رفتن به مطلب

جدول امتیازات

  1. فنگورن

    فنگورن

    Retired Moderators


    • امتیاز

      3

    • تعداد ارسال ها

      9,054


  2. torambar

    torambar

    Retired Moderators


    • امتیاز

      3

    • تعداد ارسال ها

      4,640


  3. narich

    narich

    Members


    • امتیاز

      2

    • تعداد ارسال ها

      4,399


  4. baggins

    baggins

    Members


    • امتیاز

      2

    • تعداد ارسال ها

      3,737



ارسال های محبوب

نمایش محتوا با بیشترین امتیاز در 12/19/2011 در همه بخش ها

  1. 2 امتیاز
    Nienna__The_Mourning_Vala Miriel_in_Lorien ----------- نسخه نهایی / تمام والپیپرها
  2. 2 امتیاز
    امروز یه سری به سایت تد نسمیث زدم! دیدم که چن تا نقاشی جدید گذاشته. البته مطمئن نیستم که جدید باشه شاید من دفعات قبلی ندیده باشم. به هر حال لینکشو می ذارم! :ymblushing: http://www.tednasmit..._of_Valinor.jpg http://www.tednasmit...om_The_Hill.jpg http://www.tednasmit...of_the_Wild.jpg http://www.tednasmit...viel_Reborn.jpg http://www.tednasmit...N-Elf_Woods.jpg اینم هست :دی
  3. 1 امتیاز
    در این بخش میخوام شعرای ارباب حلقه ها رو بگم که تو هیچ تاپیکی ندیدمش. May it be an evening star Shines down upon you May it be when darkness falls Your heart will be true You walk a lonely road Oh! How are you are from home Mornie utulie (darkness has come) Believe and you will find your way Mornie alantie (darkness has fallen) A promise lives within you now May it be shadows call Will fly away May it be your journey on To light the day When the night is overcome You may rise to find the sun Mornie utulie (darkness has come) Believe and you will find your way Mornie alantie (darkness has fallen) A promise lives within you now A promise lives within you now باشد که ستاره ای شبانگاهی بر تو نور فشاند باشد که زماني كه تاريكي فرو آمد دلت خالصانه باشد بر جاده بي كسي قدم می گذاري اه که چقدر از خانه دوری تاریکی بازگشته باور بدار که راهت را خواهي يافت تاریکي فرو آمده و اکنون امیدی در تو پديدار مي شود باشد كه سايه ها صدا كنند بر راه پرواز كني باشد كه سفري روشن داشته باشي مانند روشنايي روز و زماني که شب بسر آید باشد که به جست و جوي خورشيد برخيزي تاریکی فرا رسیده باور بدار که راهت را خواهی یافت تاریکی فرو آمده اکنون امیدی در تو پديدار مي شود اکنون امیدی در تو پديدار مي شود شعر پپن توک Home is behind خانه اندر پس است The world ahead جهان بر پيش است And there are many paths to tread و راه هاي زيادي از براي رفتن است Through shadow از ميان سايه ها To the edge of night سوي دروازه ي شب Until the stars are all alight تا ستارگان نور ميفشانند Mist and shadow مه و سايه Cloud and shade ابر و سايه All shall fade همه محو شوند All shall... fade همه محو شوند
  4. 1 امتیاز
    آهنگ Mirdatus Vras ترک سوم آلبوم Oath Bound ، یکی از جالب ترین کارای سامنینگ هست چون لیریکش به زبان موردور هست ! و جالب تر اینکه داره از زبون سائورون حرف میزنه ! Mirdatus Vras Brus-kuluz taurzur bûrzu tiil-ob Hush-ob dhurum agh ufum dhurum Tor Vautu brus-troguz Urgai-u gukh dûmp agh tiimor Talaan-u rûk-ir tor urûk Nauru-ir agh kragoru nûrsu grishûrz Nork-ulu furtun agh goth Mordor-ob bot-tuk Ghaash agh akûl – Nazgûl skoiz Mirdautas vras! Karn ghaamp agh nût Shaut Manwe quiinubat gukh Translation (Narrator is Sauron): ترجمه ( از زبان سائورون ) : It is a good day to kill روز خوبی برای کشتن است Dark have been my dreams of late Of secret doubt and secret fear A thousand years have passed away To lay down doom and terror رویاهای گذشته ی من تیره شده اند رویاهای گمان و ترس پنهانی یک هزار سال گذشته است برای قانون گذاری وحشت و فنا To north ride on, a thousand orcs On wolves with giant bloody fangs They take the storm and power Of Mordor through the world به سمت شمال می تازند ، هزار اورک با دندان های بزرگ و خونی ، سوار بر گرگ ها می تازند آنها قدرت و توفان موردور را به میان جهان می برند Fire and Ice, the Nazgûl fly It is a good day to kill! (Painted) red is Earth and sky Even Manwe will bow down آتش و یخ ! پرواز نزگول ! روز خوبی برای کشتن است ! زمین و آسمان قرمز خواهند شد حتی مانوه سر تعظیم فرود خواهد آورد پ.ن : برای یادگیری زبان موردور چیز خوبیه ؛ من فقط معنی گاش رو میدونستم !
  5. 1 امتیاز
    این تصور که یه دشمن نامرئی وجود داره و اینقدر قدرتمند که تو همه چی دست میبره ، دونستنش خیلی حس جالبی به آدم دست میده . طبیعیه که آدم ناخودآگاه تحت تاثیر این راز و رمز ها قرار بگیره . همون مثال حقیقت و واقعیت که گفتین فکر کنم در مورد خودتون بهتر صدق کنه . یه جورایی اگه این حرف ها رو باور کنم به خودم توهین کردم . برام چندش آوره که یه سری میان و با تحریک اعتقادات مذهبی مردم پرده از راز هایی بر میدارن که در واقع ساخته ی خودشونه . خیلی به خودم مغرور نیستم ، ولی واقعا سطح دانش این آقایون سخنران رو در حدی نمی بینم که بخوام تحت تاثیر حرف هاشون قرار بگیرم در مورد سن هم من نمیدونم واقعا این دیگه چه ربطی به بحث داره . من نمیدونم سن شما چقدره ، ولی یه سوال : شما با افزایش سنتون چه چیز خاصی به دست آوردید به جز یه عدد که هر سال با "یک" جمع میشه ؟ این روند نامناسبی هست که با تحقیر کردن سن طرف مقابل اون رو از سطح بحث پایین تر بدونید . اونم با معیاری که در واقع نه ارزش تحقیر داره و نه ارزش افتخار کردن بهتون حق میدم اگه انگیزه ای برای شرکت کردن در بحث ندارین . طبیعیه که بحث کردن با کسایی که نظری خلاف شما دارن لذت بخش نباشه . شاید برای من و بعضی های دیگه هم خوشایند نباشه که داستان مورد علاقمون رو به یه سری موارد این شکلی ربط بدیم ... :(( ستاره ی بدون پر مشکلی نداره احیانا ؟ :دی
  6. 1 امتیاز
    با اینکه خیلی دوست داشتم تو این بحث شرکت کنم ، ولی خوندن و پست کردن ( و فکر کردن قبل از پست زدن ! ) مقداری زمان بر بود که من تازه این زمان رو گیر آوردم . و همینطور پشیمونم که چرا زودتر وارد بحث نشدم لطفا و لطفا و لطفا ... هر کی این پست رو میبینه این نصیحت منو به عنوان یه دوست گوش کنه : تو رو به هر چی که براتون مقدسه این بحث ها رو تو آردا نیارین . فرا**سون ها و هر چیز کوفتی دیگه ای . بهونه دست آقایون ندید که به اینجا حساس بشن آردا تنها سایتی هست که واقعا برای من عزیزه ، نمیتونم تحمل کنم که آخرش ... بشه ، مخصوصا با این همه زحمت هایی که تا حالا برای اینجا کشیدن بیشتر از همه هم به اصلان ؛ دوست عزیز اینقدر با اطلاعات دراماتیکی ! که داری اینجا رو شلوغ نکن . دریای اطلاعاتت رو تو همون وبلاگت بزار ، قول میدم خودم بیام و بخونمش . ( البته قول نمیدم لذت ببرم ! ) کلا نمیدونم چرا واقعا این روزا این همه چیزو ربط میدن به این فرا****ن هاو آخرش هم نتیجه های عجیب غریبی ازش در میارن ! در مورد وجود خدا تو یه فیلم من کلا مشکل دارم . چرا تو هر فیلمی باید در مورد خدا حرف زده بشه ؟ این مذهبی بودن بیش از حد کلا کار دست آدم میده . موضوعات یه فیلم میتونن خیلی گسترده باشن ، چرا حتما باید توش در مورد خدا حرف زده بشه و مردم از خدا کمک بخوان ؟ به نظرم این کلا یه چیز خیلی کودکانه ای هست و جای بحث نداره . در کل با این پست آرون موافقم : حرف خود تالیکن اینه که آثار یه نویسنده رو نباید با شخصیت خود نویسنده مقایسه کرد . مطمئنا اولین کسی که این حرف رو قبول داره خود تالکینه . و مطمئنا هدفی هم از گفتن این حرف داشته ، و اینکه حداقل خودش آثارش رو با این دید نوشته که با زندگی شخصی خودش و اعتقاداتش مقایسه نشن . در مورد نماد هایی هم بر وجودشون تو فیلم پافشاری میشه ، من همیشه میگم یه سری نماد ناخودآگاه بوجود میان . کاریش هم نمیشه کرد . مثلا : شمشیر رو هر کاریش کنین تو هر فیلمی ، تو هر ملیتی ، تو هر زمانی ، به شکل یه صلیب برعکس در میاد ! خب حالا اینکه از صلیب برعکس بشه نتیجه ی دین ست*یزی گرفت ، به خود مخاطب برمیگرده . البته همیشه هم نمیشه گفت که یه مفهوم از یه نماد برداشت میشه ، به قول یه بنده خدایی بود میگفت صلیب برعکس نماد خانوادگی یه قوم سرخپوست تو شمال آمریکا بوده . بدبختا حتما روحشون هم خبر نداشته از این چه برداشتی میشه ! کلا من با این قضیه مشکل دارم که حالا هر کسی با هر اعتقادی بیاد و برای تبلیغ اعتقادش چند تا چیز کوچیک رو تو یه فیلم جاسازی کنه ، اونم طوری که فقط چند تا باهوش ! بتونن پیداش کنن . اگه کسی میخواد چیزی رو بگه یا تبلیغ کنه ، خب باید درست و حسابی بیاد روش تبلیغ کنه . نه اینکه بشینه یه مشت نماد توش کار بزاره که فقط یه عده نماد شناس کارکشته ! بتونن پیداش کنن ! کلا این عقیده پیدا کردن نماد به نظرم همون اشتیاقی رو داره که یه بچه برای پیدا کردن گنج داره ، و به همون اندازه بی ارزش و کودکانه ـس . من خودم خیلی دوست دارم که در مورد نماد هایی که تالکین به کار برده بحث کنیم ، ولی یه چیز درست و حسابی ، نه اینکه بشینیم از تو -ببخشید- لباس زیر آراگورن یه ستاره چند پر پیدا کنیم ! در مورد چشم من نمیدونم کجاش مشکل داره ؟ حالا شما فکرت فوری میره طرف د.ج.ا.ل اشکال از شماست یا از تک چشم ؟ :دی چشم همچین نماد بدی هم نیست ، اودین خدای خدایان اسکاندیناوی که بسیار بین مبارز هاش محبوب بوده یه چشم داشته ، و خدای تک چشم لقبش هست . حالا اینکه شما از این چشم چه جوری برداشت میکنی ، یه مسئله دیگس . سائورون با ارادش بر بردگانش فرمانروایی میکرده . و از اونجایی که تو فبلم نمیخواستن جسم سائورون رو نشون بدن ، به نظرم بهترین تجسم براش همون چشم بوده . با این مورد موافقم . کلا تالکین تو داستان هاش نظر خوبی نسبت به شرق نداشته . غرب جهت والینوره و شرق جهت موردور . بادی که از غرب میاد طراوت میاره و بادی که از شرق میاد منحوسه . ( نمونش تو سوگواری برای بورومیر در رائوروس ) البته من فکر نمیکنم تالکین با غرض این کار رو کرده . جهت غرب جدا از این دیدی که تو امروز ایران نسبت بهش دارن ، واقعا طرف خوشبختی هست . مصری ها تو شش هزار سال پیش بهشت رو طرف غرب میدونستن . شهر تبس که نیل از وسطش رد میشد ، طرف شرقش انسان ها زندگی میکردن و طرف غربش شهر مرده ها بود . به خاطر قداستی که غرب داشت . و کلا این جهت غرب تو جاهای دیگه هم نسیت های خوبی داشت . و در مورد منحوس بودن شرق ( و البته شمال ) هم تو داستان های تالکین (نمونش جهت موردور و آنگباند ) فکر میکنم به خاطر این بوده که کلا تو باور های مردم اروپا تصورات ناخوشایندی از این دو جهت هست . ترس از شمال ، هجوم ویرانگر وایکینگ ها ، و نفرت از شرق ، خشایارشا و داریوش و شاپور که بارها روم و یونان رو به زانو در آوردن . به نظر من این ترس و نفرت از این دو جهت تو باور های مردم اروپایی وجود داره ، و دلیل اینکه تالکین هم این ها رو تو داستانش بازتاب داده ، میتونه نزدیکی تالکین با افسانه های عامه ی اروپایی باشه به نظرم خیلی جالب نیست که بخوایم یه اسطوره ( من داستان های تالکین رو اسطوره میدونم ) رو با واقعیت مقایسه کنیم . تازه اگه هم قرار باشه مقایسه ای بشه ، به نظر باید برعکس باشه ! یعنی واقعیت از روی اسطوره تاثیر بگیره ! چون که همیشه یه اسطوره پاک تر از واقعیت هست ، و آدم از یه اسطوره بهتر میتونه الگو بگیره . با اینکه کارای تالکین یه پیامی داره مواففم ، حالا شما بهش میگین ایمان ولی به نظر من یه درس هست ، و درسی که من ازش گرفتم امیدواری ـه . البته این برداشت کردن «امیدواری» خیلی کار سختی نیست ! چون موضوع اصلی لوتر همینه ! ولی در کل به نظرم این قضیه خیلی جالب نیست که تالکین بخواد از داستان هاش منظورش چیزی مثل تسخیر اورشلیم رو برسونه . خیلی راحت تر میتونست بیاد و یه کتاب تاریخی بنویسه ( اگه همچین چیزی مد نظرش بود ) و خیلی راحت تر و بدون ایهام های پیچیده ای که فهمیدنش رو سخت میکنه بیاد و در مورد هر چی دوست داره توضیح بده. به نظر من این تاپیک و اون تاپیک "در پاسخ به جاهلان" رو توش چیزای خوبی بنویسیم و آمادش کنیم که هر کی در مورد همچین چیزایی بحث داشت به اونجا ارجاعش بدیم . خیلی ارزش نداره که بخوایم یه مقاله بنویسیم و با این جور آدما سر و کله بزنیم ... نرود میخ آهنی در سنگ ... پ.ن : جلو خودمو برای گفتن این مورد نتونستم بگیرم : اتفاقا زمان صفویان یکی از بد ترین دوره ههایی هست که ایران به چشم دیده . خراش هایی از جراحت حکومت این وحشی ها بر ایران هنوز هم دیده میشه . چه بسا که اگه اونا نبودن وضع امروز ایران از اینی که الان هست بهتر بود . در ظاهر برای چند سال تونستن با مهاجم ها بجنگن ، ولی واقعا گد زدن به کشور با اون دیکتاتوری ملایی که داشتن ، و نابود کردن اقتصاد کشور با سپردن تجارت به یه مشت دربازی و همینطور لگد مال کردن فرهنگ به خاطر عقده های یه مشت کاخ نشین . باز خوبه شاه عباس که گردن کلفت ترینشون بود بیشترین چیزی از ازش یاد میکنن شکنجه هاش ـه ... چرا وضع ایران زمان داریوش بد نبود ؟ چرا یکی مثل امپراطوری ساسانی میشه ابرقدرت مشرق ؟ اونوقت بعد وضع این میشه ؟ دلیلش تو فرا****** نیست ، خیلی قبل از اون ، بعد از قتل عام ایرانی ها به دست عرب ها که ریختن تو کشور بود که وضع اینطوری شد و همه ی فرهنگ و دانشی که تو چندین قرن اینجا جمع شده بود رو لگدمال کردن . یه بچه دبستانی فقط با نگاه کردن به مساحت نقشه ایران و مقایسه ی دوران قبل از عرب ها و بعد از عرب ها میفهمه که از چه دوره ای زوال شروع شد ، و باعث و بانیش کیا بودن ...
  7. 1 امتیاز
    به لگولاس : برای اولین بار تفسیر ارباب حلقه ها رو از این بعد میبینم ( اولین پست صفحه قبلت )، جالب بود ! اما تفسیر وقتی خود صاحب اثر نیست تا تایید یا ردش کنه ، شک برانگیزه ! همونطور که مهدی پیشتر اشاره کرد ، تالکین مخالف نسبت دادن داستانش به دنیای بیرون بود ، هرچند تفسیری که گفتی بیشتر به ذائقه ما سازگاره ، اما در هر صورت ، ربط دادن داستان به این مسائل جهان خلاف اون چیزیه که تالکین میخواسته ، فرقش اینه که تا به حال این سوی بام می افتادیم ، با این تفسر جدید حالا آن سوی بام می افتیم. به اصلان : ما یه گوشه کوچیک از جهان رو تشکیل میدیم ، به امضای خودت نگاه کن ! چی نوشته ؟ (( مردم حقیری که خرسندانه از دریچه های محقر به جهان می نگرند را دوست ندارم )) ، از کجا معلوم ما جز این افراد حقیر نباشیم ؟ میلیارد ها آدم در جهان زندگی میکنند ، چه تضمینی وجود داره که تنها راه صحیح راه ماست و تنها ایده و تفکر ماست که صحیحه ؟ ما نه انقدر عمر داریم که تمام تفکرات دنیا رو برسی کنیم و نه انقدر هوشمندیم که بتونیم بهترین رو انتخاب کنیم ، مخصوصا وقتی فرهنگ و تفکر خاصی تو گوشت و خونمون نفوذ کرده ، اما حداقل میتونیم این احتمال رو بدیم که شاید ما اشتباه میکینم.
  8. 1 امتیاز
    به اصلان : گویا بخاری که از گوشت بیرون میزنه باعث شده یادت بره به جای کلمه قبیح فرما*** از جمله محبوبت ، تابو استفاده کنی ! تا به حال اسم بیماری پارانوئید رو شنیدی ؟ این بیماری ( بگیم اختلال روانی بهتره ) باعث میشه افراد دچار توهم گزند و آسیب بشن ، یعنی احساس میکنن همه بر علیه اونها توطئه میکنند ، مبتلایان هم بجز افکار کاذب نشونه دیگه ای ندارند و تو هر قشری ، از دکتر و سیاست مدار گرفته تا یه بچه دبیرستانی دیده میشوند . ضمنا ، نمیشه جهت فکریت رو با گفتن چند جمله بپوشونی ، لطفا از این به بعد نظر واقعیت رو بی پیرایه بزن ، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست! به لگولاس : برادر من ، شما از یک طرف میگی چرا تو کتاب ها تالکین از این همه نماد استفاده کرده ، وقتی بهت میگیم این نماد ها رو نشون بده تا ما هم بفهمیم ، میپرسی تالکین چرا به خدا تو داستانش بها نداده . در جواب سوال اولت : شما نماد هایی رو که تو کتاب استفاده شده نام ببر ، محاله دوستان جواب قانع کننده نداشته باشن / و سوال دومت : تالکین خودش یه کاتولیکه ، درسته ، اما شخصیت های کتابش که کاتولیک نیستن بخوان بر اساس ادیان ابراهیمی دعا برای پیروزی کنند! نویسنده یه داستان فانتزی نوشته ، جدای از دنیای تالکین که خدا در اون حظور داره، به نظرت اشکالی داره در دنیای خیالی یک نفر خدا وجود نداشته باشه ؟
  9. 1 امتیاز
    توجه کنید که برای اولین بار نیست که وارد این بحث ها میشید ، وقت و انرژی زیادی برای این جور بحث ها تلف شده ، و تمامی بحث ها ابتر و بی نتیجه باقی مونده . حرف های لگولاس و میرنوروزی حرف های تازه ای نیست ، تکرار مکرراته ، ای کاش این سوالات زاده ذهن خودشون بود ، تا در این صورت ارزش پاسخ دادن رو داشت . این طور جسته و گریخته سوال پرسیدن و جواب دادن ، همان آب در هاون کوبیدنه !! به اصلان، میرنوروزی و لگولاس: اهمیت این نماد ها درچیه ؟ چی شما رو شگفت زده میکنه ؟ قبل از این که یاوه گویی های افراد به ظاهر دکتر رو نشنیده بودید چقدر از این نماد ها اطلاع داشتید و این نماد ها چه تاثیری روی شما داشت ؟ یادمه کلیپی میدیدم که در مورد عدد 33 حرف میزد و به اهمیت این میپرداخت که چرا تو یه تصویر تو فیلم 2012 مراسم خاکسپاری رهبر قبلی ایران پرداخته ؟ تصویر مربوط به یک خاکسپاری بود که تو یه تلوزیون تو چند ثانیه نشون داده شد ، من نمیدونم این آقا چطور این رو به اون ماجرا ربط داد و بجز خودش تا به حال کسی شاهد این بوده ؟ اگه قرار باشه این نماد ها هدفی داشته باشه ، این مفسران و دکتر های آبکی تو احقاق این هدف ها بزرگترین نقش رو به گردن دارن ، به قولی دارن پیامی رو که کسی متوجهش نمیشه تفسیر میکنند . به نوعی در اصل ، خود این منتقد ها نقش پیامبر رو در وحی هالیوود میپذیرند . ( جمله آخر فقط برای ملموس کردن نقش منتقد ها ی یاوه گو بود ، نه چیز دیگه ).
  10. -1 امتیاز
    راستش تا یک ماه قبل که فکر میکنم برای 20 امین بار بود ارباب حلقه ها رو میدیدم تازه به ابعاد اخرالزمانی فیلم پی بردم به چند نکته توجه کنید مسئله نقد کردن ارباب حلقه ها نیست مسئله فقط روشن شدن قسمت های تاریک فیلم و یا رمانه اراگورن در زبان ترکی به ارگون تبدیل میشه اَر = صاحب گون = زمان گندالف راستش معنی اسمش رو نمیدونم ولی میدونم خدمت کار مایار بوده( از طریق بیوگرافیش) که خب زندگیش به دو قسمت بوده که بعد از مبارزه با غول اتشی در معادن موریا تبدیل به گندالف سفید میشه و عمر طولانی هم داشته که فکر میکنم به حضرت خضر یا عیسی شبیهه ضمن اینکه یکی از پنج ایستار بود که میشه گفت پنچ پیغمبر اصلی و یا کشته شدن دی گل یا ده اگل به دست اسمیگل یا سیمه اگل که کشته شدن هابیل به دسته قابیله و نشانه اصلی یک چشم و یا سائرون فقط نکته ای که برام قابل فهم نیست نبودن خدا و یا قدرت خدایی در فیلم هستش که فقط فکر کنم یک جا گندالف میگه خدا یارت یا حافظت باشه مطالب دیگری بود که طبق عادت موقع نوشتن از یادم میرن
This leaderboard is set to تهران/GMT+03:30
×
×
  • جدید...