رفتن به مطلب
Olόrin

شکست خوردن گندالف

Recommended Posts

Olόrin

سلام.

آخر فیلم بازگشت پادشاه، یه جایی گاندلف با نزگول مواجه میشه که در مبازه آنها عصای گاندلف میشکنه.

سوال اول: من الان به کتاب ها دسترسی ندارم ولی یادم نماد جایی اینو خونده باشم. کجای کتاب؟ میشه واسم نقل قول کنید؟

سوال دوم: چه علتی و چه قدرتی می تونه وجود داشته باشه که یک مایای قدرتمند جلوی نزگول که زمانی انسان بوده و توسط یک مایای دیگر به شکل دراومده کم بیاره.؟

سوال سوم: وقتی این صحنه را دیدم خیلی ناراحت شدم حس شما چی بود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
don bahman

این صحنه توی کتاب نیست اصلا جنگی بینشون در نمیگیره احتمالا پیترجکسون خواسته استرس را توی فیلم بیشتر کنه که البته در نسخه سینمای هم وجود نداشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

من نسخه اکستندد فیلم رو ندیدم اما اگر چنین صحنه ای توش هست کارگردان واقعا کج سلیقگی کرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

این صحنه خیلی مزخرف بود. فکر کنم سوتی هم داده‌باشن؛ چون بعدش نشون می‌ده که عصای گندالف صحیح و سالمه! من که با دیدن از اسب به زمین افتادن گندالف و شکستن عصاش، خیلی ناراحت شدم. به خصوص که گندالف سفید بود؛ نه خاکستری.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Hide strider

نه.خيلي صحنه ي جالبي بود.من كه خيلي خوشم اومد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Sherlock

این از همون صحنه ها بود که باید حتما تو فیلم میبود . بیشتر از این نمیتونم بگم !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

راستش منم این حرفو قبول دارم.گندالف منطقی نبود که جلوی ویچ کینگ شکست بخوره ولی توی کتاب بازگشت پادشاه در حین محاصره میناس تیریرت اشاره ای به قدرت ویچ کینگ شده بود (اینکه او با جادو باعث نابودی دروازه میناس تیریت شد).گاهی بعضی چیزا که عجیب میاد مثل این مثل جذاب تر شدن داستان میشه.یه نمونه دیگه که میخوام بگم زخمی شدن فرودو در ودرزتاپ و اومدن آراگورنه که اشباح سیاه از مقابل آراگورن فرار می کنن در صورتی که خیلی راحت میشد آراگورن و فرودو و بقیه را دستگیر یا نابود کنن(چون به نظرم قدرت اشباح سیاه خیلی بیشتر از آراگورنه).

ویرایش شده در توسط arven
غلط املایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

واقعاً چرا گندالف جلوی ويچ‌كينگ اون‌جوری شد؟ گندالف يه ماياست و ويچ‌كينگ هم يه آدم. تضاد نژادها؛ داره داد می‌زنه! شايد تالكين يه لحظه اين موضوع رو يادش رفته!؟ :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گلورفیندل

اینکه گندالف از شخص ویچ کینگ قوی تر بود یا ضعیف تر رو به قطع نمیشه گفت همونطور که توی کتاب هم فرصتی برای نبرد بین این 2 به وجود نیومدش

ولی به نظر خودم از باقی اشباح حلقه به طور قطع قدرت بیشتری داشته که اینو نبرد گندالف توی ودرتاپ در مقابل 5نفر از اشباح حلقه و جان سالم به در بردنش ثابت میکنه

ویرایش شده در توسط گلورفیندل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

پادشاه جادو پیشه ی آنگمار جزو قوی ترین مردان تاریخ آرداست. مردی که گفته میشه هیچ کس توان مقابله با اون رو نداره!

و این امر کاملا طبیعی هست که گندالف در جنگ با اون شکست بخوره. گندالف هر چند هم که توانا ودلیر باشه یا هرچند به جادوگر سفید مبدل شده باشه، به نظر من بازم توان ایستادگی در مقابل ویچ کینگ رو نداره.

سارون فریب نمی خوره. اون رهبری تمام قوای خودشو دست مرد ضعیفی نمی زاره که از یک جادوگر سفید شکست بخوره!

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

اوه اوه اوه... چی می‌بينم؟! كسی از دشمنان گندالف دفاع كرد؟! :دی

به نظر من، گندالف هم خيلی بی‌عرضگی كرد! همون‌طور كه آرون گفت، دليل اصلی شكستش، محدوديت جسمی‌ش بود. می‌تونست همون‌جا كه ويچ‌كينگ از اسب پرتش كرد پايين، بلند شه و كالبد الفی‌ش رو رها كنه و نامرئی بشه. اون وقت قطعاً ويچ‌كينگ شكست می‌خورد. حداقل می‌تونست از قدرت‌های جادوييش استفاده كنه! سارومان شايد خردی به اندازه‌ی گندالف نداشت تا از خيانت گريما و تصميمش مطلع بشه؛ ولی گندالف خردمندترين ماياره! مثلاً گندالف يک آينو و از زمره‌ی ايستاری‌ـه؛ اون وقت از يک روسياه‌شده‌ی گوش‌بلاگوش شكست می‌خوره؟! نچ نچ نچ... آبروی هرچی گندالفه رو برد! :دی

http://images.wikia.com/lotr/images/1/18/Witch_King_death.png

http://mascherato.com/wp-content/uploads/2011/08/gandolfwhite_6662.jpg

پ.ن: ديگه نبينم كسی از ويچ‌كينگ دفاع كنه، ها! خودم به شخصه حسابش رو می‌رسم!! :::دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
narich

این سوال( یا عبارتی این تاپیک) بارها تو فروم مطرح شده و جوابش هم بارها دوستان گفتن.

تو کتاب گندالف و ویچ کینگ رو به روی هم قرار میگیرن ولی قبل از هرکدوم حرکتی بکنن، ویچ کینگ به خاطر حضور روهان در پله نور صحنه نبرد رو ترک میکنه. ولی تو فیلم ویچ کینگ عصای گندالفو می شکنه همونطور که قبلا تو فیلم گفته بود: ((من می شکنمش)). این صحنه هم همونطور که گفتن به خاطر جذابیت بیشتر داستان گذاشته شده و البته پیتر بعدا پشیمون شده و صحنه رو حذف کرده که کار خوبی هم کرد. چون این که ویچ کینگ می تونست گندالفو شکست بده یا بالعکس(یا عصاشو خورد کنه) رو هیچ کس نمیدونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Hide strider
راستش منم این حرفو قبول دارم.گندالف منطقی نبود که جلوی ویچ کینگ شکست بخوره ولی توی کتاب بازگشت پادشاه در حین محاصره میناس تیریرت اشاره ای به قدرت ویچ کینگ شده بود (اینکه او با جادو باعث نابودی دروازه میناس تیریت شد).گاهی بعضی چیزا که عجیب میاد مثل این مثل جذاب تر شدن داستان میشه.یه نمونه دیگه که میخوام بگم زخمی شدن فرودو در ودرزتاپ و اومدن آراگورنه که اشباح سیاه از مقابل آراگورن فرار می کنن در صورتی که خیلی راحت میشد آراگورن و فرودو و بقیه را دستگیر یا نابود کنن(چون به نظرم قدرت اشباح سیاه خیلی بیشتر از آراگورنه).

در مورد قوی تر بودن اشباح سیاه از آراگورن چیزی نخوندم ولی همونطور که توی فیلم دیدید خود سایرون هم از آراگورن می ترسه(چون جانشین ایسیلدوره)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
great beren

خوب به نظر من خیلی عجیب نیست.چرا؟

چون مثلا فینگولفین با ملکور مبارزه میکنه و زخمیش میکنه در حالیکه فاصله قدرتشون خیلی بیشتر از فاصله قدرت ویچ کینگ و گندالف هست

یا مثلا تورامبار در رستاخیز ملکور رو شکست میده که اینم باز تفاوت نژادیشون خیلی زیاده.پس در کل چیز عجیبی نیست.

تازه قدرت اصلی گندالف در جادو هست نه مبارزه تن به تن

که اتفاقا ویچ کینگ هم در جادو هم در مبارزه تن به تن تبهر زیادی داره(البته نه که گندالف بلد نیست تن به تن مبارزه کنه, بلده ولی نه در حد ویچ کینگ)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

در مورد قوی تر بودن اشباح سیاه از آراگورن چیزی نخوندم ولی همونطور که توی فیلم دیدید خود سایرون هم از آراگورن می ترسه(چون جانشین ایسیلدوره)

با سلام خدمت دوست عزیزم راستش اینکه ویچ کینگ و سائورون از آراگورن قوی ترند در اون که شکی نیست

ولی ترس ذات بشره و سائورون هم از ترس بی بهره نیست

بخصوص که آراگورن براش یاد آور قدرت ایسیلدور و بلکه آر-فارازونه :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
little lord

ببخشید

از بحث خارج نشم کشته شدن ویچ کینگ به دست ایوون تو کتاب هست؟

ودرباره بحث اصلیم باید بگم که ویچ کینگ گاندلف رو پیرمرد خطاب میکنه واز آغاز دوران خودش صحبت میکنه

وخود گاندالف هم به شکست ناپذیری اون اقرار میکنه وبعد از اون خود صحنه ی فیلم بی نهایت صحنه قشنگی بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
amir18

با سلام

به نظرم شاید قدرت زیاد ویچ کینگ وابسته به قدرت سائرون بوده هرچی قدرت سائرون بیشتر میشده قدرت ویچ کینگم بیشتر میشده

ولی یه سوال برام پیش اومده چرا مقابل گندالف اینقدر مقتدر بود واونو تحقیر کرد و مقابل ائووین اینقدر ضعیف بود و نابود شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

در مورد زور آزمایی بهتره بگذاریم به حساب موقعیت

توی دنیای تالکین معمولا اینطوره

مثلا کاری که سم، یک هابیت، میتونه انجام بده، میگن برن هم نمیتونه!

یا مثلا گندالف اونقدر پررو (:دی) هست که بره توی دول گولدور که فکر میکنه جادوپیشه اونجاست (درواقع سائورون :دی)

پس یعنی قدرت داره از خودش دفاع کنه

یا با یک مایای قدرتمند، بالروگ، میجنگه و شکستش میده (گرچه خودش کشته میشه، در هر حال)

اما در مورد جادوپیشه به دورف ها میگه حتی اگه همه ی دورف هارو از سراسر جهان جمع کنید حریفش نمیشید

یا پیشگویی شده بود توسط !!! که No Man Can Kill Me

همونجا که جادوپیشه فرار میکنه، این پیشگویی انجام میشه

موقع شکست خوردش توسط ائووین هم نمیشه شمشیر ساخته ی وسترنس رو بی تاثیر دونست

چون بعدتر گندالف/آراگورن میگه هرشمشیری که به بدن اون بره، نابود میشه

پس یعنی قبلا شمشیرخورده بوده و ناکارامد بوده!

کشته شدن جیدوپیشه هم توی بازگشت شاه هست

در مورد وصل بودن قدرت هاشون من کاملا موافق نیستم!

چون وقتی سائورون خیلی ضعیف بود هم اونا بودن و هیچوقت از ضعیف شدن اون ها زمان سقوط سائورون حرفی به میون نیومده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

گندالف یه مایاست که در جسم محدود شده و همین محدودیتش اونو در مقابل ویچ کینگ آسیب پذیر میکنه ، گریما که از کمترین انسان ها بود و بسیار دون پایه تر از ویچ کینگ ، با این حال تونست سارومان رو بکشه . خیلی ها عقیده دارند اگه سپاه روهان درسپیده دم به دشت های پله نور نمیرسید ، گندالف در نبرد با ویچ کینگ شکست خورده و یا کشته میشد .

باهات زياد موافق نيستم آرون جان ؛ اصلا آينور براى وجود در آردا بايد جسمى براى خودشون مى داشتن ، كه حالا بسته به نوع كالبدشون كارهاى مختلفى مى تونستن انجام بدن ( مثلا الف ، انسان ، خفاش و ... ) . ايستارى هم به شكل پيرمردهايى به سرزمين ميانه اومدن كه توى سيلماريليون ميگه اونا "نيرومند" بودن ؛ حالا به نظرت گندالفى كه تونسته بود يه بالروگ رو شكست بده نمى تونست با يه انسان ( جدا از اون پيش بينى معروف ) مقابله كنه ؟

البته به نظرم مثالت در مورد گريما اشتباهه ، چون گريما به قول معروف از پشت به سارومان خنجر زد و فرار كرد ...

ویرایش شده در توسط Elrond

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

باهات زياد موافق نيستم آون جان ؛ اصلا آينور براى وجود در آردا بايد جسمى براى خودشون مى داشتن ، كه حالا بسته به نوع كالبدشون كارهاى مختلفى مى تونستن انجام بدن ( مثلا الف ، انسان ، خفاش و ... ) . ايستارى هم به شكل پيرمردهايى به سرزمين ميانه اومدن كه توى سيلماريليون ميگه اونا "نيرومند" بودن ؛ حالا به نظرت گندالفى كه تونسته بود يه بالروگ رو شكست بده نمى تونست با يه انسان ( جدا از اون پيش بينى معروف ) مقابله كنه ؟

البته به نظرم مثالت در مورد گريما اشتباهه ، چون گريما به قول معروف از پشت به سارومان خنجر زد و فرار كرد ...

در مورد بایدی یک وجود من باهات موافق نیستم :دی

برای سر و کار داشتن با این دنیا باید شکل میداشتن

اما اجباری بر داشتن شکل نیست

میتونستن بدون کالبد هم کاری کنن

مثل نزگول که گفته شده وقتی با فانی ها کار دارن اون ردای سیاه رو میپوشن

اونا از روز اول که ایستاری نبودن

مثل گندالف که همون اولورین خودمونه :دی

یه کالبدی داشتن

وقتی هم ایستاری شدن یک کالبد دیگه! (نظر شخصی :دی)

جادوپیشه همون طور که از امش پیداست یک جادوگر بود

و یک جنگجو

اونقدر قدرت داشت که با 3بار افسون دروازه ی میناس تیریت رو منفجر کنه

یا گندالف با دستش چوبدستی سارومان رو میشکنه

بازم میگم

فقط موقعیت توی دنیای تالکین نشانگر برتری هست

گریما هم اصلا فکر کنم ربطی نداشته باشه!

فقط میشه گفت سارومان قدرت زبانش رو از دست داده بود و گریما خشمش منفجر شد و....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

اونا از روز اول که ایستاری نبودن

مثل گندالف که همون اولورین خودمونه :دی

یه کالبدی داشتن

وقتی هم ایستاری شدن یک کالبد دیگه! (نظر شخصی :دی)

اين نظرت درسته. اول سيلماريليون يه جا ميگه كه اولورين گاه در ظاهر الف ها يا نامرئی به ميان اون ها می رفت؛ اما بعد در فصل حلقه های قدرت، مينويسه كه ايستاری در كالبد آدم ها ظاهر شدن. البته اينجا يه ابهام وجود داره و اونكه اگه والار و مايار ميتونستن كالبدشون رو به دلخواه تغيير بدن، پس چرا گندالف مقابل دشمن يه كالبد عظيم الجثه برای خودش انتخاب نميكرد؟ و ميتونست باز موقع استراحت كالبدش رو كوچيک كنه! ولی اين كار رو نكرد تا اينكه در نبرد با بالروگ موريا مرد (جسمش رو از دست داد) و وقتی ارو بهش اجازه داد تا دوباره زنده بشه (جسم به خودش بگيره) در كالبدی ديگه ظاهر شد.

درمورد ويچ كينگ... اين بحث تموم شده! گندالف و ويچ كينگ در اصل، هيچ مبارزه ای با هم نكردن كه بخواييم درمورد نتيجه اش بحث كنيم! اينو نريچ صفحه قبل گفت.

پيتر جكسون از خودش اين قسمت رو به فيلم اضافه كرده كه بعدش هم از نسخه سينمايی حذف شده و فقط در نسخه اكستند وجود داره.

ویرایش شده در توسط گندالف ‌سفید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

البته اينجا يه ابهام وجود داره و اونكه اگه والار و مايار ميتونستن كالبدشون رو به دلخواه تغيير بدن، پس چرا گندالف مقابل دشمن يه كالبد عظيم الجثه برای خودش انتخاب نميكرد؟ و ميتونست باز موقع استراحت كالبدش رو كوچيک كنه!

ابهام نیست. شرط والار برای ایستاری این بود که حق ندارن از قدرتهاشون استفاده کنن. گندالف فقط میتونست با پندها و راهنمایی هاش توی جنگ کمک کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

در مورد بایدی یک وجود من باهات موافق نیستم :دی

برای سر و کار داشتن با این دنیا باید شکل میداشتن

اما اجباری بر داشتن شکل نیست

میتونستن بدون کالبد هم کاری کنن

مثل نزگول که گفته شده وقتی با فانی ها کار دارن اون ردای سیاه رو میپوشن

اونا از روز اول که ایستاری نبودن

مثل گندالف که همون اولورین خودمونه :دی

یه کالبدی داشتن

وقتی هم ایستاری شدن یک کالبد دیگه! (نظر شخصی :دی)

جادوپیشه همون طور که از امش پیداست یک جادوگر بود

و یک جنگجو

اونقدر قدرت داشت که با 3بار افسون دروازه ی میناس تیریت رو منفجر کنه

یا گندالف با دستش چوبدستی سارومان رو میشکنه

بازم میگم

فقط موقعیت توی دنیای تالکین نشانگر برتری هست

گریما هم اصلا فکر کنم ربطی نداشته باشه!

فقط میشه گفت سارومان قدرت زبانش رو از دست داده بود و گریما خشمش منفجر شد و....

در مورد آینور بله ، چون اونا خودشون برای خودشون چیزی مثل جسم می ساختن ولی باز هم برای ارتباط با بقیه باید کالبدی می داشتن . نزگول هم جسم داشتن ، ولی بقیه نمی تونستن اونا رو ببینن .

در مورد عوض شدن کالبد گندالف هم که این حرف منم هست ؛ منتها میگم با اینکه گندالف در ظاهر یه پیرمرد هست ولی قدرت داشته .

البته به جز ویچ کینگ فکر اونایی رو هم بکن که داشتن دژکوب رو به دروازه ی میناس تیریت می کوبیدن :دی

درباره ی موقعیت هم بستگی به تعریفت از اون داره ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Olόrin

واقعاً چرا گندالف جلوی ويچ‌كينگ اون‌جوری شد؟ گندالف يه ماياست و ويچ‌كينگ هم يه آدم. تضاد نژادها؛ داره داد می‌زنه! شايد تالكين يه لحظه اين موضوع رو يادش رفته!؟ :دی

نه ، توی کتاب حرفی از شکست خوردن گاندلف نیست پیتر جکسون اضافه کرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...