رفتن به مطلب
الوه

نقدی بر کتاب نارنیا – چیزی که بیش از حد بزرگ انگاشته شد!

Recommended Posts

وابلامور

آفرین بر تو با غنای مطالعاتیت من کاملا با نظر اصلان عزیز موافقم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

اینحا به جز چنتا پست فکر نکنم در مورد خوب یا بد بودن کتاب صحبت شده باشه.بلکه بیشتر ضعف ادبیش مورد نظر بوده(اونهم در قیاس با سه گانه لوتر وگرنه کسی نیست که ندونه که نارنیا در کتب برتر تاریخ فانتزی در رتبه سوم قرار داره.)

هر پستی رو هم هر جایی نزن،اصلان عزیز.در مورد نحوه خرید این کتابا هزار جا بحث شده.داستان های ناتمام هم ترجمه فارسی نداره که تهیه کنی.میتونی متن انگلبسی رو از سایت برداری

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

ببخشيد اخه تازه تو سايت عضو شدم در مورد كتاب ها اگه انگليسيشم باشه مي خوام كتاب ها رو بخرم خسته شدم انقدر پشت كامپيوتر نشستم و كتاب ها رو خوندم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

با سلام خدمت دوستان عزیز,نقدی رو که دوستمون الوه نوشته بودند رو خوندم.خوب نظر من با نظرات دوستان دیگه چه موافق وچه مخالف نارنیا تفاوت داره.من معتقدم نباید درباره یک مسئله یک جانبه و با تعصب نظر داد.از الوه خواهش می کنم که رمان نارنیا رو یک بار دیگه با ترجمه مترجم دیگه ای مثل اقای پیمان اسماعیلیان بخونند حتما نظرشون کمی تغییر پیدا می کنه.

اتفاقا من خودم علاقه زیادی به نارنیا دارم.در واقع میشه گفت اولین جهان فانتزی که با هاش اشنا شدم همین نارنیا بود. اونم به واسطه سریالی که از شبکه دو اون زمان در دوران مدرسه پخش میشد.این سریال با نام سفر به نارنیا محصول شبکه بی بی سی هست.که از سال 1988 تا 1990 در 18 قسمت سی دقیقه ای ساخته و پخش شد.البته اون زمان فقط 6 قسمت از این سریال پخش شد که مربوط به جلد اول کتاب با نام شیر ,جادوگر,جالباسی بود.اما بعد ها فکر می کنم در تابستان سال 85 این سریال یک بار دیگر به صورت کامل ,تمام 18 قسمت از شبکه دو پخش شد که متاسفانه من به علت مشغله های مختلف نتونستم ببینمش.انصافا هم سریال بسیار جذابی بود .این سریال شامل تمام هفت کتاب نارنیا نمیشه و فقط داستان های (شیر,جادوگر,جالباسی),(شاهزاده کاسپین),(سقر کشتی سپیده پیما),(صندلی نقره ای) رو هر کدوم توی 6 قسمت سی دقیقه ای روایت می کنه.البته دوتا ازداستان ها شامل شاهزاده کاسپین وسفر کشتی سپیده پیما یک جا در 6 قسمت ساخته شده پس در واقع 3 سری میشه .سه سری شش قسمتی که جمعا 18 قسمت میشه .جلوه های ویژه این سریال هم نسبت به زمان ساختش خیلی خوب وجذاب بود.این سریال برنده چندین جایزه امی,اسکار سریال ها شده است.به خصوص موسیقی بسیار زیبای این سریال که واقعا به یادماندنی بود کار اهنگساز مشهور بریتانیایی (جفری بورگن) هست ,که برای سریال های مختلف بریتانیایی اهنگسازی کرده است.البته بعد ها در سال 2005 این داستان بر پرده سینما نقش بست.قسمت اول با نام شیر ,جادوگر ,جالباسی به کارگردانی اندرو آدامسون سال 2005 ساخته شد.سال 2008 هم شاهزاده کاسپین باز هم به کارگردانی اندرو ادامسون ساخته شد.سال 2010 هم قسمت سوم با نام سفر کشتی سپیده پیما به نمایش در اومد.

خوب این داستان با الهام از کتاب مقدس ایین مسیحیت انجیل نوشته شده .به خصوص بین خانواده های مسیحی خیلی طرفدار داره وهمشون بچه هاشون رو تشویق می کنن که این داستان رو بخونند .در واقع این داستان عمیقا یک اثر مذهبیه.در واقع اسلان در این داستان نماد حضرت مسیح (ع) هست که پسر خدا(فرمانروای انسوی دریا ها) محسوب میشه(البته به اعتقاد ایین مسیحیت). در واقع این داستان هم پیرو سنت قدیمی وهمیشگی ایین مسیحیت که به اب (پدر),ابن(پسر),روح القدس اعتقاد دارند هست .در این داستان اسلان همان حضرت عیسی ,فرمانروای بزرگ انسوی اقیانوس همان خدا (البته به اعتقاد انها) هست.خوب وقتی اسلان در پای میز سنگی به دست ملکه جادیس,جادوگر سفید اعدام وکشته میشه ودوباره پس از چند روز با شکستن میز سنگی دوباره زنده میشه .این شما رو یاد چه چیزی در ادبیات مسیحیت وانجیلی می اندازه؟بله به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی وزنده شدن ایشان پس از 3 روز و عروج به آسمان.این داستان شدیدا تحت تاثیر کتاب مقدس نوشته شده است.

با تشکر.

الندیل پسر آماندیل, بنیانگذار پادشاهی متحد آرنور وگاندور.

ویرایش شده در توسط الندیل پادشاه انسان ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST

جالب, الندیل پسر آماندیل, بنیانگذار پادشاهی متحد آرنور وگاندور.

ممنون از پستت, خاطرم باشه اولین دنیایی که تخصصی باهاش اشنا شدم هری پاتر بود ولی حالا که به عقب نگاه میکنم باید بگم اولین دنیایی فانتزی که باهاش اشنا شدم همین وقایع نگاری نارنیا بود که از شبکه ی 2 پخش میشد . نمیدونستم به تهیه کنندگی بی بی سی بوده !!

پس شما ترجمه ی پیمان اسماعیلیان رو پیشنهاد می کنین !؟ چاپ کدوم انتشارات !؟

حالا که موضوع الهام از دنیای مسیحیت مطرح شد, کسی سری کتاب های قطب نمای طلایی رو مطالعه کرده !؟

اولین فیلم این سری داستان ها سال 2007 اکراین عمومی شد که واتیکان رسما با اکراین عمومیش مخالف بود و همین کلی به نفع فروش گیشه ای فیلم تموم شد چرا که با وجود بازیگرای الف هالیوودی, کار نقدهای ضعیفی گرفت .. .

قطب نمای طلایی متهم بود که ارزش های مسیحیت و نفوذ کلیسای کاتولیگ رو زیر سوال میبره !!

نویسنده رمان : Philip Pullman

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

نیروی اهریمنی اش(his dark meterial) یکی از بهترین کتب فانتزیست و البته نگاهی اگزیستانسیالیستی به جهان داره.ایه بسیار خوبی داره این سه گانه فقط حیف که تو سه جلد تموم شد.ایده انقدر قابلیت بسط داشت که میتونست این داستان رو به نظر من به برترین کتاب تاریخ فانتزی تبدیل کنه.راستی میدونستید که پولمن الان بر کرسی ای تکیه میزنه که تا زمان حیات تالکین،در اختیار اون بود؟

اگه دوس داشته باشید خوشحال میشم که واسش تاپیک جدا گانه بزنید و اونجا بحث کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST
اگه دوس داشته باشید خوشحال میشم که واسش تاپیک جدا گانه بزنید و اونجا بحث کنیم.

عالی, همیشه دلم میخواسته بیشتر در مورد پولمن بدونم .به نظرم اگه فرصتی باشه جالب میشه .. .

ترجمه ای ازکارای پولمن تو ایران هست . ترجمه ی فرزاد فربد رو تو ادینه بوک دیدم . ترجمه ها چه طوریاست !؟

[ تو تاپیک جدید ادامه بدیم شاهین, بزن بریم دادا ]

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

خوب بحث های پیشین رو یه مروری زدیم گفتیم این بحث رو هم داغش کنیم از الوه و الندیل کمال تشکر رو دارم ولی خوب حالا من که کتاب رو خوندم می خوام بحث رو شروع کنم شاید کسانی باشن که به این کتاب علاقه من باشن؟

راستش می خواستم بحث رو شروع کنم اما نمی دونم چه جوری بحث رو این جوری شروع می کنم

1- نظرتون در مورد اسلان شیر چیه؟؟

2- پایان داستان بنظرتون چه طوری بود؟

3- از کدوم کتاب خوشتون اومد و از کدوم کتاب بدتون اومد؟

4- جاهای مبهم کتاب رو بگید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Gladriel
خوب بحث های پیشین رو یه مروری زدیم گفتیم این بحث رو هم داغش کنیم از الوه و الندیل کمال تشکر رو دارم ولی خوب حالا من که کتاب رو خوندم می خوام بحث رو شروع کنم شاید کسانی باشن که به این کتاب علاقه من باشن؟

راستش می خواستم بحث رو شروع کنم اما نمی دونم چه جوری بحث رو این جوری شروع می کنم

1- نظرتون در مورد اسلان شیر چیه؟؟

2- پایان داستان بنظرتون چه طوری بود؟

3- از کدوم کتاب خوشتون اومد و از کدوم کتاب بدتون اومد؟

4- جاهای مبهم کتاب رو بگید؟

اسلان شخصیت مرموزی داره که همیشه منو به فکر فرو میبره. بعضی جاهای کتاب رو هم با یه سوال یا یه حرف عجیب به هم میریزه که هیچ وقت جوابش پیدا نمیشه و آدم به حد جنون میرسه! مثل وقتی که به لوسی میگه من تو دنیای شما به صورت دیگه ای و جود دارم ومراقبتونم شما باید بگردین و منو پیدا کنین! و هیچ وقت مشخص نمیشه که تو این دنیا چه شکلی بود! :-?

پایان داستان هم مثل یه شوک بود!

کتاب دوم و چهارم و پنجم خیلی قشنگ بودند کتاب اول یه مقدار گیج کننده بود و کتاب هفتم واقعا دردناک بود! بعضی جاهاش که آدم دلش میخواست سرشو به شدت بکوبه به دیوار! :-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

آره گالادریل راست می گه اسلان یه شخصیت مرموزی من هم می خواستم بدونم اسلان کجا زندگی می کنه مخصوصا =سر کیه چون فکر کنم تو شاهزاده کاسپین می گه پسر پادشاه اون ور ابا همستم اون ور اب کجاست؟ پدر کیه؟ و ...... :-

مشکل بعدی فکر کنم جهان موازی باشه ؟ اخرش که همه دارن به تصادف قطار نگاه می کنن و اسلان می گه نارنیا ی اصلی اینجاست واقع گیج کننده ی X(

من تو کتاب هفتم موقع ای که فکر کنم لوسی گفت سوزان دیگه به نارنیا اعتقاد نداره خیلی ناراحت شدم :-? :((

درست مثل دنیای خودمون ادم وقتی بزرگ می شه خیال می کنه دیگه نباد احساس های کودکی و مخصوصا کتاب خوندن رو داشته باشه؟؟ :|

در ضمن من تو کتاب اولش هم موقه ای که اون پسر و دختر وارد اون حوض چه ها می شن یه عالمه سوال دارم اون حوض چه چیه یا اون کشور قبل از نارنیا که جادوگر خرابش کرده بود چیه ؟؟؟؟ یه عالمه سوال؟؟؟؟؟ خدا؟؟؟؟

من از کتا دوم شیر کمد وجادو گر خوشم میاد و شاهزاده کاسپین البته جلد هفت خیلی باحاله اما از کتاب او شاستا زیاد خوشم نمی یاد؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Gladriel

از همون اولم به نظر من سوزان یه شخصیت خود پسند و مغرور و ...آور بود! :-

من تو کتاب هفتم موقع ای که فکر کنم لوسی گفت سوزان دیگه به نارنیا اعتقاد نداره خیلی ناراحت شدم :-? :((

درست مثل دنیای خودمون ادم وقتی بزرگ می شه خیال می کنه دیگه نباد احساس های کودکی و مخصوصا کتاب خوندن رو داشته باشه؟؟ :|

اما پیتر که بزرگ شده بو د یا حتی پروفسور کرک که دندوناشم ریخته بود تا دم مرگ نارنیا رو باور داشتن!

سوزان نمونه ی وحشتناکی از آدماییه که با بزرگ شدن خودشونو گم میکنن. به نظر من احساسات کودکی و نوجوانی از لطیف ترین و زیباترین خاطراتن و هیچ وقت نباید فراموش بشن اما اکثر مردم برای هم رنگ شدن با جماعت خلاف این عمل میکنن... X(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

:-? :- :| X( :|

گالادریل زدی تو ذوق مون X(

یه بحثی در رابطه با سوال های بالا راه بنداز دیگه :(

مثلا من سوال ها رو گذاشتم که بحث راه بندازم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

سلام به همه biggrin.png

حقیر باز جو وبلاگ نویسیم گرفت یه وبلاگ دیگه ساختم با نام طرفداران نارنیا biggrin.png

نمی دونم بعد از کنکور چه مرگم شده الان این فکر کنم چهارمین وبلاگمه ((یکی در مورد اسطوره شناسی - یکی دیگه فیزیک - شیمی و این آخریش هم در مورد نارنیاست ))

راستش دیدم این سی اس لوئیس بدبخت انجمن طرفدار نداره ما هم که پول نداریم یه فروم درست کنیم گفتیم یه وبلاگ بسازیم biggrin.png

در این راه گالادریل هم با اسم مستعار لوسی به ما کمک می کنه wink.png

این آدرس وبلاگه : آدرس وبلاگ تغییر کرده در پست جدید https://arda.ir/forum/index.php?showtopic=940&st=80&p=24292&#entry24292

یه سری بهش بزنید نزارید خاک بخوره البته در حال ترجمه ی چند تا خبر هستم امیدوارم وبلاگ خوبی بشه

به هر حال شما فانتزی خون هستید و اهل مطالعه یه سری هم به این سی اس لوئیس بی نوا بزنید من که نارنیا رو بیشتر از هری پاتر دوست دارم biggrin.png

ویرایش شده در توسط Aslan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tolkien

سلام

من هم به كتاب نارنيا و خود لويس بسيار علاقه دارم ;)

عاشق ريپيچيپ هستمم :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tolkien

1- نظرتون در مورد اسلان شیر چیه؟؟

2- پایان داستان بنظرتون چه طوری بود؟

3- از کدوم کتاب خوشتون اومد و از کدوم کتاب بدتون اومد؟

4- جاهای مبهم کتاب رو بگید؟

اصلان كه از نظر من يعني تكامل يعني چيزي كه فقط ميشه توي ذات اقدس الهي پيدا كرد . اصلان يعني آرامش ، توي داستان نارنيا به نظر من اصلان براي درومدن از گمراهيه براي كمك ، براي هدايت ، ميشه هميشه به يادش بود و بهش اميد داشت. مثلا توي نارنيا : شاهزاده كاسپين ، وقتي لوسي اصلان رو ميديد چون بهش باور داشت ولي بقيه نميديدن ، به خاطر همين باور بود كه لوسي و اصلان اينقدر رابطه نزديكي داشتن . (تا ابد حرفام راجع به اصلان ادامه داره [-( )

پايان داستان بي نظيييييييييييييييييييييير دقيقا همون چيزي بود كه منو به شخصه ارضا كرد (حالا اين يه طورايي به زندگي شخصيمم بر ميگرده) پايان داستان يه طوراي هم ميتونست يه تلقي از بهشت باشه نه؟ ;) همه شخصيتا ميان ، كسايي كه باوراشونو حفظ كرده بودن همه بودن در واقع پايان داستان با مرگ افراد يه تراژدي براي اين دنيا و يك شروع زيبا براي دنيايي بزرگتر از نارنيا بود.(منظورمو كه مي فهمين؟)

من كه از همه خوشم اومد اما اگه بخوام رده بندي كنم اينان بهترينام:

1- شير ، كمد ، جادوگر

2- صندلي نقره اي

3- شاهزاده كاسپين

4- سفر با كشتي بامداد نورد

5- آخرين نبرد

6- خواهر زاده جادوگر

7- اسب و آدم كش

(كاش ميتونستم دلايلمم بگم :(( )

جاي مبهم؟ (راجع به اين بايد بيشتر فكر كنم ، اگه واسه شما چيزي هست بگبن راجع بهش بحث كنيم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

در مورد حرف ها تون واقعا هیچ جای مبهمی نذاشتید واقعا عالی گفتید به نظر من دنیای سی اس لوئیس یه دنیای دلنشینه که رویای کودکیت رو جلوی چشمات می کشونه مخصوصا اون آخر داستان که همه شخصیت ها جمع می شن واقعا محشره واقعا زمان کودکی آدم دلش می خواست هیچ کودوم از شخصیت خوب های داستان نمیرن و سی اس این رو به ظرافت تمام اجراش کرده [-(

در مورد اصلان هم یه ذره چهری مبهمی داره من خوب نفهمیدم اصلان پسر پادشاه اون ور دریاهاست یا بهتر پسر پادشاه غربه یعنی چی ؟ ;)

شیر کمد جادوگر بهترین کتاب سی اس لوئیس در عوضش کتاب قسمت شاستاش به دلم ننشست زیاد جالب نبود :((

پ.ن : دلایلت هم می تونی بگی اگه خصوصی نباشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tolkien

پسر گل گفتي اينو " اصلان پسر پادشاه اون ور دریاهاست یا بهتر پسر پادشاه غربه یعنی چی ؟ ;) تا الان راجع بهش فكر نكرده بودم اما الان كه تو گفتي واقعا خيلي مبهم شد واسم خيلييييييييييييييييي بايد بشينم ساعت ها راجع بهش فكر كنم .

اون دلايلو بعدا راجع بهشون صحبت مي كنيم .

من از كتاب صندلي نقره اي بيشتر به خاطر سفر بسيار جالبش خوشم اومد و وجود اون موجودات كوتوله توي زير زمين ، آخه من كلا به موجودات كوتوله مخصوصاد دورف ها و موجوداتي كه زير زمين زندگي مي كنن و توي غار ها و كوهها خيلي خيلي خوشم مياد.

مثلا موريا من دارم رواني ميشم واسش :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

به نارنیا خون های این فروم :

به نظرتون دلایلی که سوزان از نارنیا بعد ها بدش اومد ( یا بهتر خیال کرد نارنیا وجود نداشته چیه ؟ ) ؟؟ :((

به نظرتون بهتر نبود سوزان با کاسپین ازدواج می کرد تو همون داستان شاهزاده کاسپین ؟؟ ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Gladriel

ببین من از این سوزان نفرت دارم پس زیاد این دختره رو تو بحثای نارنیا نیار! [-(

به نظرتون بهتر نبود سوزان با کاسپین ازدواج می کرد تو همون داستان شاهزاده کاسپین ؟؟ ;)

نه! بعد بیچاره کاسپین سیاه بخت میشد که! ~x(

تازه سوزان یه عمر ملکه بود اگه دوباره میشد یهو رودل میکرد نارنیا رو قورت میداد!ملکه سوزان زیبا رو!چه مزخرفاتی! همون بهتر که نشد!

به نظرتون دلایلی که سوزان از نارنیا بعد ها بدش اومد ( یا بهتر خیال کرد نارنیا وجود نداشته چیه ؟ ) ؟؟ :((

دلیل اول حماقتش بود!دلیل دوم غرور و خود شیفتگیش بود! دلیل سوم این بود که از اولم تو ذاتش خرده شیشه داشت!

من اصلا بد جنس نیستم همش حقیقته! خوب شد که رفت! لیاقتش همون بود! :-?

.

.

.

~x(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

در مورد کاسپین به نظرم یه ذره مغرور بود البته یه ذره حالا سوزان رو بهش می دادیم می رفت دیگه [-(

در مورد ماقت سوزان :

به نظر من لوئیس به نحو خیلی خوبی سوزان رو به آدم هایی تشبیه کرده که همین که بزرگ می شن دیگه احساس بزرگی و غرور بهشون دست می ده مثلا همین کشور خودمون طرف همین که از راهنمایی می ره اول دبیرستان انگار دیگه شده واسه خودش یه جوان به تمام معنا و دیگه کار های به قول خودش بزرگانه ای می کنه اما دریغا که هیچ کدوم از کار هاش بزرگانه و خرد مندانه نیست یا در مورد کتاب خوندن فکر کنم من 25 سالم بشه یهو بگم سرزمین میانه کودکانه است :-? ;) ( دقیقا الان از این گفته ی خودم حالم بهم خورد )

در کل به نظر من سوزان یه بهتر سوزی این نقش رو تو جامعه بازی می کنه و تناه زد حال دنیای نارنیا همینه :((

البته تا جایی که حافظه من قد می ده سوزان تو شاهزاده کاسپین خوب ظاهر می شه اما چرا بعد ها این حوری می شه ؟؟؟؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tolkien

;;) خيلي سوال خوبي بود..

اولا كه بگم يعني فكر كنم يه جايي خوندم (البته درسته ها) كه جامعه فمينيست ها و كلا خيلي از خانم هاي صاحب منسب انتقادات شديدي از اين عمل لوئيس داشتن ... ~x(

به نظر من كاملا حق داره لوئيس زن ها در اين زمينه ها هميشه كوتاه فكر بودن (يعني تاريخ نشون داده) به محض اينكه پا به دنياي بزرگسالي (به قول خودشون) ميزارن اسير تجملات و يك دنياي كاملا ظاهري ميشن و فقط چندتا چيز جزءي هست كه واسشون اهميت داره (واقعا كه ;:(( [-( )

سوزان كه از همون اول هم يه پاش مي لنگيد تو اين قضيه ، آخرش هموني شد كه ديديم .

در كل خيلي اشاره بجايي كرن استاد لوئيس :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

نمیدونم چرا اصولاً من پست ها رو دیر می بینم :-?

ولی در مورد نارنیا...خب من بالاخره دل به دریا زدم و تو نمایشگاه خریدمش. کتاب مال نشر هرمسه ولی شما رو به خدا اگر خواستین بخرین از یکی دیگه بخرین. مترجم ها بدجوری آبروریزی کردن. من که خودم تو این کارم می دونم ترجمه ی یه کار بزرگ، همت و حوصله ی بزرگ می خواد ولی سواد هم بد چیزی نیست. مثلاً دوستان اصطلاح «blimey» رو اسم خاص فرض کردن! ;) (تصور کنین ران ویزلی داستان هری پاتر رو که چپ و راست میگه «blimey»!!!) یا صدای نچ نچ رو «توت» «توت» ترجمه کردن. بگذریم از بقیه اش.

گذشته از اشتباه های این طوری راستش من خیلی از کتاب لذت نبردم. نمادگرایی کتاب با عرض معذرت از هوادارن- گل درشت بود. از این روشن تر نمیشد که لوییس می خواست بگه اصلان، مسیحه. یادتون هست که اصلان، تو یکی از داستان ها به بره تبدیل میشه؟ مسیح رو هم پسر خدا می دونن و هم بهش بره میگن. مسیحیت امروز، بیشتر از اون که از پیروان خودش عقل و منطق بخواد اطاعت محض میخواد و عشق. این دو دقیقاً در تمام داستان به چشم میان. همه جا قهرمان داستان باید بدون چون و چرا دنبال اصلان بره حتی اگر عقلش منعش کنه و همه بگن که اشتباه می کنه.

داستان شیر و کمد و جادوگر هم شاهد محکمی بر این ادعاست. پسر آدم -دقت دارین که چقدر این عبارت پسر آدم و دختر حوا تکرار میشه؟- خیانت می کنه (این یه باور مسیحیه که ما از وقتی به دنیا میاییم به واسطه ی گناه اولیه آدم و حوا در بهشت گناهکار به حساب میاییم و مسیح برای این که ما رو نجات بده خودش رو قربونی کرده) و اصلان که پسر پادشاه اون طرف دریاست برای نجات پسر آدم، خودش رو قربونی جادوگر می کنه.

خود این جادوگر هم باز یه داستان مسیحی پشتش داره. افسانه های مسیحی میگه که خدا قبل از خلق حوا، موجود مؤنث دیگه ای به اسم لیلیت خلق می کنه ولی لیلیت با آدم نمیسازه و فرار می کنه. یادتون هست که وقتی بچه ها از تبار جادوگر سفید می پرسن جواب می شنون که او دختر حوا نیست و از نسل لیلیته؟ حالا این که باورهای زن ستیز مسیحیت امروز چقدر در این داستان دخیل بوده به کنار.

البته مشابه اتفاق ها و تصمیم گیری ها در زندگی عادی ما هم رخ میده و شاید نویسنده میخواسته با بچه ها ارتباط برقرار کنه. به همین دلیل خیلی منطق تو داستانش نیاورده ولی خب...آخه تالکین هم هابیت رو بیشتر برای مخاطب های کم سن و سال نوشت و از این بی منطق بازی ها توش نبود.

راجع به پایان داستان نظر خاصی ندارم ولی در مورد پرداختش، به نظرم اگر نویسنده می تونست یا می خواست ممکن بود جداگانه از هر داستان یه کتاب مفصل تر دربیاره و به جای مستقیم گفتن از رفتار شخصیت ها اجازه بده خواننده با خوندن عمل اونها به نتیجه برسه. اما خب، شاید این مستقیم گویی باز هم به مخاطبی برمیگرده لوییس در نظر داشته. شاید فکر نمی کرده یه آدم سی ساله هم اون قدر بچه ی درونش زنده باشه که فانتزی بخونه :((

دست آخر هم در مورد سوزان، من فمینیست نیستم، زن ستیز هم نیستم، نمی خوام لوییس رو به چیزی متهم کنم ولی اگر اطراف خودتون رو هم نگاه کنین می بینین که حتی امروز هم، به واسطه ی نقشی جامعه که به زن میده، زن ها باید زودتر بزرگ بشن و مسئولیت های دیگه ای قبول کنن. اتفاقی که دیر یا زود، برای مردها هم میفته و معمولاً وقتی بچه دار میشن دیدشون نسبت به دنیا تغییر می کنه و ظاهراً خشک و منطقی میشن ولی فارغ از جنسیت معتقدم چه مردها و چه زن ها، اگر بتونن کودک درون خودشون رو بیدار نگه دارن دنیا جای بهتری میشه و شاید پیام لوییس هم همینه. [-(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

کل متنتو نمیام توصیف کنم، میام به یه بخشش گیر میدم :دی

البته فعلا نه

درمورد ترجمه هم خوبه با نظر من موافقی (تاپیک خاک خورده رو بخون :پی) اما در مورد نماد ها من نظر یندارم

فقط در مورد لیلیث (یا اگه بخوایم به استراتژی آقای علیزاده بریم، همون لیلیت) یه چیزی کمتر از افسانه هست :دی

فقط در یک متن عبری قدیمی هست که قبل از حوا لیلیث بوده

بقیه اش توی بخش هایی از بعضی اناجیل (اناجیل جمع انجیل هست به سبک خودم :دی) یافت میشه

لیلیت یک افعی و همسر اول آدم بوده

و بعد از آفرینش حوا برای انتقام+نظر لوسیفر به حوا میگه که میوه ی ممنوعه رو بخوره و تعدادی ماجرا بعد از آن ;)

یکجا هم که لیلیت اولین شیطانی هست که لوسیفر خلق کرده (خطر اسپویل)

اما در مورد کودک درون بگم بهتره بگیم فانتزی درونت را بیدار نگه دار و تخیلاتتو تا خوابش نبره

اون بیچاره خیلی هم کوچیک نیستا، مظلووووم :پی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونیکا

درود...

جان تو چشمام از حدقه در اومد، میدونی چیه؟ خلاصه نویسی بحث ها خیلییییییییی چیز مفیدیه:دی

در مورد این بانوی بسی بسیار مزخرف و لوس که من همواره ازش متنفر بودم باید بگم از همون اول هم همونطور که گفته شد یکی دو تا تخته کم داشت.

ولی یه مسئله ی مهم! این خیلی نامردیه که میگین خانوما دوست دارن زود بزرگ بشن و ادای ادم بزرگا رو در بیارن.

اونطور که همواره دیده شده این مردا هستن که شدیدا علاقه مندند به بزرگی و همین که پشت لباشون سبز میشه به خودشون میگن مرد [-( بگزریم اگر از این حرفا، مسئله اینجاست تمام دنیا فکر میکنن که بزرگ شدن قسمتی از کمالشونه و هروقت بزرگ بشن یعنی دیگه شدن خدای تجربه و اینا! اونچه که من در اطرافم میبینم اینه که اینایی که به خودشون میگن ادم بزرگ هیچوقت نمیخوان یه حقیقت رو باور کنن که گاهی بچه ها حرفایی میزنن که صد برابر عاقلانه تر از حرغای این مثلا ادم بزرگاست.

اصولا من همیشه با این مسئله بزرگ و کوچیک مشکل داشتم، به هرکسی نمیشه گفت آدم بزرگ. اینکه سوزان چیزی دو که دیده بود اخرش فراموش کرد،...خب این چیزی بود که خودش خواست باور کنه، اون حقایق سرد خودشو انتخاب کرد. همونطور که تو فیلم هم پیتر به این موضوع اشاره کرد، به سوزان گفت تو فقط میخوای ادای ادم بزرگا رو دربیاری.

دنیایجادویی و بسی بسیار دوست داشتنی نارینا چیزی نبود که سوزان آرزو داشت وجود داشته باشه، ارزش هایی که برای خودش داشت، اینکه سریع بزرگ بشه و بتونه خودشو مثل ادم بزرگا نشون بده نزاشت از اون چیزی که واقعا میتونست براش لذت بخش باشه استفاده کنه( خاک تو سرش ) ;)

خیلی ها هستن که خودشونو آدم بزرگ فرض میکنن در حالی که از یه بچه هم بچه ترن، اصولا من به یه چیز معتقدم و اون اینه که ادما فقط زمانی که بچه هستند، خیلی بزرگن.

خب دیگه زر مفت زیاد زدم بسه، فکر کنم هرچی هم گفتم تکراری بوده :((

به هرحال گفتیم دیه

با سپاس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

من قبلا این سوالو تو یه تاپیک دیگه پرسیدم....ولی خب میخوام اینجا یک بار دیگه بپرسم.چون خیلی خوب به جواب نرسیدم.اینم بگم که همه تاپیکهای مربوط رو که دیدم خوندم.

میخوام از کسایی که اطلاع دارن کمک بخوام تا راهنماییم کنن.

1.مجموعه کتابهای نارنیا بالاخره از کدوم انتشارات بهتره؟(یه جا جناب تضاد نوشتن:کتاب مال نشر هرمسه ولی شما رو به خدا اگر خواستین بخرین از یکی دیگه بخرین)

2.مجموعه وارکرافت بهترین انتشاراتش نشر زهره ست؟

3.از مجموعه دارن شان 12 جلدی حماسه و 10 جلدی دیموناتا کدوم ارزش خوندن دارن؟(توی تاپیک دارن شان اگه اشتباه نکرده باشم arven گفته بود دیموناتا مجموعه ضعیفیه یا یه چیزی تو این مایه ها :ymsmug: )و انتشاراتش هم بنفشه ست دیگه؟؟

4.در مورد مجموعه ی نیروی اهریمنیش اثر پولمن (فکر کنم tulkas astaldo عزیز اطلاعات خوبی داره)کلا چیز زیادی نمیدونم.چندجلده؟بهترین مترجم و انتشارات؟

5.مجموعه آرتیموس فاول هم چیز زیادی ازش نمیدونم.خوبه؟چندجلده؟بهترین مترجم و انتشارات؟

6.در مورد کتابهای کریستوفر پائولینی هم خوبه؟چندجلده؟بهترین مترجم و انتشارات؟

اگه سوالام زیاد شد عذر میخوام.ولی اگه جواب بدین ممنون میشم :-o

ویرایش:چند تا سوال دیگه :-

7.مجموعه گرگ و میش نوشته استفانی مه یر 5 جلده؟چنتاش ترجمه شده؟کدوم انتشارات؟ترجمه هایی گروهی که تو سایتا موجوده بهتره یا کتابی که تو بازار هست؟

8.همه چیز در مورد نایت ساید؟ مجموعشو ترجمشوانتشارات

9.مجموعه یخ و آتش..خیلی ها ازش تعریف میکنن.خوبه؟(البته سریالش که فوق العادست....اینو میدونم :D )و تنها مترجمش همون سحر مشیریه که تو اینترنت در دسترسه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...