فروغ و حلقه؟

[ققنوس آبی 253]

سلام!

آقا ببخشید! ولی نتونستم در برابر وسوسه ی شنیدن نظرات شما مقاومت کنم. خیلی وقت بود میخواستم اینو بذارم ببینید. جون من نظرتون چیه؟

نام شعر : حلقه نام شاعر فروغ فرخ زاد

دخترک خنده کنان گفت که چیست

راز این حلقه زر

راز این حلقه که انگشت مرا

این چنین تنگ گرفته است ببر

راز این حلقه که در چهره او

اینهمه تابش و رخشندگی ست

مرد حیران شد و گفت:

حلقه خوشبختی است، حلقه زندگی است

همه گفتند: مبارک باشد

دخترک گفت: دریغا که مرا

باز در معنی آن شک باشد

سال ها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر

دید در نقش فروزنده او

روزهائی که بامید وفای شوهر

بهدر رفته، هدر

زن پریشان شد و نالید که وای

وای، این حلقه که در چهره‌ او

باز هم تابش و رخشندگی است

حلقه بردگی و بندگی است

[MAS 119]

راستش معمولا ًقریب به اتّفاق کسانی که شعر فروغ می خونند و یا باهاش آشنا هستند، شیفتۀ یک خصوصیت بارز اشعار فروغ می باشند. آن خصیصه هم چیزی نیست به جز رک بودن و رودربایستی نداشتن شاعر در قبال احساسات درونی اش . با این وصف و با خواندن شعر بالا به سادگی می توان دریافت که منظور فروغ از حلقۀ بندگی و بردگی، چیزی جز حلقۀ ازدواج که در اصل نماد سنّت های دیرینیۀ آن بوده و طبیعتاً شاعره ای مانند فروغ را خوش نمی آمده، نبوده است. و شاید بتوان به یقین گفت که منظور فروغ از آن حلقه، مطمئنّاً حلقۀ یگانه نیز نبوده است.

[ققنوس آبی 253]

خدای من! MAS عزیز! یعنی من اینقدر ابله به نظرم میرسم؟ یا شاید فکر میکنی دیوانه هستم؟

البته که میدانم منظور فروغ حلقه نبوده ست! اصلا هم نیازی به ایراد خطابه نبود در مورد خصوصیات شعر فروغ که خودت بهتر میدونی دوره ای بوده! این خنده دار ترین چیزی بود که در عمرم شنیده ام... فروغ و حلقه ی یگانه! باید متوجه میشدی که منظور من دید طنز یا فکاهی گونه به این شعر بود! خواستم کمی بخندیم. وگرنه آخرین مطلبی که به ذهن من میرسید در این مورد همان نظری بود که تو گفتی ، واقعا که!

موفق باشی رفیق... انصافا خیلی باحالی!

[مالبت پیر 113]

نه ققنوس جان دیوانه به نظر نمی رسی و فکر نمی کنم مس عزیز هم یک چنین منظوری داشته باشه و یا فکر کرده باشه تو این دوتا حلقه رو یکی گرفتی. فکر می کنم یه مقدار آرایه طنز و شوخی توی جمله آخر مس هست که نگرفتی.

ولی در مورد این که به شعر فروغ بخندیم. راستش به نظر من خنده دار نمیاد و واژه خنده دار یه مقدار توهین آمیزهم هست. شعر، شعر جالبیه و این که توی آردا از حلقه ازدواج یاد کنی هم جالبه. یاد بحث های ترولی افتادم که پشت سر گالادریل حرف در آورده بودیم. به قول لگولاس، دو تقطه دی.

[Niphredil 8]

سلام... شعر خیلی قشنگیه. منم با مالبت پیر موافقم شعر فروغ رو کجاشو می شه مسخره کرد؟ آقا رگ غیرتم زد بالا...

[MAS 119]

خدای من! MAS عزیز! یعنی من اینقدر ابله به نظرم میرسم؟ یا شاید فکر میکنی دیوانه هستم؟

البته که میدانم منظور فروغ حلقه نبوده ست! اصلا هم نیازی به ایراد خطابه نبود در مورد خصوصیات شعر فروغ که خودت بهتر میدونی دوره ای بوده! این خنده دار ترین چیزی بود که در عمرم شنیده ام... فروغ و حلقه ی یگانه! باید متوجه میشدی که منظور من دید طنز یا فکاهی گونه به این شعر بود! خواستم کمی بخندیم. وگرنه آخرین مطلبی که به ذهن من میرسید در این مورد همان نظری بود که تو گفتی ، واقعا که!

موفق باشی رفیق... انصافا خیلی باحالی!

من می گم که بهتره این تالار بحث های ترولی دوباره بازگشایی بشه تا آدم تکلیف خودشو در برابر بعضی تاپیک ها بیشتر بدونه. ققنوس جان یه بار دیگه پست اوّلت رو بخون بعد خودت قضاوت کن که من از کجا باید می فهمیدم که شما از ایجاد این تاپیک یه منظور و ایدۀ فکاهی تو سرتون دارید؟! با همۀ این احوال اگر ناراحتت کردم، بدون که قصدی در کار نبوده و عذرخواهی منو بپذیر... .

[ققنوس آبی 253]

مالبت جان!(عذر میخوام ولی دلم میخواد به جای مالبت بگم مربا، چون شیرینی!)

مربا جان!

شاید من نگرفته باشم ولی خب پست بعدیش اینطور نشون نمیده... آخه پست مس جان زیادی سرکوبگرانه بود! منو رسما داشت میزد!

نیفردیل عزیز!

رگ غیرتت نزنه بالا! اگه لازم باشه کسی نارحت بشه اون خود فروغ خانمه. تازه خود فروغ که عالم و آدم رو (منتها به زبان زیبا و تند!) به مسخره و نقد گرفت!

مس عزیز!

راست میگی! من زیادی جدی نوشتم. بابا ناراحت چیه... من ازت عذر میخوام یه مقدار تند جواب دادم... خیلی ازت خوشمان آمد! راستی میگم اگه بحثای ترولی راه بیفته که خیلی خوبه چون من کلا با ترولها زیاد گفت و گو نداشتم... به نظرت ققنوسا رو راه میدن؟

[لوتین تینوویل 6]

خوب ازت خواهش می کنم برو کسی که مثل هیچ کس نیست رو بخون. این شعر فروغ اعتراض به فرهنگ مرد سالاری در ایرنه و اصلا هم خنده دار نسیت. بهتره بدونی که یه شخصی ( اسمش یادم نسیت بعدا میذارم اسمشو) گفته: اگر فروغ در کلام قوی بشه لسان الغیب دیگری از راه خواهد رسید.

[ققنوس آبی 253]

لوتین عزیز! خجالت آوره! فکر میکنی من اسم فروغ رو میدونم و اووقت هزار بار هر کدوم از دفاتر شعرش رو نخوندم؟ یا فکر میکنی اونقدر ابلهم که خودمو توی جنگ با شاعری چنین( هم از لحاظ توانایی و هم از لحاظ محبوبیت) بکنم؟ اگر واقعا اینطور فکر کردی برایت از ته قلبم متاسفم. فکر میکنی گرفتن معنی این شعر اینقدر سخته که با این افتخار باید اعلامش کنی؟

خیلی دوست داشتنی بود که فرق شوخی و تمسخر رو می فهمیدیم.

باور کن خیلی خوب بود.

به هر حال اگر به رگ غیرت طرفداران فروغ(!) بر خورد من معذرت میخوام. دیگه تکرار نمیکنم. لوتین عزیز! من رسما از شما معذرت میخوام. ولی یادت باشه، یکی از چیزایی که فروغ براش به اندازه ی یک تف هم ارزش قائل نبود، همین تعصبات من در آوردی بود.

موفق باشی.

[لوتین تینوویل 6]

سلام

من فقط میگم این شعر قابل خندیدن نیست. حالا نمیدونم چرا باعث ناراحتی شما شد به هرحال چون باعث رنجش شما شدم متاسفم. این:

خوب ازت خواهش می کنم برو کسی که مثل هیچ کس نیست رو بخون.

هم در جواب :

تازه خود فروغ که عالم و آدم رو (منتها به زبان زیبا و تند!) به مسخره و نقد گرفت!

این بود.

که متاسفانه من اینچوری خوندمش

تازه، عالم و آدم که فروغ رو (منتها به زبان زیبا و تند) به مسخره و نقد گرفتند.

نمی دونم چی باعث شد که اینجوری بخونم و چون خیلی تعجب کردم سه بار خوندمش ولی بازم اشتباه از من بوده و من تازه وقتی داشتم متن شما رو کپی میکردم به اشتباه فاحش خودم پی بردم. الان اگر متن من رو با این چیزی که من فکر کردم شما نوشتید بخونید متوجه میشید که من اصلا قصد دعوا نداشتم.

باز هم میگم اشتباه از من بوده...

[ققنوس آبی 253]

لوتین عزیز!

حرف شما منطقی و درست بود! و حرف من هم! و این رنجش کوتاه مدت بر اثر سو تفاهم صرف بود.( این رو قبلا از من نشنیدی؟(چشمک!))

پس لرزه ی بنای رابطه ی دوستانه متوقف شد!

به همه اعلام میکنم که به نظر من هم این شعر قابل خندیدن نیست. همانطور که دامن زنانه قابل خندیدن نیست!

منظور من فقط این بود که دیدن دامن زنانه تن یک مرد خنده داره.( در اینجا فروغ و حلقه ی یگانه). همین و بس!

حالا که سو تفاهم بر طرف شد... خب حالا چی کار کنیم؟