رفتن به مطلب
ققنوس آبی

قهقه در اژدهای سبز!

Recommended Posts

ارش

من هم از همه به خاطر نظرهاشون تشکر می کنم و تمام سعی ام رو می کنم که کاست دوم رو هم بدم بیرون( شاید با ققنوس رفتیم توی استودیوی خونه شون)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien
خدا نکنه اخراج بشی هالدیر جان، پس اون تیردون برای چی روی دوشته؟ بزن تو چش رییس...

امیدوارم سر دیدن کلیپ من اخراج نشی!

هادیر چه بی فریبه...

ققنوس جان با سلام

آقا دستت درد نكنه كليپ هاي جالبي بودن(در حد يه آماتور بد نيست :evil: )

در هر حال ادامه بده و آردا را زينت ببخش و اميدوارم بانو آرون هر چه زودتر ايارو به يه جاي آبرومند (:grin:) منتقل كند.

با تشكر از شما

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

ای بابا ... ما کوچیک هالدیر هم هستیم! امیدوارم بالاخره با آبرو بشن کلیپام!

ارش جان کاست دوم رو کی میدی؟ کنسرت هم میذاری؟ بلیط ما رو تو ویپ ها در نظر بگیری ها!

خب میتراندیر جان! اینم قسمت شما که جا افتاده بود، سفارشی سفارشی!

میتراندیر خرمند هست و بود/ پشیمون نشد هرکی اونو ستود

رفیق من و دوست دانا و باهوشیه/موقع تاریکی ها، از نور بالاپوشیه!

صاعقه ی دستاش از برق توانا تر/ اما موقع دعوا ،باعصا میکوبونه تو سر!

----------------

منتظر غزل های بعدی باشید!( اینا که غزل نبود؟)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

خب...

این خنده داره؟ نمیدونم! ولی این شعرو وقتی گفتم که تصور کردم هنگامی که واردا دست رد بر سینه ی ملکور زده بود این رو بهش گفت:

مرا لبخند تو هزار خرقه گر دهد/ دریغ اگر از بالا پوش مهتاب برتر باشد

که در هزار و یک شب اندوه دیده ام/ چونه گلواره ی اشک بر سر ، مرمر باشد

به نظر شما ملکور بهش چی گفت؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

ققنوس جان البته عمر دست خداست (آفریدگار) ولی شرمنده تازه شعرت رو دیدم واقعاً جالب بود و لذت بخش. کارت درسته رفیق.

ارش جان، بابا تو هم که مارو شرمنده کردی. خیلی خوش حالم که اسمم وارد تاریخ ادبیات هم شد اون هم در دو تا شعر ولی راستش من کنکورم رو در دوران دوم دادم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

مالبت جان! درسته... ولی من یه جورایی منظورم دعای زورکی بود به خدا!

این شعر رو حتما همه ی ناظران و رهبان آرون ، شبانه روز سه و سه مرتبه تکرار کنند. دعایی است که خودم ساخته امش. برای بهبود اوضاع! البته موضوعش همانطور که خواهید خواند برای پیدا شدن برنامه نویسی خوب و دلسوز برای آرداست!

ای خدا کجا برنامه نویس پیدا در این جهان بشود

که هر که برنامه نویسیمان کند پهلوان بشود/

دیر زمانیست در مرداب سکونست آردا

گر برنامه نویسی بیاید چو چشمه روان بشود! /

آه خدایا میشود روزی این آردای بزرگ

بی نیاز این ها، و حتی این و آن بشود؟ /

کی کیشود که دست مهربان والار

با تقدیرمان از پیش بیش مهربان بشود؟/

در کدامین نهاد دل راز تجلی ماست

که در ازای افشایش فدایش هر جان بشود! /

هر که در راه بزرگ آردای ما پا بنهاد

گرش اسارت بوده، قسم که او خان بشود! /

کسی که با دانایان ما اندکی در هم آمیزد،

به خدار گر اورک بوده، از زمره ی الفیان بشود!/

و گر حتی از بی خردی خویش مدتی نالانست

به پیش ما زود ز مرتبت این دانایان بشود ! /

بد نیست برای جذب برنامه نویس داد بزنیم:

هر که برنامه نویسمان کند ، رهبان بشود! /

حدیث این همه گفتم و آخر بشنو این کلام:

بادا کین دعا باعث حل مشکلاتمان بشود!/

----------------

خواندن این شعر یادتان نرود!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
تاپیک جالبیه دوست عزیز دستت درد نکنه. سعی می کنم در زمینه این جور آثار طنز تالکینی من هم چیزهای بذارم و تاپیک رو بیشتر پیش ببریم! هنوز فایل رو نگرفتم البته.

سرخ نشدید بانو آرون از دیدن تاریخ این نوشته تان؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

سرخ نشدید بانو آرون از دیدن تاریخ این نوشته تان؟

نه متاسفانه برای اینکه وقت کافی ندارم و وقتم رو هم باید برای چیزهای مهم تر آردا مثل همایش یا اشکالات وحشتناکش بذارم فعلا ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

خب برای چی میزنی بانو جان؟ ما هم بیکار نبودیم که... دعای بالا رو نخوندی؟

من نظرمو در مورد مشکلات اردا گفتم. هنوزم پافشاری میکنم که داری زیادی سخت میگیری. تو غرور رو با شرافت در هم آمیختی. ترکیب خوبی نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

خوب یه شعر دیگه هم از خودم تراوش کردم زیاد جالب نیست. حالا خوندنش زیاد ضرر نداره. سعی می کنم تا سحر یکی دیگرو جور کنم.

تالکین سببی ساز که آردا به سلامت

باشد و بادا تا به قیامت

خاک ره آن لگولاس سفر کرده بیارید

تاچشم جهان بین کنمش جای اقامت

فریاد که از شش جهتم راه ببستند

آن ویچ کینگ و نزگول و دارودستش

اله سار امروز که در دست توام مرحمتی کن

فردا که روم موردور چه سود اشک ندامت (چه ربطی داشت)

ای آرون که به تقریر و بیان دم زنی از عشق

آراگورن با تو ندارد سخن خیر و سلامت

مالبرت مکن ناله ز شمشیر این نزگول

کاین ویچ کینگ از کشته ستاند غرامت

می گی نه حالا نگاه کن

پشت سرم وایسا و هی اسم منو صدا کن

می گی نه حالا نگاه کن

شعر از ملخ الشٌعرای پاییز

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

این شعر رو بعد از کلی فسفر سوزوندن نوشتم متعلق به کتاب هابیته. راستش تالکین اول می خواست این شعر رو توی کتابش بنویسه ولی شک و تردید داشت برای همین با من تماس گرفت و من بهش گفتم که خیلی مزحکه بهتره از معما استفاده کنی . خلاصه سرتون رو درد نیارم اون هم این کار رو کرد. شعر زمانی رخ می ده که بیلبو توی تاریکی غار متوجه چیزی( یعی گولوم می شه.)

تو که هستی تو چه هستی

تو که بودی تو چه بودی

تو مزکر یا مونث تو درازی یا که چاقی

تو سفیدی یا که سبزه

تو عبوسی یا که خنده

بگو کیستی ای سیاهی نکنه پارسی کولایی

من ندانم تو که هستی من ندانم تو چه هستی

من ندانم که که بودی من ندانم که چه بودی

من ندانم که که هستش اون ور آب در این وقت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

عجب.. پس تو دوست نوه ی رفیقمی؟ ندیده بودمت...

---------

اینم یه شعر دیگه ست... منتها حالت رجز خونی داره.(قابل توجه اعضای آکادمی فانتزی و غیره!) اگه یکی یه موقع از آردا بد گفت، اینو براش بخونین تا سر سپرده تون بشه!

نام شعر : آردای بزرگ نام شاعر: متاسفانه ققنوس آبی!

هر آنکه خصم آردا به سر دارد،در سیاهی خواهد بود!

ز آتش خشم ما چون ملکور، تا ابد در تباهی خواهد بود!

پروای دویتان خویش داریم سخت و مراعات دشمنانمان

گزاف نگو اما که حدیثت دشنه اولمو و ماهی خواهد بود!

ما بعض رهرویم و بعض رهشناس و این عجب است

که هنگام ضرورت رهبانمان حتی خاک راهی خواهد بود!

به عشق تالکین بزرگ در این راه پر عشق باز ایستاده ایم

تا ابد دلهایمان خالی ز آرزوی پست یا که جاهی خواهد بود!

اگر ترانه ی خشم ما نزد آن یگانه پاسخی به سان آتش یابد

در کدامین دخمه ی ملکور دشمنمان را جانپناهی خواهد بود؟!

گمان مبر که به خاطر کثرتتان ما ز دیگران حقیرتریم

که در هنگامه ی خشم ما، فدرتتان چونان پر کاهی خواهد بود!

اکنون که سایه ی شاه اله سار اندکی از سرمان رفته است

گمان مبر که آردای ما تا ابد بدون شاهی خواهد بود!

به زعم ققنوسان گر چه این جهان زخم خورده ست...

اما بیاری ارو ، روزی غرق پاکی لایتناهی خواهد بود!

----------

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

این تاپیک با وجود بعضی شعرهای خوبی که داره ,کم کم لوس شده ققنوس جان ! پست ها از حد معمول یه پست خوب خارج شدن اصلا در شان و حد سایت نیست شعرهایی بعضا بچه گانه و باید بدونی که فلسفه ما اینه که پست های فروم حتی کم زده بشن , اما پست درست و حسابی باشن و حرفی برای گفتن داشته باشن. به نظر من این شعرایی که جدیدا گفته میشه و بحثاش داره کاری میکنه که بخوام پاکشون کنم یا اصلا تاپیکو ببندم...

/

اینو خطاب به تو گفتم چون زننده تاپیک تویی ... و باید بهتر باشه یه فکری برا این تاپیک کنی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون
عجب.. پس تو دوست نوه ی رفیقمی؟ ندیده بودمت...

---------

اینم یه شعر دیگه ست... منتها حالت رجز خونی داره.(قابل توجه اعضای آکادمی فانتزی و غیره!) اگه یکی یه موقع از آردا بد گفت، اینو براش بخونین تا سر سپرده تون بشه!

نام شعر : آردای بزرگ نام شاعر: متاسفانه ققنوس آبی!

هر آنکه خصم آردا به سر دارد،در سیاهی خواهد بود!

ز آتش خشم ما چون ملکور، تا ابد در تباهی خواهد بود!

پروای دویتان خویش داریم سخت و مراعات دشمنانمان

گزاف نگو اما که حدیثت دشنه اولمو و ماهی خواهد بود!

ما بعض رهرویم و بعض رهشناس و این عجب است

که هنگام ضرورت رهبانمان حتی خاک راهی خواهد بود!

به عشق تالکین بزرگ در این راه پر عشق باز ایستاده ایم

تا ابد دلهایمان خالی ز آرزوی پست یا که جاهی خواهد بود!

اگر ترانه ی خشم ما نزد آن یگانه پاسخی به سان آتش یابد

در کدامین دخمه ی ملکور دشمنمان را جانپناهی خواهد بود؟!

گمان مبر که به خاطر کثرتتان ما ز دیگران حقیرتریم

که در هنگامه ی خشم ما، فدرتتان چونان پر کاهی خواهد بود!

اکنون که سایه ی شاه اله سار اندکی از سرمان رفته است

گمان مبر که آردای ما تا ابد بدون شاهی خواهد بود!

به زعم ققنوسان گر چه این جهان زخم خورده ست...

اما بیاری ارو ، روزی غرق پاکی لایتناهی خواهد بود!

----------

این خیلی بامزه و باحال شده ! خیلی دقیق هم ربط داره !! دستت درد نکنه !

تک تک بیتاش جالب بودن !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
این تاپیک با وجود بعضی شعرهای خوبی که داره ,کم کم لوس شده ققنوس جان ! پست ها از حد معمول یه پست خوب خارج شدن اصلا در شان و حد سایت نیست شعرهایی بعضا بچه گانه و باید بدونی که فلسفه ما اینه که پست های فروم حتی کم زده بشن , اما پست درست و حسابی باشن و حرفی برای گفتن داشته باشن. به نظر من این شعرایی که جدیدا گفته میشه و بحثاش داره کاری میکنه که بخوام پاکشون کنم یا اصلا تاپیکو ببندم...

/

اینو خطاب به تو گفتم چون زننده تاپیک تویی ... و باید بهتر باشه یه فکری برا این تاپیک کنی.

باشه آرون عزیز... درست میگی... کمابیش خودم هم توی همین فکر افتاده بودم( احساس خاصی که فقط فلاسفه به اون دچار میشن). در مورد فلسفه تون هم پایه م عجیب! اصلا بگیر هر چی دلت خواستو پاک کن... ولی تقصیر من چیه... سی دی کلیپامو گم کردم نمیدونم کجا هستن!

پ.ن: یه فکر که هیچ صد تا فکر دارم.... منتها باید سی دیم پیدا بشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

ققنوس جان من هم موافقم . داره کم کم کسل کننده می شه. البته منظورم این نیست که شعراتون بده نه تازه خیلی هم بامزه ان . پیشنهاد من برای تنوع اینکه یه سری عکس که با فتو شاپ دستکاری شده بود توی این قسمت قرار بیدن. البته توی بخش گالری یه چندتایی هست ولی خیلی بی مزه هستن. اگه برات مقدوره چندتا عکس فتو کن و بزار

متشکرم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

هی... دنیا... همه ی کاسه کوزه ها رو تو سر من بشکونید... اشکال نداره... کلاه خود سرم کردم، چیزیم نمیشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

هر که با اهل آردا در افتاد، ور افتاد (در راستای آخرین شعر شاعر حماسه سرای آردا ققنوس آبی. میگن آدم رو سگ بگیره ولی جو نگیره)

ضمنا ققنوس جان قبول کن که یه کم باید سنگین تر و با دیسیپلین تر این مبحث رو ادامه بدی و اداره کنی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
هر که با اهل آردا در افتاد، ور افتاد (در راستای آخرین شعر شاعر حماسه سرای آردا ققنوس آبی. میگن آدم رو سگ بگیره ولی جو نگیره)

ضمنا ققنوس جان قبول کن که یه کم باید سنگین تر و با دیسیپلین تر این مبحث رو ادامه بدی و اداره کنی.

درسته هالباراد جان... ولی بیچارگی من اینجاست که جو و برق و سگ و گرگ و خرس و ... همه با هم منو گرفتند!

چشم... ما که گفتیم چشم! از این به بعد سنگین تر و دیسیپیلین تر :tongue: مبحث رو ادمه میدم( و میدیم!)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

سلام فرزندانم!-----> گذشته رو رها کن!

با وجود این که هنوز پرشین گیگ همان قدر خسیس است، اما من از رو نرفتم! باز هم مثل دفعه ی پیش فایل را سه قسمت کردم و روی سرورش قرار دادم.

به هر بدبختی که بود کارم را کردم... دیگر شما میمانید و این لینک ها دانلود!

توضیح اینکه این کلیپ در مورد اله سار است که مثلا از آرون در رابطه با اینکه کمی میل به ائووین داشته، عذر خواهی میکند و خواهید دید که حتی نزگول ها هم برای این مراسم معذرت خواهی به او یاری میدهند!

قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم

فکر نکنم دیگر کلیپی را به این زودی ها روانه ی اینجا کنم! بنا بر این این کلیپ را از دست ندهید!( نه اینکه تا به حال بیمارستانها شما را به خاطر دل دردی که قهقه های اینجا باعثشان شده است، جواب کرده اند!)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien

ققنوس عزيز با سلام

دوست من فايل هاي ارسالي شما متاسفانه باز نمي شود يعني من 3 فايل با فرمت RAR گرفتم ولي قادر به Extract آنها نيستم.

اگر بك بار ديگر فاي ها را چك كنيد ممنونت خواهم بود.

با تشكر از شما

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

قنوس جان متاسفانه من هم موفق نشدم هیچ کدوم از این فایل ها رو ببینم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
ققنوس عزيز با سلام

دوست من فايل هاي ارسالي شما متاسفانه باز نمي شود يعني من 3 فايل با فرمت RAR گرفتم ولي قادر به Extract آنها نيستم.

اگر بك بار ديگر فاي ها را چك كنيد ممنونت خواهم بود.

با تشكر از شما

ولی لیکنثروپ با موفقیت گرفته و دیده...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien

ولی لیکنثروپ با موفقیت گرفته و دیده...

نشد دیگه من هم با اینترنت شرکت هم الان که خانه هستم با انترنت منزل امتحان کردم ولی شپلخت شد.

بابا حالا یه چک بکن شاید پرشین گیگ بازم ادا در آورده.

تازه چرا از سایت http://www.savefile.com برا ذخیره فایل هایت استفاده نمی کنی؟

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

چشم! من چک میکنم!

ولی خب زودتر آدرس این سایتو میدادید!

------

چند دقیقه بعد:

این سایته هم که فایل مارو نمیگیره... حالا من باز سعی میکنم ...

ولی سرور پرشین هم مشکل نداره ها، من گرفتم و استفاده کردم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...