3DMahdi 14,529 ارسال شده در ژوئیه 26, 2012 دوستان کسی میتونه اینو ترجمه کنه؟ A Elbereth Gilthoniel silivren penna míriel o menel aglar elenath Na-chaered palan-díriel o galadhremmin ennorath, Fanuilos, le linnathon nef aear, sí nef aearon! A Elbereth Gilthoniel o menel palan-díriel, le nallon sí di'-nguruthos! A tíro nin, Fanuilos! A! Elbereth Gilthoniel! silivren penna míriel o menel aglar elenath Gilthoniel, A! Elbereth ترجمه انگلیسیش اینه: A Elbereth Gilthoniel, O Elbereth Star-kindler silivren penna míriel (white) glittering slants down sparkling like jewels o menel aglar elenath! from [the] firmament [the] glory [of] the star-host! Na-chaered palan-díriel To-remote distance far-having gazed o galadhremmin ennorath, from [the] tree-tangled middle-lands, Fanuilos, le linnathon Fanuilos, to thee I will chant nef aear, sí nef aearon! on this side of ocean, here on this side of the Great Ocean! A Elbereth Gilthoniel o menel palan-diriel, le nallon O Elbereth Starkindler from firmanent gazing afar, to thee I cry sí di-nguruthos! A tiro nin, Fanuilos! here beneath death-horror! O look towards me, Everwhite!ا اگه میخوای بحث زبان شناسیش رو هم داشته باشی اینجا رو ببین: http://folk.uib.no/hnohf/elbereth.htm ویرایش: زبانش هم سیندارین هست 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
arw leg ara gan gim 386 ارسال شده در ژوئیه 26, 2012 این کجاش انگلیسیه؟ :ymapplause: 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در ژوئیه 26, 2012 یکی در میون انگلیسیه دیگه. اینجوری گذاشتم که راحت تر معنی هر جمله رو ببینید 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
arw leg ara gan gim 386 ارسال شده در اوت 4, 2012 Lad<<<< دشت - دره Laure>>>> طلا (از نظر نور و رنگ) Lhach<<<< آتش جهنده Lhug>>>> مار Lin<<<< آبگیر Lith>>>> خاکستر Lok<<<< حلقه زدن Lom>>>> پژواک - انعکاس Lome>>>> فلق Lond<<<< بندرگاه Los>>>> برف Loth<<<< گل - شکوفه Luin>>>> آبی 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مهمان ارسال شده در اوت 8, 2012 (ویرایش شده) خوب؛ با سری دوم فرهنگنامهی اسامی الفی برگشتم. توی اين سری، همهی اسامی "اَلِف" يا "ث" (پنج حرف اول حروف الفبای فارسی) رو میبينين كه توی نمايهی سيلماريليون اومدن و از معناشون هم مطمئن بودم يا همهی بخشهاش، معنی داشتن (به استثنای بعضیها كه در "قابل توجه" پینوشت توضيحشون دادم). اين شما و اينم سری دوم اسمنامهی زبان الفی!!!: --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- آدانهدل (آدانادل)/ Adanedhel: آدان (آدم)+ ادل (الف)= الف- آدمی آراتار/ Aratar: آرا (شريف)+ تار (بلندمرتبه)= بركشيدگان آرانروت/ Aranrúth: آران (شاه)+ روت (خشم)= خشم شاه آرامان (آرآمان)/ Araman: آر (بيرونِ)+ آمان (اسم)= بيرون آمان آرهدل (آرادل)/ Aredhel: آر (شريف)+ ادل (الف)= الف پاکنژاد آلكوئالونده/ Alqualondë: آلكوئا (قو)+ لونده (بندرگاه محصور در خشكی)= بندرگاه قوها1 آمون آمارت/ Amon Amarth: آمون (تپه)+ آمارت (هلاک)= كوه هلاک2 آمون ارب/ Amon Ereb: آمون (تپه)+ ار (تنها)+ اِب= تپهی تنها آمون سول/ Amon Sul: آمون (تپه)+ سول (باد)= تپهی بادگير آناتار/ Annatar: آنا (هديه)+ تار (بلندمرتبه)= خداوندگار هبهها آندرام/ Andram: آند (دراز)+ رام (ديوار)= ديوارهی دراز آندور (آنادور)/ Andor: آنا (هديه)+ دور (سرزمين)= سرزمين هبهگشته آنگابار/ Anghabar: آنگا (آهن)+ بار (مسكن)= آهنكن3 آنگريست (آنگاريس)/ Angrist: آنگا (آهن)+ ريس (شكافتن)= شكافندهی آهن4 آنوميناس (آنونميناس)/ Annuminas: آنون (غرب)+ ميناس (برج)= برج غرب آينو (آينا)/ Ainu: آينا= مقدس آينولينداله/ Ainulindalë: آينو (اسم)+ لين (خواندن)+ داله= آهنگ آينور5 اخوريات/ Echoriath: اخور (احتمالاً محيط)+ يات (حصار)= كوهستان محيط6 ارد انگرين (ارد آنگارين)/ Ered Engrin: ارد (كوهستان)+ آنگا (آهن)+ رين= كوهستان آهن ارد گورگوروت/ Ered Gorgoroth: ارد (كوهستان)+ گور (ترس)+ گور (ترس)7+ اُوت= كوهستان دهشت ارد لومين/ Ered Lomin: ارد (كوهستان)+ لوم (پژواک)+ اين= كوهستان پرپژواک ارد لوين/ Ered Luin: ارد (كوهستان)+ لوين (آبی)= كوهستان آبی ارد ليندون/ Ered Lindon: ارد (كوهستان)+ ليندون (اسم)= كوههای ليندون اسگالدوين/ Esgalduin: اسگال (حجاب)+ دوين (رود دراز)= رود زيرحجاب8 اندور (انددور يا اندندور)/ Endor: اند (ميانه)+ دور يا ندور (سرزمين)= سرزمين ميانه اورودروين/ Orodruin: اورود (كوه)+ روين (شعلهی سرخ)= كوه آتش سوزنده9 اوروكانی (اورودكارنه يا اورودكاران)/ Orocarni: اورود (كوه)+ كارنه يا كاران (سرخ)= كوههای سرخ10 اورولوكی (اورولوكه)/ Uruloki: اور (گرما)+ لوكه (مار)= مار دمان11 اوست- اين- اديل/ Ost- in- Edhil: اوست (دژ)+ اين+ اديل (احتمالاً جمع ادل به معنای الف)= دژ الدار12 اوسگيليات/ Osgiliath: اوس (دژ)+ گيل (ستاره)+ ات (احتمالاً نشانهای برای جمع)= دژ ستارهها ایتل ايورين/ Eithel Ivrin: ایتل (چشمه)+ ايورين (اسم)= چشمهی ايورين ایتل سيريون/ Eithel Sirion: ایتل (چشمه)+ سيريون (اسم)= چشمهی سيريون آنگرنوست (آنگارنوست)/ Angrenost: آنگا (آهن)+ رن+ اوست (دژ)= دژ آهنين باراد ایتل/ Barad Eithel: باراد (برج)+ ایتل (چشمه)= برج چشمه بلهگوست (بلگاوست)/ Belegost: بلگ (بزرگ)+ اوست (دژ)= بزرگدژ تائور- ايم- دونيات/ Taur- im- Duinath: تائور (جنگل)+ ايم+ دوين (رود)+ ات (احتمالاً نشانهی جمع)= جنگل ميان رودان13 تار- پلانتير/ Tar- Palantir: تار (بلندمرتبه)+ پلان (اطراف)+ تير (نگهبانی)= آن كه دورها رو مینگرد.14 تاليون/ Thalion: تاليون= قوی تول- اين- گائوروت/ Tol- in- Gourhoth: تول (جزيره)+ اين+ گائور (گرگخوی)+ اُوت= جزيرهی گرگخويان15 توملادن/ Tumladen: توم (دره)+ لاد (دشت)+ ان= وادی فراخ16 تينتاله/ Tintalle: تينتا (موجب درخشيدن شدن)+ له= افروزنده17 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پینوشت: 1: در معنای كل، "قو" جمع بسته شدهاست. 2: در معنای كل، "تپه" به "كوه" تغيير يافتهاست. 3: در معنای كل، "مسكن" به "كن" (كسی كه میكَنَد) تغيير يافتهاست. 4: در معنای كل، "شكافتن" به "شكافنده" تغيير يافتهاست. 5: در معنای كل، "آينو" جمع بسته شده و "خواندن" به آهنگ (خواندنی) تغيير يافتهاست. 6: در معنای كل، "حصار" به كوهستان تغيير يافتهاست. 7: يكی از "گور"ها اضافه است. 8: در معنای كل، "زير" جايگزين "دراز" شدهاست. 9: در معنای كل، "شعلهی سرخ" به "آتش سوزنده" تغيير يافتهاست. 19: در معنای كل، "كوه" جمع بسته شدهاست. 11: در معنای كل، "گرما" به "دمان" تغيير يافتهاست. 12: در معنای كل، "الفها" به "الدار" تغيير يافتهاست. 13: در معنای كل، "ميان" اضافه شدهاست. 14: در معنای كل، "تار" به كار نگرفتهشده، و "اطراف" به "دورها" و "نگهبانی" به "نگاهكردن" تغيير يافتهاست. 15: در معنای كل، "گرگخو" جمع بسته شدهاست. 16: معنای كل، از "دشتی در دره" به "وادی فراخ" تغيير يافتهاست. 17: در معنای كل، "موجب درخشيدن شدن" به "افروزنده" (كسی كه موجب درخشيدن میشود) تغيير يافتهاست. قابل توجه: در متن بالا، تنها اسامی آوردهشدهاند كه تمامی بخشهای آن، بامعنا بودهباشند و اگر غير اين است، آن بخش بیمعنا، نقش چندانی ندارد (ممكن است پسوند يا پيشوند آوايی بودهباشد). اميد است در آينده، اسامی ديگر را نيز به شما ارائه دهم. با تشكر ویرایش شده در اوت 8, 2012 توسط گندالف سفید 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
arw leg ara gan gim 386 ارسال شده در اوت 14, 2012 (ویرایش شده) - اولين چيزی که به نظرم خيلی مهمه يه آگاهی در مورده اسم والار هست.در متن انگليسی کتاب از کلمه ی والار استفاده شده که من اول فکر می کردم اين کلمه به يکی از خدايان بر می گرده در حالی که کلمه ی والار به مجموع 14 خدايی که به سرزمين ميانه وارد شدن بر می گرده و شکل مفرد اون بدون "ر" يعنی والا است.اين نکته در مورد مايار (به صورت مفرد مايا) واِداين (مفرد آدان)هم صدق می کنه. - نکته ی بعدی اينه که تقريبا 80 % کلمات از سيلماريليون هستن (خوب تقصير من نيست که کلا منبع پست سيلماريليون بوده) اما تک و توک کلمه های آشنا(نه! بيشتر از تک و توک اغلب اسم مکان های روی نقشه ) مثل الراند و گالادريل و موردور به چشم می خورن. - نکته ی خيلی جالب تری که اگه سيلماريليون رو خونده باشيد و اين پست رو با دقت بخونيد متوجه می شيد که کلماتی که به والينور و والارها و يا به شهر ها و الف های قبل از مهاجرت نولدور بر می گردن همه ريشه ی کوئنيا دارن و اسم های ارباب حلقه ها و يلرياند ريشه در سيندارين دارن. - کلمات براساس زبان سيندارين چيده شدن و کلملت کوئنيا در مقابل اونها با رنگ آبی تيره مشخص شدن خيلی کلمات کمی وجود دارن(يعنی توی پست من) که مترادف سيندارين نداشته باشن. اگر مترادف هايی از زبان های ديگه بودن (يکی دو مورد از آدونائيک و خازادول) متاسفانه حذف شدن چون اغلب ريشه يابی هايی از زبان های الفی بودن. - نکته ی ديگه ای که خيلی مهمه اينه که من حتی المقدور سعی کردم ازاسم هايی که در کتاب های فارسی ترجمه شدن استفاده کنم برای اينکه همون چندتا اسم از ارباب حلقه ها هم آشنا به نظر برسه به خاطر همين بعضی جاها تضادهايی بين معنی اون کلمه ی الفی و اسمی که ترجمه شده وجود داره. - در خوندن اين پست سعی کنيد خيلی از قوه ی تخيلتون استفاده کنيد!!! چون همون طور که گفتم مسئله ی سخت اين بود که من بتونم کلمه ی مناسب رو انتخاب کنم و بين ترجمه ی