رفتن به مطلب
Aslan

جهان موازی در دنیا های فانتزی

Recommended Posts

Aslan

با سلام و درود

حقیقتش خودم هم نمی دونم چرا تاپیک رو به این اسم انتخاب کردم و آیا اصلا درست یا نه :دی

اما بذارید کمی به جلو بریم تا مبحث اشنا تر بشه برای دوستان

در فیزیک نوین یه بخشی داریم به نام نظریه ریسمان که به طور ساده می گه که دنیا های دیگه ای به غیر از زمین وجود داره برای مثال اگه من الان تو اردا با اسم کاربری اصلان پست می دم امکان داره تو دنیای دیگه با اسم گریفن تو آردا پست بدم و ...

و اما من می خوام این نظریه رو در دنیا های فانتزی انتقالش بدم یعنی ما فرض بر این می گیریم که دنیا های فانتزی به هم متصل هستند یعنی آردا به نارنیا متصله و نارنیا به بریتانیا و هاگوارتس و ...

حالا به نظرتون آیا این می تونه عملی باشه ؟؟

نظر من :

راستش من کتاب اطلس سرزمین میانه رو نخوندم تا گیتی شناسی دنیای تالکین رو بدونم اما از جهان شناختی نارنیا خوشم میاد و به نظرم اگه به خواهیم دنیای های فانتزی رو به هم ربط بدیم می تونی از تعریف سی اس لوئیس استفاده کنیم ( البته در کتابش ها ) ایشون تو کتاب خواهر زاده ی جادو گر زمانی قبل از تشکیل نارنیا دیگوری به همراه دوستش پالی تو جنگلی هستند که ده ها برکه داره و این برکه ها در واقع راه وورد به دنیای های دیگه هستند و همین جهان برکه ها به نظر من هم راه ورود دنیا های موازی به هم هستند. و در ادامه می تونیم بگیم که سازندگان مدرسه ی هاگوارتس در واقع مایا هایی بودند که از طریق همین برکه ها از آردا وارد برتانیا شدند و مدرسه هاگوارتس رو ساختند یا اژدها هایی که از همین طریق وارد دنیا کریستوفر پائولینی شدند و ...

حالا به نظر شما آیا می شه یه همچین چیزی رو تصور کرد و اگه این قضیه رو باور کنیم ( قبولش کنیم ) مسلما ویژگی هایی بین این دنیا ها وجود داره مثل الف و جن یا دورف و کوتوله و یا اژدها و ... که باید بررسی بشن

خوهشا نظرات خودتون رو بیان کنید

دوست دار شا

اصلان

ویرایش شده در توسط Aslan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

شدن که میشه مرد.این فانتزی توئه با قوانین تو و هر چیزی توش امکان پدیره.اتفاقا من یه فن فیکشنی تو ذهنم داشتم و تاحدی به رشته تحریر هم دراومد(اما چون طولانی میشد بیخیال شدم) مبنی بر برخورد سه دنیای هری پاتر،لوتر و نیروی اهریمنی اش.با بیس نیروی اهریمنی اش! خلاصه که در ذهن تو همه چیز اتفاق میتونه بیفته.اما در مورد اینکه بخوایم واقعی ترش کنیم،فکر نکنم خودت هم این منظورو داشته باشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

منم موافقم با نظر تولکاس...خب چرا که نه.میتونیم جهان به این پهناوری رو تقسیم کنیم به دنیای مشنگ ها(خودمونو میگم :-? )و دنیایی از موجودات با خاصیت ها و ویژگی های خاص خودشون.و میشه راه ارتباطی دنیای ما و دنیای دگر رو توسط مکانهای خاصی که به دروازه تعبیر میشن بسط داد.حالا این دروازه ها میتونن شکلای مختلفی داشته باشن...یه کمد...یه باجه تلفن یا حتی یه خونه متروک.ویژگی دنیای هری پاتر که طبق اون براساس تعدادی ورد از این دروازه ها محافظت میکنند تا آدمهای معمولی به اونجا نرن رو هم میتونیم بعنوان نگهبانایی برای تضمین مخلوط نشدن این دنیاها در نظر بگیریم...خیلی از موجودات جادویی هم که توی دنیاهای فانتزی تعریف مشابهی دارن(برای اطلاعات بیشتر میتونید به کتاب موجودات جادویی و زیستگاه آنها از انتشارات تندیس مراجعه کنید).فقط میمونه یه نکته:با قبول وجود این دنیاها بطور موازی دیگه نمیتونیم ارو رو یگانه مطلق بدونیم و قدرت فراتر از اون وجود خواهد داشت...

حالا بنظرتون این دنیاها میتونن از هم خبر داشته باشن؟مثلا تو هاگواترز بیان بگن که یه دنیای دیگه توی اون گوشه از دنیا مثل آردا هست؟

و اگه آره اونوقت ترکیب این دنیاها چه تاثیری خواهد داشت؟مثلا ترکیب نیروهای سیاه موردور با ولدمورت؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رضائی.استل

به نظر من این قضیه ی موازی بودن در عالم تخیل و فانتزی چیز جالبی نیست.چرا؟چون مسلما هر نویسنده ای که اثری رو منتشر کرده اونو محدود کرده.یعنی اینکه با معیارهایی که از ساخت اون اثرش داشته اونو منحصرا به خودش نسبت میده.

دلیل بعدی هم اینه که یه جورایی در این دنیا که دارای چندین جهان موازی هست,خلل ایجاد میشه.یعنی اینکه در یه گوشه ی دنیا نیرو ها و موجوداتی وجود دارن که در گوشه ای دیگه اصلا قابل تصور هم نیستن(البته این یه خورده واقعی تره)

در یکی از وبلاگها خوندم که علت ساخت سرزمین میانه از دیدگاه استاد تالکین این بوده که زبانهایی رو که اختراع کرده,در اونجا صحبت بشن.یادمون نره که استاد زبان شناس بودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

با سلام

اول خطاب به لرد تولکاس : داستانت رو تعریف کن ببینمی چی نوشتی :دی

شاید داستان تو هم در زمره ی داستان های تالکین و رولینگ و .. قرار گرفت ها

اما خطاب به تام :

با قبول وجود این دنیاها بطور موازی دیگه نمیتونیم ارو رو یگانه مطلق بدونیم و قدرت فراتر از اون وجود خواهد داشت...

به نظر من اگه دنیای های موازی رو در داستان های فانتزی قرار بدیم نه تنها به ارو لطمه وارد نمی شه بلکه خیلی هم مهم تر جلوه می ده این ارو

برای مثال ما تو داستان های هری پاتر خدایی رو نمی بینیم " البته الان نریچ میاد می گه تحت تاثیر سایت ... قرار گرفتی "

یا در دنیای نارنیا ما می بینیم که گودال هایی در جنگلی بارانی تشکیل شده اما این گودال ها رو چه کسی درست کرده

و در داستان های دیگه هم با این قبیل مشکلات بر می خوریم اما در دنیای تالکین این جوری نیست تا جایی که یادمه ایلوواتار زمانی که با آینو ها در اسمان قرار داشت از اون بالا به زمین نگاه می کرد در واقع می تونیم بگیم که ارو کره ی زمین رو درست کرد و در جایی فراتر از زمان جنگلی رو درست کرد که گودال هایی داره برای سفر به دنیا های دیگه در واقع دالان هایی داره برای سفر در جهان های موازی و حالا اشخاصی باید این دالان ها رو کشف کنند

حالا بنظرتون این دنیاها میتونن از هم خبر داشته باشن؟مثلا تو هاگواترز بیان بگن که یه دنیای دیگه توی اون گوشه از دنیا مثل آردا هست؟

همون طور که اول بحثم گفتم دنیای فانتزی رو به صورت دنیا های موازی به هم متصل کردیم

امروزه دانشمندان فیزیک دارن در مورد جهان موازی تحقیق می کنند اما هنوز به هش دست پیدا نکردن

حالا در مورد سوال تام می تونیم این جوری بیان کنیم که :

