رفتن به مطلب
fallkon

اگه شما رهبری یه ارتش پلید رو بر عهده داشتین؟

Recommended Posts

ILMARE

اول از همه به گوندور که احتمالا پایتخت بوده حمله میکردم و آرون رو میکشتم تا روحیه شاه اله سار ضعیف بشه . بعدشم اونقدر بخاطره مرگه همسرش بهش سرکوفت میزدم تا عذابه وجدان بگیره و خودش خودشو بکشه بعد از اون سراغه فرماندهانش میرفتم و یکی یکی به درک میفرستادمشون . 

ائووین هم بخاطر کشتن ویچ کینگ که حسابی از دستش حرصی شده بودمو میکشم بدنشو تیکه تیکه میکردم و تیکه هاشو به عنوانه هدیه به فارامیر میدادم . 

وقتی هم که فرماندهانشون از بین برن دیگه کشتنه بقیشون کاری نداره . 

البته قبل از همه این کارا حسابی خودمو قوی میکنم و همینجوری رو هوا بهشون حمله نمیکنم که بعد خودمو کله پا کنن .

اگرم بتونم مثل سائرون شکل زیبا به خودم میگیرم یه جوری به کاخ شاه راه پیدا میکنم و اونجا بینه مردم دشمنی میکارم و سعی میکنم تا اونجا که ممکنه بزارم تا خودشون دخله خودشونو بیارن . والا مگه من سربازامو از سره راه آوردم اخه :>

همون جا هم مخفیانه با آرون دوست میشدم و یه روز به یه بهانه ای از شاه دورش میکردم و اون موقع دور از چشمه همه دخلشو میاوردم . کی میخواست بفهمه کاره من بوده . شایدم تو غذاش سمی چیزی میریختم :-\

وای خدایا توبه.:( اینا چی بود من نوشتم اخه . 

کشتنه آرون که عاشقشم :-\=((

ویرایش شده در توسط ILMARE

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aran Dur

اگه یه ارتش بزرگ داشتم، اول دولگولدور رو می گرفتم و بعد از آسفالت کردن الف های میرکوود، همزمان به ریوندل و گاندور حمله می کردم و بعد از بالا و پایین به روهان یورش می بردم.

شکست که نمک ارتش داشتنه :))  B-)

در مورد سوال سومت هم باید بگم:

نیروی هوایی، زمینی و دریایی :))

خودمم روی یکی از اون موجودات بالدار سوار می شدم و هر وقت یکی واس ما شاخ شد، شاخش رو می شکستم :animatedfellbeast:

ویرایش شده در توسط Aran Dur

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
DARK@ LORD

اگه من یه ارتش بزرگ داشتم   ان قدر گسترشش میدادم که همه ازش بترسن و رو حرفش حرف نزنن وقتی به اندازه کافی بزرگ شد مخالفینم رو با خاک یکسان میکردم و فرقه محافظین تشکیل میدادم 

 و مانع جنگ ها میشدم  البته اینا شامل ویچ کینگ ونازگول واز اینجور چیزا نمیشه 

مخفی کننده

:D

 

 

ویرایش شده در توسط DARK@ LORD

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord of gondolin

فقط اژدها و بالروگ تولید میکردم ، به ترول ها آموزش ریشه ای جنگی میدادم ، فقط هم از یوروک هی ها استفاده میکردم . به گابلین ها میگفتم ، یه دژ بسازت عین هو آنگباند ، خلاصه میشدم ملکور دوم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فینگون

سلام

احتمالا خودم میکشتم. خخخخخ

واقعا هرچی بررسی می کنم بغیر از دوران ملکور و نبردهای آخر آن که باز هم اوضاع تاریکی با خیانت تونست روبه راه بشه . عموما اوضاع لشکرهای تاریکی خرابه و به جز تعداد و رهبران خاص چیزی برای گفتن ندارند.

اما من اگر یه لشکر در دوران چهارم داشتم چه میکردم.

بهتر به وضعیت  آردا یه نگاهی بندازیم.

شمال غرب و غرب: شاه السار با قویترین ارتش موجود در سرزمین میانه قصد بازسازی این مناطق داره. اگر در این منطقه حاضر بشم احتمالا موفق ترین حالت پیش میاد چون بدلیل خلا نیروهای موثر هم میشه آماده شد و استحکامات ساخت. اما بدیش اینه که نمیشه مانع قدرت گرفتن گوندور و روهان شد و سرانجام با ارتش مشترک شاه اله سار و ائومر پشت استحکامات تازه سازم روبرو میشم باید دید چطور شکست میخورم.

جنوب نه اون جنوب ها:اینجا ها مقر گاندور و روهان هست انتها هم جلو حرکت های خاص میگیرن پس وقتی میام اینجا که بتونم با غافل گیری روهان شکست بدم و توان مقابله با بازمانده های روهان و ارتش گاندور داشته باشم.

شمال شرق اونم نه شمال شرق: اینجا نیروها ضعیف تره اما یه اتحاد پنج گانه داره البته پتانسیلهایی هم داره ها . اتحاد دورفهای اره بور ،انسانهای دیل ،شاه تراندویل و الفهای سیاه بیشه ، عقابهای کوهستان و بئورن که خودش تنهایی هم یه لشکره ،پس باید تاکتیک پیچیده ای را در نظر گرفت. البته میشه روی وارگها و اورکهای موریا حساب کرد یا روی کله شقی دورفها که متاسفانه یه شاه خردمند دارند و این کار سخت میکنه . استراتژی در اینجا کاملا بستگی به ترکیب نیروها و ویژگی های نفراتم داره. اما به نظرم فقط یه استاد میتونه پیروزی بدست بیاره.

شرق و جنوب :اینجا ها عالی میرم یه حکومت درست میکنم و حال میکنم و دعا می کنم ملکور نیاد تا راحت بتونم یه سلطنت خوب و طولانی داشته باشم و منتظر فرصت باشم تا شاید بتونم یه انگلاکون بسازم و اونوقت با مشت بکوبم توصورت دشمن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
SAURON-DARKLORD

سلام دوستان با اینکه تازه عضو شدم ولی خیلی وقته از مطالب این سایت دارم استفاده میکنم دمتون گرم خیلی چیزا جالبی یاد گرفتم اینجا...

من سائورون ابتدا تمام موجودات شرور اردا رو باهم متحد می کردم ویچ کینگ رو میفرستادم میناس مورگول تا اونجارو یه پایگاه نظامی کنه و ازونجا شروع به ساختن منجنیق های قویتر وسایل محاصره بهتر میکردم نژاد اورک رو بهتر میکردم چطور سارومان بتونه من نتونم؟؟!!! بعدشم که تعداد ارتشم رفت بالا قبل از حمله تمامی راهای ورودی به موردور رو با ترولها و تله های زیاد پر میکردم که هیشکی حتی اونایی که تله میزارن هم زنده بیرون نیان و نزگول خامول در ورودی ارودریم( کوه نابودی ) به نگهبانی میگزاشتم با لشکری از هارادریم ها چون اورکها خیلی کودن و احمقن خیالم از بابت نرسیدن حلقه به کوه نابودی راحت میشد با پلانتیر به سارومان میگفتم که گاندولف رو داخل برج زندانی کنه تا نتونه فرار کنه و دیگه هیچ تحرکی نکنه تا نگفتم بعد به ویچکینگ دستور فتح میناستریث میدادم به هر قیمتی که شده و اگه شکست بخوره ازبین می برمش خادم ابله نمیخام به سارومان می گفتم هرچی جاسوس داره بفرسته و اخبار حلقه رو برام بیاره بعد ازون دوباره نیروی کمکی بزرگتری برای میناستریس میفرستم و بعد پیام اتحاد به شاه مردگان میدادم و تهدیدشون میکردم که یا بی طرف بمونن یا طرف من باشن اگر طرف من باشن الکی میتونم ازادشون کنم از نفرینشون و اگر جوابشون منفی بود کوه خاکستری و گزرگاه ارخ رو سرشون نابود میکردم و ورودی کوه رو میبستم تا هیچ ادمی نتونه پاشو اونجا بزاره سومین گروه اورک رو برا میناستریس میفرستم و به سارومان دستور فتح ادوراس و هلمزدیپ رو میدم که الان به سمت گاندور لشکرکشی کردن) و بهش میگفتم تمام خائنین رو بکشه مخصوص گریما بی خاصیت رو و مواظب انت ها باشه با ساخت سلاح و ترول های گرز دار و جنگل قدیمی فنگورن رو به اتیش بکشه تا انت ها نابود بشن حالا میناستریث فتح شده سواران روحان توان حمله ندارن و خبر فتح ادوراس و حرکت اورکهای به سمت هلمزدیپ رو میشنون و روحیه خودشون از دست میدن و نا امیدتر از همیشه به وسیله ویچکینگ نابود میشن.بعد ازون حمله کردن به شهرهای الفی رو تا زمان پیدا شدن حلقه فعلا متوقف میکنم بعد از پیدا کردن حلقه و هابیتها(فرودو و سام) رو با حلقه به موردور میارم جسم خودمو میسازم قدرت اصلیمو به دست میارم و هابیتها رو میدم به اورکها تا شکنجه کنن و بعد مرگشون باهاشون هابیت تخم مرغ درست کنن دور هم با خامول بخورن فرودو بچه خوشکل بود خخخ...با تمام قوا دستور حمله به کاراس گالادن میدم تا لورین رو در بند بکشن و زنده بیارن پیشم باهاش کار دارم من یه مایار هستم به هر حال زیبایی رو دوس دارم خخخ اما حلقه لورین نیه نار رو میخام حالا به تنهایی به داخل کوه نابودی میرم تمام حلقه های قبلی رو آب میکنم و یه حلقه قدرت دیگه با استفاده از قدرت خودشون میسازم که معادل حلقه یگانه باشه ولی چون قدرت تمام حلقه ها به حلقه یگانه متصله حلقه یگانه رو در کنار دریاچه نورون در موردور پنهان میکنم برمیگردم به دژسیاه خودم و لورین رو به عمیق ترین سیاهچاله میندازم خودم سوار بیست مستر میشم و با نازگول به ریوندل میرم و الروند رو نابود میکنم دژ دولگولدور رو بازسازی میکنم دستور حمله به دیگر سرزمینهای ازاد رو میدم تمام لنگرگاها رو نابود میکنم اجازه خروج زنده هیچکدوم از الفها از سرزمین میانه رو نمیدم حالا تخت شاهی رو در دژ سیاه قرار میدم و سارومان رو به حظور می طلبم با زندانیش گاندولف میتراندیر خاکستری و هردوتاشون به سیاچاله منتقل میکنم برای خودم شریک نمیخام تنها قدرت مطلق خودمم نه هیچکس دیگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...