کلمه به کلمه و ترجمه ی زيبا به سبک مثلا اسطوره ای گير کردم و به همين دليل بعضی جاها برای وفاداری به نوع ترجمه ی اول ترجمه ها مسخره از آب در اومدن که من خيلی سعی کردم اين اتفاق نيفته. - بعضی جاها کلمات معنی نداشتن اما يک کلمه ی الفی معنادار در اونها به کار رفته بنابراين من در يک پرانتز توضيح لازم برای اين کلمات رو نوشتم. اگر در پرانتز کلمه ی انگليسی نوشته بشه يا برای يادآوری شخصيتی است که اين اسم به اون بر می گرده و يا فرم کوئنيا اون اسم رو مشخص می کنه. ویرایش شده در اوت 15, 2012 توسط تضاد سهو نگارشی 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
agarwaen 1,130 ارسال شده در اوت 27, 2012 (ویرایش شده) اسامی قسمت های مختلف بدن : ویرایش شده در اوت 27, 2012 توسط agarwaen 13 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
white witch 1,059 ارسال شده در اوت 27, 2012 ببخشید کسی این جا بلده به زبان الفی صحبت کنه هرچند دست و پا شکسته؟ 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مهمان ارسال شده در اوت 29, 2012 ببخشید کسی این جا بلده به زبان الفی صحبت کنه هرچند دست و پا شکسته؟ ببين؛ براي اين كه بتونيم به يه زبان حرف بزنيم، بايد نكته هاي دستوري و جمله سازي اون زبان رو بلد باشيم. تنها چيزي كه الان ما از زبان الفي بلديم، لغات الفي و حروف الفباي اون هستن. مثلاً اگه الان من بخوام يه الفي كه ازش خوشم مياد و به پاكي يادش ميكنم رو صدا بزنم، بهش ميگم "آره دل"؛ اما اگه بخوام بگم "تو الف نجيبي هستي"، نمي تونم به الفي بگم؛ چون نمي دونم چه طور ميشه كلمات رو كنار هم قرار داد تا يه جمله درست ساخت. پس به طور خلاصه، ما مي تونيم به الفي حرف بزنيم؛ اما به صورت كلمه كلمه، نه جمله جمله. موفق باشي! 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در اوت 30, 2012 ببخشید کسی این جا بلده به زبان الفی صحبت کنه هرچند دست و پا شکسته؟ در حد سلام و علیک و جملات ساده. اگه بخوای کامل صحبت کنی باید دستور زبان رو یاد بگیری. دستور زبان هم موجوده و با یه سرچ ساده میتونی تو گوگل آموزش کوئنیا و سیندارین رو پیدا کنی. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hamid stormcrow 5,052 ارسال شده در اوت 30, 2012 مهدی جان فایل هاش رو من همینجا آپلود کردم که دیگه ملت آواره اینترنت نشن خوب :دی 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
arw leg ara gan gim 386 ارسال شده در اکتبر 26, 2012 (ویرایش شده) خوب یه چند وقتیه که این تاپیک خوابیده.برای همین کسایی که به طور کامل زبان الفی رو بلد اند بیان حفره ها و نقاط ضعف این زبان رو اعلام کنن تا با کمک هم اون ها رو رفع کرده و زبان الفی رو به یک زبان کاملی تبدیل کنیم. ویرایش شده در اکتبر 27, 2012 توسط تضاد سهو نگارشی 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در اکتبر 31, 2012 (ویرایش شده) از همه عذرخواهی میکنم بابت تاخیر بوجود آمده انشاءالله از هفته بعد دوباره کار آموزش زبان الفی رو شروع میکنم به همون روش قبلی یعنیمقدمهآموزش گرامرچند مثاللغات جدیدنمونه در اشعار و فیلم و کتاب هاتمرین که اگر مایل بودید باهم کارکنید بخشید کسی این جا بلده به زبان الفی صحبت کنه هرچند دست و پا شکسته؟ مارا آئوری مانن نایی؟؟ مانن نث لین؟؟؟ ویرایش شده در اکتبر 31, 2012 توسط تور 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مهمان ارسال شده در نوامبر 1, 2012 (ویرایش شده) من هم قرار بود يه لغتنامه اسم به زبان الفی درست كنم كه دوتا سری (يكی اسامی معروف و يكی اسامی همه شخصيت ها تا پنج حرف اول حروف الفبای فارسی) درست كردم و ارائه دادم. بقيه اش رو هم در تابستون (چقدر زود :دی) تموم ميكنم. منتظر باشيد! :ymapplause: ویرایش شده در نوامبر 1, 2012 توسط گندالف سپید 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در نوامبر 1, 2012 البته نمونه انگلیسیش هست ها ولی خوب فارسیش پروژه ارزشمندیه اگه از دست ما هم کمکی برمی اد دریغ نمیکنیم 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در نوامبر 4, 2012 (ویرایش شده) چون در متن از حروف انگلیسی زیاد استفاده شده است پیشنهاد یکبار زبان فروم رو انگلیسی کنید و دوباره فارسیش کنید مروری بر سه درس قبلی درس اول درس دوم درس سوم مثنی در زبان الفی نیز مانند زبان عربی قواعدی برای اجسام دوگانه و یا به طور کلی خطاب به دو جسم وجود دارد با این تفاوت که این قواعد برای زوج اجسام یا اجسامی که رابطه دوگانه طبیعی با هم دارند مانند دو خواهر، دو چشم و یا دو لب با قواعد برای دو جسم که با هم رابطه ای ندارند فرق میکند در مورد اولی یعنی دو جسم که با هم رابطه خاصی دارند مانند بحث های قبلی با ending ها سروکار داریم اولویت با t- می باشد به کلمات زیر توجه کنید cirya ciryat اولی به معنای یک کشتی است اما دومی به معنای دو کشتی است که ضاهرا با هم رابطه ای دارند. مثلا دو کشتی که متعلق به یک شرکت بوده و مبدا و مقصد یکسانی دارند همه جا از اندینگ فوق استفاده میشود مگر در سه مورد زیر که استثنا میباشند و به جای t- در آنها از u- استفاده میشود کلماتی که مختوم به t یا d میباشند کلماتی که به حرو صدادار مختومند(مشکل همیشگی) اجزای زوج بدن چند مثال دیگر hen henu اولی به معنای چشم و دومی به معنای دو چشم است در اینجا از استثنا سومی استفاده شده است ando andu معنای اولی دروازه است و معنای دومی دو دروازه(که یک چارچوب دارند) میباشد. در اینجا از استثنا دومی یعنی حروف صدادار استفاده شده است aiwë aiwët اولی به معنای کبوتر و دومی به معنای زوج کبوتر است خوب چرا u- نگرفت باید بگویم چون ë حرف صدادار نیست حالا میماند دو جسمی که با هم رابطه ندارند این جا مانند اغلب زبان ها کافیست عدد شمارشی دو را بیندازیم پشت کلمه به همراه یک نشانه جمع مثلا در انگلیسی tree two trees کلمه دو (عدد شمارشی) در کوئنیا کلمه atta میباشد مثلا cirya atta ciryar که اولی به معنای کشتی و دومی به معنای دو کشتی هست که به هم ربطی ندارند دقت شود که طبق مباحث گذشته r اضافه شده به cirya نشانه جمع است خلاصه در اجسام دوگانه یا دو جسمی که به یکدیگر مربوط است همواره از اندینگ t- استفاده میشود مگر در 3 استثنا کلمات جدید atta: دو hen) hend-): چشم ranco: بازو - دست ando: دروازه cirya: کشتی aiwë : کبوتر talan) talam-): طبقه - کف ساختمان nér) ner-): مرد - مذکر nís) niss-): زن - مونث sar) sard-): سنگ - کلوخ alda: درخت oron) oront-): کوه ویرایش شده در نوامبر 24, 2012 توسط تور 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
white witch 1,059 ارسال شده در نوامبر 8, 2012 مارا آئوری مانن نایی؟؟ مانن نث لین؟؟؟ بله ؟ نفهمیدم معنیش چیه! 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در نوامبر 12, 2012 (ویرایش شده) بله ؟ نفهمیدم معنیش چیه! سلام. چطوری ؟؟ اسمت چیه؟! ویرایش شده در نوامبر 21, 2012 توسط تور 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
white witch 1,059 ارسال شده در نوامبر 13, 2012 سلام. چطوری ؟؟ اسمت چیه؟! سلام خیلی بدم افتضاح اسمم؟؟؟؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در نوامبر 21, 2012 (ویرایش شده) درس پنجم با تو جه به این که این مبحث بسیار گسترده و سنگین است آن را به دو بخش تقسیم کرده ام: بخش اول: صفت در جمله و ترکیب وصفی بخش دوم: صفت مفرد و جمع مقدمه زبان های تالکین عموما از لحاظ ساختمان و فرمت و نوع گرامر کاملا یک زبان اروپایی است.(نامه 175 تالکین) در این بخش به وضوح به این مسئله بر خواهیم خورد.... صفت ها کلماتی هستند که برای شرح یا توصیف در جمله به کار می روند. برای مثال وقتی می گوییم "الف ها زیبا هستند." زیبا در این جا صفتی از الف ها را بیان می کنند. اما این مدل یعنی صفت در جمله یک نوع از به کار بردن صفات می باشد. در این مدل صفت در گزاره به کار برده شده است. اما مدل دوم آن است که صفت و اسم مستقیم به هم ربط داده شوند. به این ترتیب یک "ترکیب وصفی" داریم. مثلا "الف های زیبا" یا در ساختار انگلیسی "زیبا الف ها" . "Beautiful elves" بخش اول: صفت در جمله و ترکیب وصفی طبق معمول برای صفت ساختن یک اسم از اندینگ ها یا همان وند های اشتقاقی در فارسی که ساخت کلمه را تغییر میدهد استفاده میشود. معمول ترین اندینگ برای ساخت صفت "a-" و "ë-" است. غیر از این دو به ندرت از "in-" هم استفاده میشود. برای رنگ ها که خود نوعی صفت هستند از اندینگ "ë-" استفاده میشود. همچنین در ساختار قدیمی تر "a-" کوتاه شده "wa,-na,-da,-ya,-ima-" هستند. برای مثال کلمه "Quenya" یک صفت است. "ya" به کلمه "Quen" اضافه شده و معنای "الفی" و "کوئندی" به اسم می دهد. پس آموختیم که توسط اندینگ های فوق می توان اسم را به صفت تبدیل کرد. حالا به گرامر به کاربردن آن در ترکیب وصفی می پردازیم. ترکیب وصفی در کوئنیا از ساختار انگلیسی پیروی میکند. یعنی اسم + صفت. مثلا ترکیب فارسی "کشتی سفید" در انگلیسی "white ship" و در الفی "fána cirya" رنگ ها هم صفت هستند و همونطور که گقتم برای آنها اندینگ "ë-" استفاده میشود. اما در قسمت هایی از نامه های تالکین ساختار فارسی ترکیب وصفی هم به کاربرده شده. احتمال میرود که برای تاکید روی صفت، صفت پس از اسم قرار می گیرد. مانند " Elendil voronda" که یعنی الندیل با ایمان یا تر جمه انگلیسیش: "Elendil the faithful" -اما به کاربردن صفت در گزاره اینجا نباید مبحث افعال to be باز شود اما به ناچار به بیان مختصر از آن در کوئنیا می پردازیم در کوئنیا دو فعل در این بخش لازممان خواهد شد. "هست و هستند". "is/are" و در کوئنیا "ná /nár" که البته به ندرت "na/nar" هم دیده شده است. دقت کنید که ná معنای مفرد دارد و برای جمع بستن آن با اضافه کردن اندینگ r- به آن معنای جمع "هستند" میدهد. nár ما در فارسی برای به کار بردن صفات در جمله فعل آن را بعد از صفت که میشه آخر جمله استفاده میکنیم. و میدانیم که در انگلیسی قبل از صفت. حالا به نظر شما کوئنیا از کدام قاعده پیروی میکند؟؟ از هر دو. اما شیوه معمول آن از ساختار انگلیسی پیروی میکند یعنی فعل بین اسم و صفتش. و شیوه غیر معمول که در نثر های سنگین به کار برده میشود از ساختار فارسی استفاده میکند یعنی فعل بعد از صفت. مثال برای ساختار انگلیسی(شیوه معمول) I parma ná carnë که یعنی "کتاب قرمز است". دقت شود که کتاب با i معرفه شده است I neri nar hallë که یعنی مردها بلند قامت هستند مثال برای ساختار فارسی(شیوه غیر معمول) همچنین اگر شما جملات بالا را به شکل I parma carnë ná و I neri hallë nar به کار برید مشکلی در معنا ایجاد نمی کند و از لحاظ گرامر مانعی نیست. حالا وقتش رسیده که یک نکته جالب بگم. در جملات بالا "ná /nár" میتوناد حذف شود. بیایید این کار را بکنیم. میشه parma carnë. خب. مگه صفت الان بعد از اسم نیومده. بالا گفتم که اگر صفت پس از اسم بیاید به نوعی تاکید روی صفت انجام داده ایم.می باشد.پس حکمت این تاکید را یافتیم. تاکید است چون فشرده شده یک جمله استو جمله ای که صفت گزاره بوده. یعنی خبر اسم. پس در ترکیبی که صف بعد از اسم بیاید این ترکیب در حقیقت فشرده شده جمله ای ناگذر می باشد. بخش دوم: صفت مفرد و جمع این سوال پیش می آید که آیا وقتی موصوف ما جمع است نباید صفت را جمع ببندیم؟ این ساختار در فارسی و انگلیسی غلط است و نباید به کار برده شود. اما در کوئنیا جزو قوانین مسلم ساختاری است که باید رعایت شود. در کوئنیا ، چه صفت پس از اسم بیاید ، چه قبل از اسم و چه بافاصله بیاید و چه بی فاصله ، چه در جمله باشد یا در ترکیب صفت باید در جمع و مفرد بودن از موصوف پیروی کند خوشبختانه در این مورد دیگر بحث مثنی مطرح نیست و اگر موصوف مثنی هم بود صفتش جمع می آید. خلاصه این که صفت هیچوقت مثنی نمیشود. دو حالت دارد جمع یا مفرد. همانطور که به یاد دارید قوانین بر نحوه جمع بستن اسم ها صادق است. اما در جمع بستن صفت ها تفاوت هایی با جمع بستن اسم ها وجود دارد. اگر صفت به حروف بی صدا ختم شود همواره با گذاشتن اندینگ i- جمع بسته می شود. در این حالت کاملا با جمع بستن اسم ها مشابه است. مثال: firini neri مردان مرده (ها) firin به معنای "مرده" و ner به معنای "مرد" می باشد. همانطور که می بینید هر دو به حروف بی صدا ختم شده و هر دو با i- جمع بسته شده اند. اما حروف صدادار. همانطور که گفته شد اغلب صفات در کوئنیا به "a-" و "ë-" ختم میشوند. هنگام جمع بستن صفاتی که به a- ختم میشوند. a- آن حذف شده و به جای آن ë- قرار میگیرد. و در گویش قدیمی a- حذف شده و ai- قرار میگیرد. همچنین در صفاتی که به ë- ختم میشوند هنگام جمع بستن ë- آن حذف شده و به جای آن i- قرار میگیرد. مثال: quentë tengwi نشانه های کامل (ها) Quenta به معنای "پر، کامل" می باشد که طبق قوانین بالا جمع بسته شده است. tengwi هم جمع tengwë به معنای "نشانه، علامت" می باشد. luini tellumar گنبدهای آبی(ها) luini جمع luinë می باشد که طبق قوانین بالا جمع بسته شده است. tellumar جمع telluma به معنای "گنبد، طاق" می باشد. اگر صفت به حرف صدادار ëa ختم شده باشد هنگام جمع بستن خذف می شود و جای آن ië قرار میگیرد. و بقیه صفت ها که به حروف صداداری غیر از موارد بالا ختم می شوند قوانین جمع بستن اسم برای آن ها صادق است. یعنی اندینگ -r به آن اضافه می شود. مثال: laurië lassi برگ های طلایی(ها) laurië جمع laurëa به معنایی "طلایی" است که طبق قوانین بالا جمع بسته شده است. lassi نیز جمع lass به معنای برگ است. جمع بندی بیشتر صفات در زبان الفی یه "a-" و "ë-" ختم میشوند. شیوه رایج در به کار بردن صفت در ترکیب وصفی به این صورت است. اسم + صفت اما اگر صفت + اسم دیدید هدف تاکید روی صفت(کوتاه شده جمله ناگذر) می باشد اگر بخواهیم صفت را به عنوان گزاره به کار ببریم شیوه رایج صفت + فعل + اسم می باشد. و همچنین دیده شده که در گویش های مختلف از فعل + صفت + اسم استفاده میشود. موصوف به تبع اسم خود به صورت جمع یا مفرد می آید. صفاتی که به a- ختم میشوند هنگام جمع بستن a- آن حذف شده و به جای آن ë- قرار میگیرد. و در گویش قدیمی a- حذف شده و ai- قرار میگیرد. همچنین در صفاتی که به ë- ختم میشوند هنگام جمع بستن ë- آن حذف شده و به جای آن i- قرار میگیرد. اگر صفت به حرف صدادار ëa ختم شده باشد هنگام جمع بستن خذف می شود و جای آن ië قرار میگیرد. در بقیه موارد جمع صفت ها از قوانین جمع اسم پیروی میکنند کلمات جدید neldë "سه" ná "هست" nar "هستند" vanya "زیبا" alta "عظیم، بزرگ" calima "روشن، درخشان" taura "توانا" saila "خردمند، عاقل" úmëa "شر ، بدی" carnë "قرمز" ninquë "سفید" morë "سیاه" firin "مرده" ویرایش شده در نوامبر 27, 2012 توسط تور 10 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در دسامبر 3, 2012 (ویرایش شده) سوال طلایی معنای دقیق سیلماریلیون چیست؟؟ (با دلیل) تا جواب این سوال مشخص نشه از مباحث بعدی خبری نیست! :( ویرایش شده در دسامبر 3, 2012 توسط تور 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Théoden 2,187 ارسال شده در دسامبر 3, 2012 (ویرایش شده) سوال طلایی معنای دقیق سیلماریلیون چیست؟؟ (با دلیل) تا جواب این سوال مشخص نشه از مباحث بعدی خبری نیست! :( شايد به معني آغازكنندگان باشه. لغت sill به معني پايه و آستانه است. ویرایش شده در دسامبر 3, 2012 توسط web 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مهمان ارسال شده در دسامبر 3, 2012 سوال طلایی معنای دقیق سیلماریلیون چیست؟؟ (با دلیل) تا جواب این سوال مشخص نشه از مباحث بعدی خبری نیست! :( سیلماریلیون: سیلماریل+یون=درخشش+نوعی علامت جمع -------> {گوهر}های درخشنده 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
white witch 1,059 ارسال شده در دسامبر 5, 2012 داستان درخشش جواهرات سیلما (ابته با the) 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در دسامبر 5, 2012 (ویرایش شده) نچ!... :دی راهنمایی میکنم. اصلا ربطی به درخشش و مشتقاتش نداره... ویرایش شده در دسامبر 5, 2012 توسط تور 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست