رفتن به مطلب
تور

هابیت: برهوت اسماگ و نقد کاربران آردا

نقد هابیت: برهوت اسماگ  

106 رای

  1. 1. شما به هابیت: برهوت اسماگ از 10 چه نمره ای می دهید؟

  2. 2. به نظر شما کدام بخش ها در فیلم هابیت: برهوت اسماگ قوی تر عمل کرده اند؟

    • فیلمنامه
    • کارگردانی
    • بازیگری
    • تصویربرداری
    • تدوین
    • صدابرداری
    • موسیقی متن
    • جلوه های ویژه
    • گریم
    • کارگردانی هنری


Recommended Posts

3DMahdi

بعضی تناقض ها توی فیلم اول و دوم خیلی تو چشم میزنه.

فیلم اول:

راداگاست به دول گولدور میره و با یکی از نزگول میجنگه و تیغ مورگولی رو برای گندالف میاره.

راداگاست به گندالف میگه تو دول گولدور یه خبریه اما گندالف میگه نه بابا اونجا متروکه است!

راداگاست تیغ مورگولی رو نشون گندالف میده و میگه این مال دنیای زنده ها نیست.

فیلم دوم:

گندالف راداگاست رو به گورهای نزگول دعوت میکنه و میگه نزگول فرار کردن اما راداگاست میگه امکان نداره و کسی نمیتونه اونها رو فرا بخونه(یکی نیست بگه مردک خودت تو فیلم قبلی با یکیشون جنگیدی و شمشیرش رو آوردی!)

گندالف و راداگاست به دول گولدور میرن و راداگاست میگه اینجا متروکه است! @};- گندالف با لحن دانای کل میگه نه متروکه نیست اینجا یه خبریه که تو نمیدونی! @};-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اسماگ

دوستان کسی میدونه این کسی که داره به گندالف حمله میکنه کیه چون هم در تریلر سفری غیر منتظره بود هم در تریلر برهوت اسماگ بود اما در هیچکدوم از فیلم ها نبود حتی در نسخه ی اکستندد سفری غیر منتظره هم حضور نداشت http://www.google.com/url?sa=i&source=images&cd=&cad=rja&uact=8&docid=d3VI9sp1Y0KXtM&tbnid=Kd5nj58Vi1dbEM:&ved=0CAUQjBw&url=http%3A%2F%2Fcorecanvas.s3.amazonaws.com%2Ftheonering-0188db0e%2Fmedia%2Foriginal%2F51b7911f5e829_24%2520leaping%2520onto%2520gandalf.png&ei=5W01U8TfAoTksASWlYKIBg&psig=AFQjCNEn_hIf9la7SA54eX1gY8ZQokhDQw&ust=1396096869119072

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

مهدی جان میشه اینطوری تفسیر کرد که راداگاست تو قسمت اول یه بوهایی برده و میاد با گندالف درمیون میگذاره. گندالف انتظارشو نداشته و میگه اونجا متروکه است که راداگاست میگه دیگه نیست. بعد تو قسمت دوم گندالف به نتایجی میرسه که راداگاست نرسیده مثل همون احتمالی که میده که دشمن بازگشته اما اینو راداگاست نمیدونه چون تو بحث های شورای سفید هم نبوده. بعد اینجاست که گندالف میاد و این نتایج رو با راداگاست در میون میگذاره. این چیزیه که بنظرم گندالف بهش پی میبره و باعث میشه تناقض بنظر بیاد اما اون مورد که راداگاست میگه طلسمی قوی روی گور ها هست و فرار ممکن نیست رو آره بنظرم یکم مشکوک و گنگه! شاید بهتر بود اینجا واضح تر صحبت میکرد. حس میکنم اینجا منظور این بوده که راداگاست اینجا با حالت سوالی میپرسه که مگر اینها طلسم هایی قوی نیستند (که هستند) پس چطور فرار کردن البته این عبارت دوم رو به قرینه معنوی حذف کرده! :دی

شاید اینجاها لازم بود فیلمنامه واضح تر صحبت میکرد تا این تناقضات پیش نیاد.

دوستان کسی میدونه این کسی که داره به گندالف حمله میکنه کیه چون هم در تریلر سفری غیر منتظره بود هم در تریلر برهوت اسماگ بود اما در هیچکدوم از فیلم ها نبود حتی در نسخه ی اکستندد سفری غیر منتظره هم حضور نداشت http://www.google.co...396096869119072

اون پدر تورینه که تو نسخه اکستندد قسمت دوم ازش خواهیم دید.

ویرایش شده در توسط تور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
msa_dino

اصلا گذشته ازین صحبتا، من اساسا دلیل اینهمه پرداختن به قصه ی نزگول ها که اصلا و ابدا نقشی در داستان هابیت ندارن رو نمی فهمم... چرا اینقدر روی این جریانات ( که همشم از خودشون درآوردن و توی هیچکدوم از کتابای تالکین که من خوندم صحبتی از بیرون اومد نزگول از گور و ... نشده) تاکید میکنن و بیننده ها رو ( بخصوص اونهایی که کتاب رو نخوندن و لوترو ندیدن) سردرگم میکنن؟؟

یعنی میخوان اونها رو توی قسمت سوم نشون بدن؟ با این همه مقدمه چینی، ما باید انتظار دیدن یه نزگول یا ویچکینگ رو در قسمت سوم داشته باشیم؟؟

راستی دو تا نکته دیگه راجع به قسمت دوم میخواستم بگم:

- یکی اینکه اگه دقت کرده باشین، مردم اِسگاروت (شهردریاچه) طوری انتخاب شده بودن، که مخلوطی باشن از نژاد های مختلف... اگه توی اون صحنه صحبت های تورین با ارباب شهر به چهره ها دقت کنید ، افرادی با ظاهر سیاه پوست، زرد پوست و با سبک لباس های مختلف دیده میشه که به نظرم ایده خوبی بود... ولی نمیدونم تالکین هم راجع به شکل ظاهری مردم دیل و اسگاروت نوشته ای داره یا نه؟

- خوب خبر ندارم تاحالا دوستان این موضوع رو مطرحش کردن یا نه: توی اون صحنه ای که دارن دورف ها رو زندانی میکنند، کیلی به تائوریل بشوخی حرفی میزنه ( میشه گفت یه جور متلک میندازه) که چندان خوشایند بنظر نمیاد... حقیقتش من با شنیدنش یکم شوکه شدم چون احساس میکنم این دیالوگ برای فیلمی که براساس نوشته های ادبی و قلم موقر و خوش لحن تالکین ساخته شده، بیش از حد سبک و سخیف بود و دلیل وجود چنین دیالوگی رو اصلا درک نمیکنم... البته این نظر رو بیشتر از روی علاقم به اون ذات قشنگ و معصوم و محترم که از آثار تالیکن میشناسم، گفتم و به مسائل دیگه کاری ندارم...

ویرایش شده در توسط msa_dino

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Centurion

ممکنه داستان فیلم لو بره ولی با این اوصاف نظرمو می گم

اول فیلمو که دیدم شاید 5 ثانیه ای از فیلم نگذشته بود که فیلمو استپ کردمو دو دقیقه ای خندیدم . این آدم مسخره نمیخواد دست از این کاراش برداره دقیقا مثل یاران حلقه وقتی هابیت ها وارد bree می شن پیتر جکسون داره هویج می خوره این بحث دو معنی داره یا اینکه پیتر به هویج علاقه ی خاصی داره یا اینکه شصت ساله که داره هویج می خوره (از زمان حرکت بیلبو به سمت ماجراش تا زمان حرکت فرودو به سمت ماجراش) .

حالا اگه از این مسئله بگذریم به نظر من فیلم خیلی خوبی نبود شاید به این خاطر که تخیلی که من از کتاب برای خودم بوجود آوردم تقریبا اصلا اینجوری نبود. اصلا مسائلی مثل مثلث عشقی و این حرفا مشکلی ندارما . بالاخره فیلم باید یه درامی داشته باشه ولی به نظرم دیالوگ هاش خیلی شبیه لوتر هست. با این اوصاف

سفری غیرمنتظره 8/10

برهوت اسماگ 7/10

راستش منم وقتی فیلم رو دیدم سریع پیتر جکسون رو شناختم ولی دلیلشو نفهمیدم. الان که شما گفتین شصت ساله داره هویج می خوره رفتم دوباره اون تیکه ی قسمت اول ارباب حلقه ها رو دیدم. یعنی خود پیتر جکسون می دونسته که ده سال بعد می خواد همچین فیلمی رو بسازه؟ واقعن دلیلش چیه که شصت ساله هویج می خوره؟ شما چیزی به ذهنتون می رسه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

تور: آخه تو فیلم اول گندالف با تعجب میگه اونجا متروکه است و راداگاست با قاطعیت میگه نه اما توی فیلم دوم دقیقا برعکس میشه و راداگاست با تعجب میگه متروکه است و گندالف با قاطعیت میگه نه متروکه نیست و قصدشوت اینه که متروکه نشونش بدن!

منم دلیل این همه پرداختن به نزگول رو نمیدونم. میترسم نزگول رو برداره بیاره تو نبرد 5 سپاه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

خب خیلی سخت نگیرید و این قدر در فیلم غور نکنید که تمام لذت فیلم رو از دست بدید

اون تیکه هویج خوردن شوخی پیترجکسون با هواداران بود و به نوعی تجدید خاطره ای به یاد یاران حلقه و بری بود

در فانتزی هرچیزی ممکنه و صاحب اثر خیلی چیزهارو مشخص میکنه مثلا ممکنه اون کسی که در برهوت اسماگ هویج میخوره پدر بزرگ کسی باشه که در یاران حلقه طریقت پدربزرگشو ادامه میده

اصلا گذشته ازین صحبتا، من اساسا دلیل اینهمه پرداختن به قصه ی نزگول ها که اصلا و ابدا نقشی در داستان هابیت ندارن رو نمی فهمم... چرا اینقدر روی این جریانات ( که همشم از خودشون درآوردن و توی هیچکدوم از کتابای تالکین که من خوندم صحبتی از بیرون اومد نزگول از گور و ... نشده) تاکید میکنن و بیننده ها رو ( بخصوص اونهایی که کتاب رو نخوندن و لوترو ندیدن) سردرگم میکنن؟؟

یعنی میخوان اونها رو توی قسمت سوم نشون بدن؟ با این همه مقدمه چینی، ما باید انتظار دیدن یه نزگول یا ویچکینگ رو در قسمت سوم داشته باشیم؟؟

راستی دو تا نکته دیگه راجع به قسمت دوم میخواستم بگم:

- یکی اینکه اگه دقت کرده باشین، مردم اِسگاروت (شهردریاچه) طوری انتخاب شده بودن، که مخلوطی باشن از نژاد های مختلف... اگه توی اون صحنه صحبت های تورین با ارباب شهر به چهره ها دقت کنید ، افرادی با ظاهر سیاه پوست، زرد پوست و با سبک لباس های مختلف دیده میشه که به نظرم ایده خوبی بود... ولی نمیدونم تالکین هم راجع به شکل ظاهری مردم دیل و اسگاروت نوشته ای داره یا نه؟

- خوب خبر ندارم تاحالا دوستان این موضوع رو مطرحش کردن یا نه: توی اون صحنه ای که دارن دورف ها رو زندانی میکنند، کیلی به تائوریل بشوخی حرفی میزنه ( میشه گفت یه جور متلک میندازه) که چندان خوشایند بنظر نمیاد... حقیقتش من با شنیدنش یکم شوکه شدم چون احساس میکنم این دیالوگ برای فیلمی که براساس نوشته های ادبی و قلم موقر و خوش لحن تالکین ساخته شده، بیش از حد سبک و سخیف بود و دلیل وجود چنین دیالوگی رو اصلا درک نمیکنم... البته این نظر رو بیشتر از روی علاقم به اون ذات قشنگ و معصوم و محترم که از آثار تالیکن میشناسم، گفتم و به مسائل دیگه کاری ندارم...

در مورد نکته ی اول باید بگم هیجان و تعلیق دلیلشه بخاطر همین پیترجکسون اومده قضایای اره بور و دول گولدور رو کاملا به هم ربط داده ،اینم ریسکیه که نتیجه اون در قسمت سوم مشخص میشه که آیا ارزششو داشته که پیترجکسون تا حدودی از فضای کتاب دور بشه یا نه؟

در موردنکته ی آخر موافقم اصلا شوخی جالبی نبود بخصوص کتاب این قدر طنز و شوخی های جالب داشت که فیلم احتیاجی به چنین شوخی های سطح پایین نداشته باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

منم احتمال میدم نزگول تو فیلم سوم ظاهر بشن اما نه تو پنج سپاه که تو نبرد دولگولدور!

اون قضیه هویج رو هم بنظرم پیتر چون میخواسته درک حضور خودش در فیلم رو راخت تر کنه دوباره در نقش هویج خور در بری ظاهر شده وگرنه میتنست مثل قصمت اول هابیت در نقش یک دورف در حال فرار از اره بور با کلی گریم ظاهر بشه! شایدم ارادت خاصی به هویج داره! در کل هرچی بود خیلی ضایع و تابلو بود!

و یکی از تیکه هایی که منو ناراحت کر دهمون شوخی کیلی و تائوریل بود.

اصلا آقا من از همون اول مخالفت کردم با تائوریل شما گفتین نه خیلی هم خوبه فلان! @};-

اگر تائوریل نبود نه ازین شوخی ها بود نه کیلی به خاطرش زخمی میشد نه به خاطر زخمش از گروه جدا میموند نه عاشق یه الف میشد نه لگولاس ازونور میرفت دنبال بولگ و خلاصه کلی داستان فیلم بهبود پیدا میکرد و منطبق تر با کتاب میشد...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

باید قبول کنیم که اگه تائوریل و لگولاس نبودند برهوت اسماگ خیلی خشک میشد و اون جذابیت الان رو نداشت

کتاب بعضی جاها خط روایت ساده ای داره و لازم بود که غنی تر بشه من وجود تائوریل،این رابطه کیلی و تائوریل، لگولاس تا حدودی منفی و ... که کلا خوب در اومده جاهایی هم اشکال داره نمونه اش همین شوخی کیلی یا چگونگی بوجود آمدن رابطه کیلی -تائوریل که مصداق همون قضیه با یک نگاه یک دل نه صد عاشق شدنه چون کیلی و تائوریل اینقدر پیش هم نبودند که عشقی پخته داشته باشند

(1000 امین پست؟! یادش بخیر همین چند وقت پیش بود که دست از تنبلی و دانلود از آردا کشیدم و عضو شدم)

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

مبارکه @};-

صدالبته جذابیت الان رو نداشت و شاید مخاطب عام رو نمیتونست راضی نگه داره اما برای منِ طرفدار خوشایندتر بود. (که اونا نباشن)

کتاب خط روایت ساده ای داشت بعضی جاها و لازم بود غنی تر بشه برای یک روایت سینمایی قبوله. مثل صحنه های آخر فیلم و کشمکش اسماگ و دورف ها. اما خط روایت کتاب رو تغییر دادن که یک دورف زخمی بشه و دو گروه بشن رو نه بنظرم لزومی نبود. بازم از دید یه طرفدار دارم میگم.

من خودم به شخصه تا نیمه های فیلم احساس میکردم همچنان دارم ادامه سفری غیر منتظره رو میبینم و از انطباق با کتاب حال و هوایی که فیلم داشت لذت میبردم اما از بعد از فرار با بشکه ها احساس کردم دارم از یه دریچه دیگه به کتاب نگاه میکنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
میثراندیر

راستش منم وقتی فیلم رو دیدم سریع پیتر جکسون رو شناختم ولی دلیلشو نفهمیدم. الان که شما گفتین شصت ساله داره هویج می خوره رفتم دوباره اون تیکه ی قسمت اول ارباب حلقه ها رو دیدم. یعنی خود پیتر جکسون می دونسته که ده سال بعد می خواد همچین فیلمی رو بسازه؟ واقعن دلیلش چیه که شصت ساله هویج می خوره؟ شما چیزی به ذهنتون می رسه؟

عزیز جان بنده یه عنوان شوخی عرض کردم:دی

از تیم مدیریت به خاطراین اسپمی که دادم عذرخواهی می کنم.

ویرایش شده در توسط میثراندیر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

مبارکه @};-

صدالبته جذابیت الان رو نداشت و شاید مخاطب عام رو نمیتونست راضی نگه داره اما برای منِ طرفدار خوشایندتر بود. (که اونا نباشن)

کتاب خط روایت ساده ای داشت بعضی جاها و لازم بود غنی تر بشه برای یک روایت سینمایی قبوله. مثل صحنه های آخر فیلم و کشمکش اسماگ و دورف ها. اما خط روایت کتاب رو تغییر دادن که یک دورف زخمی بشه و دو گروه بشن رو نه بنظرم لزومی نبود. بازم از دید یه طرفدار دارم میگم.

من خودم به شخصه تا نیمه های فیلم احساس میکردم همچنان دارم ادامه سفری غیر منتظره رو میبینم و از انطباق با کتاب حال و هوایی که فیلم داشت لذت میبردم اما از بعد از فرار با بشکه ها احساس کردم دارم از یه دریچه دیگه به کتاب نگاه میکنم.

ممنون حاجی تور سپید ردا (شمام مبارک باشه و مقبول درگاه احدیت)

ببینید تالکین دنیاشو در طی سالها و سالها و به مرور خلق کرده ولی پیترجکسون و تیمش برای تبدیل اون به کاری سینمایی گاهی مجبورن تغییری رو اعمال کنند که در ابتدای امر به نظر مشکلی ایجاد نمیکنه ولی بعدا که فیلم چندین بار مرور شد به چشم میان

در ارباب حلقه ها هم این نمونه ها بود مثلا تقابل گندالف سپید با ویچ کینگ و شکست گندالف که اصلا احتیاجی نبود در فیلم باشه

حالا باز زخمی شدن کیلی و وجود تائوریل و لگولاس قابل قبوله و به نظرم با اینکه در کتاب نیست ولی به بهبود روایت فیلم کمک کرده

ولی اینکه اسماگ تبدیل به پادوی سائورون بشه و همه از تاریکی بگن و باخبر بشن برام قابل قبول نیست

اگه اسماگ اینقدر از همه چیز باخبره و وامدار سائورونه میتونست برای رضایت اربابش سائورون زمین میانی رو به خاک و خون بکشه

در کتاب این ماجراجویی و پس گرفتن گنج اجدادی و اون سفر اصل کار بود ولی در اینجا به حاشیه رفته

مثلا چقدر زمان فیلم در مورد گروه دورف ها در پای اره بور بود ای کاش همین صبر و دقت رو پیترجکسون در گذر گروه از میرک وود داشت اصلا خستگی و فرسودگی دورف ها و شکایت اونا از بیسکویت و سختی راه و غذای سرد و... به چشمم نیومد و خیلی گذرا پیترجکسون از اون گذشت

فیلم سه هسته داشت : فرار از اقامت گاه جنگلی ، تقابل گندالف و سائورون و بالاخره روبرو شدن بیلبو و گروه با اسماگ

در صورتی که وقتی کتاب رو میخوندم گذر از میرک وود و اقامت گاه جنگلی( در مورد برهوت اسماگ) مهم ترین بخش بود

البته بخش بیلبو و اسماگ خوب در اومده بود و تاحدودی مثل کتاب در اومده بود

ولی پیترجکسون خیلی به حضور بیلبو در اقامت گاه جنگلی نپرداخت و سریع ازش گذشت و تکیه اش بر روی فرار از اونجا بود ،عبور از میرک وود هم که خیلی سریع ازش گذشت

خیلی خلاصه بگم این دوگانه رو شبیه کتاب ندیدم و فضای کتاب رو برام زنده نکرد

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
حمیدرضا

برهوت اسماگ عالی بود.عالی @};-

ارزش اینو داشت که چند ماه صبر کنم تا بهترین کیفیتش بیاد. با دیدنش از ناامیدیه قسمت اول دراومدم و به حق که جون تازه گرفتم.و حتی انقد فوق العاده بود که قسمت تائوریلش هم نقدی بهش نمیتونم وارد کنم.

و یکی ازعالی ترین قسمتاش برای من ،بئورن بود. پوست خرسش خیلی خوب بود. دار و دسته ی اورک های آزوگ رو خیلی عالی کار کرده بودن و بولگ انصافا تحسین آمیزه. کاملـا میشه فهمید پسر آزوگه! یه جور جوونی و وجود نیرو قوی توش حس کردم. خیلی خوشم اومد در کل.

فقط یه چیزی: این بشکه های به صورت خیلی عجیبی با وجود اون همه ضربه ای که درعبور از رودخونه بهشون وارد شد اما صحیح و سالم و هر سیزده تاش اخر کار باقی موندن. فقط یکمی پوستشون خراش برداشت. مثلـا بشکه ی بومبور کاملـا داغون شد و شکست اما وقتی توی قایق بارد رو شمردم سیزده تاشون سالم بودن.

اگه دقت کرده باشید غیر از بشکه‌هایی که دورف‌ها توش بودن، چندتا بشکه خالی دیگه هم بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

اگه دقت کرده باشید غیر از بشکه‌هایی که دورف‌ها توش بودن، چندتا بشکه خالی دیگه هم بود.

توی آشپزخونه بشکه هارو شمردم. دقیقا سیزده تا بودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
حمیدرضا

توی آشپزخونه بشکه هارو شمردم. دقیقا سیزده تا بودن.

شما درست می‌فرمایید. الآن صحنه‌های مربوط به اون رو نگاه کردم فقط دو جا بشکۀ خالی وجود داشت. یه جا که کیلی رفت اهرم دریچه رو بکشه. یه جای دیگه که بومبور از کنارۀ رودخونه پرید توی بشکۀ خالی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

حالـا جالب ترش اینه که وقتی میرن توی قایق بارد و نزدیکی نگهبان ها هستند همشون توی بشکه ها هستند.حتا بیلبو. یعنی نه تنها سیزده تا بشکه سالم داریم بلکه 14 هم شدن@};-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
strayder

post-1897-0-87298200-1396276888_thumb.jp

هابیت برهوت اسماگ

ابتدا بگم که من اصلا نقد کردن بلد نیستم اما چون عاشق دنیای تالکین و فیلمهایی که در مورد این دنیا ساخته میشه هستم تصمیم گرفتم چند خطی در مورد فیلم بنویسم همانطوری که برای اولین بار در مورد هابیت سفرغیرمنتظره نوشتم

خوب همانطور که میدانید ابتدای فیلم هابیت برهوت اسماگ با فلش بکی که ملاقات تورین و گاندلف را نشان میده شروع میشه که بعضی از پرسش هایی که با دیدن هابیت سفرغیرمنتظره برای بیننده ها پیش آمده بود را پاسخ میده

ابتدا باید بگم که قسمت دوم هابیت از همه نظر از قسمت اولش خیلی بهتر بودش تنها فرقی که داشت این بود که نسبت به قسمت اول خیلی کمتر به کتاب وفادار بود و اوایل فیلم خیلی سرعت زیادی داشت داستان و سریع جلو میرفت اما میدانم که توی نسخه اکستندد فیلم صحنه های خیلی زیادتری اضافه خواهد شد که جلوی این سرعت را میگیره!

شخصیت هایی که به داستان اضافه شده بودن خیلی خوب و به جا بودن مثل بئورن و تائوریل و بولگ و سایرون و بارد و اسماگ و ...

خیلی ها از رابطه احساسی بین کیلی و تائوریل ایراد گرفته بودن و میگفتن که این رابطه درست نیست و نباید بین یک الف و دوارف رابطه عاشقانه وجود داشته باشه اما من کاملا با این نظر مخالفم!! مگر ما در ارباب حلقه ها شاهد عشق بین آراگورن که انسان بود و آرون که الف بود نبودیم؟! در ارباب ما شاهد عشق بین دو نژاد مختلف بودیم اما ایرادی گرفته نشده بود به این رابطه ولی در هابیت که ما دوباره شاهد عشق بین دو نژاد مختلف هستیم ایراد گیری ها شروع میشه! من کاملا مخالفم و به نظر من خیلی رابطه خوب و به جایی هستش و نتیجش هم توی هابیت 3 آنجا و بازگشت دوباره حاصل میشه!

گریم و چهره پردازی و طراحی دکور خیلی خوب بود – جلوه های ویژه که حرفی توش نداشت و واقعا عالی کارشده بود مخصوصا اسماگ البته بعضی قسمت ها کمی ضعف داشت که خیلی جزئی بود و در برابر جلوه های ویژه به این زیادی هیچی بود در مورد بولگ هم به شخصه دوست داشتم که از گریم استفاده میکردن اما چهرش با جلوه های ویژه هم خوب کار شده بود حداقل از چهره آزوگ خیلی بهتر بود!

عنکبوت های جنگل میرکوود خیلی خوب کار شده بودن خود جنگل هم به خوبی کار شده بود و کاملا مریض بودن جنگل نمایش داده شده بود اما همانطور که گفتم در نسخه اکستندد شاهد صحنه های بیشتری از جنگل هستیم

تالارهای تراندویل و شهر الفها بسیار بسیار عالی کار شده بود و فراتر از انتظار من بودش قسمت فرار دوارف ها با بشکه ها بسیار اکشن خوبی داشت و پر از هیجان! شهر دریاچه هم خیلی خوب کار شده بود و فراتر از انتظار من! رویارویی گاندلف با سایرون خیلی خوب بود و کاملا لذت بردم با اینکه همچین صحنه ای در کتاب نیست!

جلوه های ویژه اسماگ خیلی خوب کار شده بود و دقیقا مثل داخل کتاب سکه ها چسبیده بود به زیر بدنش

موزیک متن مثل همیشه عالی بود و واقعا خوشحالم که پیتر جکسون دوباره هاواردشور را برای این فیلم انتخاب کرد

یکی از نکات مثبت فیلم این بود که پیتر جکسون 4 تا از 17 زبانی که استاد تالکین خلق کرده در کتابهاش را در فیلم به نمایش گذاشت

در کل هابیت برهوت اسماگ برخلاف بیشتر سه گانه ها که در قسمت دوم ضعیف تر هستن نسبت به قسمت اول خیلی قوی تر هستش از همه نظر جز وفاداری به کتاب

و در نهایت اگر بخوام به این قسمت نمره بدم به عنوان یک طرفدار نمره 9 از 10 را میدم آن هم به خاطر اینکه وفاداریش به کتاب نسبت به قسمت اول کمتر بود و به عنوان یک مخاطب عادی نمره 10 از 10 را میدم

ویرایش شده در توسط strayder

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

هابیت: برهوت اسماگ لایق همچین امتیازی نیست از نظر من، این بود Motive من برای نوشتن این نقد :دیــ

برهوت اسماگ با توجه به اینکه پیشرفت هایی بعضا تکنیکی نسبت به قسمت قبل داشت، اما نتونست تغییر خاصی ایجاد کنه و تنها چیزی که خیلی به چشم میاد، بهتر شدن تدوین بود که خیلی احساس بهتری داشت توی تماشای فیلم. گرچه هنوز لوکیشن ها هیچ ارتباطی به هم نداشتن و انگار از یه قسمت به یک قسمت دیگه میپرید فیلم و هنوز کمی روی اعصاب بود. حالا بریم سراغ فیلم که تقریبا با سکانس های فیلم جلو میرم (در واقع کارم خیلی نقد نیست و بیشتر بررسی هست :/)

مشکلات ریش و موهای دورف ها که البته مربوط به همون سفر غیر منتظره هست اما اینجا هم بگمش که واقعا بهتر میتونست باشه؛ بافت نامناسب و کلا ناهمخون بودن که خیلی توی ذوق میزد. در مورد بئورن که شکل خرسی اون رو زیاد ندیدیم توی حرکت و نمیشه نظر داد اما در مورد گریم حالت انسانی و ریش های اون هم کاملا مصنوعی بود و اصلا احساس طبیعی نداشت، انگار داشتم به یک فیلم کودکانه نگاه می کردم (اونم فیلم های نه چندان جدید!). البته قسمت پروانه ها و عنکبوت ها جالب بود، صحبت کردن عنکبوت ها و مخصوصا بازی مارتین فری من، البته تارهای به کار رفته توی لوتر رو خیلی بیشتر دوست داشتم و به واقعیت نزدیک تر بود.

در مورد دیالوگ ها و ارتباط کیلی و تائوریل که اصلا صحبت نکنم بهتره، کل قسمت هایی که این دوتا بودن داشتم زبونم رو گاز میگرفتم که چیزی به پیتر جکسون نگم! بدون هیچگونه مقدمه و هیچی یهو یک الف با یک دورف سر صحبت رو باز میکنه؟ رابطه ی بین لگولاس و گیملی خیلی بالا پایین و داستان های بیشتری داشت که به این حدش رسید. به علاوه علاقه ی یک الف-بانو برای ستارگان و آسمان به اندازه ی یک الف-مرد نیست (طبق یکی از داستان های خودِ الف ها) که تائوریل اینطوری صحبت میکنه. تازه جالبیش شفا دادن کیلی توسط تائوریل هست، حالا کار به دنیای تالکین هم نداشته باشیم، این بخش کلا با دنیای ساخته شده توسط خودِ پیتر جکسون هم مطابقت نداره، توی ارباب حلقه ها زخم دشنه ی مورگولی رو فقط و فقط الروند میتونه درمان کنه، اما زخم تیر مورگولی رو یک الف ساده ی جنگلی که هیچ قدرتی در برابر الروند یا حتی آرون نداره میاد شفا پیدا میده؟؟؟

از این بگذریم و به سراغ تالار های تراندویل و الف ها اونجا بریم، درسته که تالارهای جالب به همراه زره های بسیار جالب تری برای نگهبانانش داشت (که خیلی هم خوشم اومد ازش) اما اگه بخوایم با واقعیت مطابقت بدیم کاملا باید برعکس باشه. حالا جالبیش اینه الف هایی که اینقدر تیز هستن نه سر و صدایی از اورک ها متوجه میشن و نه چیزی میبینن و سر فرار باب بشکه ها الف ها غافلگیر میشن! الف ها توسط اورک ها غافلگیر میشن! @};- یک مشکل دیگه تیر مورگولی هست، مگه تیر مورگولی یه سلاح هست که اورک ها وقت رفتن به ماموریت انتخابش میکنن؟ اینجوری خاص بودنش از بین میره، همونطور که تیغه ی مورگولی که توی هابیت نشون داده شد با تفاسیرش اصلا همخون نبود توی لوتر، بگذریم!

در مورد بارد بگم که کاش اینقدر شخصیتش رو کم نمیکردن، یه ماهیگیر؟ بازی خوبی داشت اما نقش ماهیگیر توی اون شهر دریاچه اصلا یجوری روی اعصاب بود، مخصوصا تقلید گریمای مارزبان برای مشاور ارباب شهر دریاچه! در طرف مقابل بگم که بازی تراندویل جالب بود و خوشم اومد، رفتار تقریبا سرد و خاص که منو یاد تین گول انداخت، درساشو خوب یاد گرفته بود تراندویل @};-

جلوتر که میریم به شهر دریاچه میرسیم و وقایع اون، این دورف هایی که از این همه ماجرا بدون برداشتن تقریبا یک خراش (تنها خراشی هم که وارد شد به کیلی بود برای داستانش با تائوریل!) فرار کردن و فرار میکنن، خیلی راحت و بدون هیچ دردسری در برابر سربازای شهر دریاچه که اصلا قابل مقایسه نیستن تسلیم میشن، حداقل اگه یه زد و خورد غیر مرگبار بینشون در میگرفت بیشتر به تم داستان میخورد تا اینطوری

صدا و حرکات اسماگ خیلی خوب بود؛ قسمت آتیش بیرون دادنش که اگه بیشتر روش کار میشد خیلی بهتر بود، با این تاخیر چیز جالبی در میومد اما اینطوری که نشون داده شد کمی روی اعصاب بود، هم اینکه بازی کردنش با دورف ها واقعا از ابهتش کم کرد، یعنی این اسماگ رو دورف ها نتونستن شکست بدن وقتی وارد اره بور شده بود؟؟ اینو هم بگم بندیکت با اینکه کار خیلی خوبی رو برای صدای اسماگ ارائه داده بود، توی قسمت نکرومانسر بیش از حد خراب کرده بود، حالا اون قسمت مشکی بودن و دود بودنش و دیالوگ هاش با آزوگ که افتضاح بود! آزوگ هیچ حقی نداره جلوی سائورون کبیر سرشو بالا بیاره، چه برسه به ازش درخواستی داشته باشه اونم با اون لحن! اون بخش جادوکردن گندالف برای پیدا کردن اورک ها توی دول گولدور و مبارزه اش با سائورون هم که اصلا خوب نبود، حتی قسمت آتشین و بیرون اومدن سائورون هم که دیگه بدتر، درکل بگم که از این قسمت ها کلا ناامید شدم

به عنوان آخرین ایرادها :D به قسمت طلاهای مذاب توی اره بور بزارید اول گیر بدم که شبیه هرچیزی بود جز طلای مذاب، مخصوصا با کاری که تورین سپر بلوط انجام داد! بعد هم سراغ بیش از حد دیجیتالی بودن فیلم برم، درسته که خیلی کار براش انجام شده و بعضی جاها هم خیلی خوب بوده اما گاهی احساس کردن عناصر واقعی خیلی بهتر از کاملا دیجیتالی دیدن هست (حالا هرچقدرم اون مورد یا لوکیشن طبیعی میخواد محدودیت یا نقص داشته باشه)

آخرین چیزهایی هم که مونده، قسمت طلایی شدن اسماگ هست که خیلی خوب بود به همراه دیالوگ آخر اسماگ :') (گرچه آخر فیلم بهتر بود به یک نتیجه ای میرسید!)

درهرصورت بگم که فیلم هابیت با اینکه در دنیای دوست داشتنی تالکین بود، اصلا چیزی نبود که مورد انتظار خیلی هامون بود، من به عنوان یک طرفدار و خیلی از دوستانم که حتی از دنیای تالکین هیچ خبر ندارن و فقط فیلم ارباب حلقه هارو دیدن و خودم بهشون چندتا چیز رو گفتم هم این نظر رو داشتیم.

به عنوان یک طرفدار به فیلم امتیاز 7 رو دادم چون دلم نیومد امتیاز کمتری بدم اما اگه میخواستم به عنوان یک غیر طرفدار نگاه کنم به نظرم امتیاز 6 برای فیلم چیز عادلانه ای می شد...

پ.ن.

آهنگ پایانیش هم ازش نگم بهتره :-*

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

من یاران حلقه رو بهترین فانتزی ای بود که دیدم و بعیده دیگه فانتزی ای بهتر از اون ببینم ولی بازم نمیتونم بهش ده بدم بخاطر ضعف های جزیی ای که داره

حال نمیدونم چطوره که برهوت اسماگ نمره 10 از 10 میگیره؟ 10 از 10 یعنی شاهکار مطلق و در تاریخ سینما اینطور فیلمهایی کمتر از انگشتان دو دست هستند!

برای یک سفر غیر منتظره 6-6/5 و برای برهوت اسماگ 7 کافیه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
strayder
من یاران حلقه رو بهترین فانتزی ای بود که دیدم و بعیده دیگه فانتزی ای بهتر از اون ببینم ولی بازم نمیتونم بهش ده بدم بخاطر ضعف های جزیی ای که داره حال نمیدونم چطوره که برهوت اسماگ نمره 10 از 10 میگیره؟ 10 از 10 یعنی شاهکار مطلق و در تاریخ سینما اینطور فیلمهایی کمتر از انگشتان دو دست هستند! برای یک سفر غیر منتظره 6-6/5 و برای برهوت اسماگ 7 کافیه!

همینکه بعد از گذشت 10 سال انتظار فیلمی که 10 سال منتظرش بودم را دیدم هرچه قدر هم که افتضاح باشه بازم برای من شاهکار هستش! من هیچ وقت ارباب حلقه ها را با هابیت مقایسه نمیکنم چون هابیت در برابر ارباب حلقه ها خیلی پایین تر هستش!! اما کلا من به هر فیلمی که از روی دنیای آردا ساخته شده باشه جز فیلم های غیر رسمی ببینم تقریبا امتیاز 10 را میدم چون واقعا ثانیه به ثانیه فیلم لذت میبرم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

همینکه بعد از گذشت 10 سال انتظار فیلمی که 10 سال منتظرش بودم را دیدم هرچه قدر هم که افتضاح باشه بازم برای من شاهکار هستش! من هیچ وقت ارباب حلقه ها را با هابیت مقایسه نمیکنم چون هابیت در برابر ارباب حلقه ها خیلی پایین تر هستش!! اما کلا من به هر فیلمی که از روی دنیای آردا ساخته شده باشه جز فیلم های غیر رسمی ببینم تقریبا امتیاز 10 را میدم چون واقعا ثانیه به ثانیه فیلم لذت میبرم!

نظرت برای من قابل احترامه

البته مسئله عشق و علاقه یه طرف مبحثه

بحث مقایسه نکردن با ارباب حلقه ها رو هم خود من همیشه روش تاکید داشتم یکی بخاطر اینکه منبع اقتباس متفاوته و بالنسبه کتاب ارباب حلقه ها رو بهتر و البته پر ماجراتر برای یک اقتباس سینمایی میبینم

دوم اینکه در اون زمان و الان سه گانه هابیت کامل نشده بود که در مورد اون به دیدی کامل و کلی برسیم

ولی وقتی بحث نمره دهی پیش میاد ذهن ناخودآگاه به سمت مقایسه میره مثلا من برهوت اسماگ و یک سفر غیر منتظره رو هم ردیف هری پاتر : یادگاران مرگ قسمت اول و زندانی ازکابان دیدم

در مورد اقتباس های پیترجکسوناین رتبه بندی در ذهنم هست

1)ارباب حلقه ها:یاران حلقه 2و3)ارباب حلقه ها :بازگشت پادشاه ، ارباب حلقه ها :دوبرج 4)هابیت:برهوت اسماگ 5) هابیت :یک سفر غیر منتظره

پیتر جکسون هابیت ،حالا به هر دلیلی پیترجکسون ارباب حلقه ها نیست

وقتی صحبت فیلمی با امتیاز 10 از 10 میکنیم که حداقل در میان فانتزی ها بهترین باشه

البته همونطور که خودتون گفتید معیار شما عشق و علاقه و انتظار نسبت به دنیای تالکینه و این باعث میشه مسئله فرق کنه

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
strayder

نظرت برای من قابل احترامه

البته مسئله عشق و علاقه یه طرف مبحثه

بحث مقایسه نکردن با ارباب حلقه ها رو هم خود من همیشه روش تاکید داشتم یکی بخاطر اینکه منبع اقتباس متفاوته و بالنسبه کتاب ارباب حلقه ها رو بهتر و البته پر ماجراتر برای یک اقتباس سینمایی میبینم

دوم اینکه در اون زمان و الان سه گانه هابیت کامل نشده بود که در مورد اون به دیدی کامل و کلی برسیم

ولی وقتی بحث نمره دهی پیش میاد ذهن ناخودآگاه به سمت مقایسه میره مثلا من برهوت اسماگ و یک سفر غیر منتظره رو هم ردیف هری پاتر : یادگاران مرگ قسمت اول و زندانی ازکابان دیدم

در مورد اقتباس های پیترجکسوناین رتبه بندی در ذهنم هست

1)ارباب حلقه ها:یاران حلقه 2و3)ارباب حلقه ها :بازگشت پادشاه ، ارباب حلقه ها :دوبرج 4)هابیت:برهوت اسماگ 5) هابیت :یک سفر غیر منتظره

پیتر جکسون هابیت ،حالا به هر دلیلی پیترجکسون ارباب حلقه ها نیست

وقتی صحبت فیلمی با امتیاز 10 از 10 میکنیم که حداقل در میان فانتزی ها بهترین باشه

البته همونطور که خودتون گفتید معیار شما عشق و علاقه و انتظار نسبت به دنیای تالکینه و این باعث میشه مسئله فرق کنه

من با نظرات شما و جناب الوه که بعد از من پستشون را دادن کاملا موافقم و همانطور که درست متوجه شدید من نقدم را بیشتر از روی عشق و علاقه نوشتم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
msa_dino

من یاران حلقه رو بهترین فانتزی ای بود که دیدم و بعیده دیگه فانتزی ای بهتر از اون ببینم ولی بازم نمیتونم بهش ده بدم بخاطر ضعف های جزیی ای که داره

حال نمیدونم چطوره که برهوت اسماگ نمره 10 از 10 میگیره؟ 10 از 10 یعنی شاهکار مطلق و در تاریخ سینما اینطور فیلمهایی کمتر از انگشتان دو دست هستند!

برای یک سفر غیر منتظره 6-6/5 و برای برهوت اسماگ 7 کافیه!

خوب اگر کسی به فیلمی نمره ی 10 میده ، دلیل بر این نیست که داره اون فیلم رو شاهکار سینما معرفی میکنه... بلکه نشان دهنده ی اینه که از نظر اون فرد خاص، این فیلم کاملا راضی کننده بوده و از دیدنش نهایت لذت و استفاده رو برده و شاید بارهای بار بازهم اون فیلم رو تماشا کنه و لذت ببره...

نمره هایی که طرفدارای آردایی اینجا میدن، غالبا ازین نوع هست. گذشته از اون، تعیین شاهکار های سینما کار ما بیننده های معمولی نیست، بلکه وظیفه ی مفسرین و اساتید سینما است و فقط از عهده ی اونا ساخته است... به علاوه سبک نمره دادن افراد متفاوته: مثلا یک نفر مثل من و احتمالا این دوستمون که نمره 10 دادن، هیچوقت نخواستیم مثل یه معلم یا استاد، فیلم رو برای نمره کم کردن و غلط گرفتن تماشا کنیم ... بلکه صرفا برای لذت و بهره بردن از فیلم تماشا کردیم... و براساس سلایق و عقاید خودمون از فیلم استفاده کردیم و در نهایت نمره دادیم. بنابراین حتی این احتمال هست که یه فیلمی که از نظر مفسرین سینما یه شاهکار تاریخ سینما باشه، از نظر خیلی از بیننده ها نمره ی 10 نگیره یا بلعکس...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

خوب اگر کسی به فیلمی نمره ی 10 میده ، دلیل بر این نیست که داره اون فیلم رو شاهکار سینما معرفی میکنه... بلکه نشان دهنده ی اینه که از نظر اون فرد خاص، این فیلم کاملا راضی کننده بوده و از دیدنش نهایت لذت و استفاده رو برده و شاید بارهای بار بازهم اون فیلم رو تماشا کنه و لذت ببره...

نمره هایی که طرفدارای آردایی اینجا میدن، غالبا ازین نوع هست. گذشته از اون، تعیین شاهکار های سینما کار ما بیننده های معمولی نیست، بلکه وظیفه ی مفسرین و اساتید سینما است و فقط از عهده ی اونا ساخته است... به علاوه سبک نمره دادن افراد متفاوته: مثلا یک نفر مثل من و احتمالا این دوستمون که نمره 10 دادن، هیچوقت نخواستیم مثل یه معلم یا استاد، فیلم رو برای نمره کم کردن و غلط گرفتن تماشا کنیم ... بلکه صرفا برای لذت و بهره بردن از فیلم تماشا کردیم... و براساس سلایق و عقاید خودمون از فیلم استفاده کردیم و در نهایت نمره دادیم. بنابراین حتی این احتمال هست که یه فیلمی که از نظر مفسرین سینما یه شاهکار تاریخ سینما باشه، از نظر خیلی از بیننده ها نمره ی 10 نگیره یا بلعکس...

معیار ما در مورد نمره متفاوته

از دیدنش نهایت لذت و استفاده رو برده و شاید بارهای بار بازهم اون فیلم رو تماشا کنه و لذت ببره... دلیلی برای نمره 10 که اشاره به فیلمی کامل داره نیست

ممکنه من از یک فیلم معمولی نهایت لذت رو ببرم و بارها و بارها اونو تماشا کنم مثل برهوت اسماگ ولی این باز دلیل نمره 10 نیست

در مورد مفسرین و اساتید سینما ،رشته ای دانشگاهی به نام مفسر فیلمی یا استادی سینما وجود نداره تفسیر و نقد فیلم از دیدن و دیدن و دیدن فیلم به دست میاد و کندوکاو در هنر سینما

کار اساتید سینما مثل تارکوفسکی ،کوبریک،کاپولا ،فینچر ،کوروساوا و... نقد فیلم نیست

اگه اساتید سینما مثلا منظورتون هوشنگ گلمکانی،پرویز دوایی ،جواد طوسی،مسعود فراستی و... هست که این بزرگان از فیلم دیدن به این مرتبه رسیدن همچنانکه یکی دو کاربر در سایت آردا هستند که به دلیل احاطه گسترده به فانتزی ادبیات و سینما نظراتشون بسیار گرانبها هست

در سایت هایی مثل imdb هم اعضا قادر به رای دادن و نمره هستند و لزومی نداره که سینماگری بسیار مشهور باشی تا قادر به رای دادن یا نمره دهی باشی

تذکری که دادم بیشتر از همه بخاطر عنوان تاپیکه :هابیت: برهوت اسماگ و نقد کاربران آردا

این نقد هم شامل سه قسمت باشه: لذت و احساسی که از فیلم به بیننده دست داد+ نکات مثبت و منفی فیلم + میزان وفاداری فیلم نسبت به کتاب

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...