آخیلوس 374 ارسال شده در اوت 30, 2013 ارداویراف نامه:این کتاب در باره عروج معنوی یکی از موبدان بلند پایه ی مزدیسناست به نام ارداویراف است که از زمان ساسانیان به جا مانده است.من تو توضیحات یه کتاب(اشوزدنگه)خوندم که دانته کتاب کمدی الهی خودش رو از روی این کتابنوشته.همونطور که میدونید در کمدی الهی دانته به همرا همزاد-راهنماش(؟)یکی یکی از مراحل گوناگون بهشت،برزخ و جهنم بازدید میکنه...(میدونم این تاپیک جای معرفی کتاب نیست اما وقتی جناب اصلان بهش اشره کردند فکر کردم یه توضیح مختصر راجع بهش بد نباشه)این کتاب ترجمه و اگه اشتباه نکنم توسط انتشارات معین چاپ شده... البته ای توضیح خیلی مختصره و تو انیترنت میتونید اطلاعات خیلی بهتری راجه بهش پیدا کنید 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Light king 462 ارسال شده در اوت 30, 2013 http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C این دو صفحه از ویکی پدیا در مورد موجودات افسانه ای برای کسایی که میخوان بیش تر آشنا شن مثل جریان تکامل , فانتزی هم تکامل پیدا میکنه و افسانه های مختلف در جوامع مختلف پیدید میاد و حتی گاهی به عقاید مردمشون وارد میشن درواقع عقاید قبلی و فضای زندگی مردم ناحیه روی فانتزی ها خیلی اثر داشته به طوری که موجوداتی با ریشه های یکسان به صورت دو شکل و شمایل مختلف در دو جماعت ظاهر میشن 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در اوت 30, 2013 ارداویراف نامه:این کتاب در باره عروج معنوی یکی از موبدان بلند پایه ی مزدیسناست به نام ارداویراف است که از زمان ساسانیان به جا مانده است.من تو توضیحات یه کتاب(اشوزدنگه)خوندم که دانته کتاب کمدی الهی خودش رو از روی این کتابنوشته.همونطور که میدونید در کمدی الهی دانته به همرا همزاد-راهنماش(؟)یکی یکی از مراحل گوناگون بهشت،برزخ و جهنم بازدید میکنه...(میدونم این تاپیک جای معرفی کتاب نیست اما وقتی جناب اصلان بهش اشره کردند فکر کردم یه توضیح مختصر راجع بهش بد نباشه)این کتاب ترجمه و اگه اشتباه نکنم توسط انتشارات معین چاپ شده... البته ای توضیح خیلی مختصره و تو انیترنت میتونید اطلاعات خیلی بهتری راجه بهش پیدا کنید بله ارداویراف نامه هم یکی از داستان های جالب ایرانی می باشد که نمونه ی خارجی اون که حدودا چندین صده بعدا نوشته می شه کمدی الهی دانته و بعد از اون کتاب بهشت گمشده ی میلتون هستش حقیقتش من این کتاب رو نخوندم و نمی تونم اظهارات کلی در موردش داشته باشم در باب این که دانته از این کتاب کمک گرفته باشه یا نه اطلاعات جالبی رو تو مقدمه ای که مترجم تو کتاب کمدی الهی البته انتشارات امیرکبیر و ترجمه ی اقای شفا نوشته که پیشنهاد می کنم دوستان حتما اون رو بخونند و در باب کتاب بهشت گمشده من بهتون همون ترجمه ی اقای شفا رو معرفی می کنم اما سه جلدی این کتاب از انتشارات تیر هم هست که یه جلدش در مورد نقد ین اثر که اون هم جالبه :دیـ یه چیز دیگه دانته تو کمدی الهی فکر نکنم با همزادش سفر کنه چون تا جایی که یادمه چون ارادت خاصی که به ویرژیل داشت اون رو به همراه خودش انتخاب کرد 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در اوت 30, 2013 بله ارداویراف نامه هم یکی از داستان های جالب ایرانی می باشد که نمونه ی خارجی اون که حدودا چندین صده بعدا نوشته می شه کمدی الهی دانته و بعد از اون کتاب بهشت گمشده ی میلتون هستش حقیقتش من این کتاب رو نخوندم و نمی تونم اظهارات کلی در موردش داشته باشم در باب این که دانته از این کتاب کمک گرفته باشه یا نه اطلاعات جالبی رو تو مقدمه ای که مترجم تو کتاب کمدی الهی البته انتشارات امیرکبیر و ترجمه ی اقای شفا نوشته که پیشنهاد می کنم دوستان حتما اون رو بخونند و در باب کتاب بهشت گمشده من بهتون همون ترجمه ی اقای شفا رو معرفی می کنم اما سه جلدی این کتاب از انتشارات تیر هم هست که یه جلدش در مورد نقد ین اثر که اون هم جالبه :دیـ یه چیز دیگه دانته تو کمدی الهی فکر نکنم با همزادش سفر کنه چون تا جایی که یادمه چون ارادت خاصی که به ویرژیل داشت اون رو به همراه خودش انتخاب کرد من زیاد مطمین نبودم به خاطره همین کنارش علامت سوال گذاشتم...