تو بخش ممنوعه کتاب خونه ی هاگوارتس کتابی وجود داره که چگونه بتونیم در دنیای های فانتزی دیگه قدم بگذاریم

در واقع می خوام بگم که این عمل امکان پذیره اما افراد معدودی از اون خبر دارن و شاید کسی موفق به انجام چنین عملی نشده باشه

برای مثال هوروکروکس یا همون جان پیچ ها وجود داشت اما افراد معدودی در موردش می دونستند

با این اوصاف کسی در هاگوارتس از سفر در دنیای فانتزی صحبت نمی کنه مگر کسانی که به دنبال اون باشند

و اگه آره اونوقت ترکیب این دنیاها چه تاثیری خواهد داشت؟مثلا ترکیب نیروهای سیاه موردور با ولدمورت؟

در این مورد باید یه ذره بیشتر تفکر کرد

برای مثال ایا قدرت والدمورت با ویچ کینگ برابری می کنه و ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

برای مثال ما تو داستان های هری پاتر خدایی رو نمی بینیم

شدیدا با این حرفت مخالفم...اینکه از خدایی صحبت نشده دلیل بر وجود نداشتنش نیست.کلا دنیای هری پاتر خیلی نزدیکتر از دنیاهای دیگه به دنیای واقعی خودمونه.و حتی میبینیم که ولدمورت میاد و دست به تخریب میزنه و قصد ایجاد ارعاب توی دنیای مشنگ ها داره.من خدای دنیای هری رو همون خدای یگانه ی خودمون میدونم.

در مورد تیکه دومت راجع به کتاب کتابخونه موافقم.خیلی جالب میتونه باشه.

ولی اینجاست که به تناقض میخوریم:اگه قبول کنیم که خدا همون ارو باقی بمونه و این رو کنار این موضوع بزاریم که توی کتابخونه ی هاگوارتز یه کتاب تو قسمت ممنوعه هست که درباره آردا میگه...خب چطوری ممکنه که خدایی باشه و ازون هیچ حرف و آموزشی داده نشه؟چیز به این مهمی باید و باید و باید گفته بشه و اونوقت دیگه همه در مورد آردا میفهمن و اونوقت باید به فکر ارتباط این دنیاها باشیم و در نتیجه تاثیراتی که روی هم میذارن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

پیرامون اون که خدایی در دنیای هری وجود نداره بی خیال بحث شود که دلمان پر است

اما منظور من این بود که رولینگ چگونه درست شدن دنیای خودش توضیح نداده

برای مثال این جادوگران از کجا اومدن جای بحث داره

اگه قبول کنیم دنیای موازی وجود دارده در دنیا های فانتزی خوب می تونیم بگیم که این جادو رو چند تن از مایا های اردا به دنیای هری آوردن تا بهشون جادو داد بدند

ولی اینجاست که به تناقض میخوریم:اگه قبول کنیم که خدا همون ارو باقی بمونه و این رو کنار این موضوع بزاریم که توی کتابخونه ی هاگوارتز یه کتاب تو قسمت ممنوعه هست که درباره آردا میگه...خب چطوری ممکنه که خدایی باشه و ازون هیچ حرف و آموزشی داده نشه؟چیز به این مهمی باید و باید و باید گفته بشه و اونوقت دیگه همه در مورد آردا میفهمن و اونوقت باید به فکر ارتباط این دنیاها باشیم و در نتیجه تاثیراتی که روی هم میذارن

تام جون باز بر می گردیم به واقعیت

وجود دنیای موازی در شرف به واقعیت پیوستنه

یعنی اگه سرع نوترینو ها بیشتر از سرعت نور بازه امکان وجود دنیای موازی هم وجود داره و سفر در زمان هم وجود خواهد داشت

حالا در این میان مسلما باید حتما خدای خودمون هم از این قضیه اگاه باشه دیگه و از طرفی با این فرض که خدا هم آگه است پس ما هم اگاهیم دیگه ( چون داریم در این زمینه فرضیاتی می دهیم البته معدودی از افراد نه همه عوام)

حالا این رو قضیه رو بیار تو دنیای فانتزی

با فرض این که ارو از دنیا های دیگه با خبره و این خبر رو هم موجودات دیگه ی آردا هم می دونند اما معدود افرادی دنبال این کار می رن و بیشتر افراد دیگه این قضیه رو یه داستان می دونند

برای مثال افراد معدودی از قدیسان مرگ خبر دارند در صورتی ک وجود دارند یا طبع اون وجود جان پیچ ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

ایده خوبیست این ایده ات.البته ایده اولیه من که داستان رو شکل میداد تقریبا بر همین اساس استوار بود،که اون خدایان نیروی اهریمنی اش(حالا یادم نیست اسمشون رو ولی انصافا بهترین خدایانی بودند که در داستان های فانتزی دیدم) و ارو و والار زیر نظر از وجود دنیایی موازی با خودشون خبر میشن که خدا نداره! (هری پاتر رو عرض میکنم) و داستان درباره رقابت بین نیرو های خیر و شر این داستان هاست. البته بعضی وقت ها تو ذهنم وارد مثلا ازراث یا نارنیا هم میشدم اما بعیده بهشون خیلی بپردازم.خلاصه که فضا اینگونه است و اینکه این خدایان (ارو ،اونا،تایتن ها و امثالهم) همه در پی کسب قدرت و برترین. تو این فضاها به کارای گِمل کار نزدیک میشه که عملا خیر و شر رو نمیشه به صورت مطلق توش تعریف کرد.شیوه روایت هم چند شخصیه. مث آهنگ آتش و یخ!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

اصلان جان دقیقا همون جایی که هری میخواد اکسپلیارموس رو بگه توی کتاب این متن رو نوشته:

هری صدای جیغ بلندش (جیغ ولدمورت) را شنید و خودش از ته دل نیز به خدا توکل کرد و نعره زد و چوبدستی دراکو را به سویش گرفت.

-آواداکداورا

-اکسپلیارموس

___________________________________________________________________________________

در مورد کتاب های گمل هم باید بگم داستان های گمل فانتزی های تاریخی هستند. یعنی نمیشه خدا رو توشون وارد کرد. چرا؟ چون وقایع کتاب شاهزاده سیاه که در مورد حمله الکساندر به ایران هست، ایرانی ها اهورامزدا (خدای یکتا) رو قبل دارن در حالی که مقدونی ها و یونانی ها همچنان در فکر اتنه و زئوس و ... هستند. البته تعداد معدودی از افراد که موهبت های خاصی دارن در مورد موجودی به نام منشا صحبت میکنند که این منشا در واقع همون خدای یکتاست.

ویرایش شده در توسط Tar-Isilmo

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

یه آفرین به تار!!!

واقعا حرصم میگیره میشنوم که میگن دنیای هری خدا نداره.

به اصلان:اصلا توضیحت در مورد اینکه ماهیت ارو میتونه برای خیلی از هاگوارتزیها ناشناخته بمونه و فقط واسه تعداد کمی از اونها شناخته شده ست رو منطقی نمیدونم.اصولا این جور موارد ازون دست چیزهایی هستند که باید و باید روشن درموردشون توضیح داده بشه.نظر من اینه که باید یه خدای واحد و برتر از ارو برای کل دنیا در نظر بگیریم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

مرسی تام جان.

احد، الله، خدا، اهورا مزدا، ارو و منشا همه یه نفرن! وقتی از یه هاگوارتزی بخوای ارو رو درک کنه مثل اینه که بخوای ازش خدا رو درک کنه. همشون یه نفرن با نام های متفاوت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اصلان جان دقیقا همون جایی که هری میخواد اکسپلیارموس رو بگه توی کتاب این متن رو نوشته:

هری صدای جیغ بلندش (جیغ ولدمورت) را شنید و خودش از ته دل نیز به خدا توکل کرد و نعره زد و چوبدستی دراکو را به سویش گرفت.

حالا تار جون شما بی خیال شو دیگه :دی

شوخی کردم :دی

راستش منظور من این بود که رولینگ توضیح نمی ده که جادوگران از کجا ظاهر می شن یا ریششون کجاست

برای مثال بعضی جا ها می گن جادو گر بزرگ مرلین بوده اما تا جایی که من یادم میاد

تو افسانه ها اومده که مرلین اخرین جادو گر بوده و این علم رو به کس دیگه ای یاد نداده

پ.ن :

باز هم زود تر از من پست دادید :دی

اصلا توضیحت در مورد اینکه ماهیت ارو میتونه برای خیلی از هاگوارتزیها ناشناخته بمونه و فقط واسه تعداد کمی از اونها شناخته شده ست رو منطقی نمیدونم.

باز بر می گردیم به همون نظریه جهان موازی در فیزیک نوین

فکر کن الان یه پسری که اسم کاربریش تام بامبادیل و داره تو فروم اردا پست می ده و تو یه جهان دیگه که موازی این جهانه این پسره اسم کاربریش تام خالی و داره تو فروم پست می ده

در واقع می خوام بگم این پسره در واقع یک نفر اما در دو جهان با هم فرق دارند اما نقطه ی مشترکشون اینه که یه خدا رو قوبل دارند حالا تام بامبادیل می خواد اسم خداش رو بگه ارو و تام خالی اسم خداش رو بگه اهورامزدا, در واقع هر دو تاشون یه خدا رو اما با اسم های مختلف می شناسند

حالا تو هاگوارتس هم همین طوره مردم خدا رو با یه نام دیگه می دونند که همون خدا رو تو اردا ارو می نامندش

در واقع تار تعبیر خیلی بهتری رو انجام دادند

ویرایش شده در توسط Aslan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

تار جان بحث ما اینه که تو یه دنیای واحد بخوایم این دنیاهای فانتزی رو وارد کنیم.به علاوه خودمون هم حضور داشته باشیم.

همه ما به همون یگانه منشا هستی اعتقاد داریم.اما تو این دنیای تعریف شده ما باید یه کاری کنیم که حضور اونها تناقضاتی بوجود نیاره بدون اینکه ما بخوایم چیز خاصی رو به داستان ها اضافه کنیم.یعنی داستانها سر جای خودشون باشن.خب منم میگم درسته تو دنیای هری خیلی در مورد خدا صحبت نشده و این بدلیل واضح و آشکار بودنش برای همه ی اونهاست دیگه.خب اگه حرف اصلان رو قبول کنیم یعنی اینکه این موضوع جا افتاده باید همون ارو باشه و اونوقته که دنیای رولینگ از وجود دنیای تالکین خبردار میشن(که با اینکه فقط یه کتاب اونم تو قسمت ممنوعه کتابخونه داره در تناقضه).پس یا باید قبول کنیم که دنیاها همدیگه رو میشناسن یا وجود یه خدای برتر از ارو رو برای کل دنیا قایل بشیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

به تام عزیز

گویا یه ذره به مشکل بر خوردی در فهم این موضوع

ببین تام جون زمانی که می گم دنیا های موازی با هم در ارتباط هستند یعنی این که همه ی اون دنیا ها تو کره ی زمین نیستند بلکه در کهکشان پراکنده هستند

برای مثال امکان داره اردا تو کره ی زمین تو کهکشان راه شیری باشه اما دنیای رولینگ تو یه کهکشان دیگه باشه و همین طور دنیای نارنیا و ...

و راه این ه هم همون برکه هایی که تو اون جنگل بارونی بود

حالا با فرض شما که گفتی باید دنیا های دیگه هم دیگه رو بشناسن , من دلیلی واسه این کار نمی دونم با وجود این که کتابی در قسمت ممنوعه کتاب خونه وجود داره

بذار مثال بزنم واسط : قدیسان مرگ رو فقط دامبلدور - گریندال والد و اولیوندر ازش با خبر بودند و بهش اعتقاد داشتند و حتی خود والدمورت هم ازش بی خبر بود در حالی که خیلی ها در موردش شنیده بودند و به قولی کتاب اون یه همون بیدل رو خونده بودند اما قبولش نداشتند و طبع اون وجود جان پیچ ها که کمتر کسی بهشون اعتقاد داشت

یا در مورد وجود دنیای های دیگه هم همین موضوع صدق می کنه

مردم در دنیای فانتزی می دونند که می شه به دنیا های دیگه سفر کرد اما اون رو یه افسانه می دونند و معدود اشخاصی دنبال این کار هستند

با این توضیحات می شه بر داشت کرد که همهی این اتفاقات دراه تو یه کهکشان رخ می ده و ارو داره تواون بالا بالا ها به ما نگاه می کنه پس من دلیلی برای این که خدایی برتر از ارو باشه نمی بینم

برای مثال ما انسان ها داریم تو کره ی زمین زندگی می کنیم حالا ادم های فضایی تو یه کره ی دیگه زندگی می کنند اما ما ( انسان ها و موجودات فضایی ) به یک خدا یواحد اعتقاد داریم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

حالا شد...از اول اینطوری میتوضیحیدی همه چی حل بود!!!!(شایدم اشکال از مغز پیر من باشه)

حالا با نظریه ت بیشتر حال میکنم...خب حالا بیایم در مورد چیزای دیگه بحث کنیم...

مثلا اگه این راه ارتباطی کشف بشه چه اتفاقی میفته؟

یا اینکه مثلا دامبلدور و ولدمورت قوی ترن یا گندالف؟

یا اینکه ورود از دنیایی به دنیای دیگه آثاری داره؟(مثلا حلقه یگانه تو دنیای هری هم اثر داره؟)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

من تو جریان این بحث نیستم و نمیتونم نظر بدم.

به تام و تار:

خود رولینگ هم میگه که دنیاش خدا نداره. اون متن هم توی فارسی به خدا ترجمه شده. متن انگلیسیش اینه:

Harry heard the high voice shriek as he too yelled his best hope to the heavens, pointing Draco’s wand:

"Avada Kedavra!

"Expelliarmus!

از لفظ خدا استفاده نمیکنه. گرچه میشه آسمان رو به معنای خدا در نظر گرفت اما توی کتابهای قبلیش اصلا از خدا حرفی به میون نمیاد.(منظورم اصطلاحات for God's sake یا Thanks God نیست) منظورم کمک گرفتن از خدا در شرایط سخت و یا دعا و نیایشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

شاید منظورش خدا بوده!

راستی اصلان جان، نباید آردا توی کهکشان راه شیریه پس هری پاتر هم توی یه کهکشان دیگه هست. جهان موازی کلا دنیا رو از هم جدا میکنه...نه فقط کهکشان ها رو! سفر بین کهکشان هر قدر طولانی و سخت باشه اما امکان پذیره و مسافت هر قدر هم زیاد باشه قابل اندازه گیری هست. سفر بین جهان های موازی چیزی ورای مسافت های قابل پیمودن با موشک ها و فضا پیما ها و کلا مادیات هست. برای رفتن به جهان های دیگه تناقض های زیادی هست. پیشنهاد میکنم کتاب های شیر مقدونیه و شاهزاده سیاه دیوید گمل رو بخونید تا یکی از مشکلات این قضیه توی جهان های موازی رو بفهمید.

چیزی که توی اینجا وجود داره تناقض بین نوع جادو هست. نمیشه فهمید گندالف قوی تره یا دامبلدور چون نوع جادو های اونها با هم فرق میکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

یکم بحث داره خارج میشه از اون دایره اولیه ها!:دی

حرف مهدی درسته تار عزیز.

تو دنیاهای فانتزی و یا اصولا در ادبیات ،و حتی منطق،وقتی شی ای ،کسی،چیزی،کاری نکنه یا حتی ازش تعریفی صورت نپذیره ،یعنی وجود نداره.حالا این بیس تو ادبیات فانتزی خیلی قوی تر میشه.چون در اکثر موارد در فانتزی مدرن،خداهایی که وجود دارن،از خودشون میل و علاقه نشون میدن یا حداقل وجود خودشون رو به رخ میکشن! شاید بیکار ترین خدای داستانهای فانتزی که خدا دارن همین ارو باشه!!

این بحث باعث میشه که به این نتیجه برسیم که دنیای هری پاتر حتی اگر هم که خدا داره،خدای بیکاری داره و عملا وجود نداره این شخص!

اون بحث گمل رو هم من منظورم به هیچ وجه ورود به بحث عقیدتیش نبود.گرچه که گمل در داستانهاش به شدت خدایان رو پایین میاره و حتی تقریبا از حالت ماورایی خارج میکنه.(همون بحثی که تو اساطیر یونان و روم اتفاق میفته).بحث اصلی من بیشتر این بود که گمل برای شخصیت هاش خیر و شر رو متصور نمیشه.قهرمان های گمل هیچکدوم (به جز یکی دو مورد قهرمان های خود خواسته نبودن).اسطوره،شوالیه های بدنام و این کتابه که فک کنم تو فارسی ترجمه شده: فرزند صبح!! نمینه های عالی و بینقصی از این موضوعن.منظور من از تم کار تو اون فیکشنی که میگفتم هم همین بود.اینکه دیگه ارو زمانی وارد یک کشورگشایی که میشه،خدای خوبی نیست.حتی کلک میزنه،نامردی میکنه و قس علی هذا! این بحث به نظرم بیشتر با منطق دنیاهای فانتزی میخونه.نمونه خیلی خوبی از اون رو هم توی چشمه جاودانگی داریم.جایی که عملا سارگراس و اون آزدهای سیاه(خدای زمین) دارن تلاش هایی میکنن که عملا توسط تایتن ها هدایت میشه! هر کی هم فک میکنه خداش خدای برحقه! ولی همشون در فریبکاری دست انسان ها (به مضمون: الف های تاریک،دورف ها ،اورک ها،اژدها ها و..) رو از پشت بستن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

خب پس شما در مورد خدا توی هری پاتر درست میگید.

در مورد گمل: منظورتون رو بد فهمیدم. اما از این نظر باهاتون موافقم. کسی نمیدونه پارمنیون یا فیلیپ یا الکساندر مثبت هستن یا منفی. فقط منشا مثبته و کادمیلوس منفی :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اول به مهدی :

من تو جریان این بحث نیستم و نمیتونم نظر بدم.

بحث زیادی فعلا نشده

فقط داریم می گیم که اگه دنیا های فانتزی بهم راه پیدا کنند چه جوری می شه

و الان هم بحث داره سر چند سوال تام می گرده که خدای واحد کی باشه ( اگه اشتباه نکرده باشم )

دوم به تار :

کتاب هایی رو که گفتی یه سرچی تو اینترنت زدم و یه بیوگرافی از اون رو خوندم , بیینم کتاب خونه ی شهر داره اگه بود قرض می گیرم و اگر نبود می خرمش :دی

سوم به لرد تولکاس :

در کل از دو تا پستی که تو این جا دادی و مخصوصا اون پست آخریت هیچی نفهمیدم :دی ( یه ذره بیشتر و واضح تر توضیح بده )

البته به نظر من منظورت این بود که اگه دنیای موازی در دنیا های فانتزی باشه احتمالا خدایان این دنیا ها یر قدرت با هم مباره کنن ؟؟ ( منظورت اینه )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

اصلان من از کی لرد شدم؟:دی

تو پست اول که تم اون فن فیکشنی که مد نظرم بود رو بنا به درخواستت آوردم.تو دومی هم پاسخی به جناب تار دادم.

تقریبا منظورم همینه که تو گفتی! خداهای داستان های فانتزی(ارو رو تا حدی میشه مستثنا حساب کرد) به شدت زمینی ان و علاقه و تنفر دارن و تصمیمات زمینی میگیرن.در نتیجه احتمالا در صورت وجود امکانی مثل دنیاهای موازی این اتفاق میفته.همونطور که تو وارکرفت کل داستان سر همین میچرخه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اصلان من از کی لرد شدم؟:دی

هر چی باشه فکر کنم تناه والاری باشی که به نمایندگی والار های دیگه تو فروم هستی :دی

حقیقتش گفتم عضو جدیدی داریم که اسم ایشون هم تولکای و هز از چند گاهی فعالیت دارند

برای اشتباه نشدن به شما لقب لردی دادیم :دی

اگه کمه می خواهید لقب رو به دوک یا مهین دوک تغییر بدیم

تقریبا منظورم همینه که تو گفتی! خداهای داستان های فانتزی(ارو رو تا حدی میشه مستثنا حساب کرد) به شدت زمینی ان و علاقه و تنفر دارن و تصمیمات زمینی میگیرن.در نتیجه احتمالا در صورت وجود امکانی مثل دنیاهای موازی این اتفاق میفته.همونطور که تو وارکرفت کل داستان سر همین میچرخه

اولا خوشحالم که منظورت رو درست فهمیدم :دی

در مورد به شدت زمینی بودن خدایان دنیای فانتزی

در واقع فکر کنم منظورت مثل خدایان یونانی باشن ( مخصوصا زئوس ) که همش دوست داشتند با زمینی ها باشن

البته به نظرم تو دنیای های فانتزی به غیر از دنیای تالکین و وارکرافت و کمی هم نارنیا ( به منزله وجود اصلان ) این رقابت بین خدایان وجود داشته باشه

در بقیه داستان ها نظیر هری پاتر که خئایی رو به صورت فعال نمی بینیم فکر نکنم رقابتی بینشون باشه و در واقع زیر حکومت این سه خدا در میان

نکته دیگه این که به نظرت اگه درنزاح بین خدایان دنیای فانتزی برای مثال نزاح بین ارو از اردا و اصلان به عنوان پسر پادشاه نارنیا , تو این وسط اینو ها یه جبه ای می گیرند

یا اگه ارو و اصلان برند تو انزاح و جنگ ایا اشخاصی مثل ملکور - سائرونه و یا جادوگر سپید از نارنیا موقعیت براشون پیش نمیاد که متحد بشن باهم ؟؟

به نظرم اگه خدایان با هم نزاح کنند شخصیت های منفی با هم متحد می شند و این گرون تموم می شه برای هر دو دنیا ؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

اینا دیگه میره تو جزئیات ولی در تم کلی باهات موافقم. احتمال اینکه سارون و ولدمورت جوین بشن زیاده اما مسلا سارگراس با ملکور جوین میشه و اینجوری.تو همونا هم خیانت هایی قطعا اتفاق میفتهواین داستانو جالبتر میکنه.اگه ایده و خلاقیت به اندازه کافی باشه،میشه یه نبرد بسیار زیبا رو به تصویر کشید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

آره خیلی داریم می ریم تو جزئیات و اگه این جوری باشه به نظرم خیلی جالب تر بشه

در مورد اتحاد شخصیت های منفی مسلما تا زمانی با هم متحد هستند که بتونند شخصیت هایی که یه زمانی بر علیه شون بودند رو نابود کنند و بعد از به پایان رسیدن این آرزوشون حتما در گیری و خیانت بین خوشون شروع می شه

در مورد ادامه ی داستان این چنینی و اتحاد بزرگ بین دنیا های فانتزی به نظرم خیلی جالب می شه

اما در این میان موجوداتی که ساخته شده توسط شخصیت های خوب بودن تکلیفشون چی می شه

برای مثال زمانی که انسان ها و الف ها و یا پان ها و دورف ها می بینند که ارو با اصلان داره مبارزه می کنه و از اون طرف ملکور و جادوگر سپید دارن به پیش می رن , این موجودات کدوم جبه رو انتخاب می کنند ؟؟

پ.ن :

باید هر چه زود تر دست به کار بشم و کتاب های وارکرافت رو بخرم چون خیلی خوشم اومده ازش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

خب تو این چندساعتی که نبودم کلی بحث سنگین شده:دی

خب الان یکم بحث از دستم خارج شده...بحث خدا که کاملا حل شد دیگه؟؟؟

حالا دارین در مورد اتحاد نیروهای خوب و بد بحث میکنین؟

خب پس اول باید دنبال اهداف مشترک باشیم...هدف مشترک چی میتونه باشه؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...