رفتن به مطلب

جدول امتیازات

  1. Mo.Mirnoruzy

    Mo.Mirnoruzy

    Members


    • امتیاز

      5

    • تعداد ارسال ها

      333


  2. Tom Bombadil

    Tom Bombadil

    Members


    • امتیاز

      5

    • تعداد ارسال ها

      4,698


  3. Tulkas Astaldo

    Tulkas Astaldo

    Retired Administrators


    • امتیاز

      4

    • تعداد ارسال ها

      1,527


  4. 3DMahdi

    3DMahdi

    Administrators


    • امتیاز

      3

    • تعداد ارسال ها

      9,619



ارسال های محبوب

نمایش محتوا با بیشترین امتیاز در 11/28/2011 در همه بخش ها

  1. 3 امتیاز
    منم یکی بزارم ! آهنگ Mirror Mirror که خیلی دوست دارم این آهنگ رو ترک 9 آلبوم Nightfall In Middle-Earth که اکثر تزجمه های اینجا از همین آلبومه ( به نظر من بهترین آلبوم بلایند گاردین ) Mirror Mirror Far, far beyond the island We dwelt in shades of twilight Through dread and weary days Through grief and endless pain بسیار فراتر از آن جزیره ما در سایه های تاریک و روشن ساکن بوده ایم در میان بیم و روز های کسل کننده در میان غم و درد بی پایان It lies unknown The land of mine A hidden gate To save us from the shadow fall The lord of water spoke In the silence Words of wisdom I've seen the end of all Be aware the storm gets closer گمنام مانده است سرزمین من یک دروازه ی پنهان برای محافظت ما از سایه ی سقوط خدای آب ها سخن گفته در خاموشی کلمات خرد «من فرجام همه را دیده ام بدان که توفان نزدیک می شود» Mirror Mirror on the wall True hope lies beyond the coast You're a damned kind can't you see That the winds will change Mirror Mirror on the wall True hope lies beyond the coast You're a damned kind can't you see That tomorrows bears insanity آینه آینه بر روی دیوار امید حقیقی در آن سوی ساحل نهفته است شما ملعونان از دیدنش عاجزید که جهت باد تغییر خواهد کرد آینه آینه بر روی دیوار امید حقیقی در آن سوی ساحل نهفته است شما ملعونان از دیدنش عاجزید که فردا ، دیوانگی در پی خواهد داشت Gone's the wisdom Of a thousand years A world in fire and chains and fear Leads me to a place so far Deep down it lies my secret vision I better keep it safe دانش، رفته است دانش هزار سال دنیا در آتش و زنجیر و وحشت مرا به جای بسیار دوری خواهد کشاند بصیرت پنهان من در اعماق نهفته بهتر است که از آن محافظت کنم Shall I leave my friends alone Hidden in my twilight hall (I) know the world is lost in fire Sure there is no way to turn it Back to the old days Of bliss and cheerful laughter We're lost in barren lands Caught in the running flames Alone How shall we leave the lost road Time's getting short so follow me A leader's task so clearly To find a path out of the dark آیا دوستانم را تنها خواهم گذاشت ؟ پنهان ، در سرسرای تاریک و روشن ؟ می دانم که دنیا در آتش از دست می رود مطمئنم که راهی برای تغییر این سرنوشت نیست به روز های قدیمی بر میگردم به خوشی و خنده رویی ما در سرزمین های سترون از بین خواهیم رفت سرزمین های بازمانده از شعله های روان تــــــــنـــــــهــــــــا چگونه رهسپار راه گمشده خواهم شد ؟ زمان از دست می رود ، پس مرا دنبال کن یک تکلیف از راهنما ، به واضحی برای پیدا کردن راهی خارج از تاریکی Mirror Mirror on the wall True hope lies beyond the coast You're a damned kind can't you see That the winds will change Mirror Mirror on the wall True hope lies beyond the coast You're a damned kind can't you see That the winds will change آینه آینه بر روی دیوار امید حقیقی در آن سوی ساحل نهفته است شما ملعونان از دیدنش عاجزید که جهت باد تغییر خواهد کرد آینه آینه بر روی دیوار امید حقیقی در آن سوی ساحل نهفته است شما ملعونان از دیدنش عاجزید که فردا ، دیوانگی در پی خواهد داشت Even though The storm calmed down The bitter end Is just a matter of time اگر چه توفان آرام گرفته است پایان تلخ فقط اهمیت زمانه است Shall we dare the dragon Merciless he's poisoning our hearts Our hearts آیا کسی رویاروی با اژدها خواهد شد ؟ آن بیرحم قلب های ما را مسموم کرده است قلب های ما How shall we leave the lost road Time's getting short so follow me A leader's task so clearly To find a path out of the dark چگونه رهسپار راه گمشده خواهم شد ؟ زمان از دست می رود ، پس مرا دنبال کن یک تکلیف از راهنما ، به واضحی برای پیدا کردن راهی خارج از تاریکی Mirror Mirror on the wall True hope lies beyond the coast You're a damned kind can't you see That the winds will change Mirror Mirror on the wall True hope lies beyond the coast You're a damned kind can't you see That the winds will change آینه آینه بر روی دیوار امید حقیقی در آن سوی ساحل نهفته است شما ملعونان از دیدنش عاجزید که جهت باد تغییر خواهد کرد آینه آینه بر روی دیوار امید حقیقی در آن سوی ساحل نهفته است شما ملعونان از دیدنش عاجزید که فردا ، دیوانگی در پی خواهد داشت اینم لینک دانلود آهنگ با کیفیت 320 ( لینک فیل-تر) اینم لینک بدون فیل-تر : ftp://heavy-music.ru/Blind%20Guardian/(1998)%20-%20Nighfall%20In%20Middle%20Earth/09.%20Mirror %20Mirror.mp3 ( پروتکل ftp این سایته برای وارد شدن باید اکانت داشته باشی ... نمیدونم میتونید دانلودش کنید یا نه ... ) پ.ن : Mirror Mirror on the wall رو چیز دیگه ای هم میشه ترجمه کرد ؟ من به ساده ترین شکلی که میشد ترجمش کردم ! پ.ن2 : به نظر من Summoning واقعا لیریک هایی قشنگ تر بلایند گاردین داره ... حماسی و پرمعنا ... چند تا از لیریک هاش که به نظرم واقعا زیبا بوده رو قبلا برای خودم ترجمه کرده بودم ...
  2. 1 امتیاز
    نظرسنجی شماره 23 دوست داشتید هدیه چه کسی را از بانو گالادریل دریافت کنید؟ 1- فرودو - شیشه گالادریل حاوی نور ستاره ائارندیل 2- آراگورن - گوهر الفی به همراه غلاف شمشیر 3- لگولاس - کمان گالادریم 4- گیملی - سه تار موی بانو گالادریل 5- سم - بذر درخت مالورن و خاک باغ های لوتلورین 6- مری، پیپین، بورومیر - کمربند طلایی 7- شنل الفی که به همه داده شد ضمن ارسال رای. نظر خودتون رو درباره تمام گزینه ها بیان کنید. تعداد آرا 29 اولین رای: 5 آذر 1390 آخرین رای: 8 دی 1390
  3. 1 امتیاز
    امروز یه تعداد عکس از RIVENDELL و MORIA براتون گذاشنم.ایشالا که خوشتون بیاد راستی تا حالا به این فکر کردین که من چقد فوق العاده ام؟ :ymsmug: :-o
  4. 1 امتیاز
    http://www.aparat.com/v/c3e1195fdb34ac9b0c0d58e435c76e4973956 تریلر The Lord of the Rings: War in the North
  5. 1 امتیاز
    بد نیست ولی خیلی بهتر میتونست کار بکنه. مثلا توی اکشنش میتونست برای شمشیر زدن combo بذاره و با ترکیب ضربات سبک و سنگین حرکات جالبی انجام بده اما فقط دو نوع شمشیر زدن داره. 50 بار هم که ضربه سبک رو بزنی هیچ فرقی نمیکنه. رول پیلینگش هم تا اینجا که من رفتم جالب نبود. آخه خواستگاری رفتن واسه اون یارو هم شد ماموریت! :-o حالا شاید جلوتر برم جذاب تر بشه.
  6. 1 امتیاز
    واسه امروز 10 تا عکس دیگه آماده کردم....خداییش چقد من پرکارم :ymsmug: انصافا این سری خودم از چند تا عکس خیلی خوشم اومد...امیدوارم خوشتون بیاد
  7. 1 امتیاز
    Blood tears Welcome to my realm We are both condemned to live It's a dark fate (I can hear your calls I can hear your calls) THE ETERNAL LIFE به قلمرو من خوش آمدی جایی که هردو محکوم به زندگی در آنیم این سرنوشتی تاریک است. (میتوانم نداهایت را بشنوم میتوانم نداهایت را بشنوم) زندگی ای ابدی I see it still burns Each night I cry in pain می بینم که هنوز می سوزد هر شب در درد میگریم Alive Though the end appears my friend زنده اگرچه پایان پدیدار میشود دوست من And blood tears I cry You've searched and you've found Cut off your old friends hand و اشک های خونینی که من میگریم گشته ای و یافته ای دست دوست قدیمیت را ببر My mind's in frozen dreams The rotten flesh Or bitter lies Welcome to where time stands still No one leaves and no one ever will ذهن من گرفتار رویا های یخ زده است جسم پوسیده یا دروغ های تلخ به جایی که زمان هنوز می ایستد خوش آمدی هیچ کس ترک نمی کند و نخواهد کرد Can't hold it It burns Each night I cry in pain نمی توانم تحمل کنم می سوزاند هر شب در درد می گریم And blood tears I cry Endless grief remained inside And blood tears I cry Endless grief remained inside و اشک های خونینی که من میگریم غم بی پایانی که در درون مانده و اشک های خونینی که من میگریم غم بی پایانی که در درون مانده It seems so clearly Bent the bow Cause life in me is gone And a cruel wind's blowing cold And a cruel wind's blowing cold In blame کاملا مشخص است کمان را بکش چرا که زندگی از تن من رفته و باد سردی بی رحمانه می وزد و باد سردی بی رحمانه می وزد در سرزنش And blood tears I cry Endless grief remained inside Cut off your old friends hand و اشک های خونینی که من میگریم غم بی پایانی که در درون مانده دست دوست قدیمیت را ببر
  8. 1 امتیاز
    A Dark Passage I feel cold Facing the darkness The light's gone away Deep in his castle he said All land'll be mine There's one thing for sure The triumph of shadow is near Deep in his castle they sang We shall not rest Until all will be thyne احساس سرما می کنم در حالی که با تاریکی مواجه میشوم نور رفته است او در اعماق دژ خویش گفت همهی سرزمین ها مال من خواهند شد یک چیز قطعی است پیروزی سایه نزدیک است در اعماق دژ او خواندند ما آرام نخواهیم بود تا زمانی که همه چیر برای تو باشند موگوت از پیروزیش در نبرد اشک های بیشمار لذت میبره All land is mine You can be sure Don't dare me the mighty one screamed تمامی سرزمین ها به من تعلق دارند می توانی مطمئن باشی مرا به مبارزه نطلب آنی که قدرتمند است فریاد زد Smashed down the light I will not rest till I'm king Valinor's empty now Allied the elves and men They shall be damned نور را از بین بردم من تا زمانی که شاه نشوم آرام نخواهم نشست الان والینور خالیست متحدین الف ها و انسان ها آن ها ملعون خواهند بود مورگوت درباره پیروزی هایش Rise of Fall a dark tale ends فراز سقوط داستانی تاریک به پایان می رسد Just wondering how In the darkness They found their way To the right place Children of the sun Second kindred We call their race Treat them kindly Born in the east (Are the) nightfearer They moved westwards Towards the sunshine (They are) morning breath like Short's their life (Like) dawn passes by When the day comes شگفتا که چگونه در تاریکی آنها چگونه راه خود را به مکان درست یافتند فرزندان خورشید دومین خویش ما نژاد آنها را دعوت می کنیم با آن ها به مهربانی رفتار میکنیم زاده شده در شرق شب هراس(هستند) به سوی غرب حرکت کردند به سوی نور خورشید همانند نسیم صبحگاهی زندگی آنها کوتاه است همانند عبور سپیده دم هنگامی که روز می آید مشخصه که در باره ی انسان هاست The field was lost (And) hope had passed away The sun went down Beyond the sea Dark was the hour But day shall come again سرزمین از دست رفت و امید رفته است خورشید پایین رفت پشت دریا تاریکی برای ساعتی بود اما روز دوباره خواهد آمد از دید الف ها و نیرو های خیر Clean my wounds Wash away all fear Let courage be mine No one hears me crying زخم هایم را پاک کن تمام ترس را بشور بگذار شجاعت برای من باشد هیچ کس صدای گریستن من را نمی شنود گویا از هورین هست no song no tale which contains all the grief (but) renowned the deeds and the victims of defeat نه آوازی و نه داستانی هیچ کدام نمی توانند تمامی اندوه را در بر گیرند اما کردار و قربانیان شکست، شهرت یافتند Sit down on your chair And look out for your kin With my eyes you'll see And with my ears you'll hear You troubled my day And you've questioned my strength (But) don't mess With the master of fate بر روی صندلیت بنشین و به خویشانت بنگر با چشمان من تو خواهی دید و با گوش های من خواهی شنید تو روز من را بر آشفتی و قدرت مرا زیر سوال برده ای. (اما) با من درگیر نشو با ارباب سرنوشت مورگوت هورین رو گرفته اونو رو صندلی بالای کوه تانگوروردریم میشونه و بهش از بین رفتن خاندان و خانواده اش رو نشون میده I smashed down the light and dared Valinor I smashed down the light revenge will be mine Slowly marching on still we're marching on من نور و شهامت والینور را در هم شکستم من نور را در هم شکستم انتقام برای من خواهد بود به آرامی پیشروی میکنیم هنوز داریم پیشروی میکنیم از جناب تری دی مهدی هم به خاطر راهنمایی ها و اصلاحاتشون بسیار سپاس گزارم
  9. 1 امتیاز
    Nightfall شبهنگام No sign of life did flicker In floods of tears she cries "All hope's lost it can't be undone They're wasted and gone" هیچ اثری از زندگی به چشم نمی خورد در سیل اشک هایی که (یاوانا) گریست "تمام امید ها از بین رفته و نمی تواند باطل شود. آنها تلف شده و رفته اند." دو درخت والینور از بین رفته اند و یاوانا برای آنان سوگواری میکند "Save me your speeches I know ("They blinded us all") What you want You will take it away from me Take it and I know for sure The light she once brought in Is gone forevermore" "سخنانت را نگه دار من میدانم("آنها همه ی مارا کور کرده بودند") آنچه را که میخواهی از من خواهی گرفت بگیرش و من به یقین میدانم نوری که او زمانی به وجود آورد برای همیشه رفته است" این جا از زبان فئانور هست که دروغ های موگوت رو باور کرده و فکر میکنه که تنها چیزی که والار می خوان سیلماریل ها هست. Like sorrowful seagull they sang "(We're) lost in the deep shades The misty cloud brought (A wailing when beauty was gone Come take a look at the sky) Monstrous it covered the shore Fearful into the unknown" Quietly it crept in new horror Insanity reigned It spilled the first blood When the old king was slain همچون مرغان اندوهگین خواندند "ما در سایه های عمیقی که ابر های مبهم آوردند گم شده بودیم (صدای شیون ها زمانی که زیبایی رفت به آسمان رسیدند) هیولا وار ساحل را پوشاند بیمناک به درون ناشناخته ها" به آرامی ترس جدیدی رخنه کرد و جنون حاکم شد اولین خون ریخته شد زمانی که شاه پیر کشته شد. موگوت فینوه شاه نولدور رو کشته و سیلماریل هارو دزدیده. دو درخت والینور هم از بین رفته اند Nightfall Quietly crept in and changed us all Nightfall Quietly crept in and changed us all Nightfall Immortal land lies down in agony شبهنگام به آرامی رخنه کرد و همه ی ما را تغییر داد شبهنگام به آرامی رخنه کرد و همه ی ما را تغییر داد شبهنگام سرزمین فناناپذیر در درد و رنج قرار گرفت. "How long shall we mourn in the dark The bliss and the beauty will no return Say farewell to sadness and grief Though long and hard the road my be" But even in silence I heard the words "An oath we shall swear By the name of the one Until the world's end It can’t be broken" "چقدر میتوانیم در تاریکی سوگ واری کنیم سعادت و زیبایی بر نخواهد گشت با غم و اندوه وداع کنید اگرچه راه من دشوار و طولانی است." اما در سکوت میتوانم سخنانی بشنوم "سوگندی که ما باید یاد کنیم به نام یگانه که تا ابد شکسته نخواهد شد." سخنرانی فئانور برای نولدور که از اون ها می خواد که همراهش به دنبال موگوت برن و به ارو قسم می خوره که انتقام بگیره Just wondering how I can still hear these voices inside شگفتا که چگونه هنوز می توانم این صدا ها را در درون بشنوم The doom of the Noldor drew near عذاب نولدور نزدیک است The words of a banished king "I swear revenge" Filled with anger aflamed our hearts Full of hate full of pride We screamed for revenge سخنان شاه تبعیدی "من عهد می کنم که انتقام بگیرم" پر از خشمی که قلب هایمان را شعله ور ساخته سرشار از تنفر پر از غرور ما برای انتقام فریاد زدیم "Valar he is that's what you said Then your oath's been sworn in vain (But) freely you came and You freely shall depart (So) never trust the northern winds And never turn your back on friends" "او یک والا است این چیزی است که توگفتی بنابراین سوگندی که یاد کردید بیهوده بوده شما آزادانه آمدید و آزادانه این جا را ترک خواهید کرد هرگز به باد های شمالی اعتماد نکنید و هرگز به دوستانتان پشت نکنید" این جا چاووش پیغام والار رو به نولدور میگه "Oh I'm heir of the high lord! "You better don't trust him" The enemy of mine Isn't he of your kind and Finally you may follow me Farewell He said Back to where it all began "آه من وارث شاه برین هستم!" "بهتر است که به او اعتماد نکنید" مگر دشمن من از جنس شما نیست؟ و سرانجام شاید شما مرا دنبال کنید او بدرود گفت بازگشت به جایی که همه چیز شروع شد فئانور جواب چاووش رو می ده و با نولدور میره با تشکر فراوان از جناب تری دی مهدی بخاطر کمک ها و اصلاحاتشون
  10. 1 امتیاز
    خب امروز با 5 تا عکس از لوکیشن ISENGARD در خدمتتون هستم. :ymsmug: امیدوارم خوشتون بیاد
  11. 1 امتیاز
    به به..چه تاپیک شلوغی :ymsmug: ...الان یه کاربر در حال خواندن این تاپیک است(اونم خودمم) اگه ميبينيد دوتاشون يکم تيره ان...بايد بگم درست ميبينين :-o ولي از شوخي گذشته اول حذفشون کرده بودم...ولي بعدش حيفم اومد نزارمشون.
  12. 1 امتیاز
    حالا سه تا کتاب دارم.به ترتیب قرارشون میدم. اول:The Art of The Fellowship of the Ring اینم از سری اول عکسا http://s2.picofile.c...182659030/1.jpg http://s2.picofile.c...182661612/2.jpg http://s2.picofile.c...182662896/3.jpg http://s2.picofile.c...182665264/4.jpg http://s2.picofile.c...182666662/5.jpg http://s2.picofile.c...195234408/6.jpg http://s2.picofile.c...195236020/7.jpg http://s1.picofile.c...195236769/8.jpg http://s1.picofile.c...195237311/9.jpg http://s1.picofile.c...95238595/10.jpg فقط اگه 5 تا عکس اولی یکم حجیمه عذر میخوام.اینا رو قبلا آپلود کرده بودم :ymsmug: http://s1.picofile.c...195241070/0.jpg اینم گذاشتم سرگیجه بگیرین :-o
  13. 1 امتیاز
    خیلی ممنون، خیلی خوبه. یه چند جا نظرات خودم رو با رنگ دیگه اضافه کردم. در مورد همشون با اطمینان نمیتونم نظر بدم. بقیه بیان نظراتشون رو بدن. (فقط جاهایی که در موردشون حرف داشتم نوشتم) توی دومی هم کاملا باهات موافقم.
  14. 1 امتیاز
    into the storm Give it to me I must have it Precious treasure I deserve it آن ها را به من بده من باید آنها را داشته باشم گنجینه ای گرانبها من لایقشان هستم اینا رو اونگلیات داره به مورگوت می گه و ازش سیلماریل هارو میخواد Where can I run How can I hide The Silmarils Gems of treelight Their life belongs to me Oh it's sweet how the Darkness is floating around کجا میتوانم بروم؟ چگونه میتوانم پنهان شوم؟ سیلماریل ها گوهر های درختان نورانی زندگی آنها مال من است آه زیباست که چگونه تاریکی در اطراف شناور است مورگوت می خواد از دست اونگلیات در بره چون نمی خواد سیلماریل هارو بهش بده We are following The will of the one Through the dark age And into the storm And we are following The will of the one Through the dark age And into the storm Lord I'm mean ما پیرو اراده یگانه هستیم در دوران تاریک و در طوفان و ما پیرو اراده یگانه هستیم در دوران تاریک و در طوفان منظورم ارباب است بالروگ ها دارن می رن که مورگوت رو از دست اونگلیات نجات بدن Blackheart show me What you hold in your hand I still hunger for more Release me From my pain Give it to me How I need it How I need it How I need it سیاه قلب نشانم ده آنچه در دستت داری من باز هم میخواهم از درد رهایم کنید آن ها را به من بده به آنها خیلی نیازمندم به آنها خیلی نیازمندم به آنها خیلی نیازمندم I did my part Now it's your turn And remember What you've promised من نقش خودم را ایفا کردم حالا نوبت توست و به خاطر داشته باش آنچه را که وعده دادی اونگلیات به مورگوت میگه که کاری که ازم خواستی رو انجام دادم و حالا سیلماریل هارو بده.
  15. 1 امتیاز
    سلام به همگی الان من داشتم به بلیند گاردین گوش میدادم یهو جوگیر شدم شعر هاشو ترجمه کنم بعد اومدم ترجمه کنم اومدم از روش خوندم دیدم زیاد جالب نیست. ببخشین ولی ما همین ای بی سی دی رو بلد نیستیم. اینه که اگه اگه ممکنه به من مبتدی لطف کنین و تصحیحش کنین بعدشم من یه تفسیر از اینترنت دراوردم و بر اساسش یه چی نوشتم. اونم اگه تصحیح کنین من از خوشحالی سکته میزنم. بازم ببخشین ما مبتدی هستیم دیگه. Noldor Noldor Blood is on your hands Your bane's A tearful destiny نولدور دستانتان خون آلود است هلاکت شما سرنوشتی پر از اشک است. داره درباره ی نولدور صحبت می کنه که دستاشون آلوده به خون تله ری هست . Black clouds will carry Rain of blood I've seen it rain We were lost On grinding ice In fear and hunger Dead winter reigned In Araman از ابر های سیاه خون خواهد بارید من بارشش را دیده ام ما در میان یخ های آزار دهنده در ترس و گرسنگی گمشده بودیم در آرامان زمستان مرگ حاکم بود این هارو فینگولفین میگه (You) can't escape From my damnation (Nor) run away From isolation نمی توانی از لعنت من فرار کنی و نه از انزوا یحتمل اینا رو یکی داره به موگوت میگه Guilty spoke the one This deed can't be undone Hear my words Fear my curse یگانه گناهکار سخن گفت این عمل نمی تواند باطل شود سخنان من را بشنوید از نفرین من بهراسید به نظر بنده فئانوری چیزی میگه I know where the stars glow (And the) sky's unclouded Sweet the water runs my friends من میدانم که ستاره ها کجا می درخشند و آسمان کجا صاف و بی ابر است آب گوارا جاریست دوستان من از زبان فئانور بود. (But) Noldor Blood is on your hands Tears unnumbered You will shet and dwell in pain نولدور دستانتان خونالود است آشکهای بیشمار شما در درد خواهید زیست(shet یعنی چی؟) Your homeless souls Shall come to me There's no release Slain you might be Slain you will be Slain you will be And lost Who will not reach the House of spirits (Will) grow old and weary ارواح آواره شما بسوی من بر خواهند گشت هیچ رهایی نیست ممکن است کشته شوید کشته خواهید شد کشته خواهید شد و گمشده (این تیکه رو من نتونستم خوب بترجمم) خب اینا رو داره ماندوس به نولدور میگه I've seen this bitter end As I've foreseen The storm and ice And I could see it (How) a million died And I? The blame's on me Cause I was not there من این پایان تلخ را دیده ام همانگونه که طوفان و یخ را پیشبینی کرده بودم و می توانستم ببینم چگونه من و یک میلیون مردند سرزنش ها بر من است چرا که من آنجا نبودم من نمی دونم شما بگین که فکر می کنین که این ها از زبان چه کسی هست؟ Dead winter reigns And tomorrow's still unknown Lies Condemned and betrayed Now everything is said See my eyes Are full of tears And a cruel pride We've paid But still I can't claim That I'm innocent Lost زمستان مرگ حاکم است و فردا هنوز نامعلوم است دروغ ها محکوم و خیانت شده اکنون همه چیز گفته شده چشم های پر اشکم را ببین و غرور بیرحمانه ای که که تاوانش را دیده ایم اما من هنوز نمیتوانم ادعا کنم که من بیگناهم گمشده گویا اینا از زبان فینگولفین هست.
  16. 1 امتیاز
    میگن (عذر میخوام که انقدر صریح میگم):حماقت رو تو هر ظرفی بریزی فرقی نمیکنه،همینطور کینه رو. به عنوان ناظر:غلط املایی داری به عنوان کاربر:یک صفحه من کلا در مورد تاپیک نوشتم.فک کنم با توجه به جمله بالا،من باید بگم:از تو انتظار بیشتری نداشتم پسر جان گویا حرف های دوستان رو نمیخونی.بحث ما اینه که وارد شدن اون به موسیقی اشتباه نبود،اصلا جزئ برنامه بود خیلی دارم تلاش میکنم جواب سوالت رو با سوال ندم.جواب این رو در پست قبلیم دادم ولی برای اینکه ایندفعه بخونیش دوباره میگم: اولا ملکور قبل از رفتار شریرانه اش جزئ هشت والای اعظم مذکر(والا های اعظم پانزده تا بودن) بود و البته از بهرتین خادمان ارو،خیلی قبل تر از اینکه ائا بوجود بیاد.بعد از خرابکاری هاش تو آردا هم از والا بودن طرد شد(باز هم توصیه:سیلماریلیون رو بخون بعد در مورد چیزایی که بزرگتر از سطح معلوماتته حرف بزن) اری میگی پلیدی نباشه خوبی عرضش نداره... به من بگو اصلا خوندی من در پستای قبلیم چی نوشتم؟ من برای بار هزاروم دارم اینو میگم.. به عنوان ناظر:باز هم همون غلط املایی معروف به عنوان کاربر:همه الف ها پاک سرشت نیستن(الف تاریک هم در دنیای تالکین هست) اینکه اورک ها موجوداتی قابل ترحمند،به دلیل اینکه یه زمانی الف بودن،واسه من قابل درکه،ولی باید به نظر نویسنده احترام گذاشت. برای اثبات خوبی،خوبی به بدی مبدل نشده.در کل کتاب های تالکین اگه ببینی،نحوه صحبت در مورد اورک ها اینطور نیست که اونا معنای بدی هستند،شریر هستن،انزجار بر انگیز هستن ولی در عین حال در خدمت بدی ات،نه خود اون.تاریک مطلق تو این دنیا خود ملکوره. ارو خداست،نه حل و فصل کننده همه موارد که. میگی سوال نکن،ولی واقعا میخوام بدونم،چرا خدا جلوی استالین،هیتلر،رومل،چرچیل،صدامو ... رو نگرفت؟نمیتونست؟یا نمیخواست؟یا چرا جلوی شیطان گرفته نمیشه؟میگیم که ابلیس از خدا وقت خواسته تا اونجایی که میتونه انسان رو به گمراهی بکشونه تا نشون بده که انسان آنطور که خدا فکر میکند،نیست و البته خدا هم بهش مهلت داده!چرا نمیشه همچین حقی رو برای ارو به عنوان خدای داستان قائل شد که به ملکور فرصت بده؟ علاوه بر اون ائا جایی بود که با موسیقی آینور ساخته شده بود و از همون اول هم قرار بود،آینور در ساختش بکوشن و به نظر من حتی ارو دخالتش در مورد نومه نور هم کاملا بیخود بود جمله اولت که بیشتر به کارای مرتض ها شبیه و برخی فرقه های صوفی ها.(اسم نمیبرم) ببین در این دنیا،یک سری بدی وجود داره(گناه ها،ظلم،تجاوز و....) یک سری افراد انجامش میدن و میشن بد،یه سری انجامش نمیدن و میشن خوب. اونجا هم همینطوره(اگه ملکور رو مثل شیطان در نظر بگیریم،خواسته های ملکور میشوند گناه ها،ظلم،تجاوز و...کسانی هم که انجام میدن،انسان های دون پایه،اورک ها و.... میشوند بد و کسانی که در مقابل راحت طلبی ها قرار میگیرن میشن خوب.) بوجود اومدن بدی(یا به قول تو تبدیل خوبی به بدی)به صورت مستقیم موجب ارزش خوبی نمیشه.کسانی ارزش خوب بودن رو دارن(چه اینجا و چه اونجا) که در مقابل بدی مقاومت میکنن(تو این دنیا در ساده ترین حال با کشیدن سختی ترک گناه و در بعضی از موارد دفاع از ناموس و وطن و....).تو دنیای آردا به علت شیوه نگارش حماسی ای که داره بدیهیه که مقابله با بدی از طریق جنگ صورت میگیره. این مشکلی ایجاد میکنه؟ باز هم زاییده های ذهن خودت رو وارد بحث کردی!اگه داری در مورد دنیای تالکین و نوشته های اون صحبت میکنی،بیجا میکنی که بحث دوران چهارم رو وسط میکشی سارون؟ باز هم قضاوت اشتباه؟ سارون اونها رو وسوسه کرد،فقط همین.همونطور که شیطان وسوسه میکنه،اونا آزادانه حلقه رو پذیرفتند و بنده اون شدن.این اتفاق تو این دنیا نمی افته؟ اما در مورد اینکه الف ها تقصیری برای اورک شدن نداشتن: واسه همینه که تو کتاب اومده کثیفترین و شریرانه ترین کار ملکور،همین تبدیل الف ها به آدم هاست،نه حتی نابودی دو درخت!(تا یادم نرفته،تو یه جا گفتی که ملکور تو این عکسی که گذاشتی شمشیر دستشه پس به زور شمشیر میخواسته همه رو بد کنه.لازم به توضیحه این آواتار جنابعالی که البته نصفه نیمه گذاشته شده،صحنه ای از نابودی دو درخت توسط ملکور و اونگولیانته و طبیعیه که برای نابودی درخت،از وسوسه نمیشه استفاده کرد) به عنوان ناظر:باز هم غلط املایی به عنوان کاربر: اولا سارون مایا یی معمولی نیست و جزئ قدرتمندتریناشونه.نبرد خشم هم اصلا از وال توسط ارو سازماندهی نشده بود که خود ارو بیاد خشم بگیره.اینکه سارون هم مورد قضاوت قرار نگرفت به خاطر این نبود که نخواستن محاکمه اش کنن!به خاطر این بود که فرار کرد و دستشون بهش نرسید. در مورد نزگول ها قبلا توضیح دادم. والبته کلا در این مورد در جای جای صحبتم توضیح دادم که ارو نباید در آردا مداخله میکرد،چون از اولش نمیخواست که مداخله کنه.(مقایسه کن با همون بحث هیتلر و ....) تو هی داری یه سوال رو به عنواین مختلف تکرار میکنی. اول میگی به ملکور چرا فرصت داد،بعد میگی حالا چرا به سارون فرصت داد،بعد میگی حالا چرا نزگولا؟بعد دوباره میگی چرا به ملکور فرصت داد.اگه دقت کنی جواب همه این سوالا یکی ان خب خودت که جواب خودت رو تا حدودی دادی. تو دنیای ما هم همیچین چیزی هست!جوابی واسش داریم؟نه! در ضمن تالکین ادامه نداده نوشتن داستان رو! شاید در ادامه میدیدیم که مثلا یکی از خدمت گذاران سارون میشد نماد بدی!تا بینهایت که نمیتونست بره جلو! طبق روال منطقی داستان نویسی یه جا باید خوبی بر بدی تو داستان پیروز میشد خطاب به جمیع حضار: من دارم بحث رو از مدارش خارج میکنم؟ :D\ بازم گفتم که تو مشکلت جای دیگریه،نه این سوالا،من گفتم سوالاتت مثل همون تاپیکه،تو حالا در مورد ورایش پستت و بقیه چیز ها هم داد سخن میدی آقایون کسی از کشتن آینور ها غیر از معنایی که من برداشت کردم،معنایی برداشت میکنه؟ اگه منظورت چیز دیگریه،از اول همون چیز دیگه رو بگو.ملت که مسخره شما نیستن. اون نیومده بود با الفها بجنگه،اومده بود که خودش رو فرمانروای اونا بکنه.خب الف ها قبول نکردن و نتیجه این قبول نکردن،کشتن اونا بود.! مظمئن باش اگه مانوه هم قبول میکرد که ملکور هر کاری خواست،بکنه اصلا جنگی بین آینور هم صورت نمیگرفت در مورد پست آخر:خلقت ملکور کاملا شبیه شیطانه و هیچ تفاوتی ندارن.سعی نکن که بگی چون اسم اون شیطانه،کاراشون و هدفشون یکی نیست درسته اینجا فرومه و تو فروم همه جواب میدن،اما هیشکی وظیفه قانع کردن کسی رو نداره.همه اینجا نظرات رو میگن و بحث میکنن.کسی قرار نیست اینجا شکست بخوره یا قبول کنه که اشتباه میکرده.هر چند که اگه این رو قبول کنه،نشون میده که قابلیت پذیرشش رو داره. به قول معروف:کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد پی نوشت:تا اینجا خواستم جواب همه سوالاتت رو داده باشم و به نظر خودم کامل و جامع جواب دادمفاگر که بخوای درست بر رسیش کنی. دیگه جواب سوالهای با این مضمون رو نمیدم.امیدوارم حرف تازه ای برای ادامه دادن وجود داشته باشه
  17. 1 امتیاز
    اول از همه پیشنهاد می کنم که سیلماریلیون رو بخونی برادر من: اولا که والار به هیچ عنوان خدا نبودند و هیچ وقت هم ادعای خدایی نکردند ... اونها قدرت های آردا بودند و یه جور میشه گفت نایبانی از جانب ارو... بعدشم کجا اومدهخ که والار تولید مثل کنند؟؟!! {نکنه اون داستان خودتو ملاک قرار دادی؟ :دیی!!} ببین رذالت چیزی نیست که از ذاتی سرچشمه بگیره ... مثل سایه که هنگام فقدان نور بوجود میاد، شرارت هم هنگام نبود خوبی بوجود میاد ... ارو {اگر اون رو خدای بی نقص فرض کنیم} تنها آینور رو آفریده اما اینکه اونها شرارت رو انتخاب کنند دیگه با اون نبوده ... ینی اگر حتی کسی از نیکی روی گردان بشه پس فقدان این خصلت باعث بوجود آمدن رذالت خواهد شد ... در ضمن هیچ اشکالی نداره که ما مسائل رو با جهان بیرون مقایسه کنیم... واقعن تعجب می کنم! ... این دیگه چیزیه که همه قبول کردن اما شما هنوز داری با این دیدگاه ابتدایی نگاه می کنی که همه ی گناهان آدمی به خاطر فریب های شیطانه؟!! ... پس عقل و اراده این وسط کشک؟ جالبه الان حرف خودت رو نقض کردی ... خب این داستان از دور داره داد میزنه که " همه ش افسانه س" ... یه مقدار انسان باید بین واقعیت و داستان تفاوت قائل بشه ... یک مقدار تفکر کافیه به ارو قسم! کلا بحث هایی تا این حد فکر نمی کنم چیزی رو ثابت کنه؟ ... شما میخوای مثلا بگی که داستان تالکین جالب نبوده؟ ... خب چه انتظاری داری؟ این یه داستان نوشته ی یک بشر و با اندیشه ی محدود بشری ... نباید انتظار فراتر از حد داشت که ... جذابیت داستان های تالکین با مقایسه ی با بقیه ی آثار مشخص میشه ... {که اونها هم نوشته های انسانهایی فانی بودند...} چاکر شما... ت.ت
  18. 1 امتیاز
    سلام میکنم به همه ی دوستان عزیز! من زیاد ترجمه ی ترانه را دوست ندارم. میدانید چرا؟ چون بر خلاف ترجمه ی شعر که فرمولش مفهوم را بگیر ؛شعر را دوباره بسرا، اگر امکان دارد مقید باش است، در ترجمه ی ترانه زیاد حق دستکاری تعابیر را نداریم. در واقع ترجمه ی ترانه باید طوری باشد که بتوان آن را زیر نویس یک ویدئو مورزیک قرار داد. به همین خاطر کمی آزارم میدهد و فکر میکنم معمولا ترجمه ی ترانه از ترجمه شعر ضعیفتر است، و صرفا برای این خوبست که طرف معنی متن اصلی را بهتر بفهمد. با این وجود، جسارتی کردم به بزرگانی مثل آرون و مس، و دست بردیم توی ترجمه ی یکی از ترانه های این گروه که واقعا دوستش دارم. (هر چند که اجرایش را نشنیدم، و این نشان از قدرت متن ترانه دارد.) اگر اجازه بدهید، این ترجمه ی (اگر چه بد و ابتدایی است) تقدیم کنم به مس عزیز که انصافا تمامی پست های ایشان را در این مباحث دوست دارم و واقعا برایم مفید بوده است. فقط اگر بد بوده و ناشایست و غلط، ببخشید ( ساعت 1 یا 2 بامداد ترجمه اش کردم!) و بگویید. و فحش بدهید به من! ------------- متن اصلی : Goodbye My Friend Who can tell me who I am who I am my friend I'm an Alien so they say a risk to everyone NO - Tell me what do they see NO - Tell me what do they feel NO - Tell me what do they fear NO - Tell me what do they see I'm a dwarf but I know more than you and I'm a key to a better life from terror I could escape but I need your helping hand so far from home where I'm left alone Did you hear my crying? Did you hear my crying? Goodbye my friend I found you at the end I say Goodbye to all Goodbye my friend thanks for your helping hand I say Goodbye to all my cries just say Goodbye No returning nevermore No returning nevermore And I'll remember Communication to you is so strange You trust to no one no warmths reach your heart to you I'm the stranger but you're strange to me You destruct all what is unknown to you We are together now and don't you know I'll come back again I must go now Goodbye... I will go home now I will go home now much too long I'm forced to stay in visions I see so dark and so deep mankind will destruct all life See you again I hope I will see you again at the end? My tortured soul can't forget the pain now I find my way back I WILL GO HOME NOW I WILL GO HOME NOW Goodbye... نام ترانه : بدرود دوست من! نام مترجم : ایمان تقدیم به مس کدامین کس میتواند بگوید که من کیستم؟ که هستم ای دوست من؟ بیگانه ای هستم و بدین دلیل است که آنان میگویند، خطری از برای همه ام. مرا بگو که آنان چه میبینند؟ مرا بگو که آنان چه درک میکنند؟ مرا بگو که آنان از چه میترسند؟ مرا بگو که آنان چه میبینند؟ دورفی هستم ، اما بیش از تو میدانم. کلیدی هستم برای به زیستن و توان گریزم از وحشت و ترش هست: به دستان یاری رسان تو اما نیازمندم. بدانجا که بس دور از خانه به خویشتن رها شده ام شنیدی ناله هایم را؟ شنیدی ناله هایم را؟ - بدرود دوست من... سر انجام یافتمت! همه را بدرود میگویم ... بدرود دوست من! برای دستان یاری رسانت سپاسگزارم بدورد میگویم، به هر آنچه ناله دارم. دیگر هرگز ، بازگشتی نخواهد بود در کارم، دیگر هرگز ، بازگشت نخواهد بود در کارم. اکنون بیاد می آورم که گمان توبا همدلی سخت غریبه ست. به کسی اعتماد نمیکنی و هیچ گرمایی به قلبت دست نخواهد گشود در دیدگان تو چنین مینماید که بیگانه منم، حال آنکه ، این تویی که برای من غریبه ای. تو هر آنچه در خیالت نادانسته است، در هم میشکنی. و نمیدانی که من باز خواهم آمد؛ و اکنون، باید بروم. اینک به خانه خواهم رفت! اینک به خانه خواهم رفت! دیر زمانیست که، مانده به اجبارم به رویا آدمیان را میبینم، که زیستن را در کام مابودی کشیده اند آیا دگر باره خواهمت دید؟ چنین امیدوارم! رو جفادیده ام ، این رنج را نخواهد بر از یاد چنین است که راه پیش را در پشت یافته ام. اینک به خانه خواهم رفت! اینک به خانه خواهم رفت! بدرود! -------- واقعا اشک آدم (و نه ققنوس!) را در می آورد!
  19. 1 امتیاز
    واقعیت اینه که خیلی پیش از این باید از بانو آرون بابت ایجاد این تاپیک و زحمتش در ترجمۀ لیریک نخست آن(که می شود لیریک شانزدهم آلبوم شباهنگام در سرزمین میانه- از مجموع 22 ترانۀ این مجموعه) تشکّر می کردم(می کردیم!)، چه این کار فتح بابی بود برای آشنایی ما با گروهی که از سایر گروه های مشابه و یا فن های عادی تالکین به وضوح سروگردنی بالاتر و آبی شسته تر است؛ همانطور هم که بانو بدان اشاره کردند، در لیریک های این گروه تاریخ عظیمی و شاید حتّی بتوان گفت تواریخ عظیمی نهفته است. با این حال بهتر دیدم این تشکّر را با ترجمۀ کاری دیگر از این گروه و از همین آلبوم همراه کنم که صرفاً یک قدردانی خشک و خالی به عمل نیاورده باشم. ترجمۀ پیش رو را، از ترانۀ نخست آلبوم شباهنگام در سرزمین میانه که جنگ خشم نام دارد، انجام داده ام. همانطور که در متن انگلیسی ترانه می توانید مشاهده کنید، چند جا از ضمایر و یا اشاراتی استفاده شده که در وهلۀ نخست، صرفِ ترجمه، مفهومشان را آشکار نمی کند؛ این ضمایر و اشارات در واقع ارجاعات ظریفی هستند که ترانه سرا به اشخاص و یا وقایع خاصّی در آردا نموده است. بنده تا آنجا که دانش اندک ام اجازه داده، توضیحات لازمه را به صورت پانوشت در انتهای ترانه و یا در آکولاد آورده ام. پیشاپیش از لطف خوانندگان و به خصوص دوستانی که بنده را از راهنمایی شان بابت اصلاح نقایص احتمالی محروم نمی گذارند، کمال تشکّر را دارم. همینطور از هالباراد عزیز این تکاور خانه بدوش سرزمین های شمالی که آلبوم ها و لیریک های متالرهای تالکینی و از جمله این گروه اخیر را در اختیار من قرار داد بسیار سپاسگذارم. :wink: توضیح آخر و جالب توجّه اینکه: این آلبوم با گفتگویی میان سارون و مورگوت در پایان نبرد خشم(یعنی ششمین نبرد بزرگ سرزمین میانه از هنگام بازگشت ملکور) آغاز و با توضیح و توصیفی بر انتهای نبرد پنجم(اشک های بی شمار)، که در پی آن سنگین ترین شکست الف ها و انسانها رقم خورد، و دادن امید رسیدن ایّام جدید، پایان می یابد؛ گویی که در ابتدا از انتها و عاقبت کار خبر و رسیدن صبح ظفر را بشارت می دهد... War Of Wrath The field is lost Everything is lost The black one has fallen from the sky and the towers in ruins lie The enemy is within, everywhere And with him the light, soon they will be here Go now, my lord, while there is time There are places below And you know them too I release thee, go My servant you'll be for all time As you command My king I had a part in everything Twice I destroyed the light and twice I failed I left ruin behind me when I returned But I also carried ruin with me She, the mistress of her own lust نبرد خشم «گوینده(سارون):» میدان نبرد از کف بشده همه چیز ز دست رفته آن وجود سیاه از آسمان سقوط کرده و برج ها ویرانند* دشمن محاط است و در همه جا... روشنایی با اوست*، بزودی بداینجا خواهند رسید سرورم، بروید تا فرصت باقی است مکان هایی در اعماق وجود دارند* «مورگوث:» تو خود نیز از وجودشان آگاهی مرخّص می کنم تو را ، برو برای همیشه خدمتگذارمان خواهی بود «سارون:» هرآنچه امر شما باشد، شهریار من «مورگوث:» در هر چیز سهمی داشتم دوبار نور را نابود کردم و دوبار شکست خوردم* با بازگشتم تباهی در پس پشت به جای گذاشتم امّا خود نیز همواره بار تباهی را بر دوش داشتم او، معشوقۀ شهوت خویش را...* *اشاره به کشته شدن آنکالاگون سیاه، یعنی نیرومند ترین اژدها در میان اژدهایان بالدار که آخرین حربۀ ملکور در نبرد خشم بودند، به دست ایارندیل و سقوطش بر برج های تانگورودریم(مقرّ ملکور) و ویران شدن این برج ها از پی آن. *اشاره به طلوع خورشید پس از سقوط آنکالاگون، طلیعۀ پیروزی سپاه والار. *اشاره به همان مکان هایی که پس از شکست ملکور در این نبرد، تبدیل به کنام و محلّ اختفای بالروگ های جان به در برده از آتش خشم والار شدند؛ مکانی چون اعماق موریا... . *هنگامی که ملکور به دور از چشم والار به سرزمین میانه بازگشت و دژ خود، اوتومنو و سیاهچاله های سردش را در ژرفنای زمین به دور از نور و گرمای ایلّووین بنا نهاد، او در اقدامی غافلگیر کننده ایلّووین و اورمال یعنی چراغ های والار را از بین برد(نخستین نابودی نور توسّط وی) و سپس هنگامی که در انتهای جنگی که والار برای آزادسازی الف ها از ظلم ملکور ترتیب دادند در چنگال تولکاس گرفتار شد نخستین شکست وی رقم خورد. دومین نابود سازی نور توسّط ملکور، اشاره به نابودی دو درخت توسّط او و آنگولیانت دارد و دومین شکست وی هم، همان هزیمتی است که در پی اش ملکور به فراسوی دیوارهای شب افکنده و محکوم شد در آنجا بماند تا روز بازپسین... . *اشاره به آنگولیانت، مایایی که در زمرۀ خادمان ملکور و به هیبت یک عنکبوت قول آسا در آمد؛ به کمک وی ملکور دو درخت را از میان برداشت و به همراهی او به سرزمین میانه بازگشت. ملکور به ناچار تمام جواهراتی را که از والینور با خود آورده بود به آنگولیانت داد تا ببلعد، امّا در مقابل آخرین خواستۀ عنکبوت عظیم الجثّه مبنی بر اینکه سیلمایل ها را نیز برای خوردن به او تسلیم کند ایستادگی کرد و در تارهای او گرفتار شد و در پی فریادی که سر داد، بالروگ ها به یاریش شتافتند و آنگولیانت فرار کرد. گویی در این آخرین جمله(در این شعر)، ملکور که تا آخرین لحظۀ حضورش در سرزمین میانه سیلماریل ها را به جز یکی بر تاج آهنینش دارد، خود را گرفتار نفرین و نحوست آنگولینات و تباه کنندگی ذاتی او می بیند. در این مصرع پایانی از ضمیر مؤنّث برای اشاره به آنگولیانت استفاده شده، چه او مؤنّث بود. طبق نصّ سیلماریلیون*، از آنگولیانت به بانو و یا معشوقۀ شهوت خویش یاد شده، که او هم از این رو مالکیت اربابش ملکور را بر خود انکار می نمود. شاید این دور ِ معشوقۀ شهوت خویش اشاره به سرنوشتی دارد که برخی برای آنگولیانت نقل کرده اند(نقل به مضمون): و او در اوج قحطی و گرسنگی خود را بلعید... . ...But she had disowned her Master, desiring to be mistress of her own lust*
  20. 1 امتیاز
    متاسفانه من در زمینه ترجمه ترانه و lyric زیاد کار نمی کنم و در حد و حدود معنی شعر در میارم و به نظرم یه ترانه موسیقی بهتره به زبان اصلی خونده شه. در هر حال این اولین شعره . قبل از گذاشتن شعرتون باید یه توضیح هم بدید چون اشعار بلایند گاردین تاریخ خاص و منظور خاصی دارن. این شعری که الان میذارم اسمش هست The Eldar. از آلبوم Nightfall in Middle Earth (شباهنگام در سرزمین میانه). عنوان خود آهنگ The Eldar , برای کسانی که نمی دونن, اسم همون اِلف هاي بلندپايه دنياي تالکينه , به معني مردم ستاره ها. الدار الفهاي اوليه بودند, اونهايي که پس از برخواستن در درياچه Awakening , دعوت والار -مقدسين- رو قبول کردن و به سرزمين قدسي آمان سفر کردن و نور دو درخت والينور رو ديدن . (دو درخت والينور , درختاني بودن که نور سرزمین قدسی رو تامین می کردن, در آن زمان که هنوز ماه و خورشید نبود, اما بعدها پس از نابودی اونها, ميوه يکيشون ماه شد و شکوفه اون يکي خورشيد.) حالا اين آهنگ از زبان «فینرود فلاگوند» يکي از الفهاي الدار بلند پايه س. فينرود فرمانرواي والای الف ها و موسس قلمرو پنهان نارگوتروند بود و در جريان بدست آوردن سيلماريل ها به همراه «برن» , پس از نبردي سخت و بدون سلاح با يه گرگ نما (سارون) براي نجات برن, در سردابه هاي سارون جان داد. خب , این هم متن ترانه به زبان اصلی و ترجمه - زیاد گیر ندید به ترجمه ش :grin: THE ELDAR I've seen the moon And the first sunrise I'll leave it to the memories And kiss the wind goodbye For the Eldar I'm trapped inside this dream Of the Eldar's Song of doom I've tasted poison When I drank the wine of fate But the fear was in my heart I realized too late The house of spirits call For the Eldar I'm trapped inside this dream Of the Eldar's Song of the doom High's the fee Soon my spirit will return Welcome dawn Your light will take me home I say farewell متن فارسی : « اِلدار » ماه را دیده ام و اولین طلوع را همه را به خاطره ها می سپرم و بوسه وداع بر باد می فرستم برای الدار در این رویا گرفتار شدم از ترانه تقدیر شوم الدار من سم را چشیده ام آن دم که جام سرنوشت را نوشیدم اما هراس در وجودم بود و بسی دیر آگاه شدم جایگاه ارواح مرا می خواند ... برای الدار در این رویا گرفتار شدم از ترانه تقدیر شوم الدار پاداشم بسیارست به زودی روحم بازخواهد گشت طلوع آفتاب خوش آمدی نور تو مرا به وطن خواهد برد بدرود می گویم اينجا داره از زيان فينرود در اون سردابه ها ميگه.که داره خاطراتشو به ياد مياره که اولين برخواستن ماه رو ديده و بعد خورشيد رو. (که قبل از اومدن خورشيد هنوز انسان ها نبودن که برخواستن ماه و اولين طلوع خورشيد رو ببينن) و اينجا در حال مرگه که ميگه ديگه با اينا خدافظي مي کنه و اون روزا رو به خاطره مي سپره. و اينکه به خاطر حفظ شرافت الدار تا اينجا اومده و به خاطر عهدي که الدار سر سيلماريل ها بستن و به دليل اون عهد, محکوم به هلاکت هستن (song of Doom) و دیگه ... آخرین لحظه های زندگیش مثلا.
This leaderboard is set to تهران/GMT+03:30
×
×
  • جدید...