رفتن به مطلب
MAS

گولوم

Recommended Posts

ulmo

در مورد طولاني بودن عمر گالوم به خاطر حلقه بوده نه اينكه به خاطر الف بودن او ولي در مورد خردمند بودن بايد بگم كه او خردمند نبود .او حيله گر بود ولي خردمند نيست زيرا حيله او اصلا حرفه اي نبود واز همان زمان كه به فرودو كمك مي كر د هم فرودو وهم سام مي دانستند او بي دليل كمك نمي كند . در مور حدس زدن مكان فرودو به نظرم از روي احساس قدرت حلقه تشخيص داد.وديگر اينكه فقط بايد الف بو د تا به كسي خردمند گفته شود در حالي كه چندين بار در كتاب فرودو را خردمنترين هابيت مينامند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

منم اصراری روی الف بودنش ندارم ولی در حال گفتم خيلی از دور ذهن نيست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پرنسس ایووین

گالم اصلا شباهتی به الف نداشت

و من بیشتر به هابیت بود نش موافق هستم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tiny-elanor

منم فکر نمیکنم الف باشه یعنی اصلا نمی تونم قبول کنم توی کتابا واضح توضیح داده شده و حتی یه جایی گندالف اینو به فرودو میگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
بيل بو عاشق حلقه نبوده پس چهرش تغيير نکرده .

در یاران حلقه گندلف همین استدلال گواهیر رو داره. وقتی فرودو از گندلف می پرسه که چرا بیل بو گولوم رو نکشت گندلف می گه همین باعث شد سرنوشتی جدای از سرنوشت گولوم داشته باشه.

ولی مگه میشه عاشق حلقه نبوده باشه؟ وقتی گندلف بهش پیشنهاد کرد که حلقه رو بده به فرودو چه علم شنگه ای راه انداخت! اصلاً این ذات حلقه است که هر کسی با دیدنش عاشقش میشه. ولی بیل بو تسلیم ماهیت پلید حلقه نشد.

من اصلا قبول ندارم که گالوم هابیت بوده. تالکین در کتاب هابیت با ترجمه رضا علیزاده صفحه 111 پارا راف آخر میگه: نمیدانم از کجا آمده بود، یا اینکه، چه یه که بود، همین و بس - سیاه مثل تاریکی،...

به سیر زمانی داستان توجه کن. اول وقایع هابیت بوده و سپس سه گانه ارباب حلقه ها. در هابیت ماهیت گولوم ناشناخته اس به گذشته اش اشاره ای نمیشه جز موارد کمی مثه زمان حل معما که یه اشاره هایی به گذشته اش میشه. ولی در کتاب یاران حلقه از زمانی یاد میشه که گندلف و آراگون سال ها به دنبال گولوم گشتن و حتی مدتی اونو اسیر کردن و کلی حرف ازش کشیدن و اون جا خیلی رک و پوس کنده می گه کن این بابا هابیت بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
استرايدر

در اينكه گالوم الف نيست چه شكي داريد؟! در كتاب كاملا روشن گفته شده كه اسميگل هابيتي بوده.

اسميگل خردمند نبود، حيله گر بود! خردمند گالادريل است و همينطور گندالف كه حلقه را در دست خود نگرفتند نه گالوم كه خود را به حلقه بخشيد. حيله گري او را مي توانيم به پاي تجربه او بگذاريم. به هر حال از او سني گذشته!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

خوب بهتره اون جاهايي هم كه در مورد مادربزرگ اسميگل كه رئيس بقيه ي هابيت هاي خانواده بوده به ياد بياريم! اسميگل هابيت بوده !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

از اون جا كه اسم گلوم خودمون اومد منم گفتم بايد نظر خودمو بدم.گفتم گناه داره يه طرفه رفتيد به قاضي منم بشم وكيل مدافع گلوم.(هي هي هي)رفقا در مورد هابيت بودن اين بنده خدا بسيار داد سخن دادن تا حدي كه فكر نكنم شبهه اي باقي مونده باشه ولي در مورد حرفي كه آروون زدهB-)نمیدانم از کجا آمده بود، یا اینکه، چه یه که بود، همین و بس - سیاه مثل تاریکی،...)

من يه نظر متفاوت دارم.به نظر من تاكين قرار نبوده دنباله اي براي كتاب هابيت بنويسه.يعني وقتي داشته هابيت رو مي نوشته به فكر دنباله اي براش نبوده همون طور كه آخر كتاب ميگه بيل بو عاقبت به خير شد و عمر طولاني به دست آورد,زره ميتريلش رم داد به ماتوم خونه يعني نه فرودويي و نه ارباب حلقه هايي.اين جا داستان تمام شد ولي چون (هابيت)چاپ شده بود نميشد آخرشو عوض كرد.حرف آروون درسته.گلوم تو كتاب هابيت ,معلوم نبود چي بود.حتي هابيت هم نبود و هر چي كه ميگيد از نشانه هاي هابيت بودنش مربوط به لوتره.

راستي تاكين عزيز نميدونم هنوز تو جمع ما هست يا نه ولي وقتي به گلوم گفتي منحوس خيلي بهم برخورد.كدومتون مطمئنيد كه با قرار گرفتن تو موقعيت گلوم مي تونستيد دربرابر وسوسه حلقه خودداري كنيد.گيرم روتون تاثير نميذاشت(عمرا)خوب حالا باهاش چي كار ميخوايد بكنيد؟مي خوايد بريد اوردوروين و خودتون بندازيدش تو كوه نابودي.اصلا از كجا معلوم كسي مثل گندالف سر راهتون سبز ميشد؟

من كه گلوم رو سرزنش نميكنم.در ضمن تاپيك مربوط به گلوم عزيزه نه بحث درباره الفها با اون چشماشون كه وقتي به ما نگاه مي كنن انگار چشاشون دزد داره.(آرون شنيدم هر كي از الفها بد مي گه ميزنيش!!هاهاها)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پرنسس ایووین

گولوم درسته که دربرابر وسوسه ی حلقه قرار گرفته بود واین طور قیافه وباطنی شیطانی پیداکرده بود ولی از اول هم گولوم هابیتی درست کار وصادق نبود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

صد البته كه درسته و همينطور منافي گفته هاي من نيست.منم قبول دارم كه درست كار نبود ولي همون طور كه كتاب اشاره كرده دليل سقوطش علاقه به تونلها و ريشه هاست.خوب.به نظر شما نبايد تحقيق و تفحص كرد و بايد سرمونو مثل كبك زير برف بكنيم.خوب ممكنه آدم به چيزهايي بر بخوره كه نتونه قدرتشون رو كنترل كنه يا حتي به تاريكي فرو بره.خوب پس بهترين كار اينه كه مثل مردم عادي دنبال يه لقمه نون بيفتيم و نفهميم چرا اومديم و چرا مي ريم؟آره شايد بايد ماجراجويي رو از زندگي حذف كنيم و مثل هابيتهاي شاير انقدر تو سوراخ هابيتيمون بمونيم تا شكممون چربي بياره و هر كي از ماجراجويي حرف بزنه شان و منزلتش رو بين بقيه از دست بده.ولي يادتون باشه نژادهاي ديگه اي هم هستند كه ممكنه دنياي روياييتونو خراب كنن و تاريكي به خاطر كنكاش اونها بيدار بشه.ولي به نظر من ارزش گشتن و يافتن بيشتر از بسط نشستنه.دنياي ما لطيف تر از آرداس و شيطانش خيلي كوچك تر از ملكور و سايرئونه.من گردشتو كتابها رو شروع كردم.شايد كتابها منو منحرف كنن.حتي بيشتر از اندازه اي كه گلوم به خاطر حلقه منحرف شد.ولي من نميتونم بشينم ببينم يكي بگه فقط از اين قوانيني كه من گذاشتم پيروي كن.بله.يه سري قوانين هستن كه راه كلي رو نشون ميدن.خوب براي استنباط جزئيات از همين خطوط اصلي بايد درك و شعورمو بالا ببرم.من خودم مي خوام راهمو پيدا كنم.

راستي بچه ها من خيلي شبيه گلوم رفتار مي كنم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پرنسس ایووین

گولوم عزیز،کنجکاوی طبیعت بشره واگر این صفت نبود،این همه کشفیات واختراعات وعلم وادبیات وجود نداشت و چون اینترنتی در کار نمی بود،من نمی تونستم جواب تو رو بدم.

حتی تالکین هم مثل مردم عادی به کارهای روزمره مشغول می شد واین همه تخیل و کتاب های زیبا و خواندنی را نمی نوشت.:grin::grin::grin:

فقط باید مواظب بود که کنجکاوی در راه های نادرست نباشه.

مثلا گولوم دوستشو به خاطر حلقه کشت.

ضمنا اشتباه نکن.

شیطان جهان ما هم کمتر از سائورون وملکور نیست.

درسته که شیطان این جهان شکل فیزیکی ومادی نداره،ولی به صورت تفکرات ویرانگر در عقاید برخی هم نوعان ما ظاهر می شه وگاهی روی صدها سائورون وملکور رو سفید می کنم.

ضمنا رفتارتان اصلا شباهتی به گولوم نداره، ولی آواتارتان را چه عرض کنم.:wink::wink:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

بانوي دشتهاي روهان,پرنسس ايووين عزيز

جستج و جوي واقعي اونه كه همه جهات رو بگردي نه كه مثل يه موش كور خاك رو بكني و بري جلو تا بلكه خدا نظري كرد و به جايي رسيدي.گلوم ديگه روي زمين رو نگاه نكرد.حواسش جلب زير زمين شده بوده.و اين تك بعدي شدن حتي در عبادت هم آدم رو به راه خلاف مي كشونه و ميشيم خوارج.سمه آگول اگه همون قدر كه به زير زمين علاقه داشت,به سطح زيباي زمين هم نظر مينداخت مي تونست پيشرفت شاياني كنه و بعدا جاي مادربزرگش به مردمش حكومت كنه.چون طبق گفته تاكين,مادربزرگ آگاه به دانش قديمي بود و گلوم هم طالب دانش.ولي حلقه رو اون پيدا نكرد.ده آگول بود.اون بود كه حلقه رو بالا آورد.خوب حلقه قدرتمند بود.تو سرزمين ميانه فقط تام بامباديل بود كه با ديدنش وسوسه تصاحبش رو نداشت.سمه آگول هم استثناء نبود.

در مورد قدرت شيطان در مقابل ملكور و سارون.سارون خدمتكار ملكور بود و نه خود شيطان.حلقه اي ساخت كه استوارترين اراده ها(بالاتر از گالادريل و گاندالف مي خواهيد؟)را نيز متزلزل مي كرد.يعني كسي قدرت ايستادگي در بربرش را نداشت.جز تام و گالادريل و گاندالف كه در داستان فرودو به دو تاي آخري پيشنهاد داد كه حلقه رو براي خودشون بردارن.البته فارامير هم بسيار خود داري كرد.ولي كه مي داند چند نفر مثل اينان بودند؟در مورد پست بودن بايد بگم سارون از ملكور هم پست تر بود.چون ملكور ظرفيت خاصي داشت براي رذالت(مثل شيطان)ولي سارون قابليت كسب خصايل شرير را داشت.پس خود را به پست ترين درجات رساند(انسان نيز مي تواند پست تر از شيطان شود.)

در مورد گلوم:خيلي ممنون.انقدر اين آواتارو ديدم خودم هم يواش يواش داشت باورم مي شد كه گلومم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...