رفتن به مطلب
آرون

شاهد رویاهایم witness of my dreams

Recommended Posts

آرون

این شعر رو یه سالی می شه گفتم. آخه اکثرا همه عشق منو به دنیای تالکین و الفها مخصوصا, دست کم میگیرن یا مسخره می کنن , بعد من یه شب یه خوابی دیدم که تو والینورم بر فراز سبزه های بلندترین قله آردا ! (اله رینا یا همون تانیکوئتیل) و دارم به سرزمین میانه که اون پایین و دور دورا هستش نیگاه می کنم! بعد خیلی جالب بود انگاری واقعا اونجا بودم و یه سری چیزهای دیگه هم دیدم مثلا با الفها کنار دریاچه لوره لین بودم و اینها! بعد آخرش صدای ایلوواتار رو شنیدم که گفت حالا یه شاهدی بهت می دم که برو به اون آدمها نشون بده که باور کنن این دنیا و الف ها واقعی اند! و شاهدم چی بود ؟! خودتون بخونید! ولی خب خیلی جالب بود سعی کردم شعرش کنم! نظر بدید!

Witness of My Dreams

In Valinor , up in Elerrina’s green

From above I stare down at Middle-Earth

There by the wind I honor the World beneath

With a breath I feel my home of Birth.

Home, home of the love inside me

Home of my eternal Soul

I’m going to belive ….

O' Nénar , O' Soronúmë , my Elven stars

Back to my world , Elvenhome I Returned

With tears in eyes I touch grass and the leaves

Enchanted by the magic being Reborned.

Being, being of the Eldar

Being of the folkien-Star

As it was my memories …

Singing and dancing by the Lórellin

The leaves on the water , the faces so light

Rána and the Stars covering all over the land

And the Valar watching, over the Music bright.

Music, Music of the Creation of Arda

Music of Manwë and Aulë and Varda

All the Ainúr who sang the Song …

Then I heard there of Ilúvatar the One

“Behold! Go give this witness to those you trust

Sing them the song of the Glory of the Elves

And make them belive they will never be lost. “

Witness is, witness of all your dreams

Witness is,your fate as it seems

On the head of Eärendil…

Then all the Land stay silent

And the Elves end their song

I woke with wonder , and my witness

Was a Silmarill from the Ages of long.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lycanthrope

خوبه. معلومه کار کردی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

واقعا شاهکار بود...من شک دارم این آرون سایت واقعا انسان باشه...فکر کنم یک الف هستش که از والینور به زمین تبعدی شده ...راستی این قضیه رول پلینگ سرزمین میانه چیه ؟ یک توضیح اساسی بده تا از قضیه عقب نمونیم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

دستت درد نکنه ! رول پلیینگ هم یه بخش جدا از سایته که خیلی خفن و بزرگه و تکست نیست و مثل رولهای حرفه ایه. در حال حاضر داره دیزاین میشه و به زودی میاد !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Emma Evans

شعر آرون خیلی زیبا بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MAS

آرون با تشکّر از شعر زیبات. یه چند تا سؤال:

Enchanted by the magic being Reburned

آیا این Reburned اشتباه تایپی است و یا چون ابتدایش با حرف بزرگ نوشته شده، اسم خاص است و یا به واقعه ای خاص اشاره دارد؟ اگر اینطور است خودت لطف می کنی و مصرع مربوطه رو ترجمش رو میذاری اینجا؟ همینطور در مورد folkien-Star.

لازم به ذکره که این قسمت های انگلیسی رو من از توی شعرت کپی و Paste کردم.

مسئلۀ آخر: ببین اگه این سیلماریل که گفتی واقعاً پیشته، خیلی کم لطفی کردی که توی همایش نشون ندادیش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

واای اینجا اشتباه املائی بود من همیشه burn و born رو قاطی می نویسم ! :):D اینجا منظورم همون Reborned بود دوباره احیا شده-زنده شده. در مورد Folkien غلط تایپیه چون با سرعت تایپ می کردم (این متن paste متن اصلی نیست دوباره تایپش کردم اون موقع متن پیشم نبود) و برای همین Folkien شده و در اصل Folken بود که EN اکثرا تو انگلیسی قدیم یا بعضی وقتا تو شعر برای ایجاد قافیه میارن و کلمه جدید میسازن و اینجا هم یه معنی ای تو مایه های مردمان ستاره ای-ستاره مردمان اومده در اصل به جای استار برای فولک اومده حالا گیر نده تو شعر هرجور بخوای میتونی کلمه رو عوض کنی ! :D:D:D

در مورد اون سیلماریل هم که واقعی نبود ! ذوق زده بیدار شدم دیدم هیچی نیست ! در اصل آخر شعره از خودمه !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MAS

بابا خدائیش گیر نداده بودم! فقط می خواستم ببینم سواد من نم کشیده(یا اصلاً از اوّلش هم سواد نداشتم!؟!!) و یا اینکه اشتباه تایپیه؟ حالا که متّهم شدم به گیر دادن، این یکی رو هم همین امروز پیدا کردم:

Behold! Go give these witness to those you trust

طبیعتاً یا باید these witnesses باشه و یا this witness ، که احتمالاً چون منظورت فقط یه سیلماریل بوده، همون حالت دوم درسته. البتّه اگه از اینطوری نوشتنشون منظور دیگه ای نداشته بوده باشی و فقط یه اشتباه تایپی بوده باشه. و یه پیشنهاد که احتمال زیاد خودتم می دونی. متن انگلیسی رو توی برنامۀ ورد ببر و توی این برنامه، غلط گیر رو فعّال کن؛ اونوقت هم غلط های املایی رو نشون می ده و هم غلط های دستوری رو . البته در مورد شعر همۀ غلط های دستوری نمی تونن درست باشن و همینطور در مورد اسامی خاص مخصوصاً الفی، غلطهایی که ورد مشخّص می کند، طبیعتاً بی جا خواهند بود. ولی خوب این کار محض رفع و رجوع غلطهای ناخواسته مفیده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امیر فارامیر

سلام

بانو آرون ،كار شما مانند هميشه عالي بود .

بر بلندا ايستاده اي

با نگاهي به دور دست ها....

بگو كدام ندا

تو را به خويش مي خواند

بانوي روياهاي مردمان بسيار؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

جلل خالق ببين اين بشر چه می کنه. يعنی منظور الف بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

چه قطعه قشنگی بود فارامیر جان لطف داری !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بورومیر

با این شعر زیبای آرون،به من ثابت شد که عشق من نسبت به دنیای تالکین هیچی(حتّی یک ابسیلن) در مقابل عشق آرون نسبت به دنیای تالکین نیست.آفرین!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

عجب خواب ديد ي بانو آرون . ولي چه شعر زيبا يي بود و كاملا با بورومير عزيز موافقم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Eomer Horse Lord of Rohan

خوش به حال تو ای بانوی الفی!ما که محکومیم به فانی بودن!و چشممون از این زیبایی ها بسته است!چه در عالم خواب چه در عالم بیداری!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

بابا بی خیال ! دستتون درد نکنه اما جدی جدی شما از این خوابها ندیدید؟ خیلی از شماها رو میشناسم که شبا خواب یه الف می بینه که میاد و می برتش والینور !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

حالا که از رویاهاتون می گید من یک شب خواب دیدم که سوار بر کشتی ای که به رنگ سفید بود و بادبان هایی که طرح ها و پرچم های متعد دی رویش بود از لنگرگاه های خاکستری راه افتادم و بر پهنه کبیر دریا به سوی والینور رفتم ... البته خودم را لگولاس می دیدم ولی نمی دونم چرا گیملی همراهم نبود ولی گیردان را خوب به یاد دارم...قیافه ها هم بیشترشبیه به فیلم و طراحی های ارباب حلقه ها بود...ولی هیچ وقت به والینور نرسیدم یعنی از خواب پریدم...خیلی حیف شد...ولی مثل لیدی آرون هیچ شعر و موسیقی ای نشندیم که برایتان بازگو کنم فقط صدای دریا بود و صدای خوش مرغان دریایی...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

خوب من هم تقريبا هفته اي دو بار خواب دنياي تالكين رامي بينم و معمولا د ر ظاهر گاندالف به به شاير مي رم و گاهي اوقات در ريوندل در حالي كه هيچ الفي در آنجا نمانده در يك ظهر پاييزي قدم مي زنم و هيچ شعر ي نشنيدم. بجز صداي پرندگان و خش خش برگ درختان د ر زير پايم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

وا ! مگه من تو خواب شعر می بینم ؟! این یه خواب بود که اون بالا توضیح دادم , اما وقتی بیدار شدم حس و حال ام از اون خواب و چیزهایی رو که دیده بودم رو خودم به شعر تبدیل کردم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo
وا ! مگه من تو خواب شعر می بینم ؟! این یه خواب بود که اون بالا توضیح دادم , اما وقتی بیدار شدم حس و حال ام از اون خواب و چیزهایی رو که دیده بودم رو خودم به شعر تبدیل کردم!

ببخشيد در اصل منظورم اين بود نه شعري در خواب شنيدم و نه مثل شما ميتوانم آن را به شعر تبديل كنم ولي شعر را دوست دارم و شعر شما همان طور كه قبلا گفتم زيبا بود و همچنين قطعه امير فارامير هم قشنگ بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

متاسفانه من هیچ استعداد و ضمینه ای در رابطه با شعر گفتن ندارم و گرنه خوب منم یک شعر درباره دریا می گفتم...( دو نقطه دی )... راستی کسی دیگه ای هم است که درباره آردا خواب دیده باشه ؟... تعریف کنید خیلی داره از این خواب ها خوشم میاد...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
arura

باید بگم در حد یک داستان و نه فراتر از اون ما کسایی نیستیم که تو دنیای واقعی دنبال دروازه موریا بگردیم یا سنگ قبر تورین رو پیدا کنیم.

منظورت رو از خدایان دیگه نمیدونم اینجا همه به یه خدا اعتقاد دارن و اونو با ایلوواتار قاطی نمیکنن.

.

.

.

با شناختی که تو این مدت از بچه ها پیدا کردم این حرف رو زدم. مطمئن باش اگه کسی نظری جز این داشت میومد و میگفت

آیا

نظری جز این ندارید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

داداش مرموز صحبت می کنی واضع تر صحبت کن ببینیم :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

گفته منو از یه تاپیک دیگه آوردی اینجا که چی بشه؟ این تاپیک در مورد خواب و رویاست و سوال تو و جواب من در مورد واقعیت اگه در مورد خواب سوال داشتی درست میپرسیدی تا به تاپیکهای مربوطه ارجاع بدم(رویاهای تالکینی و ...)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan
گفته منو از یه تاپیک دیگه آوردی اینجا که چی بشه؟ این تاپیک در مورد خواب و رویاست و سوال تو و جواب من در مورد واقعیت اگه در مورد خواب سوال داشتی درست میپرسیدی تا به تاپیکهای مربوطه ارجاع بدم(رویاهای تالکینی و ...)

مهدی جون داداشی مشکوک می زنی ها :-? :D :D

چرا فقط تو باید از حرف های ایشون سر در بیاری :-

اگه طرف رو می شناسی بگو واضع تر صحبت کنه :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
arura

سوالم رو بخای از طریق فلسفه بپرسی نمیشه

چون دارم میپرسم به چه پایبندی ، دنیایی که داری با قوای احساس اون رو لمس میکنی (همون جایی که الان حضور داری (کوه های گوندولین)و داری با چشمت میبینی) یا دنیایی که در درون ات و در قلب ات وجود داره که باز هم با احساست اون رو درک میکنی

پس از لحاظ درک دنیاها هر دو رو با یک وسیله کشف کردی و در نگر هر دو در یک سطح قرار دارن

اما من از تو چی خواستم

خواستم بگی نوشتارهای تالکین رو هنگام مطالعه داستان نامیدی و اونها رو واقعی ندونستی(یعنی چیزی رو میخوندی با این دید که نویسنده دروغ گو است و داره دروغ تحویل ات میده) یا نه

در این بخش از تارنما کاربران از رویاهاشون گفتند آیا این یعنی باور داشتید به چیزی که داشتید میخوندید

بیشتر کدوم رو میپسندید

از لحاظ اعتقاد چطور

باز هم هر دو رو از طریق احساس درک کردی( هیچ کدوم توسط ذهن پذیرفته نیستن و هر دو در یک سطح)

اما انتخاب های شما

قطعن قرار نیست فکر کنیم

انتخاب های قلب چیه؟

در اینجا توسط کاربران شعر هایی هم سروده شده

ارزش شعری واژه ها نیز از جهان تجربی و جهان بینی فرد و جایگاه چیزها و ارزش ها نسبت به هم برمی آد و باز هم اندیشه ی متافیزیکی عقلی از شعر گریزانه

پس اینجا نیستیم که اندیشیدن را بیاموزیم یا اندیشه ها را

یه چیز دیگه ما رو اینجا جمع کرده فقط کافیه با خودمون راست گو باشیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...