رفتن به مطلب
آرون

شاهد رویاهایم witness of my dreams

Recommended Posts

arura

آقای تری دی مهدی از نقل قول کردن سخن شما منظور بدی نداشتم فقط قصدم آشنایی با مکانه

و aslan من در بخش تازه واردین و آشنایی با شما و تری دی آشنا شدم که فراموش شده

و دوست ندارم طرف خطاب شم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اپس اینجا نیستیم که اندیشیدن را بیاموزیم یا اندیشه ها را

یه چیز دیگه ما رو اینجا جمع کرده فقط کافیه با خودمون راست گو باشیم

شما این جایی که اندیشیدن در رابطه با تالکین رو یاد بگیری اما در این میان باید اندیشیدن در این رابطه رو یاد بگیری نه اندیشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
arura

پس من میخام بشنوم اندیشه ی شما رو در مورد تالکین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

شما خواهی شنید اندیشه ها را اگر بنگری به انجا که خردمندان سخن ها گویند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
arura

متاسفانه من وقت ندارم همه ی نوشتارها رو بخونم میشه آدرس بدین که در کدوم نوشتار شما نظرتون رو در مورد سیر فکری تالکین بیان کردین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

جناب آرورا.نحوه نگاه شما به این دنیا منو یاد یکی از دوستان قدیم این سایت میندازه که جدل های فراوانی مبنی بر عقایدشون شکل گرفت.

حرف شما از اساس مشکل داره

اشاره فرمودی که:

چون دارم میپرسم به چه پایبندی ، دنیایی که داری با قوای احساس اون رو لمس میکنی (همون جایی که الان حضور داری (کوه های گوندولین)و داری با چشمت میبینی) یا دنیایی که در درون ات و در قلب ات وجود داره که باز هم با احساست اون رو درک میکنی

پس از لحاظ درک دنیاها هر دو رو با یک وسیله کشف کردی و در نگر هر دو در یک سطح قرار دارن

اینجا شما مغالطه ای انجام دادی بسیار زیرکانه.

اولا دو دنیای قابل درک رو تغریف نکردی که بنا به فحوای کلام،میشه دنیای تالکین و دنیای واقعی رو در نظر گرفت.

دوما این دو دنیا در یک سطح درکی-معرفتی قرار ندارن.شما این دنیا رو با کلیه حواس پنحگانه ات درک میکنی و از همه مهمتر،قبلیت عملی تغییرش رو نداری.در دنیایی مثل دنیای تالکین،شما همراه با نویسنده،از طریق تخیل (و البته پارامترهایی از همین دنیا:فرضا کوه به مکانی مرتفع گفته میشود که سخت و خاراست) دنیا رو در ذهن خودت( و نه در جهان واقع پرورش میدی)

پس میبینی که هر دو دنیا رو به یک صورت درک نکردی.برای شما دماوند همیشه یک حالت فیزیکی مشخص در یک نقطه مشخص رو داره،اما شما میتوانی در ذهنت جا ،نوع ظاهر و حتی جنس کوه های گوندولین رو تغییر بدی.

در ادامه آوردی:

خواستم بگی نوشتارهای تالکین رو هنگام مطالعه داستان نامیدی و اونها رو واقعی ندونستی(یعنی چیزی رو میخوندی با این دید که نویسنده دروغ گو است و داره دروغ تحویل ات میده) یا نه

در این بخش از تارنما کاربران از رویاهاشون گفتند آیا این یعنی باور داشتید به چیزی که داشتید میخوندید

شما احتمالا از منطق باید سر رشته ای داشته باشید و اگر اینطور باشه متوجه میشودی که استدلالت در این قسمت چقدر نقص داره.

اول از همه:چیزی رو که شما واقع ندونی،به معنای دروغ بودنش نیست.مقابل دروغ راست قرار میگیره و مقابل واقع،موهوم(جرد،انتزاع).پس میتواند چیزی واقع نباشد و دروغ هم نباشد.در واقع اصلا ارتباط یک یا دو سویه ای بین این موارد برقرار نیست.

دو:شما از اینکه کاربران از رویاهاشون نوشتن،به این نتیجه رسیدی که این دنیا رو واقعی میدونن.حتی اکر تعریف دینی از خواب(و نه رویا) رو بپذیریم،روح در هنگام خواب به دنیای غیر مادی وارد میشه و در نتیجه بر اساس تفکرات روزمره شما ویا حتی اتفاقات آینده،ویژن هایی رو درک میکنه و به ذهن شما میفرسته.علاوه بر این رویا با خوب متفاوته.شما در بیداری میتوانی رویا ببافی.این دلیلی بر این نیست که شما اون دنیا رو واقع میدونی.شما میتوانی رویا ببینی که بنز سواری،ولی میدانی که نیستی.در واقع به قول فرهاد پور عزیز:فانتزی،جهان واقعیست،آنطور که باید باشد.مخاطب فانتزی با رویا بافی در مورد هر دنیایی به این میاندیشد که زندگی در اون دنیا برایش ممکن بود بهتر باشد ولی هرگز این فریب را به خود نخواهد داد که میتواند در آن دنیا زندگی کند.

بیشتر کدوم رو میپسندید

از لحاظ اعتقاد چطور

باز هم هر دو رو از طریق احساس درک کردی( هیچ کدوم توسط ذهن پذیرفته نیستن و هر دو در یک سطح)

اما انتخاب های شما

قطعن قرار نیست فکر کنیم

انتخاب های قلب چیه؟

در اینجا توسط کاربران شعر هایی هم سروده شده

ارزش شعری واژه ها نیز از جهان تجربی و جهان بینی فرد و جایگاه چیزها و ارزش ها نسبت به هم برمی آد و باز هم اندیشه ی متافیزیکی عقلی از شعر گریزانه

پس اینجا نیستیم که اندیشیدن را بیاموزیم یا اندیشه ها را

یه چیز دیگه ما رو اینجا جمع کرده فقط کافیه با خودمون راست گو باشیم

کل متن در این قسمت از عدم انسحام تا به حدی برخورداره که سیر طبیعی وقایع برای من گم میشه.

در مورد اینکه ما برای چه اینحاییم،در قوانین سایت،هنگامی که ثبت نام میکردید،توضیحاتی ارائه شده بودواگر جنابعالی آشنایی مختصری با سایر فروم ها در این زمینه هم داشته باشی،قطعا متوحه شده ای که در بخشی هوادارن(مشخصا این کلمه رو استفاده میکنم،چئن از اصول کار در هر فروم،علاقه به موضوع بحثه) در مورد سوالاتشون و ناشناخته هاشون از این دنیا در بستر عقل از بزرگان سایت و سار هوادارن سوال میپرسن.در بخش دیگه ای به صحبت های روزمره میپردازن و در بخش خاصی به شریک شدن رویاهاشون با دیگران خواهند پرداخت.پس کاربرد سایت لزوما مبتنی بر اون امری که شما فرمودب نیست.

پی نوشت:به دلیل قوانین فروم،از این به بعد اگر پستی در ادامه بحث من دارین به تاپیک مربوطه مراجفه کنید.این تاپیک داره از مدار اصلی خودش خارج میشه و جواب من صرفا برای پاسخ گویی اولیه به سوالات شما بود.در صورت تمایل با من و یا سایر دوستان میتوانید به تاپیک مربوط به این موضوع مراحفه کنید.

پی نوشت دو:کمبود وقت ،یکی از عواملیست که جلوی کار فرومی را خواهد گرفت.در صورت تمایل به انحام بخث،ناچارید که وقت بیشتری برای این موضوع اختصاص دهید

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

داداش Tulakas یا شما فیلسوفین یا بنده خیلی کودن که فکر کنم اولی درسته باشه :D :-?

برائر arura در اون قسمت که می گه به چه چیز پایبندی به نظر من خطاب به من چون در ادامه داره میگه کوه های گاندولین و کسی در این سایت به غیر از من تو کوه های گاندولین زندگی نمی کنه

در رابطه با اون حرفی که از اقای فرهاد پور زدی باید بگم زدی تو خال دنیای فانتزی چنان ادم رو مجذوب می کنه که ادم واقعیت رو با خیال اشتباه می کنه من سال اول دبیرستان که ارباب حلقه ها رو خوندم سر یه دو راهی گیر کرده بودم که ایا سرزمین میانه واقعیت داره یانه

تو پایان باید بگم که اطلاعات چند ماه من در منطق و متافیزیک هیچ بوده و بنده در خواب غفلت بودم :D :D

از این پس باید با شدت هر چه تمام دوباره کتاب های منطق رو بخونم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST
پس من میخوام بشنوم اندیشه ی شما رو در مورد تالکین .. .

البته ما اینجا با نوشتن و مطالعه کردن سروکار داریم و نه مکالمه و شنیدن و باید در نظر بگیریم که این میتونه نقطه ی ضعف باشه !! چرا که گاهی یک نفر از بیان مطلبی منظوری داره که میشه توی مکالمه Face To Face به منظورش پی برد ولی وقتی همون مطلب رو به صورت نوشته مطالعه کنی شاید این امکان وجود نداشته باشه که به طور کامل درکش کرد.

متاسفانه من وقت ندارم همه ی نوشتارها رو بخونم میشه آدرس بدین که در کدوم نوشتار شما نظرتون رو در مورد سیر فکری تالکین بیان کردین .. .

بزارین تجربه ی خودم رو از کار تو فروم تخصصی (روی تخصصی بودن تاکید میکنم) براتون بنویسم. قبل از اینکه عضو بشم (05.06.2010) و شروع کنم به شرکت تو مباحث تابیک ها, به صورت مهمان سر میزدم. از 2 سال قبل از عضویتم اردا رو میشناختم و گاهی به گاهی سر میزدم ولی وقتی عضو شدم که همه ی کارهای تالکین (به غیر سیلماریلیون) رو مطالعه کرده بودم و حالا نیاز به راهنمایی برای اشنا تر شدن با دنیای فانتزی رو داشتم. پیشنهاد میکنم شما هم مدتی رو به مطالعه کتاب های تالکین و مقالات مربوط به اون و بعد مطالعه تاپیک ها اختصاص بدین و بعد از اینکه زمانی رو با اردا اشنا شدین برای اشناتر شدن به پست زدن بپردازین. میبینم که پتانسیلش رو هم به مقدار بالا دارین و بدون شک میتونین هم به دانش خودتون از یک دنیای فانتزی اضافه کنین (و طرز فکرهای قبلیتون رو رشد بدین) و هم به بالا رفتن دانش و طرز فکر اعضا کمک موثری بکنین ... .

همیشه به خاطر داشته باشیم, ابتدا بشناسیم (درست بشناسیم) و بعد نفی بلد کنیم.

موفق باشید دوست من .. .

پی نویس .. .

همه ی مطالب ذکر شده در پست شاهین (Tulkas Astaldo) مورد تایید من هم هست و نیازی به دادن توضیح بیشتر نمیبینم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar
ه دلیل قوانین فروم،از این به بعد اگر پستی در ادامه بحث من دارین به تاپیک مربوطه مراجفه کنید.این تاپیک داره از مدار اصلی خودش خارج میشه و جواب من صرفا برای پاسخ گویی اولیه به سوالات شما بود.در صورت تمایل با من و یا سایر دوستان میتوانید به تاپیک مربوط به این موضوع مراحفه کنید.

راستش اینطور که معلومه ، این دو تا پست بالای سر من ( |^| ) + پستی که من دارم الان میزنم ، باید پاک بشه .

اگه میشه لینک اون "تاپیک مریوطه" رو بدین تا به قسمتی از حرف های این دوستمون arura پاسخ بدم . یادم نمیاد تاپیکی به مضمون داشته باشیم ؟؟؟ :-?\

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

توی بخش شورای خردمندان تاپیکایی که ملکور سابق ایجاد کرده،کاملا در همین راستاست.بعد این پستم،بقیه رو پاک میکنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baggins

از اول تا آخر رو خوندم، منتظر بودم یکی بیاد بگه بانو ما سوادمون به ندای ایلووتار قد نمیده.

ای کاش آهنگ شعر معلوم بود:D، و اینکه نمیشه کسی شعر رو ترجمه کنه؟ فکر کنم خیلی چیزا رو نفهمیدم :D. (تضاد جون با شما نبودما "استفهام انکاری":دی)

ویرایش شده در توسط bagins

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

آقا استفهام انکاریت خیلی قوی بود زد ما رو ناکار کرد :D شعر ساده و لطیفی بود و اگر منظورتون از آهنگ، چیزی هست در مایه های وزن شعری که در این صورت آهنگش معلومه. ملودی هم خواستین خودتون بسازین خوب، شاعر بنده ی خدا که نباید همه ی زحمت ها رو بکشه :D ولی در زمینه ی ترجمه ی شعر من اصلاً کارم جالب نیست. باید کسی دست بزنه که خودش هم طبع شعر داشته باشه وگرنه چیزی که من ترجمه کنم میشه شعر سفید! :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

این شعر قدیمی من چند وقت پیش ورژن ادیت شده اش تو سایت حلقه یگانه قرار گرفته بود

اینجا . و به همین مناسبت ترجمه ساده اش رو اینجا میزارم.

ولی پیشنهاد ام اینه که همون انگلیسیشو توی لینک بالا بخونین چون آهنگش و اصل معنیش به اونه

شاهد رویاهایم

در والینور, بر فراز قله کوه اله رینا ,

از بلندی ها به پایین, به سرزمین میانه مینگرم

آنجا در وزش باد, مفتخر به دنیای پیش رویم

با نفسی عمیق وطنم را احساس میکنم.

وطن , وطن عشقی که در درونم است

وطن روح ابدی ام

تمام آنچه که باورش دارم ...

ای ننار, ای سورونومه , ستارگان الفی من ,

به دنیایم , به خانه الفها بازگشته ام

با چشمانی اشک آلود سبزه ها و برگ ها را لمس میکنم ,

افسون شده ام از جادوی دوباره بودن.

بودن , بودن به عنوان یکی از الدار

بودن از مردمان ستاره ها

آنچنان که جزو خاطراتم بود ...

رقصان و آوازخوان در کنار دریاچه لوره لین ,

برگها بر روی آب , چهره هایی چنین درخشان

رانا و ستارگان تمام سرزمین را در بر گرفته اند ,

و والار از بالا بر فراز موسیقیشان می نگرند

موسیقی , موسیقی خلقت آردا

موسیقی أوله و منوه و واردا

تمام آینوری که ترانه را خواندند ...

آنگاه صدای ایلوواتار یگانه را شنیدم

"درود! این شاهد را به کسانی ده که اعتماد شان داری

برایشان بخوان ترانه دوران افتخار الف ها را

و باورشان ده که هنوز پا برجایند."

شاهد است این , شاهد تمام آنچه که آرزو داشتی

شاهد است این , سرنوشتی ابدی

بسان تقدیر ائارندیل ...

آنگاه تمام سرزمین خاموش گشت

و الفها ترانه خود را به پایان رساندند

و من با شگفتی بیدار شدم , و شاهد ام

سیلماریلی بود از گذشته های دور.

.

توضیحات اسم ها :

اله رینا : بلندترین قله تانیکوتیل که بر فراز مرزهای آمان واقع است. منوه از آن بالا میتوانست تا دوردست های سرزمین میانه را نظاره کند .

ننار و سورونومه : نام الفی دو تا از ستارگان

لورلین : دریاچه ای در والینور

رانا : نام الفی برای ماه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fladrif Skinbark

کاش بشه همچین خوابایی دید همیشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...