Aslan 2,643 ارسال شده در فوریه 20, 2011 اقا هرچی تاپیک های قبلی رو خوندم سوالاتم رفع نشد پس این تاپیک رو راه انداختم: 1- اول اینکه داستان وارکرافت چندتا جلد داره ؟ :ymapplause: 2- سوال اساسیم اینه که می گید این داستان رو می خواست تالکین بنویسه یعنی می خواست یه سرزمین دیگه با نژادهای دیگه خلق کنه ؟ L-) سوالاتم فعلا همین دوتاست بقیه رو بعدن مطرح می کنم 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Tulkas Astaldo 1,579 ارسال شده در فوریه 20, 2011 توی سایت بلیزارد میتونی ببینی کلا چن تا کتابه. ولی مهمتریناش کتاباییه که ریچارد ناک نوشته.سه گانه چشمه جاودانگی که کتابای اولیه داستانه. تا اونجایی که من میدونم شیش تا جلدش هم ترجمه شده(اگه اطلاعاتم به دلیل قدیمی بودن هنوز معتبر باشه) کتاب چهارم طلوع هورده که کتاب بدی نیست ولی پنجمیش واقعا فاجعه است در مورد اینکه تالکین میخواست بنویسه،بحث خیلی زیاده.ایده اولیه داستان رو میگن که تالکین به ناک که شاگردش بوده داده و البته با توجه به نوع موجودات،میتونه که درست باشه. اگه نخوندی کتابا رو توصیه میکنم بهت که حتما حداقل یه گانه چشمه جاودانگی رو بخونی.فارسیشو نشر زهره درآورده.درسته که ترجمه خوبی نداره ولی باز هم چیز بدی نیست. متن انگلیسیش تا حدی سخته 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در فوریه 20, 2011 سوالا رو تولکاس کامل جواب داد . فقط در مورد اینکه چند تا جلد داره : ۱۰۰۰۰- سال پیش رمان سهگانه نبرد پیشینیان سهگانه نبرد پیشینیان : چشمه جاودانگی (ریچارد ناک) سهگانه نبرد پیشینیان : روان اهریمن (ریچارد ناک) سهگانه نبرد پیشینیان : متلاشی شدن (ریچارد ناک) سال 1- رمان قیام هورد (کریستی گولدن) سال ۰ بازی رایانهای) هنر نبرد : ارکها و انسانها رمان آخرین محافظ (جف گروب) سال۶ بازی رایانهای) هنر نبرد ۲ : جریان تاریکی سال ۸ بازی رایانهای) هنر نبرد ۲ : آنسوی دروازه سیاه سال ۱۰ رمان روز اژدها (ریچارد ناک) سال ۱۸ رمان سلطان قبایل(کریستی گولدن) سال ۱۹ رمان از خون و افتخار (کریس متزن) سال ۲۰ بازی رایانهای) هنر نبرد ۳ : سلطنت آشوب سال ۲۱ بازی رایانهای) هنر نبرد ۳ : سریر یخی سال ۲۳ مانگا) سهگانه چشمه خورشید( سهگانه چشمهی خورشید : شکار اژدها (ریچارد ای. ناک و جائی هان کیم) سهگانه چشمهی خورشید : سایههای یخ (ریچارد ای. ناک و جائی هان کیم) سهگانه چشمهی خورشید : سرزمینهای ارواح (ریچارد ای. ناک و جائی هان کیم) سال ۲۴ رمان چرخهی نفرت (کیت آر. ای. دیکندیو) سال ۲۵ بازی رایانهای(جهان هنر نبرد) سال ۲۶ بازی رایانهای (جهان هنر نبرد جهاد سوزان) سال ۲۷ بازی رایانهای (جهان هنر نبرد خشم لیچ کینگ) منبع : http://warcraft-lore.blogfa.com/page/timeline.aspx البته یه سری کتاب های دیگه هم ترجمه شده که داستان های کوچک تری رو بیان میکنه . مثلا" کتاب استورم ریج که ریچارد ناک نوشته و فقط شش جلد اول به فارسی ترجمه شده . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در فوریه 26, 2011 torambar و tulkas عزيز از اينكه زحمت كشيديد و اين همه كتاب معرفي كرديد متشكرم ام منظور من اولين كتاب ناك در مورد دنياي خياليش بود كه تاريخ اون رو شرح داده باشه مثل سيليماريليون كه تاريخ سرزمين ميانه رو شرح مي ده :ymapplause: 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در فوریه 26, 2011 اولین کتاب ناک ، هم از نظر تاریخ انتشار و هم از نظر ترتیب زمان داستان ، سه گانه نبرد باستانیان کتاب اول هست که خودش سه جلده به نام چشمه ی جاودانگی ، اهریمن روان و شکافت که هر سه تاش ترجمه شده . البته کتابی مثل سیل تو وارکرفت ندیدم ، که مرجعی برای داستان ها باشه . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در فوریه 16, 2012 (ویرایش شده) آقا ما چندتا سوال اساسی داریم ! ممنون میشم یکی کمک بکنه . 1-نقشه ای دارید که بتونه در روند داستان کمکمان کنه ؟ 2- داستان ، سه گانه چشمه جاودانگی ، چقدر با داستان موجود بازی هماهنگه ؟ 3- آرکیماند / آرچیماند ، چیه ؟ یا کیه ؟ 4- در طول داستان ، کسی مزخرفتر و ( عذر میخوام ) احمق تر از ملکه آزشارا وجود داره ؟ 5- ملفاریون هم جز هیروهای بازی بود ؟ من هیچ تصور ذهنی ازش ندارم ، عکسش هم نتونستم پیدا کنم ! میتونید کمکم کنید ؟ 6- این چند سیمای جهان ، واقعا همون چیزی هستند که ادعا میکنند ؟ اگه آره پس چطور میتونن زیر سلطه نژاد های پست برن ؟ و ... ویرایش شده در فوریه 16, 2012 توسط arven 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Tulkas Astaldo 1,579 ارسال شده در فوریه 16, 2012 آقا ما چندتا سوال اساسی داریم ! ممنون میشم یکی کمک بکنه . 1-نقشه ای دارید که بتونه در روند داستان کمکون کنه ؟ 2- داستان ، سه گانه چشمه جاودانگی ، چقدر با داستان موجود بازی هماهنگه ؟ 3- آرکیماند / آرچیماند ، چیه ؟ یا کیه ؟ 4- در طول داستان ، کسی مزخرفتر و ( عذر میخوام ) احمق تر از ملکه آزشارا وجود داره ؟ 5- ملفاریون هم جز هیروهای بازی بود ؟ من هیچ تصور ذهنی ازش ندارم ، عکسش هم نتونستم پیدا کنم ! میتونید کمکم کنید ؟ 6- این چند سیمای جهان ، واقعا همون چیزی هستند که ادعا میکنند ؟ اگه آره پس چطور میتونن زیر سلطه نژاد های پست برن ؟ و ... 1.نقشه ای نداریم که کمکتان کند! اما وارکرفت فریک ها قطعا در فروم هاشون دارن 2. والا من بازی رو انجام ندادم.برام خیلی لذت بخش نبوده هیچ وقت.اما طبق تعاریف دوستان شنیدم که یه جورایی مکمل همن.در واقع هر کدوم یه چیزایی دارن که اون یکی نداره 3.آرکیماند اول یه درنای(یا درای،دقیق یادم نیست) بوده.یکی از سه پادشاه بزرگ و خردمند اونها.بعدها با پیشنهاد سارگراس،به همراه کیل جیدن به سیاهی میغلطه و میشه دست راست سارگراس.(میشه یه جورایی با سارومان قیاسش کرد) 4. اوه.تا دلت بخواد! در داستان های بعدی میبینی ولی تو سه گانه چشمه جاودانگی نه! مزخرفترینشون همونه 5.انگار بر خلاف کتاب که تقربا نقش اصلیه یه نقش فرعی تو بازی داره و قدرت زیادی نداره.ولی میدونم که تو بازی هست 6.واقعا هستن همون چیزایی که میگن و البته طبیعت میتونه زیر یوغ چیزی در بیاد. نمیدونم کتابو تا انتها خوندی یا نه.اما فک کنم نظرت عوض بشه در ادامه 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در فوریه 16, 2012 واقعا چقدر بده که بازی این مجموعه انقدر طرفدار داره که نمیشه به علاقه مندان کتاب برخورد کرد ، مدتیه دارم دنبال سایت طرفدارانش میگردم ، وقتی پیداش کردم حس گیملی رو داشتم که تازه وارد ادوراس شده بود ( صد رحمت به قبرستون ) http://forum.warcraft-fans.ir/index.php تمام ارسال ها روی هم به کمتر از 1000 تا پست میرسه و تقریبا بعد از 2011 دیگه فعالیتی در اون اتفاق نیافتاده هزار ماشا الله هم فقط به بازی بند کرده بودن و تو تاپیک اختصاص جهان وارکرافت ، همچنان در مورد بازی صحبت کردن :) من یه مدتی میشه که خوندن سه گانه چشمه جاودانگی رو شروع کردم و الان تو کتاب دوم ام . روایت داستان بدجوری عجیبه ، تقریبا هر اتفاقی رو از قبل لو میده ، از همین کتاب اول مشخص کرده بود آرتاس به پدرش خیانت میکنه ، سیمای زمین ، مخوف میشه ، دنیا زیر پای لژیون نابود میشه و ... / اینجوری که هیچ جذابیتی برای ادامه داستان نمیمونه وقتی ما بدونیم قراره لژیون شکست بخوره ، الکسستراتزا بر علیه سیاه بال قیام کنه و در نهایت برده بشه :-? شاید هم دارم زود قضاوت میکنم ! یه جایی در کتاب سارگراس به ملفاریون میگه : دنیای شما رو مثل دنیاهای دیگه ای که نابود کردم ، نابود میکنم . در وارکرافت هم ما با یه سری دنیای موازی مثل قطب نمای طلایی و نبرد با شیاطین مواجه هستیم یا منظور سیاره های دیگه است ؟! 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Tulkas Astaldo 1,579 ارسال شده در فوریه 17, 2012 تو این داستان خیلی فرق نمیکنه که چجوری در نظرش بگیری.اهمیتی که فرضا توی قطب نمای طلایی این ایده موازی بودن دارهفتو این داستان نداره.به هر دو حالت میتونی در نظرشون بگیری. اتفاقا در مورد این لو دادنا: به نظرم یکی از جذابیت های اصلی داستان همین چیزاست.به علاوه یواش یواش انقدر داستان پیچیده میشه که ممکنه اون چیزایی که خوندی یادت بره:دی 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در فوریه 18, 2012 آقا ما چندتا سوال اساسی داریم ! ممنون میشم یکی کمک بکنه . 1-نقشه ای دارید که بتونه در روند داستان کمکمان کنه ؟ 2- داستان ، سه گانه چشمه جاودانگی ، چقدر با داستان موجود بازی هماهنگه ؟ 3- آرکیماند / آرچیماند ، چیه ؟ یا کیه ؟ 4- در طول داستان ، کسی مزخرفتر و ( عذر میخوام ) احمق تر از ملکه آزشارا وجود داره ؟ 5- ملفاریون هم جز هیروهای بازی بود ؟ من هیچ تصور ذهنی ازش ندارم ، عکسش هم نتونستم پیدا کنم ! میتونید کمکم کنید ؟ 6- این چند سیمای جهان ، واقعا همون چیزی هستند که ادعا میکنند ؟ اگه آره پس چطور میتونن زیر سلطه نژاد های پست برن ؟ و ... 7- واقعا چقدر بده که بازی این مجموعه انقدر طرفدار داره که نمیشه به علاقه مندان کتاب برخورد کرد ، مدتیه دارم دنبال سایت طرفدارانش میگردم ، وقتی پیداش کردم حس گیملی رو داشتم که تازه وارد ادوراس شده بود ( صد رحمت به قبرستون ) http://forum.warcraf...ns.ir/index.php تمام ارسال ها روی هم به کمتر از 1000 تا پست میرسه و تقریبا بعد از 2011 دیگه فعالیتی در اون اتفاق نیافتاده هزار ماشا الله هم فقط به بازی بند کرده بودن و تو تاپیک اختصاص جهان وارکرافت ، همچنان در مورد بازی صحبت کردن :) 8- من یه مدتی میشه که خوندن سه گانه چشمه جاودانگی رو شروع کردم و الان تو کتاب دوم ام . روایت داستان بدجوری عجیبه ، تقریبا هر اتفاقی رو از قبل لو میده ، از همین کتاب اول مشخص کرده بود آرتاس به پدرش خیانت میکنه ، سیمای زمین ، مخوف میشه ، دنیا زیر پای لژیون نابود میشه و ... / اینجوری که هیچ جذابیتی برای ادامه داستان نمیمونه وقتی ما بدونیم قراره لژیون شکست بخوره ، الکسستراتزا بر علیه سیاه بال قیام کنه و در نهایت برده بشه :-? شاید هم دارم زود قضاوت میکنم ! 9- یه جایی در کتاب سارگراس به ملفاریون میگه : دنیای شما رو مثل دنیاهای دیگه ای که نابود کردم ، نابود میکنم . در وارکرافت هم ما با یه سری دنیای موازی مثل قطب نمای طلایی و نبرد با شیاطین مواجه هستیم یا منظور سیاره های دیگه است ؟! 1- فقط کافیه کلمه ی azeroth رو سرچ کنی ! توی هیچ کدوم از کتاب ها من ندیدم که مثل لوتر نقشه ای باشه ، ولی توی بازی ها به کرات میتونی نقشه های مختلف از مکان های مختلف رو ببینی این نقشه ی تمام azeroth هست طبق بازی world of warcraft : http://bloodhoofbrig...nd-azeroth1.jpg البته آخر جلد سوم متوجه میشی که دنیایی که به اون کلیمدور میگفتن ، تقسیم میشه . ( ببخشید که لو میدم ، ولی فکر میکنم اگه بخوای جواب سوالت رو کامل بگیری لازم باشه ! ) و بعد از تقسیم شدن به این شکل در میاد ، من که تا حالا نقشه ای از اون دنیای اولیه که تمام این مناطق به شکل یک پارچه به هم متصل بودن ، ندیدم http://www.scrollsof...ck/worldmap.gif اینم یه نقشه ی دیگه ، فکر کنم تنها نقطه ای که الان بشناسیش ، کوه هیجال هست . این کوه بعد از تمام اتفاقاتی که ( بعدا ! ) میفته ، سالم و پابرجا میمونه 2- داستان سه گانه ، توی بازی ها نیست . فقط توی بعضی قسمت های Warcraft 3 و frozen throne خیلی کوچیک و محدود فلش بک هایی به گدشته هست که مقداری از وقایع زمان آزشارا رو بازگو میکنه . البته حتما میدونی که داستان سه گانه ، پیش درآمد بقیه ی داستان هاست . پس اگه تو بازی ( این طور که معلومه داری بازی رو هم دنبال میکنی ! :دی ) که در اون در واقع چند هزار سال از سه گانه گدشته ، چیزی دیدی ، نیازی نیست که به چیز هایی که خوندی شک کنی !!! 3- http://images.wikia....Archimonde7.jpg http://www.wowpedia....Archimonde2.jpg توی کتاب ، جلوتر حضور داره ( فکر کنم جلد سه ) . تو اواخر بازی warcraft 3 هم سر و کلش پیدا میشه . توی دو تا از انیمیشن های بازی هم میتونی ببینیش . بقیه رو هم تولکاس گفت 5- آره . توی وارکرفت 3 هست http://media.playdot...3/character.gif http://images.wikia....f/FurionTFT.jpg http://images3.wikia...a/a8/Furion.jpg البته این عکس ها ، مال بازی وارکرفت 3 هست ، و تو سه گانه یکم ( تقریبا سه هزار سال :دی ) جوون تر بوده . تو سه گانه به این شدت شاخ و ریش و پشم نداشته ! :دی 6- توی همین جلد دوم سه گانه ، اگه تا آخر بخونی ، متوجه میشی . در اصل : "از ماست که بر ماست ! " 7- این جور فروم ها خیلی زیاد هستن ، تقریبا چیز به درد بخوری هم ندارن ! اینجا رو میتونی بخونی مطالب خوبی داره: http://warcraft-lore.blogfa.com/ 8- احتمالا متوجه شدی که کراسوس و رونین از زمان آیده ، به گذشته اومدن . دلیل تمام اینها ، اینه که کراسوس ، چیزهایی دیده ، و الان در سه هزار سال قبل از تمام اون ها قرار داره ! آرتاسی در اون زمان وجود نداره ... تمام اینها فقط تو فکر کراسوس هست که آینده رو دیده 9- آره ، همینطوره . به جز دنیای azeroth ، که در اون زمان فقط بهش میگفتن kalimdor ... ( بعد از جدا شدن قاره ها ، کلیمدور یه قاره ی مجزا هست ، در سمت غرب ) ، دنیا های دیگه ای هم بودن . مثل آرگوس و درانور 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ائارندیل Eärendil 1,294 ارسال شده در ژوئیه 21, 2012 نایت الفها که توی دنیای وارکرفت هستن چه ارتباطی با همون الفهایی دارن که توی وارکرفت هستن؟.چرا بر خلاف سایر الفها رنگ پوستشون قرمز هست.؟ 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرتاس منتیل 112 ارسال شده در ژوئیه 24, 2012 (ویرایش شده) نایت الف ها کهن ترین الف های دنیای وارکرفت هستن و هزاران سال قدمت دارن...الف ها در دنیای وارکرفت دو دسته هستن کلآ : نایت الف ها یا الف های شب...بلاد الف ها یا الف های خون نایت الف ها پوستی بنفش و گاهآ صورتی دارند. الف های خون شبیه الف های آردا هستن.ده هزار سال قبل از زمان حال در دنیای وارکرفت نایت الف ها بر بخش اعظمی از دنیای وارکرفت حکومت میکردن و بلاد الف ها نژاد خاصی از نایت الف ها به حساب میومدن که در داستان ازشون به عنوان پاکزادان یاد شده.پاکزادان جادوگران چیره دستی بودن اما در اثر جنون ملکه ی نایت الف ها قدرت جادویی پاکزادان در راه ساختن تونلی برای ورود اهریمنان - لژیون آتش - به دنیای وارکرفت فراهم شد.خلاصه سال ها بعد از هجوم اهریمنان و طرد شدن پاکزادان از جامعه ی الف ها...اون ها مخفیانه برای خودشون قلمرویی دست و پا کردن و با هجوم اورک ها و قتل عام وسیع نایت الف ها این فرصت برای بلاد الف ها(پاکزادان) فراهم شد تا خودنمایی کنن...و تعدادشون کم کم در دنیای وارکرفت زیاد شد و شهر و قلمرو برای خودشون دست و پا کردن و با اورک ها متحد شدن نایت الف ها متحد انسان ها بودن ولی بلاد الف ها متحد اورک ها و دشمن انسان ها ویرایش شده در ژوئیه 24, 2012 توسط آرتاس منتیل 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مهمان ارسال شده در ژوئیه 25, 2012 (ویرایش شده) سلام؛ دوستان. برای خريد كتابها ازتون راهنمايی میخواستم. میشه يه توضيحی دربارهی سبک داستان بدين و يه مقداری از اون رو به طور خلاصه بيان كنين (تا ببينم ازشون خوشم میآد يا نه)؟ همچنين خوشحال میشم اگه توصيهای برای من ناوارد جهت خريد كتابها بكنين؛ يعنی اين كه خيلی عالیان و بخرمشون، يا كتابهای جالبی نيستن و فقط پولم رو هدر میدم اگه بخوام خريداریشون كنم و... . مرسی. ویرایش شده در ژوئیه 25, 2012 توسط گندالف سفید 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرتاس منتیل 112 ارسال شده در ژوئیه 28, 2012 (ویرایش شده) خب مسلمآ وارکرفت عمق و ژرفای کتاب های تالکین رو نداره ولی به همون نسبت گسترده تر و جذاب تره.شما توی کتاب های تالکین شاهد داستان های سیاه و سفید هستین.تقابل خیر مطلق و شر مطلق.شخصیت های خاکستری مثل فئانور در کتاب های تالکین حقیقتآ خیلی کمه. و خب دیدیم که فئانور یک تنه چجوری به سیلماریلیون جذابیت و هیجان بخشید. در وارکرفت شما شاهد تعداد پرشماری شخصیت خاکستری هستی و همین باعث جذابیت داستان میشه.وارکرفت نسبت به کتاب های تالکین جنگ های خیلی بیشتر و بزرگتری داره و دنیای بزرگتری رو شامل میشه.شما توی دنیای تالکین فقط یک سیاره دارید به اسم آردا! از مابقی حرفی زده نشده.ولی در وارکرفت سه سیاره داریم و و اگرچه اکثر کتاب ها در مورد سیاره آزراث(azeroth)هستن ولی دو یا سه جلد مربوط به بقیه ی سیاره ها هم هست... بله واقعآ ارزش داره کتاب های وارکرفت رو بخری و بخونی.البته نشر زهره در ترجمه ی کتاب ها کند پیش میره و عقبه.الان 17 جلد از وارکرفت توسط بلیزارد چاپ شده که از این تعداد 12 جلد تا جایی که میدونم ترجمه شدن و از این تعداد فقط 7 تا رو نشر زهره ترجمه کرده.بقیه رو بلاگر ها ترجمه کردن و روی نت هستن.وارکرفت فنز هم به زودی ترجمه هاش رو میذاره.یه کتاب جدید هم به زودی توسط بلیزارد میاد بیرون, جینا پرادمور: امواج نبرد خب...در مورد وارکرفت همین قد توضیح کافی بود به نظرم...در باره ی داستانش فکر کنم بد نباشه این پستم که مربوط به تاپیک ارباب حلقه ها و وارکرفت میشه کپی کنم اینجا: خب...در باره ی وارکرفت باید بگم که تاریخش منشآ مشخصی نداره و بر خلاف آردا از چندین سیاره تشکیل شده: آزراث,درانور,آرگوس و... در ابتدای تاریخ وارکرفت تیتان ها حضور دارن که به نوعی میشه گفت معادل آینور در آردا هستند.تیتان ها مسئول حفظ ثبات در کهکشان هستن و با موجودات اهریمنی و نابود گر میجنگند.تقریبآ تمام تاریخ وارکرفت بر میگرده به سیاره ی آزراث و اینکه تیتان ها برای سرکوب موجوداتی اهریمنی به اسم ""خدایان باستان"" و نوچه هاشون ""عنصری ها"" به آزراث حمله ور شدن و اونا رو سرکوب و زندانی کردن...اما بعد از این حمله یک تیتان به اسم سارگراس عقایدش دچار تغییر شد و بعد از مدتی به این نتیجه رسید که جنگ برای ایجاد نظم در کهکشان کار بیخودیه و باید برای نابودی و ایجاد بی نظمی جنگید.او از جمع تیتان ها خارج شد و ارتشی از نیرو های اهریمنی تحت نام ""لژیون آتش"" رو سازمان داد و سیاره های دنیای وارکرفت رو یکی یکی نابود کرد تا اینکه به آزراث رسید...ادامه ی ماجرا رو با ذکر نام بعضی از کتاب ها از ویکی پدیا اینجا میذارم: جلد اول:سه گانه نبرد باستانیان(چشمه ی جاودانگی) مجموعه ی کتاب های وارکرفت، با سه گانه ی : نبرد باستانیان، شروع شد . جلد اول این سه گانه به قلم ریچارد ناک (Richard A Knaak ) منتشر شد . سه گانه ی نبرد باستانیان، مقدمه ای بود برای شروع شدن دنیای فانتزی وارکرفت . ریچارد ناک با شروع این مجموعه، راه را برای ادامه دادن داستان های دیگر که بعدا" توسط خودش و اشخاص دیگری نوشته شدند، باز گذاشت. داستان این مجموعه بدین صورت آغاز میشود که کراسوس و رونین (از شخصیتهای اصلی داستان) به وسیله ی آشوبی در زمان به ده هزار سال گذشته باز میگردند . این در حالی است که آنها ویرانی کوئل تالاس و دالاران را توسط شاهزاده خائن، آرتاس منتیل دیده اند . آنها به زمان اولین هجوم لژیون به ازراث (Azeroth) باز میگردند . در زمانی که چشمه ی جاودانگی پر قدرت هنوز وجود داشت و الفهای کوئلدوری یا الفهای شب بر گرداگرد آن می زیستند . کراسوس و شاگردش رونین، در ابتدا تصمیم میگیرند که هیچ کاری انجام ندهند، مبادا که به تغییراتی در آینده منجر شود . اما بعد در می یابند که ساختن آینده بدون دخالت آنها امکان پذیر نیست . برخی میگویند که این کتاب ادامه ی کتاب روز اژدها است و با خط سیر داستان با شکستن زمان یا فلش بک، به عقب بر می گردد . در این کتاب با شخصیت های آشنایی رو برو می شوید . همچون : ترال، سناریوس، مَنِراث، ملفاریون، ایلیدن و تیرانده جلد دوم:سه گانه نبرد باستانیان(اهریمن روان) دومین جلد سه گانه : نبرد باستانیان، نوشته ی ریچارد ناک، ادامه ی جلد چشمه ی جاودانگی است . این کتاب شامل وقایع مهمی است که در تاریخ وارکرفت از یاد نمی روند . همچون بازگشت لرد خاویوس، مبارزه ی اژدهایان علیه لژیون سوزان و مهم تر از همه ساخته شدن اهریمن روان به دست نلثاریون، اژدهای سیاه که بعد ها به مرگبال مشهور شد ( شخصیت اصلی در cataclysm ) در این کتاب شاهد توصیف های زیبایی از جنگ های الف های کلیمدور در برابر لژیون آتش هستید . و حضور رونین، کراسوس، ایلیدن و ملفاریون در این جنگ ها جذابیت بیشتری به داستان می بخشد . در این داستان دست چپ سارگراس یعنی آرکیماند وارد ازراث میشود و با تدبیر و زیرکی فوق العاده ی او، نقشه های سارگراس عملی میشود . ولی حضور اژدهایان و ساخته شدن اهریمن روان چیزی است که نه لژیون آتش، نه الفهای مقاومت کننده در برابر لژیون و نه حتی اژدهایان آن را پیش بینی نمی کردند . کراسوس بیش از این نمی تواند در برابر فاش شدن اسرار آینده مقاومت کند ... در این داستان تقابل کاراکتر ها از لذت بخش ترین قسمت های داستان به شمار می روند . از جمله رویارویی نلثاریون و ملفاریون و رویارویی دوباره ملفاریون و لرد خاویوس جلد سوم:سه گانه نبرد باستانیان(شکافت) ریچار ناک با تالیف جلد سوم، تریلوژی سه گانه نبرد باستانیان را به پایان رسانید . در این کتاب تمام کلیمدور متوجه خطر لژیون شده و همگی با تمام قدرت به طرف زین آشاری و دروازه ی عبور اهریمنان، هجوم می آورند . این در حالی است که آرکیماند و منراث، با تمام قوا لژیون را هدایت کرده و جنگی تمام عیار بین مهاجمان و مدافعان شکل میگیرد . در این بین، اژدهایان کار سخت تری پیش رو دارند . چرا که هم باید از نلثاریون بر حذر بوده و هم به فکر چاره ای برای مقابله با لژیون باشند . سناریوس نیمه خدایان باستانی را احضار کرده و در برابر لژیون که هر لحظه قدرتمند تر میشود، قد علم میکند . دوئل نیمهخدای حافظ جنگلها، مالورنه با فرمانده نیرومند لژیون، آرکیماند، صحنه ای به یاد ماندنی را در ذهن رزمندگان ثبت میکند ... از جذاب ترین قسمت های داستان هنگامی است که توجه سارگراس به اهریمن روان معطوف میشود و به آن طمع میکند ... جلد چهارم : طلوع هورد,سه گانه ی نبرد باستانیان، در ازراث به وقوع پیوست . اما طلوع هورد در دنیای جدیدی است به نام درانور { در WOW به Outland معروف است} دنیایی که سراسر از آن بوی اسطوره های کهن به مشام میرسد . این داستان زندگی اورک ها را بازگو میکند . قبل از اینکه تغییراتی در آنها بوجود آید و در ازراث با این شمایل پدیدار شوند . این کتاب حکایتی است از شرافت، اصالت، خیانت، فریب، شهوت و ... که اورک ها با آن دست و پنجه نرم میکردند . داستان از مقدمه ای بسیار جالب و خواندنی در مورد سرگذشت اردار ها (Eredar) در دنیای آرگوس شروع میشود که ماهیت حقیقی دو ابر اهریمن بزرگ، آرکیماند و کیل جیدن، را بیان میکند و همچنین سرنوشت ولن (Velen) . و به وجود آمدن و شکل گیری درنای ها (Draenei) . داستانی اصیل از خون و شرف و افتخار... وقتی که باید در بدترین شرایط، بهترین ها رو انتخاب کرد . وقتی که بین دوستی و خیانت باید انتخاب کرد . وقتیکه بین شرافت و مسئولیت باید انتخاب کرد ... طلوع هورد در واقع کتابی است که به قلم ترال، پسر دوروتن، نوشته شده .{دوروتن شخصیت اصلی داستان است} . گهگاه نقل قول های جالب از ترال در سر فصل کتاب دیده میشود . شخصیت های مهم داستان عبارتند از : دوروتن، اورگریم دوم همر، نرزول(لیچ کینگ آینده)، گولدان، ولن و کیل جیدن جلد پنجم:آخرین نگهبان ,اولین نبرد لژیون با ساکنان ازراث، بسیار هولناک بود . با آنکه هنوز سارگراس پا بر ازروث ننهاده بود، اما دفع حمله ی لژون با بهایی دردناک همراه بود : از دست رفتن چشمه ی جاودانگی آیا ملفاریون و دیگر دلسوزان ازراث نگران حمله ی دوباره ی لژیون نیستند ؟ آیا آنها حاضرند بزرگترین خطر، یعنی رسیدن سارگراس به ازراث را به جان بخرند ؟ آیا قدرتی هست که بتواند از ازراث تا ابد محافظت کند ؟ چگونه ؟ محفل تریسفال تشکیل شد . این محفل نگهبانی برای ازراث تعیین میکرد که قدرت و توان چشمه جاودانگی در او تجلی دوبارهای داشته باشد . تا اینکه نگهبانی قدرتمند به نام آئگوین پدیدار شد ... و بعد از او پسرش، مدیو ... چه کسی زندگی خود را فدای وظیفه اش میکند ؟ چه کسی از روی ترحم استادش را به قتل می رساند ؟ و کی دو سایه دارد ؟ این داستان در حیطه ی استورم ویند (Stormwind) قبل از ویران شدن اتفاق می افتد . و اسرار درون برج کارازان را فاش می سازد . در این داستان با شخصیت های مشهوری همانند مدیو، لرد آندوین لوتار، شاه لیان و البته خادگار روبرو می شوید. جلد ششم:امواج تاریکی داستان این کتاب ادامه ی داستان آخرین نگهبان است . با مرگ مدیو و پیشروی هورد، فشار نیرو های هورد به نیرو های انسان های آراثوری در استورم ویند بیشتر می شود . شاه لیان به قتل می رسد و مقاومت استورم ویند در هم شکسته می شود . لوتار، خادگار و بازماندگان استورم ویند به سمت لردران عزیمت می کنند . لوتار قصد دارد تا شاه ترناس و دیگر حکمرانان لردران را علیه هورد متحد کند . زیرا خطر هورد را با چشم دیده و از قدرت آنان با خبر است . از طرفی اورگریم دوم همر رییس قیبله اش، بلک هند و به همراه او تمامی وارلاکهای اعظم هورد را کشته و جنگ سالار هورد میشود . حال هورد با درایت دوم همر، راه جدیدی در پیش گرفته : فتح تمام قاره . از طرف دیگر کینه های دیرینه ی الف های برین و ترول های جنگلی، آنها را بعد از صد ها سال روبروی هم قرار میدهد . هورد یا متحدین ؟ هورد به دنبال خانه میگردد و میخواهد از آوارگی نجات پیدا کند و متحدین برای حفظ زمین هایشان می جنگند . نخستین رویارویی هورد و متحدین چه نتیجه ای در بر خواهد داشت ؟ به جز این جنگ بزرگ، اتفاقات مهم دیگری نیز به وقوع می پیوندد . از جمله پایان کار گولدان. شخصیت های مهم داستان : آندوین لوتار، اورگریم دوم همر، خادگار، تورالیون، آلریا ویند رانر، شاه ترناس، پرنس واریان ورین، لرد آنتونیداس و ... همچنین با شخصیت های آشنایی از جمله : کراسوس، پرنس کیل تاس، کلتوزاد، الکسستراتزا و مورادین برانز بِیرد روبرو میشوید. این داستان را می توانید در بازی وارکرفت 2 : امواج تاریکی دنبال کنید . جلد هفتم:آن سوی درگاه سیاه ,آنسوی درگاه سیاه، ادامه ی کتاب امواج تاریکی است . با پیروزی متحدین بر هورد، خادگار و تورالیون و دیگر متحدین برای نابودی کامل هورد، تصمیم میگیرند که پایگاه اورک ها در درانور را نابود کنند . تورالیون و خادگار با ارتش بزرگی به آن سمت درگاه سیاه و به درانور میروند . اما نرزول، شمن پیر برای فرار از خشم کیل جیدن، فکر هایی در سر دارد . او به طلسم های مدیو دست پیدا میکند و دروازه های متعددی را می گشاید . اما این دروازه ها موجب بی ثباتی درانور شده و آن سرزمین را تا مرز نابودی به پیش می برد . از طرف دیگر دروازه ای که درانور را به ازراث متصل میکرد را نابود کرد . بنابراین متحدین در درانور به دام می افتند . آنها تصمیم میگیرند که تا آخرین قطره ی خونشان مبارزه کنند تا هم نوعانشان در آن طرف درزوازه دیگر با خطر هورد روبرو نشوند ... شخصیت های مهم : خادگار، تورالیون، نرزول، گرام هل اسکریم، کیلراگ دد آی و مرگبال این داستان را در بازی وارکرفت 2 : آن سوی درگاه سیاه (نسخه ی ارتقا دهنده ی امواج تاریکی) دنبال کنید. جلد هشتم:روز اژدها ,با برکنار شدن پرنولد از حکومت آلترک، شخصی نجیب به نام لرد داوال پرستور ( Lord Daval Prestor ) نامزد حکمرانی بر آلترک میشود . این شخص در واقع همان مرگبال است که برای زیر نظر داشتن متحدین به این قالب در آمده . کراسوس - کوریالستراتز - از همان ابتدا به او مشکوک بوده . اما خیلی دیر به راز او پی میبرد . مرگبال، درواقع شخصیت پشت پرده ی قبیله ی دراگن ماو ( Dragonmaw ) و نکروس Skullcrusher است و کنترل اژدهایان قرمز را به دست دارد . ماجرای اصلی این داستان به نبرد گریم باتول ( Grim Batol ) است که کراوس و رونین و جمعی از چادوپیشگان دالاران، با فاش شدن راز مرگبال برای نجات اژدهایان قرمز و ملکه الکسستراتزا، می شتابند و نشان اهریمن روان به دست رونین نابود میشود . شخصیت های اصلی داستان : مرگبال، رونین، کراسوس/کوریالستراتز، وریسا ویند رانر، نکروس و الکسستراتزا جلد نهم : شب اژدها , گریم باتول : میراثی تاریک از گذشته ازروت که بسیاری آنرا تراژدی وحشتناکی میدانند. اورکها تخمهای ملکهی باشکوه اژدهایان الکستراسزا را آلوده میکنند و از آنها بعنوان سلاحی برای نبرد استفاده میکنند. با این وجود گروهی از قهرمانان به رهبری جادوگری اسرار آمیز به نام کراسوس اورکها را شکست میدهند و اژدهایان را از اسارت نجات میدهند، کوهستان نفرین شده به سرزمین ویران دیگری تبدیل میشود... اما کراسوس که فقط اندکی اورا در هیبت اژدهای قرمزی به نام کوریالستراسز میشناسند مجددا احساس بدی نسبت به گریم باتول پیدا میکند. اینبار خودش را مقابل شرارت مییابد. از تلاشهایی که دیگران را به گریم باتول میکشد بیخبر است و حقیقت هیولایی که نهتنها آنها را به سمت مرگ سوق میدهد بلکه طلیعهای از عصر وحشتناک تاریکی و نابودی است را در مییابد. البته جلد های دیگه هم هس مثل ارباب قبایل...از خون و افتخار...آرتاس: ظهور لیچ کینگ ... گرگ دل...ترال : گرگ و میش سیمایان ...جینا پرادمور: امواج نبرد...و همچنین سه گانه ی چشمه ی خورشید که کمیک تلقی میشه. ویرایش شده در ژوئیه 28, 2012 توسط آرتاس منتیل 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
MORGOMIR 1,688 ارسال شده در مه 2, 2013 دوستان سلام ميگم منبعي هست كه ثابت كنه ريچارد ناك شاگرد جي آرآرتالكين هستش اگه هست لينكش رو بزاريد ممنون ميشم. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Legolas 2,323 ارسال شده در مه 3, 2013 دوستان سلام ميگم منبعي هست كه ثابت كنه ريچارد ناك شاگرد جي آرآرتالكين هستش اگه هست لينكش رو بزاريد ممنون ميشم. اگه ویکی پدیا رو قبول داری: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%A6%D9%84_%D8%AA%D8%A7%D9%84%DA%A9%DB%8C%D9%86 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
VICTOR 1,525 ارسال شده در ژانویه 24, 2014 سلام به شما دوستان سوالم اینه که الف های خون چه فرقی با الف های شبانگاه دارند، اگر منبعی دارید بگید. با تشکر 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در ژانویه 24, 2014 Blood-Elf ها یه گروه از High-Elf ها بودن که در زمان صلح در کوئل تالاس زندگی میکردن. بعد از حمله ی آرتاس به کوئل تالاس و نابودی اونجا، گروهی از الف ها که باقی مونده بودن به خاطر خون هایی که آرتاس ریخت، اسم Blood-Elf رو روی خودشون گذاشتن High-Elf ها هم در اصل از Night-Elf ها بودند. اونها افراد باقیمانده از خادمان ملکه آزشارا بودن و بعد از نابودی چشمه ملفاریون اونها رو می بخشه و اجازه میده که با بقیه Night-Elf ها زندگی کنن. ولی به خاطر علاقه ی زیادشون به جادو، به شرق مهاجرت میکنن و به کوئل تالاس میان تا در کنار چشمه خورشید که جادوی مورد نیاز اونها رو تامین می کرد، زندگی کنن. این اطلاعات توی کتاب ها و بازی های وارکرفت اومده (فقط اگه اسم ها رو اشتباه گفتم به خاطر اینه که خیلی وقته داستان ها رو نخوندم) 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ویلوارین 193 ارسال شده در ژانویه 24, 2014 دوست عزیز راستش میخواستم کامل توضیح بدم برات ولی بهتر دونستم این کار رو نکنم و زحمتش رو به دوش خودت بندازم.البته جناب تورومبار توضیح مختصر و کافی دادند ولی برای اطلاعات بیشتر در مورد الف های خون میتونی از اینجا اطلاعات کافی رو به دست بیاری: http://wiki.fantasy.ir/index.php?title=%D8%A7%D9%84%D9%81%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%D9%88%D9%86 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
اسماگ 235 ارسال شده در ژوئن 19, 2014 میشه یه توضیحاتی درمورد قهرمان (یورزا)(urza)اگه اشتباه ننوشته باشم بدید؟ممنون میشم 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
mohsenparsi 5 ارسال شده در ژوئیه 28, 2014 دوستان سلام ميگم منبعي هست كه ثابت كنه ريچارد ناك شاگرد جي آرآرتالكين هستش اگه هست لينكش رو بزاريد ممنون ميشم. این که ریچارد ناک شاگرد تالکین بوده و وارکرفت در اصل یکی دیگه از کارهای تالکینه به نظر نمی رسه درست باشه. این صفحه رو بخونید : http://warcraft-lore.blogfa.com/post-93.aspx 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
deathwing 22 ارسال شده در اوت 19, 2014 سلام دوستان.من یه سوال داشتم.میخوام داستان های وارکرفت رو کاملا بخونم نمیدونم باید چه کتاب هایی رو بگیرم اول کدوم هارو بخونم ... نسخه فارسی این کتاب ها هست؟از کجا میشه گرفت؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
mohsenparsi 5 ارسال شده در اوت 24, 2014 deathwing : اول باید از سه گانه نبرد پیشینیان شروع کنی. کتابش توسظ نشر زهره چاپ شده فک کنم و البته تو اینترنت هم پیدا میشه... 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخرین نگهبان 2 ارسال شده در سپتامبر 13, 2014 یه سوالی داشتم,مرگبال تو کتاب روز اژدها میمیره ولی تو شب اژدها معلوم میشه که زندس و تخم اژدها های سپیدهدم رو داره.بعدش چه اتفاقی واسش میوفته؟ 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Lord Thrall 43 ارسال شده در مارس 20, 2015 نایت الف ها کهن ترین الف های دنیای وارکرفت هستن و هزاران سال قدمت دارن...الف ها در دنیای وارکرفت دو دسته هستن کلآ : نایت الف ها یا الف های شب...بلاد الف ها یا الف های خون نایت الف ها پوستی بنفش و گاهآ صورتی دارند. الف های خون شبیه الف های آردا هستن.ده هزار سال قبل از زمان حال در دنیای وارکرفت نایت الف ها بر بخش اعظمی از دنیای وارکرفت حکومت میکردن و بلاد الف ها نژاد خاصی از نایت الف ها به حساب میومدن که در داستان ازشون به عنوان پاکزادان یاد شده.پاکزادان جادوگران چیره دستی بودن اما در اثر جنون ملکه ی نایت الف ها قدرت جادویی پاکزادان در راه ساختن تونلی برای ورود اهریمنان - لژیون آتش - به دنیای وارکرفت فراهم شد.خلاصه سال ها بعد از هجوم اهریمنان و طرد شدن پاکزادان از جامعه ی الف ها...اون ها مخفیانه برای خودشون قلمرویی دست و پا کردن و با هجوم اورک ها و قتل عام وسیع نایت الف ها این فرصت برای بلاد الف ها(پاکزادان) فراهم شد تا خودنمایی کنن...و تعدادشون کم کم در دنیای وارکرفت زیاد شد و شهر و قلمرو برای خودشون دست و پا کردن و با اورک ها متحد شدن نایت الف ها متحد انسان ها بودن ولی بلاد الف ها متحد اورک ها و دشمن انسان ها ببخشید ولی قدیمی ترین نژاد وارکرفت بلاد الف ها هستند که از های الف ها سر ریشه دارن داستانشون به اون جایی بر میگرده که های الف ها مورد هجوم قرار گرفتن و تعداد خیلی زیادی کشته دادن و داشتن شکست میخردن که با سختی پیروز شدن و توی مدتی زیاد حدود پنج هزار سال دوباره خودشونرو ساختن و به یاد خون برادر هاشون که ریخته شده اسمشون رو به بلاد الف تغییر دادن 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست