*فئانور* 1,787 ارسال شده در اوت 30, 2015 با سلام. تاپیک قراره در مورد یکی دیگه از نکته های مبهم دنیای تالکین بحث کنه. به این معنی که به نظرات و برداشت های شما دوستان نیاز داره. همونطور که همه میدونیم فئانور پسر فینوه - اولین شاه نولدور - ، بعد از اونکه خبر دزدیده شدن سیلماریلی و هم چنین کشته شدن پدرش رو شنید ، بر افروخت. آتش خشمش بالا اومد و تصمیم گرفت از ملکور انتقام بگیره. و با وجود تموم مخالفت های خویشانش و تهدیدهایی از سوی مانوه و حتا نفرین ماندوس، اراده اش برای انتقام سست نشد و راهش رو ادامه داد تا اونکه کشته شد... حالا سوال اینجاست که فئانور دقیقا به کدوم علت عزم بر تعقیب ملکور و جنگ با او، کرد؟ میبینیم که خبر دزدیده شدن گوهرها قبل از خبر مرگ پدر به همگان رسید. و فئانور با شنیدن اولین شکستی که خورد جلوی مانوه و بقیه والار قد علم کرد و اونها رو دزد پنداشت! و بعد از شنیدن دومین خبر شوم -یعنی مرگ فینوه- سخنرانی بزرگ خود و بمعنی دیگه، شورش خودش رو آغاز کرد. اگر فرض بگیریم که غصب شدن سیلماریلی و پس گرفتنشون، فئانور رو به شورش واداشت، اما سیلماریلیون اظهار داشته که : " جان پدر در نزد او، گرامی تر از روشنایی والینور یا دست ساخته های بی همتایش بود..." . میخوام بحث کنیم پیرامون اینکه انگیزه ی اصلی فئانور برای انتقام چی بود؟ 28 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
R-FAARAZON 10,192 ارسال شده در اوت 30, 2015 هردو دلیل موجهه و معلولی از علت بی عرضه بودن والار هستش،اگه والار قادر به کنترل ملکور بودند نیازی به لشکرکشی فاجعه بار فئانور نبود 11 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Peredhil 1,397 ارسال شده در اوت 30, 2015 به دو دليل به نظر من بيشتر به خاطر پدرش انتقام ميگيرفت. اينكه به نظر من الف ها موجوداتى مادى گرا مثل انسان ها نيستن، مخصوصا اينكه اينطور مسائل با داغ عزيز هم ارتباط داشته باشه، پس انتقامش بيشتر براى پدر بود تا سيلماريل ها، يكى اين، يكى هم اينكه خود متن سيلماريليون هم ميگه كه بيشتر براى پدرش بوده. اين نظر من بود. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
R-FAARAZON 10,192 ارسال شده در اوت 30, 2015 (ویرایش شده) البته مادی گرا نبودن الف ها منافاتی با جاه طلب بودن فئانور نداره،سیل ها جواهراتی بی نظیر و ارزشمند بودند و دارنده اونا میتونست برای همیشه به داشتنشون افتخار کنه به نظرم فئانور ،سیل هارو نماد برتر بودن خودش میدونست پس حرص و انتقام مرگ پدر هردو نمودی از جاه طلبی فئانور بودند اگه فئانور پیروز میشد و جواهرات رو پس میگرفت که دیگه انصافا والار باید بساطشونو جمع میکردند! ویرایش شده در اوت 31, 2015 توسط R-FAARAZON 10 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
*فئانور* 1,787 ارسال شده در اوت 30, 2015 منم به خاطر همون متن کتاب یکم دو به شک شدم و گفتم نظرات بقیه رو هم بدونم. در اول به خاطر پدر بوده همون طوری که خود کتاب میگه ولی کارهای بعدیش که انجام میده یکم آدمو دچار تردید میکنه. سیل ها باارزش بودن.اما واقعا ارزششون از جان فینوه و حتی این همه الفی که با خاطر لشگر کسی فئانور کشته شدن بیشتر بوده؟ 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
R-FAARAZON 10,192 ارسال شده در اوت 30, 2015 (ویرایش شده) جوابش در نام فئانوره :روح آتش یا روح آتشین مزاج! خب به نظر من سیل ها از هرچی ساخته شده باشند ارزششون از جان نوع بشر بالاتر نیست ولی خب فئانور نمیدونسته که ساخت اونا باعث مرگ پدرش می شده ولی بهرحال چیزی رو داشته که هیچ کی نداشته فئانور داعیه برتری جویی داشته و برای رسیدن به خواسته اش که مسلما حق میپنداشته ، حاضر بوده بهای زیادی رو بپردازه حالا این بها خویشاوند کشی،از دست دادن خانواده و سیادت الف ها و... بوده اگه فئانور به پیروزی می رسیدو ملکور رو به زانو در می آورد یقین بدون که از کرده اش پشیمون نمیشد اون تصمیمش در محاصره ملکور هم در آنی گرفته شده :درست مثل همون تصمیمات لحظه ای فینگولفین و ائارنور که به بادشون داد .دیگه در اون لحظه طرف نمیشینه دودوتا چهارتا بکنه که چی منطقی هست و چی نیست بالاخص که اینکه شخص مربوطه روح آتش باشه! ویرایش شده در اوت 30, 2015 توسط R-FAARAZON 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Heaven 484 ارسال شده در اوت 30, 2015 ميشه گفت هر دو در برانگيختن فئانور موثر بودند. به نظر من مرگ فينيوه حكم جرقه اي رو داشته كه باعث فوران هرچيزي شده كه تا اون موقع در دل و عمل فئانور بوده،اما تاثير سيلماريل ها بلند مدت تر بوده و درنهايت چشم فئانور رو كور كرده... بعلاوه، به نظرم اينجا يك عامل خيلي مهم هست كه نبايد فراموش بشه: مكر و حيله ي مورگوت! 10 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Legolas 2,323 ارسال شده در اوت 30, 2015 به نظر من هر دو عوامل مهمی بودن ولی یه عامل مهم دیگه رو در نظر نگرفتی. به عقیدهی من اون صحبتی که ملکور در دروازهی دژ فورمنوس با فئانور میکنه روی این تصمیمش بی تاثیر نیست. ملکور به خوبی فئانور رو بر علیه والار میشوره و انگیزه رهایی از سلطهی والار رو در ذهنش شکل میده. این مسئله به علاوهی همون چیزایی که گفتی باعث میشه فئانور به سرزمین میانه بره. 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فین رود فلاگوند 2,081 ارسال شده در اوت 30, 2015 با عرض اجازت تاپیک عالی ای است. باید از صاحب تاپیک هم تشکر کرد. نباید جاذبه سیلماریل ها را فراموش کرد همان طور که پادشاهان دیگری را هم همانند الوه مجنون کرد. در ضمن نظر من این است که این می تواند بهانه ای باشد تا به سرزمین میانه بیاید و قلمرو خود را آنجا راه بباندازد. 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مهمان ارسال شده در اوت 30, 2015 شیش تا دلیل باعث شد فئانور و نولدور از آمان به سرزمین میانه کوچ کنن که به نظرم دلیل اول و دوم مهم ترینن: 1. دزدیده شدن سیلماریلی 2. انتقام خون فینوه 3. ضعف و بی کفایتی والار در مراقبت از سرزمین شون که باعث دوتا مورد قبلی شد 4. روشنایی توی سرزمین میانه هنوز پابرجا بود. (به لطف ستاره ها) 5. سرزمین میانه قلمروهای آزاد و تصرف نشده داشت که میتونست زیر سلطه نولدور دربیاد 6. دروغ هایی که ملکور درباره حیله های والار درباب اسارت الفها و تسلط بر آدمها گفت «چرا باید بیش از این کمربسته خدمت والار رشک ورز باشیم که نه نمی توانند ما و نه حتی قلمرو خویش را از تعرض دشمن در امان نگاه دارند؟» (ص 125) «اما اکنون تاریکی به یکسان همه جا حکم فرماست. آیا باید دست بر دست بگذاریم و تا ابد سوگوار باشیم... یا بهتر است به خانه خویش بازگردیم؟ در کوئی وینن چه خوش می رود آب در زیر ستاره های آسمان بی ابر...» (ص 125) «و سرزمین های فراخ گرداگردش را گرفته است، آنجا که به آزادمردان برمیخوری...» که والار گمراهتان کرده و شما را در اسارت نگاه داشته اند تا آدمیان در سرزمین میانه فرمانروا باشند. (ص 126) اما به نظرم مهم ترین هاشون دزدیده شدن سیلماریلیه. چرا باید از دست والار به خاطر بی کفایتی شون عصبانی باشه؟ چون بی کفایتی والار باعث مرگ فینوه و دزدیده شدن سیلماریل ها شد. و از بین این دو دزدیده شدن سیلماریل ها مهمتر بوده براش؛ چون فقط دوبار از مرگ فینوه صحبت میکنه و ناراحتی اش از اون بابت زیاد دووم نمیاره؛ ولی بارها میگه که باید بریم و سیلماریل ها رو پس بگیریم. بارز ترین نمونش هم سوگندی هست که فئانور و پسراش میخورن که بر سر سیلماریلی ـه و حتی بعد از مرگ فئانور هم بهش وفادار می مونن. (فئانور هم دم مرگش ازشون میخواد که قول بدن بهش وفادار بمونن.) کینه و عداوت شان تا به انتهای جهان دامن گیر آن والا، دیو، الف ... گردد که ... او سیلماریلی را از آنان می گیرد یا می رباید و یا نگاه می دارد. (ص 126-7) بعد از این دو هم دلایل دیگه مؤثرن که سخته رتبه بندیشون کنیم... میبینیم که خبر دزدیده شدن گوهرها قبل از خبر مرگ پدر به همگان رسید. و فئانور با شنیدن اولین شکستی که خورد جلوی مانوه و بقیه والار قد علم کرد و اونها رو دزد پنداشت! و بعد از شنیدن دومین خبر شوم -یعنی مرگ فینوه- سخنرانی بزرگ خود و بمعنی دیگه، شورش خودش رو آغاز کرد. توی کتاب قاصدهای فورمنوس اول خبر مرگ فینوه رو میگن و بعد خبر دزدیده شدن جواهرات رو. درست نمیگم؟! اينكه به نظر من الف ها موجوداتى مادى گرا مثل انسان ها نيستن اتفاقاً به نظر من فئانور حداقل درباره سیلماریل ها اصلا معنوی گرا نبود! و حتی بیشتر از ملکور شیفته سیلماریل ها شده بود... چون اونو بعد از یه مدت توی گنجینه هاش قایم میکنه و فقط به فینوه و پسرهای خودش نشونشون میده؛ وقتی که والار میخوان سیلماریل ها رو بهشون بده قبول نمیکنه؛ و سوگندی که میخوره هم بر سر سیلماریل هاست. حتی وقتی ملکور میاد فورمنوس، چون میفهمه ملکور به سیلماریل ها دل بسته عصبانی میشه و بیرونش میکنه. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Nienor Niniel 3,259 ارسال شده در اوت 30, 2015 به نظرم بیشتر به خاطر سیلماریل ها بوده.احتمالا خیلیا با من مخالفن اما خدایی فئانور تو کتابم بیشتر از اینکه از خون پدرش بگه از سیلماریل ها میگفت!اما پدرشم دوست داشت و بنظرم هر سه عامل قتل فینوه،سیلماریل ها و دشمنیش با ملکور و این که این فرد جسارت کرده و همچین کارایی رو در حقش کرده موثر بود 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
*فئانور* 1,787 ارسال شده در سپتامبر 1, 2015 دوستان توجه کنید موضوع انتقام فئانور از ملکور بود نه دلایل سفرش به سرزمین میانه! دلایل خیلی خوبی آورده شد ولی من خودمم بیشتر به سیلماریل ها موافقم،یعنی فئانور بیشتر به خاطر سیلماریل ها بوده که سوگند میخوره و میره که اونها رو باز گردونه ولی خب خون پدر هم براش با ارزش بوده و نمیشه گفت که ساخته هاشو بیشتر از پدر دوس داشته. همون طور که بیشتر دوستان گفتند بعد از مدتی فقط سخن از سیلماریلی میگه و شاید خون پدر رو به خاطر سنگ هاش فراموش کرده باشه یعنی شاید حرصی که به سیلماریلی داشته باعث شده که اینهمه کار وحشتناک انجام بده،نه خون پدر! 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Mithrandil 129 ارسال شده در سپتامبر 5, 2015 با درود برگردیم به زمانی که فئانور تبعید شد و به اشتباه خودش در مورد ملکور پی برد و تبعید رو راحت پذیرفت ، این مسئله باعث شد که نفرتش از ملکور بیشتر بشه ، بعد پدر فئانور هم به انتخاب خودش می خواست پیش پسرش بمونه و زمانی که فئانور به جشن دعوت شد پدرش همراهش نرفت و این باعث به وجود اومدن عشقی عمیق تر از طرف فئانور نسبت به پدرش شد ، و سیلماریل هایی که با دستان خودش درست کرده بود ، همه می دونیم که عشق فئانور نسبت به سلماریل ها خیلی زیاد بود . به نظر من شاید در لحظه ای که خبر مرگ پدرش به گوشش رسید خیلی بیشتر نسبت به ملکور نفرتش بیشتر شد و شاید در اون لحظه که تصمیم به ترک والینور گرفت بیشتر به خاطر پدرش بوده اما بعد از فروکش کردن داغ پدر نظرش فقط پس گرفتن سیلماریل ها بوده کمااینکه می بینیم پسراش فقط هدفشون پس گرفتن سیلماریلها بوده نه انتقام خون پدر یا پدربزرگ . پس نتیجه ای که می توان گرفت این بوده که جنبش نخست فئانور به خاطر پدرش بوده ولی درر ادامه تمام تحرکات خودش و فرزندانش می شه پس گرفتن سیلماریل ها. ولی جایی که پادشاه فینگولفین به تنهایی برای نبرد با ملکور می ره چیزی که اون رو به اون حرکت شگرف وادار کرد مطمئنا سیلماریل ها نبودن . و حرفام رو اینطور تموم کنم که هدف اصلی سیلماریلها بودن که مرگ افراد یا اتفاقتی که در خلال تاریخ رخ می ده باعث می شه سیلماریل ها در مدت زمانی کوتاه نادیده گرفته بشن و تفکر و جنبشی دیگه جاشون رو بگیره. 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Peredhil 1,397 ارسال شده در سپتامبر 5, 2015 باتوجه به حرفهاى دوستان و فکر خودم يه نتيجه اى ميگيرم، در اول تصميمش و انتقامش، بيشتر به خاطر پدرش بوده و بعد سيلماريلها، بعد كه يكمى از مرگ پدرش ميگذره، به اين مرگ عادت ميكنه و عصبانيتش كمى فروكش میكنه (مثل ما انسان ها، يه مدتى در شوک مرگ عزیز هستیم، اما پس از مدتی آرام آرام فروکش میکنه) و بعد از اون همیشه در پی پس گرفتن سیلماریلها میمونه و نمیتونه تحمل کنه که ساختههای دست خودش که بهترین بوده اند، دست چنین موجودی بمونه! پس ابتدا به خاطر مرگ پدر و سیلماریلها بوده، و بعد به دلیلی که گفتم دلیل مرگ پدر کمرنگ میشه و به خاطر سیلماریلها میجنگه. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
زاپا 756 ارسال شده در سپتامبر 11, 2015 به نظر من بیشتر به خاطر حرص سنگ ها بود، و الا تو سوگند مشهورش یه اشاره ای به انتقام پدرش هم میکرد، تو سوگند فقط از سیل و پس گرفتنش حرف میزنه و اشاره ای به مرحوم مغفور فینوه نمیکنه، حالا شاید مرگ پدرش هم تو تصمیمش اثر داشته اما مسلما عامل اصلی همون حرص سنگ بوده و بس، 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ایمان 4 ارسال شده در اکتبر 16, 2015 به نظر من به خاطر سنگ ها بود بعد از مرگ فینوه هم که دیگه خودش ارشد قومش بود وبا توجه به قدرتی که در خودش میدید وهمراهی قومش فکر میکرد که می تونه سنگ ها رو برگردونه چون خودشو حتی از والار هم بالاتر میدونست اگر اشتباه نکنم این نکته توی سیلیماریلیون هم امده وخودشو برترین مخلوق ارو میدونست 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست