رفتن به مطلب
فنگورن

نظر سنجی شماره 52: فیلم هابیت: برهوت اسماگ، بیشتر در به تصویر کشیدن کدام قسمت کتاب، موفق بوده؟

  

121 رای

  1. 1. نظر سنجی 52: فیلم هابیت: برهوت اسماگ، بیشتر در به تصویر کشیدن کدام قسمت کتاب، موفق بوده؟

    • ملاقات با بئورن
    • سیاه بیشه و عنکبوت ها
    • تالار های تراندویل و الف های جنگلی
    • فرار با بشکه های از بند رسته
    • اقامت در شهر دریاچه
    • ملاقات بیلبو و اسماگ


Recommended Posts

فنگورن

نظر سنجی شماره 52:

فیلم هابیت: برهوت اسماگ، بیشتر در به تصویر کشیدن کدام قسمت کتاب، موفق بوده؟

1- ملاقات با بئورن

2- سیاه بیشه و عنکبوت ها

3- تالار های تراندویل و الف های جنگلی

4- فرار با بشکه های از بند رسته

5- اقامت در شهر دریاچه

6-ملاقات بیلبو و اسماگ

لطفا نظرتون رو در مورد تک تک گزینه هاش بیان کنید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

1)ملاقات بیلبو با اسماگ: بهترین قسمت بود و بسیار خوب و در حد منبع اصلی .صدای قدرتمند بندیکت کامبربچ و بازی روان مارتین فریمن به این امر خیلی کمک کرد

2) بعد از این گزینه ،گزینه های 3 و 5 رو تقریبا به یک اندازه دوست داشتم بخصوص بازی لی پایس در گزینه 3 و بازی لوک ایوانز در گزینه 5

3) در مورد 2 و 4 خوندن کتاب خیلی بیشتر چسبید تا دیدن فیلم !

4)ملاقات با بئورن ضعیف ترین قسمت بود .ملاقات با بئورن در کتاب خیلی بامزه و خنده دار بود و پیترجکسون کاری خوبی نکرد که بخصوص اون برخورد جالب گندالف با بئورن و معرفی دورف هارو حذف کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
msa_dino

البته به نظرم بهتر بود این نظر سنجی رو بعد از انتشار نسخه اکستندد قسمت دوم میذاشتین چون صد در صد به این قسمت هایی که توی گزینه ها بود بیشتر در اون نسخه پرداخته میشه...ولی فعلا و با این فیلم فعلی، گزینه ی بیلبو و اسماگ بهترین و کاملترین بخش است بنظرم...بعلاوه وفادارترین بخش....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

1-ملاقات با بئورن: این که اصلا! اولا که بئورنش اصلا با تصورات ذهنی من سازگار نبود ثانیا نحوه ورود دورف ها و آشناییشون با بئورن خیلی خیلی ضعیف تر از کتاب بود!

2-سیاه بیشه و عنکبوت ها: این نسبتا خوب بود به خصوص بخش عنکبوت ها هرچند که سیاه بیشه ش کم بود! <_< ولی انتخاب دوم منه!

3- تالارهای تراندویل و الف های جنگلی: از اینم چندان خوشم نیومد اولا که الفهای جنگلیش در حد الف های برین نولدوری باشکوه بودند (خدا بدور!) ثانیا نحوه به اسارت گرفته شدن دورف ها و نشون ندادن اون جشن و آواز خونی الف ها خوب نبود!

4-فرار با بشکه های از بند رسته: اگر اون بخش بر مبنای کتاب رو از سوال حذف کنیم این گزینه می تونست بیشتر مورد توجه قرار بگیره چون هم اکشن خوبی داشت هم کمدی بامزه ای!

5-اقامت در شهر دریاچه: لوکیشن شهر دریاچه خیلی خوب دراومده بود بازی لوک ایوانز در نقش بار هم انصافا خوب مشکل کار در همون قصه پردازی عجیب غریب تیم فیلمنامه بود به هر حال انتخاب سوم منه!

6-ملاقات بیلبو با اسماگ: انصافا این عالی بود! طراحی خوب اسماگ (هرچند من هنوز با بی دست بودنش کنار نیومدم!)، صدا پیشگی عالی بندیکت کامبرپچ و بازی فوق العاده مارتین فریمن بهترین فصل فیلم رو خلق کرده بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور

1: سیاه بیشه تا حدی .

2: خونه بئورن و خودش اصلا جالب نبود

3: کوهستان اره بور و در مخفی

4: شهر دریاچه تا حدودی

5: درباره ثروت دروف ها بدجور اغراق شده. یه جوری بود انگار دروفها رو طلا راه میرفتن.

6: از روبه رویی اسماگ و بیلبو خوشم اومد به جز وقتی که اسماگ گفت میتونه بیلبو رو ببینه. واقعا مسخره شد اونجاش. انگار از اشباح حلقه هستش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elentári
ارسال شده در (ویرایش شده)

ملاقات بیلبو و اسماگ: خیلی خوب و عالی، کاملا که با کتاب همخونی داشت. خیلی برای دیدنش صبر کردم و به نتیجه ی خوبی هم رسیدم :((

سیاه بیشه و عنکبوت ها: انتخاب دوم من. از کتاب بهتر بود.

فرار با بشکه های از بند رسته: به کتاب ترجیحش میدم. جنگ با اورک ها این قسمت رو هیجان انگیز کرده بود.

ملاقات با بئورن و اقامت در شهر دریاچه: خوندن این قسمت ها لذتبخش تر بود تا دیدنشون.

تالار های تراندویل و الف های جنگلی: خوشم نیومد <_< دیدن دوباره لگولاس و اون شکوه و زیبایی الف ها خیلی حس خوبی داشت ولی بنظرم اون همه جلوه های ویژه و جلال و جبروتی که به تصویر کشیدن با کتاب همخونی نداشت. اصلا و ابدا!

از روبه رویی اسماگ و بیلبو خوشم اومد به جز وقتی که اسماگ گفت میتونه بیلبو رو ببینه. واقعا مسخره شد اونجاش. انگار از اشباح حلقه هستش.

تا جایی که من یادمه اسماگ نگفت که میتونه بیلبو رو ببینه! گفت که میتونه موها و بو و... در نتیجه حضورش رو احساس کنه. فرق هست بین این دوتا.

ویرایش شده در توسط ضحی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
msa_dino

اون جشن و آواز خونی الف ها خوب نبود!

مطمئن باشید یکی از بخش هایی که قطعا توی اکستندد کامل تر و بهتره، همون جشن الف ها است چون تائوریل توی حرفاش بهش اشاره کرد ولی نشون داده نشد...پس قطعا رفته واسه اکستندد فیلم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

مطمئن باشید یکی از بخش هایی که قطعا توی اکستندد کامل تر و بهتره، همون جشن الف ها است چون تائوریل توی حرفاش بهش اشاره کرد ولی نشون داده نشد...پس قطعا رفته واسه اکستندد فیلم...

اون جشنی که تائوریل گفتی ربطی به اینجا نداشت اصلا!

من منظورم جشنی بود که تو کتاب دورف ها سه بار خرابش کردن واصولا به این خاطر اسیر شدند در حالیکه تو فیلم دورفها بعد از نبرد با عنکبوت ها به اسارت الف ها در اومدند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

1- ملاقات با بئورن: اصلا و ابدا! بئورن کتاب و فیلم از زمین تا آسمون فرق دارن!

2- سیاه بیشه و عنکبوت ها: بخش عنکبوتها جالب بود اما بقیه ماجراهای سیاه بیشه نه.

3- تالار های تراندویل و الف های جنگلی: نه، رجوع شود به کامنت حمید! :دی

4- فرار با بشکه های از بند رسته: تا اینجا بهتر از بقیه گزینه ها بود.

5- اقامت در شهر دریاچه: خیلی خوب بود. محیط شهر دریاچه و بارد عالی بودن. اما قسمتهایی که اورکها و الفها اومدن نه.

6-ملاقات بیلبو و اسماگ: بی نظیر. میشه گفت قسمت گفتگوی بیلبو و اسماگ وفادارترین به کتاب بود. موقع ترجمه زیرنویس تقریبا نصف دیالوگها رو از ترجمه علیزاده گذاشتم!

من اول گزینه 5 رو انتخاب کرده بودم چون فکر میکردم گزینه 6 مربوط به کل قسمتهای اسماگ میشه اما بعدش دیدم که فقط بخش گفتگو رو شامل میشه و نظرم رو به گزینه 6 تغییر دادم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

انتخاب من ملـاقات بیلبو و اسماگ !!

به جرات میگم که موقع صحبت های این دو با هم تمام سرم منجمد شده بود...وشباهت فوق العاده زیادی با کتاب داشت این قسمت.یعنی همون وفادارترین قسمت فیلم به کتاب بود...

به ترتیب علـاقه ام:

تالـارهای تراندویل و الف های جنگلی: گرچه این قسمتو زیاد دوست داشتم اما نه تنها زیادی تراندویل رو تحویل گرفته بودن، بلکه به کتاب هم هیچ وفادار نبود. توقع دیدن و شنیدن جشن و سرودشون رو داشتم.:))

ملـاقات با بئورن: تصاویر خونه ی بئورن و اسب هاش و قشنگیه باغ اش خیلی خوب بود اما خودِ بئورن نه!! اصلـا شبیه تصویر سازی کتاب درنیومده بود.

سیاه بیشه و عنکبوتها: زیباترین و منطبق ترین قسمتای فیلم با تصور من، قسمتی بود که بیلبو رفت بالـای درخت تا چک کنه کجا هستند و خورشید کجاست. بی نهایت عالی بود... اصلـا انگار تخیل منو دزدیده بودند. انقد دقیق!! :((

اما خودِ جنگل رو دوست نداشتم. اونجوری که توی کتاب بیمار گونه و متروک و نفس گیر توصیف شده بود من اصلـا در فیلم ندیدم...بنظرم جنگل بیمار و نمناک نبود...عنکبوتها هم خوب دراومده بودند.جالب شده بودند. مخصوصا صدا و نحوه ی حرف زدنشون.

اقامت در شهر دریاچه: شهر جالب ساخته شده بود اما از بس سرد و مرطوب به نظرم اومد من موقع دیدن فیلم واقعن حس میکردم با لباسای خیس و بوی گند ماهی نشستم . حس نم کشیدگی داشتم.

فرار بشکه ها: خیلی اغراق آمیز بود. اصلـا راضی نبودم. خیلی مصنوعی بود و برای کسی که کتاب رو نخونده سوال برانگیز...اما کمی طنزش باحال بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

من دو بار رای‌ـم رو حذف کردم، اما آخرش به همون رای اولم رسیدم :دیــ

1- ملاقات با بئورن: فکرشم نکنید! توی کتاب اون قضیه ی کم کم آوردن دورف ها، کمک کردن حیوانات بئورن برای غذا و خلاصه تم بئورن توی کتاب اصلا با این چیزی که توی فیلم دیدیم نه تنها همخونی نداشت، بلکه خلافشم بود یجورایی؛ اصلا خوشم نیومد

2- سیاه بیشه و عنکبوت ها: اول کار اینو انتخاب کرده بودم به خاطر عنکبوت هاش و نه سیاه بیشه و بهتره بگم تیکه ی آخرش که نبرد با عنکبوت ها میشد (کلا نبردهای توی هابیت رو دوست نداشتم) تا پست مهدی رو اشتباه خوندم و گزینه رو عوض کردم اما دوباره که خوندمش دیدم اشتباهم کجا بوده و برگشتم سر انتخاب خودم :وی این صحنه با اینکه تفاوت هایی داشت و کاش بیشتر وفادار میبود اما خیلی خیلی خوب بود، خودِ عنکبوت ها، صحبت کردنشون و خلاصه خیلی چیزای دیگه؛ گرچه تارهای توی ارباب حلقه هارو بیشتر دوست داشتم!

3- تالار های تراندویل و الف های جنگلی: اینم فکرش رو نکنید و رجوع شود به کامنت مهدی! :دیــ

4- فرار با بشکه های از بند رسته: خب توی کتاب که این قسمت رو زیاد نداشتیم، پس اگه میخواست مطابق باشه چیز خوبی در نمیومد اما توی فیلم چیز جالبی شده بود به نظرم (حالا بجز بعضی اغراق هاش و اون تیکه ی تیر مورگولی و خیلی موارد دیگه که توی تاپیک نقد گفته بودم)

5- اقامت در شهر دریاچه: شهر دریاچه رو دوست داشتم، خیلی خوب حس دریاچه ی توی کتاب رو منتقل میکرد اما به خاطر تفاوت داستانش با کتاب انتخابش نکردم

6-ملاقات بیلبو و اسماگ: اون قسمت اول گفتگوی بیلبو و اسماگ شاهکاره :') دومین انتخاب منه! هم صداها خیلی خوبه و هم دیالوگ هایی با وفاداری بالا. اما به خاطر چند مورد مثل دنبال کردن بیلبو و پیدا نکردنش وقتی کنارش هست (به حس بویایی اژدها توهین شد :پی)، یا ارتباط اسماگ با حلقه و دونستن در موردش یکم زیاده روی بود به نظرم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
gildor

من بین ملاقات با بئورن و تالارهای تراندویل نمیتونم انتخاب کنم !

سیاه بیشه و عنکبوتا کیفیت نداشتن و زود تموم شد

فرا با بشکه ها هم خوب بود اما توصیفات تالکینو بیشتر دوست داشتم ...

شهر دریاچه رو دوست نداشتم

ملاقات بیلبو اسماگم برام چندان جالب نبود

توی کتاب نکات طنز بیشتری داشت و بامزه تر بود ...

اما انتخابم بین بئورن و تراندویله ...

فعلا نتونستم تصمیم قطعی بگیرم !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

من انتخابم قسمت عنکبوت هاست . یعنی به قدری از حرف زدن عنکبوت ها و اون صدای سحر انگیزشون لذت بردم که از دیدن اسماگ نبردم . تارها و بیماری سیاه بیشه به خوبی تصویر شده بود و صد البته قسمتی که بیلبو میره تا دیدبانی کنه و یه نفس عمیق میکشه ! اونجا آه از نهاد منم بلند شد و احساس کردم باد به صورت خودم هم میخوره .دقیق مشابه کتاب ! به همون زیبایی و حس و حال !

انتخاب های بعدیم :

ملاقات بیلبو و اسماگ : طراحی و صدای اسماگ بینظیر بود و بهتر از این نمیتونست باشه ،شروع ملاقاتشون و دیالوگ ها خوب بود اما من بازی فریمن رو در ادامه دوست نداشتم ، انگار داره با یه سوسمار دو متری حرف میزنه ! نه ترسی تو نگاهشه نه استرسی تو صداش ، خیلی شاد و شنگول و با اعتماد به نفس ! ملت از مرکب های نزگول مثل چی میترسیدن ، اینا اسماگ رو به فلان هم نمیگرفتن . رنگ بندی محیط اربور این قسمت رو هم به هیچ وجه نمیپسندیدم ، همش خاکستری و تمام رنگ ها محو و بی فروغ بود . طلاها حتی درخشش خودشون رو از دست داده بودن ! من اره بور آخر فیلم یک رو به چندین برابر بیش از این دوست داشتم .

ملاقات با بئورن : نحوه معرفی اصلا مشابه کتاب نبود ! این که زمانی بئورن و اقوامش زنجیر شده اورک ها بودن هم اصلا جالب نبود ، اما معماری و طراحی صحنه خونه بئورن درست همون چیزی بود که انتظار داشتم .

تالار های تراندویل و الف های جنگلی : من نگران بودم تراندویل زیادی منفی بشه اما ازش راضیم ! شاید تنها مردی باشه که چهره اش و وقارش واقعا شایسته یه الف مذکره ! آدم تو صورت الروند نگاه نمیتونه بکنه، بیشتر مناسب ایستاری هستش تا الف ! از این بابت قسمت الف های جنگلی رو دوست داشتم . طراحی مغاره ها و سرداب هم خوب بود.

5- اقامت در شهر دریاچه : طراحی ، معماری و موسیقی عالی ، اما در کل ساختش طوری بود که من حوصله ام سر میرفت ، اینجا انگار داستان کش میاد . ارباب شهر دریاچه و بخصوص اون نوچه اش هم که واقعا فاجعه بودن .

فرار با بشکه های از بند رسته : به نظرم بیش از حد اندازه کش اومده بود و به هیچ وجه هیجانی که میخواست رو حداقل برای من القا نکرد . حرکت بومبور هم که دیگه آخرت فاجعه بود .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

خیلی ممنون از نظر سنجی و از حمید که هرچی من میخواستم بگم رو تقریبا گفت! :(( :دی

خب گزینه ها رو به ترتیب بررسی میکنم حوصله ندارم مثل نظر سنجی قسمت قبلی بیام دقیق بشم بنابراین کلی نظر میدم:

گفته شده موفقت در به تصویر کشیدن پس همه چیز وفاداری نیست؛ این مقدمه.

ملاقات با بئورن:

خوب بود اما کافی نبود. یعنی خیلی کم و شتاب زده بود ورود به خانه بئورن اونقدر زود اتفاق میوفته انگار هنوز فیلم شروع نشده بیننده خودشو وسط خونه بئورن میبینه بنظرم باید این قسمت با شات های طولانی تر اصلاح میشد البته امیدوارم در نسخه اکستندد این تصحیح بشه. اما شکل و شمایل بئورن و خونه ـش مخصوصا زنبور هاش برای من خیلی لذت بخش و خوب و تقریبا مطابق تصورم موقع خوندن کتاب بود. شاید بشه گفت انتخاب آخرم بین این گزینه هاست...

سیاه بیشه و عنکبوت ها:

با ترفند هایی زیبا و موسیقی متن هاوارد شور بیماری سیاه بیشه خیلی خوب به تصویر کشیده شد. صدای عنکبوت ها هم خوب بود اما باز هم کافی نبود یعنی من دوست داشتم بیشتر در جنگل بمونم بیننده تا میاد به محیط عادت کنه الف ها میان. از نظر وفاداری به کتاب هم در حد متوسطی قرار داشت یعنی میشد بهتر باشه اما چیزی که تو ذوق بزنه هم نداشت.

تالارهای تراندویل و الف های جنگلی:

فقط از ورودی تالار های تراندویل خوشم اومد اما داخلش زیاد مطابق تصورات من نبود انگار رفتی غار های دورف ها داخل زمین! تالار ها میتونستن خیلی بهتر باشن اما تراندویل الحق والانصاف عالی بود خیلی عالی غرورش، هیبتش، شکوهش همه چیش خوب بود. وقتی تراندویل صحبت میکرد من با لذت نگاه میکردم تصویر خوبی از شاه الف های سبز بود.

فرار با بشکه ها:

این واقعا خوب بود. هم وفاداری به کتاب مخصوصا در لحظه فرار از تالار ها و بشکه ها. اکشن دریاچه خیلی خوب بود جلوه های ویژه و مخصوصا موسیقی هاوارد شور و خلاصه از همه نظر این بخش خوب بود اما بازم انتخاب اولم نیست البته خیلی سخت بود.

شهر دریاچه:

اقامتشون طولانی بود! اما فرصت خوبی به سناریو داده شد برای شخصیت پردازی بارد! بنابراین در این قسمت من از همه بیشتر از بارد خوشم اومد خیلی خوب بود در حد تراندویل روش کار شده بود حتی بیشتر. خود بازیگرش بی نهایت نقشش رو درک کرده بود و همچنین تشکیلات سیاسی و اداری شهر دریاچه خوب بهش پرداخته شده بود اما از نبرد لگولاس تو شهر خوشم نیومد همین باعث میشه من این رو انتخاب نکنم گرچه انتخاب دوممه.

بیلبو و اسماگ:

موسیقی، جلوه های ویژه، موشن کپچر، بازی مارتین فریمن، صدای اسماگ، خود وجودی اسماگ و طراحیش، لوکیشن، کارگردانی، تصویر برداری محشر و خلاصه همه رقمه سکانس گفتگوی اسماگ و بیلبو یه شاهکار بود. از لحاظ وفاداری هم که مهدی توضیحات خوبی داد. تا قبل از اومدن دورف ها خیلی کیف کردم و اصلا متوجه نشدم زمان چطوری گذشت. اما از بعد از اومدن دورف ها یه هیجان کاذبی در فیلم بوجود اومد که شاید از لحاظ سینمایی خوب بودند اما از لحاظ وفاداری نه؛ بهرحال کلیت 45 دقیقه پایانی فیلم خیلی عالی و شاهکار بود. اینم انتخاب من.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اسماگ
ارسال شده در (ویرایش شده)

من از بین گزینه ها تالار های تراندویل و الف های جنگلی رو انتخاب میکنم چون با توجه به اینکه در کتاب زیاد اشاره به این قسمت نشده واطلاعات کمی را در اختیار خواننده قرار میدهد ولی در این قسمت بهتر از کتاب کار شده و تونسته بود خیلی خوب تراندویل و تالار های اونو خیلی خوب به تصویر بکشه

ویرایش شده در توسط اسماگ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
msa_dino

اون جشنی که تائوریل گفتی ربطی به اینجا نداشت اصلا!

من منظورم جشنی بود که تو کتاب دورف ها سه بار خرابش کردن واصولا به این خاطر اسیر شدند در حالیکه تو فیلم دورفها بعد از نبرد با عنکبوت ها به اسارت الف ها در اومدند

آها اونا که مهمونی و همینجور دورهمی الف ها بود که هر روز انجام میدن، جشن نبود!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

انتخاب من ملاقات بیلبو و اسماگه!

واقعا این بخش عالی بود...خیلی.

حس کتاب بهت دست میده خیلی شبیه به کتاب بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Rosebud

اگه بخوام با مقیاس کلی بگم یعنی با بررسی تمام عوامل از جمله سیر فیلمنامه ای، جلوه های ویژه، دیالوگ ها ووو بخش های سیاه بیشه خیلی خوب از آب در اومده بود و توش سیاهی و مالیخولیای دنیای تالکین موج میزد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Sаuron

بخش ملاقات بیلبو و اسماگ!

کلا یه حالت اضطراب داشت برای من.حتی با وجود این که همه میدونیم بیلبو زنده میمونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MorGanA

از نظر من بخش ملاقات بیلبو واسماگ به عنوان تخیلی ترین بخش فیلم صداگذاری ها وهمچنین بازی عالی بود.

بخش سیاه بیشه ها وعنکبوت ها که توی فیلم نشون میده زیادی تخلی هست وبنظرم یکم مصنوعی میاد.تو این بخش یادم افتاد به اون قسمت فیلم ارباب حلقه ها که عنکبوته به فرودو حمله کرد اما تخیل اون نسبت به این بخش سیاه بیشه ها و عنکبوت ها خیلی قشنگ تره.

ممنون از نظر خواهی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard
ارسال شده در (ویرایش شده)

تشكر ميكنم بابت ايجاد اين نظر سنجي.خب من اقامت در شهر درياچه رو انتخاب كردم چون كاملا طبيعي به تصوير كشيده شده بود.و اما در مورد ديگر گزينه ها...

ملاقات با بئورن:خب همونطور كه دوستان در پست هاي قبلي گفتن،يه جورايي بر خلاف كتاب به تصوير كشيده شده بود اما در كل اگه داستان رو از اين قسمت جدا بدونيم خوب بود.بخصوص دويدن بومبور خيلي خنده دار بود :((

سياه بيشه و عنكبوت ها:سياه بيشه رو يه جورايي مصنوعي ساخته بودن.سياه بيشه بايد اينجوري باشه

post-2487-0-20607900-1399737151_thumb.jp

تالار هاي تراندويل و الف هاي جنگلي:عالي بود فقط سياه بيشه و تالار تراندويل از همون اول در ذهن من،طور ديگه اي نقش بسته.يك جنگل انبوه و نمناك و تاريك،پر از درخت هاي كهن،بيمار و اسرار آميز كه تراندويل هم در بين اون درخت هاي انبوه،فرمانروايي ميكنه

فرار با بشكه ها:هيجان انگيز بود واقعا.بخصوص تير اندازي هاي لگولاس.

اقامت در شهر درياچه:اين يك واقعا بي نظير بود...! اونجا كه تورين و دورف ها رو پيش ارباب شهر درياچه ميارن،دوالين تورين رو معرفي

ميكنه:this is thorin.son of therin.son of thror و همه ي چشم ها به تورين خيره ميشه.اون صحنه مو هاي تنم رو سيخ كرد.

ملاقات بيلبو و اسماگ هم بسيار هيجان انگيزو عالي بود.انتخاب دوم منه

ویرایش شده در توسط The secret wizard

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
shima k

ملاقات با بئورن اصلا جالب نبود خیلی با کتاب فرق داشت دیدا بیلبو و اسماگ از بقیه جالبتر بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
از بگ اند

هر گزینه ای رو انتخاب کنم مطمئنا ملاقات با بئورن رو انتخاب نمیکنم.اصلا مثل کتاب تصویر نشده بود.

شهر دریاچه باز یکم بهتر بود.یکم واقعی تر تصویر شده بود.

سیاه بیشه چندان خوب نبود.اما حمله عنکبوت ها خیلی جالب بود.فقط بیلبو شعرشو نخوند.

تراندویل کلا جالب نبود.ا.ونجوری که باید تصویر نشده بود.

فرار با بشکه جالب بود به نظرم از کتاب باحال تر بود.

و در اخر ملاقات بیلبو با اسماگ.واقعا عالی بود.فقط اسماگ دست نداشت.در حالی که تو نقاشی ها اسماگ دست داشت.D:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توریل

من دوبار کتاب هابیت و یک بار مجموعه ارباب حلقه هارو خوندم..بنظرم شبیه ترین قسمت هابیت شهردریاچه بود..اولین بار که فیلمو دیدم وقتی به شهردریاچه رسید انگار داشتم خواب میدیدم که دارم کتابو دوباره میخونم، از بس که تصویر کتاب و فیلم بهم نزدیک بود

قسمت اسماگ هم خیلی عالی بود

قسمت بئورن اصلن شبیه نبود و بنظرم درباره ش کم کاری کرده بود

قسمت جنگل هم خوب نبود و به متن وفادار نبود و پرداخت مناسبی نداشت

قسمت افتادن بشکه ها در آب انصافا مهیج بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Capitan

ديدار اسماگ با بيلبو واقعا فوق العاده بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...