رفتن به مطلب
محسن

گلدبری

Recommended Posts

محسن

خوب درباره تام بامباديل تو وبلاگ آرون يه بحث كامل هست. اما سوال ديگه اينه كه گلد بري چي بود ؟ توي كتاب دقيقا اشاره نشده فقط گفته: Daughter of the River

البته من فكر مي كنم الف باشه. يه جا هم توي كتاب عبارت مثل الفي براي گلدبري به كار رفته. نوع حرف زدنش هم يه خرده اين رو تقويت مي كنه. اگه دقت كرده باشيد به فرودو ميگه :Elf-Friend كه اين رو معمولا الف ها استفاده مي كنن. نظرتون چيه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امیر فارامیر

سلام من می گم گلدبری یک الف است چون در کتاب در موردش گفته:با پرتو اندکی که از او می تافت........ که این را در مورد الف ها می گه.گلدبری از الف های برین نیست به همین خاطر وقتی فرودو او را می بیند حسی زمینی تر از دیدن آرون دارد در هر حال به نظر من اون قطعا الف است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار

سلام به همه.من چند روزی رو صبر کردم که استاد آرون به این سوال جواب بده(چون تو این موضوع صاحب نظره) که انگاری هنوز فرصت نکرده برا همین من یه پاسخ مختصر می دم که احتمالا خود آرون تکمیلش می کنه اگه نکرد اونوقت من کامل توضیح میدم:

محسن جان گلدبری الف نیست ، اون یک روح هست (اسپریت)و از ارواحی هست که موقع ساخته شدن آردا وارد اون شده در حقیقت گلدبری روح رودخانه هست(river-spirit) و از ابتدای ساخت آردا در اون بوده ، میشه گفت که از نظر نوع خیلی به خود تام نزدیکه ، اسم گلدبری یک اسم وسترن که از اسم سینداری گلدبرت به معنی ملکه رودخانه مشتق شده ، جریان آشنا شدن گلدبری و دستگیر شدن اون بدست تام خیلی جالبه و شنیدنی هست که اگه آرون عزیز توضیح نداد من اینجا میگمش ؛ بهر حال این یه شرح مختصر بود که امیدوارم مفید بوده باشه برات .

موفق باشی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

خب آخه من فکر میکردم این موضوع ساده تر از اونیه که همه ندونند و فکر میکردم اگه من نگم باز خیلی ها هستن که بیان و توضیح بدن! استاد اله سار هم که مثل همیشه توضیحاتش در مورد گلدبری کامل بود! اما در مورد آشناییشون , که اکثرا توی نثر اول ماجراهای تام بامبادیل اومده, خیلی واضح گفته که گلدبری چیه. من متنشو سعی میکنم تا جایی که بتونم به فارسی بگم چون نثر خاصیه.

اولش یه توضیحاتی راجع به خود تام بامبادیل میگه, که کتش آبی روشنه و چکمه هاش زرده و ... و همینجوری میگه, تا اینکه یه روز تابستانی که به کنار رودخانه ویتی ویندل withywindle رفته بود, رو آب خم میشه و ریش درازش توی آب میفته و گیر میکنه :

There his Beard dangled down long into the water

و بعد گلدبری میاد, دختر بانوی رودخانه,

Up came Goldberry , the River-woman's Doughter

و ریش تام بامبادیل رو نجات !! میده و ازش میپرسه که کجا میره و چرا اینقدر شلوغ میکنه و تو آب حباب ایجاد میکنه و ماهی ها و موش قهوه ای آب رو میترسونه و مرغابی ها رو وحشتزده میکنه و کلاه پردارش رو خیس میکنه!

بعد تام بهش میگه که بهرحال تو که یه بانوی زیبایی بهم پسش دادی و من هم برام مهم نیست که تو آب راه برم وحالا هم برگرد ,

برگرد! دوباره آنجا بخواب که آبها پر سایه اند

پایین تر از ریشه های درخت بید , بانوی کوچک آب!

----- اینجا تام گلدبری رو بانوی آب صدا میزنه و همینطور قبل ترش که تالکین اون رو دختر بانوی رودخانه صدا میکنه و همینطور محلی که تام میگه بره اونجا بخوابه, یه جای غیر عادی تو اعماق آبهاست که مطمئنا کسی جز حیوانات آبی و یا یه spirit مربوط به آب و یا رودخانه نمیتونه اونجا زندگی کنه! و بعد گفته میشه که :

back to her Mother's House , in the deepest Hollow

Swam young Goldberry , but Tom , he would not follow

که گفته گلدبری به خونه مادرش توی عمیق ترین گودی ها شنا میکنه , و تام نمیره... این یه ماجرا تا همینجا ختم میشه!

حالا عروسی شون رو هم بعدا میگم! الان کار مهم تر دارم!!! >-:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

اوه، من اينجارو نديده بودم و همين امروز يه مبحثی رو توی تاپيک تام بامباديل باز کردم. که اينجا هم می نويسم.

اینها چیزایه که در مورد گلدبری توجه منو جلب کرده:

ببينيد تام با گلدبری مثه يه گياه يا يه موجود که نياز نگه داری رفتار می کنه. که شايد فقط بخاطر شخصيتش باشه. ولی اين شايد کليدی باشه برای کشف گلدبری.

دوم اين گلدبری انگار از قبل منتظر مهمان هاست، روی صندلی انتظار می کشه و غذا رو هم آماده کرده.

سوم، گلدبری فرودو رو دوست الف ها خطاب می کنه و می گه برق چشمات اينو می گه، يعنی با يک نگاه و چند کلمه صحبت فرودو می شناسه. اگه بخوام يه خورده تند برم مثه بانو گالادريل!!!

چهار گلدبری در معرفی تام مگه: اون همان است. در حقيقت يه جور مسئوليت سنگين است.

اين نشون میده تام رو میشناسه ولی کلماتی که بتونه تام رو معرفی کنه پيدا نمی کنه و شايد اصلاْ يک چنين کلماتی وجود نداره.

و پنج! يه نظر خيلی افراطی:

در حقيقت يک نوع مسئوليت سنگين است.

معنایی که اول به ذهن می رسه اینه که یه جور مسئولیت بر دوش تام است. ولی این فقط یه معناییه که ذهن میسازه اگر يه ذره به اين جمله دقيق بشيم می بينيم که اين معنا علارقم نزديک به ذهن بودنش يه معنی ديگرم داره که خيلی با جمله جفت و جوره (حداقل به نظر من.)

در حقيقت يک نوع مسئوليت سنگين است.

شايد منظور از اين جمله خود تام باشه؟!

تام يه موجود خاص و مجرده يه معما که قدر مسلم به شدت هواس پرته يه پيرمرد سربه هوا.

می شه اينجوری به اين جمله نگاه کرد که گلدبری منظورش از مسئوليت خود تام بوده!

مسئوليت خيلی چيزا با تام است و مسئولبت تام با گلدبری.

و چيزی که اين رو تاييد می کنه اينه که اين جمله رو خطاب به خودش می گه.

و اما اما شش، از اين هم افراطی تر.

شايد همين يه جمله و جملات دوروبرش کليد شخصيت تام باشه. در هر حال گلدبری از همه به تام نزديک تره و داره تام رو معرفی می کنه.

زن گفت: راستش نه! و لبخندش محو شد. با صدايی آهسته، گويی با خطاب به خودش افزود: در حقيقت يه جور مسئوليت سنگين است. درخت ها و علف ها و همه چيز در سرزمين می رويند يا زندگی می کنند که مطلق به خودشان است. هيچ کس تا به حال سد راه تام پير نشده است چه در موقع راه رفتن در جنگل، چه موقع گذشتن از آب، چه موقع پريدن از روی قله ها، چه در روشنايی و چه در تاريکی. او ترس نمی شناسد. تام بامباديل ارباب است.

خب ديگه در مورد تام چی می خوايين بدونين؟! تام ارباب است. همين. نظری که من در مورد تام دارم دقيقاْ همينه. يه موجود مجرد و آزاد، خدا نيست، مالک نيست ولی قدرتمنده و آزاد. نه الف، نه هابيت، نه انسان، نه مايار، نه والار و نه . . . اون اربابه تام بامباديله.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

آفریدگار داری پیشرفت می کنی ها ! :- اما در کل ایده جالبی دادی

هرچند چیزهای بیشتری در مورد گلدبری جاهای دیگه اومده ؛ اینکه گلدبری میتونه دقیقا یه جور اسپیریت باشه و اونهم اسپیریت رودخانه همونطوری که تام هم نزدیک ترین چیزی که میتونه باشه همون اسپیریته و اسپیریت طبیعت, چون گفته شده که مادر گلدبری بانوی رودخانه اس و اونهم یه تجسمی از دختر بانوی رودخانه ! حتی آشنایی اون با تام هم به همین شکل گلدبری برمیگرده چون ریش تام تواعماق آب آویزان(گیر کرده بود فکر کنم) بود و ماهی ها و حیوانات آب رو سرگردان می کرد و برای همین گلدبری از میون آب اومد و بهش گفت که ریشتو بکش کنار و همه جا رو پر حباب کردی, و تام گفت تو برام بیارش گیر کرده و از این حرفا بعدش هم بهش گفت که برگرده پیش مامانش : برگرد, دوباره بخواب آنجا که آبها سایه دار اند, بسیار پایین تر از ریشه های درخت بید , بانوی کوچک آب! ! و این مدلی باهم آشنا شدن !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

چه رمانتيک! يا همون عشقولانه خودمون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

اينو يادم رفت:

ديد من به کتاب و شخصيت هاش بيشتر از اون که به دنبال نژاد و جنسشون باشم بيشتر دنبال رمزگشايی شخصيت هاشون هستم. منم موافقم که به اسپیريت بودن نزديک تره و با همون شکل مجرد که توی ذهن منه نزديک تره ولی بازم حتی از اين به نظرم خاص تر مياد. يک چيز کاملاْ مجرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
aratorn

اونجا که تام جواهرات گورپشته رو روی تپه می ذاره یه سنجاق سینه برای خودش برمی داره و می گه بانوی زیبایی بود...

این بانو که تام می گه کی بوده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
اونجا که تام جواهرات گورپشته رو روی تپه می ذاره یه سنجاق سینه برای خودش برمی داره و می گه بانوی زیبایی بود...

این بانو که تام می گه کی بوده؟

نکته جالبیه

می بینم که جناب تالکین برای رازآمیز کردن تام عزیز از هیچ چیز فروگزار نکرده. ولی در هر حال فکر نمی کنم واسه این سوالی باشه. البته مشتاقم که اگر جوابی هست نظر بزرگان فن رو بدونم. .ولی تا اونجا که من می دونم ظاهراً تام از همه چیز این دنیا خبر داره. پس عجیب نیست که با دیدنم سنجاق سینه یاد بانوی زیبایی بیفته که سال ها پیش از این زندگی می کرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
aratorn

خیلی ممنون مالبت پیر(افریدگار سابق)به نظرم حق با تو هست.

در ضمن مالبت یعنی چی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

اوه مای گاد . . .

توی پست قبلی یه اشتباهی دارم. می خواستم بنویسم فکر نمی کنم واسه این سوال جوابی باشه که جوابی جا افتاد.

آناتورن عزیز این هم در مورد زندگی مالبت پیشگو :

اله سار نوشته :

مالبت پیشگو آخرین پیشگوی بزرگ در آخرین سالهای قلمرو آرتداین در پادشاهی شمال زندگی می کرده ،مشاوری خردمند بوده که در زمان خودش بسیار مورد اعتماد دربار پادشاهی شمال بوده ، گفته میشد که دارای قدرت پیشگویی چه در مورد سالهای نزدیک یا در مورد قرنها بعد بوده. سال تولد و مرگ و نژاد و تبار اون صراحتا چیزی نوشته نشده . اولین بار که سخنی از اون به میان اومده در زمان بدنیا آمدن آرودوی پسر آرافانت در سال 1864 دوره سوم بوده .و آخرین بار هم در زمان خود پادشاهی آرودوی در سال 1964 دوره سوم بوده که حرفی از اون بمیان رفته . با توجه به اینکه زندگی اون به مدت فراتر از 100 سال قطعیه ، گفته میشه از نژاد نومه نور بوده.

مالبت به علت 2 پیشگویی بزرگش بسیار معروفه ، اولین پیشگویی اون در مورد زندگی آرودوی و اینکه اون آخرین پادشاه از آرتداین هست و دومین پیشگویی معروف اون گذر آراگورن از جاده های مردگان بوده که هر دو محقق شده. در جلد 8 و 12 تاریخ سرزمین میانه نکاتی بسیار مختصر در مورد این پیشگو و جزئیاتی کم از بعضی از پیشگویی هاش اومده.

با درود بر روان اله سار عزیز و فراموش نشدنی . . .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس
اونجا که تام جواهرات گورپشته رو روی تپه می ذاره یه سنجاق سینه برای خودش برمی داره و می گه بانوی زیبایی بود...

این بانو که تام می گه کی بوده؟

من هم خیلی پیش به این موضوع فکر کردم ولی وقت نکرده بودم مطرحش کنم ... هالباراد عزیر یا آرون لطف کنند و یکمی توضیح بدهند .... با تشکر ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

من فکر می کنم آفریدگار عزیز درست می گه و در میان این جواهرات هیچ نشونه ای وجود نداره که دقیق بگه این سنجاق سینه مال چه کسی بوده ممکنه لوتین رو بگه یا نیمرول و غیره اما به نظر میاد تام چون روح طبیعته روح اشیا رو هم حس می کنه و خاطره هاشون رو به یاد میاره و یا این که قبلا این سنجاق سینه و صاحبش رو دیده بوده که اینطور می گه . به هرحال این اونقدر چیز خاصی نیست که اینطور بگید تالکین فقط میخواسته دانش و خاطرات گسترده تام رو نشون بده.

-راستی آفریدگار جان لطفا اسمتون رو به اسم سابق برگردونید یا ما خودمون اینکارو می کنیم چون قانون گذاشتیم که دیگه کسی اینکارو نکنه باعث دردسرهای بسیاری چه در فروم و چه برای ما میشه ممنون-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
aratorn

از همگی ممنون برای جوابهای کاملتون در ضمن مالبت جان اسمت از قبلی خیلی بهتره اگه بانو آرون اجازه می دادن خیلی خوب می شد .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

ممنون بانو آرون به خاطر راهنمای هایتان .... در مورد عوض کردن اسم هم موافقم ... بهتره همون اسم اولیه طرف بمونه ... چون باید با اسم سابق و وجدید صداشون کنیم ... پس بهتره اول با وتوی آرنونای سابق شروع کنیم ...( دو نقطه دی ) ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...