رفتن به مطلب

Recommended Posts

تراندویل

نمیدونم اینجا باید بگم یا نه چون جای بهتری پیدا نکردم . beorn چه کسی بود واگر همان طور که گندالف حدس زد اواز اولین نوادگان مردمانی بود که در آن قسمت از جهان زندگی میکردند پس چرا میتونست خودش رو به شکل خرس در بیاره و در جای دیگری هم میگه روزی میرسه که آنها نابود شوند ومن بازگردم منظورش از آنها چه کسانی بوده ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

آدمیان دره آندون, که از نسل اداین هایی بودن که در جزیره اله نا (نومه نور) اقامت گزیدن, از جنگل های شمالی دره آندون و کلدوین به سرزمین های اطراف رفتند و قبایل و قلمروهای بسیاری به وجود آوردن. اواخر دوره سوم فقط سه تا گروه اصلی باقی موند ازشون که بئورنینگ ها, مردان جنگلی و مردان دره و اسگاروت بودن. تالکین جایی تو تاریخ سرزمین میانه فکر کنم جلد هفتم گفته که اونا به زبان gnomeی حرف میزدن و تو پرانتز اضافه کرده که زبان نومه نور و گوندور بوده. پس از این جا به این نتیجه میرسیم که اونا مردمانی بودن که نسلشون به نومه نور میرسید.

بئورن که تو سال 2940 مرد, فقط یه کسی بود که میتونست تغییر چهره بده و تالکین تو نامه هاش گفته که هیچ شکی در این نیست که کمی هم جادو بلد بود. اما بئورن یه انسان بود.

کاملترین جیزایی که درباره اونا و زندگیشون و ماهیتشون جمع آوری و گفته شده توی یادداشت هایی در باب سرزمین میانهبخش یک مرد جنگلی تمام روز را چه میکند؟ گفته شده و من الان وقت زیادی ندارم که بنویسمشون و امیدوارم استادانی مثل اله سار بتونن فرصت کنن و بنویسنشون برات و یا خودت بری بخونی. در مورد سوال آخرت نفهمیدم منظورت رو دقیق تر بگو کجا بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تراندویل

گندالف میگه که یک شب او را دیدم که تنها روی صخره نشسته بود وماه را که داشت پشت کوههای مه گرفته ناپدید می شد نگاه میکرد وشنیدم که به زبان خرسها غرید ((روزی میرسد که آنها نابود شَوند و من باز گردم )) منظورم این بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

خیلی اطلاعات کاملی بود... دستتون درد نکنه...راستی من یک جایی یک چیزایی از پسر بئورن شنیدم... ولی الان یادم نمی یاد ... اگر کسی چیزی می دونه ممنون میشم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Melkor

beorning was woodmans who shape their shifts into mighty bears in dangerous moments and they was very fearsome and powerful.

orcs and sauron minions was very afraid from them

in late thirt age they where splitted and tolkien just talk about one of them in the hobbit

it is tru that beorn was most powerful beorning

but all of them could shapeshift and like evry race they had warrior and magician and other classes

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

راستش دائره المعارف آردا بئورن رو یک Skin changer معرفی میکنه. و ضمنا می گه که با وجود همه قدرتهای جادویی و عجیبی که Skin changer ها داشتند (که البته توی آثار تالکین فقط به بئورن و بئورنینگ ها اشاره میشه) بدون شک از نژاد انسانها بودند. گریمبئورنGrimbeorn پسر بئورن هم بعد از مرگ پدرش به حق وارث اون شد و در همون ناحیه دره آندوین حکمرانی کرد. اگر هم نظر من رو بخوای: هم در هابیت و هم در ارباب حلقه ها چیزی که بدیهیه اینه که هر ذات خوب و ذات بد حداقل یک نماینده داره. در هابیت بئورن و عقابها هر دو نماینده قدرت لا یزال طبیعت هستند. همونطور که در ارباب حلقه ها انتها این نقش رو بر عهده دارند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
راستش دائره المعارف آردا بئورن رو یک Skin changer معرفی میکنه. و ضمنا می گه که با وجود همه قدرتهای جادویی و عجیبی که Skin changer ها داشتند (که البته توی آثار تالکین فقط به بئورن و بئورنینگ ها اشاره میشه) بدون شک از نژاد انسانها بودند. گریمبئورنGrimbeorn پسر بئورن هم بعد از مرگ پدرش به حق وارث اون شد و در همون ناحیه دره آندوین حکمرانی کرد. اگر هم نظر من رو بخوای: هم در هابیت و هم در ارباب حلقه ها چیزی که بدیهیه اینه که هر ذات خوب و ذات بد حداقل یک نماینده داره. در هابیت بئورن و عقابها هر دو نماینده قدرت لا یزال طبیعت هستند. همونطور که در ارباب حلقه ها انتها این نقش رو بر عهده دارند.

بسیار نظر جالبی بود. دقیقا همینطوره...در حقیقت هر جا که امید به نابودی میره عقابها سر میرسن و مثل پیک خدایان باعث بوجود اومدن امید میشن.

تا زمانی که Grimbeorn زنده بود منطقه تحت فرمانروایی اون امن بود و هیچ وارگ یا اورکی پا به اونجا نمی گذاشت و مسافران براحتی از غرب کوهای مه آلود به شرق اون تا دیل و محل زندگی داین رفت و آمد می کردن.البته این هم ذکر شده که پسران بئورن هیچکدوم قدرت اون رو تمام و کمال نداشتن.

برای اوندسته از دوستان هم که نمی دونن بگم که Grimbeorn به معنی جنگجوی خشمگین یا قدرت منده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

من دیگه راجع به اینکه بعد از مرگ گریمبئورن چه اتفاقاتی افتاده چیزی نخوندم و نشنیدم. اگه چیزی شنیدی به ما هم بگو اله سار عزیز.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Captain Of The White Tower

اینکه میگه:

((روزی میرسد که آنها نابود شَوند و من باز گردم ))

می دونی beon از کسانی بوده که در کوهای مه آلود زندگی می کرده و با کوه آشنا بوده.منظ.ورش از این حرف اینکه اورک ها و گابلین ها از کوه بروند که من دوباره به اینجا باز گردم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Ringator

هوم.. من فعلاً نمیتونم فارسی تايپ کنم ولی وقتی تونستم این پستمو فارسی میکنم.

بايد توجه داشته باشيم که بئورن از داستانه هابّيت امده نه لوتر و بايد توجه دشت که همه چيز در هابیت سادن شما وقتی نثر هابیت رو ميخونيد حس میکنيد يه پدر بزرگ داره برا نوه خودش داستان تعريف میکنه :آره دخترم بيلبو بگينزه قصه ما رفت ...

منظور اینه که اگر شخصيتی از هابیت در لوتر تکرار نشه شما زياد جای وارد شدن به جزئیات نداريد مگراينکه در همون تاریخچه سرزمین میانه يا نامها چيزی در موردش اومده باشه.

اگه فقط رينگ هابیت رو با رينگ لوتر يا گندلف هابیت رو با گندالف لوتر مقايسه کنيد میبينيد که شايد تا حدی هيچ شباهتی جز اسمشون ندارن.

(اگه ناظرها جرأت دارن بگن که من بايد اینو فارسی میگفتم! خوب مردم! هی ميخونم نمیتونم حرف بزنم!)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

من هم با Ringator موافقم .بئورن شخصيتي از داستا ن هابيت ميباشد و در ارباب حلقه ها به جز اشاره كوچكي كه گلوين پدر گيملي از آن مي كند خبري نيست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
smaug

راستی یه چیزی بگم :

اگه چیزی از داستانهای هری پاتر نوشته خانم رولینگ خونده باشید متوجه یه نکته میشید که :

هاگرید دوست هری پاتر چقدر شبیه این بئورنه !

مثلاً دو تاشون ریش دارن ، دوتاشون قد شون بلنده و قوی هیکل هستن ، دوتاشون عاشق طبیعت هستن و از حیوانات عجیب و غریب نگه داری میکنن ، دوتاشون خونشون تو جنگله و ...

فکر نمیکنید که هاگرید یه کپی از بئورن تو داستانای هری پاتر باشه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
راستی یه چیزی بگم :

اگه چیزی از داستانهای هری پاتر نوشته خانم رولینگ خونده باشید متوجه یه نکته میشید که :

هاگرید دوست هری پاتر چقدر شبیه این بئورنه !

مثلاً دو تاشون ریش دارن ، دوتاشون قد شون بلنده و قوی هیکل هستن ، دوتاشون عاشق طبیعت هستن و از حیوانات عجیب و غریب نگه داری میکنن ، دوتاشون خونشون تو جنگله و ...

فکر نمیکنید که هاگرید یه کپی از بئورن تو داستانای هری پاتر باشه ؟

یه ضرب المثلی هست در مورد هر کی ریش داره بابای من نیست و هر گردی هم طبعاً گردو نیست. بئورن بزرگ ترین و عجیب ترین ویژگیش تغییر شکلش به شکل خرسه و هاگرید صرفاً یه موجود غول ماننده. در هر حال من یه همچین نظری ندارم.

پیشاپیش آماده پاک شدن این پستم هستم. تاحالا دو بار توی این تاپیک نظر دادم که هر دو بار پاک شده. که بار دومش بعد از ساخته شدن تاپیک پست های پاک شده بود ولی اونجا صحبتی از پاک شدن پست من نیست. در هر حال انگار من و این بئورن آبمون با هم توی جوب نمیره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش
سلام به همه

در مورد مردمان جنگلی که همونطور که آرون عزیز گفته ، تالکین هیچ کجا با قطعیت منشا اونها رو مشخص نکرده اما میشه گفت که بسیار قدیمی هستند و عموما در غرب آندوین و شمال رودخانه گالادن زندگی می کردن ، اونها با الفها مراودات دوستانه داشن و با اورکها و وارگها می جنگیدن.بیشتر به صورت خانوادگی اما منزوی زندگی می کردن ولی در مواقع جشنها و از اون مهمتر خطر با هم دیگه متحد می شدن...به احتمال زیاد میشه گفت که بئورن هم از این مردمان بوده چون اونها او رو به ریاست خودشون قبول کرده بودن اما بازهم بطور قطع چیزی در این مورد گفته نشده(یا حداقل من ندیدم)

سال تولد بئورن رو با تقریب در حدود سال 2941 دوران سوم و سال مرگ اون رو (بازم با تقریب) در حدود سال 3018دوره سوم بیان شده.همونطور که آرون عزیز هم گفته تالکین در یکی از نامه هایی در در سال 1954 نوشته شده تصریح می کنه که با وجود توانایی های بظاهر جادویی و بدنی بئورن اون حتما به گروه مردمان تعلق داشته و دارای عمری متناسب با دیگر مردمان بوده .

Beorn یک لغت قدیمی انگلیسی به معنی مرد یا جنگجو می باشد(که در اینجا تاکید بر روی معنی جنگجو درست تر به نظر می رسد). این کلمه هم خانوداه با bear که مشتق شده از béo به معنی زنبور (bee ) است که وجه تسمیه آن احتمالا به خاطر علاقه خرسها به عسل می باشد.نام Beorn همچنین مربوط به کلمه(اسم) bjorn در زبان اسکاندیناوی قدیم بازهم به معنی خرس می باشد.Bjorn (یا Bjarni) در داستانهای شمال (احتمالا با منشا اسکاندیناوی که به نام افسانه هرف کراکی مشهور است) مردی بود که نفرین شده بود که روزها به شکل یک خرس و شبها به شکل یک مرد در بیاید. پسر Bjorn که بودوار بجارکی (Bothvarr Bjarki) نام داشت توانایی این را داشت که در شکل و غالب یک خرس وحشی در میدان جنگ به مبارزه بپردازد. Bjarki در لغت به معنی خرس کوچک گفته شده است.بهر حال واضحه که این شخصیت سرمنشا خارج از دنیای تالکین داشته و در داستانهای تالکین نمود پیدا کرده ، همانطور که تاثیر زبان و گویش و روش زندگی شمالی در نحوه نگارش و شکل گیری زبان و زندگی مردمان روهان توسط تالکین واضحه.

تالکین در مورد اینکه چرا بئورن این توانایی رو داشته چیزی نگفته(یا حداقل من ندیدم) اما می شه با رجوع به مانشا افسانه (که خارج از دنیای تالکین قرار داره) حدس زد که ممکنه در اثر نفرینی به این حالت دچار شده که دیگه نتیجه گیری در این مورد بر عهده خودته.

بهر حال این نکاتی رو که من نوشتم ناقصه و چیزیه که الان یادم بود و دوستان دیگه می تونن تکمیل کنن ولی اگه می خوای میتونی به همین جاهایی که آرون عزیز مشخص کرده سر بزنی . در مورد اون تیکه هم که گفتی من جایی ندیدم که بهش اشاره شده باشه و شاید به همون کسانی که اونو نفرین کردن بر می گرده(بازم می گم این صرفا نظر خودمه و احتمالا نادرسته) اگه دوستان دیگه دیده باشن امیدوارم کمک کنن.

موفق باشی

دستت درد نکنه اله سار جان (من همیشه از خوندن پاسخ های کامل و بی نقص شما لذت برده و می برم . )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Imrahil Prince of Dol Amroth

بئورن چی بود از کجا اومده بود،آیا جاودانه بود و بر اثر اتفاق مرد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

امیر ایمراهیل عزیز اگه اشتباه نکنم قبلا توی یک تاپیک دیگه جواب این سوالت داده شده ولی یادم نمیاد کجاست ولی خوب حالا من یکم توصیح می دم...( البته این مطالب مال دوستان دیگه است که من در این جا مطرح می کنم...)

آدمیان دره آندون, که از نسل اداین هایی بودن که در جزیره اله نا (نومه نور) اقامت گزیدن, از جنگل های شمالی دره آندون و کلدوین به سرزمین های اطراف رفتند و قبایل و قلمروهای بسیاری به وجود آوردن. اواخر دوره سوم فقط سه تا گروه اصلی باقی موند ازشون که بئورنینگ ها, مردان جنگلی و مردان دره و اسگاروت بودن. تالکین جایی تو تاریخ سرزمین میانه جلد هفتم گفته که اونا به زبان gnomeی حرف میزدن و تو پرانتز اضافه کرده که زبان نومه نور و گوندور بوده. پس از این جا به این نتیجه میرسیم که اونا مردمانی بودن که نسلشون به نومه نور میرسید.

بئورن, فقط یه کسی بود که میتونست تغییر چهره بده و تالکین تو نامه هاش گفته که هیچ شکی در این نیست که کمی هم جادو بلد بود. اما بئورن یه انسان بود.

کاملترین جیزایی که درباره اونا و زندگیشون و ماهیتشون جمع آوری و گفته شده توی یادداشت هایی در باب سرزمین میانهبخش یک مرد جنگلی تمام روز را چه میکند؟ گفته شده است.

در مورد مردمان جنگلی ، تالکین هیچ کجا با قطعیت منشا اونها رو مشخص نکرده اما میشه گفت که بسیار قدیمی هستند و عموما در غرب آندوین و شمال رودخانه گالادن زندگی می کردن ، اونها با الفها مراودات دوستانه داشن و با اورکها و وارگها می جنگیدند.بیشتر به صورت خانوادگی اما منزوی زندگی می کردن ولی در مواقع جشنها و از اون مهمتر خطر با هم دیگه متحد می شدن...به احتمال زیاد میشه گفت که بئورن هم از این مردمان بوده چون اونها او رو به ریاست خودشون قبول کرده بودن اما بازهم بطور قطع چیزی در این مورد گفته نشده است

سال تولد بئورن رو با تقریب در حدود سال 2941 دوران سوم و سال مرگ اون رو (بازم با تقریب) در حدود سال 3018دوره سوم بیان شده. تالکین در یکی از نامه هایی در در سال 1954 نوشته شده تصریح می کنه که با وجود توانایی های بظاهر جادویی و بدنی بئورن اون حتما به گروه مردمان تعلق داشته و دارای عمری متناسب با دیگر مردمان بوده .

Beorn یک لغت قدیمی انگلیسی به معنی مرد یا جنگجو می باشد(که در اینجا تاکید بر روی معنی جنگجو درست تر به نظر می رسد). این کلمه هم خانوداه با bear که مشتق شده از béo به معنی زنبور (bee ) است که وجه تسمیه آن احتمالا به خاطر علاقه خرسها به عسل می باشد.

تالکین در مورد اینکه چرا بئورن این توانایی رو داشته چیزی نگفته است اما می شه با رجوع به مانشا افسانه (که خارج از دنیای تالکین قرار داره) حدس زد که ممکنه در اثر نفرینی به این حالت دچار شده است.

گریمبئورنGrimbeorn پسر بئورن هم بعد از مرگ پدرش به حق وارث اون شد و در همون ناحیه دره آندوین حکمرانی کرد.تا زمانی که Grimbeorn زنده بود منطقه تحت فرمانروایی اون امن بود و هیچ وارگ یا اورکی پا به اونجا نمی گذاشت و مسافران براحتی از غرب کوهای مه آلود به شرق اون تا دیل و محل زندگی داین رفت و آمد می کردن.البته این هم ذکر شده که پسران بئورن هیچکدوم قدرت اون رو تمام و کمال نداشتند.Grimbeorn به معنی جنگجوی خشمگین یا قدرت مند است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

من در مورد این موجود یه حدسای دارم.

تغییر شکل دادنش من رو یاد مایار می اندازه آیا ممکنه اون یه مایار باشه یا یه یه موجود دورگه که خون مایایی در رگهاش جریان داشته باشه؟! دورگه انسان مایا.

چیز دیگر این که در هابیت وقتی گندلف بقیه رو رها می کنه و میره می گه یه سری کار نیمه تموم دارم به همراه بئورن. و وقتی بر می گرده به بیل بو می گه در شورای جادوگرام بودم. آیا او هم توی شورا بوده؟

و دیگر این که در کتاب تالکین معمولاً از همه چیز یه جفت هست. الروند و گالاردیل، گوندور و روهان. شباهت بئورن و با تام بامبادیل هم کم نیست. هر دو عاشق طبیعت اند اون گل و گیاه و این حیوانات. هر دو کارای عجیب می کن و گندولف هم نمی دونه هر دوی اینا چیین.

و آخر از همه اون جونور هایی که پشت در تالار خونش شبونه ترس به دل بیل بو انداختن چی بودن؟ شاید یه چیزی باشه مثه آدم هایی که زیر نور ماه گرگ میشن؟ چون هم خودش از تالار رفت بیرون هم به بقیه سفارش کرد که نیان بیرون که گندولف هم خیلی جدی این رو به بقیه گوش زد کرد. ممکنه در اون شب نمی تونست خودش رو کنترل کنه و اگر اونا از خونه بیرون می اومدن یه بلایی سرشون می آورد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
yashar

ولی تام نه وحشی بود نه تبدیل به خرس یا مو جوده دیگه میشد

در مورده قسمت گل گیاه باید بگم همه تو جنگل پیدا میشه و اونچیزی که تو سر زمین میانه زیاد هست درخت جنگله

در فصل در خانه تام بامبادیل جلد یک هم حرفی از حیوانات زده نشوده.وبا عرض معضرت باید بگم جفت گوندور روهان نیست

بلکه میشه گفت روهان جضو گوندور.

بئورن شبیه موجودی در داستان و بازی warcraft هستش همون کاهنات که تبدیل به خرس میشوند داخل طبیعت زندگی میکنند

باهوش . قوی . و هنر مند هستند با حیوانات و موجودات جنگلی هم جورشون جوره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

نمیدونم، ولی فکر نمیکنم هر موجودی که بتونه خودشو تغییر شکل بده لزوما مایار باشه. یا حتی اصلابتونه ربطی به اونا داشته باشه. نمیدونم نظر تالکین نسبت به حیواناتی مثل گرگینه و موجودات دگردیس پذیر چی بوده، اما فکر میکنم نسبت دادن بئورن به اونها جالبتر باشه.

از این در تعجبم که چرا ناظران به این مبحث توجهی نکرده اند؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

واسم یکم عجیبه که بئورن گندالف رو نمی شناخته مخصوصا اگه قبول کنیم که بئورن حاکم بئورینگ ها بوده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

به نظرم لزومي نداره كه در اون موقع بئورن با اون آشنايي داشته باشه . اگه كسي مثل رادگاست بود مي شد؛ كه گندالف هم خودشو يكي از نزديكان اون معرفي كرد ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

موافقم چون محل سکونت بئورن خیلی تو حوزه استحفاظی گاندالف نبود چون زیاد به شرق سفر نمی کرد وبیشتر تو محدوده اریادور و روهان می چرخید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

یه نکته رو من بگم : درمطالب ارزشمندی که اله سار و بانو آرون به جای گذاشتن سال تقریبی تولد بئورن رو 2941 دوران سوم اعلام کردند ( به احتمال زیاد خطای تایپی بوده ) ، سال 2941 دوران سوم ، سالی بود که بیلبو و سیزده دورف با بئورن آشنا شدن و بئورن در همین سال در نبرد 5 سپاه شرکت کرد ، بنابر این سال تولد بئورن نمیتونسته در محدوده این سال باشه .

از اونجایی که بئورن زندگی نسبتا منزوی داشته ، مثل انسان ها عمر کوتاهی داشته و از مناطقی که به نوعی پاتوق رفت و آمد گندالف بوده ، به دور بوده ، بنابر این میشه نتیجه گرفت که عدم آشنایی این دو زیاد هم عجیب نیست .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale

در مورد گوشزد گندالف به دورف ها وبیلبو که گفت بیرون از خونه نپلکید:

تا اونجایی که یادمه همون شبی که گندالف گوشزد کرد بئورن با خرس ها(خرسهای معمولی که به آدم تبدیل نمیشن) یه جلسه میذاره.به نظر من اگه یکی از دورف ها پاشو بیرون میذاشت غیر از بئورن که دروف رو میشناخت بقیه خرس ها میریختن سر دورف بیچاره و اونو تیکه پاره می کردن و بئورن هم نمی تونست جلوشونو بگیره.

در مورد منشا بئورن:

یکی از دوستان صحبت از نفرین کرد و این جرقه رو در ذهن من روشن کرد. بئورن یک shape-shifter بود. توی آثار تالکین دیگه کی shape-shifter بود؟ سائورون.

احتمال می دم سائورون بنا به دلایلی بئورن رو نفرین کرده باشه.(ولی اگه حقیقت باشه قطعا یکی از بدترین اشتباهات سائورون به حساب میاد)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...