Aslan 2,643 ارسال شده در ژوئن 5, 2016 در در May 30, 2016 at 0:39 PM، lord of the moon گفته است : با تشکر در ادبیات تخیلی کمتر نویسندگان و حماسه سرایانی هستند که به خدای واحد اشاره کنند با این که من از لفظ خدا برای معرفی همه ی آنان استفاده کردم ولی صحیح تر آن بود که لفظ رب النوع را برای اکثر آنان به کار ببرم. و یک رب النوع توانایی ای که شما به آن اشاره می کنید را ندارد پ.ن اگه بخواهم در این مورد توضیح بدم ممکنه خیلی خیلی بیشتر از حد مجاز حرف بزنم اگر بحث خاصی مد نظرتون هست بگید تا به صورت تخصصی در مورد یکی از اون ها بحث کنیم با سلامي دوباره جداي از اسم رب النوع و خدا و تفاوت و شباهت هايي كه دارن ، مبحثي كه شما دارين بهش اشاره مي كنيد بهش در اسطوره شناسي مي گن پيكرگرداني metamorphoses كه در اون ميان و همين سبك شيوه ي شما رو براي تقسيم بندي موجودات انجام مي دن اما خب براي خدايان ( بدون در نظر گرفتن رب النوع بودن و خداي خطايان بودن ) كمي پيچيده مي شه اين قضيه براي مثال زئوس يك جا تبديل به قو يا كلا حيون مي شه و جاي ديگه يك شكل انساني داره داره در كل از از اون طرف خدايان هندي با اون همه تنوع اواتاري خودشون كمي سخت و پيچيده مي شه كار ، به همين خاطر ميان و بررسي مي كنن به صورت موازي در اساطير كه يك خدا وقتي به حيوان تبديل مي شه چ تفسير داري نه اين كه بيايم و بگيم كل خدايان در اين دسته بندي به اين نحو جا مي گيرن با تشكر 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
lord of the moon 411 ارسال شده در ژوئن 5, 2016 در در 6/5/2016 at 3:44 PM، Aslan گفته است : با سلامي دوباره جداي از اسم رب النوع و خدا و تفاوت و شباهت هايي كه دارن ، مبحثي كه شما دارين بهش اشاره مي كنيد بهش در اسطوره شناسي مي گن پيكرگرداني metamorphoses كه در اون ميان و همين سبك شيوه ي شما رو براي تقسيم بندي موجودات انجام مي دن اما خب براي خدايان ( بدون در نظر گرفتن رب النوع بودن و خداي خطايان بودن ) كمي پيچيده مي شه اين قضيه براي مثال زئوس يك جا تبديل به قو يا كلا حيون مي شه و جاي ديگه يك شكل انساني داره داره در كل از از اون طرف خدايان هندي با اون همه تنوع اواتاري خودشون كمي سخت و پيچيده مي شه كار ، به همين خاطر ميان و بررسي مي كنن به صورت موازي در اساطير كه يك خدا وقتي به حيوان تبديل مي شه چ تفسير داري نه اين كه بيايم و بگيم كل خدايان در اين دسته بندي به اين نحو جا مي گيرن با تشكر تا جایی که سوادم قد میده زئوس به عقاب تبدیل میشدا! شایدم به داستان دیگری اشاره می کنید منم که از قبل گفتم قصد بحث تخصصی ندارم. البته زئوس و خدایان مانند او نیز مقامی بالاتر از رب نوع دارند ولی هنوز هم خدا محصوب نمی شوند . کلا تمدن هایی که به الهاد اعتقاد دارند در فرهنگ خود موجودی با ویژگی های یک خدا را ندارد و زمان معرفی می گویند god of و این of نماد رب النوعی آن هاست. (البته اگر کسی بگوید زدوس و دیگر خدایان یا تایتان ها زب النوع نیستند هم یک جورایی داره حرف درسی می زنه) 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در ژوئن 5, 2016 در در 6/5/2016 at 4:42 PM، lord of the moon گفته است : تا جایی که سوادم قد میده زئوس به عقاب تبدیل میشدا! شایدم به داستان دیگری اشاره می کنید منم که از قبل گفتم قصد بحث تخصصی ندارم. البته زئوس و خدایان مانند او نیز مقامی بالاتر از رب نوع دارند ولی هنوز هم خدا محصوب نمی شوند . کلا تمدن هایی که به الهاد اعتقاد دارند در فرهنگ خود موجودی با ویژگی های یک خدا را ندارد و زمان معرفی می گویند god of و این of نماد رب النوعی آن هاست. (البته اگر کسی بگوید زدوس و دیگر خدایان یا تایتان ها زب النوع نیستند هم یک جورایی داره حرف درسی می زنه) عقاب به همراه رعد و برق نماد هايي از زئوس بودن تا جايي كه يادمه و در يكي از داستان هاي معاشقه زئوس تبديل به قو مي شه يا نه بارون مي شه و تو بغل قو مي باره و كلا بايد باز اساطير رو نگاه كنم اما خب اين رو مطمئن هستم كه زئوس به اشكال مختلفي از جمله پيرمرد و گاو و ... در مياره و مي خوام بگم كه در چند دسته مي تونه قرار بگيره در مورد رب النوع خواندن و ... حقيقتش بحث ها بايد تخصصي باشه و ... اما خب تقسيم بندي خوبيه و بايد كمي كار بشه و بحث بشه روش پ.ن : زئوس در يكي از معاشقه هاش تبديل به قو مي شه و هلن از اين معاشقه به دنيا مياد ويرايش براي اين مطلب بود اخه يادم بود يه جايي اي بابا قو مي شه و ....( بايد يه بار ديگه اساطير و بخونم ) 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
lord of the moon 411 ارسال شده در ژوئن 6, 2016 در در 6/5/2016 at 5:10 PM، Aslan گفته است : عقاب به همراه رعد و برق نماد هايي از زئوس بودن تا جايي كه يادمه و در يكي از داستان هاي معاشقه زئوس تبديل به قو مي شه يا نه بارون مي شه و تو بغل قو مي باره و كلا بايد باز اساطير رو نگاه كنم اما خب اين رو مطمئن هستم كه زئوس به اشكال مختلفي از جمله پيرمرد و گاو و ... در مياره و مي خوام بگم كه در چند دسته مي تونه قرار بگيره در مورد رب النوع خواندن و ... حقيقتش بحث ها بايد تخصصي باشه و ... اما خب تقسيم بندي خوبيه و بايد كمي كار بشه و بحث بشه روش پ.ن : زئوس در يكي از معاشقه هاش تبديل به قو مي شه و هلن از اين معاشقه به دنيا مياد ويرايش براي اين مطلب بود اخه يادم بود يه جايي اي بابا قو مي شه و ....( بايد يه بار ديگه اساطير و بخونم ) فکر کنم یادم اومد حدس می زدم دارید به داستانی اشاره می کنید راستش اون تقسیم بندی رو من بداهه انجام دادم و تعصب خاصی روش ندارم. البتّه به هیچ وجه قصد و انگیزه ای برای بحث تخصصی در این مباحث ندارم و در حال حاضر موضوعی برای بحث جدی نمی بینم ولی خوشحال میشم از شنیدن در این مورد با شما صحبت کنم و در قالبی دوستانه حتّی بحث رو تخصصی هم کنیم 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در ژوئن 7, 2016 در در 6/6/2016 at 4:33 PM، lord of the moon گفته است : فکر کنم یادم اومد حدس می زدم دارید به داستانی اشاره می کنید راستش اون تقسیم بندی رو من بداهه انجام دادم و تعصب خاصی روش ندارم. البتّه به هیچ وجه قصد و انگیزه ای برای بحث تخصصی در این مباحث ندارم و در حال حاضر موضوعی برای بحث جدی نمی بینم ولی خوشحال میشم از شنیدن در این مورد با شما صحبت کنم و در قالبی دوستانه حتّی بحث رو تخصصی هم کنیم بله داستان لدا و قو هست كه زئوس با ملكه اسپارت عشق بازي مي كنه و هلن به دنيا مياد و .... در همون چند پست اخير گفت كه تقسيم بندي جالبي بود و مي شه روش كار كرد و خب در اين زمينه اگه خواستين كار كنيد مي تونم كمكي كنم البته در اون حد نيستم :دي و در مورد بحث هم والا اگر مد نظر داريد جايي رو در موردش بحث كنيم البته اگر اطلاعات داشته باشم 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
lord of the moon 411 ارسال شده در ژوئن 7, 2016 در در 6/7/2016 at 1:48 PM، Aslan گفته است : بله داستان لدا و قو هست كه زئوس با ملكه اسپارت عشق بازي مي كنه و هلن به دنيا مياد و .... در همون چند پست اخير گفت كه تقسيم بندي جالبي بود و مي شه روش كار كرد و خب در اين زمينه اگه خواستين كار كنيد مي تونم كمكي كنم البته در اون حد نيستم :دي و در مورد بحث هم والا اگر مد نظر داريد جايي رو در موردش بحث كنيم البته اگر اطلاعات داشته باشم باعث افتخاره که همراهیم کنید به قول aslan کبیر : به دلیل گفتن این که در اون حد نیستید پس صد در صد در اون جایگاه هستید (با کمی تغییر) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aran Dur 389 ارسال شده در نوامبر 9, 2017 0 اونا اصلا خدا نیستن، والار هستن. فقط یک خدا در دنیای تالکین وجود داره 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ایوانا 734 ارسال شده در ژانویه 15, 2018 درود ینی نمیدونین چرا دارم پست میزارم? بگذریم بستگی داره خدایان رو در کجا بخوایم برسی کنیم تو دنیای فانتزی یا جهان خودمون اغلب داستان ها در جهان امروز سکولار هستن اما بودن نویسنده هایی مثل تالکین ک خدا در داستان هاشون بوده خدای جهان اردا ارو هستش در نارنیا هم اصلان رو ب عنوان خدا تعریف کردن اما... در دنیای واقعی رب النوع ها مطرح هستن ک موکل بر پدیده های طبیعی و خیلی چیزای دیگع مثل عشق و جنگ و موسیقین اما بحثی ک میخوام بکنم این نیس بحث سر شباهت های اوناست مثلا خدایان مصری ایزیس اوزیریس و هوروس رو درنظر بگیریم این سه خدا مادر پدر و فرزند هستند ک در جریان تولد هوروس هم میدونیم ک بدون دخالت پدر فرزند متولد شد نمیخوام وارد بحثش بشم چون موضوع ما نیست حالا در مسیحیت ما تثلیث رو داریم ک پدر پسر و روح القدسه ... شباهت خیلی زیاده و جالب اینجاست ک مسیح هم بدون پدر متولد شد ... خب یجورایی باکره ی مقدس ایزیس و هوروس هم مسیح هستش مشابهش رو در اسلام هم داریم... و در ادیان دور شرقی ... در شاهنامه اومده ک در جهان ابتدا یک گاو و کیومرث(پدر همه ی انسان ها اگر اسمش رو اشتباه نکنم) بودن و انسان ها از کیومرث ایجاد شدن باز هم فرزند پدر و... خخخ باز هم جفت مادینه گاو نماد باروریه و ب نوعی نشان زنه خون گاو رو در گذشته برای باروری روی زمین میریختن ک برمیگرده ب همین افسانه در کل هدف از گفتن این مطالب این بود ک بگم باوجود تعدد خدایان در تاریخ و فرهنگ های مخلتف همشون در واقع یکی هستن فقط اسم و قالبشون عوض شده خدا رو نور مینامیم درحالی ک در اولین دین جهان ک همون میتراییسم بود خدا الهه ی نور و روشنایی و خورشید بوده این نشون میده همه چیز درواقع یک چیزه و خدایان هم همون قدیمیا هستن فقط تقسیم بندی و نامگذاریشون تغییر کرده سپاس 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در ژانویه 15, 2018 در 3 ساعت قبل، ایوانا گفته است : درود ینی نمیدونین چرا دارم پست میزارم? بگذریم بستگی داره خدایان رو در کجا بخوایم برسی کنیم تو دنیای فانتزی یا جهان خودمون اغلب داستان ها در جهان امروز سکولار هستن اما بودن نویسنده هایی مثل تالکین ک خدا در داستان هاشون بوده خدای جهان اردا ارو هستش در نارنیا هم اصلان رو ب عنوان خدا تعریف کردن اما... در دنیای واقعی رب النوع ها مطرح هستن ک موکل بر پدیده های طبیعی و خیلی چیزای دیگع مثل عشق و جنگ و موسیقین اما بحثی ک میخوام بکنم این نیس بحث سر شباهت های اوناست مثلا خدایان مصری ایزیس اوزیریس و هوروس رو درنظر بگیریم این سه خدا مادر پدر و فرزند هستند ک در جریان تولد هوروس هم میدونیم ک بدون دخالت پدر فرزند متولد شد نمیخوام وارد بحثش بشم چون موضوع ما نیست حالا در مسیحیت ما تثلیث رو داریم ک پدر پسر و روح القدسه ... شباهت خیلی زیاده و جالب اینجاست ک مسیح هم بدون پدر متولد شد ... خب یجورایی باکره ی مقدس ایزیس و هوروس هم مسیح هستش مشابهش رو در اسلام هم داریم... و در ادیان دور شرقی ... در شاهنامه اومده ک در جهان ابتدا یک گاو و کیومرث(پدر همه ی انسان ها اگر اسمش رو اشتباه نکنم) بودن و انسان ها از کیومرث ایجاد شدن باز هم فرزند پدر و... خخخ باز هم جفت مادینه گاو نماد باروریه و ب نوعی نشان زنه خون گاو رو در گذشته برای باروری روی زمین میریختن ک برمیگرده ب همین افسانه در کل هدف از گفتن این مطالب این بود ک بگم باوجود تعدد خدایان در تاریخ و فرهنگ های مخلتف همشون در واقع یکی هستن فقط اسم و قالبشون عوض شده خدا رو نور مینامیم درحالی ک در اولین دین جهان ک همون میتراییسم بود خدا الهه ی نور و روشنایی و خورشید بوده این نشون میده همه چیز درواقع یک چیزه و خدایان هم همون قدیمیا هستن فقط تقسیم بندی و نامگذاریشون تغییر کرده سپاس تا حدودي كم و بيش موافقم هستم اما بهتر بود ك اول خدا رو چي تعريف بكني و بعد بياي بهش قالب بدي و بعد مكان ك تو كدوم دسته بندي قرار مي گيرند و قس اعلي هذا ( منظورم از دسته بندي اينه ك تو دنياي فانتزي قرار بدي يا دنياي خودمون ) ببين چ در دنياي فانتزي و اساطير و چ در دنياي خودمون مسئله خلق شدن هميشه وجود داشته و حتي تو فلسفه هم يكي از پرسش هاي بنيادي اينه ك ما چ جوري خلق شديم و چي جوري داريم رفتار مي كنيم ك حتي مي تونم با يه تقريب خوبي هم بگم ك فيزك هم به دنبال يافتن جواب همين سواله ك كاري با جواب هاش ندارم اما بيشتر هدفم داستان هاي اساطيري و فانتزيه ك نام بردن از سكولار تو داستان و اساطير به نظرم زياد جالب نباشه، چون ما تعريف دقيقي از خدا نداريم ؟! ايا خدا به معناي خالق هستي و هستي بخش منظورت باشه ك اون وقت زئوس هم تا جايي ك يادم باشه مخلوقه و با تقريب خوبي اكثر خدايان هم اين جوري هستن ، اما اگر نه خدا به معناي پرستش مي گي ك قضيه اش باز هم فرق داره كلا قضيه اش خيلي مفصله و بايد هدف بحث مشخص بشه و از طرفي فكر نكنم اولين دين ، دين ميترايسم باشه ؟! ?? چون اگه به اديان ابراهيمي توجه كنيم خالق به معناي هستي دهنده هميشه بوده اشاره به زندگي ادم و حوا 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ایوانا 734 ارسال شده در ژانویه 16, 2018 در 12 ساعت قبل، Aslan گفته است : تا حدودي كم و بيش موافقم هستم اما بهتر بود ك اول خدا رو چي تعريف بكني و بعد بياي بهش قالب بدي و بعد مكان ك تو كدوم دسته بندي قرار مي گيرند و قس اعلي هذا ( منظورم از دسته بندي اينه ك تو دنياي فانتزي قرار بدي يا دنياي خودمون ) ببين چ در دنياي فانتزي و اساطير و چ در دنياي خودمون مسئله خلق شدن هميشه وجود داشته و حتي تو فلسفه هم يكي از پرسش هاي بنيادي اينه ك ما چ جوري خلق شديم و چي جوري داريم رفتار مي كنيم ك حتي مي تونم با يه تقريب خوبي هم بگم ك فيزك هم به دنبال يافتن جواب همين سواله ك كاري با جواب هاش ندارم اما بيشتر هدفم داستان هاي اساطيري و فانتزيه ك نام بردن از سكولار تو داستان و اساطير به نظرم زياد جالب نباشه، چون ما تعريف دقيقي از خدا نداريم ؟! ايا خدا به معناي خالق هستي و هستي بخش منظورت باشه ك اون وقت زئوس هم تا جايي ك يادم باشه مخلوقه و با تقريب خوبي اكثر خدايان هم اين جوري هستن ، اما اگر نه خدا به معناي پرستش مي گي ك قضيه اش باز هم فرق داره كلا قضيه اش خيلي مفصله و بايد هدف بحث مشخص بشه و از طرفي فكر نكنم اولين دين ، دين ميترايسم باشه ؟! ?? چون اگه به اديان ابراهيمي توجه كنيم خالق به معناي هستي دهنده هميشه بوده اشاره به زندگي ادم و حوا درود اصلان این دم اخری هم پای ثابت موجودات فانتزیه... پشتکارت داداش اولا ک میتراییسم خیلی قدیمی تر از ادیان ابراهیمیه حالا کار نداریم و تعریف خدا خدا رو ماهیتی در نظر میگیریم ک خالق و از بین برنده است ینی اغاز و پایان دهنده زندگی از اون شروع میشه ب نوعی... برای همین خورشید، مام طبیعت و جفت مادینه از خدایان قدرتمند و بانفوذ در جامعه های کهن بودن اما این تعریف ماست مسلما در هر دوره برای هر گروهی خدا تعریف خاص خودش رو داشته بسته ب توانایی برطرف کردن نیاز هایی اون دوره ولی عمدتا تعریفی ک گفتم بیشترین عمومیت رو داره چ در خدایان قدیمی چ در جدید ها سپاس 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست