LObeLia 4,013 ارسال شده در مارس 6, 2013 سلام بر آردایی های گرامی! داشتم به تاپیکای این انجمن نگاه میکردم دیدم درباره ی همه ی چی صحبت شده جز امضاهای کاربرا. بعضی از بچه ها واقعا امضاهای با مفهوم و عمیقی دارن. البته بعضیاشونم امضاهاشون خیلی اصیله. سلیقه ها متفاوته. بعضیا از عکس استفاده کردن و یه سری از کاربرا هم از متن و برخی هم فقط یه جمله. تعدادی امضاهاشون آردایی هست و چند نفری هم از بزرگان نقل قول کردن. اما همه ی امضاها قابل فهم نیستن و نیاز به توضیح بیشتر دارن. و هم اینکه چه چیزی کاربر رو وادار کرده که اون امضا رو انتخاب کنه؟ زیاد کشش نمیدم. امضاهاتون رو توی این تاپیک واسه دوستای آرداییتون با توصیف کردن, واضح تر کنین. 20 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در مارس 6, 2013 (ویرایش شده) من مثبت ندارم دیگه :دی خب در مورد امضام سخن رانی کنم؟ من 3 تا امضا داشتم اولین امضام که سخن تین گول با دورف ها در لحظات پایانیش بود یجورایی ابهت داشت واسه همین استفاده کرده بودمش دومیش یه جمله انگلیسی از یک بازی بود Technology offers us strength, strength enables dominance, and dominance paves the way for abuse که به نظرم خیلی خوب میاد و سومیش هم از سیل هست و معلومه چیه یه صحنه ی جالب بود واسم جای شکستن قدرت یک مایا، حلقه ای که خودِ ملکور نرفته بود طرفش اما به خاطر تقدیری که برای کارخاروت نوشته شده بود... ویرایش شده در مارس 6, 2013 توسط الوه 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
little lord 840 ارسال شده در مارس 6, 2013 امضای من یه جمله از خودمه شرح نداره اینو در فراق گل باجی گفتم:دی 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LObeLia 4,013 ارسال شده در مارس 6, 2013 ببخشید گل باجی ؟؟؟؟ امضای منم اول یکی از درد دل های دکتر شریعتی بود. توی کتاب گفتگوهای تنهایی. خیلی بنظرم متنش گیرا بود. آه که چقدر فاصله ی ما دور است. فکر میکنم که هیچوقت نرسی و من در کنار این دنیا تنها بمانم و تو همیشه منظره ی من باشی. این دومی هم که دیگه فکر کنم همه دوس داشته باشن. هم اسم خودم توشه هم از ایهامش خیلی لذت میبرم. هر دفعه میخونم به اندازه ی بار اولی که خوندم برام جذابیت داره. اول فکر کردم که امضام آردایی باشه اما بعد دیدم وقت زیاده. تا یه مدتی میخوام از این امضام کیف کنم. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
the LORD of the RINGS... 1,878 ارسال شده در مارس 6, 2013 امضا من مشخصه و چون به نظرم خیلی با نام کاربریم مچ هستش انتخاب کردم. و چون هم اولین جمله و کلمه ای که از کتابهای تالکین خودم هستش و مهمترین دلیل(البته به همراه فیلم لوتر)برای قدم گذاشتنم به دنیای تالکینه بسیار دوستش دارم. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
arw leg ara gan gim 386 ارسال شده در مارس 7, 2013 امضای من بسی مختصره و دارای ابهام بالاست و کلا کارم رو ساده کرده و دیگه نیازی نیست کلی وقت بزارم برای طراحی امضا! 10 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LObeLia 4,013 ارسال شده در مارس 7, 2013 گاهی وقت ها آدم باید وقت بذاره. من که دلم میخواد هر روز راجع به یه امضای تازه فکر کنم. اما از این یکی قشنگ تر هنوز پیدا نکردم. اگه میتونستم نام کاربریم رو عوض کنم اینکارو هم میکردم. نه اینکه کلا عوضش کنم اما یکم تغییرش میدادم. 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
arw leg ara gan gim 386 ارسال شده در مارس 7, 2013 گاهی وقت ها آدم باید وقت بذاره. من که دلم میخواد هر روز راجع به یه امضای تازه فکر کنم. اما از این یکی قشنگ تر هنوز پیدا نکردم. اگه میتونستم نام کاربریم رو عوض کنم اینکارو هم میکردم. نه اینکه کلا عوضش کنم اما یکم تغییرش میدادم. نظر شما محترمه ولی ما باید سعی کنیم که کمتر برای این ظواهر وقت بزاریم.ما بیشتر باید سعی کنیم کاربران مفیدی برای این سایت باشیم تا کاربران خوشگلتری برای سایت!البته باز اعلام میکنم من قصد توهین به نظر شما رو ندارم و نظر شما هم خیلی برای من محترمه. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LObeLia 4,013 ارسال شده در مارس 7, 2013 فرمایش شما صحیح. اما من اینجا فقط دارم در مورد امضا صحبت میکنم. اینکه دوست دارم هی عوضش کنم نه اینکه از مفید بودن توی آردا غافل شم و فقط دنبال ظاهرسازی باشم. وگرنه این یه امر مسلمه که باید از پایه قوی شیم و خودمونو نشون بدیم. بالاخره حتا توی زندگیم انسان باید به ظاهرش اهمیت بده. توی آردا هم باید ظاهر و باطن رو زیبا کرد. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
amir 284 ارسال شده در مارس 8, 2013 (ویرایش شده) امضای من یک جمله ی کوتاه هست که گاندالف در اتحاد دوبرج به آراگورن گفت. این جمله در معنای کامل منظور گندالف ، امید هست و همون طور که گندالف طبق این جمله سر قرار می آد و باعث پیروزی جنگ هلمزدیپ می شه یجورایی حس اینکه باید به آینده اطمینان داشت به آدم دست می ده . به همین خاطر تصمیم دارم هیچ وقت این امضا رو تغییر ندم ! ویرایش شده در مارس 8, 2013 توسط amir 12 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
majid13 80 ارسال شده در مارس 8, 2013 من ذهنیتمو از زندگی و با کمک دیالوگی که آراگورن توو جنگ به یارارانش گفته بود ترکیب کردم و یه همچین چیزی درآوردم. :دی 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Théoden 2,187 ارسال شده در مارس 9, 2013 من ذهنیتمو از زندگی و با کمک دیالوگی که آراگورن توو جنگ به یارارانش گفته بود ترکیب کردم و یه همچین چیزی درآوردم. :دی البته اين ذهنيت شماست و محترمه. ولي فكر نمي كنم ذهنيت درستي باشه. 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Lady Eowyn 694 ارسال شده در مارس 9, 2013 (ویرایش شده) امضای منم که معلومه یکی از دیالوگهای ائووین بود, توی کتاب البته. دوست داشتم که امضام متناسب با نام کاربریم باشه. تو کتاب ائووین یکی از محبوبترین شخصیتها برای من بود, ولی تو فیلم شخصیتش خیلی تغییر کرده بود برای همین دوست داشتم یکی از دیالوگهاشو از تو کتاب انتخاب کنم نه از فیلم. این جمله ای که انتخاب کردم خیلی برام قابل درک و ملموسه. ویرایش شده در مارس 9, 2013 توسط Lady Eowyn 13 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
majid13 80 ارسال شده در مارس 9, 2013 (ویرایش شده) البته اين ذهنيت شماست و محترمه. ولي فكر نمي كنم ذهنيت درستي باشه. بله شما درست میگین ولی متاسفانه این حقیقت تلخ برا من یکی ثابت شده و خیلیا بخاطر منافع شخصیشون حاظرن نزدیکترین کسشونو دور بزنن! منم چند وقتیه که تصمیم دارم همینکارو کنم. بقول هیچکس اینجا جنگله بخور تا خورده نشی! :-? ویرایش شده در مارس 9, 2013 توسط majid13 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Lady Eowyn 694 ارسال شده در مارس 10, 2013 بله شما درست میگین ولی متاسفانه این حقیقت تلخ برا من یکی ثابت شده و خیلیا بخاطر منافع شخصیشون حاظرن نزدیکترین کسشونو دور بزنن! منم چند وقتیه که تصمیم دارم همینکارو کنم. بقول هیچکس اینجا جنگله بخور تا خورده نشی! :-? هر چند که نظرتون محترمه دوست عزیز ولی خیلی ناراحت کننده است که به اینچنین نتیجه ای رسیدید. شاید راه حل بهتر این باشه که ادم اونقدر اقتدار و قدرت تو شخصیتش ایجاد کنه که نگذاره مورد اجحاف بقیه واقع بشه ولی خودش هیچوقت اون روشهای نادرست رو استفاده نکنه. قطعا" راه سختیه ولی عمل کردن مطابق قانون جنگل هم خیلی وحشتناکه. :D البته بازم نظرتون محترمه. ببخشید که از موضوع تاپیک منحرف شدم. 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Bliss 38 ارسال شده در مارس 10, 2013 (ویرایش شده) این جمله رو توی یه کتاب فانتزی خوندم و به نظرم یه حقیقت محض اومد؛ واقعیتی که در تمام دوران ازش استفاده میشه ویرایش شده در مارس 10, 2013 توسط Bliss 13 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
anonymous 265 ارسال شده در مارس 10, 2013 این جمله رو توی یه کتاب فانتزی خوندم و به نظرم یه حقیقت محض اومد؛ واقعیتی که در تمام دوران ازش استفاده میشه نمیدونم چرا منو یاد 1984 اورول انداخت... (البته اگه راستشو بگم میدونم چرا:-? ) 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Lady Eowyn 694 ارسال شده در مارس 10, 2013 نمیدونم چرا منو یاد 1984 اورول انداخت... (البته اگه راستشو بگم میدونم چرا :-? ) منکه علاوه بر 1984 یاد خیلی چیزای دیگه هم میافتم. خیلی حرف پر کاربردیه. :D 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
S.A.F_K.O.L 120 ارسال شده در مارس 11, 2013 درود راستش چیزی که تو امضا من هست زیاد نمیشه در قالب جملات بیانش کرد. بیشتر یه جور درک از زندگیه. خط اول بیشتر برام به این مفهوم اشاره داره که به نظرم بیشتر عقاید بنیادی بشر که در حال حاضر عامه مردم به عنوان حقایق انکار ناپذیر قبولشون دارن مثل اختیار و جبر - مفهوم خدا - چرا بودنمون و... همگی دروغه(در برخی موارد اشتباهه)! برای پذیرش یا رد هر بینشی شرط اول اینه که باید مثل کودک خام بود. چیزی که عامه مردم ندارن. خط دوم دلیل اینه که چرا زندم!!! :D خط سوم هم نمیشه گفت خودتون حدس بزنید. البته سادست:-? 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در مارس 13, 2013 (ویرایش شده) من مثبت ندارم دیگه :دی إحساس هم دردي با الوه گرامي ! آخه ٢٥ تا شد سهميه ؟؟ و اما ( پايان ... ) خوب أمضاهأي متفاوتي داشتم كه الان يادم نيست اما مضمونشون با عقايدم همخوني مي كرد البته چند تا امضا هاي اخرم رو يادم كه چي بود ! ١- بايد انديشيدن را آموخت ، نه انديشه ها فكر نكنم ديگه توضيحي بخواد براش ! ٢- دومين امضام اگه اشتباه نكنم اين جمله از كوئليو بود ! ديوانه بمانيد اما مانند عاقلان رفتار كنيد خطر متفاوت بودن را بياموزيد كه بدون جلب توجه متفاوت باشيد ٣- سومين امضام اين شعر بود ! Hey you Listen to ME ! Time to play the game It's all about the game, and how you play it I am the game, you don't wanna play me Hahahahahaha Let s Go to Ring... و اخرين امضام هم هست پايان !! پايان شروعي هست براي بودن بايد پايان داد تا شروع كرد !! ویرایش شده در مارس 13, 2013 توسط Aslan 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
the LORD of the RINGS... 1,878 ارسال شده در مارس 13, 2013 (ویرایش شده) من در مورد امضا آخرم(دومین امضام!)کامنت دادم و میخواستم در همون کامنت در مورد امضا اولم توضیح بدم ولی یادم رفت.این شد که گفتم الان بیام بگم چون خیلی جمله متفکرانه ایه به نظرم. امضا اول من یه جمله بسیار قصار از بازیگر محبومبم مارلون براندو بود که گفته: " ترجیح می دهم روی موتور سیکلتم باشم و به خدا فکر کنم تا اینکه در کلیسا باشم و به موتور سیکلتم فکر کنم" واقعا آدم رو وادار به فکر کردن میکنه. به لیتل لرد:بله هردو مضمون یکیه و طلایی ویرایش شده در مارس 13, 2013 توسط the LORD of the RINGS... 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
little lord 840 ارسال شده در مارس 13, 2013 (ویرایش شده) من در مورد امضا آخرم(دومین امضام!)کامنت دادم و میخواستم در همون کامنت در مورد امضا اولم توضیح بدم ولی یادم رفت.این شد که گفتم الان بیام بگم چون خیلی جمله متفکرانه ایه به نظرم. امضا اول من یه جمله بسیار قصار از بازیگر محبومبم مارلون براندو بود که گفته: " ترجیح می دهم روی موتور سیکلتم باشم و به خدا فکر کنم تا اینکه در کلیسا باشم و به موتور سیکلتم فکر کنم" واقعا آدم رو وادار به فکر کردن میکنه. امضا اول من یه جمله بسیار قصار از بازیگر محبومبم مارلون براندو بود که گفته: " ترجیح می دهم روی موتور سیکلتم باشم و به خدا فکر کنم تا اینکه در کلیسا باشم و به موتور سیکلتم فکر کنم" واقعا آدم رو وادار به فکر کردن میکنه. لوتر عزیز دکتر شریعتی هم ی جمله با همین مضمون و معنی داره که میگه :"ترجیح میدهم با کفش هایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد باشم و به کفشهایم فکر کنم" ویرایش شده در مارس 13, 2013 توسط little lord 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
R-FAARAZON 10,192 ارسال شده در مارس 13, 2013 (ویرایش شده) امضای من یه شعر از آرسنی تارکوفسکی پدرآندری تارکوفسکی از بزرگترین کارگردانهای سینمااست پدر تارکوفسکی شاعر بود و آندری از همون کودکی در خونواده ای مذهبی و فرهنگی بزرگ شد و این در آثار این کارگردان شهیر بخوبی مشخصه تاکوفسکی رو میتونیم پدر سینمای معناگرا بدونیم کسی که با دقت خاص خودش به همراه استنلی کوبریک عمقی ویژه به سینما بخشید معروف ترین فیلمهای تارکوفسکی عبارتند از :آینه،سولاریس،استاکر،نوستالژیا و ... متن شعر که در ادامه به صورت کامل براتون میارم رو تارکوفسکی در فیلم استاکر استفاده کرده باشد که رویا ها ، بارور شوند ، چنانکه شاید ... باشد که مردمان ایمان آورندگان باشند ... و باشد که به سخره گیرند ، شهواتشان را چرا که آنچه شهوتش می نامند توان نهانی احساساتشان نیست بلکه سایشی است میان روح درون و جهان بیرون و فرای هرچه ... باشد که بر خویشتن خویش ایمان آورند ... باشد که چون خردان ناتوان شوند چرا که ضعف توانی مضاعف است و قدرت بی بها ... آدمی چون زاده شود ، ضعیف است و منعطف و به مرگ مغلوب ، جامد است و ناهموار به هنگام رویش ، درخت سست و ظریف است اما چونان که به خشکی ، سخته شود ، فراز مرگ اوست جمود و قدرت ، یاوران مرگ اند ... و ضعف و سستی ، صورتگران تازگی بودن ... پس هر آنچه بر جمود خویش مزمن شود ، پیروزی نخواهد یافت. ۲ و زمین از زلزله ای عظیم در خود لرزید و خورشید تیره گون شد به سیاهی گیسوان تنیده در هم و کاسه ی ماه ، لبریز از خون گشت و ستارگان آسمان بر زمین فرود آمدن چونان انجیربنی که از بادی سهمگین نارسیده انجیرکانش را می پراکند و آسمان شکافت و چون طوماری در خود پیچید و کوه و جزیره ای بر جای خود در نماند ... و شاهان زمین و بزرگان و توانگران و دلیران و زورمندان و آزاده مردمان خویش به غارها و صخره ها و کوهها ، نهان کردند و فریاد بر آوردند بر صخره ها : " فرو ریزید بر ما و نهانمان دارید از اوی آنکه بر سریر شاهی نشسته است آنکه سخت است در غضب چرا که موعود روز خشمش در رسیده و اینک که راست مجال مقاومت ؟ " ۳ تابستان سپری شد و کتیبه ی یادبودی بر جای نگذاشت خورشید کماکان گرم بود اما این نیز کافی نبود حقایق را توان تحقق بود چونان کرک نرم گیسوانت محصور شده در کف دستانم اما این نیز کافی نبود اهریمنی از بین نرفت اما در آینده ای نیک انجام جهان در شور می درخشید اما این نیز کافی نبود زندگانی جاودان پنهان بود و این مرا به خنده وا می داشت و من سرمست خوش اقبالی بودم اما این نیز کافی نبود برگی هرگز پژمرده نشد شاخه ای هرگز نشکست و روز ، چون آینه ای درخشانشان می نمود اما این نیز کافی نبود ۴ چشمانت را دوست می دارم ، ای دوست.... و آن فریبنده حرکات آتش وارش را .... و هنگامی را که به ناگاه خیره می شوند به سان آذرخشی آسمانی که همه جا را می لرزاند اما من چیز دیگری را در شگفت و تحیرم .... چشمانت را زمانی که به زیر افکنده شده اند هنگامی که شعله های آسمانی عشق در آنها فرو خفته است و در آن گاه می توان از میان مژگان اندوهگینت خواهش غمگین و سرد آرزوها را دید ویرایش شده در مارس 13, 2013 توسط R-FAARAZON 20 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Light king 462 ارسال شده در مارس 15, 2013 این اولین امضایی بود که برای اکانتم توی یه فروم قرار دادم بعدا توی همه فروم ها گذاشتمش تا بالاخره برای اکانت آردا هم گذاشتم در واقع دو جمله از گندالفه که واقعا خیلی ازشون خوشم اومد به طور شانسی دو صفحه از سایت اصلی باز کردم و دو جمله ای که اون گوشه میذاره رو به عنوان امضام گذاشتم ! بر حسب شانس جفتشون از گندالف ! 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
حلقه یگانه 359 ارسال شده در مارس 16, 2013 اصلا یادم رفته امضام چی بود !!! : دی . . . ممکن است چند صباحی بیشتر باقی نمانده که تاریکی بر سر دنیای ما فرود آید، و وقتی تاریکی از راه میرسد امیدوارم با عزم راسخ با آن روبهرو شوم؛ اما تا خورشید هنوز میدرخشد دیدن شما برایم تسلی خاطری است. چه، شما و من هر دو زیر بالهای سایه قرار گرفتیم و دستی مشترک هردوی ما را بازگرداند.» سخنان فارامیر خطاب به بانو ائووین یه جمله ی پر از امید و غرور هست(شاید بخندین! ولی به من که این حسو میده ) از کتاب که با هر بار خوندنش کلی حال میکنم و خیلی ازش خوشم میاد مخصوصا از این قسمتش: ( چه، شما و من هر دو زیر بالهای سایه قرار گرفتیم و دستی مشترک هردوی ما را بازگرداند.) 10 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست