رفتن به مطلب
ققنوس آبی

ملکور، قربانی جمع

Recommended Posts

Halbarad

سوال جالبیه ققنوس جان. برای توضیحش فکر میکنم باید یه کم از شیطان پرستی اطلاعات داشته باشی. البته منظورم از شیطان پرستی این جنگولک بازیهایی که تو ماهواره و اینترنت میبینی نیست ها.

ببین توی دیدگاه شیطان پرستی درست و حسابی، منظور از پرستش شیطان این نیست که شیطان رو به عنوان مبدا جهان بدونن و ستایش کنند. توی این دیدگاه یه جورایی شیطان حکم سگ نگهبان جلوی در بهشت رو داره که اجازه نمیده هر کسی وارد بهشت بشه.

ضمن اینکه پیش یه بابایی بودم خیلی باحال بود، میگفت نگید شیطان، بگین حضرت ابلیس. ابلیس 10000 سال برای خدا سجده کرد.

یه مسئله ای رو هم فراموش نکن، ملکور از ذات ایلوواتار نشات گرفته بود. توی یه کتابی که خود شاه اله سار به من هدیه داده بود میخوندم که میگفت: ما با پرستش خدا به شیوه مسیحیت، نیمی از دنیا رو که نیمه تاریک اون باشه پنهان میکنیم و از یاد میبریم. در واقع باید خدایی رو پرستید که در عین خدا بودن، شیطان رو هم در خودش داشته باشه. چنان که ارو هست.

یه چیزی هم که تقریبا در همه اسطوره ها و به صورت کاملا بارز در اسطوره های مانوی وجود داره اینه که جهان از اختلاط خیر و شر ایجاد و خلق شده. اگر ملکور در برابر ارو نبود، آردا خلق نمیشد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

هالباراد عزیز!

اطلاعاتت رهنمون کننده و جالب و لازم بود. اما آیا این حرفها میتواند این معنی را بدهد که شما با من در باره ی بیگناهی ملکور هم عقیده اید؟ چرا که او نه تنها برای جهان لازم بود، ( به اندازه ی ارزش ایلوواتار برای جهان) بلکه عملا انتخاب شده بود.

از طرفی بعضی ها اعتقاد دارند جایگاهی که تنها یک نفر میتواند در آن اقامت کند، هر چند هم که پلید باشد، گناهی برای جلوس کننده در پی ندارد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien
هالباراد عزیز!

اطلاعاتت رهنمون کننده و جالب و لازم بود. اما آیا این حرفها میتواند این معنی را بدهد که شما با من در باره ی بیگناهی ملکور هم عقیده اید؟

ققنوس جان با سلام

دوست من ؛ من با شما به صورت نصفه موافقم یعنی اینکه وجود ملکور برای این جهان لازم بود(برای خلق جهان) ولی ادامه حظور ملکور لازم نیست چرا که وی بذر بدی را در اطرافش افکنده که حتی اگر خودش خظور دائمی نداشته باشد افکارش بر آردا حکومت می کند.(سارون و دیگر دست پرورده های وی)

فکر کنم جواب من در کنار توضیحات دوستمان هالباراد کاملا متقاعد کننده باشد..نیست؟؟

با تشکر از شما

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

نیست!

هالدیر جان! چون ملکور به خاطر وجودش مذموم شد نه به خاطر پیامدهاش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون
اول به سبک آرون، سوالم را به طور کامل مطرح نمیکنم. میخواهم اول بدانم:

چرا ملکور بعه زندان افکنده شد؟ آیا ایلوواتار نباید در ازای اعطای معرفت بیشتر به ملکور، به او قدرت بیشتر هم میداد؟ و آزادی بیشتر برای اعمال اندیشه هایش؟ چرا در هنگامه ی نغمه او را شرمسار گردانید، در حالی که بهتر از هر کسی میدانست برای توانا هیچ چیز از شرمساری کینه بر انگیز تر نیست؟ آیا تنها به این دلیل که جهان نیاز به نیرویی مخالف داشت، تا تلاش های والار ارزشمند تر جلوه کند؟( وگرنه تلاش والار چیزی شبیه گل زدن به دروازه ی خالی بود!)

