تور 9,804 ارسال شده در دسامبر 9, 2014 (ویرایش شده) 7.7/10 از 171818 کاربر 59/100 از 45 منتقد 60/100 از 214 نقد 77/100 از 190811 بیننده میانگین 68.25 به رسم دو سال گذشته این تاپیک رو ایجاد کردم تا دوستانی که زحمت میکشن و نقد ها رو ترجمه می کنن یا از سایت های دیگه تهیه میکنن همه رو یک جا جمع کنن. لطفا دوستانی که فرصت و توانش رو دارن مشارکت بکنن چون به شخصه اصلا وقت این چیز ها رو ندارم وگرنه نمیذارم تاپیک مثل سال پیش زمین بمونه و میکردمش تاپیک سفری غیرمنتظره و منتقدان که تونستیم به همت دوستان بیشتر نقد های معتبر رو پوشش بدیم. الان هم درخواستم اینه که دوستان تاپیک رو بار و محتوا بهش بدن. در این تاپیک در مورد نقدهای مختلف عرضه شده در سایت IMDb و metacritic تبادل نظر خواهد شد. این پست اول همچنین شامل آخرین امتیاز سایت IMDb و metacritic و rottentomatoes و flixter خواهد بود. امتیاز ها رو سعی میکنم در مقاطع مختلف زمانی آپدیت کنم. پی نوشت: نقد هابیت از تاد مک کارتی ________________________________________________________________________ قوانین این تاپیک: 1- نقد های قرار گرفته باید به زبان فارسی باشد . 2- در صورت قرار دادن نقد از طریق سایت های دیگر ، حتما لینک و نام منبع را ذکر کنید . 3- به هیچ وجه در این تاپیک ما نقد موردی نخواهیم داشت. 4- از احتمالات پرهیز شود. 5- این تاپیک محل نقد خود اعضا هم نیست. برای این کار تاپیک جداگونه زده میشه. ویرایش شده در ژانویه 18, 2015 توسط تور 35 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 9, 2014 نظرات 9 کاربر ای ام دی بی در مورد فیلم : Devansh Sharma : بالاخره پیتر جکسون انجام داد و تمومش کرد. آخرین اتصالات در یک حماسه ی عظیم . من باید اعتراف کنم وقتی که یک سفر غیرمنتظره را دیده بودم کمی از ناامید شده بودم و فکر می کردم که جکسون خود را گم کرده است اما من بعدها متوجه شدم که بدجور اشتباه کرده ام . priyamunshi2014 : حماسی و آخرین فیلم ، مارتین فریمن عالیست و ریچارد آرمیتاژ شگفت انگیز و شخصیت پردازی تاحد زیادی انجام شده است . نبرد پنج سپاه چه طرفدارانش و چه مخاطبان عادی را راضی می کند. SmedlyMc : یک پایان بی نظیر . سه گانه هابیت پیترجکسون مشکلات زیادی را در خود داشت و با اینکه برهوت اسماگ تاحدودی کم و کاستی ها قسمت اول را جبران کرد ولی اصلا نتوانست در حد و اندازه ی ارباب حلقه ها باشد . ولی بعد از دیدن نبرد پنج سپاه مطمئن شدم که جکسون همان جکسون است ! قسمت سوم هابیت بهترین فیلم از بین این سه گانه است. Mithrandir The gray : عزیز من ! بهترین فیلمی که تاکنون ساخته شده. ولی مطمئنا بهتر از ارباب حلقه ها نیست. ryker2 : ووهااا . این فیلم بدون شک یکی از بزرگترین فیلم های این سال است . صحنه های بزرگ نبرد . جلوه های ویژه بی عیب و نقص و مهمتر از همه بازی خوب بازیگران . این یک نتیجه ی بسیار عالی برای حاصل کار پیتر جکسون برای این سه گانه اش است . Luca Young : پایانی شگفت انگیز برای این سه گانه . سال گذشته برهوت اسماگ یک قدم بالاتر از سفر غیر منتظره بود ولی حال این قسمت هم یک قدم بالاتر از برهوت اسماگ قرار می گیرد. Supatube : پایان یک حماسه از روی یک داستان حماسی . سه گانه ی هابیت فیلم بسیار خوبیست ولی قسمت سوم فیلم فاقد لحظات شگفت انگیز و به یاد ماندنی ای به عنوان مثال در قسمت اول وقتی که بیلبو با گالوم مواجه می شود و یا در قسمت دوم اسماگ را می بینیم هست. در بین دورف ها کارگردان بیشتر بر روی تورین و کیلی تمرکز دارد تا بقیه . Aaron Wolf : فصل سرنوشت ساز. من این فیلم را بارها و بارها تماشا خواهم کرد چرا که نمی خواهم آن لحظات شور و شوقی که برای دیدن فیلم داشته ام را از دست بدهم Dippy_Awadh : بطور بسیار خسته کننده ای طولانی و همینطور به گند کشیدن کارهای تالکین . صحنه های اکشن قابل تشخیص . سی جی ها آزار دهنده و یکنواخت . امتیاز 1 برایش کفایت می کند. 24 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 11, 2014 هابیت: نبرد پنج سپاه / The Hobbit: The Battle Of The Five Armies منتقد: ریچارد لارسون نمره: 7.5 از 10 عنوانِ نسبتا طولانیِ "هابیت: نبرد پنج سپاه" که به نوعی داستان فیلم را در چند کلمه خلاصه میکند؛ اندکی کند و از لحاظ جذابیت نیز ناقص است و در ابعاد بزرگتر این داستان اصلا نیازی به سهگانه شدن نداشت. در فیلم یک هابیت هست، پنج سپاه آنجا هست و جنگی بهپاست که در آن بیش از هرچیز دیگری "اقتصاد جنگ" است که خودنمایی میکند. درست بعد از حل و فصل ماجرای اژدهایِ حریص در اوایل فیلم است که همه (دورفها،انسانها،الف ها و ارک ها) مایلند سهمی از گنجهای "اره بور" داشته باشند. آنچه که در فیلم بعنوان بیماری اژدها تلقی میشود؛ غرق در طلا و ثروت بودن و حرص و طمع ناشی از آن است، بیماریای که قرار هم نیست به این زودیها "تنها کوه" را ترک کند؛ بهگونهای که بنظر میرسد همراه با این گنجینه بزرگ گره خورده است {اشاره به تصرف اسماگ و ثورین}. تحرکاتی که هر ارتش انجام میدهد بیشتر بر مبنای همین گنجینه و رسیدن به آن استوار است و همه مشتاقاند به سهم خود از این گنجینه برسند. طمعی که حتی مخلوقات نیک سرزمین میانه را هم که در این جنگِ تمام عیار شرکت کرده اند؛ تحت تاثیر قرار میدهد،و اگر نبرد برای ظهور دشمن مشترک نبود؛ نبردی که حماسه از تک تک نماهای آن حس میشود مسلما نبرد طور دیگری رقم میخورد. اما ممکن است شما بپرسید: "من فکر میکردم که پنج سپاه آنجا حضور دارند،مگر اینطور نیست؟" جواب منفیست!اما پنجمین سپاه که تنها برای نجاتِ آن روز می آیند عقابهای عظیم الجثه هستند. اگر جی.آر.آر. تالکین به مخالف سرسخت تمثیلی خواندن رمان هایژ فانتزیش مشهور نبود، یک نفر میوانست به این نتیجه برسد که "America as savior/آمریکایِ ناجی" را پیشنهاد بدهد وقتی که واژه "نبرد" را در عنوان فیلم میدید.در جایی که عقابها به سادگی ظهور میکنند اینطور به نظر میرسد که دشمن دیگر مغلوب شده است. البته گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که تخریب "شهر دریاچه" توسط اسماگ و دمِ آتش افروزش میتواند یادآور حمله برق آسایی باشد که مردم لندن در جنگ جهانی دوم تجربه کردند. اما شاید یک مقایسه بتواند براحتی مشخص کند دلیل اینکه چرا فیلم جکسون این تخریب ها و ضرب و شتم های متعدد را با احساساتی واقع بینانه،ترور و تمرکز بر درماندگی مردم در حال فرار در پس زمینه حمله اسماگ قرار داده است. دیگر لحظههای فیلم هم فریبندگی خاص خودش را دارد؛ که مسلما بهترین و قدرتمندترین میان آنها نبرد احساسبرانگیز میان اشباح حلقه و گالادریل است که جکسون آنرا در قالب یک سکانس درخشان به مخاطب تحویل داده است.نیروی شیطانی در این سکانس منجر به تاریکتر و عجیبتر شدنِ هرچه بیشتر فیلم نسبت به هرزمانِ دیگری از دو فیلم گذشته شده است. سکانس های "تنها کوه" لحظاتی فراموش نشدنی را القا میکنند. فیلم بهگونهای نشان داده میشود که بنظر قرار است غول های غار برای همیشه روی زمین ساکن شوند.البته سکانس درخشان دیوانگی ثورین که در شرف دیوانگیست در نتیجۀ گنجینه اش که تصوری کابوسوارِ از سقوط ریگِ روان را از یک پرتگاه دارد به نمایش گذاشته شده یک سورئال ویپه به این سکانس بخشیده است. فیلم بیشتر تمایل دارد این جهان فانتزی را که قبلا خلق شده به چالش بکشد و بیش از پیش زینت ببخشد.دو شهر انسانها یعنی "دِیل" و "شهر دریاچه" درهم و برهم و به گونهای قابل باور پیچیده نشان داده شده است، بخصوص وقتی که آنها در بزرگترین صحنه نبرد نقش بسزایی ایفا میکنند. جکسون تا جایی که توانسته روی نقاط قوت خودش مانور داده؛ اکشن هایی پویا و سازماندهی شده که با این سطح از جزئیات حقیقتا شگفت انگیزند اما طراحی صحنه از آن هم خیره کنندهتر است. داستان عشقیِ فیلم که در منبع اقتباس وجود ندارد نقشی خسته کننده و نهچندان جذاب را در فیلم ایفا میکند.در واقع این داستان عشقی تلاشی بود تحسین برانیگیز برای خلق یک شخصیت زن در این سهگانه که کمبود آنها در منبع اقتباس شدیدا احساس میشد که خُب البته با حضور شخصیت کاملا یک-بُعدی تائوریل،یک الف جنگجویی که بنظر میرسد فقط و فقط با انگیزه عشقی وارد داستانِ فیلم شده نتوانست به رسالتی که مدنظر داشت برسد.اما این فیلمها و البته کل آثار تالکین بسیار تحت تاثیر نتایج روابط دوستانه هستند و آنچه در این فیلم بکار برده شده صمیمیت و دوستیِ متقاعد کننده ایمیان مردان است. خداحافظی بیلبو از اعضای باقیمانده گروه دورفها از لحاظ احساسی نقطه اوج فیلم است که کاملا قلبی و غیرتصنعیست.صحنه ای که او دورفها را به نوشیدن یک چای در خانهاش دعوت میکند مثل اقرار به جهان عشقاست که بسیار سخاوتمندتر از آن چیزیست که تصور میشود. در نهایت بعد از اتمام «نبرد پنج سپاه» یک حسی به شما میگوید این همان چیزی بوده که قبل از سهگانه ارباب حلقه ها رویِ میز جکسون بوده است. پایان فیلم بسیار دوست داشتنیست؛ پایانی تلخ و شیرین وقتی بیلبو نهایتا متذکر میشود خیلی از چیزها را درک کرده است. به عناوینی شاید طرفداران ارباب حلقه ها وقتی از هزارتوهای دو قسمت قبلی فارغ میشدند بیشتر از چیزی که جکسون به آنها داده بود انتظار داشتند،اما شما بعد از این فیلم واقعا نمیتوانید دوباره به خانه برگردید. منبع : نقد فارسی 16 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تولکاس آستالدو 1,160 ارسال شده در دسامبر 11, 2014 نقد بسیار زیبایی بود ایوب خان مرسی که با ما به اشتراک گذاشتیش ضمن اینکه اسپویل هایی هم داشت و منو بیش از پیش به فیلم امیدوار کرد به خصوص نمره خوبی که بهش داده هرچند واسه من نمرات منتقدا اهمیت چندانی نداره. پ.ن:به نظر میومد جناب لارسون از معتقدان به نظریه توطعه باشه 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 11, 2014 نقد بسیار زیبایی بود ایوب خان مرسی که با ما به اشتراک گذاشتیش ضمن اینکه اسپویل هایی هم داشت و منو بیش از پیش به فیلم امیدوار کرد به خصوص نمره خوبی که بهش داده هرچند واسه من نمرات منتقدا اهمیت چندانی نداره. پ.ن:به نظر میومد جناب لارسون از معتقدان به نظریه توطعه باشه مرسی ... من با این نقد لارسون متوجه شدم که ایشون به جلوه های ویژه اهمیت چندانی نمیده و بیشتر به عمق و اون پیام و محتوایی که فیلم داره می پردازه . 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تولکاس آستالدو 1,160 ارسال شده در دسامبر 11, 2014 (ویرایش شده) مرسی ... من با این نقد لارسون متوجه شدم که ایشون به جلوه های ویژه اهمیت چندانی نمیده و بیشتر به عمق و اون پیام و محتوایی که فیلم داره می پردازه . خب انگار نمیخوای بیخیال جکسون بشی;) اصل کارم همون درون مایه فیلمه و البته در مورد جلوه های ویژه نظر بانو ارون رو شنیدی که با توجه به اشناییشون به این مسایل از جلوه های ویژه تعریف کرده بودن و البته هممون میدونیم ادامین(:)))سایت به جز تور میونه خوبی با جکسون ندارن پس میشه گفت که اثر جکسون اونقد خوب بوده که باعث این تعاریف شده ویرایش شده در دسامبر 11, 2014 توسط آلاتار 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
strayder 3,659 ارسال شده در دسامبر 11, 2014 (ویرایش شده) هابیت: نبرد پنج سپاه / The Hobbit: The Battle Of The Five Armies منتقد: درو مکوینی نمره: 8.3 از 10 یک صحنه در طول آغازِ هنرمندانۀ "هابیت: نبرد پنج سپاه" وجود دارد که من آنجا نشسته بودم و همچون کسانی که از یک شگفتی انگشت به دهان میشوند در شگفت بودم که پیتر جکسون چطور توانسته تمام این جهان را اینگونه در فیلمی با میلیون ها جنب و جوش گرد هم بیاورد. اما بچههای من وقتی با این سطح اندک از فانتزی خالصی که جکسون و تیمش در این فیلم به ارمغان آورده بودند روبرو شدند، کمی ناامید شدند. با این آخرین فصل، دومین سه گانه هم به اتمام رسید و هابیت نه تنها توانست دست در دست ارباب حلقه ها بگذارد بلکه پا در راهی گذاشت که به خودی خودش هم سه گانه جذاب و گیرایی باشد. در مورد تبدیل شدن هابیت از یک فیلم به سه فیلم در گذشته بحث و گفتگوهای خوبی داشتهایم.من هنوز مایلم همان تک فیلم سه ساعته را به کارگردانی "گیلرمو دل تورو" ببینم تا این توانایی را داشته باشم که آنرا با سهگانه حدودا 9 ساعتهای که جکسون ساخته مقایسه کنم.احساس من این است که سهگانۀ حاضر تمام تلاشش این بوده که به "ارباب حلقه ها" نزدیک شود و این دلیل دیگریست که من هنوز کنجکاوم که ببینم دل تورو با همین منبع اقتباسی که در دسترسش بود چه چیزی از آب در می آورد. فارغ از همۀ اینها، وقتی یک فیلم فانتزی میبینم، اولین چیزی که نظرم را جلب میکند فناوریهای مدرنیست که این امکان را فراهم میسازد که به جهان فیلمها عمق بخشیده شود که البته این چیزی عمیقتر از مجموعه از صداهاییست که از نقاشی کشیدن روی آجرهای زرد جاده به گوش میرسد! من همیشه سخت منتظر فیلم های بیشتری در حوزه سرزمین میانه بودهام تا بتوانم هرچه بهتر این جهان را بفهمم. فیلم درست از جایی شروع میشود که "برهوت اسماگ" تمام شده بود؛ اسماگ در راهِ "شهر دریاچه". دورفها در "اره بور" پناه میگیرند، سپس عنوان فیلم نشان داده میشود، بارد بدل به یک قهرمان میشود، حرص و طمع اژدها و ثورین را تصرف میکند و ارک ها برای یک جنگ تمام عیار آماده میشوند . سکانس قبل از عنوان، واقعا فوق العاده و ارائه اسماگ (که در مواجهه با بارد دندان قروچه هم میکند!) نیز خارق العاده است. بقیه فیلم حقیقتا ساده است، ثورین بدنبال آرکنستون است و عقلش رو به زوال، بیلبو میخواهد به ثورین در این راه کمک کند و او تنها کسی است که شجاعت این را دارد که در این راه دست به هرکاری بزند. گندالف و راداگاست بصورت اتفاقی بدست دشمن باستانی میافتند. الفها با رهبری ثراندویل بدنبال جواهرات بسیار ارزشمندی هستند تا دست از سر اره بور بردارند . فی الواقع همه بهخاطر غنائم به سمت اره بور ارتشی روانه میکنند و هنگامی که همه بهم میرسند یک جنگِ عظیمِ دیوانهوار رقم میخورد. نیروی محرکی در فیلم وجود دارد که عنوانِ "نبرد" را در فیلم جاری میکند.از اول تا جایی که آخرین شخص به پایین سرازیر میشود، حدود یک ساعت طول میکشد که فیلم در این لحظات خواب آور است و این ممکن است یکی از طولانی ترین قطعه هایی باشد که بدون وقفه این مورد در آن اجرا میشود. جکسون چند نمونه از مواردی که تاکنون دیده نشده را ترسیم و مدیریت کرده تا این مقیاس عظیم جنگ را به رخ بکشد و درست زمانی این کار را انجام میدهد که تمام تمرکز فیلمش بر روی درگیری میان ارتشهای خوب فیلم است. جکسون انرژی فیلم را در سرتاسر سکانسها بطرزی فوق العاده بالا نگه داشته، او واو به واوِ تمام نماها را به نمایش گذاشته و به طور مداوم و یکی پس از دیگری نقطه عطف به مخاطبش نشان میدهد. اکنون در این فیلم یک ریسک بزرگ وجود دارد؛ اینکه فیلم باید قدم در راهی بگذارد که با پایان بندیش حسی همچون خوردن یک پشمک در یک بوفه به مخاطب القا شود! البته این احساس مسلما در فیلم تا این حد خالص نیست، کشتارها گرچه واقعی نیست و همه بازی هستند اما دُز آنها در فیلم بسیار زیاد است. جکسون قصد دارد که هرکس نقطه نظر خودش را در فیلم بگوید بجز ارکها. در فیلم دو قهرمان غیرمنتظره وجود دارد و مرگهایی غیره منتظره تر! من اعتراف میکنم که فیلم در قیاس با دو فیلم گذشته رشد قابل توجهی داشته است. لیلی را در نقش تائوریل واقعا دوست داشتم و فکر میکنم ایونز هم به خوبی توانسته حس قدرتمندی خلق کند، البته بازی آرمیتیج هم که در مرز جنون قرار میگیرد عالیست، در نهایت لی پیس هم توانسته با موفقیت چهرههایی را که پشت نقاب فعلی نقشش هست نشان دهد، اما در اینکه بتواند نقش را طوری در بیاورد که به این نتیجه برسیم که او ممکن است کارهای خوب هم بکند هرگز موفق نبوده است. کیلی بهعنوان یکی از شخصیت های اصلی و مهم از میان دورفها ظهور میکند و البته از جکسون سپاسگزاریم بابت رابطه عاشقانه او و تائوریل و همچنین از هردوی آنها (اوانجلین لیلی و آیدان تارنر) که کار خود را به نحو احسن انجام دادند تا در زمانهایی که آنها برای ما مهم میشوند بتوانیم آنها را باور کنیم. سکانسی که گالادریل در فیلم حضور دارد شگفت انگیز است و من این سکانس را نامزد یکی از بهترین سکانس ها در کل شش فیلم میدانم.به شخصه نوع استفاده سائرون توسط جکسون را خیلی دوست داشتم و اینکه چطور این جهان عجیب و غریب در شرف این است که در دستان او قرار گیرد. گندالف هم همچون چسبیست که تمام سکانس های مختلف فیلمها را به هم پیوند میزند و همیشه درست جایی حضور دارد که بودنش نیاز است. در اوایل ظهور الروند و سارومان است که کریستوفر لی بدل به یک ماشین قتل قدرتمند میشود؛ جادوگری با تمام قدرتها ،البته این چیز جدیدی نیست چرا که اولین بار در فیلم "جنگ ستارگان: حمله کلونها" بود که دیدیم بعضی چیزها درهنگام فعالبت یودا نیرومند تر شدند. حضور اورلاندو بلوم در این فیلم کمی پررنگ تر است، به او فرصت کافی داده شده که بودنش در این سه گانه لمس شود. او اکنون احساس میکند که همان لگولاسیست که در ارباب حلقه ها بود.در صحنه های آخر فیلم یک فلش بکی زده میشود که بسیار جلوی دماغ شماست و ممکن است چشمان شما اندکی لوچ شود!اما معلوم میشود که آنها همه این کارها را چون یک پازل جیگساو غول آسا انجام داده اند. درنهایت بنظر میرسد در فیلم بیلبو بگینز (که با بازی تمام عیار مارتین فریمن همراه شده است) برای اعمال قهرمانهاش و نه یک همراه مجهول ماندن، خانه اش را هدیه میگیرد. البته او قبل از این خودش را ثابت کرده بود و در "برهوت اسماگ" در چند جنگ کوچک حضور و تلاش کرد که بهترین باشد و زنده بماند. در این فیلم؛ اگرچه او بخاطر اینکه قویا اعتقاد دارد که سهمی در ماموریت گروه برای خودش دارد در هرچیزی ریسک میکند و البته شمشیرش بدل به یکی از وسایل بسیار ارزشمندی میشود که یک قهرمان باید داشته باشد. او ممکن است رازهایی داشته باشد اما بیلبو در قلبش مرد خوبیست، یک دوست خوب که واقعا میخواهد خوبی و عدالت ببیند تا چیزی دیگر. منبع: نقدفارسی ویرایش شده در دسامبر 11, 2014 توسط strayder 20 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 12, 2014 هابیت: نبرد پنج سپاه / The Hobbit: The Battle Of The Five Armies منتقد: جویی والش نمره: 6 از 10 پس از گذشت 13 سال از اکران «ارباب حلقه ها: یاران حلقه» پیتر جکسون سفر پرجنب و جوش و رضایت بخش خودش را با «هابیت: نبرد پنج سپاه» به پایان رساند. تنها چیزی که که در آغاز تاریکی عمیق آن شبِ "شهر دریاچه" در میان آن همه هرج و مرج رقم میخورد، فریادهای بی امان ساکنان شهر ناشی از وحشت حمله مرگبار اژدها و آتش افروزی های اوست. پیتر جکسون زمان کافی برای حل و فصل کردن داستان قسمت گذشته خرج نکرده است و قصد دارد با یک دوئل فراآسمانی میان بارد و اسماگ این اژدهای آتش افروز قلب مخاطبش را تسخیر کند، درحالیکه بارد به طور تصادفی بهترین عملکرد ممکن را در راه رفتن میان باریکه راههایی را دارد که هنوز یا منفجر نشده یا آتش نگرفتهاند. سپس دورفها به رهبری ثورین به دژهای بلندبالای کوه اره بور میروند و از آنجا به تخریب های بی شمار اسماگ خیره میشوند. از آنجا که آنها توانستهاند پادشاهی خود را بازپس گرفته اند ثورین آهسته آهسته مجذوب قدرت گنجینه اش میشود و دچار همان بیماریای میشود که اژدها نیز دچارش شده بود -که در گذشته دِنِتور را هم تسخیر کرده بود- به همین دلیل است که او تمام احساسات شرافتمندانه را در راه ماموریت یافتن آرکنستون و بازپس گیری قلمرو پادشاهیش رها میکند. چیزی که لمس کردنش در این فیلم خیلی لذت بخش بود؛ به گوش خوردن پژواک صدای اسماگ و تا حدودی هم گالوم در صدای ثورین بود. عملکرد آرمیتیج دقیقا در همان تمِ سه گانه اولیه پیتر جکسون است که باعث بالاتر رفتن سطح این ماجراجویی جدید شده است.البته گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که بازگشت مارتین فریمن بهعنوان بیلبو، کسی که این داستان را فراهم کرده یک درون مایهی معنوی به فیلم بخشیده است. حتی اگر فریمن زمان کمی روی پرده می بود و دیگر زمانهایی که آرام شدن فیلم به ما اجازه نفس کشیدن میدهد وجود نداشت فیلم میتوانست به اثری بزرگ و ماندگار بدل شود. ماه ها کار روی نوع کات خوردن صحنه ها یک اثر جادویی را در زمینه فنی بوجود آورده است و زیرمتن های بزرگی هم در قلب فیلم احساس میشود. برای بساری از قسمت های فیلم اگرچه تمرکز بیشتر روی خلق گردبادی از بالا و پایین شدن شمشیرها و ضربات ارکهاست اما نبردی که میان همه نژادهای سرزمین میانه در حال انجام است فوق العاده به نمایش گذاشته شده است. دورفهای ملبس به زره های پولادین و در حالیکه روی قوچهای خود نشسته اند و به امید پیروزی در نبرد از صخره ها سرازیر میشوند و تعداد کمی از چهره های آشنا بهم میپیوندند و به نوعی نام "انتقام جویانِ سرزمین میانه" به خود میگیرند در سکانسهایی سراسر اکشن و تصاویری تماما خیره کننده که بنظر میرسد تنها در فکر این هدف هستند که خود را به طرح داستانی ارباب حلقه ها پیوند بزنند.در فیلم یک حقیقت هست و آن شباهت بسیار زیاد ساختاری فیلم با «ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه»، شباهتی که فقط در زیبندگی مجموعه ای از نبرد و نقاط عطف بی پایان نیست. در هرصورت، اینکه فیلم را بخاطر مجموعه ای از بسیار اکشن مورد حمله قرار دهیم منصفانه نیست. در پایانِ «هابیت: نبرد پنج سپاه» یکی از سرگرم کننده ترین و قابل لمس ترین لحظه های این شش فیلم بینندگان دیده اند وجود دارد و این همان گرمی ای را به شما منتقل خواهد کرد که روشن کردن یک آتش بعد از پایانِ سفر به کوه نابودی در "بَگْاِند" به شما منتقل میکند. شش فیلم و حدود 20 ساعت تکمیل شد و این غیرممکن است که شما جهانی که پیتر جکسون دوست داشتنی و با دقت آنرا خلق کرد مورد تحسین و قدر دانی قرار ندهید. در مورد آثار تالکین پیتر جکسون تلاشی طولانی و بسیار بلندپروازانه انجام داد و این آخرین فصل هم بدون هیچ شکی رضایت طرفداران را حاصل خواهد کرد اما از پایان یافتن داستان هابیت و بسته شدن پرونده دورفها حسی تلفیقی از تلخی و شیرینی برجای خواهد ماند. مترجم : حسین باقری منبع : نقد فارسی 12 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Thorin Oakenshield 1,977 ارسال شده در دسامبر 12, 2014 ;) :)) :D اونوقت با این حرفا، 6؟ 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 13, 2014 چندتا نظر دیگه :دی جولیانا جولیا از آلمان : هنگامی که غول ها سقوط می کنند . آنها سخت سقوط می کنند. این سه گانه همیشه شگفت انگیز بوده است . boxaren_163 از سوئد : طرفداران واقعی ارباب حلقه ها بزودی ناامید خواهند شد. تقریبا هیچ لحظه ی حماسی ای در این فیلم وجود ندارد. بطور کلی این فیلم در همان ابتدا راه اشتباهی را در پیش گرفته بود. لحظات احساسی بخصوص در لحظات پایانی بسیار ضعیف کار شده است. تام پرسنیل از انگستان : بدون شک اعجاب انگیز است. فیلم نهایی برای من یک احساس امیدوارنه بوجود آورد. اگر آغاز فیلم که با اسماگ شروع می شود بسیار کوتاه ست ولی برای من شیرین بود. تمام لحظات فیلم شگفت انگیز هستند. شوبهام کایلاش از هند : فیلم سرشار از لحظات باورنکردنی ست . این فیلم قطعا ارزش پول دادن بهش را دارد. جایانس مایا از هند : این یک شاهکاری ست که بسیار متفاوت تر از ارباب حلقه هاست . نیمه ی دوم فیلم ، بوم – بوم . حماسه ی نبرد آغاز می شود. vit-onderka از چک : این فیلم آنقدر بد است که ارزش نوشتن براش هم ندارد. تنها یک لحظه ی بسیار جذاب در فیلم وجود دارد و آن هم نبرد شورای سفید در دالگلدور است PulpPhiction : پایان بندی بسیار خوب و معقول . اما کریستنسین از دانمارک : در تمام مدت گریه می کردم. بعد از تایتانیک من تابحال تا این حد برای یک فیلمی گریه نکرده ام. ولی این تنها من نبودم که در سینما به این وضع دچار شده ام. من چندتا مرد را دیدم که گریه می کردند به علاوه ی تمام زنان دیگر که حضور داشتند. لاری لین از فرانسه : سلام دوستان. من با یکی از دوستانم برای دیدن فیلم هابیت 3 به سینما رفتیم و دوستم در آنجا با اینکه هیچ شناختی از هابیت ها نداشت از فیلم کاملا راضی بود. 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 14, 2014 هابیت: نبرد پنج سپاه / The Hobbit: The Battle Of The Five Armies منتقد: جیمز براردینلی نمره: 8.8 از 10 در سال 2005 طرفداران این ژانر (فانتزی) هنگامی که هرشش فیلم حماسی «جنگ ستارگان» در دسترس آنها قرار گرفت، یک روز از سال را جشن گرفتند. اکنون و بعد از گذشت 9 سال و نیم، در مورد سرزمین میانه هم همین کار قابل اجراست. درس "جورج لوکاس" این بود؛ ساخت یک پیشسهگانه میتواند کار بسیار سختی باشد، این دقیقا همان درسیست که "پیتر جکسون" با سهگانه «هابیت» مجددا آنرا تدریس کرد. معلوم نشد چرا وقتی اقتباس او از «هابیت» نه تنها به یک اثر وفادار به رمان بدل نشد بلکه از نفس هم افتاد، سعی شد با استفاده از پیوند کتاب با ضمائم و موفقیت بزرگ «ارباب حلقه ها» این نقیصه جبران شود. اگر «هابیت: یک سفر غیر منتظره»، بهطرزی ناامید کننده کش داده شده بود و اگر «هابیت: برهوت اسماگ» CGIها و قسمتهای تکمیل کنندهی نسنجیدهای داشت اما میتوانیم بگوییم «هابیت: نبرد پنج سپاه» آنها را درگیر و بی اثر کرده است. بهترین فیلم در سه گانه و کیفیتی نزدیک تر به اجدادش: «ارباب حلقه ها» مجموعهی اکشنها و نبردها یکی از یکی قابل توجهتر هستند. بعد از یک سری اتفاقات داستانی که درست بعد از پایان برهوت اسماگ رقم میخورد، نبرد آغاز میشود. اژدهای آتش افروزی که بواسطه ورود بلیبو بگینز (مارتین فریمن)، ثورین سپربلوط (ریچارد آرمیتیج) و گروهی از دورفهای نه چندان بشاش به قلمروش؛ بسیار خشمگین شده، تصمیم میگیرد که عقدهی این سرخوردگی را با حمله به "شهر دریاچه" خالی کند. خیلی طولی نمیکشد که خانه های چوبی شهر که سقف هایی از کاه گل دارند در آتش اژدها بسوزد. حتی اگر بارد (لوک ایونز) قهرمانانه به این خطر پایان دهد، اما باز هم خسارت وارد شده است. ثورین در مورد سرنوشت اژدها هیچ دلیلی برای شادی نمیبیند. با این ذهنی که توسط حرص و طمع ناشی از ثروت مسموم شده باشد، طلاهای بی اندازه ای هم که اسماگ ذخیره کرده کافی نمیباشد. او به قول خودش عمل نمیکند و در حالیکه بالای دیوارهای قلمرو خودش ایستاده، درخواست پناهندگی نجات یافتگان شهر دریاچه و یک ارتش بزرگ از الفها به رهبری ثراندویل (لی پییس) را رد میکند. در هنگام نزاع میان انسان ها، دورفها و الفهاست که یک ارتش بزرگ از ارکها مخفیانه برای حمله به "اره بور" لشکرکشی میکنند و گندالفِ جادوگر (یان مککلن) هم که همچنان اسیر سائرون است این امکان را ندارد که به ثورین هشدار دهد که ارک ها در حال آمدن هستند. نبرد میان پنج سپاه به بزرگی دو نبرد عظیم سهگانه «ارباب حلقه ها» یعنی نبرد "هلمزدیپ" و نبرد "میناس تریث" نیست، اما بااین حال هنوز هم زیبایی شگفت انگیزی دارد. طراحی پیچیده لشکرکشی ها بعنوان یکی از نقاط قوت کار "پیتر جکسون" است که تنها از عهده او بعنوان کارگردان بر می آید. نبرد به خودی خود رشد بزرگیست حتی اگر در جزئیات با دو نبردِ «ارباب حلقه ها» همخوانی نداشته باشد. در این نبرد عظمت ها و لحظات قهرمانانه ای به شخصیت های مختلفی چون ثورین، بارد، لگولاس و بیلبو نسبت داده شده که فرصت درخشیدن مناسبی را برای آنها فراهم کرده است. با وجود اینکه «هابیت: نبرد پنج سپاه» از لحاظ اکشن فوق العاده است اما گسترش تمرکز روی شخصیت ها واقعا سورپرایز کننده بود. اگرچه ثورین بخش قدرتمندی از این دایره است اما فرصت های مناسبی هم برای خودنمایی بارد فراهم شد، کیلی (که داستان عشقی او با تائوریل بدل به یکی از ویژگی های مهم شخصیتی او میشود) و بخصوص بیلبو را هم نباید فراموش شوند. ارتباط ها میان دو سه گانه با نشان دادن سکانس هایی مثل اینکه چگونه "سائرون" با استفاده از نبرد های این فیلم توانست قدرت خودش را پیدا کند، گسترده تر شده است. به همین منظور است که گابلین هایی که در اصل در رمان تالیکن بودند در فیلم، با ارک ها جایگزین شدهاند. با مدت زمان کمتر از 150 دقیقه «هابیت: نبرد پنج سپاه» کوتاهترین فیلم در سهگانه لقب گرفت. در مورد «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» اغلب از واژه "کش داده شده" استفاده میشود که البته در مورد «هابیت: برهوت اسماگ» صدق نمیکند. روایت سریع این فیلم نیز باعث شده تا از این انگ مبرا بماند. (بجز کاراکتر بی شعورِ آلفرد که بطرز اعجاب انگیزی چون مانتی پایتون نفرت انگیز است!) در حقیقت میتوان استدلال کرد که مدت زمان زیادی روی تدوین فیلم و کات خوردن ها صرف شده است. با این حال پایان نبرد و حل و فصل نهایی آن کمی عجول بنظر میرسد و البته حفره هایی هم در داستان موجود است که امیدوارم در 30 دقیقهاضافی نسخه اکستندد برطرف شود. «هابیت: نبرد پنج سپاه» از CGI استفاده بسیار زیادی کرده است، با حمله اسماگ به شهر دریاچه شروع میشود و با نبرد به اوج میرسد؛ دو برههای که نیمی از زمان فیلم را به خود اختصاص داده اند. در زمانهایی که نبرد بین ارتش ها برقرار است بعضا دخالت کامپیوترها بسیار آشکار است که البته نسبت به فرار گروه از قلمرو گابلین ها در «هابیت: یک سفر غیر منتظره» و بشکه سواری در «هابیت: برهوت اسماگ» شدت کمتری دارد. بار دیگر یک سه بعدی غیرضروری، اما جای شکرش باقیست که فیلم در این زمینه خوب از آب درآمده است. در پایان فیلم صحنه ای وجود دارد که مستقیما به «ارباب حلقه ها: یاران حلقه» ارجاع داده میشود و اجازه میدهد هر شش فیلم جکسون در سرزمین میانه در این سکانس به یک فیلم 18 ساعته تبدیل شوند. «هابیت» نسبت به «ارباب حلقه ها» ناهموار و رنج آور بود، اما بعضی از هواداران خاطر نشان کرده اند که موفقیت «هابیت: نبرد پنج سپاه» خاطره بسیار خوشی را از این سهگانه در ذهن آنها حک کرده است.این نباید برای شما یک علامت تعجب بزرگ بیافریند، چرا که نقص های فیلم نسبت به دو قسمت قبلی بسیار کمتر شده است. قصد ندارم که تبدیل شدن هابیت دوقسمتی به سه قسمت را یک انتخاب درست استدلال کنم چرا که اینطور نیست. «هابیت: یک سفر غیر منتظره» و بخصوص «هابیت: برهوت اسماگ» یک تافتهی جدا بافته برای این مجموعه بودند و باعث کسر شهرت این سری شدند. متاسفانه شکافهای عمیق داستانی موجود در دو قسمت اول، تاثیر خود را روی «هابیت: نبرد پنج سپاه» هم گذاشته است. درنهایت این سری ارزش پیگیری دارد بخصوص برای طرفدارانی که 10 سال برای آن صبر کردهاند. مترجم : حسین باقری منبع : نقد فارسی 22 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 18, 2014 و این هم از نظرات یک کاربر آشنا ... روزگاری سرزمین میانهای بود خب این هم از آخرین قسمت. این قسمت هم تمام شد، خیلی دوست داشتم این پایان منو در خودش درگیر کنه، مدتها بهش فکر کنم، اما با دو حس متفاوت از کنار فیلم گذشتم. دو حسی که هیچ کدوم به هیج وجه خوب نبود. اول ناامیدی؛ ناامیدی از این که فیلم به خودی خود خوب نیست. حتی اگر خیلی سخت گیر باشم میگم فیلم ضعیف و بدی بود. فیلمنامه ضعیف، دیالوگهای آبکی، شوخیهای بیمورد، اتفاقات از پیش معلوم و تکراری، اقتباس (خیلی) بد، جلوههای ویژه و بصری ضعیف ... دیگه بیشتر دلم نمیاد دست روی نکات منفی بگذارم. این قسمت نه تنها از دو قسمت دیگه ضعیفتره، که جزو دور از انتظارترین فیلمهایی هست که تا بحال دیدم. به نظر میرسه دیگه تاریخ انقضای پیتر جکسون هم به سر رسیده و دیگه هیچ اثری از خلاقیت و شور و اشتیاقش باقی نمانده. انگار جنون طلای اسماوگ به پیتر جکسون هم سرایت کرده. این قسمت بیشتر از دو قسمت قبل مؤید این حقیقت بود که سه قسمت برای این فیلم خیلی زیاد بوده. حتی نمیشه اسم این فیلم رو یک قسمت مستقل گذاشت. دو قسمت اول تا حدی پایان و شروع مجزا داشتند، و مخاطب رو برای ماجراهای فیلم آماده میکردند، اما این قسمت دقیقا از انتهای قسمت دوم شروع میشه و طوری با مخاطب برخورد میکنه که انگار همین الان اتفاقات قسمت دوم رو دیده و انتظار داره حس ترس و نگرانی از همان ابتدا در مخاطب وجود داشته باشه. از این که بگذریم اتفاقات اولیه فیلم آنقدر سرسری پشت سر هم چیده شده که فکر میکنید یکی داره داستان رو تعریف میکنه که الان فلان شد و بعدش فلان میشه. یک چیز دیگه هم خیلی منو اذیت میکنه اینه که پیتر جکسون اصلا معلوم نیست با خودش چه فکری میکنه. اصلا تکلیفش با فیلم و نسخه اکستندد مشخص نیست. متاسفانه این عادت پیتر جکسون که همیشه بخشی از فیلم رو برای نسخهی گسترده میگذاره مخصوصا به این قسمت خیلی ضربه زده. نسخه گسترده برای فیلمی خوبه که خودش کامل باشه، اما اینجا خیلی از اتفاقات نیمه کار رها میشه، یا ناگهان افراد از جایی سر در میارن که بعیده، اتفاقاتی میافته که پیش زمینه نداره، ... اما از حق که نگذریم چند نکته مثبت هم این قسمت داره. یک مورد، دو سه رودستی هست که داره (و خوب طبیعتا نمیگم چیه) و دیگری بازیهای خوب مخصوصا از جانب ریچارد آرمیتاژ هست که خیلی تاثیر گذار هست. دوم حسرت؛ اینکه پرونده سرزمین میانه هم بسته شد، مخصوصا با آهنگ پایانی بیلی بوید که انصافا خیلی خوب جور در اومده، ما با انتظار دیدن این فیلم بزرگ شدیم و دیگه شاهد اتفاق جدیدی در این سرزمین نخواهیم بود. در مورد سینما هم اینکه، قریب به اتفاق مخاطبان فیلم نوجوانان و جوانان بین 14 تا 20 سال بودند. که اتفاقا بعد پایان فیلم اکثرا تا انتهای آهنگ موندند و فیلم رو تشویق کردند (چیزی که من حتی برای اینترستلار هم ندیده بودم). اینجا بود که حس کردم دیگه برای این جور فیلمها پیر شدم. شاید یکی از دلایلی که دیگه این سهگانه (جز قسمت دوم) منو راضی نمیکنه همین باشه. دیگری این که همون طور که حسین در تاپیک هابیت گفت، این فیلم برای آیمکس ساخته نشده و توی سینمای آیمکس خیلی بد دیده میشه. مثل اینه که مثلا کیفیت dvdrip رو بندازید روی پرده سینما. سه بعدی فیلم هم چندان آش دهن سوزی نیست (به همون خاطر). در مورد HFR نمیدونم، اما خیلی از ندیدن فیلم روی پرده سینما با کیفیت مذکور متضرر نمیشید. 12 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Thorin Oakenshield 1,977 ارسال شده در دسامبر 18, 2014 این نقد برای کیه؟ 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
msa_dino 1,225 ارسال شده در دسامبر 18, 2014 جدا که چقدر نظرات و نقد ها متفاوته! اصلا سابقه داشته برای یه فیلم تا این حد نظرات متضاد بیاد!؟؟ ... من یکی که بعد از خوندن نقد های مختلف منتقد ها و بچه هایی که فیلم رو دیدن و نظر گذاشتن،کم کم دارم به این نتیجه میرسم که تا خودم فیلم رو با کیفیت عالی نبینم نمی تونم هیچ گونه پیشبینی داشته باشم!! ... ;) 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
L E G O L A S 47 ارسال شده در دسامبر 18, 2014 دوست عزیز بعضی از افراد سلیقشون واقعا افتضاحه و دست خودشون هم نیست همینطوری به دنیا اومدن در نتیجه خوب رو از بد قشنگ رو از زشت و... رو تشخیص نمیدن. 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
gildor 565 ارسال شده در دسامبر 18, 2014 به دیده خود باید دید ... ، هرکی یه چیزی می گه گفته هارو ول کنید اصلا باعث می شن که یه جور پیش داوری بد توی ذهن آدم ایجاد شه --- هر کی هر چی که بگه بازم هابیت هابیته که ماها دوستش داریم . 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD LOSS 2,422 ارسال شده در دسامبر 20, 2014 جدا که چقدر نظرات و نقد ها متفاوته! اصلا سابقه داشته برای یه فیلم تا این حد نظرات متضاد بیاد!؟؟ ... من یکی که بعد از خوندن نقد های مختلف منتقد ها و بچه هایی که فیلم رو دیدن و نظر گذاشتن،کم کم دارم به این نتیجه میرسم که تا خودم فیلم رو با کیفیت عالی نبینم نمی تونم هیچ گونه پیشبینی داشته باشم!! ... ;) اتفاقا عادیه.فقط برای مثال فیلم "استخوان های دوست داشتنی"lovely bones ساخته همین پیتر جکسون بعد از اکران واکنش های خیلی متفاوتی بین منتقدان برانگیخت.اتفاقا اون فیلم هم از کتابی به همین نام نوشته خانوم آلیس سبالد(خوندنش توصیه میشه!) اقتباس شده.یه عده از منتقدا معتقد بودن که جکسون با خلاقیت تونسته اثری کامل و خاطب پسند بسازه و در مقابل گروه دیگه اعتقاد داشتن جکسون با تغییراتی در داستان و ساختار روایی در واقع هم به کتاب خیانت کرده و هم فیلم رو تنزل داده.یعنی دقیقا نقطه مقابل هم.(مقایسه کنید با همین هابیت)این جور تفاوت های سلیق بین تماشاگران و منتقدان چیزیه که همیشه هست. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ayub_s 3,949 ارسال شده در دسامبر 20, 2014 (ویرایش شده) من مطمئن هستم که فیلم سوم به دلیل اینکه به کتاب نزدیک تره اینقدر مورد بی میلی کسانی که کتاب رو نخونده اند قرار گرفته ! شما یک نگاه به نمرات کل روتن و متا بندازید ! به قسمت اول = متا : 58 - روتن : 64 به قسمت دوم = متا : 66 - روتن : 74 به قسمت سوم = متا : 59 - روتن : 61 جیمز براردینلی و تاد مک کارتی هم هابیت خونده اند و مطمئنا یک چیزی دانسته اند که به هابیت 88 و 80 داده اند ! وگرنه اون دو کسانی نیستند که الکی اعتبار خودشون رو زیر سوال ببرند و به هابیت امتیاز بالا بدهند در حالی که از آن دو به عنوان بهترین منتقدین حال حاضر یاد می کنند. ویرایش شده در دسامبر 20, 2014 توسط ayub_s 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
AragornRP 555 ارسال شده در دسامبر 31, 2014 (ویرایش شده) نقد و بررسی ``هابیت نبرد پنج سپاه`` توسط سایت مووی مگ منتشر شد. آخرین سه گانه از اقتباس دوم پیتر جکسون از کتاب تالکین هم سرانجام به نقطه پایانی رسید. « هابیت : نبرد 5 سپاه » آخرین فیلم از مجموعه فیلمهای « هابیت » می باشد. سه گانه ای که روندی صعودی را در پیش گرفتند و از فیلمی کسالت آور در قسمت اول تبدیل به اثری پر تلاطم و جذاب تر در قسمت سوم شدند و حال در آخرین بخش از این داستان، هر آنچه که « هابیت » در دو قسمت پیشین نیاز داشت در « نبرد 5 سپاه » یکجا قرار گرفته است. داستان فیلم از جایی آغاز می شود که قلمرو اژدها توسط بلیبو ( مارتین فریمن ) ، ثوربن ( ریچارد آرمیتیج ) و دورف ها تصرف می شود و اژدهای عصبانی هم تصمیم می گیرد به شهر دریاچه حمله کند و آن روستا را از بین ببرد. حمله بی رحمانه اژدها سبب خسارات زیادی به روستا می گردد اما در بالای کوه و مقر اژدها، ثروت و گنج بسیار عظیمی نهفته که باعث وسوسه شدن ثوربن از بابت تصرف این گنج عظیم می گردد و او خود را در جایگاه قدرت مطلقی می بیند که از پذیرش مردم آسیب دیده روستا سرباز می زند و... یکی از عمده ایراداتی که همواره به مجموعه « هابیت » وارد می کردند ، ریتم کند روایت داستان بود بطوریکه در قسمت اول این مجموعه این کند بودن داستان باعث درآمدن صدای بسیاری از طرفداران خودِ تالکین هم شده بود. اما این روند در قسمت دوم تا حدودی بهبود یافت و به حدی رسید که بتواند سطح انتظارات را برآورده نماید و روح و جان تازه ای به داستان بدمد. اما وضعیت « نبرد 5 سپاه» تا حدودی زیادی متفاوت از دو قسمت قبلی « هابیت » می باشد چراکه تمام اتفاقات جذاب کتاب قرار هست در قسمت سوم روایت شود و نکته بهتر در مورد این قسمت اینکه از دو قسمت قبلی کوتاه تر است. « نبرد 5 سپاه » آخرین قسمت از سه گانه « هابیت » محسوب می شود و از حیث جایگاه، شباهت هایی به آخرین قسمت از مجموعه « ارباب حلقه ها » دارد. پیتر جکسون برای فصل آخر داستان « هابیت » ، روندی حماسی را در پیش گرفته که با درگیری های عظیم و جلوه های ویژه تماشایی، به تنهایی جور عدم جذابیت های اکشن قسمت های قبلی را به دوش کشیده؛ هرچند با توجه به روند کتاب می شد متصور بود که قرار هست اوج هیجان در « نبرد 5 سپاه » به تصور کشیده شود. البته این هیجان در « نبرد 5 سپاه » تا حدود زیادی سبب از دست رفتن تمرکز فیلم بر روی شخصیت ها شده بطوریکه همه اتفاقات با سرعتی عجیب از مقابل دیدگان مخاطب عبور می کند و حتی اژدها در 20 دقیقه ابتدایی کشته می شود و سرعت رخداد اتفاقات بعدی به حدی بالاست که بالانس آرامشی که مشخصاً در دو قسمت قبلی دیده می شد، در این قسمت کمتر مشاهده شود و جایش را به نبرد ارتش هایی داده که یکی پس از دیگری سر می رسند و تیشه به تدوین فیلم می زنند. اما نکته حائز اهمیت درباره « نبرد 5 سپاه » هوشمندی پیتر جکسون درباره ارتباط دادن داستان به « ارباب حلقه ها » دارد که اتفاقی ویژه و هیجان انگیز برای مخاطبین هر دو سه گانه خواهد بود. نبرد حماسی فیلم که کیفیت بالایی دارد و کلی می تواند مخاطبش را به وجد بیاورد، در نقطه پایانی دقیقاً به محلی متصل می شود که ارتباطش با « ارباب حلقه ها » را مستحکم تر از آنچه که تماشاگران تابحال دیده اند می کند. اما علی رغم روند هیجان انگیز و مبارزات پر از استرس در « نبرد 5 سپاه » ، فیلم همچنان ایراداتی از بابت شخصیت پردازی دارد که از جمله آنها شخصیت مونث داستان به نام تائوریل ( با بازی اِوانجلینا لیلی ) است که در این قسمت هم با حضورش در داستان به پیشبرد روابط عاطفی و عاشقانه داستان دامن زده اما این روابط به هیچوجه به قامت داستان مردانه « هابیت » نمی آید. در واقع می توان حضور تائوریل در داستان ( که به نوعی گزینه تحمیلی به فیلم بوده ) و مشکلات ناشی از حضور او در فیلم را یکی از نکات ضعف « نبرد 5 سپاه » توصیف کرد که البته هرگز به مرحله بحران نمی رسد و مانعی برای روایت یکدست داستان در فیلم نمی گردد. « نبرد 5 سچاه » باشکوه ترین قسمت از سه گانه « هابیت » محسوب می شود که حسن ختام مناسبی برای این اقتباس ادبی می باشد. در این قسمت همه مواردی که مخاطب انتظارش را دارد - اعم از مبارزات حماسی تا پایان احساس برانگیز - حضور پر رنگی دارند و می توان گفت جکسون با « نبرد 5 سپاه » سه گانه خود را در شرایطی قرار داده که در نهایت بتوان با دیدی مثبت به تمام مسیر طی شده در این سه قسمت روی خوش نشان داد. « هابیت » اگرچه در قسمت اول کند و بی روح بود اما در قسمت دوم این مشکل را برطرف نمود و در قسمت سوم به بلوغ کاملی رسید که تماشاگران پیش از اکران آخرین قسمت از پیتر جکسون انتظار داشتند. امتیاز : 7 از 10 منتقد : میثم کریمی هابیت : نبرد 5 سپاه The Hobbit: The Battle of the Five Armies کارگردان : Peter Jackson نویسنده : Fran Walsh ، Philippa Boyens بازیگران : Ian McKellen...Gandalf Martin Freeman...Bilbo Baggins Richard Armitage...Thorin Ken Stott...Balin Graham McTavish...Dwalin و... رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال) ژانر : ماجراجویی زمان : 144 دقیقه منبع : سایت مووی مگ ویرایش شده در دسامبر 31, 2014 توسط AragornRP 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست