Halbarad 559 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 بانو نمیفهمم منظورت از اینکه راداگاست به خاطر عشق شدیدش به طبیعت منحرف شد چیه. هر چند که از سرنوشت راداگاست توی کارهای تالکین چیزی ننوشته ولی به نظر نمیآد که راداگاست پلید شده باشه. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
اله سار 3,968 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 بانو نمیفهمم منظورت از اینکه راداگاست به خاطر عشق شدیدش به طبیعت منحرف شد چیه. هر چند که از سرنوشت راداگاست توی کارهای تالکین چیزی ننوشته ولی به نظر نمیآد که راداگاست پلید شده باشه. اينكه آرون عزيز گفته منحرف شد منظورش اين نبوده كه پليد شد چون نشد بلكه منظورش اين بود كه ماموريتي رو كه به عهدش گذاشته بودند و بخاطر اون به سرزمين ميانه اومده بود رو فراموش كرد و كنار گذاشت و سرش به كارهاي خودش گرم شد. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فارامیر 7 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 منم یه چیزی به ذهنم رسید که شاید بی ربط باشه شایدم نباشه اونم اینه که در ضمن تشکیل شورای سفید گالادریل معتقد بود که گندالف باید رئیس شورا باشه ولی خود گندالف قبول نکرد. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
arvoon 0 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 اگه داستان اومدن ایستاری ها رو بخونی (مثلا تو افسانه های ناتمام بخش ایستاری)اونجا گفته میشه که اولین کس از بین مایار بوده که داوطلب رفتن به سرزمین میانه برای مبارزه با سارون شد ، سارومان بوده و اینکه سارومان از مردم آئوله بوده که احتمالا اینها موثر بودن... موفق باشی میخوام بدونم این تو افسانه های ناتمام بخش ایستاری کجا میشه گیرش آورد؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 کتاب افسانه های ناتمام تو سایت برای دانلود هست که باید رنکت رهشناس بشه تا دانلود کنی. اما از اینترنت اگه کلمه Istari رو جستجو کنی می تونی اون متن رو پیدا کنی. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
گولوم 41 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 سرنوشت آلاتار,پالاندو,گاندالف و سارومان رو تا حدي فهميديم ولي شما گفتيد راداگاست قهوه اي به خاطر عشقش به طبيعت نتونست وظيفه اش رو انجام بده و هيچ چيز از سرنوشتش نگفتيد.ولي تا جايي كه من به ياد دارم نيروي عقابها كه خيلي جاها به ياري گندالف و حتي جنگ آمدند تحت نظر او بودند و حتي فكر كنم به فرمان او گندالف را از ايزنگارد نجات دادند.غير اينه؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 در مورد راداگاست همه چیزی که پیدا میشه تو همین مقاله آلاتار و پالاندو اومده. منظور اینه که دیگه سرگرم طبیعت و موجودات شد و نتونست به درستی به وظیفه اصلیش که کمک به مردم سرزمین میانه بود برسه جز همین چند مورد که عقاب ها رو فرستاد و ... اما دور از مردم سرگرم علایق شخصی اش گشت. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
گولوم 41 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 پس تا كي تو سرزمين ميانه ميمونه؟اصلا تو نبرد نهايي شركت ميكنه؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Halbarad 559 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 فکر کنم تنها چیزی که راجع به سرنوشت راداگاست گفته شده اینه که به غرب برنگشته. اون توی سرزمین میانه موند و سوار بر کشتی به قلمرو قدسی برنگشت. اگر چیز بیشتری باشه آرون و بقیه بهت میگن. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در فوریه 12, 2011 تا جايي كه مي دونم جادوگران وارد شده به سرزمين ميانه پنج نفر بودند گاندوالف كه بر مي گرده سارومان مي ميره راداگاست مي مونه دو تاي ديگه چي مي شن :ymapplause: 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها 1,647 ارسال شده در فوریه 12, 2011 ببین دوست عزیز اسلان ایستاری یا جادوگران پنج نفر بودند که وارد سرزمین میانه شدند.گندالف که به زائر خاکستری مشهور بود وتا انتهای ماموریتش در جایی معین ساکن نشد.سارومان سفید که ابتدا بزرگترین فرد فرقه اونها بود ولی بعد ها خیانت کرد واز مقامش عزل شد,سارومان در برج اورتانک واقع در ایزنگارد ساکن شد که مدتها پیش اون رو مردان نومه نور ساخته بودند.رادگاست قهوه ای که استاد اشکال, رنگ ها ودوست جانوران وپرندگان بود به خصوص پرندگان دوستان او بودند وبا انها صحبت می کرد.اما آلاتار و پالاتار که به جادوگران آبی مشهور شدند به شرق رفتند تا نمایندگان والار در میان مردم نامتمدن آن جا باشند. این تنها مطلبی است که در مورد جادوگران آبی گفته شده و دیگر هیچ خبری از آنها به دست نرسید. جی ، آر آر تالکین در یکی از نامه هایش متنی با این مضمون می نویسد:"معلوم نیست چه اتفاقی سر آلاتار و پالاتار افتاد ممکن است که آن ها به سمت هاراد رفته باشند و از آن جا هم گذشته باشند و در مناطق شرقی که پای هیچ الفی به آنجا نرسیده است ماندگار شده باشند ، امکان هم دارد که توسط سائورون اسیر شده باشند و امکان دارد که سائورون روح آنها را از سرزمین میانه بیرون کرده باشد اما احتمال دیگری هم هست که بسیار وحشتناک است ممکن است آن دو هم مانند بیشتر ایستاری در ماموریتشان شکست خورده باشند و شاید به خدمت سائورون در آمدند.با تشکر. الندیل پسر آماندیل,فرمانروای پادشاهی متحد آرنور وگاندور. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در فوریه 12, 2011 آن ها به سمت هاراد رفته باشند بگو اینجا نیان وگر نه سرشونو میزنم .پادشاه هاراد به احتمال زیاد اسیر سایرون شدن .80 % .البته 20 % هم احتمال هست که به والینور بازگشته باشن . مگه میشه اطلاعات دیگه ای نباشه !!!!!!!!!!!!!!! 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در فوریه 13, 2011 به نر من گم شدن اين دو جادو گر بهانه ي خوبي براي ادامه داستانه 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
the LORD of the RINGS... 1,878 ارسال شده در ژانویه 3, 2013 جادوگران سرزمین میانه گروهی از موجودات بودن که ظاهری شبیه انسان ها داشتن ولی از لحاظ روحی و قیزیکی بسیار قدرتمند بودن. در زبان کوئینیایی به آنها «ایستاری» و در زبان سینداری «ایترین» میگفتن. آنها توسط والار برای کمک به مردمان آزاد سرزمین میانه در جنگ علیه سائورون فرستاده شدند. جادوگران از مایار بودند. روحهایی از جنس والار ولی با قدرتی کمتر. نام سه تن از آنها در زبان انسانهای وستورن، سارومان، گندالف و راداگاست بود.تالکین نام آندوی دیگر را هیچگاه ذکر نکرده ولی نام آنها در والینور آلاتز وپالاندو بوده است. هر یک از آنها ردایی با رنگ مخصوص به خود را به تن میکرد. سفید برای سارومان (قویترین و رئیس آنها) خاکستری برای گندالف، قهوهای برای راداگاست و آبی دریا برای آلاتار و پالاندو (که به جادوگران آبی معروف بودند). سارومان و گندالف هر دو نقش مهمی در داستان ارباب حلقه ها ایفا کردند در حالی که راداگاست فقط به طور مختصر در داستان دیده شد. آلاتار و پالاندو در داستان ظاهر نشدند چرا که آنها بعد از رسیدن از والینور به شرق سرزمین میانه سفر کردند و هیچگاه بازنگشتند. 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در ژانویه 5, 2013 خوشحال میشم اگه کسی کپی می کنه منبعش رو هم ذکر کنه. تا جایی که یادمه در مورد جادوگران آبی یه تاپیک مفصل قبلا تو آردا درست شده بود و توی دایره المعارف آردا هم بود, نیست دیگه؟ ولی بازهم خیلی خوبه که دوباره کسی در مورد جادوگران آبی سوال می کنه. من خودم خیلی دوستشون دارم و مدت ها پیش در وبلاگم یه تحقیق مفصل گذاشته بودم که دوباره اینجا میذارم امیدوارم شما هم مثل من لذت ببرید. «راز جادوگران آبی» متنی که می بینید به صورت غیرفعال از مدت ها پیش در اینجا بود, و نیز به عنوان توضیحی در یکی از تالارهای آردا از آن استفاده کردم و از اینجا به عنوان منبع نام بردم. خواست من از این کار بررسی راز دیگری بسان تام بود. «جادوگران آبی» نیز چون تام بامبادیل , از رازهای بزرگ تالکین اند, دو جادوگری که گفته میشه به همراه گندالف,راداگاست و سارومان برای کمک به مردم سرزمین میانه آمدند و به این پنج تن "ایستاری" گفته شد. در مورد این دو اطلاعات چندانی در دسترس نیست اما از گوشه و کنار چیزهایی میشه به دست آورد. من در مورد ایستاری ها , متوجه شدم که تالکین هر دفعه یه چیزهایی بهشون اضافه کرده, تا جایی که بعدها اسمشون رو به مورینهتار و رومستامو تغییر داد , اما فرصت نکرد که این تغییر رو توی کتاباش اعمال کنه, و واسه همین این اسامی جدید فقط توی مجموعه دست نوشته هاش تو تاریخ سرزمین میانه اورده شدن. پس واسه همین من اومدم و اطلاعات و متن های تالکین راجع به جادوگران آبی رو به ترتیب تاریخی که اونها رو نوشته مرتب کردم تا بدونید هر دفعه چه شد و چی تالکین رو واداشت که اسم اونها رو به این یکی اسم ها تغییر بده ؟ جادوگران آبی اسم ها : آلاتار و پالاندو (بعدها تالکین آنها را به مورینهتار و رومستامو تغییر داد) نژاد : مایار – ایستاری جادوگران آبی (به همراه تام بامبادیل و گلدبری) نامشخص ترین و مرموزترین شخصیت های کتاب های تالکین هستن.در ارباب حلقه ها اصلا چیزی ازشون گفته نشده. فقط بعد از مرگ تالکین چیزهای در این باره افشا شد. یعنی وقتی که کریستوفر تالکین کتاب "داستانهای ناتمام" رو از دست نوشته هایش تهیه کرد. چون یکی از مقالاتی که تو این کتاب اومده درباره ایستاریست(اسم دیگه گروه این جادوگران). بالاخره تو این کتاب یه سری اطلاعات راجع به اونها اومد و همچنین این بخش کتاب بزرگترین منبع درباره ایستاری ـه! تو اولین مطلبی که اینجا اومده و کریستوفر تالکین تاریخش رو 1954 نوشته, درباره رسیدن جادوگران به بندرگاههای خاکستری گفته شده. بعد از یه توضیحی درباره رسیدن سارومان, یه اطلاعاتی درمورد جادوگران آبی داده شده که براتون میذارم: "اما دیگرانی هم بودند, دو نفر که به رنگ آبی دریایی پوشیده بودند... در مغرب (سرزمین میانه) کمتر احدی دانشی از آبی داشت, و آنها اسمی به جز "ایترین لوین" نداشتند : جادوگران آبی. چرا که آنان با کورونیر (سارومان) به شرق سفر کردند, اما هرگز بازنگشتند. و مشخص نیست که