رفتن به مطلب

Recommended Posts

نیمه الف

توی دنیای تالکین تام یه معمماست ؟ ویا از نظر نژادی شاید یه نژادی باشه که تالکین تا حالا ازش چیزی نگفته چون همه دیگه می دونن تام نه والاره نه

مایاره نه دورفه نه الف نه آدمه نه هابیت ولی خودم سر هابیت شک دارم

1 شاید مثلا تام تو گذشته قبل از ارو بوده

2 شاید تام مثلا یه حلقه قدرت داشته البته خوب

وبعد تام نه ارو و نه بالروگ یا وارگ یا اورک یا یوروک های نه ترول ونه امثال اینها بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
توی دنیای تالکین تام یه معمماست ؟ ویا از نظر نژادی شاید یه نژادی باشه که تالکین تا حالا ازش چیزی نگفته چون همه دیگه می دونن تام نه والاره نه

مایاره نه دورفه نه الف نه آدمه نه هابیت ولی خودم سر هابیت شک دارم

1 شاید مثلا تام تو گذشته قبل از ارو بوده

2 شاید تام مثلا یه حلقه قدرت داشته البته خوب

وبعد تام نه ارو و نه بالروگ یا وارگ یا اورک یا یوروک های نه ترول ونه امثال اینها بوده

از نظر نژادی که به نظر من معما نیست. آرون که به شدت معتقد که اسپریته و برای حرفش هم دلیل و برهان داره هزارتا. و من هم به این نتیجه رسیدم که از هیچ نژادی نیست یه موجود خاص و مجرده از دم صبح ازل تا آخر شام ابد هست و خواهد بود. ولی برای من جالبه که این جانور اون ورا چیکار می کنه؟! با اون همه قدرت و مقام، همه عالم و آدم رو میشناسه، همه هم اونو میشناسن ولی این کز کرده گوشه جنگل و کارش اینه که برای همسر عزیزش گل بچینه. مثه یه پیر مرد بازنشته. شاید اگه خدا بازنشسته می شد این جوری میشد.

راستش منم اول که کتاب رو خوندم ازش یه تصور هابیتی داشتم که فکر می کنم دلیلش این باشه که قبل از اون در جلد یک ما بیشتر با نژاد هابیت سروکار داشتیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیمه الف

آفریدگار عزیز من کتاب ارباب حلقه ها رو بار اولم نیست که میخونم بار 8 تمم

و دومن که منحدودا از زمانی که فیلمش اکران شد درباره ایش می دونستم ولی با تام یه سه سالی میشه آشنایی دارم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

من يه پيرمرد قد كوتاه با ريش سپيد توپي و دماغ چاق و قرمز كه چشمهاش مثل علي پروين تيله اي و ريزه و يه لباس بندي آبي پوشيده.احتمالا يه ريزه هم تپل باشه و يه كلاه حصيري هم سرشه.

راستي تام هنوز بين ماست يا نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien

با سلام به شما عزیزان

یک سوال دارم

آیا تام بامبادیل اولین موجود زنده است یا فنگورن(چوب ریش) چرا که در کتاب دو برج میتراندیر در توصیف فنگورن عنوان کرده که او قدیمی ترین موجود قبل از تاریکی بزرگ است( این توصیف عملا با اول بودن تام بامبادیل مغایرت دارد).

با تشکر از همگی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

سلام هالدیر عزیز،

باید خدمت شما عرض کنم که لقب پیرترین Eldest هم برای تام بامبادیل و هم برای چوب ریش به کار رفته است. اما در اینکه تام بامبادیل از فنگورن قدیمی تر بوده هیچ شکی نیست.

تام بامبادیل به فرودو میگه که آمدن پادشاه تاریکی از بیرون رو به یاد داره. این یعنی اینکه حتی قبل از هبوط والار به همراه ملکور به آردا تام در اون حضور داشته. اما ترانه فنگورن و انتها رو یاوانا در دوران دو درخت، پس از خلق دورفها توسط آئوله و زندگی بخشیدن ایلوواتار به آنها خواند.

نمیدونم بگم گندالف در گفتن این حرف اغراق کرده یا نه، ولی به هرحال تام بامبادیل بیشتر برازنده لقب پیرترین بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرین

براي چندمين بار داشتم كتاب ارباب حلقه ها را مي خواندم و باز يك سوال قديمي در ذهنم شكل گرفت و آن هم اينست كه بيد مرد خاكستري كيست كه اينقدر تام در مورد آن در تعريف داستانهاي خود براي فرودو و دوستانش مي گويد چون در كتاب توضيح ميده كه فرودو بعد از صحبت هاي تام در مورد بيد مرد خاكستري به اندازه كافي شنيد ولي تو ضيح دقيقي نمي ده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

بید مرد خاکستری اسم یه درخت پیر بیده که قلب جنگل قدیمی به حساب میاد و از چیزهایی که راه می روند مثل موجودات غیر روینده متنفره و از تام هم که هی وول میخوره بدش میاد!! این نفرت سایر درختان اونجا از موجودات هم انگار از این که قلب جنگله ریشه میگیره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
smaug

میخوام یه مطلبی رو بگم ولی واسه ی این مطلب هیچ دلیلی ندارم !

به نظر من تام بامبادیل نماد شخصیت خود آقای تالکین توی آردا هستش

و گلد بری هم نماد کسیه که تالکین دوستش میداشته

یه چیزی مثل ویکتور هوگو و کتاب بینوایان

شاید راز تالکین همین بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Bubo

قبل تر و توی وبلاگ آندومیل ِ عزیز یک همچو چیزی رو مطرح کردم! با یک سری شاخه این جا دوباره مطرحش می کنم! چون به نظرم اومد که ممکنه بد نباشه!

همیشه تالکین به عنوان یک کاتولیک ِ معتقد نظر من رو جلب کرده! اگر چه در زبان ها و جهان ها تاثیر اسکاندیناوی و مردم شمال خیلی واضحه منتها روح ِ پنهان ِ کاتولیک هم در همه جا هست! برای نمونه همیشه دوست می دارم آراگورن و نژاد نومه نور رو مطرح کنم!

خون ِ پادشاهی ِ از دست رفته! سلاله ای که رو به افوله و تاج از کف داده خونده می شه!

گمونم رفقا خبر دارند که آل داوود وارثان پادشاهی زمین و خب یهودیه و قوم یهود هستند! یسوعا ناصری ( عیسی مسیح ) هم از خون ِ اون هاست! وارث اون هاست! و به صورت خونی پادشاه یهوده! منتها در روز تصلیب به خاطر لباس های ژنده اش و اینکه به خودش لقب ِ وارث پادشاهی یهود رو داده مسخره می شه و خرقه ی کهنه اش پاره می شه و بین سرباز هایی که به صلیبش می کشند تقسیم می شه! خب لازمه که شباهتش با آراگورن و خون ِنومه نوری و رفتاری که با تکاوران می شه رو ذکر بکنیم؟!

خلاصه کنم! این ها رو گفتم که به روح کاتولیکی جهان تالکین اشاره بکنم!

و اما در مورد تام بامبادیلوی خیلی خیلی عزیز!!

ارو در ابتدا می گوید ائا! بگذار این چیز ها باشد! و آن چیز ها شدند!

یعنی کلمه! کلمه ای رو پرت می کنه و جهان زاده می شه! در انجیل یوحنا و تورات این طور هست :

و در ابتدا هیچ نبود! کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و خدا کلمه بود!

کلمه بدیل خداست! چیزی که در کائوس و هیچ چیز و عدم با خدا ساکن بوده!

آیا این میل هوادارن تالکین برای اینکه بگن بامبودیلو ارو ست و این که این مسئله به طور واضح مردود هست ، آدم رو مشکوک نمی کنه که تالکین خواسته جسمیتی به ائا بده؟!

آِیا تام کلمه( ائا) نیست؟! یا چیزی مثل اون! چیزی که وجود رو با خودش حمل می کنه ! چیزی که با آردا و جهان زاده شده و در حقیقت آردا و جهان از پرتاب شدن اون زاده شدن؟!

اما چیز دیگری که بیشتر به تام می خوره!

روح القدس نظیر ِ خدا و یهوه و این طور مفاهیم هست توی جهان شناسی کاتولیک! منتها چیزی ست که همه جا هست و هیچ حا نیست! هر کس بخشی از روح القدس رو یتو خودش داره و هیچ کس ینم دونه که روح القدس چی هست و کجا ساکن هست ! و ضمنن روح اقدس نوعی نور ِ درونی نامیده می شه! چیزی که سبب می شه پسر انسان به ملکوت ِ پدر راه پیدا بکنه مثلن! ( طبق بعضی روایات البته)

توی فصل درخشان در خانه تام بامبادیل ، تام چیز ها یی رو تعریف می کنه و هابیت ها بدون تجربه ی قبلی صحنه هایی مربوط به اون رو انگار از یه پروژکتور درونی می بینن! انگار که تکه ای از بخار های حافظه ی تام توی هابیت هاست!

وقتی کمک رو طلب می کنند تام از نا کجا پیدایش می شود ! و وقتی ترانه ای رو که برای در خطر بودن ازش یاد گرفتن زمزمه می کنند تام نا گهان پیدایش می شود! تام همه جا هست !

اما قلمرو ی او با رو به تاریکی رفتن جهان تحلیل رفته! جنگل قدیمی مدام کوچک تر و کوچک تر شده! ( آیا اشاره ای نداره به دور شدن روح القدس؟! همون طور که پیشتر والار دور شدن و پشت دریا ها ماندند! و پیشتر از اون ها ارو دور شده بود؟! )

توی فصل بی نظیر شورای الروند هم گفته می شه که شاید وقتی سایه همه جا رو فتح کرد اولین کسی که واردشده آخرین جایی باشه که تسخیر می شه و با فرو ریختن اون همه چیز در تاریکی فرو می ره و پایان ِ همه چیز می رسه!

به طور واضح این یک بحث ِ اخرالزمانی هست! بار ها گفته شده که آخرین چیزی که از کف می ره ایمان ( روح القدس؟!) است و بعد از اون سقوط آغاز می شه!

این ها چقدر قرینه ی هم هستند؟!

چیز بعدی ، اشاره ای داره از یکی از مصاحبه های تالکین که گمونم فارسیش روی سایت هم هست!

تالکین به مناظر کودکی اش اشاره می کنه و می گه بعد از اینکه از افریقا ی جنوبی به انگلستان اومده طبیعت ِ انگلستان ِ مرکزی چیزی بوده که روش توی دوران کودکی خیلی تاثیر گذاشته!

جایی تو نامه ها تام رو روح ِ طبیعت ِ از دست رونده ی آکسفورد و یک جای دیگه که یادم نیست صدا می کنه! ! ( می دونم که رفقا حتمن نامه ها رو دارن! یک نفر اون یکی جا رو هم بهش اشاره بکنه) !

تام بامبادیلی که ترانه می خونه و روح ِ این طبیعته، روح از دست رفته ی کودکیه؟!

خب این خیلی زیادی ساده است! من شخصن این رو زیاد نمی پسندم1 به شکوه ِ تام نمی خوره! شاید هم می خوره!

و فقط یک چیزی در باره ی گلدبری اضافه بکنم!

او به آب بستگی پیدا می کنه بار ها! مثلن همه می دونن که دختر رود خانه نامیده می شه! و توی باران انگار که با صدای باران صداش شنیده می شه! در ضمن در روز آب تنی او باران می باره! یعنی که زمین و طبیعت ِ روی اون آبتنی می کنند همراه با گلدبری! روز ابتنی گلدبری روز آبتنی زمین هم هست! انگرا که گلدبری خودِ طبیعت و زمین باشه! یعنی گلدبری با زمین و طبیعت هم ارتباط برقرار می کنه!

آب البته نشانه ی مادینه ی مقدس یا خدای زنانه هست! و همین طور طبیعت! طبیعت به آیین ها پگانی و خدای مادینه اشاره داره!

آیا گلدبری بدیلی برا مادینه ی مقدسه؟!

تام و گلدبری ( کلمه/ روح القدس و مادینه ی مقدس ) چیز هایی که کم کم از مفهوم ِ خدا ( ارو) خارج شدن و مخفی شدن و کم رنگ شدن توی فرهنگ ِ معاصر و ادیان ِ رسمی؟! آِا این هست موضوع! دو مفهوم که با هم زوج شدن و در کنار هم هستن و تصویری از ارو روی زمین؟!

اما قلمروی به اون کوچکی! عجب! خیلی خیلی اشاره ی غم انگیز و زیباییه! خیلی هم غلیظه!

درود بر خاطره ی تالکین ِ بزرگ!

پ.ن : البته ممکنه که تعیین نژاد این دو ممکن باشه! اما گمونم حتا نژاد هاشون ( برای مثال روان ِ آب که به گلدبری نسبت داده می شه ) چیزی نقض کننده ی اون چه که در بالا اومد نیست! و البته تایید کننده اش هم نیست! کلن انگار این تبار شناسی ِ تالکین باشه! و اون یک چیز قائم به متن تر! خلاصه بی خیال! مقصودم اینه که قدری زا ماجرای تعیین نژاد تام دور افتادیم و این کامن تعمدی بود!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

Buboی عزیز , عالی بود ! من که یخ کردم!

جای فکر داره حسابی ! یه پستی راجبه واقعیت داشتن یا نداشتن این نظریات -از دید خودم - خواهم داد -با استناد به نامه های تالکین-.

ممنون . بازهم می گم عالی بود!

فعلا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

Bubo جان خیلی پستت جالب بود ... من حسابی کیف کردم ... و ذهنم رو خیلی مشغول کرد ... من هم یه جورایی باهات موافقم ... موفق باشی ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

خيلي جالب بود Bubo جان . و بي صبرانه منتظر پست بانو آرون هستم .د ر ضمن من يك سوال داشتم و آن هم اينست با توجه به پاسخ بانو آرون د ر جواب سوال آرين در مورد بيد مرد خاكستري ميتوان گفت كه درختان جنگل قديمي Huorns

بودند نه ا نت يا ا نت بانو با توجه به گفته چوب ريش د ر كتاب 2 برج به مري وپرگين توك درباره Huorn ها.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

چیز بعدی ، اشاره ای داره از یکی از مصاحبه های تالکین که گمونم فارسیش روی سایت هم هست!

تالکین به مناظر کودکی اش اشاره می کنه و می گه بعد از اینکه از افریقا ی جنوبی به انگلستان اومده طبیعت ِ انگلستان ِ مرکزی چیزی بوده که روش توی دوران کودکی خیلی تاثیر گذاشته!

جایی تو نامه ها تام رو روح ِ طبیعت ِ از دست رونده ی آکسفورد و یک جای دیگه که یادم نیست صدا می کنه! ! ( می دونم که رفقا حتمن نامه ها رو دارن! یک نفر اون یکی جا رو هم بهش اشاره بکنه) !

تام بامبادیلی که ترانه می خونه و روح ِ این طبیعته، روح از دست رفته ی کودکیه؟!

خب این خیلی زیادی ساده است! من شخصن این رو زیاد نمی پسندم1 به شکوه ِ تام نمی خوره! شاید هم می خوره!

و فقط یک چیزی در باره ی گلدبری اضافه بکنم!

او به آب بستگی پیدا می کنه بار ها! مثلن همه می دونن که دختر رود خانه نامیده می شه! و توی باران انگار که با صدای باران صداش شنیده می شه! در ضمن در روز آب تنی او باران می باره! یعنی که زمین و طبیعت ِ روی اون آبتنی می کنند همراه با گلدبری! روز ابتنی گلدبری روز آبتنی زمین هم هست! انگرا که گلدبری خودِ طبیعت و زمین باشه! یعنی گلدبری با زمین و طبیعت هم ارتباط برقرار می کنه!

آب البته نشانه ی مادینه ی مقدس یا خدای زنانه هست! و همین طور طبیعت! طبیعت به آیین ها پگانی و خدای مادینه اشاره داره!

آیا گلدبری بدیلی برا مادینه ی مقدسه؟!

تام و گلدبری ( کلمه/ روح القدس و مادینه ی مقدس ) چیز هایی که کم کم از مفهوم ِ خدا ( ارو) خارج شدن و مخفی شدن و کم رنگ شدن توی فرهنگ ِ معاصر و ادیان ِ رسمی؟! آِا این هست موضوع! دو مفهوم که با هم زوج شدن و در کنار هم هستن و تصویری از ارو روی زمین؟!

اما قلمروی به اون کوچکی! عجب! خیلی خیلی اشاره ی غم انگیز و زیباییه! خیلی هم غلیظه!

درود بر خاطره ی تالکین ِ بزرگ!

پ.ن : البته ممکنه که تعیین نژاد این دو ممکن باشه! اما گمونم حتا نژاد هاشون ( برای مثال روان ِ آب که به گلدبری نسبت داده می شه ) چیزی نقض کننده ی اون چه که در بالا اومد نیست! و البته تایید کننده اش هم نیست! کلن انگار این تبار شناسی ِ تالکین باشه! و اون یک چیز قائم به متن تر! خلاصه بی خیال! مقصودم اینه که قدری زا ماجرای تعیین نژاد تام دور افتادیم و این کامن تعمدی بود!

جالب بود و خواندنی. و اما افاضات من . . .

در مورد نژاد که برای من در درجه دوم اهمیت. من بیشتر دوست دارم بدونم تام اون جا چی کار داره. قدرتمنده ولی چقدر. چرا وقتی دنیا رو آب می بره این توی قلمروی دوست داشتنیش راحت لم داده از کجا اومده و دنبال چیه و چه خواهد شد. شاید تعیین نژادش به بعضی از این سوال ها جواب بده ولی نژاد جز این خیلی به نظر من جذاب نیست.

این بخش از نوشته که در بالا نقل کردم من رو به یه تصویر ذهنی از تام نزدیک تر کرد.

یه چیزی ار کودکی خودم بگم. من وقتی بچه بودم بابام یه باغ داشت بیرون شهر. باغ قشنگی بود ولی بعضی چیزاش برای من رویایی بود یه جاش بود که محدوده کوچیک که درختای کوچیک و به شدت فشرده ای داشت که بینشم پر بود از بته های جور واجور طوری که یه آدم بزرگ بدون آسیب زدن به درختا و بته ها نمی تونست از لاشون رد شه ولی من پنج سالم بود می تونستم. و فضای سبز فشرده بین درختا برای من ته دنیا بود. شاید برای بقیه فقط یه چند تا درخت لعنتی بودن که این قدر بد کاشته شده بودن نه می شد از بینشون رد شد نه ازشون استفاده کرد ولی برای من یه جنگل کوچیک پر رمز و راز بود.

یا یه چاه آب داشت که کنار این چاه آب یه آبگیر کوچیک بود. و دورش حسابی و سبز و خرم توش قورباغه پیدا می شد و همه مراحل دگردیسی قورباغه رو توی همون آگیر کوچیک دیدم.

این ها رویا های ذهن کوچیک من بود که جلوی چشمام می دیدم و فوق العاده لذت بخش بود.

بعضی وقتا فکر می کردم کاش می شد یه اتاقکی با چند تا چوب درست کرد بقل همین آبگیر یا کنار اون جنگل چند متری توی زمین یه خونه ساخت مثه هابیت ها. اون موقع روحمم از هابیت و دنیای تالکین خبر نداشت.

این نوشته تورو که خوندم رفتم توی همون فضا های کودکی. حالا می تونم تالکین کوچولو رو تصور می کنم در یه جای مثه جنگل کوچولوی اسرارآمیز خودم. و یه پیرمرد که برای این کوچولو های کنجکاو کلی قصه داره واسه گفتن . . .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

مالبت جان این حرف هایی که زدی تقریبا حرف تمام انسان ها است ... همه که می خواهند از مسائل و مشکلات و مصائب این دنیایی شلوغ رهایی یابند و به آرامش ابدی برسند ...( البته همون طوری که همه می دونیم اینا توی سرشت انسانه و روح انسان قابل گنجیدن در این کالبد خاکی رو نداره و زودتر باید به معبود ( خدا ) که ممکنه برای هر کی یک معنی خاصی داشته باشه برسه ...)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien

با سلام

خوب پس با توجه به مطالبی که در مورد تام بامبادیل بحث شده آیا میتوان گفت که وجود تام نشات گرفته از آهنگ اول ایلواتار است؟

یعنی تام همراه با آردا با آهنگ اول خلق شده است؟

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارو

سلام به همه

راز يعني موضوعي كه اشخاص مطلع از اون بشرط راز داري معدود و محدود باشن راز تالكين هم ممكنه در افكارش طرح شده باشه و روح او منتظر حدس هاي ماست ولي حدس من اينه كه با توجه به نا محدود بودن قدرت ايليواتار و اينكه ممكنه او بتنهائي و بدون اطلاع ديگران نغمه خلق تام را خوانده باشد تام ميتواند نماينده قدرتمند ولي آرام او در آردا باشد بي تفاوت بودن او به ابر قدرتها ولي كمكش به فرودو و دوستانش به هنگام خطر نشاندهنده روح بزرگش مي باشد.در ضمن گفته هاي خود تالكين مبني بر راز بودن تام ميتواند خبز از خلق رازآلود او توسط ايليواتار بدهد. البته اينها نظريات قابل رد من ميباشد.

با تشكر و به اميد توجه اساتيد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ماكروسايت!

Bubo جان خيلي عالي بود . من خيلي به اين جور مسائل علاقه دارم ولي اطلاعات ندارم :D خيلي ممنون از اين كه كلي چيز يادمون دادي

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
luckystrider

سلام

۲ تا مطلب.اولا چرا هیچ بحث داغی‌ مثل قدیما نیست تو سایت؟

دوما من یه چیزی کشفیدم .

به الفها فرزندان ارشد ایلوواتار میگفتن

آدما هم فرزندای دوم بودن

ولی‌ به تام اروین بن ادر یا بی‌ پدر میگفتن.آیا این به این معنی‌ نیست که تام رو اصلا ارو نیفرید و خودش به وجود اومده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

شاید هم همون معنی ارو بودن رو بده.

چرا من دوباره همون بحث قدیمیو گفتم که 1000 تا فحش بخورم؟ ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

راستش یه زمانی این قضیه ی بامبادیل کمی ذهنم رو مشغول کرده بود که یه فکری هم که یه لحظه گذشت که اول توجهی بهش نکردم ، ولی وقتی این بحث رو دیدم فکر کردم شاید درست باشه که این بود : آیا این می تونه نماد خود تالکین در داستان باشه ؟!

چون اول از همه اون خالق این داستانه و می تونه قدیمی ترین باشه ، پیرمردی شاد و سرزنده ی عاشق طبیعت که عاشق شعر گفتن و خوندنه ! و نکته ی دیگه اینه که اگه این فرض درست باشه ، به خوبی تونسته کشمکش بین واقعیت و تخیل رو نشون بده به طوری که مهم ترین اتفاقات بیرون برایش مسخره است ، شخصیت ها برایش تفاوتی ندارند و مهم ترین جز داستان یعنی حلقه روی اون تاثیری نداره ! و شاید کوچک تر شدن قلمرویش توسط شخصیت هایش شاید کنایه از نسبت ماندگاری بیشتر داستانش نسبت به خودش باشد ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Khamul

تام بامبادیل تنها کسی بود که حلقه روش تأثیر نداشت ..

چرا ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الدا

تام بامبادیل تنها کسی بود که حلقه روش تأثیر نداشت ..

چرا ؟

khamul جان اگه این تاپیک رو بخونی متوجه میشی که چرا حلقه روی تام بامبادیل ثاثیری نداشت ولی در کل میشه گفت از اونجایی که تام ارباب خودش بود حلقه ی سائرون روش تاثیری نداشته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Farshid2d

به نظر من تام می تونه یه لپرکان باشه چون خیلی بهشون شبیه هستش در ضمن خود تالکین توی یکی از نوشته هاش میگه که لپرکان ها پیکسی ها پریان و ... قبل از خلقت جهان خلق شده بودند

اگه یه نگاه به لپرکان کنید متوجه میشید فقط اینجا یه مشکی وجود داره و اونم اینکه لپرکان ها معمولا لباس سبز می پوشند ولی تام آبی پوشیده بود

البته من نمیگم صدردصد لپرکان هستش میگم احتمالش هست که باشه

!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

بله این متن توی تاریخ سرزمین میانه هست. موقعی که داشتم میخوندم تام رو با تمام این موجودات مطابقت دادم و دیدم که تام نمیتونه جزو هیچ کدوم باشه.

لپرکانها موجودات بد ذات و کوچکی هستن که به دنبال گنج و سکه هستن. اما تام نه بد ذات بود، نه کوچک و نه دنبال مادیات. قدرتهای تام رو هم نمیشه توی لپرکانها دید.

همچنان ترجیح میدم تام رو یکی از اون موجودات ناشناخته ای که هیچ وقت ازش نامبرده نشده حساب کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...