رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ساحر'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 1 نتیجه

  1. ادموند پونسی

    جادوگران در ادبیات فانتزی

    خب، بیاین تاپیک رو دوباره احیا کنیم، چون جادوگران واقعا بحث های جالبی دارن. پرونده ی جادوگرهای تالکین هم به نظرم مختومه باید اعلام شه. به طور خلاصه: ایستاری ها، پنج نفر از قوم مایا بودن که بیشتر به این نام ها شناخته می شن : سارومان سفید(که اسامی زیادی داشته، اما جز چند مورد از بقیه اش خبری نیست - سارومان بسیار رنگ)، گندالف خاکستری(که میتراندیر بعد از گندالف یکی از مشهور ترین اسامیشه و یه جا فک کنم برای فرودو می گه که من اسامی زیادی دارم - گندالف سفید)، راداگاست قهوه ای، پالاندوی آبی، آلاتار آبی که خب در مورد سرنوشت این دوتای اخری چیز زیادی نمی دونیم، اما تو فرهنگ نامه ی سایت نوشته که این دو تا مث اینکه به تاریکی سقوط کردن و اینا. اما بحث سر جادوگر، تو بقیه ی داستان ها. بارزترین و مشهورترین مثالش، هری پاتره. گرچه خودم علاقه ای به اشاره به این داستان ندارم (واقعا :) )، اما جادو رو با دو نفر می شناسن در حال حاضر. یکیش گندالف(مسلما وقتی به یکی که مطالعه نداشته بگی جادوگر، یکی با ظاهر گندالف رو تجسم می کنه) و هری پاتر. توی هری پاتر، انسان ها به دو دسته تقسیم می شن. عده ای که خب، انسانن. به اسم ماگل شناخته می شن که خب ترجمه شده مشنگ :| عده ای دیگه که جادوگر اصیلن(که خب اینم خودش یه جور باگ محسوب می شه، ینی اینا یه نژاد بودن؟ مسملما اولش انسان بودن!). جادوگرهای اصیل، موظفن که به مدارس جادوگری برن و جادو رو یاد بگیرن و توی دنیای جادوگری که مث یه سایه در کنار دنیای واقعیه زندگی کنن. اینجا جادو، یه جورایی مفهوم کلمه ی "علم پارانرمال" رو می ده. جادو، مث یه علم، یاد گرفتنی مطرح شده. توی مجموعه ی "نیکلاس فلامل جاودان"، بین جادوگر، ساحر(و ساحره)، کیمیاگر و بقیه ی اسامی کلی فرق می ذاره. خب، مسلما اعضا باید متفق القول باشن که کیمیاگر، کسیه که علم و جادو رو ترکیب می کنه یا تا حدی، از مرز علم می گذره و به جادو می رسه. مثال های دیگه ای هم هستن. توی حماسه ی دارن شان(سرزمین اشباح)، ما دو جادوگر داریم و خب حساب آقای تاینی هم که جدائه، اون دو تا هم هیبرنیوس تال و ایوانا هستن. اینا، به نحوی متفاوت با دیگر جادوگران هستن و عمرشون هم جاودانه، در صورتی که اکثر جاها جادوگر رو فقط شخصی با قدرت های جادویی می شناسن. البته اسپویل نمی کنم برای سرزمین اشباح :| و این که به نظر شما، جادو چه طوریه؟ اکتسابیه؟ ینی می شه یاد گرفت؟ یا ذاتیه؟ جادو توسط مغز انجام می شه؟ یا توسط اوراد؟ +بیاین احیا کنیم، تاپیک خفنزیه ++در مورد سلاح ها و ابزار جادویی هم صحبت بشه خوبه. مثلا این که جادو باید حتما توسط وسیله ای مث چوب دستی یا عصا منتقل شه؟
×
×
  • جدید...