شاید آنان در شرق ماندند, و در پی انجام دادن هدف خویش بودند, و یا شاید به هلاکت رسیدند, و یا آنگونه که برخی می گویند به دام سائورون افتادند و خدمتکاران او گشتند. و هیچ یک از این اتفاقات غیر ممکن نبود." متن دیگه ای به این تیکه پیوست شده, که کریستوفر تالکین ادعا میکنه این یکی متن هم توی همین تاریخ نوشته شده. تو این متن گفته شده که گندالف «تنها ایستاری موفق» بود, که این معنی رو میده که جادوگران آبی در انجام ماموریتشون شکست خوردن: "براستی, از میان تمام ایستاری, تنها یکی وفادار ماند,و او آخرین کسی بود که وارد شد." خب , این که معلومه گندالف یوده چون گندالف بعد از تمام ایستاری آمد , سارومان که که وفادار نماند همونطور که می دونید, راداگاست هم در پی عشق شدیدی که به طبیعت پیدا کرد از مسیرش منحرف شد (ماموريتي رو كه به عهدش گذاشته بودند و بخاطر اون به سرزمين ميانه اومده بود رو فراموش كرد و كنار گذاشت و سرش به كارهاي خودش گرم شد), اما در مورد جادوگران آبی , اشاره ای به سرنوشتشون نشده.اما باز از روی این متن میفهمیم که -در این تاریخ- سرنوشتشون یکی از اون هاییه که شکست خوردن و منحرف شدن. منبع بعدی, یکی از نامه های تالکینه که واسه سال 1956 ـه. این نامه توسط همفری کارپنتر توی کتاب "نامه های تالکین" ویرایش شده.تو این نامه به شماره 180, 14 ژانویه 1956, تالکین گفته : "به سختی میشه در ارباب حلقه ها توضیحات مربوطه و خاص در مورد چیزهایی که در زمینه خودشون زیاد موجودیت ندارن یافت." و دوباره نوشته شده که تو زیرنوشت تالکین در این مورد بیشتر گفته: "گربه های ملکه برتویل و اسامی و ماجراهای دو جادوگر دیگر(منهای سارومان و گندالف و راداگاست)تمام آنچه اند که دوباره جمع میکنم." پس الان واضحه که تو این نکته, هنوز تالکین واقعا چیزی درباره اینکه جادوگران آبی کی بودن رو مشخص نکرده. نامه دیگه ای هست به شماره 211 که تو اکتبر 1958 نوشته شده و این یکی اطلاعات بیشتری راجع به اونا داده : "واقعا به طور واضح در باره اون دوتای دیگه چیزی نمیدونم, فکر می کنم که اونها به عنوان فرستادگانی به منطقه های دورافتاده فرستاده شدند, شرق یا جنوب, فراتر از تمام مرزهای نومه نوری و گوندور: مبلغینی شدند برای سرزمین های تحت تصرف دشمن, همانگونه که بودند. نمی دانم که به چه سرانجامی رسیدند, اما می ترسم که شکست خورده باشند,همانگونه که سارومان شکست خورد, باز در راهی متفاوت. و من شک دارم که آنها بنیاگذاران و سازندگان مکتب های فکری مخفی و رسوم "جادو" باشند که تا سقوط سائورون پابرجا ماند." تو این جا تالکین تازه شروع به ساخت داستانی برای جادوگران آبی کرده, یه توضیح کلی در مورد سرنوشتشون. توی "داستانهای ناتمام" متن دیگه ای هست که یه کم بیشتر توضیحات رو افشا میکنه,تاریخ متن مشخص نیست, اما به نظر میاد که بعد از نوشتن "ارباب حلقه ها" بوده, اما هرچی باشه تو این یکی بحث تاریخ این یه دونه زیاد مهم نیست. این متن یه توصیفی درباره یه شورا توی والینوره, همون شورایی که توش بر سر فرستادن جادوگران به سرزمین میانه,تصمیم گیری میشه, و اینجا توضیحات جدیدتری افشا شده در مورد جادوگران آبی: که اسمشون آلاتار و پالاندو ئه, هردو مایار از مردم اورومه هستن (البته پالاندو مایایی از مردم منداس و نیه نا بود و تغییر داد خودشو به مردم اورومه) , و اینکه در حقیقت اورومه فقط آلاتار رو انتخاب کرده بود, اما آلاتار تصمیم گرفت که پالاندو رو به عنوان "یه دوست" ببره. مشخص نیست که چرا به اورومه حق انتخاب یه مایا رو دادن که به سرزمین میانه بفرسته, اما کریستوفر تالکین حدس زده که : "چون در میان تمام والار اورومه از همه بیشتر در مورد مکان های دورتر سرزمین میانه آگاهی داشت, و جادوگران آبی هم تعیین شده بودن که به اون سرزمین ها سفر کنند و اونجا بمونن." تمام اطلاعاتی که تا الان گفته شد, به اومدن اونها به سرزمین میانه اشاره کرده, که حدود 1050 سال پس از دوره سوم بوده ( این تاریخ به دلیل اولین اشاره ایه که تو ضمیمه ب تاریخ نگار عصر سوم,به خردمندان"ایستاری" شده و همچنین اشاره مستقیم این بخش که گفته کمابیش بعد از گدشت هزار سال از عصر اول اومدن) و اینکه جادوگران آبی هم تقریبا همزمان با بقیه وارد سرزمین میانه شدن. اما توی آخرین نسخه "تاریخ سرزمین میانه" به اسم "مردمان سرزمین میانه" که سال 1996 اومد, متن جدیدی هست که تمام اینها رو تقریبا نفی میکنه. و داشته باشیم که این متن جدید رو تالکین تو اواخر عمرش نوشته -1972- و حتی تاریخ اومدن جادوگران آبی هم عوض شده. این متن تو "آخرین نوشته ها" ی کتاب "مردمان سرزمین میانه" بود: "هیچ اسمی برای جادوگران آبی ثبت نشده بود. آنها هرگز در سرزمین های غرب موردور دیده و یا شناخته نشدند. جادوگران , همزمان باهم نیامدند. شاید که سارومان و گندالف و راداگاست باهم رسیدند, با وجودیکه این نیز تابه حال گفته نشده.(و باور کردنی نیست) ... گلورفیندل نیز گندالف را در لنگرگاهها ملاقات کرد. دو جادوگر دیگر را تنها بواسطه سخنان سارومان, گندالف و راداگاست میشناسیم. و آن لحظه که سارومان عصبانی شده بود و از پنج تن سخن گفت, اطلاعاتی مخفی را به زبان آورده بود." در اینجا تالکین میگه که این که اینها پنج نفر باشند هیج جا مشخص نشده , و کسی اطلاعی در مورد دو جادوگر دیگه نداره و ندیده اونها رو و فقط از رو حرفای سارومان و راداگاست و گندالف میشه حدس زد ولی باز پنهانی بود. و دوباره اینجا هم ما توضیحی از سارومان درباره "چوبدستیهای پنج جادوگر"داریم : "دو تن دیگر بسیار زودتر آمدند, تقریبا همزمان با گلورفیندل, آنگاه که چیزها در سرزمین میانه بسی خطرناک شدند. گلورفیندل برای کمک الروند فرستاده شده بود برای نبرد در اریادور. اما دو ایستاری دیگر برای موضوعی متفاوت فرستاده شدند. مورینهتار و رومستامو: به مفهوم "کشنده-تاریکی" و "نجات دهنده-شرق". ماموریت آنان به فریب انداختن سائورون بود: و کمک رساندن به قبایل اندکی از آدمیانی که از پرستش ملکور سرباز زدند, و تحریک شورش های آنان... و نیز جستجوی مخفیگاه سائورون پس از اولین سقوطش(که در آن ناموفق شدند), و ایجاد اختلاف و اعتشاش در میان تاریکی شرق ... آنها بایستی تاثیر بس بزرگی بر تاریخ عصر دوم و سوم و ضعیف ساختن و از هم پاشیدن نیروهای تاریکی شرق داشته باشند ....و اگر کار آنان نبود, هم در عصر اول و هم در عصر دوم ... تعداد نیروهای تاریکی شرق بسیار زیادتر از غرب میشد." الان دیگه مشخصه که آخرین فکرایی که تالکین راجع به اینها کرده , این بوده که جادوگران آبی در عصر دوم اومدن , حدود سال 1600 تا به کمک نبردهای بر علیه سائورون بشتابند. اما «نه به این صورت که به ارتش های مردم آزاد کمک کنند (مثل گندالف سایرین) بلکه باید به شرق نفوذ میکردند و پایه سائورون رو اونجا در میان استرلینگ ها از بین می بردند.» و این چیزی که تالکین اون قبل تر توی نامه هاش گفته بود که اونها نا موفق شدن, اینجا برعکس شده. چون اینجا گفته که اونها با کاهش دادن ارتش سائورون از شرق, تاثیر موثری روی پیروزی غرب در برابر سائورون داشتن. و همچنین اسمشون به مورینهتار و رومستامو تغییر کرده. تا اینجا رو ما میدونیم , ولی تالکین در باره سرنوشتشون دیگه چیزی نگفته , و تنها چیزی که از قبل گفته بود این بود که گندالف تنها جادوگر از میان بقیه بود که موفق شده. اما وقتی تو این دست نوشته آخر چنین مشخص کرده که اونها نقش بزرگی داشتند و تاریخ ارباب حلقه ها و پیروزی واقعی در نبرد حلقه از آن «جادوگران آبی» بوده و اسمشون رو تغییر داده , حتما میخواسته نقش بزرگی براشون توی این تاریخ بذاره, اما فرصت نکرده که اون رو عملی کنه ... 30 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
سیه تیغ 763 ارسال شده در ژانویه 5, 2013 جالبه .... واقعا جالبه . فقط یه چیزی : مگه جادو رو زمان سائورون (در دوران مورگوت) اختراع نکرده بودن ؟ مکاتب مخفی دیگه چیا هستن ؟ و اینکه آیا اینها در تاریخ سرزمین میانه بودن یا نه ؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hugo92 356 ارسال شده در مارس 20, 2013 دوستان یک سوال مگه خود تالکین شخصیت ها و داستان ها رو خلق نکرد پس چرا با احتمال چیزی رو بیان میکنه مثلا: معلوم نیست چه اتفاقی سر آلاتار و پالاتار افتاد ممکن است که آن ها به سمت هاراد رفته باشند و از آن جا هم گذشته باشند و در مناطق شرقی که پای هیچ الفی به آنجا نرسیده است ماندگار شده باشند ، امکان هم دارد که توسط سائورون اسیر شده باشند و امکان دارد که سائورون روح آنها را از سرزمین میانه بیرون کرده باشد اما احتمال دیگری هم هست که بسیار وحشتناک است ممکن است آن دو هم مانند بیشتر ایستاری در ماموریتشان شکست خورده باشند و شاید به خدمت سائورون در آمدند 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Legolas 2,323 ارسال شده در مارس 20, 2013 دوستان یک سوال مگه خود تالکین شخصیت ها و داستان ها رو خلق نکرد پس چرا با احتمال چیزی رو بیان میکنه مثلا: این سبک روایتی تالکین هست. به نظرم انگار که کسی داستان رو برای تالکین گفته و تالکین داره داستان رو از زبون خودش برای ما شرح میده. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
dain 188 ارسال شده در فوریه 20, 2016 درباره پالاندو و آلاتار مطمعنا منحرف نشدن چون این بعید به نظر میاد چرا بهتون میگم.چون اگر پلید شده باشن مطمعنا به کمک سارومان و یا حداقل سائورون میان و در جنگ حلقه شرکت میکردن.معلومه سائورون ازشون استفاده میکرده همونطور که از سارومان خیلی حمایت کرد.پس این فرضیه به نظرم نادرسته.به نظرم معقول ترین فرضیه اینه که به مردم شرقی کمک کردن. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
*Manwë* 158 ارسال شده در نوامبر 20, 2016 سلام بانو ارون و بچه ها از سال۲۰۰۸دارن توضیح میدن و بسیار کامله ولی چیزی که همه جا گفته شده و معین اینه که برای کمک به مردمان شرق فرستاده شد و به انسان های شرقی که دارای تمدن خاصی نبودن البته چون اطلاعات کمی دربارشون هست نمیشه گفت بی تمدن کمک کردند و شاید ادامه داره... و شایدم نتونستن کمک کنن و برگشتن چون در دوران چهارم از امان خبر خاصی در دست نیست که ببینیم در امان چه خبره 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست