رفتن به مطلب

Recommended Posts

anarion_d

داستان ها تالکین جز کدوم دسته از داستان ها هستند؟!

تمثیلی مثل مثنوی مولانا که تمام شخصیت هاش مظهر یک دسته از آدم هاند یا داستانی که فقط به دنیای تالکین یعنی آردا ختم میشه؟

سوالم واضح بود؟

تذکر:دوستان از جمع بندی کردن بپرهیزیم! و بیاید داستان به داستان یا کتاب به کتاب این مسئله رو بررسی کنیم

1-سیل

2-هابیت

3-لوتر

4-داستان های دلخواه(برن و لوتین ، فرزندان هورین و .....)

من به دلیل کمی وقت نظرم رو به پست بعدیم موکول میکنم،سریع بر میگردم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

هیچ کدوم

ادبیات فانتزی

طبق گفته ی خود تالکین توی یکی از نامه های طولانیش سال 1951:

روزی روزگاری ( که از آن زمان تا کنون تاج از سرم افتاده ) قصد داشتم پیکره ای از افسانه های کم و بیش مرتبط با یکدیگر بسازم، از افسانه های بزرگ کیهان آفرینی گرفته تا چیزهایی در سطح قصه های رمانتیک پریان-تا، آن که بزرگ تر است بر پایه ی آن که کوچک تر است شکوه اش را از پس زمینه ی وسیع بگیرد... می خواستم تعدادی از این قصه های بزرگ را به طور کامل نقل کنم، و بسیاری را در حد طرح داستانی باقی بگذارم

جوابتو گرفتی ؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
anarion_d

سلام

ولی اگه ی داستان شخصیتی ساده ست طبیعتا باید تو نسل خودش یعنی تا سال های 80-1970 از بین میرفت و ما نباید در این مورد بحث میکردیم

این طور نیست؟!

این قدر ساده از کنار این مسائل رد نشید! ااگه اینها همش ی فانتزی و افسانه است پس چرا طرف دارهای پر و پا قرصش توی نسلهای جدید بیشتر میشوند؟

اینطور نیست که میگم؟ اگه ی فانتزی ساده بود سایت theonering.net باید تا بعد از سال 2004 نابود میشد سایت ما باید خالی از سکنه میشد!

اگه همش تقلب و نیرنگه بگید!

الو، تالکین نگفته که من داستان هام رو برای همه ی مردم دنیا نمی نویسم و فقط برای عده ای از خردمندها می نویسم.گفته یا نگفته؟!

تالکین میخواسته نیمه ی پر لیوانش رو تو تاریکی نگه داره و نیمه ی خالی رو تو روشنایی خیلی ها نیمه ی خالی رو میبینند و میگن: ی فانتزی نه ی شاهکار فانتزی ولی بعضی ها مثل ما مشعل دستمون میگیریم و میریم تو اون تاریکی تا ببینیم نیمه ی پر چی داره و وقتی به اونجا میرسیم چیزهایی میبینیم و چیزهایی حس میکنیم که مرز های ی داستان فانتزی براش مسخره اند

تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام تالکین

پس به دوستان کتاب خوان فانتزی دوست توصیه میکنم مشعل هاتون رو روشن کنید و بزنید به دل تاریکی

راستی3D Mahdyکجاست؟! دلم واسش تنگ شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

سيلماريليون و در ادامه ارباب حلقه ها كاملا يك داستان تمثيلي و خيلي بي عقلي است كه به چشم داستان فانتزي با آن نگاه كرد.

باز هري پاتر يك چيزي..

ميشه بهش داستان فانتزي گفت.

سيلماريليون و ارباب حلقه ها هر كدام از كاراكتر هاشون يك نماد از دنياي ما هست.

خيلي وقت ندارم كه توضيح بدم. اما يك مقاله كامل در مورد اين بحث نوشتم.

داستان هاي آردا قبل از اين كه ادبيات تمثيلي باشد يك ادبيات حماسي است.

اما مي شود به هابيت ادبيات فانتزي اتلاق كرد.

زيرا در آن نويسنده كمتر به فكر پند و اندرز است.

اما در سيلماريليون، از هر صفحه اش لا اقل يك پند مي شود استخراج كرد.

اما ادبيات تخيلي جداست.

داستان هاي ارباب حلقه ها در عين اين كه تخيلي است، حماسي مصنوع و تمثيلي نيز هست.

از انواع ادبيات تخيلي مي توان ادبيات حماسي را نام بردو و باز ادبيات تمثيلي نيز ويژگي هاي مخصوص به خود را دارد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

آناریون!

درسته که عمق کتاب های تالکین باعث شده که طرفدارانش باقی بمونن ، اما نقطه دوباره پرتاب تالکین به شکوه گذشته فیلم ارباب حلقه ها بود .

کدوم یکی از ما قبل از این که فیلم رو ببینه ، عاشق دنیای تالکین شده ؟

نمیگم کسی نیست ، میگم اکثر طرفداران کنونی تالکین با فیلم سه گانه ، پا تو این دنیا گذاشتن .

از نظر من سه گانه بدون شک تو دسته کتاب های فانتزی قرار میگیره ، با توجه به این که میشه از جنبه های گوناگون ویژگی های متفاوتی درون دید ، که معرف سبک های مختلف است ، ولی با این وجود ، محوریت داستان ، فانتزی بودن میباشد .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
elros

خوب معلومه که این آثاری که از تالکین گفتی در ژانر فانتزی قرار می گیرن.

ولی خوب داستان های تالکین هم مثل بقیه نویسنده ها محتوا داره یعنی نویسنده یه حرفی برای گفتن داره. حالا ممکنه از کارش خوشمون بیاد یا نه.

سازندگان سریال دلنوازان هم یه هدفی دارن از ساخت مجموعه شون. فقط که قصه یه دختر و پسر که نیست. حرفاشون می ریزن تو یه داستان که مخاطب نگاه کنه.

اگه سریالBattlestar Galactica رو دیده باشی به ظاهر یه سریال علمی تخیلیه ولی حرف های زیادی داره از مذهب، دموکراسی و ... در واقع بیشتر از هرچیزی درباره ی امروز جهانه. ولی همه این ها دلیل نمی شه که علمی تخیلی نباشه. یا مثلن لاست یه هدف قطعن اینه که ببیننده و داشته باشه شبکه پول خوبی برای آگهی های بینش بگیره ولی حرف هایی هم داره شاید بیشتر از کارای تالکین برای کل جهان. پاندای کونگ فو کار هم حرف هایی برای گفتن داره (حرف های بزرگ) که به ظاهر یه کارتون که بچه ها خوششون بیاد و ...

من کارای تالکین رو هم به زمان خودش مربوط می دونم قطعن جنگ جهانی رو تالکین اثر داشته، بزرگ شدن در آغاز قرن بیستم تاثیر داشته و ...

به نظر من نبرد خیر وشر یکی از دقدقه های تالکین بوده (از جمله موضوعاتی که تکراری نمیشه)

به افسانه های اروپا دلبستگی داره بهشون ادای دین می کنه نمی ترسه به تقلید محکوم شه.

خوب عقاید خودشو هم به خواننده انتقال میده (و عجیب در اثری به این بزرگی بدون شعار دادن و آزار خواننده)

آردا تا حدودی استعاره ای هست از دنیا. اونجوری که هست و تالکین دوست نداره و اون جوری که دوست داره بشه رو می گه.

این ها نقض گفته های گذشتم نیست. (مثلن خیلی جاها وایسادم گفتم ایلوواتار خدا نیست ولی بی ربط با خدایی که تالکین دوست داره هم نیست)

کلن به نظرم باید با نگاهی غیر ایرانی (کلمه ی مناسبی به ذهنم نرسید) به آثار تالکین نگاه کرد. نگاهی که هر کارکتری رو می خواد به شخصیتی یا قومیتی نسبت بده کارکترهای تالکین نماینده ی طرز فکر های مختلف هستن.

قبلن تو یه فروم دیگه هم گفتم اگه تالکین تو ایران بود سائرون، آراگون، گالم، مورگوت و ... به اشخاص حقیقی ربط می دادن و آخرم می گرفتن نویسنده رو ا ع د ا م می کردن. پس خیلی مهمه به آثار تالکین با این نگاه مسموم نگاه نکرد. این نوع نگاه واقعن وجود داره یه جایی داشتم می خوندم نوشته بود منظور از اورک، ترک بوده. ترک هم عثمانی ها بودن (که با اروپا جنگیده بودن) و در آخر نتیجه گرفته بود منظور از اورک ها مسلمون ها بودن. غافل که واژه اورک قدمتی بسیار دارد.

پس اگه خواستید نگاه تمثیلی به آثار تالکین کبیر بندازید از این نوع نگاه مریض دوری کنید.

و همه ی این ها باعث نمی شه که آثار استاد فانتزی نباشه و ما ازش لذت نبریم.

و در آخر بگم فکر می کنم تمثیل واژه ی مناسبی نیست (شاید استعاره مناسب تر باشه) با وجود شناختی که از ادبیات تمثیلی داریم. تو ادبیات تمثیلی بیشتر داستان در خدمت حرف هست (حتی خیلی وقت داستان فدا می شه) ولی در کار تالکین حرف ها در خدمت داستان اند.(نوعی که من می پسندم حتی اگه دیدگاه نویسنده با من تفاوت بسیار داشته باشه)

یه خورده موضوع تاپیک رو منحرف کردم.(از آناریون عذرخواهی می کنم) ولی اگه قرار باشه آثار تالکین تک تک موشکافی بشه این حرف ها لازمه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
anarion_d

ممنون الروس و بقیه دوستان ولی

فانتزی لباس داستان های تالکین، هممون میدونیم کسایی که روی لباس و ظاهر ی چیز تصمیم میگیرن وبهش فکر میکنن چجوریند

ما درون رو بنگریم و حال را نی فانتزی بودن و قال را /// قال:سخنان تالکین دربرابر افکار عمومی

واضح و مختصر بود؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

بابا صبر کنید

من که چیزی نگفتم

فقط یک نامهی تالکین رو اینجا نوشتم

به من چه :D

پاندای کونگ فو کار هم حرف هایی برای گفتن داره (حرف های بزرگ) که به ظاهر یه کارتون که بچه ها خوششون بیاد و ...

دقیقا

فیلم های نظیر 9 و... میشه روشون بحث های زیادی کرد و حرف های زیادی ازش بیرون کشید

چیزهایی که در کالبد انیمیشن پنهان شده

کلن به نظرم باید با نگاهی غیر ایرانی (کلمه ی مناسبی به ذهنم نرسید)

منم کلمه ای بهتر نمیتونستم بگم

الروس جان خیلی کامل و قشنگ گفتی

توی ایران به خاطر فرهنگ طرز تفکر به این شکل دراومده

مثلا کجای کارتون بینگ بینگ و گرگه ربطی به اسرائیل و ... داره ؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

من با نظر الروس کاملا موافقم. به آثار تالکین نمیشه گفت تخیلی، فانتزی تخیلی بودن رو در خودش داره. سیلماریلیون یه جور حال هوای حماسی و اسطوره ای بهش اضافه شده اما باعث نشده که از فانتزی بودن در بیاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت

با سخنان گرانسنگ رفيق الروس موافقم... البته من روايات تالكينو زياد تمثيلي نمي بينم... همونطور كه الروس عزيز گفت در تمثيل نويسنده با به كار بردن مثال قصد داره ذهنيت خودشو براي خواننده ش آسون تر كنه، در حالي كه نيت اصلي تالكين صرفن روايت داستاناش بوده تا بيان هدفش...

به نظر من كاراي تالكين بيشتر نمادين ـه تا تمثيلي{كه اين قضيه منافاتي با فانتزي بودن آثارش نداره}... و باز اين استفاده از نمادها در ارباب حلقه ها به نظرم از بقيه ي آثار تالكين پررنگ تره... يه مبحثي بود قبلن در وبسايتي كه حالا زير آب رفته {سياه بيشه} ما اونجا داشتيم يگانه چشم سائورون رو بررسي مي كردم، خب چشم بالاي برج به احتمال زياد يه نماده تا صرفن يه كاركتر... استفاده از يك چشم به جاي دو چشم توسط تالكين {و پررنگ شدنش توسط جكسون} بيشتر ميخواد نگاه تك بعدي سائورون رو القا كنه، اين قضيه توي چنيدن روايت ديگه هم هست و اشخاص اعور {يا تك چشم} در اكثر داستان ها در مواردي استفاده شدن كه تنها بعد مادي رو درك مي كنن و از ابعاد ديگه ي موجودات دركي ندارن... يه سري از كاركترهاي لوتر اين شكلين به نظرم...

كلن نظرم روي سمبوليك بودن كارهاس... در عين حال كه سوء استفاده از اين قضيه و ربط دادنش به اين و اونو شديدن محكوم مينمايم! {اوه شت}

ارادتمند...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

3D Mahdi زد تو خال.

اين بخشي از مقالمه...

...حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و دز اصطلاح، شعری است داستانی با زمینه ی قهرمانی، قومی و ملی که حوادثی خارق العاده در آن جریان دارد. دراین نوع شعر، شاعر هیچ گاه عواطف شخصی خود را در اصل داستان وارد نمی کند و آن را طبق میل خود تغییر نمی دهد، به همین سبب در سرگذشت یا شرح قهرمانی های پهلوانانه و شخصیت های داستان خود، هرگز دخالت نمی کند و به میل خود درمورد آنها داوری نمی کند....

منظومه های حماسی مصنوع

...در این منظومه ها شاعر با داستان های پهلوانی مدون و معینی سر و کار دار ندارد بلکه خود به ابداع و ابتکار می پردازد و داستانی را به وجود می آورد. در این گونه داستان ها، شاعران آزادند با رعایت قوانینی که ناظر بر شعر حماسی است به دلخواه موضوع داستان خود را ابداع کنند و تخیل خودرا در آن دخیل سازند...

در اين بحثي نيست كه كتب تالكين از نوع حماسي هستند.

اما دقت كنيد... و مقايسه فرماييد...

هنگام ظهور،

امام زمان شمشير حضرت علي(يكي از نياكانشان) را در دست دارند...

سن بسيار زيادي دارند...

در مقابل ارتش دجال(شخصي با يك چشم. لشكر شر)مبارزه مي كنند...

هنگام ظهور،

آراگورن شمشير يكي از نياكانش را دارد...

سنش زياد است...

در مقابل ارتش سائرون(تك چشم.ارتش شر)قرار مي گيرد...

و خيلي شباهت هاي ديگر.

آيا اتفاقي است.

نه اين كه تالكين مسلمان باشد. همه مي دانيم اعتقاد به ظهور منجي در همه اديان از جمله مسيحيت است.

اين يك تمثيبل...

هزاران مورد اين گونه از شخصيت هاي مختلف گرفته تا مكان هاي آردا و حتي ارو به نوعي تمثيل است...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
در مقابل ارتش دجال(شخصي با يك چشم. لشكر شر)مبارزه مي كنند...

نه اين كه تالكين مسلمان باشد. همه مي دانيم اعتقاد به ظهور منجي در همه اديان از جمله مسيحيت است.

دقیقا

توضیح کامل تر:

سائورون میتونه مثالی از Anti Christ باشه ( فقط این که توی همه ی افسانه ها یک چشم نیست و توی کتاب مقدسشون احتمال داره غلط باشه چون در کتب باستانی اون بچه ی لوسیفر نیست، فقط یک بچه ی یک Demon هست. - زیادی تو مبحث رفتم زیاد اینو دمبال نکنید، فقط بخونید :دی)

درکل شباهات زیادی یافت میشه که نشان دهنده ی منشا یگانه ی دین هامون هست، شباهت هایی است.

با حرف های برادر مهدی و تورین هم کاملا موافقم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

من اول ميخواستم از الروس براي روشنگريش تشكر كنم.ديدم همه اينكارو كردن.

اما در مورد بحثي كه دجال و بقيه رو نام برديد.متاسفانه اطلاعاتتون يه مقداري ناقصه.دجال كسي نيست كه در مقابل منجي قرار ميگيره در باور اسلامي!دجال صرفا نمود پليديه كه قبل از ظهور مهدي،وارد بازي ميشه.كسي كه در مقابل مهدي لشگر كشي ميكنه شخصي به نام سفياني(منصوب به ابو سفيان!!!!!!!!!) ميباشد كه از شام شروع ميكنه وو....!اين آدم دو چشمه و اعور نيست.به علاوه اعور معناي تحت الفظي تك چشمه.در واقع اعور به كسي گفته ميشه كه فقط چشم چپ داره.و آيا شما ميدونيد كه اون چشم سارون،چشم چپش بوده يا راستش؟

تور عزيز به نظرم نظراتت يه جورايي مث حسن عباسيه.وقتي ما بخوايم يه چيزي رو به صورت شخصي نماد شناسي و مصداره به نفع بكنيم ميتونيم متر هايي بسازيم كه اندازه هايي كه ما ميخوايمو بدن.كتاب تالكين به طور قطع و يقين فانتزيست و نه چيز ديگر.

پي نوشت 1:توضيحات مقاله ات چقدر شبيه درامدي بر ادبيات حماسي در كتاب سال دوم دبيرستانه!حتي بعضي جمله ها نعل به نعل ذكر شده!

پي نوشت دو:قياسي كه انجام دادي مع الفارقه!فانتزي يك ژانره نوشتاريست در حالي كه تمثيلي يك ژانر مفهوميست و نميشه اينا رو مقايسه كرد.به عنوان مثال تو ميتوني فانتزي (تخيلي) رو با مين استريم ،مدرن و يا پست مدرن مقايسه كني و تمثيلي رو با حماسي،غنايي و ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
نعل به نعل ذكر شده!

:دی

عجب مثالی

درامدي بر ادبيات حماسي در كتاب سال دوم دبيرستانه!

این چیزا رو کجا تو یادته ؟؟

هوم ؟؟؟

من نیستم

فرااااااااااااااااااااار :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

الوه،اين پست انقدر مهم بود كه بايد ميزديش؟:دي

بابا اسپم نزنيد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

1- فقط شباهات مذكور نيست. ده ها شباهت در همين بحث آخرالزمان وجود داره.

2- من اين كه آثار تالكين تمثيلي نيست رو انكار نكردم بلكه با فانتزي بودنش مخالفم(باز هم به دلايل مذكور.)

3-حسن عباسي كيه؟؟!! :D\ (دي!)

4- اين ها فقط نظرات من هستند.

5-در مورد اين كه مقالم از كتاب ادبيات دوم هست يا نه نمي دونم چون از يك سايت گرفتم. :D

6- و ديگر هيچ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

آخه نوشتي :"اين بخشي از مقاله مه" و طبيعتا اين به ذهن متبادر ميشه كه نويسنده اوني.

در مورد داستان تالكين و فانتزي يا عدم فانتزي بودنش:خب شما فقط ميگي نيست.دلايلي هم كه ميدي اصلا ربطي به قضيه نداره.فانتزي يك ژانر مفهومي نيست كه دلايل شما موضوعيت پيدا كنه.فانتزي يه ژانز كاملا ساختاري-نوشتاريه.

مثال ميزنم:"ما" از يوگني زامياتين رو خوندي؟اگه نه،قطعا "قلعه حيوانات" رو خوندي.اولي يك كتاب علمي-تخيلي و دومي فانتزيست.اما هر دو تمثيلي هم هستند(اگر نحوه نگاه رو عوض كنيم) .

واقعيتش من اصلا دليل هاي عدم فانتزي بودن ارباب حلقه ها رو درك نميكنم

حسن عباسي هم خيلي مهم نيست،ولش كن:دي

در مورد بحث آخر الزماني هم منتظر نظراتت هستم.اول يه تعريف از "آخر الزمان" در ذهنت ارائه بده و بعد مثال هايي از دنياي تالكين بزن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

مي خواهم فانتزي بودن آثار تالكين را نفي كنم پس به متن يكي از كتب او رجوع مي كنيم.

آخرصفحه 42 كتاب فرزندان هورين.

و انديشيد:

«اندوه براي ذهن وقاد به مثابه سنگي است كه با آن تيغ تيز مي كنند»

صفحه 43.

تورين گفت:« شايد نگفتن آرزويت بهتر باشد،اگر نتواني به دستش بياوري.»

صفحه 43.

سادور پاسخ داد:«...ولي بالا رفتن كاري است دشوار و پر رنج ، و سقوط از بلندي خيلي آسان تر است.»

مي بينيد. حداقل هر صفحه از كتب تالكين 1 پند ارزشمند دارد. در هابيت كمتر و در ارباب حلقه ها از همه بيشتر.

و جمله معروف گندالف:

All we have to decide is what to do with the time that is given to us

«تنها تصميمي را كه (در زندگي) بايد بگيريم اين است كه چطور از زمان در اختيارمان استفاده كنيم.»

اين ها هيچ شباهتي به ادبيات فانتزي ندارد.

مثال برجسته ادبيات فانتزي كتاب هاي هري پاتر است. چرت و پرت محض. تخيل محض. صرفا جادو نه درس زندگي

مثل من چند بار سيلماريليون را بخوانيد. از كتاب دين و زندگي دبيرستان نيز غني تر است.

دارم نامه اي مي نويسم به هيات تحريريه كتل درسي تا بخشي از اين داستان را در كتاب فارسي جاي دهند.

دليل هم كم ندارم.

الان فقط به فكر پول تلفن هستم و دلايل بيشتري يادم نمي آيد.

اين ها هيچ كدام دليلي بر فانتزي نبودن كتب تالكين نيست.

درس زندگي مي دهد اين سيلماريليون.

مايل هستم خود را مانند اشخاص آردا كنم.

بي آلايش. بي ريا. دوست هستند با هركه دشمن دشمنانشان است و برعكس.

و...

اگر كتاب فانتزي مي بود اين جوايز را نمي گرفت.

برندهٔ جایزهٔ بین الملی داستان فانتزی ) :D (در سال ۱۹۵۷ به عنوان بهترین نویسندهٔ فانتزی( :D ) نویس برای ارباب حلقه‌ها

برندهٔ اولین جایزهٔ گندالف (به افتخار یکی از شخصیت‌های داستان ارباب حلقه‌ها) در سال ۱۹۷۳ و گرفتن عنوان بزرگ‌ترین نویسنده فانتزی نویس (در همین سال ایشان فوت کردند)

برندهٔ جایزهٔ بین الملی لوکوس در سال ۱۹۷۸ به خاطر کتاب سیلماریلیون (بعد از مرگ)

برندهٔ جایزهٔ مای توپیک در سال ۱۹۸۱ برای کتاب افسانه‌های ناتمام (بعد از مرگ)

برنده جایزهٔ بالروگ (بعد از مرگ)-پس از رای گیری در سال ۱۹۹۹ توسط سایت آمازون (معتبر ترین کتاب فروشی اینترنتی جهان)

کتاب ارباب حلقه‌ها با دویست و پنجاه هزار رای (۲۵۰۰۰۰) از طرف کاربران اینترنتی کتاب هزاره دوم نام گرفت.

سومین کتاب پرفروش در تاریخ جهان با تیراژ ۱۰۰ میلیون نسخه بعد از انجیل با تیراژ شش بیلیون نسخه و پرسش‌ها اثر ماو تسه تانگ با نهصد میلیون نسخه

و...

نخنديد.

در اذهان عمومي ارباب حلقه ها(پس از نمايش فيلم) در زير گروه ادبيات فانتزي قرار گرفت.

اما به هيچ وجه فانتزي نيست.

در مورد آخر الزمان بايد سر فرصت و با بهره گيري از تمام منابع پاسخم را بنويسم. حداكثر تا آخر هفته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

منتظر منابعت در مورد آخر الزماني بودن هستم.

اما در مورد بحث فانتزي كه كردي:جدا متاسفم.فانتزي رو بازم مفهومي در نظر گرفتي در حالي كه هزار بار توضيح دادم كه فانتزي يك ساختار و نوشتار.كل جوايزي كه نام بردي هم كه به كتب فانتزي داده ميشه! :D

مقدمه مراد فرهاد پور بر كتاب درخت و برگ رو بخون.شايد ديد بهتري از فانتزي بدست بياري.فانتزي فقط كتاب كودك نيست(كه البته با كمال احترام^در ذهن افراد نا مطلع ميشه همون كتاب كودك) كتابي كه پند داره نميتونه فانتزي باشه؟؟؟جدا نا اميد شدم از تلاش هايي كه همه دوستان تو اين سايت كردن و نتيجه اش ميشه اين حرف :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
elros

من "درباره ی داستان پریان" که ترجمه ی بخشی از مقاله یOn Fairy-Stories تالکین هست رو در کتاب "داستان های عامه پسند (مجموعه مقالات)" پیدا کردم این رو گفتم برای دوستانی که مثل من درخت و برگ رو پیدا نکردن. فکر نکنم با مقدمه ی که تو اون کتاب اومده فرقی داشته باشه. چون ترجمه ی مراد فرهادپور هست.

تور به نظر من اگه بتونی این مقاله رو پیدا کنی با دیدگاه تالکین بیشتر آشنا می شی.

متاسفانه از نظر تو آثار تالکین فانتزی نیست حال آنکه فکر کنم خود نویسنده با تو مخالف باشه. و خوندن این مقاله حتما بهت کمک می کنه.

اون جا که با شوق از داستانهای پریان می گه و اینکه آرزو داشته خودش هم افسانه های خودش رو بسازه که بعدا اون رو "رشته افسانه" نامید.

من نمی دونم تالکین کلمه ی "فانتزی" رو بکار برده بوده یا نه. اصلا اون موقع این کلمه رواج داشته یا نه.

اگه اشتباه نکنم فانتزی یه کلمه ی فرانسوی به معنای خیال هست.

و به نظرم کلمه ی مناسبی هست و گستردگی این گونه ی ادبی رو کامل نشون میده.

همین هری پاتر که گفتی مثال فانتزی هست. شاید اگه تالکین ارباب حلقه ها رو ننوشته بود هیچ وقت خلق نمی شد.

متاسفانه تو داری آثار نویسنده ای که بیشترین تاثیر رو ادبیات فانتزی گذاشت رو غیر فانتزی می دونی.

حالا اگه وقت کنم دوباره مقاله ی تالکین رو می خونم و بیشتر ازش حرف می زنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

اون ها فقط نظرات من بودند.(در مورد فانتزي نبودن.) حالا مي خواهم دلايل شما را هم بشنوم(كامل)

در ضمن كتاب درخت و برگ رو هم ندارم. مگه توش چي نوشته؟

اما جناب تولكاس بيشتر از اين منتظرت نمي ذارم.

اعتقاد به منجي در تمام اديان است. از جمله مسيحيت كه اعتقاد به ظهور حضرت عيسي به همراه منجي موعود دارند.

به نظر من تالكين مي خواسته اين اعتقاد رو به نوعي در كتابش داخل كنه. يعني در دين و دنياي آردا.

پس از سقوط فورنوست و چند نسل بعد از ايسيلدور پيشگويان و ريش سفيدان الدار و اداين مژده ي آمدن شخصي را از نسل النديل و ايسيلدور در خفا دادند.(طبق گفته هاي الروند.)

گفته اند كه شمشير از نو توسط او ساخته خواهد شد.

مدتي بعد آراگورن 87 ساله به همراه گندالف سفيد حضور خود را علني مي كنند.

آراگورن به سائرون مي گويد:«خيلي وقت بود كه دنبالم مي گشتي....»

آنگاه آراگورن با شمشير جد خود النديل در كنار گندالف با سپاهي از اداين گوندو و روحان و ديگر سرزمين ها در مقابل سائرون(كه نماد او يك چشم است. فقط كافي بود تالكين بحث چشم چپ يا راست بودنش رو بيان مي كرد تا غوغايي به پا شود. خيلي تابلو مي شد نه؟) و ارتشش اورك هاي سياه موردور صف كشيدند. و آراگون پيروز شد.

ببين قرار نيست به طور واضحي صحبت از آخر الزمان در كتاباش بكنه. چون كافيه چند نفر بفهمن قضيه از چه قراره تا تو كتاباي تالكين هم دستكاري كنن.

تالكين فكر اينجاشو كرده كه به ذكر چند موقعيت و صفت مشابه بسنده كرده.

1- بالا بودن سن منجي

2- تنها نبودن اون(همراه اشخاص ديگري بودن. در كتاب تالكين گندالف مايا و در اديان ما عيسي پيامبر)

3- همراه داشتن چند نشانه و ابزار جنگي از جد خود(در كتاب تالكين شمشير النديل و در اديان ما زره پيامبر و شمشير حضرت علي)

4- مژده دادن بزرگان به ظهور منجي

من تا اين جا رو فهميدم.

نظرت چيه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

يه بحثي قبلا تو اردا بود به نام :ARDA=Real World

توي اون بحث اتفاقا در مورد اين چيزا بحث شد و اينكه آراگورن ميتونه نماد عيسي باشه هم به بحث گذاشته شد و اتفاقا مورد تاييد همه هم قرار گرفت.

مشكل من فقط با يكي بودن سارون با دجال(يا به عبارت درست تر سفياني ) و يا هر چيز ديگه است.تالكسن كاتوليك بوده و ما ميتونيم فرض صحيح داشته باشيم كه ايشون قطعا از گزاره هاي اسلامي براي داستان خودش استفاده نكرده.به علاوه هميشه يك مشكل بزرگ اين نظزريه داشته و اونم اينه كه اين دنيا ادامه پيدا ميكنه و نبرد نهايي(داگور داگوراث) كه كاملا مطابق با راگناروك در افسانه هاي يونانه به وقوع ميپيونده.در حالي كه در باور هاي ما و عيسويون نبرد آخر الزمان وجود نداره و بزرگترين نبرد مشابه همون ظهور منجيه و اين نشون دهنده اينه كه 1.آراگورن منجي نيست( و بالطبع سارون هم آنتي كرايست نيست)

يا 2. كتاب هيچ ربطي به دنياي خارج نداره

در هر صورت اين بحث ها،كمي با نظرات شخصي مخلوط ميشن و كار كارشناسي در زمينه اين بحث ها،حداقل در فروم امكان پذير نيست.اما باز هم منتظر نظرات ارزنده ات هستم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
من نمی دونم تالکین کلمه ی "فانتزی" رو بکار برده بوده یا نه. اصلا اون موقع این کلمه رواج داشته یا نه.

آره

توی یک قسمت مقاله همینو به کار برده و به عنوان یک واژه ی جدید ازش یاد کرده

در ضمن كتاب درخت و برگ رو هم ندارم. مگه توش چي نوشته؟

قسمت هایی از مقاله ی تالکین + مقدمه ی خود آقای فرهاد پور

مشكل من فقط با يكي بودن سارون با دجال(يا به عبارت درست تر سفياني ) و يا هر چيز ديگه است.تالكسن كاتوليك بوده و ما ميتونيم فرض صحيح داشته باشيم كه ايشون قطعا از گزاره هاي اسلامي براي داستان خودش استفاده نكرده.به علاوه هميشه يك مشكل بزرگ اين نظزريه داشته و اونم اينه كه اين دنيا ادامه پيدا ميكنه و نبرد نهايي(داگور داگوراث) كه كاملا مطابق با راگناروك در افسانه هاي يونانه به وقوع ميپيونده.در حالي كه در باور هاي ما و عيسويون نبرد آخر الزمان وجود نداره و بزرگترين نبرد مشابه همون ظهور منجيه و اين نشون دهنده اينه كه 1.آراگورن منجي نيست( و بالطبع سارون هم آنتي كرايست نيست)

يا 2. كتاب هيچ ربطي به دنياي خارج نداره

این اسپم نیست چون بالایی هاش نظره :D

هوم

راست گفتی

حالا که فکرشو می کنم...

هیچ .قت کنار هم نگذاشته بودمشون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

نه نه !

با مشخصاتي كه بهتون گفتم طبيعتا آراگورن نماد شخص موعود و گندالف نماد حضرت عيسي و چشم سائرون نماد دجال و ...

در ضمن قرار نبود كه تالكين عيناً تمام كاراكتر هاشو هر كدوم نماد يك نفر در زمان ظهور قرار بده يا سير داستانشو تحت تاثير قرار بده

عقيده ظهور منجي هم در تمام اديان بوده. حتي بحث دجال.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

بحث دجال در يهوديت و مسيحيت وجود نداره.

به علاوه :بابا آخر الزمان در دنياي تالكين اصلا اون موقع نيست كه بخواد با آخر الزمان ما مقايسه بشه.تالكين نابودي برج باراد دور رو هفت هزار پيش گفته و خيلي جالبه كه در عهد عتيق شروع دنيا از هفت هزار سال پيشه.

در ضمن:اگه آراگورن موعود باشه كه ديگه گاندالف نميتونه عيسي باشه!:دي

بعد زندگي كدوم يكي از اين دوتا به منجي شبيهه؟نه مادر باكره اي،نه اعجازي!آراگورن كه تبارش كاملا مشخصه و گاندالف هم اصلا انسان نيست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...