آیا نباید ملکور را از لحاظی تجلیل هم کرد؟

ببین ققنوس جان من میدونم شما سیل رو هنوز نخوندی اگه بخونی اینطوری نمیگی و هالباراد عزیز نظر شما هم محترم و درست اما این سوالش نبود ! :grin:

ملکور معرفت نداشت به اون صورت, یعنی نمی تونیم بگیم تو همه چی معرفتش بالاترین بود چون مثلا ملکور از نیرومندی وجود ایلوواتار بهره داشت اما والار خاص اون وجود -تولکاس- تخصصش فقط در همین نیرومندی به طور کامل بود , و ملکور در این زمینه ازش شکست می خورد. میدونی چی میگم ؟ مثل آدمهایی که تو یه رشته خاص تخصص دارن , و نیز آدمهایی مثل نصف ایرانیها که تو همه چی سررشته دارن از این و اون !

و درسته گه گفته شده برترین هدایای قدرت و معرفت از آن ملکور بود چون ملکور در مورد تمام بخش های ایلوواتار میدونست و این امتیاز بزرگی براش بود در برابر تک تک والار . ولی اگر والار همگی باهم جمع می شدند می توانستند در برابر ملکور ایستادگی کنند.

خب حالا بحث سوال تو , میگی چرا ایلوواتار به ملکور آزادی بیشتر و قدرت بیشتر نداد در ازای این ؟

خب , باید همه اتفاقا رو یکی یکی بسنجیم.

اول بار که ملکور نشانه های ناهماهنگی رو نشون داد,وقتی بود که آینور در کار ساخت موسیقی برای خلقت دنیا بودن , و ایلوواتار نمی تونست بذاره که ملکور این نوا رو نابسامان و خراب کنه. و اونجا باهاش برخورد کرد ... تو جمله های سیلماریلیون رو ببین چطوری ملکور این کار به ذهنش افتاد :

.... لیک اینک ایلوواتار نشسته و استماع می کرد, و مدید مدتی نوا را نیکو یافت, چه, در آن هیچ کاستی نبود. باری, همچنان که قطعه جریان داشت , بر دل ملکور اندیشه درآمیختن تفکراتی از خویشتن افتاد, که با قطعه ایلوواتار هماهنگی نداشتند. چه, او به جستجوی افزودن قدرت و شکوه بخش خویشتن بود. در میان آینور, ملکور را برترین هدایای قدرت و معرفت داده شد, و همو را برجمله هدایای سایرین سهمی بود. بارها با گذر به جایگه های خلاء به تنهایی شعله جاودانی را می جست. چه, جگر تشنه بود از بهر خلقت چیزهایی از آن خویش , و چنین می پنداشت که ایلوواتار پوچی را هیچ می انگارد, و تهی بودن آنجا او را بی تاب ساخته بود. باری در جستجوی شعله ناکام ماند, چرا که شعله با ایلوواتار است. لیک تنهایی, سرآغازی از برای استحکام تفکراتش شد, تفکراتی برخلاف سایرین.

خب پس این قدرت بالای ملکور بود که اونو وسوسه کرد همونطوری که از ابتدای تاریخ تو تمام افسانه ها و کتابهای آسمانی اومده ....

ملکور بارها به این ناسازگاری ادامه داد اما ایلوواتار سه بار با ملایمت با نوای دیگری او را سرجایش نشاند , اما بار سوم بود که ایلوواتار کارو یکسره کرد و بعد به ملکور گفت که با اینکه نیرومندترین آینوره , اما نمی تونه چیزایی رو که می نوازه , بدون اجازه خود ایلوواتار به شکل بیاره. و بعد اینجا ایلوواتار چیزی رو میگه که در حرف هالباراد عزیز دیدی , ایلوواتار می گه که همین قطعه ناهماهنگی که تو می نوازی و هر نوایی , بالاخره سرچشمه اش به من -ایلوواتار- می رسه, و هرکس هرکاری بخواد حتی برای کینه با من انجام بده , بالاخره می فهمه که اون کار در راستای پیش بردن هدف من بوده.

خب حالا ققنوس جان , فکر نمی کنی ایلوواتار با همین چیزایی که گفت , و همین که چیزی نگفت هنگام جنگ های ملکور در آردا و کارهایی که بر ضد والار انجام داد , نشون می ده که ملکور رو آزاد گذاشته بوده ؟

«...و تو, ملکور, باشد که تمامی افکار پنهان تو مکشوف خواهند شد , و آگاه شوی که آنها مگر ذره ای از کلّ , و پرتویی از جلوه شکوه آن بیش نیستند...»

چرا فکر می کنی به این دلیل بوده که جهان نیاز به نیرویی مخالف داشته تا تلاش های والار ارزشمندتر جلوه کنه ؟ و اگه هم اینطور باشه , چه اشکالی توش هست ؟ به قول اله سار ... وقتی پلیدی نباشه و کسی نتونه بد باشه خوب بودن به چه دردی می خوره ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

آرون عزیز!

در رابطه با اینکه سیل رو نخوندم باید بگم هم آره و هم نه. یعنی آن بخشهایی را که در سایت موجود هست را خوانده ام. اما باقی را نه.( خوشبختانه بخشهایی که شماب رای مثال آوردید را شامل میشود.)

در مورد آزادی کامل مرعوب شدم. ولی منظور من از آزادی ، این بود که مثلا چرا قلمروی آردا رو برای فرماندهی به اون نسپرد؟ اگه اینکار را میکرد، و طبق خواسته ی خودش، عمل میکرد، میشد راحت تر اسمش را آزادی گذاشت.( اگر چه من در این باره تردید ندارم. فکر میکنم همین هم آزدادیست. فقط خواستم اندکی زبان ملکور باشم، سائورون زبان داشت، چرا ملکور نداشته باشد؟ چون آنوقت ملکور میگفت : فعلی که اثرش به فاعل بازنگردد آزادانه نیست. )

ولی در مورد بخش دوم، من نگفتم که اشکالی توش هست! اتفاقا گفتم اصلا مشکلی نیست. گفتم هر دوی اینها در ساختن آردا به یک اندازه سهم داشته اند. چه بسا سهم ملکور بیشتره. چرا که اولین تضاد رو اون بر انگیخت تا تلاش هایی والار ارزشمند جلوه کنه. تقریبا حرف استاد اله سار روی حرف من صحه میذاره که ملکور تقریبا بی گناه بود.

باز هم تکرار میکنم : حتی اگر از جنبه ی نسبیت اخلاق بگذریم، این مسئله که فقط ملکور میتوانست در آن جایگاه بنشیند گناه او را برطرف میکند. البته من با زندانی کردن و خشونت علیه او مخالف نیستم. فقط میگویم نباید اسم پلید را روی او بگذاریم. پلید موجودی مثل سائورون یا حتی ما انسانهاست که میتوانند خوب و یا بد باشند، اما پلیدی را انتخاب میکنند. چرا که برای ایشان جایگاهی انتخاب نشده است.

اما جایگاه بدی در حهان لازم بود، و کسی که در این جایگاه بنشیند ، نمیدان قبول دارید یا نه، اما شایان تقدیر و پاداش هم هست.

دیگر احتیاج به زحمت برای پاسخ نیست. چون قسمت اول و غیر سلیقه ای را پاسخ دادید. قسمت دوم از آن بحث هاییست که کاملا به جهان بینی سلیقه ای انسان باز میگردد. البته لاینحل نیست. اما بحث آن میان دو شخص به درازا می انجامد. و دوست ندارم این بار بر دوش کسی بیفتد.

پی نوشت:خوب است در مورد مبحث گلادریل و شیلاب هم پاسخ چاق و چله ای بدهید!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

این دیدگاه به نظرم خیلی میلنگه. اگر بگیم فقط ملکور میتونسته توی این جایگاه بشینه پس بیگناهه، سارون هم بیگناهه چون فقط اون میتونسته در جایگاه خادم ملکور قرار بگیره و ...

خیلی به جریان جبر و اختیار مربوطه. درسته؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

هالباراد جان، ما که نصف عمر در حال لنگیدن بودیم، بذار دیدگاهمون هم بلنگه!

در ضمن، مگه فقط سارون میتونست در جایگاه خادم ملکور باشه؟ یعنی شخصیت دیگه ای وجود نداشت؟( نمیدانم، ولی فکر میکنم اینجا با کمبود فاعل روبرو نیستیم)

در مورد ملکور اما، برای آنکه نیروی شر به اندازه ی کافی قوی باشد، با توجه به اینکه همه ی دیگر والار خود را کنار کشیده بودند، فقط ملکور میماند. همین! در مورد خادمان پلیدی، همیشه حرف شما درست است. اما در مورد منشا آن فکر نمیکنم.

فکر کنم که نه زیاد، اما کمابیش سایه ی مساله ی جبر و اختیار روی این سوال باشد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

کاملا ققنوس جان. اول باید تکلیفت رو با مسئله جبر و اختیار حل کنی وگرنه یه دور کاملا باطل میشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

دریت میفرمایی هالباراد جان! اما من که گفتم: جبر را فقط زمانی قبول دارم که این جایگاه خاص فقط توسط یک نفر میتواند پر شود. در اینجا این فرد ملکور است چون کسی را توان تکمیل ظرفیت این جایگاه ضروری نیست. ولی در مورد دیگران و آنهایی که بعد ها آمدند و یا ضعیفترنتد چنین نیست. چون برای آن ها جایگاهی تعریف نشده و در انتخاب خویش آزادند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

بذار من یک بار دیگه سوالت رو مطرح کنم ببین درست میگم یا نه:

سوال تو اینه که آیا با توجه به اینکه ملکور تنها کسی بوده که میتونسته جایگاه شر مطلق رو اشغال کنه، میشه او رو از گناهانش تبرئه کرد؟

باز هم میگم که نه. من اصلا اون اصل فلسفی که نوشته بودی که در چنین شرایطی فرد بیگناهه، قبول ندارم. ملکور میتونست با تبعیت از بقیه والار، چشم انداز ایلوواتار رو ناقص نکنه. ملکور مثل ایکاروس میموند، احمقانه سعی کرد به خورشید(ایلوواتار) نزدیک بشه و مثل اون بشه، در حالی که نمیدونست این کار به قیمت از دست رفتن خودش میشه. اون موقع لازم نبود این دنیای پر از رنج و اندوه برای فرزندان ایلوواتار خلق بشه و منتظر دومین موسیقی آینور باشیم، بلکه از همون ابتدا همه چیز در کمال خودش خلق میشد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Haldir of Lorien
بذار من یک بار دیگه سوالت رو مطرح کنم ببین درست میگم یا نه:

سوال تو اینه که آیا با توجه به اینکه ملکور تنها کسی بوده که میتونسته جایگاه شر مطلق رو اشغال کنه، میشه او رو از گناهانش تبرئه کرد؟

باز هم میگم که نه. من اصلا اون اصل فلسفی که نوشته بودی که در چنین شرایطی فرد بیگناهه، قبول ندارم. ملکور میتونست با تبعیت از بقیه والار، چشم انداز ایلوواتار رو ناقص نکنه. ملکور مثل ایکاروس میموند، احمقانه سعی کرد به خورشید(ایلوواتار) نزدیک بشه و مثل اون بشه، در حالی که نمیدونست این کار به قیمت از دست رفتن خودش میشه. اون موقع لازم نبود این دنیای پر از رنج و اندوه برای فرزندان ایلوواتار خلق بشه و منتظر دومین موسیقی آینور باشیم، بلکه از همون ابتدا همه چیز در کمال خودش خلق میشد.

دوستان با سلام

هالباراد جان این موضوع دقیقا مبحث جبر و اختیار است(و به همان نسبت پیچیده)

چرا که ممکن است ایلواتار در هنگام خلق ملکور، وی را از جنبه تاریک تفکر خودش خلق کرده باشد پس ملکور اجبارا به سوی تاریکی میرفته چه بخواهد و چه نخواهد....پس آیا وقتی ملکور حق انتخابی برایش وجود نداشته میتوان انگ تقصیر به وی زد؟؟؟

ققنوس جان منظورت همین بود؟؟؟

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

هالباراد عزیز!

سوال من رو درست مطرح کردی و دقیق، فقط نکته ای رو از حرفهات جا انداختی و اون اینه که من میگم پلیدی کار ملکور ، یا طریقتش، نسبت مستقیم با ارزش کارهای والار داره. من منظورم این نیست که ملکور دقیقا بی گناهه، بلکه حرف من اینه که کار اون ناخواسته باعث ارزشمند شدن کار والار شد و میشه به این خاطر اونو بخشید. (چون همونطور که گفتی تنها کسی بود که میتنونست جایگاه شر مطلق رو پر کنه) بنابر این فکر میکنم اینجا دیگه منطق ما راه به جایی نمیبره و این بینش سلیقه آلود بشریه که حکم فرماست. این که آیا به خوب ناخواسته پاداشی تعلق میگیرد یا نه؟

هالدیر گرامی!

در مورد این که دقیقا مبحث جبر واختیار است مخالفم، اما این بحث خیلی در این موضوع ریشه دارد.

منظورم هم همینی بود که شما فرمودید، بعلاوه ی چیزهایی که توی پست های بعدی نوشتم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

درود بر دوستان:اول از همه بايد بگم که ملکور و ايلوواتار با شيطان و خدا فرق دارن دقت کنيد

اين يه داستانه که يک انسان به وجود آورده و طبيعيه که نقص هايی داشته باشه .خوب من يه توضيح

ميدم در باره ی کل اين مسايل البتّه در حد بضاعت

اگرما بخواهيم بگيم که ايلوواتار خداست پس بايد توجه کنيم که خدا نيازی به ابراز وجود نداره .و هيچ کس استحقاقی در مقابله خدا نداره

يعنی طلب کاره اون نيست ولی اينهم با قاموس خدا جور در نميآد که بخواهد يکی رو قربانی اهدافش بکنه که اين نقص

داستان تالکين است و فرقه خدا با ايلوواتار . دقت کن که شيطان واقعی از جنيان بود که صاحب اختيارند و با عبادت مقام خودش رو از خيلی از فرشته ها بالاتر برده بود ولی طبق داستانی که همه ميدونيم تبديل به مظهر پليدی شد

و وسيله يی برای امتحان انسانها .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

اصلا باهات موافق نیستم تئودن عزیز. به نظرم دیدگاه تالکین در باره ایلوواتار با دیدگاه ادیان الهی نسبت به خدا مو نمیزنه. نمیدونم چطور این ایرادها به ذهنت رسیده. لطفا بیشتر توضیح بده!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

تئودن جان! حرفت صحیح، ولی جسارتا سوال من هنوز پا برجاست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
amir18

به نظر من دیدگاه تالکین با دیدگاه مسیحیت مو نمیزنه

هالبارد جان

چون تالکین خودش یه کاتولیک متعصب بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

با وجود این که من به همون دلایلی که گفتم(یا نگتم؟) سبک متال رو آسیپ پذیر، و درنتیجه نامناسب میدونم( اکثر مواقع البته) اما اینجا به یک شیطان پرست راک باز( اگه گفتید کی؟) احتیاج دارم، تا بیاد و بساط نیچه بازار بریزه وسط و حرف منو سرسختانه تایید کنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

سلام دوست خوبم ققنوس آبی

منظورم رو نگرفتی؟من ميخواستم شما از نقص انديشه تالکين تو اين ضمينه اگاه بشيد و خدايه تالکين رو با خدايه اديانه الّهی قياس نکنيد.

ولی ديروز که دوباره سيل رو ميخوندم به يه چيز مهم ديگه پی بردم والار هم با فرشته ها فرق دارن يعنی اونا صاحب اختيارن!!!!پس جواب سوال شما خود به خود داده ميشه!! و همه با هم بايد دوباره به زيرکی تالکين اعتراف کنيم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
سلام دوست خوبم ققنوس آبی

منظورم رو نگرفتی؟من ميخواستم شما از نقص انديشه تالکين تو اين ضمينه اگاه بشيد و خدايه تالکين رو با خدايه اديانه الّهی قياس نکنيد.

ولی ديروز که دوباره سيل رو ميخوندم به يه چيز مهم ديگه پی بردم والار هم با فرشته ها فرق دارن يعنی اونا صاحب اختيارن!!!!پس جواب سوال شما خود به خود داده ميشه!! و همه با هم بايد دوباره به زيرکی تالکين اعتراف کنيم!

اصلا متوجه منظورم نشدي تئودن جان. من با اين فرض شروع كردم كه اين اصطلاحا فرشته ها اختيار دارن، و شما ااومدي اينو به من ثابت كني!

من ميگم حتي موجودات با اراده در صورتي كه تحت يك نوع انتخاب واحد قرار بگيرن، مجبورن بي اراده عمل كنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

دروووووود بر همگی

ققنوس عزيز يعنی به نظره تو ملکور مجبور بوده بد بشه؟

يکی ديگه از والار نميتونست جايه اون باشه؟

يا ملکور نميتونست پاشو از راهه حق بيرون نذاره؟مگه اختيار نداشت؟پس فکر ميکنم قدرته انتخاب هم داشته.اين که بگيم سرشتش اينجوری بوده رو من قبول ندارم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

اولا ققنوس جان حواست باشه اینجا کی ناظره، راجع به موسیقی متال درست صحبت کن (وگرنه هم خودت و هم پستهات رو هشتپلکو میکنم یا به قولی شپلخت). اما من شیطان پرست نیستم! این رو همیشه یادت باشه. انکار نمیکنم که در بعضی وجوه از آیین شیطان پرستی خیلی خوشم میاد ولی ...

این مسئله هیچ ربطی هم به نیچه نداره جیگر.

من خودم برای اینکه اطلاعاتم رو در مورد این مسئله کاملتر کنم دنبال دو تا منبع هستم:

کتاب شیطان فرا*** (چاپ قبل از انقلابش چون این شهلا المعی که بعد از انقلاب ترجمه و چاپش کرده ...)

یکی هم کتاب مقدس، خصوصا عهد عتیق. البته تلمود و کابالا هم فکر میکنم خالی از لطف نباشه. هر چی باشه خیلی از مسائل اسطوره ای آیین شیطان پرستی طبق داستانهای مطرح شده در کتاب مقدسه. مثلا فرشتگان هم پیمان شیطان مانند آسموده و آستاروت و آستارته و بهموث و ... یا فرشته لئونارد و همه اینها توی کتاب مقدس باید پیداشون کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MAS
....یکی هم کتاب مقدس، خصوصا عهد عتیق. البته تلمود و کابالا هم فکر میکنم خالی از لطف نباشه...

قابل توجّه هالباراد عزيز و ساير علاقه مندان! متن پي دي اف عهد عتيق رو بنده دارمش(به زبان فارسي!)‌، 12 مگابايته، پس نگين آپ لود و يا اي ميلش كن. اگر با دقّت نت رو بگرديد، فكر كنم بتونيد يك يا دو سايت فارسي زبان رو در اين رابطه پيدا كنيد. يكي از سايت ها كه اصلاً مال خود حوزۀ علميه است. در مورد تلمود بايد بگم كه به نظر من جذّابيت خود تورات رو نداره، چرا كه آموزه هاي شفاهي دين يهود در تلمود آمده، بنابراين بيشتر بيان كنندۀ احكام ديني يهود است(چيزي مثل مقولۀ سنّت در دين اسلام). علي ايّحال اگر كسي پيدا نكرد و يا نتونست دانلود كنه، شايد يه كاريش تونستيم بكنيم براي روز همايش!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
دروووووود بر همگی

ققنوس عزيز يعنی به نظره تو ملکور مجبور بوده بد بشه؟

يکی ديگه از والار نميتونست جايه اون باشه؟

يا ملکور نميتونست پاشو از راهه حق بيرون نذاره؟مگه اختيار نداشت؟پس فکر ميکنم قدرته انتخاب هم داشته.اين که بگيم سرشتش اينجوری بوده رو من قبول ندارم

ظاهرا شما اصلا پست های قبلی منو نخوندی! چون کاملا اشتباه متوجه شدی دوست عزیز.

اولا ققنوس جان حواست باشه اینجا کی ناظره، راجع به موسیقی متال درست صحبت کن (وگرنه هم خودت و هم پستهات رو هشتپلکو میکنم یا به قولی شپلخت). اما من شیطان پرست نیستم! این رو همیشه یادت باشه. انکار نمیکنم که در بعضی وجوه از آیین شیطان پرستی خیلی خوشم میاد ولی ...

این مسئله هیچ ربطی هم به نیچه نداره جیگر.

من خودم برای اینکه اطلاعاتم رو در مورد این مسئله کاملتر کنم دنبال دو تا منبع هستم:

کتاب شیطان فرا*** (چاپ قبل از انقلابش چون این شهلا المعی که بعد از انقلاب ترجمه و چاپش کرده ...)

یکی هم کتاب مقدس، خصوصا عهد عتیق. البته تلمود و کابالا هم فکر میکنم خالی از لطف نباشه. هر چی باشه خیلی از مسائل اسطوره ای آیین شیطان پرستی طبق داستانهای مطرح شده در کتاب مقدسه. مثلا فرشتگان هم پیمان شیطان مانند آسموده و آستاروت و آستارته و بهموث و ... یا فرشته لئونارد و همه اینها توی کتاب مقدس باید پیداشون کرد.

آقا صبر کن ببینم! قرار نشد ایرانی بازی دربیاری ها! از موقعیتت سو استفاده نکن! حالا گیریم پستامو هشتبلکو کردی... خودم چنان آتیشت میزنم که ... :grin:

در ضمن، دیگه اینو اصلا نمیشه انکار کرد که هر گروه شیطان پرستی، یا لاقل بیشترشون خودشونو به نیچه میچسبونن تا خودشونو توجیه کنن. این نظریه مسخره ی ضد اخلاق این آقا بهانه دست خیلی ها داده. بعد تو میگی ربطی نداره؟ من برهان دارم عزیزم! از نوشته های خود نیچه برات میارم که میگه من ابلیسم!

حالا چرا ترسیدی بابا! کسی نگفت تو شیطان پرستی... ولی باور کن این حرفو الکی نمیزنم: با وجود این که نیچه قابل توجه بود، ولی تعبیر حرفهاش باعث شده کلی دیوانه خودشونو آدم حساب کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...