رفتن به مطلب
3DMahdi

نظر سنجي: دوست دارید عضو کدام گروه باشيد؟

Recommended Posts

WARLOCK

شاید روحیه سربازا با تشویق به پاداش و اینجور چیزا بالا بره ولی وقتی لشکر پر عظمت و قدرتمند ارکها و نزگولهای سوار بر اژدها رو ببینند اگه بهشون قول کل دنیا رو هم بدیم دیگه روحیه ندارن هر چند اگر من هم جای اونا بودم تا آخرین نفس برای دفاع از سرزمینم میجنگیدم ولی خیلی امیدی به پیروزی نداشتم تازه اونا هم مطمئن نبودند که نیروهای روهان برای کمک میان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

صد در صد نميدونستن.اينجاس كه نقش يه فرمانده مشخص ميشه.فرمانده اي كه از جنس خودشون باشه و كنارشون باشه اما از طرفي قدرت فرماندهي داشته باشه(بهترين نمونه توي داستان در اين زمينه ائومره و توي گونودور بورومير كه اون موقع در قيد حيات نبود)حرفي كه گاندالف زد پشت دروازه رو يادته؟اين حرف اگه از زبان يكي مث بورومير در بياد ميتونه تو همون شرايط معجزه كنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
WARLOCK

بله معجزه میکنه و تا آخرین نفس هم میجنگند ولی میدونن در نهایت شکست میخورن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

خب بدونن.اتفاقا اگه ندونن بد تر ميشه.دونستن اينكه داري ميميري و برات چيزي غير از افتخار وشايد نامي در سرود ها نميمونه،ميتونه يه كشاورز ساده رو به يه ارباب جنگي تبديل كنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
WARLOCK

ولی در کل مردم میناس تریث با عشق به وطن و شجاعت جنگیدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

من با استراتژی تاخیری تولکاس موافقم. اما در مورد ازگیلیات میگم اگه واقعا میخوایم ازش محافظت کنیم باید با یه سپاه درست و حسابی شهر رو نگه داریم وگرنه همون بهتر که بدون جنگ اونو به دشمن بدیم چون با یه سپاه چند ده نفری نمیشه شهر رو نگه داشت و همشون کشته میشن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

این استراتژِی تاخیر که می گی خوبه اما به بهای از دست رفتن اعظم قواها . اما به ضررش می ارزه و بهتر از اینه که جنگ رو به داخل شارستانهای شهر بکشونیم. اما سپاه موردور به راحتی می تونستن موضع فارامیر رو دور بزنن و کلا معجزه ای بود که تو نستن برگردن. من با نگه داشتن کایر آندروس مخالفم و ابدا سپاه به اونجا گسیل نمی کردم. چون نمی تونم تحمل کنم که یه عده اون بین گیر کنن و نشه برای نجاتشون کاری کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

البته کایر آندروس با ازگیلیات فرق داره. کایر آندروس یه جزیره در شمال ازگیلیاته. اگه منظورت همون ازگیلیاته منم همچین باهاش موافق نیستم چون یه شهر ویران شده است و اصلا نمیشه توش جنگید و یه جورایی تو تله افتادنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

منظورم همون جزیره ی کایر آندروسه شما بودی برای نگه داشتنش تلاش می کردی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
منظورم همون جزیره ی کایر آندروسه شما بودی برای نگه داشتنش تلاش می کردی؟

ببخشید من اشتباه متوجه شدم.

آره حتما برای نگه داشتنش تلاش میکردم چون اگه اونجا از دست میرفت تنها راه ورود روهیریم از بین میرفت چون سپاه موردور میومد و از آندوین رد میشد و راه رو میبست(که همین طور هم شد). اما خوشبختانه روهیریم از جاده فراموش شده به گوندور آمدند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

در مورد ازگيليات:ازگيليات نبايد به دست دشمن ميفتاد.اصلا ويرانه بودنش مهم نيست.بلكه تنها راه ورود نيرو از دريا به گوندور اونجا بود.توي ازگيليات هم نبايد سپاه جنگي رسمي قرار ميگرفت.ازگيليات نياز به چريك داره.چون جنگ داخلش كاملا نامنظمه.در مورد كاير اندروس هم كه حرف مهدي كامله.

اما در مورد تعداد نفرات:من اگه دو سوم سپاهم رو تو دفاع از اين دو جا نابود ميكردم،باز هم اينكارو ميكردم.روي برج نياز به شمشير زن نيست بلكه تير انداز قوي ميخواي و البته مرداي قوي براي جمع آوري مجروحين.اگه خونه هاي بين دروازه اول و دوم هم از بين ميرفت كه ديگه نور علي نور بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

خیلی جالبه !

واقعا اگه کسی می دونست که قراره آراگورن با سپاه مردگان بیاد اونوقت هم اینهمه نگران جنگ بود؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

آراگورن با سپاه مرده ها به پله نور نمياد.اين فقط تو فيلم بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

یادم رفته بود!

ولی بالاخره نصف خطر رو که دور میکنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

حیف که سپاه مرده ها رو همون جا تو اومبار ول کردن . این جماعت می تونستن تو پله نور خیلی مفید باشن. شاید هم همه رو از غریبه و خودی به وحشت می انداختن... :D\

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

به نام خداوند

من که عضو گروه یاران حلقه هستم ولی تو اون مورد رو ننوشتی

یا حق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

خب همه سخن گفتن به جز من.

من تقریبا در تمامی بازی های استراتژی دستی دارم وقدرتی وصف نا شدنی. مخصوصا تو بازی لوتر ، که خودم رو خدای جنگ مینامم.

اقدامان من پس از هشدار گاندلف به این ترتیب بود:

1 روشن کردن آتش کده ها

2 فرا خواندن تمام مردمان سرزمین گوندور و تمامی جنگ جویان سرزمین به میناس تریت.

3 حفر کردن گودالی عظیم جلوی در وازه میناس

4جمع کردن خیل عظیمی از کنده های درخت پشت دروازه (که حتی اگر خدای نکرده دروازه در حال شکستن بود کنده ها را شعله ور کنم تا برای مدتی کسی از دروازه عبور نکنه.) ، دروازه بی نهایت برای من مهمه!

5. انتقال زنان ، کودکان ، و کهن سالان به بالاترین طبقه .

6. پای دیوار های میناس با انواع و اقسام چیزهایی که قابلیت اشتعال دارن پر میکردم ، تا در زمان جنگ آتیش بزنمشون و هیچ برج چوبی جرعت نکنه نزدیک دیوار ها بشه.

7. عده ای رو مامور میکردم تا در شهر تا میتونن از ضعف و سستی اورک ها بگن.

8. وعده جهان غرب رو پس از مرگ به مردم میدادم و قول میدادم که اگر شرافت مندانه بمیرند مثل الف ها به جهان دیگر منتقل شوند.

9. داعما از تمام زنان برای نواختن شیپور های جنگی استفاده میکردم. تا لرزه به تن ارگ ها بندازم.

10. دستور میدادم به زبان موردور (( کلمات نا امید کنندا و وحشت آورین )) بر علیه دشمن روی دیوار های خارجی شهر بنویسند.

11قبل از رسیدن لشکر دشمن به دیوارها ، دستور آتش به منجنیق ها رو میدادم.

12. زوبین های خاصی طلب میکردم تا هیچ نزگول بی چشم ورویی از ترس تیر ها جرعت نزدیک شدن به شهر رو نکنه.

13. و وقتی جنگ شروع میشد ، فارامیر رو مسعول دفاع از دیوار سمت راست دروازه ، و گاندلف را مسعول طرف مقابل میکردم.

.

.

.

با وجود روهان یا بدون کمک آنها ، به هیچ اورگ کثیفی اجازه نمیدادم وارد شهر سفید بشه.

وسلام.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

به نام خداوند

عجب کار هایی

اما مگه چند ماه وقت داشتیم ؟ :D :D :D

اصلا چرا گاندالف با اون عظمتش اون کار ها رو نکرد :D\

منتظرم بهم جواب بدین

:D :D :)

در ضمن من خودم که دیگه تا حالا یادم نمیاد کسی شکستم داده باشه

اصلا در گیم ها شکست ندیده ام :D :) :D :)

یا ارباب حلقه ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

سلام و درود فراوان بر ياران حلقه.

با يه حساب سر انگشتي ميشه فهميد چند روزي زمان بوده تا اين اقدامات رو انجام بدم.

1-2 روز : مدت زماني که گاندلف به شهر ميرسه تا جايي که آتش کده ها روشن بشن

1 روز: مدتي که شعله ها پيام کمک رو به تئودن ميرسونن

2-3 روز: مدت زماني که تئودن سربازان خود رو جمع ميکنه

3-4 روز: مدتي که سربازان تئودن به شهر ميرسن.

ايمجوري به طور ميانگين 8 روز وقت باقي ميمونه، البته اگه از زاويه ديگه ببينيم : از ميناس مورگول تا شهر سفيد فاصله خيلي زياده ، اونم اگه اون اورگ هاي

لش بخوان اين همه راه رو طي کنن. تازه براي مدتي هم تو ازگليات گير کردن. که به نظر من حداقل 10 روز وقت به شهر سفيد ميده که آماده بشه.

کار ها و اقداماتي که من انجام ميدادم با فرض حظور 5000 زن و مرد بين 15تا 50 سال در شهر در زماني کمتر از 8 روز به اتمام ميرسيد. :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

آقا من اعتراض دارم این چه کارایه چرا برای طرف ما کاری رو نگفتید ؟

به این می گن پارتی بازی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

خب سائرون ، من هیچ وقت از دید تو نگاه نکردم ، تو هم مثل من بگو ببینم ، اگه جای خود سائرون بودی تدابیر جنگیت چه جوری میشد ، ترو خدا دقیق وبه واقع نزدیک باشه ، میخوام بدونم ، نقشت واسه نابودی خوب ها چه فنتیه؟؟؟؟ :D :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

خوب معلومه چه می کردم

اول 2 تا NAZGUL رو میزاشتم کنار کوه آتش که هر موقع فرودو رسید به اونجا کلکش رو بکنن

بعد به این گوبلین های احمق فرمان می دادم بعد از این که دورف ها رو درو کردن برن سراغ هلمز دیپ

به جای این که حمله کنم به میناس تریت

دوباره می رفتن سراغ هلمز دیپ و چون ضعیف شده بود به راحتی فتخ می شد و بعد نوبت روندل بود

یه سپاه هم می فرستادم به لنگر گاه تا الف ها رو قبل از این که فرار کنن بکشن

به این سارامون احمق هم می گفتم رابطشو به انت ها خراب نکنه و ازشون کمک بگیره

اون موقع نه حلقه نابود میشد نه یکی از قهرمانان زنده می موندن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

نخیر قبول نیست سائرون جان.

وقتی توی داستان میبودی ، که دیگه نمیتونستی فیلم رو ببینی ، فکر کن مثل سائرون از همه جا بیخبری ، نقشت در مورد حرکت سربازات چه طوری بود ؟

مثلا با چه روشی به میناس حمله میکردی ، تا از اقدامات من بتونی عبور کنی ، و بتونی با اون همه تدابیر امنیتی من ، شهر رو نابود کنی؟ :D

البته (( زهی خیال باطل ، مگه من میذاشتم)) :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

اگه Helms Deep نابود میشد کار میناس هم تموم بود

اگه من جای سائورون بودم 100% ارتشم رو با Sarumon میفرستادم تا Helms Deep گورستان آدما بشه

بعدش نوبت روندل بود نه میناس وقتی نیروهام رسیدن به روندل دستور میدام اول کله این الروند رو بکنن کباب کنن بعد دخترش رو بکشن

بعدش میومدم به میناس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

فدای چشم ف بی پلک زشتت برم ;))

مگه کشکه بتونی سرت رو بندازی پایین و ارتش 50 هزار نفری رو تا هلمز دیپ ببری ، میدونی چه تدارکات عظیمی میخواد . تازه اون اورک های فکستنی چه جوری میخواستن این همه راه رو برن ، به چابک سوارای روهان نگاه نکن ، اونها هم اسب قدرتمند داشتم و هم قدرت زیاد .

تو برای این که بری اونور میناس مجبور بودی میناس رو بزنی ، تازه توی فیلم ، سائرون هیچ شکی برای پیروزی نداشت کف دستش رو که بو نکرده بود آراگون با یه ارتش روح میریزه اونجا ، یا روهان میاد کمک !!! ;)) ;))

خودت هم اگه بودی همین تصیم اون رو میگرفتی ، آخه چون 45 هزار نفر رو فرستاده بودی واسه جنگ با یه شهر 5 هزار نفره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...