و ما داریم در رابطه با رمانتیسم حرف می زنیم نه رئالیسم سوسیالیستی!

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

قصد؛ طبقه بندی این اثر در یک مکتب خاص نیست ،بلکه پیدا کردن صحنه هایی موافق با مکاتب ادبی در این اثر بوده است .

مسلما یک اثر می تواند از نظر مکاتب متفاوتی بررسی شود پس این که یک اثر را در چهار چوب و قالب یک مکتب خاص، محدود کنیم ، نه منطقی است ونه خواسته و نظر من بوده ، منظور من این بود که این صحنه های ارباب حلقه ها که در تاپیک نخست از آنها نام برده شده، در حیطه و حصار مکتب ادبی رمانتیسم قرار می گیرند اما نگفتم کل اثر یک اثر رمانتیک است!

در هر صورت هدف از هر بحثی دستیابی به یک نتیجه است ما می تونیم وجود المان های کلیه مکاتب ادبی و فلسفی و حتی روانشناختی رو در یک اثر بررسی کنیم اما در پایان باید به این نتیجه برسیم که کدام مکتب حضور پر رنگ تری نسبت به سایرین دارد و منظور من هم همین بود که بی شک مکتب حاکم بر ارباب حلقه ها رومانتیسیسزم نیست و الا وجود عناصر رومانتیک غیر قابل انکاره حالا اگه تک تک وارد سایر مکاتب بشیم بحث بیشتر جا می افته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

آقا این روماتیسم غلطه! من نمیدونم اینکه توی یه کشور ما اکثرا این اشتباه رو دارن دلیل میشه که بگیم این لغت درسته؟؟

در انگلیسی ی اس امی که در آخر این کلمات میاد،پسوند اسم سازه و اشاره به "مربوط به..." یا " .... گرا"داره که اون جای خالی اون مورد قابل اشاره است.

به عنوام مثال: "سوشالیسم" :مربوط به جامعه یا جامعه گرا

" ایده آلیسم" ایده آل گرا

حالا رومانتیسم: رومانت گرا؟ مربوط به رومانت؟ این رومانت چیه دقیقا؟

پست های قبلی رو ویرایش میکنم.اما از پست بعدی رعایت کنید لطفا.

من با شیوه پیشنهادی توسط جناب حمید موافقم.میشه در مورد کلیه مکاتب صحبت کرد و خب! رومانتیسیسم کمترین نقش رو توی ارباب حلقه ها ایفا میکنه بین سایر مکاتب

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

من مشکل شما رو نفهمیدم جناب تولکاس، شما می گید اصل لغت چیه؟! لطفا بنویسینش!

من کلمه رومانتیسم رو در خیلی از جاها خوندم یکی از اون جا ها همون منبعیه که پاراگراف اول رو ازش بهره بردم. که از مقالات یک استاد بوده . شما حرف یک استاد ادبیات رو نقض می کنید؟؟؟؟؟ :D یا اینکه فکر نمی کنید ممکنه بعضی وقت ها شما چیزی رو اشتباه بگین :) ( دوستانه)

برای نکته دوم، من از همان ابتدای ایجاد این تاپیک، همین منظور رو داشتم! و حرف من و حمید جان متفاوت نیست. در واقع حمید جان حرف من رو زد. اما هیچ کس به این حقیقت پی نمی بره! :)

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

بله! من حرف استادی که میگه رمانتسیم درسته رو نقض میکنم! عزیز من این فقط برمیگرده به سواد انگلیسی.لزوما کسی که میگه رومانتیسم بیسواد نیست! به علاوه ایشون استاد ادبیات نیستن! تنها شغل مهمشون طبق نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همکاری در جشنواره هاست!!

اینم لینک:http://www.sabzevar-...ist.php?page=38 اونم تو زمینه فیلم و عکس! والا مسعو کیمیایی هم بیاد در مورد ادبیات نظر بده، من نمیتونم نظرشو قبول کنم:دی

مسلما ایشون نظری در مورد سینما بدن،نظری متقن تر از من خواهد بود.ولی در زمینه ادبیات نمیشه این حکم رو داد.و خب چیزی که غلطه،غلطه دیگه! حالا میخواد از زبان هر کسی باشه.منم اشتباه بگم باید اصلاح شم.

معادل این واژه که شما میفرمایید در انگلیسی: romanticism هست.این واژه تو فارسی چجوری میشه رومانتیسم رو بنده نمی دونم!

ما همین مشکل رو در مورد کلاسیسیسم هم داریم که بهش میگیم کلاسیسم! خب این واژگان در فارسی به اشتباه جا افتاده و من سعی دارم که شما رو متقاعد کنم که نحوه صحیحش رو استفاده کنید،حتی اگه مخالف نظر بنده باشند،نمیتونم چیزی که درسته رو نگم!

پی نوشت: این چن تا پست رو آرون اگر دید که به نظرش در راستای بحث نیست بعد دو سه روز پاک کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

فکر می کنم بحث ها راجع به رومانتیسیسزم به اندازه کافی متقاعد کننده بود که این مکتب تاثیر چندانی بر نگارش ارباب حلقه ها نداشته البته اگر بازم نظر دیگه ای باشه خوشحال می شیم بشنویم و باب بحث همچنان بازه

اما می خوام برم سراغ مکتب بعدی یعنی کلاسیسیزم اما در ابتدا برای آشنایی دوستانی که ممکنه با تعریف مکاتب ادبی چندان آشنا نباشند تعریف کوتاهی از این مکتب رو براتون میارم:

این جنبش تعریف دقیقی ندارد و در دانشنامه‌های مختلف از آن تعاریف گوناگون ذکر شده است.به ‌طور کلی کلاسیسیسم عبارت است از عقیده طرفداران تقلید از نویسندگان و هنرمندان یونان باستان یا روم، و نویسندگان قرن هفدهم فرانسه است. این مکتب در مقابل باروک و رمانتیسیزم قرار می‌گیرد

حالا دوستان می تونن عناصری از داستان رو که به نظرشون با این مکتب تطابق داره ذکر کنند تادربارشون بحث کنیم

ناظر : لطفا در صورت استفاده از مطلب دیگران ، منبع را ذکر کنید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

مکتب کلاسیسیسم

خوب با تشکر از حمید عزیز که زحمت کشید و منو تو این موقعیت قرار داد.

طبقه بندی یک اثر در مکتب کلاسیسیسم به سه شکل صورت می گیره:

حماسه

تراژدی

کمدی

درحماسه:

1- حماسه ، قهرمانان و جنگاوران سرنوشت ساز را به شوکت و عظمت می رساند و به توصیف قهرمانان می پردازد.

2- حماسه به توصیف یک اقدام جنگاوری و رشادت طلبانه می پردازد و در این زیر شاخه قهرمانان برجسته می شوند. قهرمانان جنگاور! و نیک سرشت

در تراژدی:

1- تراژدی مفهومی را بیان می کند که در آن شخص از خوشبختی به تیره روزی رسیده باشد.

2- تراژدی مفهومی را بیان می کند که ممکن است تماما تصویر ناکامی های فرد باشد.

3- قهرمان تراژدی نباید جنایت کار باشد باید پرهیزگار و درست کار باشد. زیرا ناکامی یک انسان جنایت کار اصولا دیگر تراژدی نیست بلکه باعث شادی و سرور می شود.

در کمدی:

1- باید شخصیت کمدی ، سازنده باشد

2- موضوعاتی که در این زیر شاخه قرار می گیرند ، طنز اما موافق با اصول عقلی باشند

3- شخصیت کمدی اصفات نیک را دارا باشد.

حال باید نمونه هایی از این مکتب را در ارباب حلقه ها بررسی کنیم تا به هدف برسیم.

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون
غلط املایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion

خوب . با تشکر از مونت عزیز که زیر شاخه ها رو گفت. اینها رو بلدم.

در مورد حماسه باید بگم که ارباب حلقه ها پر از حماسه هست.تمام نبرد های ارباب حلقه که حماسی هستند هیچ. در داستان عاشقانه ای مانند برن و لوتین نیز حماسه وجود دارد. به طوری که با شاهکار و ایثارگری برن و لوتین ، هر کدام به قهرمانانی فراموش نشدنی تبدیل میشن. در اصل این داستان. تبلور دو سبک عاشقانه و حماسی در یکدیگر هست. که به نظر من شاهکاره.لذا بر اساس سخن حمید عزیز که کلاسیسیزم رو نقطه مقابل رمانتیسیزم می داند. نتیجه می گیریم که اینجا توسط استاد تالکین یه شاهکار خلق شده.

در مورد تراژدی در سرتاسر آثار تالکین تراژدی های فراوانی وجود دارد. اما به نظر من شاهکار این تراژدی ها حدیث تورین تورامبار هست. در تمام داستان. بلافاصله با یک پیروزی. سایه مورگوث بر روی سرنوشت تورین احساس میشه و شکستی و غمی به وجود میاد. که در هنگامی که هورین و همسرش بر سر قبر فرزندشان همدیگر را ملاقات می کنند. چه بسا حزن به نهایت می رسد و اشک از چشم جاری می کند.

در مورد کمدی . در جاهایی از هابیت به مطالب خنده دار بر خورد می کنیم. اما به نظر من تالکین در طنز سررشته نداشته و این مطالب فقط خنده دار بود و جنبه ی هنری و معنا گرایی نداشت.

با تشکر.

ویرایش شده در توسط Glorfindel Thalion

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

اول از همه در مورد تذکر ناظر محترم باید بگم منبع او تعریف سایت ویکی پدیا بود که عذر خواهی می کنم فراموش کردم ذکر کنم

اما در مورد مطالب دوستمون مونت : به نظر من حماسه و تراژدی و کمدی گونه های ادبی هستند و فراتر از مکتب قرار می گیرند یعنی شما می تونیید تراژدی کلاسیک یا تراژدی رومانتیک خلق کنید

به گلروفیندل عزیز : از اونجا که عنوان تاپیک نگاهی به مکاتب ادبی در ارباب حلقه ها است به شخصه ترجیح می دم وارد کتابای دیگه نشیم چون شاید نتونیم بحثو جمع کنیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

به گلوروفیندل: این جوری نمی شه این مکتب رو در ارباب حلقه ها بررسی کرد. من یک الگوی بررسی در تاپیک نخست نوشتم، باید ارباب حلقه در مکاتب مختلف به اون گونه بررسی بشه!

به حمید: اون سه مورد اصول و قواعد اصلی مکتب کلاسیسیسم هستند اما بعد هر یک از این سه اصل به زیر شاخه هایی تقسیم می شوند، اون چیز هایی که شما بیان کردید زیر شاخه های یکی از اصول این مکتب هستند که حتما لازم نیست بررسی شوند. بررسی ارباب حلقه در چهار چوب این سه اصل یبان می کند که چه صحنه هایی از این اثر در کتب کلاسیسیسم قرار می گیرند و این هدف اصلی ماست. درست نمی گم؟ و بررسی زیر شاخه های یک اصل در این اثر بیان خواهد کرد که ارباب حلقه جز کدام زیر شاخه ی یک اصل قرار می گیرد و این هدف اصلی ما نیست!

به همه: اگر بررسی مکتب کلاسیسیسم بر ارباب حلقه ها رو به من سپرده اید، باید بگم که تا 27 خرداد نمی توانم این کار را انجام دهم زیرا هنوز هم امتحان داریم! اما من از همه ی شما خواهش می کنم که طبق اون الگو ریتم به بررسی این مکتب بر ارباب حلقه ها بپردازید و نگذارید تا بنده نیستم ، درِ این آزمایشگاه ادبیات ما بسته شود و همه جا را خاک و خل فرا گیرد. چراغ ها خاموش شوند و این تاپیک از تردد و رفت و آمد تهی گردد.

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

من داشتم لذت می بردم از ابتدای کار ولی الان احساس میکنم که قدری گیج شدم. اگر هدف بررسی رد پای مکتب های ادبی، از جمله کلاسی سیسم در کار تالکین هست که خب این نکته ای است قابل پرداختن و شخصاً جالب برای بنده چون که رشته ی دانشگاهی خود من بوده اما مقایسه ی این تظاهر -بین کار تالکین و کارهای دیگران- به نظرم بیشتر در حکم سنگ بزرگ است و نشانه ی نزدن تلقی میشه! در بهترین حالت بحث به حاشیه کشیده میشه پس اگر دوستان موافق باشند اول مشخص کنیم کدوم مکاتب تأثیرگذاری بیشتری داشتند و در این راستا، به نظرم همگی توافق نظر داریم که گرچه جنس رابطه ی برن و لوتین و یا حتی رابطه ی آرون و آراگورن مبحثی هست قابل اعتنا تالکین اون قدر به این ها نپرداخت که بتونیم مکتب رمانتیسیسم رو مکتبی تأثیر گذار در اثر او حساب کنیم :) در حاشیه شاید بد نباشه یادآوری کنم نوع غنایی ادبیاتی که ما می شناسیم در ادبیات آنگلو-ساکسن که بسیار در نوشته ی تالکین مؤثر بود دیده نمیشد اما این بحث جداگانه است و اگر اجازه بدید فعلاً درگیرش نشیم.

دوم در مورد مکتب مورد بحث، کلاسی سیسم؛ دکتر نوری در کتاب ارزشمند خودشون چند مؤلفه برای کلاسی سیسم ذکر کردن به ترتیب: 1- تقلید از طبیعت ( اصل پیروی از طبیعت) 2-اصل عقل (پیروی از عقل) 3-تقلید از پیشینیان (اصل تقلید از آثار کهن) 4-وحدت های سه گانه ی موضوع، زمان و مکان 5-خوشایند و آموزنده بودن 6- روشنی و اختصار 7-اصل حقیقت نمایی 8-اصل نزاکت ادبی. ضمن این که میشه در مورد هر یک از اینها صحبت کرد ذکر کنم که نمایندگان بزرگ این مکتب در انگلستان، میلتن، درایدن و بیکن بودند که تأثیر اینها روی تالکین هم قابل بررسی هست :)

ممنون از صبر شما.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

من متوجه این کار دوستان نمی شم! همه ی دوستان موافقت کردند که اول وجود مکاتب را در ارباب حلقه ها بررسی کنیم، بعد نتیجه گیری کنیم که کدام مکتب حاکم است بر این اثر. و حمید جان هم اصرار زیادی بر این کار داشتند. اما الآن شاهد این هستیم که اولین امتیازی که به تضاد جان که حرف مخالف این تصمیم رو زدند، داده شده از جانب حمید آقاست. حمید جان لطفا معلوم کن موافق کدوم تصمیم هستی!؟

به تضاد: خیلی منون از نوشته ها و واقعا خوشحال شدم که کسی که در مکاتب ادبی تخصصی دار در بحث شرکت کرده. باید ببینم چی میشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

من گمان نمی کنم حرف جناب تضاد تناقضی با روند بحث داشته باشه اون امتیاز مثبت رو هم بجهت توضیحات مفیدی که راجع به کلاسیسیم ارائه کردند دادم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

تضاد جان می گن: اول مکتب حاکم رو معلوم کنیم بعد مکاتب رو بررسی کنیم، ولی ما توافق کردیم که اول مکاتب رو بررسی کنیم و بعد مکتب حاکم رو معلوم کنیم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...