رفتن به مطلب
فنگورن

نظرسنجی شماره 39: نقش کدام عامل را در تدوین و شکل گیری رمان ارباب حلقه ها بیشتر می دانید ؟

  

113 رای

  1. 1. نقش کدام عامل را در تدوین و شکل گیری رمان ارباب حلقه ها بیشتر می دانید ؟

    • تجربه تالکین از شرکت در جنگ جهانی
    • اعتقادات مذهبی تالکین و مسیحیت
    • زندگی خانوادگی تالکین
    • تاثیر پذیری تالکین از آثار ادبی، حماسی و ... گذشته
    • نبوغ و تخیل تالکین
    • رشته تحصیلی ایشان در دانشگاه
    • سایر


Recommended Posts

الوه

من که بلد نیستم حرفای گنده و با عظمت بزنم

فقط میدونم انتخابا سخت بود

چون میتونم همه ی چیزهارو توی کارهای تالکین ببینم و احسحالا یکی کمتر، یکی بیشتر

اما غیرقابل جداسازی

تجربه ی تالکین در جنگ جهانی

در پایان جنگ ها یکجور واقعیت به نظرم به چشم میخوره

یکجور صحنه ی واقعی

که تقریبا ندیدم اون احساسو با خوندن کتاب های دیگه وقتی جنگی پایان میگیره...

در مورد اعتقادات هم کامل تر از حمید به ذهنم نمیاد :دی

زندگی هم بلطبع بی تاثیر نبوده

تجربه هاش در طول زندگی و ...

تاثیرپذیری از آثار هم نمیشه انکار کرد

یا بعضی نام ها، یا بعضی وقایع خاص

اما رسیدم به گزینه ی خودم

نبوغ و تخیلش :پی

واقعا چیزی بیشتر از یک الهام، برداشت، تاثیر پذیری لازمه تا کتابی با این پیوستگی به سان یک کتاب تاریخی معتبر نوشته بشه

جوری که حتی مسافت های طی شده دقیق حساب شده

چه برسه به بقیه ی قضایا

رشته هم خب بی تاثیر نیست

اما میشه جز همون تاثیر پذیری از ادبیات در یک گزینه حسابشون کرد!

سایر هم شما بگین دیگه :دی

ببخشید بابت بی نظمی و توضیحاتی که شاید مبهم باشن

شب جمعه هست و خودتون مستحضرید :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Olόrin

باید خدمتتون عرض کنم که همه گزینه ها دخیل هستند و نمیشه گفت کدوم بیشتر یا بهتر تونسته تاثیر بذاره.

خانواده و مذهب و جنگ هر سه به هم وابسته هستند

از طرفی رشته تحصیلی و آثارگذشتگان و تخیل هم در یک خط قرار میگیرند.

من به گزینه آخر رای دادم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
S.A.F_K.O.L

درود

من به شخصه مهمترین عامل برای نوشتن ارباب حلقه ها و کلا ساختن اردا رو علاقه شخص تالکین به داستانهای اسطوره ای تخیلی و حماسی میدونم تا بتونه جهانی درست بکنه که طبق خواسته ها و علایق خودش پیش بره.

1.عواملی مثل گزینه های 4.5.6 تو این راه(یعنی خلق ویژگی های اردا مثلا شباهتهاش با اساطیر نوردیک) کمکش کرده

2.عواملی مثل 1.2.3 هم در عقاید جاری در داستان دخیل بودن.( به عنوان مثال خیلی بهتر و منطقی تر بود که اگه ارو وجود نداشت و به جاش هر کردم از والار یک خدا بود مثلا ملکور خدای جهنم و... اما چون تالکین مسحیی معتقدی بود یک فرهنگ خاور میانه ای خیلی مهم رو وارد یک افسانه نورس یا حداکثر اروپایی میکنه.)

اگه علاقه تالکین بدین کار نبود هیچکدوم از موارد تایپک نمیتونستن باعث نوشتن lotr بشن اما من به گزینه 4 رای دادم چون به نظرم دلیل اصلی این علاقه به خلق افسانه ها و داستانها همین بوده.

به عنوان یک مسیحی متعهد، تالکین درک کرده بود که کل کائنات از یک زخم عمیق اخلاقی رنج می برد. بر طبق کتاب آفرینش(بخشی از تورات)، تا قبل از نافرمانی آدم و حوا، گناه، نزاع و بیماری وارد جهان نشده بود. به این ترتیب بعد از هبوط، اشرف مخلوقات خداوند که زمانی در هارمونی بالیده بود؛ از خویشتن خود جدا شد و متحمل زخم های جسمانی و روحانی شد.

از آنجا که تالکین اجازه می دهد باورهای مسیحی او وارد دنیای مخلوقش شود؛ تاریخ او نیز شامل یک هبوط می شود. همانطور که خود می نویسد: " هیچ داستانی بدون یک هبوط نمی تواند وجود داشته باشد.تمام داستان ها در نهایت درباره هبوط هستند. "

حمید جان باید پذیرفت که این درک تالکین اشتباه بوده و ناشی از یک تعصب مذهبی بوده.

اگر شما متن کتاب افرینش رو بخونید میبینید که نه تنها قبل خوردن میوه ممنوعه انسان موجودی بالیده و والا نبوده بلکه دقیقا بعد از خوردن میوه ممنوعه ادم و حوا راه کسب معرفت رو پیش گرفته بودن و خدا از این موضوع ناراحت میشه و جلوشون رو میگیره و به زمین تبعیدشون میکنه تا نتونن میوه ممنوعه دوم رو بخورن چون میوه اول به انسان خرد رو داد و میوه دوم میتونست به انسان جودانگی رو بده و این چیزی بود که خدا رو ازار داد و موجب هبوط(در واقع عروج) انسان شد: ترس خدا از پیشرفت بشر و هم قدرت شدن با او!!! (طبق متن کتاب افرینش اگر ادم و حوا فرصت خوردن میوه دوم رو پیدا میکردند به قدرت خدایی میرسیدند.)

توضیحات دیگری هم در این مورد هست اما به دلیلی بی ارتباطی با موضوع تایپک دیگه نمینویسم.

ویرایش شده در توسط S.A.F_K.O.L

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

من در نوشته ای که براتون آوردم قصد قضاوت ارزشی در مورد اعتقادات تالکین رو نداشتم بلکه هدف صرفا بیان میزان تاثیر این عقاید در نوشته های ایشون با استفاده از شواهد و قراینی است که خودش به دست میده در واقع زمانی که من شروع به نوشتن این مقاله کردم قصدم پاسخ به بعضی برداشت های مضجک و من درآوردی بود که از آثار تالکین میشد کاری به درست و غلط بودن عقاید تالکین نداشتم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

از آنجا که تالکین اجازه می دهد باورهای مسیحی او وارد دنیای مخلوقش شود؛ تاریخ او نیز شامل یک هبوط می شود. همانطور که خود می نویسد: " هیچ داستانی بدون یک هبوط نمی تواند وجود داشته باشد.تمام داستان ها در نهایت درباره هبوط هستند. "

بدون در نظر گرفتن اینکه این حرف خود تالکین هست، من چیزی به عنوان "هبوط" توی داستان های تالکین نمی بینم. آینور وقتی به ائا وارد شدند، از روی اجبار، یا تنبیه از نزدیکی ارو دور نشدند. آینور بعد از دیدن مکاشفه، به خاطر عشق به ساختن مکاشفه، از ارو دور شدند و به ائا وارد شدند. این با تمام روایت های مذهبی که انسان از خدا یا بهشت طرد میشه و برای تنبیه به زمین وارد میشه، تفاوت آشکاری داره. ( بر این فرض که هبوط انسان رو بخوایم در اینجا با آینور تطبیق بدیم) از طرف دیگه اگه بخوایم هبوط رو در مورد فرزندان ایلوواتار در نظر بگیریم، در مورد الف ها که میدونیم تقریبا بعد از بیدار شدن آنها، به مقام بالایی رسیدند و افتخار دعوت شدن به آمان رو داشتند. و از اونجایی که وجود الف ها به وجود آردا وابسته هست، پس نمی میرند، ضعیف نمی شوند و میدونیم که اتفاقی هم براشون نیفتاده که از مقام بالایی به مقام پایین تری برسند پس هیچ جور نمیشه هبوط رو رد موردشون نسبت داد. (الدار در سرزمین میانه رو به زوال بودند، نه در آمان. پس اگه در دوران سوم که دائما ضعیف تر می شدند، میتونستند با رفتن به غرب از زوال پیدا کردن نجات پیدا کنن)

انسان ها هم روند بیدار شدن و تکامل شون در طی دوران های مختلف اصلا چیزی مثل هبوط در روایت های دینی رو نشون نمیده. انسان ها بعد از بیدار شدن در وضع فجیعی بودند و گروهی با رسیدن به نزد الف های بلریاند، به پیشرفت دست پیدا کردند. اگه انسان های نومه نور رو در نظر نگیریم ( که میشه با نابودی آتلانتیس تطابقشون داد، نه هبوط انسان ) انسان ها دائما رو به پیشرفت بودند تا اینکه دوران چهارم، دوره حمکرانی انسان ها بود. که این روند رو به پیشرفت انسان ها 180 درجه با معنای هبوط فاصله داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

من ابتدا میخواستم گزینه ی نبوغ و تخیلات رو انتخاب کنم اما دیدم گزینه ی اول بیشتر توی شکل گیری این کتاب عظیم نقش داشته.

استاد تالکین با قرار گرفتن توی صحنه ی جنگی به اون بزرگی, نبرد خیر و شر رو به چشم میبینه. و احساساتش تحت تاثیر قرار میگیره و چون تخیل فوق العاده ای هم داشته شروع به نوشتن میکنه. نوشتن رمانی که خیر در اون پیروز میشه. و فکر کنم که جمله ی " هابیتی در سوراخی زیر زمین زندگی میکرد" هم که اولین جمله ی این حماسه هست توی همون بحبوحه ی جنگ نوشته شده باشه.

از حمید خان هم بابت مقاله شون تشکر میکنم. خوندنی بود.

در مورد اعتقادات مذهبی که کلا باید بگم استاد طوری کتابشون رو نوشتند که انگار بی طرف هستن. یعنی داستان طرفداری از هیچ گروهی نکرده جز خیر. حالا این خیر هر جا باشه پس اونجا قطعا پیروزی اتفاق می افته.

گزینه ی "زندگی خانوادگی" رو رد کردم . چون سختی برای همه هست. و توی همه ی قصه ها هم وجود داره. و قطعا این عامل باعث شکل گیری داستان نشده. (نظر شخصیم).

بنظر من استاد همیشه تخیل رو داشته اما همون طور که عرض کردم قرار گرفتن ایشون در زندگی جنگی و دیدن اون مصیبت ها تلنگری شده ,یک جرقه ای شده که این تخیل بکار گرفته بشه.

در مورد گزینه ی چهارم باید بگم که بعد ازشروع اولیه کتاب, این تاثیر پذیری اتفاق می افته. نه اینکه خودش یک عامل باشه.

گزینه ششم هم که رشته ی تحصیلی ایشون ذکر شده نظر من اینه که صرفا علاقه استاد باعث تحصیل در این رشته شده.و بعد از پیمودن این راه آتش این علاقه تند تر میشه .

خامی بنده رو بابت این قضاوت ها , ببخشین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
the LORD of the RINGS...

من ابتدا میخواستم گزینه ی نبوغ و تخیلات رو انتخاب کنم اما دیدم گزینه ی اول بیشتر توی شکل گیری این کتاب عظیم نقش داشته.

استاد تالکین با قرار گرفتن توی صحنه ی جنگی به اون بزرگی, نبرد خیر و شر رو به چشم میبینه. و احساساتش تحت تاثیر قرار میگیره و چون تخیل فوق العاده ای هم داشته شروع به نوشتن میکنه. نوشتن رمانی که خیر در اون پیروز میشه. و فکر کنم که جمله ی " هابیتی در سوراخی زیر زمین زندگی میکرد" هم که اولین جمله ی این حماسه هست توی همون بحبوحه ی جنگ نوشته شده باشه.

در اینکه حضور تالکین در جنگ باعث بوجود اومدن و خلق لوتر شد منم باهات هم عقیدم ولی در مورد جمله اول کتاب هابیت من قبلا یه مقاله ای تو خود سایت خوندم که متاسفانه الان نتونستم اون مقاله رو تو سایت پیدا کنم ولی چون یه قسمتیش رو تو کامپیوترم کپی کرده بودم که در همین رابطه هستش فقط اون قسمت رو میگذارم:

یک روز هنگامی که «تالکین» در حال تصحیح ورقه‌های امتحانی بود، مشاهده کرد یک نفر یک صفحه از پاسخنامه اش را خالی گذاشته و روی آن صفحه تالکین جمله‌ای نوشت که محرک ذهنی او شد: «در داخل سوراخی در زمین هابیتی زندگی می‌کرد»! او سپس احساس کرد باید بداند «هابیت» چیست، در چه نوع سوراخی زندگی می‌کند، و اصلا چرا در سوراخ زندگی می‌کند و غیره...

از این بازجویی داستانی ساخته شد که «تالکین» آن را برای بچه‌های کوچکش تعریف کرد. در سال ۱۹۳۶ نسخه ناکامل تایپ شده‌ای از این داستان بدست «سوزان داگنال»، کارمند «انتشارات جورج آلن و آنوین» رسید . او از «تالکین» خواست تا داستانش را کامل کند و نسخه کامل را به «استنلی آنوین» رئیس انتشارات ارائه داد و در ۱۹۳۷ داستان با نام «هابیت» منتشر شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

ضمن تشکر از آرون عزیز بابت این نظرسنجی فوق العاده اش و در عین احترام به نظر همه ی دوستان به عقیده ی من زندگی خانوادگی تالکین بیشترین اهمیت رو در شکل گیری این مجموعه داشت.

در این که تالکین هوش و نبوغ قابل توجهی داشت شکی نیست ولی چه بسیار انسان ها که نبوغ و استعداد ذاتی اونها به واسطه ی شرایط زندگی هرگز فرصتی برای شکوفا شدن پیدا نمیکنه و برای تالکین دقیقاً عکس این ماجرا رخ میده. نیم نگاهی به زندگی نامه های متعددی که درباره ی زندگی پروفسور نوشته شده به ما ثابت میکنه که اگر پس از مرگ پدر خانواده، مادر تصمیم متفاوتی می گرفت تالکین جوان در مسیری کاملاً متفاوت پیش می رفت.

شخصیت مادر تالکین، گرچه مدت کوتاهی در زندگی او بود تأثیری به سزا گذاشت. او بود که علاقه ی تالکین به زبان ها رو پایه گذاری کرد. او بود که عشق به ساخت زبان ها و مکالمات رمزی رو در تالکین ایجاد کرد. او بود که باعث علاقه ی تالکین به مذهب شد. و حتی همو بود که با مرگش، باعث شد تالکین زیر سرپرستی پدر مورگان قرار بگیره و عشقش به ادیت رو دستمایه ی یک داستان زیبای رمانتیک -برن و لوتین- قرار بده.

پس از این مورد حضور تالکین در جنگ به عقیده ی من مؤثرترین عامل بود و بقیه ی عوامل از نظر بنده، زاییده ی همون قاعده ی بالا هستن و بررسی جداگانه ی اونها چندان صحیح نیست :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Olόrin

راستی یه چیزی دوستان ( در راستای همین نظرسنجی) . یکی از شبکه های فارسی زبان ماهواره ، چند ماه پیش مستندی در رابطه با زندگی تالکین گذاشت. عنوان برنامش "تالکین و ارباب حلقه ها" بود. توی اون کاملا تاثیر پذیری لوتر از اسطوره های اسکاندیناوی و اروپا و همچنین تاثیر جنگ و مذهب و خانواده و محل زندگی تالکین بر روی آثارش را باز میکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Light king

درسته که جنگ و خانواده و خیلی عوامل دیگه بدنه داستان های تالکین رو میسازه ولی برای سر هم کردن و کنار هم گذاشتن این بدنه و این دنیای عظیم نبوغ و مخصوصا تخیل خیلی قوی لازمه , که دوستانی که کتاب رو خوندن باهاش آشنا هستن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

جناب تضاد شما میفرمایید که اگر تصمیم مادر خانواده استاد چیز دیگری بود ممکن بود سرنوشت استاد عوض بشه. این درسته. هر اتفاقی در زندگی اگر طور دیگری رخ میداد مطمئنا در سرنوشت تاثیر داشت. این که شما گفتی زندگی خانوادگش تاثیر داشته بنده فکر کردم که اتفاقاتی در زندگیشون افتاده که تاثیرش در سیر داستانی ارباب حلقه ها مشاهده شده. منظور تاپیک هم فکر کنم همینه. کدام عامل در شکل گیری رمان بیشترین تاثیر رو داشته.

اما نظر خودم.

به نظر من که سه گانه ارباب حلقه ها چیزی بسیار فراتر از نبوغ و تفکر یک انسان است. یعنی که تخیل صرف تالکین نبود که باعث شکل دادن آردا و مخصوصا داستان حلقه بود.

با توجه به این که تالکین زبان شناس برجسته و استاد دانشگاه آکسفورد بودند و علم فراوانی به فرهنگ و ادب گذشته و اساطیر ملل بخصوص فرهنگ خودشون داشتن، همونطور که در مقدمه یاران حلقه اومده و چندین جای همین فروم هم بهش اشاره شده و خیلی عوامل دیگه، من گزینه مورد نظرم رو تاثیر پذیری از آثار ادبی و حماسی گذشته قرار دادم.

و در مراحل بعد مطمئنا عقاید و تعالیم دین استاد و تجربه اش از شرکت در جنگ جهانی مهم ترین عوامل هستند و بیشترین تاثیر رو در تدوین ارباب حلقه ها داشته اند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آراگورن 91

به نظرم تالکین یک پدیده بوده و بیشتر از این که محیط روی او اثر بگذاره ، او دنیای اطرافش رو تحت تاثیر افکارش قرار داده...

همینطور که قدرت نبوغ نیوتون در علم فیزیک از مقام انسانی تجاوز کرد ، تالکین هم با استعداد و تخیل بی همتای خودش نقطه عطفی در ادبیات جهان بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Centurion

من هنوز کتاب های تالکین رو نخوندم ولی سه گانه ی ارباب حلقه ها و قسمت اول هابیت رو خیلی دیدم. به نظر نمی رسه سهم عمده ای از داستان کتاب هاش زاده ی تخیلات نویسنده باشه. من این فیلم ها رو چند بار دیدم خیلی هم علاقه دارم و اساس داستان برام جالبه ولی نمی دونم چیزایی رو که می بینم باور کنم یا سرسری ازش رد بشم. این داستان ها هم شبیه کارهای دیوید لینچ شده برام. پرسش می سازه و جوابی هم نداره. فردوسی سی سال از زندگیش رو صرف به نظم در آوردن چیزهایی کرد که ازش اطلاع داشت نمی شه باور کرد کتابی به این وسعت (ارباب حلقه ها) توی ده سال نوشته شده باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
blackhole

نبوغ یک نویسنده رو نباید دست کم گرفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس سبزبرگ

معلومه دیگه استاد تالکین تخیل خوبی داشته که توانسته دنیای آردا را بسازه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
gildor

در نبوغ و توان عظیم تالکین هیچ شکی نیست ، به نظر من یکی از بزرگترین نویستده های دنیاست :)) هر کدوم از موارد ذکر شده می تونستن تاثیرات خاص خودشون بذارن ، اما اگه یه ذهن توانا و هشیار نباشه که با سلیقه و درایت همه چیزو کنار هم بذاره درست مثل پازل ، این خلقت برجسته امکان پذیر نیست .

به نظرم فقط تالکین میتونست آردا رو خلق کنه :(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور

من نبوغ و تخیل رو انتخاب کردم چون خلق همچین جهانی باید پشتش یه نبوغ خارقالعاده ای هم باشه. این بدیهیه.

اما شرکت در جنگ هم نقش زیادی داشته در این آفرینش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*legolas *

صد درصد تخیل تالکین چون ارباب حلقه ها و هابیت و... فیلم و کتاب های تخیلی. ای هستند برای نوشتنشون باید تخیل قویی داشته باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...