با تشکر از مطالب خوبتون :? :? راستی اگه علاقه به یادگیری دستور زبان و قواعد زبان اوستایی دارید میتونید به این سایت سر بزنید:http://www.berasad.com/fa/content/view/5010/ برای آموزش خط هم تو همون وبلاگ قبلی که معرفی کردم یه جزوه هست 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در اوت 31, 2013 (ویرایش شده) فروشی یا فروهر:اول از همه این که منبع این نوشته یه مقاله است از بهمن انصاری به اسم یشت های کهن و یشت ها که متنش در همین مقاله اومده و میتونید اونو از سایت تاریخ بوک دانلود بفرمایید :? فرورهر به جز اسم نشانه معروف معنایی دیگر دارد...فروهر یا فروشی(farvashi-farvahar) نام نیروی است دروجود انسان و دیگر جانداران که آن طور که در یشت ها آمده قدرت های زیادی دارند طوری که میتوانند باعث پیروزی در نبرد یا مسون ماندن از گزند دشمن باشند(بخش 4 بند30 و بخش 5بند 32 البته باز هم به کرات ازشون یاد شده) و در اوستا بار ها فروشی انسان های نیک ستوده شده است...فروشی پیش از تولد و پس مرگ انسان وجود دارد...در مقاله مذکور(البته به نقل از کتاب جشن های ایرانی نوشته پرویز رجبی)فروهر را این گونه معنا کرده:فر(تشدید نداره) به معنای پارا و پیشین و وهر(vahr)رو به معنی باور گرفته و فروهر رو باور پیشین معنی کرده(همون روح نیاکان)...در یشت ها اونهارو قدرتمند خواندند و نوشته آنان سِیُویس(که تو مقاله گفته احتمالا ستاره سهیل هست)رو میگردانند و باعث بارش باران میشوند.اگه اشتباه نکنم بخش یازده بند 42 اکه مطلب اشکالی داشت لطفا بگید ویرایش شده در اکتبر 4, 2013 توسط آخیلوس 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در سپتامبر 1, 2013 (ویرایش شده) خر سه پا:منبع وکی و کتاب موجودات خیالی بورخس(+متنی از ترجمه دکتر مهرداد بهار از بندهش) خر سه پا موجود عظیم الجثه ایست که احتمالا از آیین های پیش از مزدیسنا به آن وارد شده است.خرسه پا که موجودی پرهیزکاره در میان دریای اساطیری(کیهانی؟)فراخکرد قرار دارد،او سه پا شش چشم،نه دهان دو گوش و یکشاخ یک کوهان دارد.پاهایش آنقدر بزرگ اند که هزار میش نمیتوانند یک پای او را دوره کنند.قدرت پای او(متن ترجمه بند هش خوردگ نوشته که من نمیدونم یعنی چی و حدس زدم میشه زور لطفا اگه کسی میدونه بگه)انقدر زیاده که هزار مرد با اسب زورشان به آن نمیرسه.یکی از شاخ های او زرین است و هزار شاخ دیگر روی آن روییده است.در کتاب موجودات خیالی نوشته که سرگینش از عنبره... متن خوب نیست چون برگردان خودم از ترجمه دکتر بهار از بندهشه که متنش یک کم سنگین بود :? ویرایش شده در سپتامبر 1, 2013 توسط آخیلوس 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در سپتامبر 5, 2013 (ویرایش شده) هرجند فکر نکنم که این تاپیک دیگه چندان جالب باشه ولی من به این راحتی یا ازرو نمیرم...متن:http://jinian.blogfa.com/post/401 :? اشوزوشت : اَشوزوشت یا مُرغ بَهمَن نام جغد افسانهای در اسطورههای ایرانی است که ناخن میخورد. در اسطورههای ایرانی، اشوزوشت را اهورامزدا آفریده تا یاریگر نیروهای خوبی باشد. او اوستا میداند و هنگامی که گفتارهای اوستا را برمیخواند دیوها به ترس میافتند. هنگامی که زرتشت ناخن خود را میگیرد، پیروان خوبی، بایستی ورد ویژهای بخوانند و افسونی بر این ناخنها قرار دهند. سپس اشوزوشت بایستی این ناخنهای افسونشده را بردارد و بخورد. اگر این کار صورت نگیرد این ناخنها به دست دیوهای مازَنی و جادوگران میافتند و آنها با استفاده از این ناخنها به اشوزوشت حمله خواهند کرد و او را خواهند کشت.این ناخنها باید در هر صورت شکسته و خرد شوند وگرنه دیوها و جادوگران از آنها به عنوان سلاح استفاده خواهند کرد. نام اشوزوشت در زبان اوستایی به معنی «دوست حق» است. اشو در اوستایی به معنای حق و مقدس و واژهٔ زوشت به معنی (و همریشه با) دوست است. او را مرغ بهمن (وُهومَن) نیز مینامند. وردی که باید از سوی دینداران خوانده شود اینست: "ای مرغ اشوزوشت! از این ناخنها به تو آگاهی میدهم و آنها را ویژةٔ تو میدانم. باشد تا برای تو نیزهها و کاردهای بسیاری شوند، کمانها و تیرهای شاهینپر بسیار و فلاخنهای بسیاری شوند علیه دیوان مازنی. ویرایش شده در اکتبر 4, 2013 توسط آخیلوس 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
MORGOMIR 1,688 ارسال شده در سپتامبر 18, 2013 آل سلامی گرم بر تمام دوستان آردایی عزیز من به شخصه در مورد این موجوده افسانه ای خیلی شنیدم و در فرهنگ من که بختیاری هستم زیاد در مورد آل داستان شنیدم و در اولین پستم در این تاپیک اطلاعات کاملی برای شما قرار میدم آل یا زائوترسان موجودی خیالی و افسانه ای است. در باور عامه، موجودی است که اگر زن تازهزا را تنها بگذارند، سراغش میآید و بدو آزار یا آسیب میرساند. در فرهنگ بختیاری ها هم وجود آلها با عبارات رایجی مانند «آل برده» و «الهی آل ببردت» به چشم میخورد.:)) جزای بدن وصورت آلها بدین سان توصیف شدهاست: بینی گلی چشمانی آتشین، موهایی ژولیده و نامرتب، دندانهایی آهنین با نیشهایی به جلو آمده مانند گراز وحشی . بنابر باورهای کهن، آلها پس از دزدیدن قلب و شش زن و زمانی که دیگر زن زنده نماندهاست، اقدام به فرار و عبور از اولین آب جمع شده در یک جا یا اولین منبع آب میکنند. طلسمهایی مانع آل، مانند دیگر طلسمها برای دیگر شیاطین است. این طلسمها شامل افسون. دعا، اشیای فلزی، سیر و پیاز و جلوگیری کردن از رسیدن آل به آب است. در ایران آلها به شکل پیرزنی لاغر و استخوانی با بینی گِلی وصورتی سرخ به همراه سبدی حصیری برا ی شش و جگرهای دزدیده شده تصویر شدهاست. در آسیای میانه، آلها چنین روایت شدهاند: موجوداتی چاق و زشت و پیرزنانی پرمو با پستانهای آویزان به همراه سبدی پشمی که جگر و ششهای قربانیان را درون آن قرار میدهند. برطبق بسیاری از روایات خاور نزدیک، خدا یک آل را برای همسری آدم یا اولین بشر آفرید امّا آدم فانی و خاکزاد با آل که از جنس آتش است، ناسازگار بود. این آغاز و ریشهٔ دشمنی آلها با حوا وهمه دختران اوست در ادبیات شفاهی کرمان، آل بعد از بریدن جگر زن حامله آن را در جوی آب می شوید تا بخورد. به محض خورده شدن جگر، زن حامله خواهد مرد. در اکثر خانواده های قدیمی یکی از مردان کهنسال در جوانی خود به آل در حال بردن یا شستن جگر برخورد کرده است. آل به نهیب جمله ای مانند (نقل قول از داستان روایت شده): "چه کار می کنی؟ برو این جگر را از هر کجا برداشتی بگذار سر جایش پتیاله" می ترسد و فرار می کند و چاقوی خود را به جا می گذارد. این چاقو تیغه ای آبی رنگ دارد و هیچ وقت تیزی خود را از دست نمی دهد. در تمامی داستان ها راوی ادعا می کند که این چاقو را تا چند سال اخیر در اختیار داشته است. پایان بابا دریا بابا دریا، در اساطیر و فولکور ایران، نام مردی سیاه پوست و بلندبالا است که قد او، به حدی بلند است که دریا تا کمرگاه او میرسد. بابا دریا، روزها در دریا به سر میبرد، اما شبها برای خفتن به ساحل میآید. وی گاهی شبها و موقع به ساحل آمدن، هر کس را که بر سر راهش قرار بگیرد، بر میدارد و او را با خود به دریا میبرد. 10 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در اکتبر 4, 2013 (ویرایش شده) با تشکر از جناب مورگومیر،یه مدت بیشتر به اساطیر پرداختیم . از بحث اصلی که موجودات فانتزی بود دور شدیم این یه بار مطلب راجع به گاو ماهی دارم(من که نتونستم تو نت مطلبی راجع بهش پیداکنم): گاو ماهی:محل سکونت گاو ماهی خلیج فارس بوده است،می گویند این موجود شب ها برای چرا از دریا خارج میشده و در چراگاه هاپرسه میزده و پس از چرا دوباره به دریا بازمیگشته...گاوماهی برای اینکه در عنگام چرا دید خوبی نسبت به محیط پیرامونش داشته باشه دو سنگ درخشان رو از دماغش روی چمنا مینداخته و وقتی میخواسته دوباره به دریا برگرده اونارو با نفس عمیق به درون دماغش برمیگردونده. ویرایش شده در اکتبر 4, 2013 توسط آخیلوس 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در دسامبر 31, 2013 چمروش:چمروش در بندهش مرغی غول آسا است که افرادی را که قصد آسیب رساندن به ایران را دارند نابود میکند و در قله البرز زندگی میکند. چمروش را به صورت موجودی توصیف کردهاند که بدنی همچون سگ دارد و سر و بالهای پرندگان را. اطلاعات بیشتر:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B4 =)) 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
bellatrix 159 ارسال شده در ژوئن 29, 2014 (ویرایش شده) افسانه های ایرانی پر از موجودات جالب و ماورایی اند...فقط باید همت کنیم و اونا رو بشناسیم...فکر میکنم شناختن موجودات ماورایی ملتهای مختلف مارو با روحیاتشون آشنا میکنه.... ویرایش شده در ژوئن 29, 2014 توسط bellatrix 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در ژوئیه 19, 2014 بعله... مشی و مشیانه نخستین زوج بشر از نطفه کیومرث.پدر ومادر ده نژاد انسان.درآغاز به شکل گیاه بودند و بعد به صورت انسان درآمدند.خداوند به آنان آموخت که اولین انسان هایند و نیای جهان و باید نیک بگویند و نیک بیندیشند و نیک رفتار کنند.اما اهریمن آنان را گمراه کرد:آنان اولین دروغ را گفتند،گفتند که اهریمن آفریدگار است...(خودمونیما بی شباهت به داستان آدم و حوا هم نیست)از آن به بعد گمراهی آنان آغاز شد قربانی کردند،چاه کندند و آهن گداختند ابزار ساختند و کار کردند اما ثمره اش به جای آرامش و پیشرفت هماهنگی جهان،خشونت بود... 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در ژوئیه 20, 2014 تصویر جهان این اسطوره ی ایرانیان پیش از زرتشت و حتی فکر کنم پیش از میترائیسم هست... در نظر ایرانیان باستان زمین گرد مانند یک بشقاب بود،آسمان شیئی سخت بود که زمین را در بر داشت.(مثل پوست تخم مرغ)در حالت عادی زمین هموار بود نه کوهی و نه دره ای و خورشید و ستارگان بی حرکت در میان آسمان بودند،تا اینکه شر به دنیا وارد شد.شر(اهریمن)آسمان را شکست و وارد آن شد،زمین را بلرزه درآورد و از آن لرزه کوه ها از زمین سر برآوردند. هشتصد سال طول کشید تا کوه البرز(که کوه اصلی بود)از زمین درآید و به پایان آسمان برسد،دویست سال طول کشید تا به ستاره پایه(ستاره پایه،ماه پایه و خورشید پایه نام طبقات آسمان است)برسد،دویست سال تا ماه پایه،دویست سال تا خورشید پایه و دویست سال تا پایان آسمان(این گونه البرز تا میان کیهان کشیده شد)،ریشه های کوه البرز در زیر زمین گسترده شده و زمین را منسجم نگاه می دارد و کوه های دیگر همه از ریشه های البرز بوجود آمده اند.در وسط زمین کوه تیرهقرار دارد و از نوک آن تا عرش پل چینوت(صراط خودمون)کشیده شده که مردم پس از مرگ از آن راه به بهشت یا دوزخ میروند.ستیغ ارزور بر لبه ی کوه البرز دروازه ی دوزخ است که دیوان آنجا قرار دارند. این یه بخش از کتاب شناخت اساطیر ایران نو شته جان هیلینز هست که البته متن رو یکم تغییر دادم... 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ایوانا 734 ارسال شده در آوریل 3, 2015 خب به نظرم بد نیست با خود اهریمن شروع کنیم. اونطور که شنیدم اهریمن رو میشه یه دارک لورد به حساب آورد.دارک لوردی که توانایی خلق موجودات رو هم داره(مثلا اژدهایان..ولی اینارو شنیدم و نمی دونم تا چه حد درسته). توی تاپیک "تطابق آثار تالکین با اساطیر جهان" چیز هایی در مورد شباهت آفرینش آردا با چگونگی آفرینش در اساطیر ایرانی بیان شد. یکی از کاربران گفت که آفرینش در ایران به مانند سرود آینور هست. حتی ذکر شد که اهریمن امشاسپندان رو مغلوب می کند و خود اهورامزدا ناچار می شود با سرودی اهریمن را روانه ی سایه کند.کلا سوالات من اینه: 1-اهریمن توانایی آفرینش موجودات را داشت؟اگر آره چه موجوداتی را آفرید؟ 2-اهریمن جسم فیزیکی داشت؟چون من خودم غیر از داستان ضحاک جای دیگه ای رو نمیشناسم که اهرمین در کالبد فیزیکی ظاهر بشه. 3-داستان شکست دادن امشاسپندان و سرود اهورامزدا حقیقت است؟ یک زمانی این داستان ها عقاید دینی ملت ما بود و بالطبع جدا کردن قسمت دینی از قسمت اساطیری کاری بس دشوار و یحتمل غیرممکن است. درجواب سوالاتی که مطرح کردین باید بگم بله نه تنها اهریمن بلکه تمام موجوداتی که اهورامزدا با روح خودش افریده مثل انسان ها و البته الفها قدرت افرینش دارند ولی درسطح ابتدایی یعنی میتوانند موجوداتی بدون اختیار و برده خلق کنند این موجودات هم فقط میتونند زیر سلطه باشن چه خالقشون وچه کسه دیگه ای پرسش دومتون هم پاسخ دقیقی نمیه بهش داد چراکه وجوداهریمن مثل انسان نیست و ارتعاش مولکولیش به خاطر اتر بودن زیاده و رقیق تراز انسانه الف هاهم همینطور هستن البته توجه داریم که دراینجامنظوراز الف همون پری هاهستند 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Armando 1,660 ارسال شده در آوریل 4, 2015 Aiya Arda درود بر آردا دوستان گرامی میخواستم در مورد یکی دیگه از جک و جونورای فانتزی پارسی بگم اما مطمئن نیستم که بشه جزء موجودات فانتزی به قول تاپیک حسابش کرد. بیشتر شبیه مادر شوهرای قجریه :D فولادزره نام یک دیو به صورت یک عفریت بزرگ شاخدار در داستان امیر ارسلان نامدار است. امیرارسلان نامدار یکی از داستانهای تخیلی بومی فارسی نوشته محمدعلی نقیبالممالک در زمان قاجار است. نقیبالممالک احتمالاً این نام را از یک نثر حماسی قدیمیتر فارسی به نام رموز حمزه گرفته است. در این داستان، فولادزره در هوا گشت میزند و زنان زیبا را نشان کرده و میدزدد. این دیو در آغاز، سرکرده لشکر ملک خازن، شاه پریان و فرمانروای دشت زهرگیاه، بود. مادر فولادزره که جادوگری بسیار توانا بود تن و بدن فولادزره را به وسیله افسون و طلسمی، نسبت به همه سلاحها آسیبناپذیر ساخت به جر یک سلاح به نام شمشیر زمردنگار. در پایان داستان هم فولادزره و هم مادر او به دست امیرارسلان کشته میشوند. در زبان عوام به زنان درشتاندام و قوی و نازیبا و پررو اصطلاحاً "مادر فولادزره" گفته میشود. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
VARDA Elentari 178 ارسال شده در آوریل 5, 2015 درود مرسی به خاطر این تبادل دانسته ها که بسیار ارزشمنده :| دوستان اشاره هایی کوچیک به آژی دهاکه کرده بودند که اجازه میخوام راجع بهش بیشتر بگم... آژی دهاکه در اسطوره های کهن و برابر متون اوستا، حیوانی است سه کله ی سه پوزه ی شش چشم که "سد کننده ی آب ها"ست. آژی دهاکه میتونه با "وریتره" اژدهای افسانه ای هند که اجازه ی فرو ریختن آب باران را نمیده و به وجود آورنده ی خشکسالیه، یکی باشه... از این آژی دهاکه در اوستا به عنوان شاه نامی ذکر نشده بلکه او اژدهایی ست نابود کننده ی مردم و آنچه بر زمین است و بزرگترین دروغی که اهریمن بر ضد جهان مادی آفریده است! در جوامع ابتدایی چیزی که مانع نزدیکی انسان به طبیعت میشه تبدیل به اسطوره ی "شر" میشه، و در برابر هر اسطوره ی شر، ذهن اسطوره ساز بشر، اسطوره ای "خیر" می آفرینه. اما... آژی دهاکه طبق باورهای بدوی هنگام خشم زمین رو به لرزه می آورده و نفس های مسمومی داشته و دو مار سرخ روی شونه هاش تصویر شدن... به نظر میرسه که ما به ازای طبیعی آژی دهاکه، کوه "دماوند" بوده؛ که بشر اون روز درک و دریافتی از فعالیت های آتش فشانیش نداشته و از بین بردن مزارع و آبادانی ها ، سیال های مذاب، زمین لرزه ها، خاکستر و دود و عوامل دیگر، اون رو در اذهان عمومی ابتدایی، به شکل اژدهایی تصور کرده که حرکت مواد مذاب بر روی اون هم شکل مار داشته و باعث نابودی کشتزارها و دامنه های سرسبز البرز کوه میشده... جالب اینجاست که در باورهای جمعی، دو جوان رو برای مقابله با کوه آتش فشان میفرستادند و اون دو کشته میشدند... این آژی دهاکه در بستر تاریخ رشد میکنه و به عصر فردوسی میرسه، چهره اون شکل حیوانی اش رو از دست میده و به ضحاک تبدیل میشه و تنها جنبه ی مافوق طبیعیش مارهای روی دوشش هستند. دلیلش هم اینه که... در میان جوامع متمدن، دغدغه و آسیب پذیری، نه از جهت بلایای طبیعی مثل آتش فشان یا زلزله، بلکه از جهت بلایای زاده ی تمدنه مثل جنگ و خونریزی... انسان هایی که به حکومت، و اساسا "مرز" اعتقاد پیدا کردند، موانع رشد و آسایش فکرشون مترقی تر شده و در عصر فردوسی ضحاک مانع نزدیکی این آرامش به زندگی جوامع بشریه... ضحاک از ذهن جمعی بشری شکل میگیره که میخواد در چهارچوب خود، خانه، مرز، شهر و کشور رو تعریف کنه... انسان دوره ی ضحاک، انسان بدوی با زندگی حیوانی نیست! اون پادشاه داره و اگه در حکومت ضعف و خللی ایجاد بشه آرامشش بهم میخوره... همتون میدونید که در ادبیات پهلوی، ضحاک مردی تازی ست که به این سرزمین میتازه، بر جمشید فائق میاد و بعد ازدوره ای سلطنت بد، سرانجام از فریدون شکست میخوره. لقبش "بیوراسپ" به معنای دارنده ی هزار اسبه... فردوسی این داستان رو به شکلی انسانی سروده و در واقع ضحاک نمود عینی اقوام بشر اون دوره است چون هر پادشاه میتونه مثل ضحاک عمل کنه... اینجا ذهن جمعی بشر آزادی طلب میکنه و کج تابه ی این آرزو ساخته و پرداخته کردن ضحاک از دل آژی دهاکه ست... ... وای چقدر طولانی شد!!! ببخشید... :D 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Armando 1,660 ارسال شده در آوریل 5, 2015 بشکوچ :شیردال (در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانهای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال واژه فارسی برای عقاب است. تندیسهای به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند. شیردالها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجستهای از آن در شوش پیدا شده است. روی کفل این شیردال نوشتهای است بخط میخی عیلامی از اونتاش گال که آن جانور را به اینشوشیناک خدای خدایان عیلام هدیه کرده است. این شیردال که بدست بانو گیرشمن بازسازی شده است در موزه شوش نگاهداری میشود. مردم باستان شیردالها را نگهبان گنجینههای خدایان میپنداشتند. همچنین شیردال نشان خاندان پادشاهی سوئد نیز هست. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Armando 1,660 ارسال شده در آوریل 7, 2015 دیو سپید : دیوِ سپید بر پایه داستانهای شاهنامه نام فرمانروای دیوان در مازندران بود.او کیکاووس شاه ایران و یارانش را به بند کشید و رستم برای آزادی آنان به نبرد وی رفت. دیو سپید در غاری کیکاووس و یارانش را به بند کشید .رستم به یاری اولاد آن غار را یافت .تنها به غار رفته و دیو سپید را خفته دید. برای به جا آوردن آیین جوانمردی او را از خواب بیدار کرد و با وی جنگید. یک دست و یک پایش را قطع کرد و جگرش را از سینه بیرون کشیده و از سر او کلاهخودی برای خویش ساخت و شاه و یارانش را نیز آزاد کرد. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در آوریل 8, 2015 درجواب سوالاتی که مطرح کردین باید بگم بله نه تنها اهریمن بلکه تمام موجوداتی که اهورامزدا با روح خودش افریده مثل انسان ها و البته الفها قدرت افرینش دارند ولی درسطح ابتدایی یعنی میتوانند موجوداتی بدون اختیار و برده خلق کنند این موجودات هم فقط میتونند زیر سلطه باشن چه خالقشون وچه کسه دیگه ای پرسش دومتون هم پاسخ دقیقی نمیه بهش داد چراکه وجوداهریمن مثل انسان نیست و ارتعاش مولکولیش به خاطر اتر بودن زیاده و رقیق تراز انسانه الف هاهم همینطور هستن البته توجه داریم که دراینجامنظوراز الف همون پری هاهستند می بخشید الان فاز پاسخی که دادید چیه دقیقا؟ اگر منظورتون اهریمنی هست که در اساطیر ایرانی هست چرا با الفها مقایسه اش می کنید؟بعد موجوداتی که بعضا مخلوق اهریمن به حساب میان مثل اکومن یا همین دیو سپید همه از خودشون اختیار و شعور دارند و درواقع اگر اهریمن رو خالق اونها بدونیم اهریمن رو با اورمزد تو یک سطح قرار دادیم که من بشخصه همچین چیزی رو نمی تونم بپذیرم... بعد جسارتا از کجا مطلع شدید که ماده سازنده اهریمن اتر هست؟؟و باز چرا با الفها مقایسه شده؟ با تشکر راستش این تاپیک مدتی بود که داشت خاک می خورد و خودمم دیگه حوصله مطلب گذاشتن نداشتم ممنون از مشارکتتون :| :D :| 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ایوانا 734 ارسال شده در آوریل 14, 2015 بله منظورم دقیقا انگره مینیو اهریمن اساطیر ایرانی هستش فکر نکنم دیو سپید افریده ی اهریمن باشه فقط به دستور اون عمل میکرد چون خداوند در افرینش موجوداتی مثل انسان و الف و اهریمن روح خودش رو واسطه ی حیات قرار داده این موجودات میتونن بااستفاده از قدرت خالق که در وجودشون هست موجودی خلق کنن که در علوم غریبه بهش میگیم تولپا در کتاب اسرار و عجایب جهان نوشته ی سیلویا براون میتونید مباحث کلی از این مسئله رو بخونید الف ها و اهریمن تقریبا دریک سطح از برتری نژادی قرار دارند باتوجه به مدارک و ردهای جادویی که از اعمال هردو دراختیار مدیوم ها و ماست نحوی استفاده ی اونها از قدرت های طبیعت یکسانه و تاثیر گذاریشون برروی محیط هم همینطور چه بسا اهریمن دراین مورد از الف هاهم ضعیف تر عمل بکنه اما در حالت کلی چون هر دو میتونن از ابعاد هفتگانه ی زمین به طور یکسان استفاده کنند وجودشون بایستی یکسان باشه و البته میدونیم که الف ها موجودات اتری اند در کتاب ظهور اتلانتیس نوشته ی براد استایگر این مسئله تقریبا اثبات شده. و من هم مثل شماهرگز نخواهم پذیرفت که دادار اورمزد با اهریمن دون پایه دریک سطح باشن این قدرت افرینش رو خود خالق به موجودات خاصی بخشیده 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD.H 763 ارسال شده در آوریل 15, 2015 (ویرایش شده) هیولا های شهرستانی (فقط ببخشید که به صورت لینک فرستادم) http://www.bartarinh.../fa/news/194918 http://www.bartarinh.../fa/news/194935 ویرایش شده در آوریل 16, 2015 توسط LORD.H 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD.H 763 ارسال شده در آوریل 16, 2015 (ویرایش شده) http://www.bartarinh.../fa/news/195378 هیولا های تهران قدیم ویرایش شده در آوریل 16, 2015 توسط LORD.H 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در آوریل 18, 2015 بله منظورم دقیقا انگره مینیو اهریمن اساطیر ایرانی هستش فکر نکنم دیو سپید افریده ی اهریمن باشه فقط به دستور اون عمل میکرد چون خداوند در افرینش موجوداتی مثل انسان و الف و اهریمن روح خودش رو واسطه ی حیات قرار داده این موجودات میتونن بااستفاده از قدرت خالق که در وجودشون هست موجودی خلق کنن که در علوم غریبه بهش میگیم تولپا در کتاب اسرار و عجایب جهان نوشته ی سیلویا براون میتونید مباحث کلی از این مسئله رو بخونید الف ها و اهریمن تقریبا دریک سطح از برتری نژادی قرار دارند باتوجه به مدارک و ردهای جادویی که از اعمال هردو دراختیار مدیوم ها و ماست نحوی استفاده ی اونها از قدرت های طبیعت یکسانه و تاثیر گذاریشون برروی محیط هم همینطور چه بسا اهریمن دراین مورد از الف هاهم ضعیف تر عمل بکنه اما در حالت کلی چون هر دو میتونن از ابعاد هفتگانه ی زمین به طور یکسان استفاده کنند وجودشون بایستی یکسان باشه و البته میدونیم که الف ها موجودات اتری اند در کتاب ظهور اتلانتیس نوشته ی براد استایگر این مسئله تقریبا اثبات شده. و من هم مثل شماهرگز نخواهم پذیرفت که دادار اورمزد با اهریمن دون پایه دریک سطح باشن این قدرت افرینش رو خود خالق به موجودات خاصی بخشیده دوست عزیز باید بگم فک میکنم در کل نظراتمون یکی هست ولی بازهم نمی فهمم اهریمن رو چرا و اصلا چطوری با الفها مقایسه می کنید اگه میشه یکم راجع به این مدیوم ها و مدارک جادویی هم توضیح بدید اصلا الف یه موجود تو اساطیر اروپاست که هیچ و هیچ ربطی به ایران نداره و فرهنگ به فرهنگ هم تعریف از الف فرق میکنه.دقیقا الفها کجا موجودات اتری هستند ؟تا جایی که من میدونم الفهای اردا که اتری نیستند و تازه اگر هم جایی الفها از اتر باشند چه ربطی به اهریمن داره آخه؟؟؟ :) :) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ایوانا 734 ارسال شده در آوریل 18, 2015 آخیلوس عزیز این بحث بسیار پیچیده است و نمیشه به صورت گذرا توضیح دادش ولی سعی می کنم تاجایی که بتونم پاسخ بدم : مدیوم ها، اشخاصی هستند که در مورد روح، نقش رابط را بازی می کنن این افراد نیروی فوق العاده ای دارن، روح این نیرو و انرژی مدیوم را به کار می گیره و به شکل های مختلف ارتباط برقرار می کنه ، این تظاهر روح می توانه شنوایی و یا لامسه ای باشه . استفاده کردن از این انرژی، کار هرکسی نیست، روح هر چه بیشتر این کار رو انجام بده مسلط تر میشه و می توانه کارهای سخت تری انجام دهدبده مدیوم دارای الهام و قدرتی مرموز و خارق العاده است که با الهه ها و ارواح در ارتباط و با آنها مانوس هستش و مطالبی را از آنها می گیره و دانش فراوانی مربوط به آینده به طور کلی و آیندة انسان به طور خاص از آنها دریافت می کنه و تاثیر آن در رسوندن خیر به کسی یا رفع آزاری از اون، و یا رسوندن شر به کسی که قصد آزار ش رو داشته باشه. به کار میره این طور پذیرفته شده که موجودات انرژیکی یا اتریک ها موجوداتی از جنس انرژی هستند که در ابتدا در خلقت بودند یعنی پیش از انسان الف در لغت اینگلیش به معنی جن و پریه خب ولی مامیدونیم که جن موجود متفاوتی هستش که جنسش از اتشه میمونه معنی پری که دراساطیر ایرانی بیشترین نفوذ رو بعد از خود اهورامزدا داره در ایران باستان اینطور بر می یاد که پری ها متعلق به جهان انسانی نیستن و بودنشون در زمین صرف اموزش حکمت و علم جادو به انسانه همینطور وقتی مکالماتی رو که درافسانه ها بین انسان و پریان بوده بررسی می کنیم از این دوحالت خارج نیست یا محبت امیزوپراز ترحمه ویا پراز غرور این نشون میده پری ها وجودی والاتر از انسان دارن و پیش از اون پا به عرصه ی وجود گذاشتن وقتی این پریان قابلیت تغییر حالت تجسمی دارن و قدرت پرواز و اثر مستقیم به روی ذهن و قادرهستن از بعدهای چندگانه بی واسطه عبور کنن پس یقینن جنس اتریک دارن اینکه اهریمن رو با پری ها مقایسه می کنم همانطورکه قبلا گفتم شباهت های رفتاریشونه هردو موجود پیش از انسان بودن وهردو به یک روش برمحیط تاثیر می گذارند فقط وسیله شون فرق داره . وقتی خداوند رو تنها قدرت برتر و فناناپذیر عالم میدونیم پس اهریمن هم مثل سایر موجودات دربرابر خدا بی اراده و ضعیف درنتیجه باید هم اوردی براش وجوداشته باشه که این همه افسانه ساخته بشه اون هم اورد الف ها هستن که از سرزمین شفق اومدن 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در مه 26, 2015 درجواب سوالاتی که مطرح کردین باید بگم بله نه تنها اهریمن بلکه تمام موجوداتی که اهورامزدا با روح خودش افریده مثل انسان ها و البته الفها قدرت افرینش دارند ولی درسطح ابتدایی یعنی میتوانند موجوداتی بدون اختیار و برده خلق کنند این موجودات هم فقط میتونند زیر سلطه باشن چه خالقشون وچه کسه دیگه ای پرسش دومتون هم پاسخ دقیقی نمیه بهش داد چراکه وجوداهریمن مثل انسان نیست و ارتعاش مولکولیش به خاطر اتر بودن زیاده و رقیق تراز انسانه الف هاهم همینطور هستن البته توجه داریم که دراینجامنظوراز الف همون پری هاهستند سلام و درود بی پایان خدمت تمام ارداییون عزیز جواب سوالات بارادیل و فکر کنم داده باشم و سر همین موضع چندتا بجث با یکی از دوستان رفتیم و حالیا شما کمی مشکل دارم با جواباتون و اگه می شه کمی شفاف سازی کنید تا بهتر بتونیم بحث کنیم :) 1- آفرینش رو دقیقا چی معنی می کنید که با این قطعیت صحیت می کنید در موردش ؟! 2- اتر دقیقا چیه ؟! اگه می شه کمی در مورد اتر صحبت کنید تا ببینم ایا می شه به ساختار وجودی شی ربط داد یا خیر پ.ن : در مورد سایر نظراتتون جای بحث است البته اما این دو سوال فکر کنم ریشه ای تر باشن ؟! ارادتمند شما اصلان 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست