filagond 143 ارسال شده در مه 15, 2015 همه یک سلاح جادویی را دوست دارند. از زمانی که من کتاب های فانتزی خوانده ام این سلاح ها جزیی از آنها بوده اند، و آن لحظه که در بلگرید، گاریون گوی را بر قبه شمشیر دسته آهنی گداشت و آشکار کرد که پادشاه حقیقی ریوا است در میانشان می درخشد. قهرمانی که با یک ارباب تاریکی مواجه می شود همانگونه که بدون یک سلاح جادویی به نبرد نمی رود، بدون پیشگویی ای که پیروزیش را بیان می کند هم به نبرد نمی رود. مشکل این است که اشخاص خوب انحصاری در سازه های قدرتمند ندارند. و این فقط افراد بد نیستند که سلاح هایی با تاریخچه مشکوک را حمل می کنند. وقتی که می فهمید که شمشیر افسانه ای توسط فردی در طرف مخالف شما استفاده می شده است چه اتفاقی می افتد؟ تصور می کنم آن موقع است که جذابیت سلاح شروع به کمی تحلیل رفتن می کند. اینجا پنج سلاح است که قطعا نمی خواهید ببینید حریفتان به نبرد می آورد. توفان آور الریک 6: توفان آور نوشته میچائل مورکوک توفان آور سلاح یکی از افسانه ای ترین چهره ها در فانتزی شمشیر و جادو، الریک از ملنیبون است. توفان آور یک شمشیر نیست، بلکه شیطانی است که شکل یک شمشیر را به خود گرفته است. اولین هشداری که می گیرید که چیز نادرستی وجود دارد این است که شمشیر وقتی همراهانتان را زخمی می کند شروع به آواز خواندن می کند. این شمشیر می تواند تقریبا هر ماده ای را ببرد. بدتر اینکه شمشیر فقط افراد زنده را طعمه خود نمی کند، بلکه روحشان را خم می گیرد. و وقتی از دست دادن زندگیتان بدترین چیزی نیست که ممکن است در یک نبرد رخ دهد، این نبردی است که باید از آن اجتناب کنید. البته استفاده از توفان آور بهایی وحشتناک برای صاحب آن دارد، همانگونه که الریک خودش فهمید. اما فکر می کنم این برای کسانی که قبلا با تیغه او از پا در آمده اند تسلای اندکی است. دراگنیپار فداییان امپراتوری مالازان 1: باغ های مهتاب نوشته استیون اریکسون اریکسوون توفان آور مورکوک را یدده و او را با دراگنیپار، شمشیر آنومندر ریک بالا برده است. دراگنیپار هم روح قربانیانش را می دزدد، اما آنها را درون قلمرویی جادویی درون تیغه به دام می اندازد. آن ارواح به ارابه ای که دروازه تاریکی را در بردارد زنجیر می شوند، و مجبورند تا ارابه را تا ابد از نیروی دنبال کننده آشوب دور کنند. بعضی از به دام افتادگان درون شمشیر به مدت ده هزار سال درون آن بوده اند، و میان آنها خدایی مهین که دراکوناس خوانده می شود است. اما شاید این مجازاتی درخور برای دراکوناس باشد، زیرا او کسی بود که شمشیر را در مکان اولیه ساخت. صحنه عظیمی در باغ های مهتاب است وقتی که در وسط یک جشن آنوماندر ریک باید خیابان را جلوی حاضران در جشن پاک سازی کند. راه حل او؟ او دراگنیپار را می کشد، شمشیر با فریادی بیدار می شود، ستون های دود از تیغه بلند می شوند. صدای وحشتناکی از جیر جیر چرخ ها فضا را پر می کند و بعد از آن همسرایی ای از ناله ها بلند می شود. بله، این کاری بود که او کرد. خنجر ظریف نیروی اهریمنش 2: خنجر ظریف نوشته فیلیپ پولمن خنجر ظریف از مجموعه نیروی اهریمنیش پولمن همچنین به نام آسهاتر شناخته می شود که به معنای نابودگر خدا است. این نامی نیست که به فردی که در نبرد با آن روبرو می شود الهام شده باشد. خنجر تیغه ای دولبه دارد. یک لبه آن قدر تیز است که می تواند هر ماده فیزیکی را ببرد. لبه دیگر حتی نیزتر است و به لبه ای آن قدر باریک که چشم نمی تواند آن را ببیند ختم می شود. در واقع این لبه آن قدر تیز است که می تواند تار و پود کیهان را ببرد و پنجره های به دنیاهای دیگر باز کند. اقبال خوش در دوری از آن است. در سومین کتاب سه گانه پولمن، تلسکوپ کهربایی، حمال تیغه، ویل، پادشاه خرس ها، ایورک بیرنیسون را به مبارزه می طلبد، به دوئلی قبل از اثبات قدرت خنجر با بریدن کلاهخود ایورک. پادشاه خرس ها فورا کاری عاقلانه می کند و تسلیم می شود. خنجر مورگولی ارباب حلقه ها 1: یاران حلقه نوشته جی. آر. آر. تالکین خنجرهای مورگولی خنجرهایی هستند که توسط اشباح حلقه در سرزمین میانه استفاده می شوند. مشهورترین آنها، شاه چادوپیشه آنگمار از خنجری برای زخمی کردن فرودو در ودرتاپ استفاده می کند. خنجر بعد از زخمی کردن قربانیش تراشه ای از تیغه را در گوشت باقی می گذارد. بقیه تیغه متلاشی می شود، در حالیکه تراشه راهش را با سوراخ کردن بدن باز می کند. اگر تراشه سریع بیرون آورده نشود، قربانی تبدیل به یک شبح می شود. تنها قدرتمندترین شفاگران قادرند تا جراحتی که توسط یک خنجر مورگولی ایجاد شده است را درمان کنند. در یاران حلقه، الروند، ارباب ریوندل، قادر است تراشه فرودو را بیرون بیاورد، اما همیشه یک ارباب الف جاودانه نیست تا مراقب جراحاتتان بعد از یک نبرد باشد. و حتی بعد از اینکه فرودو درمان می شود، جراحت خنجر مورگولی تا زمان ورود او به سرزمین جاودانگی به آزار دادن گاه و بیگاه او ادامه می دهد. اسناگا حماسه درنای 6: اولین حماسه دراس اسطوره نوشته دیوید گمل دراس یکی از محبوب ترین شخصیت های فانتزی من است. او، مسلح به تبر جنگی دو دسته ایش، اسناگا، در نبرد شکست ناپذیر است. در کتاب اولین حماسه دراس اسطوره، ارل دلنار توضیح می دهد چرا: «این وحشتناک است که تبر به سختی مردی را با جراحتی غیرکشنده بر حای می گذارد. برای کشتن دراس باید آماده مرگ بود. نه، نه فقط آماده. با به دراس با اطمینان خالص از این که او شما را خواهد کشت حمله کنید. اکنون بیشتر مردان می خواهند زنده بمانند.» و اسناگا یک تبر جنگی عادی نیست. یک شیطان ساکن تیغه آن است. می تواند جادو را دفع کند. همچنین صاحبش را فاسد می کند، و او را به یک قصاب تشنه به خون مبدل می سازد. در جایی در کتاب اولین حماسه دراسط اسطوره، اسناگا از دست دراس می لغزد و سعی می کند تا کشیشی که او را دلخور کرده است را بکشد. تنها واکنش سریع دراس کشیش را از مرگ نجات می دهد. موارد دیگر: شمشیر احتمال از زخم نوشته چینا میوایل، روح درنده از کتاب شمشیرها نوشته فرد سابرهاگن، و کالاندور، شمشیر که یک شمشیر نیست از چرخ زمان نوشته رابرت جردن وقتی این مقاله را تمام کردم، به ذهنم خطور کرد هیچ کدام از سلاح هایی که در بالا به آنها اشاره شد در کتاب های نوشته شده توسط یک زن ظاهر نمی شوند. به سراغ یادداشت هایم رفتم. جستجوهایی انجام دادم تا مطمئن شوم هیچ سلاح مهمی را از یاد نبرده ام، و متوجه شدم که حتی پیشنویسم هیچ کتابی که توسط زنی نوشته شده باشد را در بر نمی گیرد. شروع به اندیشیدن به مجموعه های فانتزی محبوبم با نویسنده های زن کردم. چرخه دریا زمین نوشته اورسولا لو ژوان؟ هیچ سلاح جادویی ای نیست که در فهرست جای بگیرد. سه گانه ژرفابین نوشته رابین هاب؟ باز هم نه. برای طرفداران نیزه اژدها، مارگارت ویس و تریسی هیکمن ما را با نمایشگاهی از سلاح های جادویی آشنا کرده اند. اما نظایر نیزه اژدها شما را در یک نبرد به دردسر نمی اندازند، مگر اینکه شما یک اژدها باشید. و من فکر نمی کنم اینگونه باشد. اینجا بود که متوجه شدم. کدام سلاح جادویی در کتاب های نوشته شده توسط یک زن استحقاق بودن در پنج برتر را دارد؟ مقاله Five Weapons You Don’t Want Your Enemy To Bring To A Fight نوشته Marc Turner - ترجمه ای از علی دهقان لینک مقاله اصلی: http://www.tor.com/2015/05/14/five-weapons-you-dont-want-your-enemy-to-bring-to-a-fight 23 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Nienor Niniel 3,259 ارسال شده در مه 17, 2015 مقاله جالبی بود.من خنجرا رو بیش تر میشناختم.خنجر ویل واقعا دوست داشتنی و در عین حال خطرناک بود. در مورد سلاح زنا...قبول دارم به زنا تو داستانا چنین سلاح هایی داده نشده.اما این چندان غیر طبیعی نیست.خب زنی که شمشیر به دست میگیره یکم از ظریف بودن دور میشه.بنظرم نویسنده ها به زن ها بیشتر اسلحه هایی دادن که به ظرافتشونم بیاد.مثلا آینه ی نامادری سفید برفی.سوزن چرخ خیاطی زیبای خفته.قطب نمای لایرا.دستای برفی السا...شاید در نگاه اول اسلحه ی مرگباری نباشن اما تو نگاه دقیقتر... 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
eddard stark 686 ارسال شده در مه 18, 2015 مقاله ی جالبی بود ولی به نظرم یک سلاح جاش خالی بود و اون چوبدست الدر بود که تو داستان های هری پاتر اسمش اومده. واقعا سلاح وسوسه کننده ایه :) 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
filagond 143 ارسال شده در مه 18, 2015 مقاله ی جالبی بود ولی به نظرم یک سلاح جاش خالی بود و اون چوبدست الدر بود که تو داستان های هری پاتر اسمش اومده. واقعا سلاح وسوسه کننده ایه :) امممم چوبدست الدر رو یه سلاح نمی بینم. به نظرم بیشتر یه سازه جادوییه و خب اگه سلاح فرضش کنیم باید چیزهایی مثل ستاره مرگ یا جعبه های جادوی اوردون رو هم سلاح بدونیم. ولی این مواردی که ذکر شد سلاح هایی با قدرت های جادویین. و وقتی فکر می کنم جای شمشیر حقیقت خالیه. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
proti 19 ارسال شده در مه 19, 2015 امممم چوبدست الدر رو یه سلاح نمی بینم. به نظرم بیشتر یه سازه جادوییه و خب اگه سلاح فرضش کنیم باید چیزهایی مثل ستاره مرگ یا جعبه های جادوی اوردون رو هم سلاح بدونیم. ولی این مواردی که ذکر شد سلاح هایی با قدرت های جادویین. و وقتی فکر می کنم جای شمشیر حقیقت خالیه. من همچنان خود حلقه یگانه رو سلاح مرگبار تری میبینم علی جان اگرچه ابرچوبدستی هم چیزخطرناکی بود 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
filagond 143 ارسال شده در مه 19, 2015 من همچنان خود حلقه یگانه رو سلاح مرگبار تری میبینم علی جان اگرچه ابرچوبدستی هم چیزخطرناکی بود سلام سمیه بانو کر نمی کردم اینجا هم باشین. آره این دو تا خطرناکن ولی منظور این مقاله سلاح به معنای کلاسیکه. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ایوانا 734 ارسال شده در مه 19, 2015 در داستان های سرزمین اشباح نوشته ی دارن شان یکی از شاهزاده های اشباح ونچا مارچ سلاح هایی رو باخودش حمل میکنه به نام شوریکون فکرکنم این سلاح روهم باید در دسته ی سلاح های مرگبار قرار بدیم همین طور عصاهای پنج مایا (گاندولف -سارومان - راداگاس و...) هم در موقع نبرد سلاح محسوب میشن و قدرت مند هم هستند 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
filagond 143 ارسال شده در مه 19, 2015 در داستان های سرزمین اشباح نوشته ی دارن شان یکی از شاهزاده های اشباح ونچا مارچ سلاح هایی رو باخودش حمل میکنه به نام شوریکون فکرکنم این سلاح روهم باید در دسته ی سلاح های مرگبار قرار بدیم همین طور عصاهای پنج مایا (گاندولف -سارومان - راداگاس و...) هم در موقع نبرد سلاح محسوب میشن و قدرت مند هم هستند اممم شوریکان های ونچا رو فکر نکنم خیلی موثر باشه. چون گفته شده خودش این سلاح ها رو از سنگ می تراشه و خب دقت و ظرافت کافی نداره یقینا. در حالیکه که برد این سلاح تا حد زیادی وابسته به توازنشه. عصاهای پنج مایا رو بازم ترجیح می دم سازه جادویی فرض کنم چون عصا به خودی خود سلاح نیست. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Einar Dunadan 882 ارسال شده در مه 22, 2015 اقا دمت گرم اون خنجر ظریف خیلی خفن بود مخصوصا اونجا که میگه لبه ی دومش از بس تیزه که نمیشه دیدش و میتونه تار و پود کیهان رو ببره ینی کفم برید اینجارو خوندم دمت گرم واسه مقاله :) 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور پسر هور 230 ارسال شده در ژوئن 20, 2017 دوست ندارم با این 5 سلاح در بیافتم 1-آندوریل شمشیر آراگورن 2-کمان لگولاس 3-تبر بزرگ تور 4-گلمدرینگ 5-خنجر مورگول 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
*Manwë* 158 ارسال شده در ژوئن 20, 2017 درود نمیخوام بحث و فلسفی و یه توضیح و مطلب طولانی بدم ولی به نظرم زمانی که از فانتزی و اصلا فانتزی نه اساطیری یا کلن داستان های اینگونه صحبت میکنیم هیچوقت پتک تور رو نباید کنار بگذاریم و در دنیای اردا اولین شمشیری که خون یک الف تلری رو ریخت ،اولین نسل کشی که تا اخر عمر در ذهن الدار موند ,شمشیر فئانور و همینطور شمشیر شکسته الندیل ،نارسیل در دستان ایسیلدور ،و من سلاح مورد علاقمم میگم ،نیزه گیل گالاد ،ایگلوس 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست