رفتن به مطلب

Recommended Posts

Glorfindel Thalion

دوستان عزیز. شما دارید می گید که ارو می دونست انسان ها حریص هستن و به سمت آمان میرن. چرا اونا رو آورد تو آتلانتا. به نظرم این اصلا استدلال درستی نیست برای رسیدن به منظورتون. خوب ارو این کارو کرد به خاطر ذات آزمایش کردن.که به نظرم این کار ارو و کارهای دیگر هم ریشه در باور دینی تالکین داره هرچند که به صورت دیگه ای مطرح کرده. ارو به آینور گفت که سرود رو بسرایند به خاطر اینکه ملکور سرکشی کنه دقیقا مثل داستان شیطان خداوند گفت که فرشتگان سجده کنند تا شیطان سجده نکنه.

مسئله آتلانتا هم دقیقا همینطوره. اتفاقا آزمایش های الهی نشانه ی عدالت خداوند هست. به خاطر اینکه جداکننده بدی از خوبیه.به عبارتی قسیم هست. شما فرض کنید اگه دون اداین به آتلانتا نمیومدن و منع نمی شدن از رفتن به آمان و محدودیت هایی براشون در نظر گرفته نمی شد. مفهوم نومه نوری سیاه و مومنان ( یاران الندیل) کاملا از بین می رفت.یکبار اینجا عدل ارو زیر سوال می رفت. و یکبار دیگر هم نسبت به اداین و دون اداین.به طوری که آدمهای معمولی سرزمین میانه می گفتن چند نسل از نبردهای بلریاند گذشته و ما تو جنگ ها دخالت نداشتیم. نومه نوری ها پیرو سائرون شدن ما هم پیرو سائرون هستیم.چرا اونها آزادن و ما نیستم. و به نظرم این تمام سازمان عدل ارو رو زیر سوال می برد.

به غیر از این مسئله که عدم محدودیت برای نومه نور مانع از قدرت طلبی اونها و تفکر فتح آمان نمی شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

گلورفیندل عزیز خوشحالم که بعد از مدت ها همکلام میشیم.

من مشکلی با نفس آزمودن و آزمایش ندارم. مسئله اینجاست که از نظر من قرار دادن مخلوق در بوته ی آزمایشی که مطمئنا ازش شکست خورده بیرون میاد غلطه. موقعیتی که ارو در اختیار دونه داین قرار داد موقعیت بسیار خطیر و قابل پیش بینی بود. اتفاقا آزمودن هم قواعد خودش رو داره. آزمودن نباید در شرایطی باشه که آزمون شونده در برابر اغراز و خواسته های فطری خودش قرار بگیره. چون مسلمه که نمیتونه در برابرش مقاومت کنه. منظورم وسوسه نیست ها، منظورم گرایش به زندگی بهتر و کماله. که در اینجا در قالب گرایش نومه نور به زندگی ابدی و والینور شکل پیدا میکنه. اگه به این موضوع به عنوان وسوسه نگاه کنیم حق کاملا با توئه. خیلی ها بودن که در برابر وسوسه ایستادگی هم کردن. اما از دید من این وسوسه نیست، بلکه یه گرایش کاملا فطریه.

اما در مورد نومه نوری های سیاه و مومنان و جنبه ی قسیم بودن آزمون ها. بله درسته. آزمون ها قسیم هستن و این خصیصه باعث شد که مفهوم نومه نوری های سیاه و مومنان در آردا ایجاد بشه. اما خودمونیم، مگه نمونه نور از همون اول این درخواستشون رو با شمشیر و عداوت مطرح کردن؟ نه. حتی مومنینی هم که ازشون صحبت کردین چندان بی میل به این موضوع نبودن. بعد از آکالابت هم بارها گفته شد که نومه نور سرزمین میانه در اشتیاق رسیدن به سواحل آن سو کل آردا رو بادبان کشیدند. یه درخواست بود و صد البته یه درخواست کاملا قابل پیش بینی. اینجاست که حکمت زیر سوال میره. من اسم این رو آزمون نمیذارم چون این آزمون محکوم به شکست هست. حتی اگه دیدگاه شما رو هم بپذیریم، آزمونی بود که برای اثبات توان ایمان مومنین، خیل عظیمی از برترین نژاد انسان های آردا در طی اون نابود شدن. چرا؟ چون در معرض آزمونی قرار گرفتن که نه تنها من اسمش رو وسوسه نمیذارم، بلکه بهش به عنوان اساسی ترین و فطری ترین درخواست بشر نگاه میکنم.

راستی در ادامه خواستم بگم که بین گرایش نومه نوری ها، و طغیانشون برای فتح آمان باید قائل به تفکیک بشیم. اولی کاملا قابلا پیش بینی و محتوم، و دومی امری بود که در اثر افساد سائورون ایجاد شد که من فعلا در این تاپیک نمیخوام بهش بپردازم.

ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فین رود فلاگوند

با عرض اجازت

سوال برای من مطرح شده الهیّت در آردا چگونه است؟

آیا ارو جهان را مانند ساعتی درست کرده که خود به خود جلو می رود؟ یعنی از قبل تایین شده که نیرویی پلید می آید و از طرف دیگر نیرویی سپید جلوی آن را بگیرد؟ یا خیر ارو لحظه به لحظه خود همه چیز را سازمان می دهد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Armando

Aiya Ardahini

درود بر فرزندان آردا

میخواستم نظر خودم رو نسبت به ارو یا ایلوواتار در آردا بگم. اونم اینه که تالکین خلقش کرده و اینکه تاثیر گرفته شده از ادیان و تفکراتی مثل پگانیست ها و مقداری هم مسیحیت و یهودیت و بودایسم و...است و این که تالکین تحت تاثیر اسطوره ها و خدایان اسکاندیناوی مثل اودین و فرزندانش یا اساطیر یونان هم بوده پس توی نوشته هاش هم تاثیر داشته.. منظورم این نیست که این افکار ادیان اشتباهه یا درست اصلا بحث درست و اشتباه بودن نیست. منظورم اینه که تاثیر گرفته. ارو در واقع طبق گفته تالکین فکر و اندیشه اش رو به شکل والار درآورد. پس والار ها منعکس کننده افکار ارو بودند. حتی ملکور که بازتاب دهنده افکار خشم و تکبر و جاه طلبی و دیگر خصایص به قول خودمون منفی ارو بود در صورتی که مانوی و بقیه درصدد آبادانی و صلح و مواظبت از آردا بودند. اینکه ارو ملکور رو بخشید که درواقع ملکور هم اندیشه خودش بود در واقع صورتی از ارو بود و اصلا نمیتونست که نبخشه(این یه نقص در ارو). و ائولمه فکرکنم که دورف ها رو ساخت اما روح نداشتن که با اجازه ارو این کار انجام نشده بود به ظاهر اما بعدها ائولمه پشیمانی خودشو اعلام کرد و ارو پذیرفت و بهشون روح داد. و دورفها بیدار شدند. این هم به ظاهر نشون میده که ائولمه کار اشتباهی رو مرتکب شده در صورتی که او همان اندیشه ساختن و صنعت و هنر اروست. پس ارو خودش هم اندیشه ش ساختن دورفها بود پس باز هم خودش خودشو بخشیده که باتوجه به این توضیح کوتاه ارو صفات رحمت و عفو رو به عنوان یک خدا نداره (چون رحم رو به غیر خود باید کرد. نمیشه گفت که دورفها رو روح داد پس رحم داره و رحیمه و رحمت داشت نسبت بهشون . چون به نظر من وقتی یه پدر به اختیار خودش پدر میشه، سیر کردن شکم پسرش وظیفه س نه رحمت و ...). و از نظر اینکه افکارش سبب ایجاد آردا شده و الف ها و انسانها رو ایجاد کرد و اینکه مایا ها خلق شدن و... باز هم به نظرم همون داستان پدر و فرزنده. خالق در مقابل مخلوقش وظایفی داره که انجام دادنشون بنظرم از روی لطف هم نیست. ارو توسط ملکور که تفکر خودشه کم از انسانها و الف ها و... نکشت. پس داره بازیشون میده. و کل آردا اسباب بازییه واسش. وگرنه اگه نمیخواست خودش رو خوشحال یا سرگرم کنه و هر دلیلی دیگه. دلیل خلق والار چی بوده؟

اما اینکه تالکین میگه انسانها و الف ها فرزندان ارو هستند هم تاثیر گرفته از مسیحیته و ...س . اینکه ارو با افکارش جان اونها رو به خطر میندازه هم به نظرم نکته ای بوده که تالکین خواسته نشون بده. اینکه تفکر خدا توی دنیای واقعی در واقع شباهت داره به ارو توی آردا. انسانها فرزندانشن و بعد طی قرنها و دوره ها توسط شیطانی که خودش آزاد کرده سلاخی کنه و به تباهی کشونده بعد توسط مانوی که تفکر خودشه بازم آزاد بشه یا هرچی... درکل که نابود نمیشه تا مخلوقات آرامش داشته باشن. این رو نباید دست کم گرفت به نظرمن.

و این که تالکین تصویری از بعد از مرگ نمیده و فقط به تالار های ماندوس اشاره میکنه (که مثل برزخه و بعد از اون معلوم نیست چی میشه) نشون میده که اعتقاد و نظری نسبت به جهان پس از مرگ در دنیای واقعیت نداشته و اینکه از سرانجام افراد و موجودات پلید بعد از مرگ چیزی نمیگه پس در مورد جهنم در دنیای خودش اعتقادی نداشته و یا صرفا به چشم یه خرافه بهش نگاه کرده. البته از غرق شدن توی تاریکی بعد از مرگ بالروگها یا همچین چیزی شاید اشاراتی کرده باشه اما حتی این غرق شدن و اریکی ها بنظرم برای سزای اعمال زشت و کشتارها کافی نیست. بازگشت مایا ها پس از مرگ شبیه تناسخ در دنیای واقعی و فرزندان ارو و ارو و والار شبیه تثلیث توی واقعیته به نظرم.این که به روز حساب و روزی که همه پلیدی ها تموم بشه و سزای ظالمان داده بشه و به دست دادگاه عدالت داده بشن اشاره ای نشده. اینکه امیدی به بازگشت و محاکمه سلاخ ابدی ای مثل ملکور(شیطان) نیست. مشکوکه این حرف ها و حتما قصدی پشت این نگفتن هاست.

درکل بنظرم شاید تالکین ممکنه گفته باشه که فرد معتقدیه اما من اینطور فکر نمیکنم. داستان رو کلا جوری نشون داده که با لباس صلح و شادی و مبارزه خیر و شر جلوه میکنه اما ارو رو زیر سوال میبره. خدارو هم به طبع زیر سوال برده این که مثل کاردستی میسازه و نابود میکنه و رحم میکنه و....

حالا سیل نظرات دوستان و موج مخالفتها هم بیاد این پاسخ رو بشورن اما نظر من همینه که این همه وقت و تلاش تالکین و فرزندانش صرفا برای ساختن یک یا چند سری داستان نیست و نبودهو پشت پرده های نامحسوسی هم از تفکراتشون هم هست که واسه عامه مردم پوشیده س.و خودشون هم مستقیما نمیگن.

با سپاس

حالا نوبت مخالفتهای شماست.... بفرماییید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...