elros 250 ارسال شده در فوریه 2, 2010 The New Sadow اول اینو بگم که سواد من از انگلیسی چیز اندک تر از اندک هست. این ترجمه مزخرف و پر از غلط رو گذاشتم اینجا تا اگه کسی نمی دونه خود تالکین هم اول حوس کرده بوده دنباله ی ارباب حلقه ها رو بنویسه بعد بی خیال شد بدونه. اگه بعدا حال داشتم یه خلاصه ای از داستان رو هم می ذارم. و برای اطلاع بیشتر می تونین http://tolkiengatewa.../The_New_Shadow و http://lotr.wikia.co.../The_New_Shadow رو ببینین. یا کتاب 12هم قسمت چهارم UNFINISHED TALES رو بخونین. و کلا اگه دوست داشتید بحث تکراری ولی همیشه جذاب درباره ادامه شاهکار استاد داشته باشیم. سایه ی جدید سایه ی جدید دنباله ای ناتمام (حدود 30 صفحه) بر ارباب حلقه هاست که تالکین نوشتن آن را رها کرد. داستان در عهد الداریون، پسر اله سار حدوداً 150سال پس از سقوط باراد-دور اتفاق می افتد. و در آن از درخت تاریک و دو شخصیت سائلون و بُرلاس نام برده شده است. تالکین احساس کرد هیچ چیزی در دوران چهارم افسونگر یا باورنکردنی تر از کتاب های قبلی نخواهد بود. همچنین با شکست خوردن ملکور و سائورن هیچ مظهر شری در جهان وجود ندارد. تالکین چنین شرح می دهد: "من نوشتن داستانی قریب 100 سال پس از سقوط را آغاز کردم، اما معلوم شد شوم و افسرده کننده است. از آنجایی که ما با انسان ها طرفیم اجتناب ناپذیر است که ما باید نگران باشیم در مقابل تاسف انگیزترین ویژگی طبیعی آن ها: سیری سریع شان دردر ازاء خوبی. در حالی که مردم گوندور در دوران صلح، عدالت و رفاه، ممکن است ناخشنود و بی قرار شوند – در حالی که سلسله پادشاهان از تبار آراگورن ممکن است تنها پادشاهان و حکمرانان شوند – مانند دنه تور یا بدتر. من متوجه شدم حتی اگر زودتر نقشه های انقلابی نمایان می شد، درباره ی یک مرکز مذهبی مخفی، در حالی که پسرهای گوندوری در حضور اورک ها بازی می کنن و صدمه می بینن. من می تونم یک تریلر در مورد نقشه و کشف و سرنگونی اش بنویسم – ولی تنها همین خواهد بود. ارزش انجام دادن ندارد." نامه های جی. آر. آر. تالکین، نامه 256 کریستوفر تالکین این اثر را در "مردم سرزمین میانه" آخرین جلد از تاریخچه ی سرزمین میانه منتشر کرده است. 23 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در فوریه 3, 2010 هوم این قدر خودتو دست کم نگیر ترجمت اون قدر ها هم که می گفتی بده بد نیست که خوبه !!! . . خوب اگه حال داشتی یا نداشتی حالم نیست بگذار ببینیم :دی 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در فوریه 4, 2010 ترجمه ات مشکلی نداشت! هر چی سریع تر بقیه اش رو هم بزار الروس عزیز 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در فوریه 4, 2010 ترجمه ات مشکلی نداشت! هر چی سریع تر بقیه اش رو هم بزار الروس عزیز این ترجمه ها ترجمه ی اون لینکایی بود که جناب الروس دادن همچنان منتظریم... 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
elros 250 ارسال شده در فوریه 5, 2010 داستان در گوندور با بورلاس شروع می شه.این با زمان مشکل ایجاد می کنه چون کتاب در دوران الداریون می گذره و بورلاس رو 200 ساله می کنه. بورلاس نگران یک انجمن سری تشکیل شده توسط پسران گوندور می شود.آن ها مثل اورک ها لباس می پوشند و کارهای اورکی انجام می دهند مانند قطع کردن بدون دلیل درختان.همچنین شایعاتی وجود دارد در مورد مردی به نام هرامور که معادل "دارک لورد" در کونیا ،رهبر فرقه است. تالکین آن را یک فرقه ی شیطانی می نامد ،بانابراین احتمالا احیای پرستش مورگوت و سائورن بوده. داستان ادامه دارد تا جایی که بورلاس یک دعوتنامه از سائلون دریافت می کند،مرد جوانی که پسرش با او بزرگ شده،برای شرکت در یک مجلس محرمانه. جلسه احتمالا با فرقه است، هرچند معلوم نیست که آیا سائلون یک عضو است یا برای نابودی آن کمک می خواهد. 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در فوریه 5, 2010 اوهوم پس ماجرا همش انسان ها باید باشن چون تنها مایار باقی مونده تا اونجا که من میشناسم راداگاست قهوه ای هست حالا اینا زیر سر کیه ؟؟؟ من فکر کنم زیر سر همین مردم شرقی البته بعضی از موجودات کارن دوم هم باقی موندن توی گورپشته ها 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
elros 250 ارسال شده در فوریه 5, 2010 معلوم نیست زیر سر کیه چون تالکین داستان رو ول کرد. از مایار راداگاست قهوه ای می تونسته هنوز تو سرزمین میانه باشه همین طور جادوگران آبی احتمالا تالکین می خواسته داستان رو برای انسان ها بنویسه البته چون تو عهد الداریون داستان اتفاق می افته دورف ها و الف ها هم می تونستن توش باشن. Celeborn احتمالا هنوز تو سرزمین میانه بوده و همین طور ممکنه Thranduil و همچنین پسران الروند که تو سرزمین میانه موندن. اصلا تالکین می تونسته دلیل موندن پسران الروند تو سرزمین میانه رو همین بگه. پسران الروند می تونن نقشی که الروند برای وارثان ایزیدلور بازی کرد رو برای وارثان آراگورن بازی کنن. چه داستانی می شدElladanو Elrohir همراه خواهرزادشون بجنگن 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در فوریه 6, 2010 چه داستانی می شد! این طور که میگی یه انجمن سری تشکیل میشه و این چیزا باید داستان خیلی قشنگی از آب در بیاد حیف که ادامه اش نداد! 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
suman 0 ارسال شده در اوت 13, 2013 متنی از این ترانه وجود نداره. در واقع همون حکایات سیلماریلیون هست. تالکین فقط ازش اسم میبره و به محتواش اشاره نمیکنه. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
OoO 6 ارسال شده در اوت 13, 2013 چه داستانی می شدElladanو Elrohir همراه خواهرزادشون بجنگن با کی بجنگن؟ 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
شوالیه سپید 166 ارسال شده در اوت 14, 2013 رفیق نسبتا خوب ترجمه کردی....چرا نمیخوای ادامه بدی.....تو بخش ترجمه این نوع کتاب ها میتونی موفق باشی... diyako :P 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در اوت 15, 2013 با کی بجنگن؟ با نیروی پلیدی در دوران چهارم... رفیق نسبتا خوب ترجمه کردی....چرا نمیخوای ادامه بدی.....تو بخش ترجمه این نوع کتاب ها میتونی موفق باشی... diyako :P خب این تقریبا تموم شده، فقط خلاصه اش مونده که دیگه خود جناب الروس باید بیان! :پی 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در اوت 22, 2013 ترجمه ات مشکلی نداشت! هر چی سریع تر بقیه اش رو هم بزار الروس عزیز اول این که ترجمه ی این اثر کجاست ؟ :دیـ والا من یه ماه پیش قبل از این که این تاپیک رو ببینم { باید دوباره بشینم و تاپیک های فروم رو واکاوی کنم } این داستان رو دیدم و خواستم ترجمه ش کنم اما چون در گیر دو مقاله دیگر بودم هی امروز فردا می کردم که رسید و این تاپیک رو دیدم و کلا بی خیال ترجمه شدم :D اما الان هرچی می گردم ترجمه ی جناب الروس رو نمی بینم :P 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
شوالیه سپید 166 ارسال شده در سپتامبر 7, 2013 اول این که ترجمه ی این اثر کجاست ؟ :دیـ والا من یه ماه پیش قبل از این که این تاپیک رو ببینم { باید دوباره بشینم و تاپیک های فروم رو واکاوی کنم } این داستان رو دیدم و خواستم ترجمه ش کنم اما چون در گیر دو مقاله دیگر بودم هی امروز فردا می کردم که رسید و این تاپیک رو دیدم و کلا بی خیال ترجمه شدم :? اما الان هرچی می گردم ترجمه ی جناب الروس رو نمی بینم :? توجه کن به اولین پیامی که تو این تاپیک نوشته شده توسط elros این 2 سایت متن اصلی رو نوشتن: .http://tolkiengatewa.../The_New_Shadow و http://lotr.wikia.co.../The_New_Shadow اینم ترجمه متن سایت که توست elros انجام شده ... سایه ی جدید سایه ی جدید دنباله ای ناتمام (حدود 30 صفحه) بر ارباب حلقه هاست که تالکین نوشتن آن را رها کرد. داستان در عهد الداریون، پسر اله سار حدوداً 150سال پس از سقوط باراد-دور اتفاق می افتد. و در آن از درخت تاریک و دو شخصیت سائلون و بُرلاس نام برده شده است. تالکین احساس کرد هیچ چیزی در دوران چهارم افسونگر یا باورنکردنی تر از کتاب های قبلی نخواهد بود. همچنین با شکست خوردن ملکور و سائورن هیچ مظهر شری در جهان وجود ندارد. تالکین چنین شرح می دهد: "من نوشتن داستانی قریب 100 سال پس از سقوط را آغاز کردم، اما معلوم شد شوم و افسرده کننده است. از آنجایی که ما با انسان ها طرفیم اجتناب ناپذیر است که ما باید نگران باشیم در مقابل تاسف انگیزترین ویژگی طبیعی آن ها: سیری سریع شان دردر ازاء خوبی. در حالی که مردم گوندور در دوران صلح، عدالت و رفاه، ممکن است ناخشنود و بی قرار شوند – در حالی که سلسله پادشاهان از تبار آراگورن ممکن است تنها پادشاهان و حکمرانان شوند – مانند دنه تور یا بدتر. من متوجه شدم حتی اگر زودتر نقشه های انقلابی نمایان می شد، درباره ی یک مرکز مذهبی مخفی، در حالی که پسرهای گوندوری در حضور اورک ها بازی می کنن و صدمه می بینن. من می تونم یک تریلر در مورد نقشه و کشف و سرنگونی اش بنویسم – ولی تنها همین خواهد بود. ارزش انجام دادن ندارد." نامه های جی. آر. آر. تالکین، نامه 256 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
نولوفینوه 1,690 ارسال شده در نوامبر 1, 2013 من که خیلی دوس میداشتم همچون چیزی می داشتیم!! .. برا طرفداران سیل و ارباب .. هنوز هم جالب می بود .. خوب شاید فروش کمتر و خواننده کمتر داشت .. اما خوب .. من که خودم شخصا می خواستم بدونم اینبار استاد به چیفک می کنه .. اینکه گفته روزنه تاریکی تو قلبا ها می مونه هر چن وقت یه بار رشد می کن و .. به کجا میکشه!! من درمورد پیشگویی و برگشت ملکور و همچین چیزایی قبلا شنیده بودم .. کسی می دونه جریان چیه؟!؟! اونم یک مایار نیس .. مایا هست .. راداگاست تنها مایا هست.... به به ... جالب بوده .. حیف که ادامه ندان!!! 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
starry night 140 ارسال شده در نوامبر 1, 2013 اصلا شهامت خوندنشو ندارم... هر چند میدونم دوران خوشی بعد از تاجگذاری اله سار تا ابد پایدار نمیمونه اما دلمو به happy ending اش خوش میکنم امان از دست این انسان!!!! 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
shima k 41 ارسال شده در نوامبر 4, 2013 من نتونستم ترجمه رو پيدا كنم ميشه راهنمايي كنيد؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در فوریه 26, 2014 پست هایی که اخیرا در این تاپیک زده شده بود، به علت نداشتن هیچگونه ارتباطی، به تاپیک مناسبش یعنی «بازگشت تاريكي در عصر چهارم» انتقال یافت. این تاپیک قراره به اطلاعات موجود از نوشته های تالکین در مورد دوران چهارم بپردازه، هم اینکه این تالار، تالار داستان های سرزمین میانه هست که توضیح کارش اینه: «بحث درباره هرگونه داستان ترجمه شده از دنیای تالکین و یا مطالبی درباب حوادث مختلف آردا» اما بحث های در گرفته شامل توضیحات تالار سرزمین میانه بودن که توضیحش این هست: «ماجراها و داستانهای FanFiction , ادامه عصر چهارم تالکین , زندگی خیالی شما در سرزمین میانه» برای راحتی خودتون، کاربران دیگه ای که توی فروم هستن یا تازه بهش وارد میشن، مدیران و مهمانان با کمی دقت میتونید پست هاتون رو در جای خودش بزنید، اگرم سوالی در این رابطه داشتید، میتونید از تیم مدیریت یا دوستان دیگه بپرسید و جوابش رو بگیرید ممنون از توجهتون :)) 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
میثراندیر 524 ارسال شده در فوریه 26, 2014 اوهوم پس ماجرا همش انسان ها باید باشن چون تنها مایار باقی مونده تا اونجا که من میشناسم راداگاست قهوه ای هست حالا اینا زیر سر کیه ؟؟؟ من فکر کنم زیر سر همین مردم شرقی البته بعضی از موجودات کارن دوم هم باقی موندن توی گورپشته ها مگه راداگاست بوسیله ی سارومان کشته نشد؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hamid stormcrow 5,052 ارسال شده در فوریه 26, 2014 مگه راداگاست بوسیله ی سارومان کشته نشد؟ اولا که یه مایا رو کلا نمیشه کشت! نهایت بشه کالبد فیزیکیش رو ازش گرفت! که تازه اونم اگر مایای قدرتمندی باشه می تونه کالبدش رو بازسازی کنه مثل سائورون که سه بار این کار رو کرد اما اگه خیلی ضعیف شده باشه دیگه نمی تونه شکل فیزیکی پیدا کنه و به صورت یه روح سرگردان باقی می مونه مثل سائورون وسارومان بعد از جنگ حلقه ثانیا همین اتفاق از دست دادن جسم فیزیکی برای راداگاست اصلا اتفاق نیفتاد! 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
گلورفیندل 474 ارسال شده در مارس 1, 2014 مگه راداگاست بوسیله ی سارومان کشته نشد؟ کلا تا جایی که من خوندم تالکین درباره سرنوشت راداگاست اطلاعاتی نداد آخرین باری که اسمش ذکر شد زمانی بود که یاران حلقه توی ریوندل بودن و قاصدا رفته بودن به محل زندگیش ولی اونجا پیداش نکرده بودن. 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
میثراندیر 524 ارسال شده در مارس 1, 2014 اولا که یه مایا رو کلا نمیشه کشت! نهایت بشه کالبد فیزیکیش رو ازش گرفت! که تازه اونم اگر مایای قدرتمندی باشه می تونه کالبدش رو بازسازی کنه مثل سائورون که سه بار این کار رو کرد اما اگه خیلی ضعیف شده باشه دیگه نمی تونه شکل فیزیکی پیدا کنه و به صورت یه روح سرگردان باقی می مونه مثل سائورون وسارومان بعد از جنگ حلقه ثانیا همین اتفاق از دست دادن جسم فیزیکی برای راداگاست اصلا اتفاق نیفتاد! یه سوالی مگه گندالف کشته نشد و توسط ارو به سرزمین میانه بازگشت؟ اگه کشته شد خوب پس مایار هم کشته می شن دیگه .(در هر صورت بالروگه که کشته شد. مگه بالروگ مایا نبود) 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hamid stormcrow 5,052 ارسال شده در مارس 1, 2014 یه سوالی مگه گندالف کشته نشد و توسط ارو به سرزمین میانه بازگشت؟ اگه کشته شد خوب پس مایار هم کشته می شن دیگه .(در هر صورت بالروگه که کشته شد. مگه بالروگ مایا نبود) کشته نشد جسمش از بین رفت روحش به والینور برگشت ولی والار تصمیم گرفتن دوباره برش گردونن! بالروگ هم همینطوره فقط جسم فیزیکیش از بین میره به طور کلی منظور اینه که مایار حتی پس از همین مرگ ظاهری جسمانی مثل الفها روحشون به تالارهای ماندوس نمی ره 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Armando 1,660 ارسال شده در مارس 16, 2015 باسلام خدمت دوستان و حمید استورم کرو عزیز اما منظور از مردن همینه دیگه . پس مردن یعنی چی؟ در کل که روح از بین نمیره. مگه میشه چیزی نیست بشه و ار تاریخ و خاطرات بره انگار هیچ وقت نبوده؟ کلا از فضا و مکان نیست بشه. مردن یعنی همین این که جسم تخریب بشه و از بین بره.این طورنیست؟ 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
لرد الکساندر سان 57 ارسال شده در مارس 24, 2015 فکر نکنم توی اصل کتاب کلمه مرگ رو هرگز استفاده کرده باشه... پس این که مرگ رو براشون به کار ببریم و بگیم مرده مرده هست اشتباهه... و لطفا مایا ها رو با انسان مقایسه نکنید و یکی ندونید چون یکسان نیستن. پس از بین رفتن جسم برای اونا قرار نیست همون طور باشه که برای انسان ها و الفها و بقیه هست. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست