با سلام خدمت همه دوستان
لطفا به اين جمله از سيلماريليون فصل اول : آغاز ايام دقت كنيد.
و نيز اگر آينور در مراوداتشان با الف ها و آدميان آنگاه كه آنان راهنمايي نمي خواستند، قصد بر اجبارشان ميكردند، به ندرت به خوبي مي انجاميد، هر چند كه با نيتي خوب.
خوب حالا سوالم اينه كه چرا من وه رضايت به ترك فيانور و نولدور از آمان نداد و هنگام خارج شدنشان؛ ورود مجددشان را تحريم كرد؟؟و والار نفرينشان كرد.
آيا اين موضوع به دليل حوادث تلخي كه بر سر نولدور آمد تقصير والار نبود؟چرا كه من وه ساعتي از فكر اينكه ارشد الف هاست كنار رفته و خودش را به جاي اربابشان در نظر گرفته.
لطفا اساتيد بيايد نظر بديد.
با تشكر