الوه 8,414 ارسال شده در ژوئن 27, 2010 سلام بر دوستان آردایی من کتاب های نارنیا رو قبلا کامل نخونده بودم و فقط 2 تاشو اونم به خاطر سریال و فیلمی که ازش ساخته شده بود خوندم تا ببینم تقاوتش چیه ( شیر کمد جادوکر و شاهزاده کاسپین ). بعد از یه مدت حرف و حدیث هایی شنیدم که مثلا چه کتاب خوبیه و از ارباب حلقه ها بهتره و ارباب حلقه ها از اون الهام گرفته و ... ( که بیشترشون رو فهمیدم دروغه )گفتم برم همشو بخرم ببینم چیه. گفتم بهتره با دیگران گفت و گو کنم تا ببینم نظر دیگران هم چیه و نظراتم درسته یا نه. نقدر ها رو سه قسمت کردم، یکی در باب ترجمه ، دیگری در باب کتاب و آخریش در مورد نتیجه گیری هایی که توی کتاب گنجینه ی نارنیا که بر اساس کتاب اصلی نوشته شده است: اطلاعات مورد نیاز: عنوان کتاب اصلی = The Chronicles of Narnia نویسنده ی کتاب اصلی = C.S. Lewis مترجمان کتاب ها ( کتاب اصلی و کنجینه ی نارنیا ): امید اقتداری / منوچهر کریم زاده گنجینه ی نارنیا = Brian Sibley / Alison Sage هنوان اصلی کتاب گنجینه ی نارنیا = A treasury of Narnia: the story of C.S. Lewis and his chronicles of Narnia کلیه ی دو کتاب از انتشارات هرمس بوده اند و هر دو مترجم بر روی دو کتاب کار کرده اند. در باب ترجمه: ماجراهای نارنیا، کتابی که ترجیح میدم اونو تاریخچه ( سرگذشت های ) نارنیا بنامم ( اما ترجمه شده ماجراهای نارنیا !!! ). در یک کلام ترجمه ای که دیدم منو به وحشت انداخت، کلمات نامربوط ( مثلا مربوط به احساس ها مثلا نوشته شده: خیلی وحشتناک خوشحال بود! )، جملاتو اون قدر کش داده بود که برای یک فعل مجبور بودم 5 خط بری پایین که این گیرایی کتابو به طور چشمگیری کاهش میداد ( نمیدونم مشکل متن اصلیه ( نویسنده ) یا مترجم اما به نظرم مشکل مترجم باشه )، در مورد بعضی از قسمت های کتاب ( حذفیات ) نمی دونم کتاب واقعا این جور بد نوشته شده یا مترجم محترم خواسته اون بخش رو حذف کنه اما نا موفق بوده و با چیز های بی معنی اونو پر کرده ( بدترین بخش داستان ( توی کتاب کشتی سپیده پیما ) اون بود که پرنس کاسپین به یه دختره لبخند می زنه اما چند فصل بعد ادموند بهش میگه تو یه جورایی بهش قول دادی پیشش برگردی !!! ). و چیز دیگه ای که توی کتاب گنجینه ی نارنیا که ترجمه ی همین دو نفر هست این جوری اسمارو ترجمه کرده: تولکین ( به جای تالکین؛ بیچاره تالکین از قبر بیاد بیرون خفش می کنه :دی )، هوبیت ( به جای هابیت ) واز همه مهم تر وسط زمین ( به جای سرزمین میانه ) که باعث وحشتم شد که اگه آقای علیزاده مترجم کتاب های تالکین ( و آقای تقوی در کتاب فرزندان هورین ) نبودن کتاب های تالکین الان بدترین و منفور ترین کتاب ها بودن. و یک چیز مهم که الان یادم اومد، ترجمه ی اسم های خاص که اصلا انجام نشده، درسته که میشه اسامی خاص رو ترجمه نکرد اما بهتر بود انجام میداد مثلا ( Red Haven ) رو نوشته ردهوین که میتونست بنویسته بندرگاه سرخ یا این که درسته اصلان یک کلمه ی ترکی هست اما در فارسی باید یک اسم انگلیسی که می خواد وارد زبان بشه باید به ساده ترین املا باشه و باید نوشته بشه اسلان ( Aslan ) در باب متن اصلی: بخش هایی از کتاب بی برو برگرد از سیلماریلیون و کارهای تالکین اقتباس شده، مثلا توی کتاب خواهرزاده ی جادوگر وقتی دیگوری و پالی میرن به سرزمین اصلان ( توی کتاب اون قدر نامفهومه که من نفهمیدم دقیقا چیه ) اصلان این شیر که پسر ( یک جای کتاب نوشته شده نوه !! ) فرمانروای دریا ( یک جای دیگه نوشته شده امپراطور آن سوی دریا!!! ) هست، با خوندن موسیقی این جهان رو شکل میده ( دقیقا به سان سیلماریلیون که والار با خوندن و ... به شکل دادن چیز ها مشغولن یا این که ارو با خوندن چیزهارو به وجود میاره. ) یا این که ستاره ها توی این جهان که اصلان آفریده یک موجودن ( مثل خورشید و ماه که ... ) در هر حال توی بعضی جاها نوشته شده کارهای تالکین از اون اقتباس شده اما به تاریخ آغاز به کار تالکین برای به وجود آوردن سیلماریلیون نگاه کنید سال 1917 هستش اما سال نگارش نارنیا 1959 !!! یک نکته ی دیگه این هست که کتاب هیچ قانونی نداره، مثلا اصلان با این قدرت توسط یک خنجر سنگی آسیب میبینه و کشته میشه ( حالا کار نداریم برمیگرده )، این جا با موجودی طرفیم که قدرتی برابر ارو در آفرینش داره، اما قدرت نداره از خودش و سرزمینش دفاع کنه میگذاره یک جادوگر بکشتش و...، یا این که اهریمنی بزرگ وجود داره که هیچ وقت اون جا ضاهر نشده بود و فقط توی کتاب نبرد آخر یک دفعه ضاهر میشه اما اصلان اونو شکست میده ( تاش ( اهریمن این داستان ) شحصیتی مثل ملکور داره که قدرت زیادی داره اما خودشو نشون نمیده !!! و می تونه نادیده به جاهای دیگه بره اما هر جا میره گل ها پژمرده میشن و ... ). این داستان هیچ پایه و اساسی نداره، از روی نگارش هم معلومه، اول میاد شیر کمد جادوگر رو می نویسه اما تازه یادش میاد این کتاب تاریخ نداره بعدش میاد کتاب قبلی رو می نویسه که توضیح بده چرا در گنجه بازه، ماشین دودی درازه، چرا سگه واق واق می کنه... :دی ( یاد یک شعر دوران کودکی افتادم ) منظور من اینه که اول میومد کتاب می نوشت بعد یادش میومد کتابش پر چاله ی سقوط شهاب سنگه :دی چیز دیگه ای این هست که این داستان که هیچ چیز درستی نداره اصلان به سان یک خدا هزاران جهان داره که هی داره سر میزنه به اونجاها و این که کسی با جادو اونو ( اصلان ) که نامرئی هست رو مرئی می کنه !!! ( این است اقتدار کسی که قدرت ارو رو داره اما نوه ( یا فرزند ) اولمو هست :دی ) بعد ایشون ( نویسنده ) میان نظریات اقلاطون رو راجع به این که جهان ما فقط یک بازتاب از دنیای واقعی هست رو به میون میاره ( من شخصا از این حرف فلسفی افلاطون خوشم نمیاد و برام کامل نیست ) که میخواد ارزش کتابو بالا ببره و یک چیز دیگه، توی کتاب ما تا آخرین لحظات میبینیم که وقتی افراد میرن توی نارنیا زمان توی سرزمین خودشون ثابت می مونه اما در آخر اصلان میگه یک حادثه ی قطار اتفاق افتاد و شماها مردین و الان توی این جهان ( جهان اصلان ) هستین!!! چطوری زمان وقتی میان نارنیا هیچی نمیگذره اما حالا ... تازه این اصلان یک ماندوس هم هست؛ ارواح بچه ها ( من جمله دوستان نارنیایی ) که میگه توی حادثه ی قطار مردن رو میاره به سرزمین وخودش و بهشون زندگی می بخشه ( این جاست که ایشون ( نویسنده ) جهان رو کامل آفریده و اصلان یک خدا فرض میشه و ایشون همه چی رو میدونن ولی این خدا با یک خنجر سنگی کشته میشه و به قوانینی که ساخته ی خودش نیست ( عجیبا غریبا ) زنده میشه اما فرزند ( نوه ) امپراطور آن سوی دریا ( امپراطور دریا ) هست !!! چیزی که اینجا به ذهنم میرسه اینه که کتابی با ضعف های زیاده که نمیشه اونه کتابی برتر خوند خیلی ازش تعریف کرد ( تالکین زمانی بهش گفته اینارو ننویس که بهت می خندن :دی اما من اگه کتابه 15000 تومن قیمتش نبود مینداختمش دور :دی ) در مورد این که نقشه ها و نقاشی های دقیقی داره خیلی عجیب غریبه چون نقاشی هایی که من توی کتاب دیدم جزئیاتی پایین و نقشه هایی کلی داره ( توی یک جایی خوندم نقاش نقشه ی سرزمین میانه همون نقاشه !!!) در باب کتاب گنجینه ی نارنا ( اینجا کل حرفم با نویسنده های گنجینه ی نارنیاست و با آقای لوئیس کاری ندارم ): این کتاب با عرض پوزی یکی از بی ارزش ترین چیز های دنیاست، توی اون جوری از نارنیا صحبت شده که انگار کتاب برتری است که مثالش وجود نداره، مثلا آردا رو یک در کمد مثل نارنیا مقایسه کرده و زمانی که نویسنده کتاب رو آغاز کرده و برای دوستانش می خوند توش نوشته شده : ... اما دوستانش درباره ی داستانی برای بچه ها چه نظری داشتند، به خصوص داستانی درباره ی جهانی تخیلی؟ نظر یکی از دوستانش، جی.آر.آر. تولکین ( که بعد ها به خاطر کتابهایش ارباب حلقه ها و هوبیت مشهور شد )، بسیار دلسرد کننده بود. او گفت: « نمیشود. اگر این را ادامه بدهی همه به تو خواهند خندید » { متنو مطابق کتاب بدون اصلاخ نوشتم }. در صورتی که کتاب هابیت خیلی خیلی قدیمی تر از ارباب حلقه هاست و خیلی قبل تر مشهور شده بود اما کتاب نویسنده در سال 1959 منتشر شد ( زمان زیادی نبرد دقیقا یادم نمیاد چقدر طول کشید اما زمان خیلی طولانی نداشت ) در زمانی که حتی قبل از اون کتاب ارباب حلقه ها منتشر شده بود ( هابیت به کنار ). چندین چیز دیگر درباره تالکین نوشته شده که چیز های خوبی نیستن مثلا گفته فکر تالکین عجیبه که چرا بابانوئل توی داستان نارنیا هست ( تالکین مخالف وجود باباتوئل بود ) در صورتی که توی این دنیایی که اصلا میگه من هم توی دنیای شما هستم منتها با نامی دیگر توی این دنیا بابانوئل دنیای ما هم وجود داره با همون نام و مشخصات ( البته این جا جادویی هست – اما یک نکته هست که توی داستان های باستان چیزی به اسم بابانوئل شیطانی ( برادر بابانوئل فعلی ) وجود داره که خیلی پلیده و انسان ها رو از دودکش می کشه بالا و کلکشونو می کنه ) !!! می بخشید که خیلی طولانی شد، از ترس این که بیشتر طولانی بشه چیز دیگه ای ننوشتم :دی اگه وقت کردین بخونینش و بگین نظر شما چیه 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در ژوئن 27, 2010 من تمام مطلبت رو خوندم . واقعا زحمت کشیدی ، دستت درد نکنه ! اما به نظرم ، اشتباه اصلی به وجود آمده باز مقایسه بین این فانتزی هاست . عده ای طرفدار جمع میشن و طرف مقابل رو می کوبند . چه نیازی بوده که به ارباب حلقه ها رجوع کنند ؟ شاید نقص اصلی خیلی از افراد اینه که می خواهند با لگد مال کردن بزرگان به اوج برسند ، شاید می ترسند که زیر سایه اونها دیده نشند. ما تو ایران هم از امثال اینها داشتیم ، یکیشون غزالی که ابن سینا و افلاطون بزرگ رو می کوبید تا سری تو سرا پیدا کنه! حتا فیلم نارنیا هم نتونست من رو به خودش جلب کنه چه برسه به کتابش . حیف 15000 تومنت ، میشد 7 بار باهاش ذرت مکزیکی خورد. ;)) 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در ژوئن 27, 2010 میشد 7 بار باهاش ذرت مکزیکی خورد. ;)) تو هم یاد چی می فتی دهن مارو آب میندازی ;)) ;)) بازم ممنون از نظرت 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در ژوئن 28, 2010 خدا وکیلی چند ساعت طول کشید تا این همه رو نوشتی؟ ;)) ولی دمت گرم من نارنیا رو کامل نخوندم فقط به صورت جسته گریخته و بعضی از فیلم هاش رو که دیدم من فکر کنم حرف آرون بهتر باشه که بعضی چیز ها رو نمیشه با هم مقایسه کرد مثلا تو داستان های تالکین نظم به شدت وجود داره و طوری تالکین داستاناشو دقیق نوشته که با واقعیت مو نمیزنه مثلا همون طوری که تاریخ داره زبان داره و ... که نشون میده دنیای فانتزی خودشو دقیق جلوه داده ولی اون طوری که نوشتی لوئیس کاری به این نظم نداره و هر چی به ذهنش اومده تو داستاناش چپونده البته شاید هم همین باعث زیبایی کاراش شده (از نظر کسایی که کاراشو دوست دارن) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ELI.21ST 84 ارسال شده در ژوئیه 9, 2010 میخواستم فردا که میرم " درخت و برگ " رو بگیرم . این 2 جلد نارنیا رو هم تهیه کنم ولی الوه اومد کلا شیلنگ گرفت و رفت ;)) الوه خان, هر چند الان سر کارهای تالکین دستم تو حناست و این سیلماریلیون کلا همه ی وقتم رو میگیره ولی خوشحال میشم اگه همین جا اسم چند تا کتاب فانتزی مورد علاقه ی خودتون رو که معتقدید ارزش وقت گذاشتن رو داره بگین !؟ و نویسنده هاشون رو !؟ و مترجمینشون رو !؟ و انتشاراتشون رو !؟ و هر چی رو که خودت میدونی شون رو !!؟ ;)) ممنون .. . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در ژوئیه 9, 2010 میگم الی جان شما هم یه باره به جون کتاب ها افتادید ها ! اگه اطلس یا هابیت دستم بود ، نفس نمیکشیدم تا تهشون برم . درسته 10 جلد نبرد با شیاطین رو تقریبا و فرزندان هورین و سیلماریلین رو بعد امتحاناتم خوندم ، ولی دارم پیش عطش شما کم میارم . ;)) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 میخواستم فردا که میرم " درخت و برگ " رو بگیرم کووووووووووووووووووش ;))( ;))( الوه خان, هر چند الان سر کارهای تالکین دستم تو حناست و این سیلماریلیون کلا همه ی وقتم رو میگیره ولی خوشحال میشم اگه همین جا اسم چند تا کتاب فانتزی مورد علاقه ی خودتون رو که معتقدید ارزش وقت گذاشتن رو داره بگین !؟ و نویسنده هاشون رو !؟ و مترجمینشون رو !؟ و انتشاراتشون رو !؟ و هر چی رو که خودت میدونی شون رو !!؟ ;)) ممنون .. . من خیلی متخصص کتاب های فانتزی نیستم اما صبر کن برم به کتابخونم نگاه بندازم من شخصا کتاب که میخونم فقط اسم کتاب یادم میمونه و نویسندش یادم میره ( البته نه با تالکین :دی ) میگم الی جان شما هم یه باره به جون کتاب ها افتادید ها ! اگه اطلس یا هابیت دستم بود ، نفس نمیکشیدم تا تهشون برم . درسته 10 جلد نبرد با شیاطین رو تقریبا و فرزندان هورین و سیلماریلین رو بعد امتحاناتم خوندم ، ولی دارم پیش عطش شما کم میارم . ;)) هوم ؟؟؟ کجا من عطش دارم همین الان هیچی کتاب جدید ندارم دنبال یک سری کتاب جدیدم توی بوشهر هم که کتاب پیدا نمیشه باید برم تهران اما فعلا دارم نمایه ها و قوائد سیلماریلیون رو دوباره میخونم در مورد کتاب ها : هابیت رو از اینجا میتونی بخری: http://www.adinebook.com/gp/product/964 ... 16-6245773 فرزندان هورین رو میتونی از انجا بخری: http://www.iketab.com/books.php?Module= ... okId=67027 فقط سریع باش تا غارت نشدن این کتابا در مورد اطلس فعلا در اینترنت من چیزی پیدا نکردم اگه به مشکلی برخوردی بهم پیغام خصوصی بده 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ELI.21ST 84 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 میگم الی جان شما هم یه باره به جون کتاب ها افتادید ها ! اگه اطلس یا هابیت دستم بود ، نفس نمیکشیدم تا تهشون برم . اتفاقا پیرو این قضیه, امروز سر صبحانه پدر بلند شد و با قیافه ی حق به جانبی گفت : تو چقدر کتاب میخری پسر !! تو 10 روز گذشته دویست و پنجاه و هفت هزار تومن فقط پول رمان دادی فقط .. . نتیجه : اگه با پدرتون حساب بانکی مشترک دارین, هیچوقت از اون حساب برای خرید کتاب استفاده نکنین !! چون پدرتون میره چک میکنه و میفهمه !!! ;)) من شخصا کتاب که میخونم فقط اسم کتاب یادم میمونه و نویسندش یادم میره ( البته نه با تالکین :دی ) من یه فایل ورد تهیه کردم که توش هر کتابی که میخونم به ترتیب عنوان و نویسنده و انتشارات و سال چاپشون ثبت میکنم !! توصیه میکنم این کار رو بکنین .. . اما فعلا دارم نمایه ها و قوائد سیلماریلیون رو دوباره میخونم سیلماریلیون رو دیروز شروع کردم و هر صفحش برام 8 دقیقه طول میکشه !! تازه الان موشکافی نمیخونم !! چون اولین بار دارم به قصد لذت مطالعه میکنم .. . در مورد اطلس فعلا در اینترنت من چیزی پیدا نکردم اطلس رو حتمی بخرین بچه ها, حیف واقعا .. . این دوستم که رفته بود نشر روزنه خیلی بد تعریفی میکرد !! میگفت همه ی کتاب ها رو ریخته بودن روی زمین و اکثرشون داغون شده بود !! اینه که من فکر کردم نشر روزنه خیلی صاحب نداره !! واقعا حیف که دست گذاشته روی کارهای تالکین .. . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 اگه با پدرتون حساب بانکی مشترک دارین, هیچوقت از اون حساب برای خرید کتاب استفاده نکنین !! دقیقا منم قبلا چیزی شبیه این سرم اومده حالا حساب خودمو دارم و خالیش می کنم :دی من یه فایل ورد تهیه کردم که توش هر کتابی که میخونم به ترتیب عنوان و نویسنده و انتشارات و سال چاپشون ثبت میکنم !! توصیه میکنم این کار رو بکنین .. . That's Good Idea! اطلس رو حتمی بخرین بچه ها, حیف واقعا .. . این دوستم که رفته بود نشر روزنه خیلی بد تعریفی میکرد !! میگفت همه ی کتاب ها رو ریخته بودن روی زمین و اکثرشون داغون شده بود !! اینه که من فکر کردم نشر روزنه خیلی صاحب نداره !! واقعا حیف که دست گذاشته روی کارهای تالکین .. . من که از سایت آدینه بوک گرفتم آخریش بود :دی نشر روزنه هم زمانی صاحب داشت ( تویه نشه یه وقتی ) الان از جناب تولکاس شنیدم که فعلا در وضعیت خوبی به سر نمیبرن به امید روزگاری بهتر 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 خوب من فرزندان هورین و سیل رو خوندم ، فقط مونده هابیت و اطلس ، که واسه هابیت جون میدم . البته جون دادن برام راحتره ، تا تو این گرما از خونه در اومدن . عوض شما بابام تنها چیزی رو که خوب پول واسش میده کتاب های علمیه نه داستان، همیشه میگه هر رمانی که میخونی ترو از هدفت دور میکنه ، اینم یه مدلشه ... دیشب بعد هفته ها به اسرار همکلاسی ها رفتیم ارم ، بعد دو هفته نیگاه نکردن تو آینه دخل من و آرایشگر محلمون در اومد تا موهام سر هم شه ! با این که خورشید ندیدم ولی جدا گرمم بود ! اه انقدر از هوای تابستون بدم میاد که خودم میدونم . بهشون گفتم کتاب دارید بدین بخونم ؟ لیست کردن کلی رمان عشقی تخیلی ، نمیدونم اینا حیفشون نمیاد پول واسه این چیزا بدن ؟ همین عید به خاطر وسوسه های یکیشون یه دو جلدی به نام الهه ناز رو خوندم ;)) یه مدت از هر چی کتاب بود بدم میومد . دیگه نمیخواستم تو صورت همکلاسیم نگاه کنم. آخرش هم با یه لبخند ملیح بهش گفتم : (( چه کتاب قشنگی بود !)) ;)) چرا یکی از شما ها همکلاسیم نشدین ؟ ;))( 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 با این پست آخریت کاملا موافقم! کلا از گرما متنفرم و تا مجبور نشم از خونه نمیرم بیرون! تازه باز خوبه ما تهرانیم فکر کنم بوشهر دیگه آدم ذوب بشه! مگه نه الوه؟ کی بشه که زمستون بیاد! در مورد دوستامم نگو که حتی یک نفر هم با من هم عقیده نیست. اصلا نمیدونن که تالکین خوردنیه یا پوشیدنی! 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Tulkas Astaldo 1,579 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 7 پست اخر از اين يازده پست،هيچ ربطي به نارنيا نداره ديگه!درسته؟ 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 چرا یکی از شما ها همکلاسیم نشدین ؟ ;))( ما هم همچین آرزویی داشتیم ;)) بوشهر دیگه آدم ذوب بشه! مگه نه الوه؟ ذوب ؟؟؟ اگه ذوب بشی که عالیه فقط شب ساعت 11 که مثلا هوا باید خوب باشه از شرجی فقط 20 ثانیه بیرون بمون اگه لباست خیس نشد اسممو عوش میکنم روز هم که اگه 1 ساعت بیرون باشی مغزت میپزه در مورد دوستامم نگو که حتی یک نفر هم با من هم عقیده نیست. اصلا نمیدونن که تالکین خوردنیه یا پوشیدنی! حالا همینم خوبه توی استان اگه کسی باکارای تالکین آشنا باشه خودم آشناش کردم طرف هم خیلی توی رمان خونی حرفه ای بود گفتم بیام یکم تبلیغ تالکین کنم :دی بقیه هم که حتی تفاوت سائورون و آراگورن رو نمیفهمن فیلم رو هم که کامل نمیفهمن این یک نکته ی بد: 4 سال پیش خواستیم به یک مناسبت برای کسی Sandwich Maker بخریم بهش گفتم بیا پول روهم بگذاریم گفت اون که میخورتش تموم میشه چرا باید براش بخریم !!! ( اینو به خدا راست میگم ) 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 در مورد فانتزی : جدا دیگه دارم به نتایج نامطلوبی میرسم . خدا به داد نویسنده های الکی بنویس برسه . با توصیفات گفته شده از نارنیا دلم نمیاد دانلودش کنم چه برسه به این که بخرمش . پدر گرما و تابستون بسوزه ، دلم لک زده واسه پاییز ;)) البته من تو دانشگاه یه همکلاسی دارم که لوتر رو خونده ، ولی فقط واسه اینکه لیست 101 کتاب خواندنی قبل از مرگ رو خونده باشه . اما جدا عاشق فیلم ارباب حلقه هاست ، تا جایی که موقع اکران آواتار دعا میکرد نتونه از بازگشت پادشاه بیشتر بفروشه .... ;)) . یه بارم تو یکی از سایت های دانشکده فنی با یه دانشجوی برق آشنا شدم ، اول داشتیم در مورد رمان کوری حرف میزدیم ولی بعد که فهمیدم لوتر رو خونده خوشحال شدم ، اونم با جوانمردی زد تو حالم و گفت کتابها در حد یه فانتزی متوسطه ( دیگه نرفتم سایتشون) . ولی فیلم رو انقدر تو خوابگاه تعریف کردم که یکی رفت دی وی دی کاملش رو گرفت و تو 6 شب هر سه تا فیلم رو دیدیم ، بعد به به و چه چهشون دراومد و فرداش لوتر رو تو فیس بوکشون ، اولین فیلم مورد علاقه زدن. ولی هیچکی دوست نداشت کتاباشو بخونه! ;))( 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در ژوئیه 10, 2010 ولی فیلم رو انقدر تو خوابگاه تعریف کردم که یکی رفت دی وی دی کاملش رو گرفت و تو 6 شب هر سه تا فیلم رو دیدیم بچه های مردمو از راه چرا به در می کنی ;)) ولی هیچکی دوست نداشت کتاباشو بخونه! ;))( چون یکم سنگینه مردم دوست دارن کتابایی رو بخونن که خیلی ساده نوشته شده و سر و تهش معلوم باشه یکم اون فیلم یا کتاب شگفتی داشته باشه به اون چیز میگن مزخرف این همون بلاییه که سر فانتزی میاد تو ایران ;)) 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مورون 69 ارسال شده در ژوئیه 20, 2010 اسم جزیره ی لون تو هر دو کتاب هست... تو نارنیا مقابل خلیج کایرپاراوله...تالکین و لوئیس تو آکسفرد باهم دوست و همکار بودن و من تعجب نمی کنم که بگین گاه با هم همفکری می کردن و رو کارای هم تاثیر می گذاشتن. یه بار شنیدم که اگه فیلم لوتر ساخته نمی شد امار جهانی فروش نارنیا و محبوبیتش بیشتر بود. اما واقعا اینطور نیست. داستانش خیلی بچه گانه است. فیلمش هم که ته تقلید و کپی برداری از لوتر بود. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در ژوئیه 20, 2010 اسم جزیره ی لون تو هر دو کتاب هست... تو نارنیا مقابل خلیج کایرپاراوله...تالکین و لوئیس تو آکسفرد باهم دوست و همکار بودن و من تعجب نمی کنم که بگین گاه با هم همفکری می کردن و رو کارای هم تاثیر می گذاشتن. یه بار شنیدم که اگه فیلم لوتر ساخته نمی شد امار جهانی فروش نارنیا و محبوبیتش بیشتر بود. اما واقعا اینطور نیست. داستانش خیلی بچه گانه است. فیلمش هم که ته تقلید و کپی برداری از لوتر بود. کجا این تاپیکو کشف کردی ؟؟؟ پوسیده بود ;)) درسته که دوست و همکار بودن اما کتابای تالکین همشون خیلی قبل از نارنیا درحال نوشتن بودن و چاپ شدن در هر حال اگه متنو میخوندی میدیدی که تالکین گاهی اوقات بهش چی گفته اما اگه کسی نمیتونه کارای تالکین رو بخونه نارنیا چیز خوبیه 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در اوت 28, 2010 من نمیدونم ولی خود نویسنده نارنیا میگه که من بعد از خواندن کتاب تالکین سعی کردم دنیایی برای خودم همانند تالکین (با موجودات و آداب و رسوم جدید) درست کنم .که این شد که نارنیا رو داد بیرون . فقط هم این استاد نبود خیلی از افراد دیگه هم هستن که با خواندن کتاب تالکین سعی داشتن یه چیزی مثل تالکین درست کنن که یه سری موفق و یه سری ناموفق بودن مثل کتاب وارکرافت و هری پاتر و... ولی به نظر من هیچ کدوم به جذابیت تالکین نیستن هم کتابشون هم فیلمشون . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Tulkas Astaldo 1,579 ارسال شده در اوت 28, 2010 در مورد اين حرفت خيلي مطمئن نيستم.تاريخ نگارش دو كتاب خيلي نزديك به همه و به علاوه اين دو تا بزرگوار در آكسفور كم با هم سر داستاناشون كل كل نكردن! 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در اوت 28, 2010 نمیدونم اینو تو یه جایی خوندم ترجمه ی مصاحبه با خودش بود .(پارسال خوندم) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در اوت 28, 2010 در مورد اين حرفت خيلي مطمئن نيستم.تاريخ نگارش دو كتاب خيلي نزديك به همه و به علاوه اين دو تا بزرگوار در آكسفور كم با هم سر داستاناشون كل كل نكردن! دقیقا من مخالف اینم که تالکین از کارای لوئیس الهام گرفته اما این که لوئیس اومده کاملا از تالکین الهام گرفته رو کاملا مخالفم چون قبلش توی ذهنش بوده ( طبق گفته هاش ) 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در اوت 29, 2010 منم طبق گفتهاش میگم .نمیشینم پشت کامپیوتر فکر کنم از خودم یه چیزی بنویسم که . اگه مصاحبشم پیدا کردم حتما میزارم . البته شایدم اغراق کرده باشه .(اون دیگه به من مربوط نمیشه . :D ) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Tulkas Astaldo 1,579 ارسال شده در اوت 29, 2010 اولين چيزي كه به شما مربوط ميشه،اطلاع از صحت و سقم حرفيه كه ميزنيد و دوم از اون عدم توهين به ديگران آقاي عزيز 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در فوریه 12, 2011 اقاي الوه پادشاه بلرياند زحمت كشيدي اين همه مطلب نوشتي ولي اين رو بدون كه داستان هاي تخيلي همانند نارنيا نويسنده خيلي براش زحمت كشيده شليد تو از اين كتاب بدت بياد ولي خيلي هاي ديگه از اين كتاب خوششون مي ياد به نظر من تنها داستاني كه واقعا ادم رو تو خيال مي بره يكي نارنياستو كمي هم هري پاتر در مورد كتاب هاي تالكين بايد بگم من وقتي اين داستان رو مي خونم انگار در يك جهان ديگه به غير از اين جهان هستم و دارم تاريخ اون سرزمين رو مي خونم اما نارنيا وهري پاتر انگار تو سرزمين خودمون وجهان خودمون است و خب حق با توي هيچي كتاب هاي تالكين نمي شه درود بر هورين پادشاه تازه گاندولين اين اسم رو خودم گفتم داستانشم خودم گفتم چن روز بعد تو سايت مي نويسمش 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در فوریه 12, 2011 در اين رابطه اقاي لويس از سري كتابهاي تالكين تقلب نكرده ويا بلعكس اما اين موضوع كه اقاي لويس نظر تالكين رو در مورد كتاباش خواسته صحت داره و تالكين نظر مساعدي به كتاب هاي لويس نداده مقدمه اي بر زندگي لويس راستي كتاب هاي سيليماريليون و داستان هاي ناتمام رو كجا مي تونم بخرم 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست